هدف این پژوهش، بررسی تاثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن (خودآموزی) بر عملکرد حل مساله ریاضی و میزان توجه (عملکرد در آزمون های رمزگردانی وکسلر و همتایابی اشکال آشنا Matching Familiar Figures Test [MFFT]) در دانش آموزان تکانشی شهر جیرفت بود. آزمودنی ها، 24 دانش آموز دختر پایه اول راهنمایی با سبک شناختی تکانشی بودند که از طریق اجرای MFFT و به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه هشت نفره (آزمایش، گواه 1 و گواه 2) تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: آزمون های همتایابی اشکال آشنا، خرده آزمون رمزگردانی، آزمون معلم ساخته حل مساله ریاضی، و آزمون هوش کتل. گروه آزمایشی طی شش جلسه دو ساعته، راهبردهای حل مساله ریاضی را از طریق شیوه به خود دستور دادن دریافت نمود، گروه 1 تحت آموزش سنتی قرار گرفت و در گروه گواه 2 مداخله ای نشد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره، نشانگر تاثیر شیوه آموزشی بر عملکرد حل مساله ریاضی گروه آزمایشی بود (P=0.001).
هدف از این پژوهش، بررسی دانش فراشناختی و حل مساله ریاضی دانش آموزان دوره راهنمایی، با توجه به سطوح مختلف و جنسیت بوده است. دانش فراشناختی شامل آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود، هدف و ماهیت تکلیف و راهبردهای مورد نیاز برای کاربرد آنها در برخورد با تکالیف مختلف است. منظور از حل مساله ریاضی نیز حل مسایل غیرمعمول است؛ یعنی مسایلی که اطلاعات صورت مساله برای حل آن کفایت نمی کند و حل آن به فعالیت های ذهنی سطوح بالا نیازمند است. نمونه مورد مطالعه شامل 119 دانش آموز (60پسر و 59 دختر) کلاس دوم راهنمایی شهر شیراز بود. اطلاعات از طریق دو پرسشنامه دانش فراشناختی، حل مساله ریاضی و معدل کل پایان سال دانش آموز جمع آوری شد و تحلیل نتایج نشان داد که دختران و پسران در استفاده از دانش فراشناختی و حل مساله ریاضی تفاوت معناداری ندارند، ولی هنگامی که تاثیر متغیرهای فوق با توجه به عملکرد تحصیلی مورد مطالعه قرار گرفت، نتایج متفاوتی حاصل شد. مقایسه عملکرد تحصیلی گروه های قوی، متوسط و ضعیف در دانش فراشناختی و حل مساله ریاضی حاکی از تفاوت معنادار گروه های قوی و ضعیف بود. براساس این پژوهش، زمانی که جنسیت مورد توجه قرار می گیرد، میان گروه های مختلف تحصیلی با توجه به متغیرهای مورد مطالعه، تفاوت قابل ملاحظه ای مشاهده می شود.
"در مقاله حاضر، هدف آن بوده است که با اتکا بر دیدگاهى تطبیقى، پاسخى براى این پرسش فراهم شود که ارزشیابى آموزشى، طى دو قرن گذشته، چه وضعى داشته و چگونه تکوین یافته است. گرچه ترسیم چگونگى تکوین ارزشیابى آموزشى در ایران بر پایه تحلیل منابع موجود به عمل آمده است؛اما نظریه مدوس، استافل بیم و اسکریون(1988)در شناخت وضع ارزشیابى آموزشى در غرب، مبناى کار قرار گرفته است.تحلیل تاریخى مدوس، استافل بیم و اسکریون(1988)از تحول ارزشیابى آموزشى در غرب، آنان را به این جمعبندى رسانده است که ارزشیابى آموزشى، شش دوره را تجربه کرده است و آنان این دورهها را با عناوین دورههاى دگرگونى(1900-1800)، کارایى و آزمون(1930- 1900)، تایلرى(1945-1930)، معصومیت(1957-1946)، بسط(1972-1958)و حرفهاى شدن (1983-1973)طبقهبندى کردهاند.
در ایران نیز ارزشیابى آموزشى در تعامل با سایر جوامع بشرى، طى همین دورهها، تحول یافته؛ اما با آنچه در غرب گذشته، همسانى ندارد.تحلیل مدرک موجود نشان مىدهد که ارزشیابى آموزشى در ایران از ابتداى قرن نوزدهم میلادى(1179)تا کنون، هفت دوره را گذرانده است و مىتوان آنها را با عناوین دورههاى بىنیازى(1279-1179)، آگاهى(1309-1280)، تلاش رسمى(1324-1310)، دشوارى (1336-1325)، علاقمندى(1351-1337)، اقدام(1370-1352)و امیدوارى(1371 تا کنون)معرفى کرد.شایان ذکر است که این مرحلهبندى به صورت تطبیقى صورت گرفته است و شک نیست که در یک نگاه تحلیلى، گسترده و نام دورهها متفاوت خواهد شد.
"
معلم فردی آموزش دیده است که برای راهنمایی وجهت دهی تجارب آموزشی دانش آموزان رسماً مامور گردیده است .وی آخرین حلقه در فرآیند عملی سازی نظریه های تربیتی وواسطه نظام آموزش وپرورش ودانش آموزان است . کار معلم دارای ویژگی های نظام مندی وماهیتی کل گرایانه‘پیچیدگی‘عدم تعیین‘کثرت عمل‘محدودیت زمانی‘دخالت اخلاق وتعاملات اخلاقی‘ونیاز به عقلانیت است .برخی نظیر آیزنر تدریس را هنر و برخی نظیر دیوید کار آنرا باداوریهای اخلاقی که تدریس را به عقل عملی ملحق میسازد عجین میدانند.با این وصف‘اکثر صاحبنظران عمل معلم را نیازمند نظریه میشناسند واین نیاز را درجهات متفاوتی بیان مکنند.اما انچه باعث میشود که آموخته های معلمان مطابق اظهاراتشان در میدان عمل چندان کارآ نباشد عبارتنداز:1)معلمان عموماً نگرش واقع بینانه ای نسبت به نظریه ها ندارند؛2)معلمان نسبت به نظریه ها تعلق خاطر نمی یابند؛3)معلمان با موقعیتهایی که نظریه ها باید مورد استفاده قرار گیرند آشنایی کافی ندارند. برای رفع اشکالاتی از این دست است که موضوع تربیت معلم نیازمند توجهی عمیق و همه جانبه است .