فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالش برانگیز ساختار برنامه درسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز می شود که این گونه گونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهش های به عمل آمده هنوز نتوانسته اند به روشنی نشان دهند که کدام برنامه درسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفق تری را به کلاس های درس گسیل نماید. موقعیت مساله ای این مقاله در ایران را به شکل دقیق تر می توان با استفاده از کلید واژه «تمامیت خواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهده دار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهم ترین مظهر این سیاست تمامیت خواهانه و بخشی نگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت می کنند که تمامیت خواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی می نمایند.
مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاه های تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامه درسی تربیت معلم با توجه به این ویژگی ها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفه های اساسی برنامه درسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت می کند.
ارزیابی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله که به ارزیابی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی می پردازد، درصد است تا میزان اثربخشی درس کارآفرینی را در دانشگاه آزاد اسلامی در ابعاد محتوا و دستیابی به هدف، روش تدریس، روش ارزشیابی، توانایی مدرسان، تحریک انگیزه ها؛ پرورش ویژگی ها و قابلیت ها و هم چنین آموزش مهارت های کارآفرینی از دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه مورد بررسی قرار دهد. طرح آن از نوع توصیفی بوده که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه تحقیق را کلیه اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهد که از میان آن ها به ترتیب تعداد 108 و 1043 نفر به صورت تصادفی و با روش خوشه ای انتخاب و اطلاعات موردنیاز نیز از طریق دو پرسش نامه گردآوری گردید. نهایتاً داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t؛ کای اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برخی از یافته های آن به شرح زیر می باشد: برنامه درسی کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی از دیدگاه اساتید و دانشجویان آن دانشگاه و در مولفه های محتوا و دستیابی به هدف، روش تدریس، روش ارزشیابی، توانایی مدرسان، تحریک انگیزه های کارآفرینانه دانشجویان، پرورش ویژگی های کارآفرینانه دانشجویان و هم چنین آموزش مهارت های اساسی به دانشجویان جهت راه اندازی کسب و کارهای کارآفرینانه به صورت اثربخش عمل کرده است. ضمناً نتایج نشان می دهد که در همه ابعاد یاد شده به جز در دو بعد محتوا و دستیابی به هدف و هم چنین بعد روش تدریس دو گروه دیدگاه یکسانی داشته اند.
تحلیل محتوای کتابهای آموزشی دوره ابتدایی بر مبنای مؤلفه های آموزش جهانی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی تحلیل شده است موارد مورد نظر در این تحلیل محتوا شامل آموزش شهروندی، آموزش سلامت، آموزش چند فرهنگی، آموزش محیط زیست و آموزش حقوق بشر، صلح و برابری بوده است. جامعه آماری کتابهای دوره ابتدایی و نمونه، کتاب فارسی (بخوانیم و کتاب کار) دوره ابتدایی است که بصورت هدفمند انتخاب شده است. روش پژوهش تحلیل محتوا از نوع کمی است. معیار توصیف، توجه به مؤلفه های جهانی شدن و واحد تحلیل در قسمت متن، پرسش و فعالیتها، به صورت جملات موجود در متن کتاب درسی و در قسمت تصاویر، هر تصویر بر اساس شاخص های که در آن مورد اشاره قرار گرفته به واحدهای تقسیم شده و بعد شمارش شده است ابزار تحقیق سیاهه تحلیل محتوا است که روایی و پایایی آن توسط اساتید مجرب بدست آمده است، نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان می دهد که در محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی به مؤلفه آموزش سلامت بیشترین میزان توجه و به آموزش شهروندی ، آموزش چند فرهنگی و آموزش محیط زیست تقریباً به یک نسبت پرداخته شده است وبه آموزش صلح وبرابری کمترین توجه شده است. در درون هر مؤلفه نیز مفاهیم متعدد به صورت یکسان مورد توجه قرار نگرفته و بعضی بیشتر و برخی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد بیشترین میزان توجه به مؤلفه های جهانی شدن در کتاب فارسی سال سوم دبستان و کمترین میزان توجه در محتوای کتاب فارسی سال ششم دبستان می باشد.
حاکمیت سنت دیسیپلین محوری بر جهت گیری های برنامه درسی تربیت هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بحث تربیت هنری در نظام آموزشی کشور و مبحث جهت گیری ها به عنوان زیربنای تشخیص نیازها در تصمیم گیری های مربوط به برنامه درسی، پژوهش حاضر با هدف بررسی جهت گیری های برنامه درسی تربیت هنری معلمان هنر انجام شده است. روش این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمانی(484 نفر) است که به صورت تخصصی و غیرتخصصی در مناطق هشتگانه استان خراسان شمالی طی سالتحصیلی 89-88 مشغول به تدریس درس هنر در مقطع راهنمایی بودهاند. تعداد 243 نفر از معلمان مذکور به روش طبقهای نسبی و از طریق فرمول حجم نمونه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی فیلانی ارزیابی شدند. در این بررسی، سه جهت گیری کودک محوری، دیسیپلینی و فرهنگی بررسی گردید. یافته ها نشان داد که بین سه گروه از جهت گرایش به جهت گیری برنامه درسی تربیت هنری تفاوت معناداری وجود داشته و گروه مورد بررسی، دیسیپلین محور هستند (0001/0 < P ) . بر این اساس، هنر به منزله یک دیسیپلین دیده می شود و تنها، یادگیریِ صرفِ مطالب و مفاهیم هنری مدنظر است. این در حالی است که به نظر می رسد با عنایت به مقتضیات، ارزش های فرهنگی و اصالت های بومی کشور، بهتر است جهت گیری فرهنگی به عنوان مبنای نظری در طراحی برنامه های درسی تربیت هنری مدنظر مسؤولین نظام آموزشی قرار گیرد. لذا، تدبیر و چاره اندیشی برای آن می تواند نقطه عطفی در توجه به تربیت هنری در نظام آموزشی و برنامه درسی کشور باشد.
زیست نگاری و روایت فهم معلمان از نقش فلسفه تربیت در تحول عملکرد آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، روایت فهم درونی شده معلمان و مربیان از تجربه تحصیل در رشته «تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت» در راستای نقش فلسفه تربیت در تحول عملکرد آنان می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش زیست نگاری و روایتی بهره گرفته شد و فهم دوازده نفر از معلمان و مربیان با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی، گزارش های خودزیست نگاری، بازیابی و روایت شد. نتایج حاصل تحلیل روایت ها نشان داد که چنین فهمی، واجد دو روایت غم انگیز و روایت شوق آفرین درباره نقش فلسفه تربیت است. با تأمل در یافته های پژوهش، پیشنهادی هایی برای فیلسوفان و نظریه پردازان تربیت از یک سو و معلمان و مربیان آن، از سوی دیگر ارائه شد. اندکی دور شدن از کرسی نظریه پردازی انتزاعی دانشگاه، حضور در میدان پر ازدحام مدرسه و فهم ورزی زنده و پویای فیلسوفان و نظریه پردازان تربیت با دغدغه ها و مسائل عینی و ملموس فضای کلاس درس، اصل کلام این پژوهش در گفتگو با آنهاست. پرهیز از بی تأملی و روزمرگی و رو آوردن به فلسفه ورزی و نویسندگی، سخن دیگر این پژوهش در گفتگو با مربیان و معلمان می باشد.
بررسی و نقد کتاب اصول برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نقد کتاب ها بالابردن کیفیت آن ها و آگاهی بیش تر و بهتر دانشجویان و خوانندگان آن هاست. برنامه ریزی درسی یکی از درس های تخصصی گروه علوم تربیتی است، ولی متأسفانه در این زمینه منابع زیادی نداریم؛ اکثر کتاب هایی که در این زمینه چاپ شده اند به علت حجم زیاد، ثقیل بودن، یا ناهم خوانی با سرفصل های شورای عالی برنامه ریزی برای معرفی کردن به دانشجویان، به منزلة منبعی که مناسب برای واحد درسی دانشگاهی باشد، درخور استفاده نیستند.
در این مقاله کتاب اصول برنامه ریزی درسی، تألیف محمدحسین یارمحمدیان، به طور اجمال معرفی و در ادامه از دو دیدگاه، ظاهری و محتوایی، نقد و بررسی شده است.
کیفیت برنامه درسی وآموزش دانشگاهی با رویکردی پدیدارشناسانه چارچوبی برآمده از خودمردم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمی شدن و پولی شدن بدقواره، انگاره آرمانی از تحصیل دانشگاهی در ایران را مخدوش ساخته است . گوهر علم ورزی و درس وبحث وشوق اکتشاف ، بحث انگیز شده است. پدیده صندلی های خالی از نخستین آثار دوره ای پرابتلاست که در آن قرار است آموزش عالی تاوان رشد بی رویه خود را بدهد. این در حالی است هنوز خانواده ها فرزندان خود را به خارج ومنطقه وگاهی کم اعتبارترین دانشگاه ها می فرستند. اگر دانشجو خوب درس می خواند یا نمی خواند، اگر برای مدرک می آید یا در صدد خلاقیت است همه را باید در این دید که چه معنایی از دانشگاه واز بودن در دانشگاه در ذهن دارد.پرسش تحقیق حاضر این است که ادراک دانشجویان از دانشگاه ایرانی و آمدن به دانشگاه و درس خواندن در آن وفارغ التحصیل شدن از آن چیست؟ تحقیق به روش کیفی است. نویسنده با تحلیل محتوای تجارب آموزشی خویش و با استفاده از یاداشتهای حرفه ای و نیز از طریق تفسیر پدیدارشناختی گفتگوهایش با همکاران علمی و دانشجویانش، چارچوبی برای فهم پدیدارشناختی کیفیت ادراک شده دانشجو فراهم آورده است. 291 واحد معنایی از سه نوع یادداشت ثبت شده (خاطرات روزانه حرفه ای، گفتگو با همکاران هیأت علمی، گفتگو با دانشجویان) به عنوان چارچوب نمونه هدفمند انتخاب شده از بازه زمانی 1383 تا 1393 رمورد تأمل پدیدارشناسانه واقع شده است. کیفیت تحصیلات دانشگاهی تابعی از شبکه تودرتویی از معانی در تجربه های واقعا زیسته دانشجویی است. کیفیت برنامه درسی وآموزشی چگونه است ؟؟ این منوط به آن است که دانشجو به تحصیل دانشگاهی چه معنایی می دهد؟ معنایی که در شبکه ای از تداعی های ذهنی از آدمها، خدمات،کارکردهای تأمین نیاز، برنامه ها وبیانیه ها، عملکردها، فر صتها، امکانات وزیر ساختها، زیبایی ها، نمادها ، انتظارات، آوازه ها ورخداده ها شکل می گیرد .
تبیین چارچوب نظری ابعاد و مؤلفه های نگرش جامع پژوهشگری و طراحی عناصر عمومی آن در برنامه درسی مدرسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش مؤثر مستلزم نهادینه سازی دانش، عاطفه مثبت و عمل پژوهش در محقق و یا نهادینه سازی نگرش جامع پژوهشگری در او است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم پردازی مجدد نتایج پژوهش های پیشین، انجام شده است. بر این اساس سوابق نظری و پژوهشی مرتبط با تحقق نگرش جامع پژوهشگری را تحلیل و ابعاد سه گانه؛ شناختی، عاطفی و عملکردی چارچوب نظری مذکور را به همراه مؤلفه های مطرح در ابعاد و گویه های مبین، سازمان دهی نموده است. در پایان به ساختاری نمونه در طراحی عناصر عمومی برنامه درسی مدرسه ای جهت تحقق نگرش جامع پژوهشگری، ارائه شده است.
تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی منظری جدید برای روند تغییر و تحول جهان هستی و پدیده های آن در اختیار اندیشمندان گذاشته و بسیاری از نظریه پردازان با توجه به مؤلفه های اساسی این پارادایم به ارائه دیدگاه های جدید خود در حوزه های علمی گوناگون چون علوم تربیتی پرداخته اند. برای دستیابی به این هدف، نخست با استفاده از روش «کاوشگری فلسفی انتقادی»، به نقد و بررسی نظریه های تحول تربیتی و توضیح دو ضعف عمده آن ها (تحویل گرایی و ایدئولوژی کنترل) پرداخته شد. سپس، با اشاره به «نظریه سیستم های پیچیده انطباقی»، چهارچوب نظری مقاله یعنی نظام تعلیم و تربیت به مثابه سیستم پیچیده انطباقی توضیح داده شد. در ادامه، پس از تشریح نقش «جریان دانش» در تحول سیستم های پیچیده تربیتی، به کمک روش «استنتاج منطقی»، دلالت هایی برای فرایند تحول تربیتی در پارادایم پیچیدگی فراهم شد. نتایج حاصل از این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که نظریه پردازان پیچیدگی ضمن تأیید بسیاری از دیدگاه های پیشین در خصوص تحول تربیتی و مهم دانستن آن ها، سعی دارند از منظری کل نگر به فرایندهای تحول نگریسته و پژوهشگران را از افتادن در ورطه تحویل گرایی برحذر دارند. همچنین، آن ها با جایگزینی پیشنهادهایی چون «کنترل توزیعی» به جای راهبردهای غالب «بالا به پایین» و «پایین به بالا»، پاسخی به چالش کنترل در اجرای طرح های تغییر و تحول ارائه می کنند.
معرفی مدل ارزیابی تلفیقی کیفیت بخشی برنامه های آموزش عالی مبتنی بر رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی و پاسخ گویی در جهت تحقق اهداف و تعالی عملکرد نظام آموزش عالی، موضوعی کانونی در آموزش عالی است به طوری که همه متخصصان نظام آموزش عالی، بر بهبود ساز وکارهای ارزیابی آموزش عالی، تأکید دارند.
هدف پژوهش حاضر، معرفی و شرح مدل نوآورانه ارزیابی تلفیقی مبتنی بر رویکرد سیستمی در آموزش عالی با تلفیق سه زیر سیستم"" اجتماعی""،"" فنی"" و "" مدیریتی"" جهت بهبود کیفیت آموزش عالی است که با اهداف و ساختار سازمانی موسسات آموزش عالی سازگار و همساز، باشد.
روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی می باشد. پژوهش با بررسی منابع داخلی و خارجی موجود در این زمینه، درصدد معرفی مدل توسعه یافته تحلیل سیستم های کیفی و ارزیابی برنامه ها با استفاده از رویکرد مذکور است. مدل ارزیابی پیشنهادی، چشم انداز جدیدی برای اجرای مؤثر و کارآمد رویکرد سیستمی و بهبود کیفیت در آموزش عالی، مهیا خواهد نمود.
پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه تبریز بر اساس نگرش تفکر انتقادی و شیوه های شناختی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش توصیفی - همبستگی، تعیین سهم نگرش تفکر انتقادی و شیوه های شناختی یادگیری در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. برای این کار تعداد 301 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و علاوه بر گزارش معدل خود، به پرسشنامه های آمادگی نگرش تفکر انتقادی کالیفرنیا و سبک های یادگیری کلب پاسخ گفتند. مبتنی بر یافته ها، نگرش تفکر انتقادی (132/0= ß ) و مشاهده تأملی (136/0-= ß ) توانست 5% از تغییرات عملکرد تحصیلی را تبیین کند. بین آزمایشگری فعال و عملکرد تحصیلی نیز همبستگی مثبت وجود داشت (114/0= r و 05/0 < P ). بین نگرش تفکر انتقادی و مشاهده تاملی رابطه منفی وجود داشت(22/0-= r و 01/0 < P ). این رابطه با مفهوم سازی انتزاعی مثبت بود (16/0= r و 01/0 < P ).
ارائه الگوی ارزیابی سازواری نظریه ترکیبی در فلسفه تعلیم و تربیت؛ بررسی موردیِ سازواری «فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران» در سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگویی برای ارزیابی سازواری نظریه ترکیبی در فلسفه تعلیم و تربیت است. دست یابی به این هدف با تحلیل تطبیقی الگوهای پیشین و بازسازی آن ها مبتنی بر مبانی مفروض صورت گرفت. نتایج به دست آمده به طرح یک الگوی چهار مرحله ای انجامید که گام های اساسی آن جهت ارزیابی سازواری نظریه ترکیبی عبارتند از «بررسی هدف ترکیب، بررسی رویکرد ترکیب، بررسی روند گزینش و ترکیب نظریه ها، باهم نگری و تعیین درجه سازواری فلسفه تعلیم و تربیت ترکیبی». در ادامه، الگوی پیشنهادی این پژوهش جهت بررسی سازواری «فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران» سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشور مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که ترکیب صورت گرفته از نوع «فروکاهش و عرضی» است و بنا به رویکرد و رهیافت پارادایمیک مورد نظر سند، سازواری بخش «فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران» با چالش جدی مواجه است.
جایگاه مولفه های حقوق بشر در محتوای کتاب های درسی دوره ی آموزش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینه یکی از اساسی ترین مباحث روز در حوزه آموزش و پرورش و برنامه ریزی درسی تحت عنوان «آموزش حقوق بشر» انجام شده است. بدین منظور با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، 36 جلد کتاب درسی دوره آموزش ابتدایی سال تحصیلی 92-1391 که شامل 3924 صفحه بوده، مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از کتب درسی و برای بدست آوردن ضریب اهمیت هر یک از مولفه های حقوق بشر و مقایسه ضرایب آنها، از روش آنتروپی شانون که برگرفته از تئوری سیستم هاست، استفاده شده است. براساس یافته های پژوهشی، توجه متعادلی به مولفه های حقوق بشر نشده و در میان صفحات کتب درسی این دوره، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه حقوق اساسی و کمترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می باشد. همچنین بر اساس ضرایب اهمیت بدست آمده از فراوانی های مربوط به خرده مولفه ها، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به خرده مولفه حقوق زیست محیطی و کمترین ضریب اهمیت مربوط به خرده مولفه های حق دادخواهی عادلانه و حق مالکیت می باشد.
تغییر برنامه درسی آموزش عالی: (مورد: برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی (برنامه درسی رشته برنامه ریزی آموزشی در چهار عنصر محوری برنامه درسی شامل هدف، محتوا، فرصت های یاددهی - یادگیری و ارزشیابی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی و دانشجویان شش دانشگاه دولتی بودند که رشته برنامه ریزی آموزشی را در سطح کارشناسی ارشد داشتند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، اصفهان و مازندران جهت اجرای تحقیق انتخاب و32 نفر اعضای هیأت علمی و93 نفر دانشجویان کارشناسی ارشد مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت بررسی عنصر هدف، اهداف اصلی دوره مندرج در سند مصوب ""مشخصات کلّی برنامه ی درسی و سرفصل دروس""، برای عنصر محتوا ضرورت وجود دروس، تعداد واحدها و سرفصل آن مندرج در سند مصوب و جهت عناصر فرصت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی وضعیت موجود این دو مؤلفه بر اساس برنامه درسی اجرا شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که از دیدگاه اساتید اهداف اصلی دوره، دارای مطلوبیت نسبی بوده و تغییر در این عنصر ضروری نمی باشد؛ در حالی که دانشجویان خواستار تغییر اهداف اصلی دوره بودند. در مورد عنصر محتوا، اساتید و دانشجویان معتقدند که تقریباً تمامی دروس این رشته بایستی حفظ شود و با تعداد واحدهای موجود این دروس نیز موافق بودند. اما از دیدگاه اساتید و دانشجویان مؤلفه اهداف دروس از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و خواستار تغییر در این مؤلفه محتوای برنامه درسی بودند. در مؤلفه سرفصل دروس نیز به استثناء درس پایان نامه اساتید و دانشجویان بر این باورند که تغییر در تمامی دروس ضروری است. در مورد عنصر ارزشیابی از دیدگاه اساتید به غیر از درس پایان نامه بقیه دروس نیازمند بازنگری و تغییر بود؛ در حالی که دیدگاه دانشجویان در این عنصر همه دروس نیازمند تغییر بودند.
املا و نظام نوشتاری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«املا» یا «هجی کردن» به عنوان یکی از مهارت های نوشتاری در دوه ی ابتدایی از اهمّیّت بسزایی برخودار است و پایه و اساسی برای یادگیری نوشتن دانش آموزان به شمار می رود. آشنایی آموزگاران با موانع و مشکلات تحقّق اهداف آموزشی در درس املا می تواند آن ها را در جهت برطرف نمودن معضلات این درس یاری نماید. عوامل متعدّدی سبب اختلال در آموزش نوشتن به ویژه درس املا می گردد و این درس را با مشکلی به نام «غلط نویسی» یا «نادرست نویسی» مواجه می سازد. نادرست نویسی در درس املا از دیدگاه های مختلفی قابل بررسی است. یکی از این دیدگاه ها، دیدگاه زبان شناسی است. از این نظر، گاه ویژگی ها و اشکالات موجود در نظام نوشتاری زبان فارسی نقش عمده ای در افت تحصیلی فراگیران در درس املا دارد. در این مقاله سعی بر این است تا ضمن بررسی نشانه ها (حروف) و صداها (واج ها) و ارتباط بین آن ها در خطّ فارسی از دیدگاه زبان شناسی به تشریح موانع یادگیری آن بپردازد.
تبیین انتظارات متقابل جامعه علمی مطالعات برنامه درسی و نظام آموزشی: بحثی در زمینه بازسازی منزلت حرفه ای رشته و دانش آموختگان آن در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران هویتی رشته مطالعات برنامه درسی را رنج می دهد. به رغم توسعه کمی قابل توجهی که رشته با آن مواجه بوده و اقبال قابل توجهی که دانشجویان به این رشته نشان داده اند اما هنوز مرزهای رشته به درستی تعریف و تبیین نشده است. این تعین نایافتگی حدود و ثغور موضوعی و مفهومی رشته گرچه آزاردهنده است، اما می توان آن را به یک فرصت تبدیل کرد و از آن مبنا و متکایی برای نوگرایی، خلاقیت و تکثرگرایی هویتی ساخت. در این نوشتار رفتار نظام آموزشی در قبال دانش آموختگان رشته مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و بر این نکته تأکید شده که به رغم بحرانی که در حوزه هویتی گریبان رشته را گرفته است، دانش آموختگان آشنا با این حوزه دانشی مستحق این میزان بی توجهی و بی مهری نیستند. در ادامه تحت عنوان انتظار نظام آموزشی از جامعه علمی مطالعات برنامه درسی به موضوع بازنگری در رویکرد تربیت دانش آموختگان پرداخته شده که درواقع وظیفه اصلی و مورد غفلت واقع شده متولیان رشته در جامعه است. در اثر این بازنگری، هویت های تخصصی می تواند به شکلی برجسته تر از آنچه اکنون وجود دارد نمایان شود و ظرفیت خدمت رسانی دانش آموختگان به نظام آموزشی نیز بالاتر رود. در پایان نقشه تکثر هویتی در رشته معرفی و چارچوب برنامه ای همسو با آن برای دوره دکتری رشته ارائه شده است. به زعم نگارنده اجرای این برنامه بدیلی برای برنامه درسی کنونی است و می تواند هدف اعطای هویت تخصصی به دانش آموختگان رشته را بهتر تأمین نماید.
نقدی بر محتوای برنامه درسی اخلاق پزشکی از دیدگاه صاحب نظران اخلاق پزشکی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی اخلاق پزشکی، موضوعی بحث انگیز و بااهمیت بوده و به تفکر و تحقیق در ابعاد مختلف آن نیاز می باشد. و لذا این مطالعه با هدف شناسایی ضعف ها موجود در محتوای برنامه درسی اخلاق پزشکی انجام شده است بدین منظور با اساتید اخلاق پزشکی مصاحبه شد و تجارب آنان در این زمینه تبیین گردید. این مطالعه یک پژوهش کیفی است که داده های آن از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با 14 نفر از اساتید اخلاق پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 1389جمع آوری و با رویکرد تحلیل محتوای مایرینگ، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این تحقیق تحت عنوان 2 درون مایه؛ عدم تناسب محتوا و ضعف در سازمان دهی محتوا معرفی گردید که هرکدام شامل چندین طبقه فرعی است که جنبه ای خاص از چالش های موجود در محتوای برنامه درسی اخلاق پزشکی را توصیف می کنند. بررسی و مقایسه یافته های این پژوهش با نتایج سایر مطالعات، حاکی از آن است که چالش های مطرح شده در این مطالعه برای توسعه ارتقای اخلاق پزشکی کشور باید به طور جدی مورد عنایت قرار گیرند.
تحلیل تاریخی معانی و مقاصد نومفهوم گرایی در رشته ی مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل تاریخی معنا و اهداف نومفهوم سازی در برنامه درسی در آثار ویلیام پاینار و همکاران وی از دهه ی 1960 تا 2010 پرداخته است. به همین منظور 25 مقاله و 4 کتاب ویلیام پاینار با روش تحلیل اسناد مورد مطالعه قرار گرفته و متون مرتبط با معنا و اهداف نومفهوم گرایی با نگاه تحلیلی- انتقادی بررسی شده اند. آثار راگا و هلبویش نیز به عنوان آثار مقابل و متعارض با نومفهوم گرایی، به عنوان نقدهای مطرح بر نومفهوم گرایی مطرح شده اند. نتایج تحلیل محتوا نشان داد ند که چهار گزاره مهم، معنای نومفهوم گرایی را شکل می دهند: الف- نومفهوم گرایان عده ای از متخصصان برنامه درسی نیستند که درباره عقیده یا عقاید خاصی به تفاهم رسیده باشند. ب- نومفهوم گرایی به جای این که یک جنبش باشد یک مسیر یا یک فرایند فهمیدن است و پ- جریان نوفهمی یا پروژه فهمیدن همیشه ادامه دارد و در نتیجه اصطلاح نومفهوم گرایی به آسانی قابل تعریف نیست. ت- نومفهوم گرایی جنبشی انتقادی و عام نگر است که به پدیده های بیرون مدرسه ای و نقد پیامدهای پنهان و آشکار برنامه درسی توجه دارد. اهداف تعقیب شده ی نومفهوم گرایان که از طریق کدگذاری باز و انتخابی استخراج شدند عبارت بودند از: تعقیب مطالعات میان رشته ای، تقویت نقش انتقادی نظریه، تغییر پارادایم از برنامه ریزی درسی به فهم برنامه درسی، تاکید بر متغییرهای بیرون مدرسه ای، کلیت پردازی، غلبه نظریه بر عمل، استفاده از خودشرح حال نویسی و تعبیر معنای Currere به گذر زندگینامه ای، بهبود رشته مطالعات برنامه های درسی به عنوان گفت وگوهای پیچیده، بین المللی کردن رشته مطالعات برنامه درسی برای تقویت گفتمان های فرهنگی در حوزه و تاریخ نگاری برنامه درسی. در ادامه نقد نومفهوم گرایان بر مواضع موجود برنامه درسی و نیز نقدهای مهمی که از بیرون بر نومفهوم گرایی وارد آمده مورد تفسیر قرار گرفته اند.
واکاوی پذیرش نوآوری های برنامه درسی در نظام آموزش عالی (مورد مطالعه: آئین نامه بازنگری برنامه درسی دانشگاه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ضمن ارائه مدل مناسبی برای بررسی نوآوری های برنامه درسی، به آسیب شناسی نوآوری در مدل های مختلف پذیرش نوآوری در برنامه درسی می پردازد. هدف پژوهش بررسی و واکاوی وضعیت نوآوری های برنامه درسی در مرحله اجرا است. برای این منظور پس از بررسی عوامل و عناصر موثر بر پذیرش نوآوری در برنامه درسی نظام آموزش عالی ایران با استفاده از روش پیمایشی، مدل پذیرش نوآوری در برنامه درسی را در میان 179 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه های مختلف تهران که در اجرای آئین نامه بازنگری برنامه درسی مشارکت داشته اند، اجرا شد. تحلیل داده های گردآوری شده از پرسشنامه مذکور نشان می دهد که آئین نامه بازنگری برنامه درسی دانشگاه های کشور در عمل مورد پذیرش قرار نگرفته است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که نوآوری های برنامه درسی در آموزش عالی برای اجرا باید به مولفه های متعددی توجه داشته باشند.
سواد برنامه درسی برای مدرسین دانشگاه از نگاه مدرسان حوزه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، مولفه های حرفه ای مبتنی بر دانش برنامه درسی برای مدرسی (آموزشگری) در سطح آموزش عالی از نگاه مدرسان حوزه مطالعات برنامه درسی را مورد کاوش و توصیف قرار داده است. داده های مورد مطالعه براساس پژوهش کیفی و از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با 12 مدرس حوزه مطالعات برنامه درسی انجام یافت. یافته ها نشان دادند که مدرسان مورد مصاحبه تلقی یکسانی نسبت به قلمرو برنامه درسی نداشتند. یافته های مربوط به نگاه برنامه درسی در سه طبقه: تلقی برنامه درسی به عنوان سند، تلقی برنامه درسی به عنوان نقشه و راهنمای عمل، و تلقی برنامه درسی به عنوان فرایند تفکیک شدند. مولفه های حرفه ای سواد برنامه درسی مدرسی در بعد دانش در سه نگاه دربردارنده مولفه های اصلی دانش اساسی، دانش مبانی برنامه درسی و دانش نسبت به سیاست گذاری ها در برنامه درسی آموزش عالی بوده است با این تفاوت که در نگاه برنامه درسی به عنوان سند، سه مولفه اصلی دانش برنامه درسی در محدوده آموزش قرار گرفته است. هم چنین حدود و ثغور مولفه های حرفه ای مربوط به هرکدام از مولفه های اصلی دانش برنامه درسی در سه نگاه یکسان نبوده است.