فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله ی گروهی در تغییر راهـبردهای مـقابله ای دانشجویان بـود. بدین منظور 20 دانشجو بـه وسیله ی روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هریک به تعداد 10 نفر) تقسیم شدند. پیش از اجرای آموزش حل مساله برای دانشجویان گروه آزمایش، هر دو گروه به وسیله-ی پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس، مورد سنجش قرار گرفتند که از لحاظ نمرات کسب شده در این ابزار، دو گروه با هم تفاوت معنادار نداشتند. سپس گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش حل مساله قرار گـرفت. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مـجدداً از دو گـروه خواسته شـد تا پرسشنامه ی فوق الذکر را تکمیل کنند. سپس تـفاوت میانگین پیش آزمون-پس آزمون دو گروه به کمک روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی یافته ها حاکی از آن بود که آموزش حل مساله باعث تغییر در راهبردهای مقابله ای می شود که در برخی از آنها (حل مساله، جلب حمایت اجتماعی) تفاوت بین دو گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ آماری معنادار می باشد. همچنین در سایر راهبردهای مقابله ای (مانند ارزیابی شناختی، مهار هیجانی، مهار جسمانی) هر چند تغییرات بالینی مشاهده شد، ولی از لحاظ آماری معنادار نبود. مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت حل مساله به طور کلی می تواند به تغییر در راهبردهای مقابله ای منجر گردد که نتایج این پژوهش در راستای پژوهش های پیشین در این زمینه می باشد.
حافظه هیجانی کلامی و تصویری در زنان جوان و سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" چکیده:
مقدمه: مطالعات بیانگر افزایش توجه و یادآوری مواد با بار هیجانی مثبت در سنین سالمندی است. همچنین محققان معتقدند که افزایش حافظه هیجانی به سن، شرایط اجتماعی- اقتصادی و جنس وابسته نیست. به همین منظور هدف از این پژوهش بررسی تفاوت حافظه هیجانی کلامی و تصویری در دو گروه زنان جوان و سالمند است.
روش: نمونه این پژوهش را زنان جوان و سالمند ( 41 جوان و 40 سالمند ) در سنین 70-50 و 27-18 تشکیل می دهند. ابزارهای مورد استفاده به منظور بررسی حافظه هیجانی نیز 22 تصویر با حالات هیجانی مثبت، منفی و خنثی و 68 کلمه با بار هیجانی مختلف بود.
نتایج: یافته ها نشان می دهد که یادآوری کلمات منفی ( P<0/000 ) و چهره مثبت ( P< 0/000 ) به طور معناداری در بین جوانان بیشتر از سالمندان می باشد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که افزایش حافظه هیجانی جدای از تاثیر جنس و فرهنگ نمی باشد. همچنین به نظر می رسد که عواملی نظیر افسردگی و اضطراب که به هیجان و حافظه مربوط می باشند موثر بوده که نیازمند بررسی های دقیق تر می باشد. "
اثربخشی آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی تغییر رفتارهای اجتماعی و ادراک خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی و ادراک خودکارآمدی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود.
روش: به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه شاهد اجرا شد. نمونه پژوهش 30 دانش آموز دختر و پسر مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر اصفهان بودند که به وسیله مسؤولان مدارس ابتدایی که قبلاً با نشانگان ناتوانی های یادگیری آشنا شده بودند، شناسایی و سپس به مرکز ارجاع شدند. این دانش آموزان به وسیله گروهی متشکل از دو روان شناس، دو روان پزشک، دو کارشناس ناتوانی های یادگیری و یک کارشناس گفتاردرمانی، بر اساس نمره هوش در آزمون وکسلر، انحراف از میانگین کلاسی و فهرست وارسی ناتوانی های یادگیری DSM-IV-TR و آزمون های غیررسمی در سه حوزه خواندن، نوشتن و ریاضی برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. از این 30 نفر، 15 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش با دو روش SLAM و FAST در زمینه حل تعارضات بین فردی، شناخت و تنظیم هیجانات و مقابله با احساس تنهایی، طی ده جلسه متوالی (هفته ای یک جلسه)، تحت آموزش مداخله شناختی به شیوه حل مساله اجتماعی قرار گرفت، ولی در مورد گروه شاهد مداخله ای نشد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت و تنظیم هیجانات و آموزش حل مساله اجتماعی با شیوه شناختی، به طور معناداری عملکرد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری را در زمینه افزایش حل مساله اجتماعی، کاهش رفتارهای نامطلوب پرخاشگری و کناره گیری و نیز تغییر اهداف اجتماعی بهبود می بخشد. نتایج همچنین نشانگر بهبود داوری دانش آموزان و افزایش خودکارآمدی اجتماعی آنان در زمینه سازگاری و افزایش رفتار دوستانه بود.
نتیجه گیری: از آنجا که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، علاوه بر مشکلات تحصیلی، افسردگی و تنهایی را تجربه می کنند و نسبت به دانش آموزان عادی از عزت نفس کمتری برخوردارند، مداخله فوق می تواند به بهبود روابط بین فردی آنها کمک کند.
مقایسه یادگیری مشارکتی و یادگیری سنتی بر پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیر باز خورد نوشتاری معلم در کلاس درس بر خودکارآمدی و حل مساله ریاضی دانش آموزان دختر دوره راهنمای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش بررسی تاثیر بازخورد نوشتاری معلم بر خودکارآمدی و حل مساله ریاضی دانش آموزان است. بدین منظور تعداد 181 دانش آموز دختر پایه سوم راهنمایی مدارس دولتی شهر تهران از مناطق 1، 6 و 19 با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند.ابزار مورد استفاده عبارت بود از: پرسشنامه خودکارآمدی و آزمون حل مساله ریاضی.از این دوابزار به عنوان پیش آزمون برای اجرا در دو گروه استفاده شد.سپس گروه آزمایشی حدود 8 هفته بازخورد نوشتاری معلم ریاضی را دریافت کردند.در طی این دوره گروه کنترل به روش سنتی بازخورد دریافت کردند.پس از خاتمه دوره، پس آزمون های خودکارآمدی و حل مساله ریاضی بر هر دو گروه (آزمایشی و کنترل ) مجدداً اجرا شد. نتایج نشان داد که بعد از آموزش در خودکارآمدی و حل مساله ریاضی آزمودنی های گروه آزمایشی تفاوت معنی داری ایجاد شده است. بنابراین، روش های ارائه بازخورد اثر بخش آموزش پذیر هستند و عملکرد یادگیرندگان را در حوزه های انگیزشی و تحصیلی ارتقاء می دهد.
"
رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با علائم وسواسی در جمعیت غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر با علائم وسواسی در جمعیت غیر بالینی انجام شده است.
روش: شرکت کنند گان پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای فراشناختی، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی گردآوری و از طریق روش همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی و علائم وسواسی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و خودآگاهی شناختی قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس در جمعیت غیر بالینی می باشند. همچنین بین نمره کلی راهبردهای کنترل فکر و علائم وسواسی نیز رابطه مثبت معناداری به دست آمد. از میان خرده مقیاس های کنترل فکر راهبرد های تنبیه و نگرانی بیشترین رابطه مثبت را با علائم وسواس نشان دادند.
نتیجه گیری: یافته های حاضر با حمایت از مدل فراشناختی وسواس نشان می دهند که باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر نقش مهمی در علائم وسواسی دارند. تغییر باورهای فراشناختی ناکارآمد و جایگزین کردن راهبردهای مقابله ای سازگارانه به جای راهبردهای ناسازگارانه می تواند به کنترل علائم وسواسی کمک کند.
استخراج دانش مفهومی از مغز با استفاده از الگوهای زبانی و معنایی
حوزه های تخصصی:
امروزه هستان شناسی ها که پایگاه های دانش مفهومی هستند، در سیستم های اطلاعاتی کاربرد بسیاری دارند. ساخت انواع هستان شناسی برای انواع قلمروها و کاربردها، فرآیندی پرهزینه و زمان بر است. خودکارسازی این فرآیند، گامی در جهت رفع گلوگاه کسب دانش در سیستم های اطلاعاتی و کاهش هزینه ساخت آنهاست. در این مقاله، ابتدا مروری بر روش های استخراج دانش مفهومی و ساخت هستان شناسی داریم و سپس برای کشف روابط میان مفاهیم، از روی متون زبان طبیعی، به بررسی روش های مبتنی بر الگو خواهیم پرداخت. در ادامه، برای استخراج دانش مفهومی از متون زبان فارسی، برخی الگوهای زبانی و معنایی را معرفی می کنیم. این الگوها عمومی و مستقل از دامنه و کاربرد می باشند و در سطح جمله عمل می کنند. آنها جهت استخراج روابط طبقه ای و غیر طبقه ای و اصول بدیهی، از عبارات و جملات فارسی به کار می روند. از جمله روابط استخراج شده از طریق این الگوها، می توان به روابط شمول معنایی، جز ـ کل، ویژگی ـ مقدار، هم مرجعی و … اشاره نمود. در این مقاله، ضمن معرفی الگوهای استخراج روابط مفهومی، در هر مورد مثال هایی از روابط قابل استخراج ارایه خواهد شد.
مقایسه روایت های زندگی افراد افسرده و مضطرب با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه نحوه روایت زندگی توسط افراد افسرده و مضطرب مراجعه کننده به درمانگاه های بهداشت روان شهر تهران با گروه غیر بالینی بود. «روایت» مفهوم اساسی شخصیت در رویکرد روایت است. در این پژوهش، سه مفهوم عاملیت، مشارکت همدلانه و روایت رهایی بخش در روایت ها بررسی شد.
روش: در این مطالعه مقطعی – تحلیلی برای انتخاب نمونه (هفت فرد افسرده، پنج فرد مضطرب و پنج فرد غیر بالینی که حداقل تحصیلات آنها دیپلم بود و بین 20 تا40 سال داشتند) از آزمون Scl-90-R و تشخیص روانشناس یا روانپزشک استفاده گردید. روایت ها به شیوه مصاحبه نیمه ساختار یافته داستان زندگی مک آدامز گردآوری و داده ها با استفاده از تحلیل محتوا و تحلیل واریانس یکطرفه بررسی شد.
یافته ها: گروه غیر بالینی نسبت به گروه مضطرب و گروه اخیر نسبت به گروه افسرده به طور معنی داری از روایت های رهایی بخش بیشتری استفاده کردند. عاملیت در گروه غیر بالینی از دو گروه دیگر بیشتر بود و در مشارکت همدلانه تفاوتی بین آنها نبود.
نتیجه گیری: وجود تفاوت در روایت ها بیانگر آن است که بررسی روایت ها می تواند به عنوان یک ابزار تشخیصی مورد توجه قرار گیرد. محتوای روایت افراد غیر بالینی، رهایی بخش؛ افراد مضطرب، امیدواری نسبی همراه با ابهام (که عاملیت آنها را کاهش می داد)؛ و افراد افسرده، ناامیدی و تابع جبر زمان بودن بود.
اثر هیجان خشم و سبک های شناختی بر فرایند تصمیم گیری با واسطه گری تمایلات فراشناختی: ارائه مدلی یکپارچه در تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ می باشد. در همین راستا، نقش خشم به عنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبک ها ی شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیم گیری تحلیلی مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلات فراشناختی نقش واسطه متغیرهای پیش بین را با تصمیم گیری ایفا می کند. تفکر فعال روشنفکرانه نیز شاخص تمایلات فراشناختی می باشد. گروه نمونه پژوهش حاضر را 223 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز شکل دادند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)؛ خشم (لرنر و کلتنر، 2000)، ارزیابی شناختی (اسمیت و الزورت، 1985)، تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورد استفاده قرار گرفتند. روایی و پایایی مقیاس ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها ی پژوهش نشان می دهند که خشم به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکر روشنفکرانه) تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ نیاز به شناخت نیز به همین شکل اما در جهت مثبت پیش بینی کننده تصمیم گیری می باشد؛ نیاز به ساختار تنها با واسطه تفکر روشنفکرانه تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند و نیاز به قطعیت پیش بینی کننده نمی باشد. ارزیابی ها ی شناختی قطعیت و مسئولیت/کنترل فردی نیز نیمرخ شناختی هیجان خشم را تشکیل می دهند.
دست برتری و توانایی چرخش ذهنی در کودکان
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق رابطه دست برتری و توانایی چرخش ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور 87 آزمودنی (45 دختر و 42 پسر) با میانگین سنی یازده سال و یک ماه و پنج روز که در مقطع پنجم ابتدایی به تحصیل اشتغال داشتند، بصورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه مزبور از میان 4 مدرسه ابتدایی (2 مدرسه دخترانه و 2 مدرسه پسرانه) از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده جهت دست برتری، آزمون چاپمن (1987) و برای چرخش ذهنی آزمون آنلاین پی (2000) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری پژوهش از تحلیل واریانس دوراهه و آزمون ناپارامتریک خی دو استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دست برتری دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد (p=0.95). نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد دو سو توانها در آزمون چرخش ذهنی نسبت به دانش آموزان چپ دست و راست دست در سطح بالاتری قرار دارد که از لحاظ آماری (p=0.003) معنادار است.
ارتباط باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی در بیماران اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی اسکیزوفرنی بیماران دارای توهم و هذیان بود. نمونه این پژوهش شامل 127 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی تحت درمان بود که در چهار ماهه اول سال 1384 برای درمان به صورت سرپایی و یا بستری به مجموعه روانپزشکی بیمارستان امام حسین (ع) مراجعه کرده و تا حد امکان با توجه به محدوده سنی 18 تا 30 و تحصیلات (حداقل دبیرستان) انتخاب شدند از این تعداد 28 نفر دارای هذیان ، 33 نفر دارای توهم، 36 نفر دارای هذیان– توهم و 30 نفر بدون هذیان– توهم بودند. مصاحبه بالینی سازمان یافته بر اساس ملاک های تشخیصی DSM- IV- R ، فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز و مقیاس نشانه های مثبت و منفی اسکیزوفرنی کی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های مثبت و منفی بیماران اسکیزوفرنی رابطه مثبت معناداری دارد (01/0>p). ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که در بیماران دارای هذیان مؤلفه باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار، در بیماران دارای توهم مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی، در بیماران دارای هذیان-توهم به ترتیب مؤلفه های خودآگاهی شناختی، باورهایی در مورد نیاز به افکار کنترل و باورهای مثبت در مورد نگرانی و در بیماران بدون هذیان - توهم مؤلفه باورهای مثبت در مورد نگرانی، قوی ترین پیش بینی کننده برای نشانه های مثبت اسکیزوفرنی بودند . در صورتی که در بیماران دارای هذیان و دارای توهم مؤلفه باورهایی در مورد نیاز به افکار کنترل و در بیماران دارای هذیان- توهم مؤلفه های باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی، قوی ترین پیش بینی کننده برای نشانه های منفی اسکیزوفرنی بودند. این نتایج با یافته های تحقیقی دیگر هم خوانی دارد. توجه به نقش باورهای فراشناختی بر هذیان ها و توهمات در اسکیزوفرنی و تاکید بر اصلاح باورهای فراشناختی در درمان های روانشناختی این بیماران ازکاربردهای مهم این پژوهش می باشد.
اثر بخشی آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل می دادند، از این جامعه 219 دانش آموز سال دوم و سوم رشته های علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درس های فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارت های پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. داده ها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاس های آن باتوجه به نمره های پیش آزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانش آموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانش آموزان رشته های الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
یادگیری خود راهبر در کلاسهای چند پایه
حوزه های تخصصی:
حافظه بینایی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی در مقایسه با افراد طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالع ات انجام شده در مورد اختلال بیش فعالی - کم توجهی حاکی از وجود اختلال در عملکرد اجرایی از جمله حافظه کاری است . از طرف دیگر در این بیماران شواهدی دال براختلال در حافظه بینایی نیز به دست آمده است . هدف این مطالعه بررسی حافظه بینایی با
استفاده از آزمون های نوروپسیکولوژی حساس به عملکرد لوب تمپورال در کودکان مبتلا به
اختلال بیش فعالی - کم توجهی بود .
روش: در این مطالعه مقطعی - تحلیلی 41 کودک 6 تا 11ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی با بهره هوشی طبیعی که قبلاً تحت درمان دارویی نبودند، با 30 کودک سالم که از نظر سن، جنس و بهره هوشی با آنها همسان شده بودند، به یادگیری جفت ، (DMS) وسیله آزمون های نوروپسیکولوژی تأخیر در جور کردن با نمونه عملکرد PAL مقایسه شدند . یافته ها : در آزمون (PRM) و حافظه شناسایی الگو (PAL) ارتباط افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی ضعیف تر از گروه کنترل بود . تعداد کل خطاها و تعداد کل تلاش ها به شکل معنی داری بیشتر و تعداد مراحل تکمیل شده به شکل معنی داری کمتر درصد پاسخ های صحیح، گروه بیمار به طور معنی داری کمتر از گروه DMS بود . در آ زمون کنترل بود و این اختلاف در مورد درصد پاسخ های صحیح کل تأخیرها و نمایش همزمان نیز نشان داد که درصد پاسخ های صحیح و میانگین زمان PRM معنی دار بود . نتایج آزمون پاسخدهی صحیح در گروه بیمار ضعی ف تر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت به لحاظ آماری معنی دار نبود .
نتیجه گیر ی : کارکرد بیماران مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی بدون دریافت قبلی دارو در آزمون های حساس به عملکرد تمپورال به ویژه در زمینه حافظه بینایی نسبت به گروه کنترل دارای درجاتی از اختلال می باشد.
بررسی مقدماتی کارایی راهنمای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیه ی یک راهنمای درمانی فشرده و کوتاه مدت بر اساس شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای استفاده در مبتلایان به اختلال افسردگی مهاد با افکار خود کشی و بررسی مقدماتی کارآیی آن بود.
روش: راهنمای درمانی حاضر، با در نظر گرفتن اصول بالینی کاربردی در تهیه ی راهنمای درمانی برای مداخلات روان شناسی و مشاوره تهیه، و پس از بررسی مطالعات نظام دار بازنگری در حیطه ی کارآمدی درمان های شناختی – رفتاری بر افسردگی و خودکشی استفاده شده است. این راهنما برای نخستین بار روی یک بیمار افسرده دارای افکار خودکشی اجرا، و نتایج در چارچوب گزارش موردی ارزیابی گردید. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس بک برای افکار خودکشی BSSI)) و همچنین دو فرم جداگانه ی محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس راهنمای درمانی حاضر، موجب کاهش معنادار افسردگی (10نمره) ونیز افکار خودکشی (4نمره) در بیمار گردیده است. به علاوه این نتایج در دو نوبت پیگیری 3 ماهه (در مجموع 6ماه) دوام داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که راهنمای درمانی تهیه شده، در کاهش افسردگی و افکار خودکشی بیماران افسرده موثر بوده است.
مراحل تفکر
حوزه های تخصصی:
بررسی مهارت تفکر انتقادی دانشجو معلمان مراکز تربیت معلم تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مهارت تفکر انتقادی دانشجو معلمان مراکز تربیت معلم تبریز با روش پیمایشی انجام گرفت. 160 دانشجو معلم (77 پسر، 83 دختر) از مراکز چهارگانه تربیت معلم تبریز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین مهارت تفکر انتقادی کلی دانشجو معلمان 8.1، خرده آزمون تحلیل 3.41، ارزیابی استدلال 3.87، استنباط 3.81، استقرا 4.49 و قیاس 3.96 به دست آمد. دانشجو معلمان به لحاظ خرده مولفه های تفکر انتقادی به چهار گروه یا خوشه (""گروه رشد نایافته در تحلیل- ارزیابی- قیاس""، ""گروه استقرا- استنباط ضعیف""، ""گروه تفکر انتقادی نسبتا رشد یافته"" و ""گروه تفکر انتقادی رشد نایافته جامع"") طبقه بندی شدند. برای گروه بندی دانشجو معلمان، روش آماری تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و تحلیل تابع تشخیص به کار رفت.
بررسی اثرات اصلی و تعاملی سبک های دفاعی و ذهن آگاهی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و نوع مکانیزم دفاعی مرتبط با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثرات اصلی و تعاملی سبک های دفاعی و ذهن آگاهی بر پیشرفت تحصیلی و تعیین نوع مکانیزم دفاعی مرتبط با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد ساوه بود. در این پژوهش، از روش علی ـ مقایسه ای و از پرسشنامه های سبک های دفاعی، ذهن ـ آگاهی و پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی استفاده شد. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، پرسشنامه ها در میان60 دانشجو اجرا شد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس عاملی و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. بر طبق یافته های پژوهش1- اثر اصلی سبک های دفاعی دانشجویان بر پیشرفت تحصیلی آن ها معنادار است و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارای سبک دفاعی رشد یافته به طور معنا داری بالاتر از دانشجویانی است که سبک های دفاعی آن ها رشد نایافته و روان آزرده است؛ 2- اثر اصلی ذهن آگاهی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنادار است به طوری که پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارای ذهن آگاهی بالا، به طور معنا داری بالاتر از دانشجویانی است که ذهن آگاهی پایینی دارند؛ 3- تأثیر سبک های دفاعی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، تابع اثر ذهن آگاهی آن ها نیست؛4- F به دست آمده در مکانیزم های دفاعی فرافکنی، انکار، خیال پردازی(سبک دفاعی رشدنایافته)، نوع دوستی کاذب و ابطال (سبک دفاعی روان آزرده) و طنز (سبک دفاعی رشدیافته)معنا دار است. بنابر این، عوامل روان شناختی هم می تواند به اندازه عوامل شناختی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان مؤثر باشد