فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
336 - 314
حوزه های تخصصی:
پژوهش آمیخته حاضر با هدف شناسایی نشانگان وظایف مدیران مدارس در جهت تقویت و توسعه کامیابی شغلی معلمان و ارزیابی وضع موجود آن در میان مدارس شهر خرم آباد انجام شد. در بخش کیفی از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد و با کاربست روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، مدیران و معلمان باتجربه، نمونه و مشهور که بنا بر گزارش والدین و مدیران می توان آن ها را کامیاب تلقی کرد، انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه ها، 28 نشانگر در 6 بعد (برانگیختن معلمان، ایجاد فرصت هایی برای دانش افزایی، جوّ و فضای مدرسه، امکانات آموزشی، دادن فرصت انتخاب و ایفای الگوی نقش) طبقه بندی شد. در بخش کمّی پژوهش راهبرد توصیفی از نوع همبستگی به کار گرفته شد و با استفاده از نشانگرهای شناسایی شده، پرسش نامه ای با روایی محتوایی تأیید و پایایی مناسب (آلفای کرونباخ بالاتر از 8/.) تدوین شد و 325 معلم آن را تکمیل کردند. از طریق تحلیل عاملی اکتشافی 28 نشانگر شناسایی شده در 6 بعد (برانگیختن معلمان، ایجاد فرصت هایی برای دانش افزایی، جوّ و فضای مدرسه، امکانات آموزشی، دادن فرصت انتخاب و ایفای الگوی نقش) طبقه بندی شد. در گام بعد با انجام تحلیل عاملی تأییدی، الگوی اندازه گیری متغیر نهفته برازش قابل قبولی با داده ها نشان داد. در مرحله بعد با توجه به نتایج آزمون (T تک نمونه ای)، ابعاد شش گانه وظایف مدیران مدارس به طور معناداری بالاتر از متوسط ارزیابی شد.
تأثیر آموزش مدیریت زمان بر مؤلفه استعداد درخودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مدیریت زمان برخودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم در ناحیه 4 استان قم بالغ بر 2457 نفرکه در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکنز- مورگان (1999) به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) اجرا شد سپس گروه آزمایش در طی 10 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های مدیریت زمان قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات، دوباره پرسشنامه مذکور در دو گروه موردسنجش قرار گرفت. مورگان و جینکنز ضریب پایایی پرسشنامه را 82/0 و ضریب پایایی هر یک از خرده مقیاس های استعداد، کوشش و بافت را به ترتیب 78/0، 66/0 و 70/0 گزارش کرده اند. تجزیه وتحلیل داده ها مبتنی بر آزمون کولموگروف-اسمرینوف و تحلیل کوواریانس آمیخته بین-درون آزمودنی ها نشان داد که آموزش مدیریت زمان به طور معناداری بر هر سه مؤلفه خودکارآمدی تحصیلی استعداد، کوشش و بافت خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. استعداد خودکارآمدی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادار افزایش یافته زیرا p معادل 0.059 محاسبه شد. در صورتی که مهارت مدیریت زمان در مدارس با تأکید بیشتری آموزش داده شود باعث نهادینه شدن و به کارگیری هر چه بیشتر مدیریت زمان توسط دانش آموزان می شود.
تربیت منش در تدریس برخط (مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر استنتاج روشهای تربیت منش در تدریس برخط مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا است. این پژوهش به روش تحلیلی استنتاجی انجام گرفته است. لذا ابتدا به تبیین مفهوم تربیت منش پرداخته سپس به روش استنتاجی روشهای تربیت منش را مبتنی بر نظریه لیکونا استنتاج کرده ایم. به تعبیر لیکونا تربیت منش تلاش عمدی برای کمک به افراد، جهت درک ارزشهای اخلاقی اصیل، مراقبت از آنها و عمل بر مبنای آنهاست. برای درونی شدن هر ارزش سه مرحله وجود دارد: 1. دانایی اخلاقی؛ 2. نگرش اخلاقی 3. عمل اخلاقی. برای تربیت منش دانش آموزان در تدریس برخط و درونی کردن ارزش ها در آنها میتوان از رویکردهای اکتشافی و مشارکتی در تدریس استفاده نمود و با ایجاد زمینه مناسب برای گفتگو در زمینه مفاهیم اخلاقی و تمرین عملی آنها و همچنین الگودهی مناسب به مفهوم سازی و نهادینه سازی ارزشهای اخلاقی همت گماشت. به کارگیری داستان هایی با پایان باز یا مساله محور و همچنین داستان های اخلاقی در یک اجتماع پژوهشی و کندوکاو و گفتگوی گروهی با همسالان پیرامون آنها نیز میتواند مثمرثمر باشد. همچنین باید توجه داشت که تنها در درس معارف، مطالعات اجتماعی و تفکر و سبک زندگی به انتقال مفاهیم اخلاقی بسنده نکرد و در زنگ دروس دیگر نیز مفاهیم اخلاقی مرتبط با هر درس را به دانش آموزان منتقل نمود . برای پرورش بعد عمل اخلاقی نیز باید زمینه لازم برای مواجه دانش آموزان با نتایج اعمالشان را فراهم کرد تا از این طریق کم کم انگیزه و الزام درونی نسبت به ارزش ها در فرد ایجاد شود.
نگرشی بر روند تحولات کتب فارسی خوانداری دوره ابتدایی با تمرکز بر ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحولات کتاب فارسی خوانداری دوره ابتدایی با تمرکز بر ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری آن کتب فارسی خوانداری دوره ابتدایی تالیف شده از سال تحصیلی ۹۱ (همزمان با تصویب سند تحول بنیادین) تا سال تحصیلی ۹۹ است که به عنوان نمونه به بررسی کتب پایه ششم این مقطع در این بازه زمانی پرداختیم. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد. نتایج حاکی از این است که کتاب خوانداری پایه ششم در طول این بازه زمانی دو تغییر را تجربه کرده است و برآیند ها نشان از سیر صعودی ضعیفی در میزان توجه به ساحت های شش گانه تربیتی هستند.
تحلیل کیفی تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی از عناصر اصلی یادگیری در کلاس های چندپایه
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف توصیف تجارب زیست شده معلمان دوره ابتدایی از عناصر اصلی یادگیری کلاس های چندپایه در منطقه آموزش و پرورش انزل انجام شد. تحقیق از نوع کیفی بوده و از راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی دارای تجربه تدریس و یا در حال تدریس به تعداد 130 نفر بود که از این تعداد 48 نفر معلم چندپایه می باشد. روش نمونه گیری گلوله برفی و حجم نمونه با توجه به اشباع داده ها 30 نفر(19 مرد و 11 زن) محاسبه شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مقایسه ای مداوم استفاده گردید. حاصل این مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین، مفاهیم و مقوله ها بود که طی فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند. نتایج بیانگر دو تجربه زیسته بود. تجربه زیسته معلمانی که شیوه های مدیریتی، تدریس، ارزشیابی و فرایند یاددهی- یادگیری را به گونه ای سازمان می دادند که مشارکت و تعامل دانش آموزان را در کلاس افزایش دهند و به عبارت دیگر شیوه آنها دانش آموز محوری بود که مسئولیت را به کل کلاس تعمیم داده و تقسیم می کردند. تجربه زیسته دیگر نشان می داد که معلمان بیشتر مسئولیت کلاس را خود بر دوش می کشند و از شیوه هایی استفاده می کنند که حداقل مشارکت دانش آموزان را در پی دارد. شیوه این گروه از معلمان به صورت معلم محور بوده که معلم بیشترین مسئولیت را دارد.
نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان (مورد کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، سنجش تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان با نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در بین کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان بوده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را روسا، معاونین، مدیران اداری به تعداد 50 نفر و کارکنان شهید باهنرکرمان به تعداد 352 نفر تشکیل داده اند که روش نمونه گیری برای روسا، معاونین، مدیران اداری به روش سرشماری و روش نمونه گیری برای کارکنان تصادفی-طبقه ای و حجم نمونه آن بر اساس جدول کرجسی و موگان 184 نفر برآورده شد. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های معتبر مدیریت دانش دیکسون (2000)، مدیریت منابع انسانی بوسلی و ویل (۲۰۰۲)، نوآوری سازمانی مقیمی و رمضان (2012) و یادگیری سازمانی نیفه (2001) استفاده گردید که روایی آن ها توسط استاد راهنما و صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد فعالیت های توسعه منابع انسانی بر مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر یادگیری سازمانی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. یادگیری سازمانی کارکنان بر نوآوری آن ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت دانش بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد نهایتاً مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیرگذاری فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان نقش میانجی دارند.
بررسی مقایسه ای مدیریت کوانتومی، بهره وری منابع انسانی و همدلی سازمانی در آموزش عالی (مطالعه موردی: دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
109 - 138
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش آموزش عالی در تولید علم و دانش، انتظار می رود که در به کارگیری دانش به روز و کارآمد نیز پیشرو باشد. در این راستا، موضوع توجه به روش های نوین مدیریتی و موضوع ارتباطات در سازمان های نو در جهت افزایش بهره وری کارکنان هدف پژوهش حاضر است. در پژوهش حاضر سه مفهوم مدیریتی سازگار با دانشگاه های نو، مدیریت کوانتومی، بهره وری منابع انسانی و همدلی سازمانی موردتوجه قرارگرفته است و در صدد آن است که میزان این سه متغیر را در دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان مورد مقایسه قرار دهد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و به لحاظ روش گردآوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه پیش ساخته اجرا شده است. جامعه آماری در این پژوهش کارکنان دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان در سال 1396 با تعداد 863 نفر است که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، تعداد 265 نفر که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه برآورد شده بودند در هر طبقه به نسبت مشخص گردیدند. جهت انجام مقایسه متغیرها در دو دانشگاه، داده های مربوط به فرضیه های تحقیقات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تجزیه وتحلیل گردید. با توجه به تجزیه وتحلیل داده ها بین میزان مدیریت کوانتومی و بهره وری منابع انسانی در دانشگاه های لرستان و علوم پزشکی لرستان تفاوت وجود دارد اما بین میزان همدلی سازمانی در این دو دانشگاه تفاوت وجود ندارد.
نقش میانجی گری بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه انجام شد. روش شناسی پژوهش : به این منظور، از جامعه 2744 نفری دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بهبهان، 338 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (Conner & Davidson,2003)، ارتباط مثبت در مدرسه بتی همر و کهل (Beaty, Homer & Kahle, 2004) و بهزیستی روان شناختی کارول ریف (Carol Ryff, 1989)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل گردید. مدل یابی معادلات ساختاری به منظور آزمون روابط بین متغیرها در مدل مفروض استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد شاخص های برازش (مطلق، تطبیقی و مقصد) مدل واسطه ای متغیر بهزیستی روان شناختی (با انجام برخی اصلاحات)، به طور معنادار در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد بر اساس مدل مفروض، متغیرهای تاب آوری 15/۰ و بهزیستی روان شناختی 123/۰ از پراکندگی نمرات ارتباط مثبت در مدرسه را تبیین می کنند و اثر غیر مستقیم تاب آوری بر ارتباط مثبت در مدرسه با واسطه گری بهزیستی روان شناختی 131/۰ است که از نظر آماری معنادار است.
رابطه مهارت های ارتباطی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان با تأکید بر نقش میانجی سازگاری تحصیلی در مدارس دخترانه متوسطه اول شهرستان کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
167 - 195
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مهارت های ارتباطی معلمان با بهزیستی تحصیلی با تأکید بر نقش میانجی سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش معلمان و دانش آموزان مدارس دخترانه متوسطه اول شهرستان کاشمر بودند که تعداد 143 نفر معلم بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده و تعداد 371 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در تحقیق حاضر از پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی پیترنین و همکاران (2014)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) و مهارت های ارتباطی معلمان کوئین دام (2004) استفاده شدکه روایی آن ها توسط صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.76، 0.89 و 0.72 به دست آمد و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss26 استفاده شد. یافته های کمّی حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میان مهارت های ارتباطی معلمان و سازگاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میان سازگاری تحصیلی دانش آموزان با بهزیستی تحصیلی آن ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و سازگاری تحصیلی در رابطه میان مهارت های ارتباطی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان نقش میانجی داشته است.
مطالعه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی در ارتباط با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت. روش شناسی: روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی است. گرچه با توجه به حجم جامعه (1759N=)، حجم نمونه 317 نفری مطابق با جدول مورگان و کرجسی (1970) کفایت می کند امّا محققان برای کاهش میزان خطا و با توجه به احتمال عدم عودت برخی از پرسشنامه ها توسط معلمان، اقدام به توزیع 450 پرسشنامه کردند که 375 مورد از پرسشنامه های بازگشتی کامل بوده و در تحلیل ها استفاده شد. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه مختلط اعتماد هوی و موران (2003)، پرسشنامه کارآمدی جمعی معلمان (CTEQ) گادارد (2001) و پرسشنامه استاندارد اثربخشی مدرسه سرجیوانی و همکاران (1992) بودند که روایی و پایایی آن ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد بین اعتماد جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 739/0 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین کارآمدی جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 675/0رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 62 درصد واریانس اثربخشی مدرسه توسط متغیرهای اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان پیش بینی می شود. نتیجه آزمون t نشان داد که میانگین متغیرهای اعتماد جمعی، کارآمدی جمعی و اثربخشی مدرسه به طور معناداری در معلمان زن بیشتر از معلمان مرد است. نتیجه گیری: فراهم کردن فرصت مشارکت گسترده معلمان در تصمیم سازی های مربوط به مسایل مدرسه به افزایش اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان و در نهایت اثربخشی بیشتر مدارس می انجامد.
تبیین خودرهبری و خودکارآمدی معلمان براساس رهبری تحولی با نقش میانجی سازمان یادگیرنده در مدارس مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
156 - 128
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش، توصیفی- هم بستگی با رویکرد معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیّه معلمان ابتدایی و متوسطه (اول و دوم) به تعداد 18750 نفر است که بر اساس فرمول کوکران، نمونه ای برابر با 384 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه رهبری تحولی، سازمان یادگیرنده، خودرهبری و خودکارآمدی معلمان است که روایی آن ها با روایی سازه و پایایی آن ها با آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS23 وSMART PLS2 تحلیل شدند.نتایج فرضیه های پژوهش نشان داد که متغیر سازمان یادگیرنده یک متغیر میانجی بین متغیرهای رهبری تحولی با خودرهبری و خودکارآمدی است. رهبری تحولی بر سازمان یادگیرنده، خودرهبری و خودکارآمدی و همچنین سازمان یادگیرنده بر خودرهبری اثر مثبت و مستقیم دارد اما رهبری تحولی نتوانسته است که بر خودکارآمدی تأثیر بگذارد. روایی مدل اندازه گیری با آزمون cv.com و مدل ساختاری با آزمون cv.red تأیید شد و همچنین کیفیت مدل نهایی پژوهش با توجه به شاخص GOF که 305/0 شده است، نشان داد که مدل از برازش قوی برخوردار است و در نهایت ضریب تعیینR2، برای سازمان یادگیرنده 320/0، خودرهبری 285/0 و خودکارآمدی 033/0 شد.
اثر بخشی مدل آموزشی الگوی تدریس مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی در درس علوم بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان اثر بخشی الگوی تدریس براساس رویکرد ساختن گرایی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی مدارس ناحیه یک کرمان می باشد. از نظر هدف کاربردی و روش انجام پژوهشی شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره ابتدایی ناحیه یک شهر کرمان بود. حجم نمونه آماری تعداد 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش 30 نفر گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سنجش عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار 25 SPSS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد، الگوی تدریس مبتنی بر رویکرد ساختن گرایی در درس علوم بر عملکرد تحصیلی تاثیر دارد (P<0/01).
بررسی تلفیق برنامه درسی آموزش عالی با فناوری اطلاعات با رویکرد آموزش مجازی
حوزه های تخصصی:
امروزه همگام با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش نیز از حالت سنتی به مجازی تغییر پیدا کرده است. نفوذ فناوری اطلاعات به سیستم آموزشی و نظام آموزش عالی باعث ایجاد مفهوم جدیدی به نام آموزش مجازی شده است. در کنارآموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت استفاده از آموزش مجازی کاملاً محسوس است، در نتیجه بسیاری از دانشگاه ها نیز به تبع آن وارد عرصه آموزش مجازی برای دانشجویان خود شده اند. این روند به سرعت در سراسر کشور توسعه یافت و دانشگاه های زیادی به این امر پیوستند. با آنکه آموزش مجازی باعث تحول در شیوه های یادگیری- یاددهی شده است اما نیاز به طراحی برنامه درسی مطابق با ویژگی ها، ابزار و امکاناتی که آموزش مجازی در اختیار ما قرار می دهد احساس می شود. بدون بازنگری و ایجاد برنامه درسی در سیستم آموزش عالی، آموزش مجازی با شکست مواجه می شود. زیرا برنامه درسی از مهمترین ارکان یک نظام آموزشی است. بدین منظور در این پژوهش به بررسی ویژگی های آموزش مجازی و معرفی الگو های برنامه درسی مطابق با آموزش مجازی در سیستم آموزش عالی پرداخته می شود.
شناسایی موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 49
حوزه های تخصصی:
فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک جزء مهم از مرحله آموزش در کلاس های درس است. روش پژوهش با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی (مصاحبه های عمیق و اکتشافی با انجام عمل پالایش) انجام شد. در رویکرد کیفی، از روش هدفمند و برای تدوین پرسش نامه از مصاحبه با استادان گروه علوم تربیتی دانشگاه و مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش به تعداد 20 نفر استفاده شد. در رویکرد کمّی، از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیّه مدیران مدارس ایران (105968 نفر) تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها به روش میدانی و از پرسش نامه محقق ساخته موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با 75 سؤال و 14 مؤلفه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تأیید متخصصان رسید و روایی همگرای آن با استفاده از ضرایب میانگین واریانس استخراجی (AVE) محاسبه شد که مقادیر AVE برای تمام مؤلفه ها بزرگتر از 5/0 بود. همچنین برای تمام مؤلفه ها، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالاتر از 7/0 محاسبه و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که موانع و چالش های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات دارای چهارده مؤلفه (موانع ساختاری، موانع آموزشی، موانع منابع انسانی، موانع تجهیزات و مواد آموزشی، موانع مدیریتی، موانع خدمات پشتیبانی معلمان، عدم آمادگی شناختی معلمان، عدم تربیت معلمان برای تدریس در الگوی نوین تدریس، موانع انگیزشی، موانع فرهنگی، موانع اقتصادی، موانع اجتماعی، موانع سازمانی و موانع فردی) است که مؤلفه عدم تربیت معلمان برای تدریس در الگوی نوین تدریس دارای بیشترین سهم و مؤلفه موانع فردی دارای کم ترین سهم است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS20 و PLS انجام شد.
رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و اثربخشی مدرسه با نقش میانجی فرهنگ مدرسه در مدارس دوره اول متوسطه استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و اثربخشی مدرسه با نقش میانجی فرهنگ مدرسه بود.
روش شناسی: روش پژوهش برحسب نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، همه معلمان مدارس دولتی دوره اول متوسطه استان اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 به حجم 3064 نفر (1684 مرد و 1380 زن) بود. حجم نمونه بر حسب جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 346 نفر برآورد شد که این تعداد با در نظر گرفتن افت آزمودنی ها به 418 نفر (236 مرد و 182 زن) افزایش یافت. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شد. داده ها از طریق سه پرسشنامه رتبه بندی رهبری آموزشی مدیر هالینگر (2013)، فرهنگ مدرسه گرونرت و والنتاین (1998) و اثربخشی مدرسه هوی (2009)، به روش حضوری جمع آوری شد. روایی و پایایی هر سه پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. داده های تحقیق با استفاده روش مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین متغیرهای رهبری آموزشی مدیران، فرهنگ مدرسه و اثربخشی مدرسه، روابط معنادار مثبت وجود دارد. همچنین نقش میانجی کامل فرهنگ مدرسه در رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و اثربخشی مدرسه تأیید شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل، می توان نتیجه گرفت که رهبری آموزشی و فرهنگ مدرسه می تواند به اثربخشی مدارس کمک کند؛ بنابراین مدیران به منظور دستیابی به اثربخشی مدارس، باید فرهنگ مدرسه را توسعه دهند.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی برتوجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول انجام شد.
روش شناسی: پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دبیران درس کار و فناوری متوسطه ی اول در استان فارس به تعداد 800 نفر (315 مرد و 485 زن) هستند که تعداد 340 نفر از دبیران کار و فناوری به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، دو پرسشنامه ی محقق ساخته یادگیری خودراهبر دارای 24 گویه و پرسشنامه محقق ساخته توجه انتخابی دارای 24 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های حافظه فعال، انتخاب رقابتی، کنترل بالانورد و کنترل پایین نورد در تبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی موثر بوده است. همچنین مولفه های خودمدیریتی، خودانگیختگی و خودنظارتی درتبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر یادگیری خودراهبر موثر بوده است و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نتیجه گیری: الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در پرورش دانش آموزانی خلاق، خودراهبر، مسئولیت پذیر موثر بوده است.
طراحی و اعتباریابی مقیاس رهبری فضیلت محور در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش طراحی و اعتباریابی مقیاس رهبری فضیلت محور در آموزش عالی ایران بود. تا کنون تلاش های وسیعی در این رابطه انجام گرفته است، اما به نظر می رسد تا امروز مقیاسی جامع و معتبر، که بتواند از اعتبار لازم برخوردار باشد، و از نظر عملی راهنمای مدیران و اعضای هیات علمی در فعالیت های حرفه ای باشد، ارائه نشده است.
روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی - همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را همه اعضای هیات علمی شاغل در دانشگاه شیراز، دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه خلیج فارس بوشهر تشکیل می دادند. تعداد نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نسبتی چند مرحله ای در مجموع 370 نمونه انتخاب گردید. جمع آوری داده ها براساس پرسشنامه محقق ساخته با مقیاس لیکرت صورت گرفت. این پرسشنامه بر اساس مطالعات نظری و پیشینه پژوهشی در قالب 53 گویه تدوین گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تایید صاحب نظران قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد.
یافته ها: پس از تحلیل عامل، یافته ها بیانگر این بود که مولفه شخصیتی دارای بالاترین بار عاملی 892/0 و سپس مولفه مهارتی 873/0 و مولفه سازمانی 776/0 قرار گرفتند. با توجه به شاخصRMSEA الگو از برازش مناسب برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مولفه های شخصیتی شامل عوامل اخلاقی، فکری، اجتماعی، عقلانی و عاطفی، مولفه های مهارتی شامل فنی، انسانی و ادراکی، مولفه های سازمانی شامل برنامه ریزی، ساختار، تصمیم گیری، ارتباطات و فرهنگ سازمانی برای رهبران فضیلت محور در آموزش عالی مورد تاکید است. مولفه های اخلاقی شناسایی شده می تواند در فرآیند انتخاب و انتصاب و ارزیابی عملکرد مدیران آموزش عالی کاربرد داشته باشد.
نقش آموزش فناوری اطلاعات بر عملکرد و بهره وری معلّمان در دوران کرونا
حوزه های تخصصی:
بی شک آموزش یکی از مهمترین و موثرترین تدابیر برای بهبود امور سازمان بشمار می رود. از طرفی توسعه منابع انسانی تنها با آموزش های زیاد حاصل نمی شود بلکه باید به صورت برنامه ریزی شده و نظام مند عمل نمود. آموزش یک فرآیند مداوم و همیشگی است و موقت و تمام شدنی نمی باشد. از طرفی با پیشرفت هر روز علم ما در دنیای فناوری اطلاعات زندگی می کنیم که بسیاری از فعالیت های ما وابسته به آن است. با ورود فناوری اطلاعات به آموزش بسیاری از ساختارهای سنتی تغییر کرد و فرآیند یادگیری متحول شد. بخصوص با همه گیری ویروس کرونا آموزش سنتی در کشور به شکل آموزش مجازی درکلیه مقاطع درآمد. اما با نبود زیرساخت و آماده نبودن معلّمان و سازمان آموزش و پرورش برای این امر، تدریس مجازی دچار مشکلات و چالش های فراوانی شده است و بهره وری عملکرد معلّمان بسیار افت کرده است. اما یکی از این چالش ها عدم آموزش معلّمان در حوزه فناوری اطلاعات است. در نتیجه با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به مرور مفاهیم اصلی در زمینه نقش آموزش فناوری اطلاعات، چالش ها در رابطه با ایجاد بهره وری معلّمان در سازمانی همچون آموزش پرورش پرداخته می شود تا به بینشی کلی از اهمیت و تأثیر این موضوع در سازمان دست یابیم.
طراحی مدل اثربخشی مدیران آموزش و پرورش استان لرستان (مطالعه موردی: مدیران دوره دوم متوسطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل اثربخشی مدیران دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان است.. روش شناسی: روش تحقیق پیمایشی از نوع اکتشافی- تاییدی بود. جامعه آماری شامل11 نفر از خبرگان و کارشناسان رشته ی علوم تربیتی و رشته ی مدیریت آموزشی و همه مدیران مدارس دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان به تعداد 411 نفر (211 مرد و 200 زن) بود. برای تعیین حجم نمونه، با استفاده از آزمون کوکران، تعداد 199 نفر (102 مرد و 97 زن) به عنوان نمونه آماری تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. روایی ابزار داده ها به تایید خبرگان و کارشناسان رسید و پایایی آن نیز با آزمون آلفای کرونباخ 96/0 بود. نرمال بودن جامعه آماری به وسیله ی آزمون چولگی سنجیده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل عاملی و معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل طراحی شده بر اساس 5 مولفه (مهارت های کاربردی، مهارت های مدیریت و رهبری، توانایی هوشی و فکری، توانایی های شخصیتی و مهارت های ارتباطی) دارای برازش مناسب در بین مدیران مدارس دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش استان لرستان است.. نتیجه گیری: از مدل طراحی شده می توان برای ارتقای اثربخشی مدیران و مدارس متوسطه استفاده کرد.
بررسی نظری مهارت خودآموزی در دانش آموزان مقطع دبستان
حوزه های تخصصی:
امروزه خود آموزی به یکی از کلیدی ترین عوامل و راهبردهای فرایند یاددهی – یادگیری و پرورش استعداد ها تبدیل شده است بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نظری مهارت خودآموزی دانش آموزان در مقطع دبستان انجام شد. طرح پژوهش کیفی و روش شناسی فراترکیب از نوع تلفیقی می باشد که در این پژوهش پایگاه های معتبر مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت 50 مقاله مرتبط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که متغییر های خود تنظیمی، خود کنترلی، پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی با پدیده خودآموزی در ارتباط قرار دارند و همچنین نتایج نشان داد که خود آموزی مخصوصا به شیوه راهبری و آموزش دیجیتال بر پرورش تفکر و یادگیری عمیق اثر گذار می باشد. با بررسی های انجام شده مشخص شد که خودآموزی بهتر است از سنین آغازین مدرسه و در مقطع دبستان آغاز شود که دانش آموز با آن دست و پنجه نرم کند و تسلط کامل به این روش پیدا کند تا یادگیری بهتر و در نتیجه پیشرفت تحصیلی حاصل شود. همچنین مشخص شد در مهارت خود آموزی ، تنیدگی تحصیلی ،اضطراب و مضرات آموزش مستقیم قابل کنترل می باشد.