"هدف: اسکیزوفرنیا یکی از اختلالات پیچیده روانپزشکی می باشد. گرچه داروهای ضد روانپریشی تکیه گاه اصلی درمان اسکیزوفرنیا به شمار می روند، ولی مداخلات روانشناختی نیز در بهبود نشانه های بالینی مؤثر هستند.شعردرمانی نیز به عنوان یکی از این مداخلات، ممکن است در بهبود جنبه های روانی - اجتماعی اسکیزوفرنیا مؤثر باشد.هدف این مطالعه بررسی تأثیر شعردرمانی گروهی بروضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک می باشد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه تجربی است. در این مطالعه تعداد 29 بیمار اسکیزوفرنیک به روش مبتنی برهدف از مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی در دو گروه مداخله (14بیمار) و شاهد (15بیمار) قرار گرفتند. برای گروه مداخله 12جلسه یک ساعته شعردرمانی، هفته ای دو بار به مدت 6هفته برگزار شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و مقیاس مختصر ارزیابی روانپزشکی (BPRS) بودند. تجزیه و تحلیل آماری به وسیله آزمون های آماری تی زوجی و تی مستقل انجام شد.
یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله شعردرمانی نشان داد . این در حالی است که در گروه شاهد تفاوت معناداری بین میانگین های قبل و بعد وجود نداشت (774/0 = P ). همچنین پس از شعردرمانی بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود داشت، در حالی که قبل از شعردرمانی گروهی، تفاوت معناداری بین گروه مداخله و شاهد وجود نداشت (812/0 = P ).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که مداخله شعردرمانی بر بهبود وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک مؤثر است. "
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه نحوه روایت زندگی توسط افراد افسرده و مضطرب مراجعه کننده به درمانگاه های بهداشت روان شهر تهران با گروه غیر بالینی بود. «روایت» مفهوم اساسی شخصیت در رویکرد روایت است. در این پژوهش، سه مفهوم عاملیت، مشارکت همدلانه و روایت رهایی بخش در روایت ها بررسی شد.
روش: در این مطالعه مقطعی – تحلیلی برای انتخاب نمونه (هفت فرد افسرده، پنج فرد مضطرب و پنج فرد غیر بالینی که حداقل تحصیلات آنها دیپلم بود و بین 20 تا40 سال داشتند) از آزمون Scl-90-R و تشخیص روانشناس یا روانپزشک استفاده گردید. روایت ها به شیوه مصاحبه نیمه ساختار یافته داستان زندگی مک آدامز گردآوری و داده ها با استفاده از تحلیل محتوا و تحلیل واریانس یکطرفه بررسی شد.
یافته ها: گروه غیر بالینی نسبت به گروه مضطرب و گروه اخیر نسبت به گروه افسرده به طور معنی داری از روایت های رهایی بخش بیشتری استفاده کردند. عاملیت در گروه غیر بالینی از دو گروه دیگر بیشتر بود و در مشارکت همدلانه تفاوتی بین آنها نبود.
نتیجه گیری: وجود تفاوت در روایت ها بیانگر آن است که بررسی روایت ها می تواند به عنوان یک ابزار تشخیصی مورد توجه قرار گیرد. محتوای روایت افراد غیر بالینی، رهایی بخش؛ افراد مضطرب، امیدواری نسبی همراه با ابهام (که عاملیت آنها را کاهش می داد)؛ و افراد افسرده، ناامیدی و تابع جبر زمان بودن بود.
هنر ملی، قومی و اصلی ما ایرانیان شعر بوده و از میان احتمالاً حدود ده هزار شاعر در دوران بیش از هزار سال ده تن بخاطر نحوه کارشان نابغه نامیده شدند فردوسی، خیام، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ از آن جمله اند. در حافظ سه عنصر تشکیل دهنده نبوغ وجود دارد: عقل پخته و کامل، شور و شیدایی بسیار و سختکوشی خارق العاده. عقل او در اعتدال و انتخاب درست و دقیق راهش که شعر غنایی-تغزلی است، جلوه گر می شود. با توجه به سه عنصر فوق الذکر شباهتهای اشعار حافظ با مفاهیم مشاوره و زمینه کاربردی آن تبیین شده است.
"
تأثیر موسیقی ارف در بهبود ساختهای ضربآهنگی در دختران 11-6 سال شهر تهران در این پژوهش بررسی شده است. از بین دانش آموزانی که در کلاسهای آموزش موسیقی نام نویسی کرده بودند، 42 نفر برای گروه آزمایش انتخاب و بر اساس سن تحول یافتگی عقلی با استفاده از آزمون آدمک رنگی با همان تعداد از آزمودنی در گروه کنترل همتا شدند. آزمون ضربآهنگی استامباک در سه بخش سرعت ارتجالی ضربه ها، بازپدیدآوری ساختهای ضربآهنگی شنیداری، رمزگرایی وبازپدیدآوری دیداری پیش از آموزش موسیقی و سه ماه پس از آن به هر دو گروه ارائه شد. تحلیل دادهها نشان داد: (1) درحالی که تفاوت معناداری در کاهش سرعت ارتجالی وجود نداشت اما بهبود نظمدهی به ضربهها در آزمودنیهای گروه آزمایش مشاهده شد. (2) مقایسه نتایج دو گروه در بازپدیدآوری شنیداری به نتایج معنادار منجر نشد. (3) رمزگرایی دانش آموزانی که آموزش موسیقی دریافت کرده بودند بهبود بیشتری را نشان داد و بازپدیدآوری ساختهای ضربآهنگی فقط در گروه سنی 11-10 گروه آزمایشی پیشرفت داشت. نتیجه آنکه، تأثیر موسیقی ارف فقط در نظم ضربههای نواخته شده و بازپدیدآوری ساختهای ضربآهنگی دیداری گروه سنی 11-10 سال قابل مشاهده است.)
"
این پژوهش به منظور مقایسه ویژگیهای شخصیتی هنرمندان رشته های شعر و ادب، نمایش، موسیقی و هنرهای تجسمی با افراد غیرهنرمند بر اساس آزمون شخصیتی نئو اجراء شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مشتمل بر هنرمندان عضو انجمنهای شعر و ادب، نمایش، موسیقی، هنرهای تجسمی و کارکنان غیرهنرمند شاغل در اداره کل ارشاد اسلامی خوزستان، شهر اهواز و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بوده است. 320 هنرمند و 80 آزمودنی غیرهنرمند به صورت تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردید. فرضیه اصلی این پژوهش عبارت از این است که بین آزمودنیهای هر یک از چهار گروه هنری مورد مطالعه با افراد غیرهنرمند از نظر ویژگیهای شخصیتی تفاوت وجود دارد. فرضیه با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد بررسی قرار گرفت. مقدار F برای آزمونهای پیلائیز، هتلینگز و ویلکس به ترتیب 7.44=F، 7.98=F، و 7.77=F به دست آمد، که فرضیه تحقیق در سطح معنی داری 0.001= ?مورد تأیید قرار گرفت. همچنین، پنج فرضیه فرعی تدوین گردید که عبارت بودند از: بین آزمودنیهای هر یک از چهار گروه هنری مورد مطالعه با افراد غیرهنرمند از نظر عصبیت، برون گرایی، بازبودن، توافق و وجدانی بودن تفاوت وجود دارد. نتایج فرضیه های فرعی نشان داد که به جز در شاخص عصبیت که مقدار 1.12=F و تفاوت مشاهده شده در گروههای هنرمند و غیرهنرمند معنی دار نشد، در سایر شاخصها، به ترتیب، برون گرایی با 22.32=F، توافق با 4.05=F و وجدانی بودن با 5.73=F تفاوتهای معنی داری در گروههای هنرمند با گروه غیرهنرمند مشاهده گردید و فرضیه های تحقیق تأیید شدند. به دلیل این که پاسخ انسان به موقعیتها بر اساس آمادگیهایی به نام صفات صورت می گیرد که در او وجود دارند، معنی دار بودن فرضیه ها تبیین گردید. نتایج با توجه به دیدگاه صفات کتل مورد بحث قرار گرفت.