هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی زوج درمانی سیستمی – رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد.
روش: در یک کارآزمایی بالینی، از بین 78 زن متاهل مبتلا به اختلال افسرده خویی که به مراکز روانپزشکی و مشاوره ای شهر تهران مراجعه کرده بودند، 39 نفر آنها به اتفاق شوهرانشان واجد شرایط ورود به طرح بودند که از بین آنها 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی و دارو درمانی قرار گرفتند. زوج های گروه زوج درمانی در 10 جلسه هفتگی زوج درمانی سیستمی/ رفتاری شرکت کردند. زن های گروه دارو درمانی از داروهای ضد افسردگی تجویز شده به وسیله روانپزشکان استفاده نمودند. زن های دو گروه قبل از شروع درمان و در مقاطع مورد نظر (قبل از جلسه ششم، بعد از جلسه دهم و دو ماه پس از درمان) پرسشنامه های افسردگی و وضعیت زناشویی را تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل واریانس مکرر نشان داد که هر دو روش مداخله در کاهش شدت افسردگی موثر بود، ولی زوج درمانی موثرتر از دارو درمانی بود. همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان شد، در حالی که دارو تاثیری بر رضایت زناشویی آنها نداشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر کاهش افسردگی و رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی موثر باشد.
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر مشاوره به شیوه شناختی ـ رفتاری، براساس رویکرد زیر سیستم های شناختی متعامل(ICS)، بر تغییر نگرش زوج های نابارور نسبت به ناباروری است. این تحقیق نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه است. نمونه تحقیق شامل 30 زوج نابارور است که از بین زوج های نابارور مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری شهر اصفهان انتخاب شده، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته نگرش نسبت به ناباروری در دو مرحله ارزیابی شدند. میزان پایایی این پرسشنامه 96/0 محاسبه شد. به گروه آزمایش شش جلسه مشاوره براساس رویکرد ICS ارائه شد. این بررسی نشان داد که مشاوره براساس رویکرد زیر سیستم های شناختی متعامل، نگرش زوج های نابارور گروه آزمایش را نسبت به ناباروری در جهت مثبت تغییر داده (001/0p<)، تاثیر آن بر زنان و مردان یکسان بوده است (74/0=p).
هدف اصلی پژوهش حاضر آموزش مهارت های اجتماعی در کاهش میزان کمرویی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه 17-14 ساله بود. جهت نمونه گیری از بین مناطق آموزش و پرورش شهر تهران یک منطقه به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. از میان آن دو دبیرستان دخترانه در مقطع متوسطه انتخاب، به 400 نفر دانش آموزان دختر پرسشنامه کمرویی داده شد. از بین آنها 30 نفر که بیشترین میزان کمرویی را دارا بودند انتخاب گردیدند و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. به 15 نفر آنها به عنوان گروه آزمایش آموزش مهارت های اجتماعی در طی 10 جلسه داده شد. به 15 نفر دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ نوع آموزشی داده نشد.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه کمرویی بود. در این پژوهش به منظور مقایسه بین دو میانگین از آزمون T برای گروه های مستقل استفاده شد که تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS صورت پذیرفت. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد که بیانگر اثر بخش بودن آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش کمرویی می باشد.
کلید واژه:
ر این پژوهش، به بررسی رابطه ی فرسودگی شغلی و مولفه های هوش هیجانی پرداخته ایم. برای این منظور60 نفر از معلمان به صورت نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و با پرسش نامه ی محقق ساخته، پرسش نامه ی هوش هیجانی و آزمون فرسودگی شغلی مورد آزمون قرار گرفتند
"
عوامل آموزشی، سازمانی و اقتصادی که بر رضایت شغلی استادان دانشگاه آزاد اسلامی تأثیر منفی دارند با استفاده از پرسشهای مبتنی بر پژوهشهای پیشین بررسی شد. اعضای هیأت علمی تمام وقت و نیمه وقت دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 9 جامعه آماری را تشکیل دادند و حجم نمونه شامل 269 نفر از استادانی بود که به روش نمونهگیری طبقهای و تصادفی ساده انتخاب شدند. عواملی که به سطوح بالای تنیدگی و سطوح پایین رضایت شغلی در استادان منجر شدند شامل تعداد زیاد دانشجویان در کلاس، دشواری ادامه تحصیل و ارتقای سطح علمی استادان، نبود قوانین حمایتی لازم از حقوق حرفهای آنان، پایین بودن میزان حقوق و مزایای شغلی، کم توجهی واحدهای دانشگاهی در انجام به موقع ترفیع و تغییر وضعیت استخدامی، دشواری تصویب طرحهای پژوهشی از نظر مراحل اداری، ضعف انگیزش تحصیلی برخی از دانشجویان و دشواری امکان نقل و انتقال اعضای هیأت علمی بودند.
"
"هدف اصلی مطالعه حاضر، شناسایی فشارزاهای روانی– اجتماعی و راهبردهای مقابله ای و رابطه این دو با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه استان اردبیل بوده است. قریب به 1360 نفر دانش آموز دختر دوره متوسطه در استان اردبیل به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، پرسش نامه استرسورها (80 آیتمی) و راهبردهای مقابله ای (66 آیتمی) بودند. همچنین از ابزار اسناد و مدارک نیز استفاده شده است.
نتایج مطالعه نشان داد که از میان چهار دسته از حوادث فشارزای روانی– اجتماعی، بیشترین سهم را در پیش بینی وضعیت تحصیلی دانش آموزان، به ترتیب حوادث استرس زای خانوادگی، حوادث فشارزای فردی و عوامل آموزشگاهی به خود اختصاص داده است. همچنین از میان روش های مقابله در پیش بینی وضعیت تحصیلی دانش آموزان، به ترتیب روش مقابله دوری جویی، باز برآورد مثبت و روش جستجوی حمایت اجتماعی وضعیت تحصیلی را پیش بینی می کنند (P<0.05). همچنین تفاوت معناداری بین چهار نوع مدارس (دولتی، نمونه دولتی، غیر انتفاعی و استعدادهای درخشان) در چهار دسته از حوادث استرس زای خانوادگی، آموزشگاهی، اجتماعی و فردی و مجموع استرس ها وجود داشت (P<0.05). همچنین بین دانش آموزان این مدارس در چهار روش مقابله ای رویاروی گر، دوری جویی، جستجوی حمایت اجتماعی و گریز– اجتناب، تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.05)."