فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
135 - 148
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات طیف اوتیسم اختلالاتی رشدی عصبی هستندکه به وسیله نقص در تعاملات اجتماعی و ارتباطات و رفتارهای تکراری مشخص می شوند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز برتعاملات اجتماعی و انتقال توجه در کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود. در این مطالعه 20 کودک مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم که به مراکز اعصاب و روان استان یزد مراجعه کرده بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دوگروهA و B تقسیم شدند. نمره تعاملات اجتماعی و انتقال توجه در سه نوبت زمانی بعد از تحریک ساختگی، بعد از تحریک واقعی و دوماه پس از درمان که از طریق آزمون تشخیص اوتیسم گارزو پرسشنامه بریف به دست آمد مورد مقایسه قرار گرفت. مداخله شامل 10 جلسه تحریک الکتریکی مستقیم بود. بیماران گروه Aدر ابتدا 5 جلسه تحریک ساختگی و بیمارن گروه B 5 جلسه تحریک واقعی دریافت کردند و پس از گذشت 5 جلسه درمان های دوگروه جابجا شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) واستنباطی(آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر ) و توسط نرم افزار spss21انجام شد. یافته ها: نتایج آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد نمره تعاملات اجتماعی و انتقال توجه بلافاصله بعد از درمان (001/0p نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه تحریک الکتریکی مستقیم می تواند در برنامه توانبخشی این بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مداخله بازی های فعال بر حافظه کاری دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
149 - 162
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی مداخله بازی های فعال برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال خواندن بود. روش:این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 کودک 7 تا 9 ساله با اختلال خواندن در شهرستان اهواز به صورت نمونه گیری در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون از تمام شرکت کنندگان آزمون حافظه کاری گرفته شد و سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 6 هفته و هر هفته 2 جلسه تحت مداخله برنامه بازی های فعال قرار گرفت. هدف اصلی این برنامه به کارگیری عضلات مختلف بالاتنه و پایین تنه برای انجام فعالیت هایی هوازی مختلف بود. پس از اتمام جلسات تمرینی، پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که یک دوره مداخله با رویکرد بازی های فعال می تواند موجب بهبود مؤلفه های حافظه کاری ارقام پیشرونده (001/0=p)، ارقام پسرونده(001/0=p)، حافظه منطقی (005/0Pنتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت که یک دوره بازی ها فعال می تواند باعث بهبود حافظه کاری در کودکان با اختلال خواندن شود. بنابراین به مربیان و معلمان و افرادی که با کودکان با اختلال خواندن سر وکار دارند. پیشنهاد می شود که بازی های فعال را در مداخلات تمرینی خود مدنظر داشته باشند و از آن استفاده نمایند.
تفاوت های کارکردی همگام سازی امواج باند آلفا در نواحی خلفی و قدامی مغز در طول تفکر واگرا و همگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
53 - 72
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تفکر به عنوان یکی از کارکردهای عالی شناختیهمواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. گیلفورد با تقسیم بندی تفکر به دو نوع واگرا و همگرا تاثیر شگرفی بر پژوهش های تجربی تفکر خلاق داشته است. باند فرکانسی آلفا در محدوده 12-8 هرتز با کارکردهای شناختی مانند خلاقیت در ارتباط است. هدف از پژوهش حاضر بررسی افزایش و کاهش تغییرات توان باند آلفا (همگام سازی و ناهمگام سازی وابسته به رویداد ) در دو نوع متفاوت تفکر واگرا و همگرا بود. روش: نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 38 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد ( 19 مرد، 19 زن ) بود که با توجه به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب گردیدند. امواج مغزی با استفاده از یک دستگاه 19 کاناله در حین انجام تکالیف تفکر واگرا و همگرا ثبت و تغییرات توان باند آلفا با استفاده از نرم افزار متلب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: فعالیت امواج آلفا در موقعیت تفکر واگرا از نواحی قدامی به نواحی خلفی با پدیده همگام سازی روبه رو بوده است، در حالی که در موقعیت تفکر همگرا کاهش توان باند آلفا در نواحی خلفی در مقایسه با نواحی قدامی مغز مشاهده شد. نتیجه گیری: فعالیت امواج آلفا به صورت قابل توجهی در تکالیف تفکر واگرا با افزایش همراه است که این افزایش فعالیت در نواحی خلفی مغز با افزایش توان بالاتری همراه است، در مقابل تکالیف مرتبط با تفکر همگرا کاهش فعالیت را از نواحی قدامی به نواحی خلفی نشان داد..
تعامل حافظه کاری و بازه زمانی در ادراک زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
99 - 114
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تعاملی حافظه کاری و بازه زمانی بر ادراک زمان بود. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان، دانشجویان و کارکنان سازمان های شهر کرمان در سال 1397 بود که از میان آن ها 300 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از تکلیف بازتولید زمان شهابی فر و موحدی نیا (2016) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته و تحلیل واریانس دوعاملی با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هم اثر اصلی حافظه کاری و بازه زمانی و هم اثر تعاملی این دو بر ادراک زمان معنی دار است (01/0>p). به کارگیری حافظه کاری و افزایش بازه زمانی بر ادراک زمان به ترتیب به صورت کاهش و افزایش میزان خطای بازتولید زمان اثر دارند. نتیجه گیری: با افزایش طول بازه های زمانی و بار حافظه کاری، ادراک زمان به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز بر زمان واکنش و تصمیم گیری پرخطر در افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
57 - 74
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال در کارکردهای شناختی از علائم رایج درافراد افسرده به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغزtDCS)) بر تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش در افراد مبتلا به افسردگی صورت گرفته است. روش: 30 نفر از دانشجویان دارای اختلال افسردگی که درسال 97 به مرکز مشاوره دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مراجعه کرده بودند انتخاب شدند، به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. گروه آزمایش در ناحیه DLPFC چپ، به مدت دو هفته ، هر هفته 5 روز و هرجلسه به مدت 20 دقیقه تحریک آندی tDCS دریافت نمودند. قبل ازشروع و در پایان دوره تحریک الکتریکی، تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش شرکت کنندگان به ترتیب توسط آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت ، دستگاه زمان سنج واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که زمان واکنش به طور معنی داری درگروه آزمایش سریع تر از گروه کنترل بود (05/0 >p).علاوه بر این، در آزمایش بارت نیز میانگین تعداد پمپ های تنظیم شده (AMP) در گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بود (05/0 >p). نتیجه گیری : براساس یافته های حاضر، تحریک آندی tDCS موجب کاهش زمان واکنش و کاهش رفتارهای خطرساز گردید. بنابراین تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند به عنوان یک روش غیردارویی و بی خطر برای ارتقاءکارکردهای شناختی افراد مبتلا به افسردگی مورد استفاده قرارگیرد.
اثربخشی توانبخشی شناختی مغز بر سرعت پردازش اطلاعات و دوره بی پاسخی روانشناختی در کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
41 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی مغز بر سرعت پردازش اطلاعات و دوره بی پاسخی روانشناختی در کودکان با اختلال یادگیری خاص است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است که با طرح پیش آزمون ._ پس آزمون همراه با گروه گواه انجام شد. 24 نفر از کودکان مبتلاء به اختلال یادگیری خاص شهرستان اهواز در این تحقیق شرکت کردند. پس از انجام مرحله پیش آزمون (ثبت نمرات، سرعت پردازش اطلاعات و دوره بی پاسخی روانشناختی)، شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 8 جلسه و در طی 4 هفته تحت مداخله تمرینات شناختی مغز قرار گرفت. پس از اتمام جلسات مداخله، یک بار دیگر آزمون سرعت عکس العمل و دوره بی پاسخی روانشناختی از شرکت کنندگان دو گروه به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد و در سطح معناداری 05/0 >p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقیاس سرعت پردازش اطلاعات (010/=p) و نیز دوره بی پاسخی روانشناختی (001=p) بین گروه های تجربی و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد و عملکرد گروه تجربی بهتر از گروه کنترل است. نتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت که مداخله هشت جلسه ای رویکرد توانبخشی شناختی مغز بر سرعت پردازش اطلاعات و دوره بی پاسخی روانشناختی در کودکان با اختلال یادگیری خاص تأثیر مثبت دارد.
اثربخشی آموزش شناختی جبران و ترمیم بر مبنای ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
73 - 88
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نشان دادن تأثیر آموزش شناختی جبران و ترمیم بر مبنای ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی نوجوانان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آموزن پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه مورد بررسی در مطالعه حاضر 31 نوجوان دانش آموز بوده است که به طور تصادفی در سه گروه آزمایش جبران، ترمیم و گروه کنترل قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش جبران و ترمیم، هر کدام در طول شش هفته در آموزش شناختی شرکت کردند. به منظور ارزیابی عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی، افراد هر سه گروه با استفاده از بسته ارزیابی شناختی قلم و کاغذی فارسی (PCAP) قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های این پژوهش با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که حافظه کاری، انعطاف پذیری و کنترل مهاری دو گروه جبران و ترمیم در مقایسه با گروه کنترل بعد از جلسات آموزش شناختی بهبود یافته است. نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که آموزش شناختی جبران و ترمیم موجب ارتقاء کارکردهای اجرایی نوجوانان شده است.
اثربخشی مداخله توانبخشی شناختی رایانه محور بر بهبود حافظه فعال بیماران مبتلا به سکته مغزی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
163 - 178
حوزه های تخصصی:
مقدمه:امروزه سکته مغزی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک ناتوان کننده در جهان است.بروز عوارض شناختی یکی از مشکلات شایع در افراد مبتلا به سکته مغزی است.از این رو این مطالعه با هدف بررسی تاثیر توانبخشی شناختی رایانه محور بر عملکرد حافظه فعال بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام گرفت.روش: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش30 بیمار 30 تا 65 ساله مبتلا به سکته مغزی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند،به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند.افراد گروه آزمایش، با استفاده از نرم افزار توانبخشی شناختی Captain’s Log،21 جلسه آموزش دیدند و افراد گروه کنترل در آن دوره هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.در این پژوهش آزمون حافظه فعال وکسلر(مقیاس حافظه عددی)و آزمون حافظه کاری فضایی کمبریج در پیش آزمون و پس آزمون به کار رفت.یافته ها:نتایج تحلیل انکوا حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه فعال گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون وجود دارد.نتیجه گیری:یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه محور،حافظه فعال مبتلایان به سکته مغزی را بهبود می بخشد و می توان از آن به عنوان روش موثر و مفیدی برای بهبود عملکرد حافظه این گونه بیماران سود جست.
اثربخشی آموزش پردازش حسی بر بهبود مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
91 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای پردازش حسی بر بهبود مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان پایه چهارم نارساخوان انجام گرفت.روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور از بین دانش آموزان نارسا خوان در شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل(15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم و مقیاس عصب روان شناختی کانرز استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمره های پیش آزمون و پس آزمون مهارت های عصب روان شناختی معنی داری وجود دارد(05/0 P. نتیجه گیری:یافته ها نشان می دهد که راهبردهای پردازش حسی تأثیر مثبتی بر مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان داشته و موجب بهبود عملکرد عصب روان شناختی در آنان شده است.
تأثیر تحریک نورون های آینه ای بر تشخیص هیجان چشم در بزرگسالان بیش فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
93 - 108
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به مشکلات افراد مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه در درک هیجانات و اهمیت این امر در کیفیت روابط اجتماعی پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر درمان نوروفیدبک بر بهبود تشخیص هیجانات چشم انجام شد. روش: به این منظور ۲۴ فرد بزرگسال که شامل ۱۲ مرد و ۱۲ زن بودند در رده سنی ۱۹ تا ۳۵ سال انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. این افراد با آزمون سنجش بیش فعالی بزرگسالان و مصاحبه ارزیابی و به شرط عدم وجود نشانه های دیگر اختلالات روانی که با آزمون SCL-90 سنجیده می شود وارد پژوهش شدند. از همه افراد ثبت الکتروآنسفالوگرافی به عمل آمد و همگی به آزمون تشخیص هیجانات چشم پاسخ دادند. گروه آزمایشی در ۱۵ جلسه درمان نوروفیدبک نیز شرکت کردند و سپس هر دو گروه مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد گروه آزمایش بعد از جلسات نوروفیدبک عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند و تفاوت میان آن ها معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت عملکرد افراد در تشخیص هیجانات محدود به نورون های آینه ای کلاسیک نبوده و پردازش های هیجانی در مناطقی فراتر از آنچه تحت عنوان نورون های آینه ای شناخته می شود صورت می پذیرد.
پیش بینی خطای شناختی حافظه بر اساس خودکار آمدی تحصیلی، عاطفه منفی و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
107 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه:خطای شناختی حافظه، موضوع مهمی است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفت و در این زمینه بررسی های خوبی صورت گرفته است.هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خطای شناختی حافظه بر اساس خودکارآمدی تحصیلی، عاطفه منفی و افسردگی بود.روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجوبان دانشگاه پیام نور اهواز تشکیل داده بودند که 200نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند.در پژوهش حاضر، از پرسش نامه های خودکارآمدی تحصیلی(1396)،عاطفه مثبت و منفی(1988)،فشار روانی(1995)و خطای شناختی حافظه(1396) استفاده گردید.داده های پژوهش، با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها:نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی تحصیلی و خطای شناختی حافظه رابطه منفی،و بین عاطفه منفی و افسردگی و خطای شناختی حافظه رابطه مثبت وجود دارد.ضمنا عاطفه منفی بیشترین سهم را در پیش بینی خطای شناختی حافظه به خود اختصاص داد. نتیجه گیری:تحقیق حاضر پیشنهاد می دهد بر اساس متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی،عاطفه منفی و افسردگی می توان خطای شناختی حافظه را پیش بینی نمود.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر شناخت اجتماعی، کنترل مهاری و اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
89 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر شناخت اجتماعی، کنترل مهاری و اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی است. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال ریاضی پایه ششم ناحیه یک شهر تبریز در سال تحصیلی 98-97 بودند که از جامعه حاضر تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه مداخله در معرض توانبخشی شناختی رایانه ای قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های شناخت اجتماعی، کنترل مهاری، اجتناب شناختی و آزمون کی مت ریاضی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه ای بر شناخت اجتماعی، کنترل مهاری و اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تأثیر دارد و باعث افزایش شناخت اجتماعی و کاهش کنترل مهاری و اجتناب شناختی در دانش آموزان می شود. نتیجه گیری: به کارگیری توانبخشی شناختی رایانه ای بر دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی پیشنهاد می گردد.
اثر نقش و زمینه بر ادراک تبلیغات محصول: مطالعه مبتنی بر الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر اثر قانون نقش و زمینه در نظریه گشتالت بر ادراک محصول انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان پسر دانشگاه هنر اسلامی تبریز در سالتحصیلی 1397 بودند. ابتدا به صورت تصادفی ساده از افرادی که واجد شرایط آزمایش بودند 30 نفر انتخاب شد، سپس یک کلیپ ویدیوئی یکسان در دو مرحله ارائه می شد (یکبار در ارائه محصولات قانون نقش و زمینه رعایت شده بود و یکبار قانون نقش و زمینه رعایت نشده بود) پخش شد و همزمان از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده های استخراج شده با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSS نسخه 23 محاسبه گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در دو مرحله ارائه کلیپ ویدیو تفاوت معناداری در فرکانس بتا وجود داشت (P0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان گفت محصولاتی که قانون نقش و زمینه گشتالت در آنها رعایت شده باشد بیشتر باعث توجه کاربر می شود.
مقایسه کنترل شده سیستم های مغزی- رفتاری بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
31 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر،مقایسه کنترل شده سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون (شامل فعال ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ - گریز) بین افراد واجد تشخیص اختلال مصرف مواد افیونی تثبیت شده(درمان شده) با متادون، وابسته به متادون و وابسته ترکیبی(همزمان مصرف متادون و سایر مواد)بوده است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش مقایسه ای بوده و جامعه آن را کلیه افراد معتاد مراکز ترک اعتیاد شهرستان خمینی شهر در سال 1395 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر مرد در گروه تثبیت شده با متادون، 57 نفر مرد در گروه وابسته به متادون، و 57 نفر مرد در گروه وابسته ترکیبی بودند که در مورد آنها پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری گری-ویلسون(1989) مربوطه اجرا شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده نرم افزار SPSS-18و روش تحلیل کوواریانس(به منظور کنترل برخی از ویژگی های جمعیت شناختی)تحلیل شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین شش بعد سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ - گریز در سه گروه وجود ندارد. با این حال،سطح معناداری مولفه خاموشی در مقایسه با سایر مولفه های سیستم های مغزی-رفتاری به سطح معناداری نزدیک تر بوده و در گروه تثبیت شده با متادون پایین تر از دو گروه دیگر بوده است.نتیجه گیری:اگرچه بین مولفه های در بین سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد با این حال،تفاوت هایی بین سه گروه،خصوصا بین گروه وابسته به متادون با دو گروه دیگر وجود دارد.
مدل یابی رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی با حل مسئله ناکارآمد در افراد مبتلا به افسردگی اساسی: نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
45 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تاکید بر مدل CaR-FA-X ویلیامز ، در قالب یه مدل علی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نقص در کارکردهای اجرایی با حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده می پردازد. روش: نمونه پژوهش شامل 56 فرد مبتلا به افسردگی اساسی که به روش نمونه گیری زمانی در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب شدند، بودند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تشخیص افسردگی اساسی توسط روانشناس، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) ،آزمون حل مسئله وسیله-غایت و نرم افزار کارتهای ویسکانسین استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و ایموس و روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله با مقدار 283/0 در سطح 05/0 معنی دار نیست. اثر غیرمستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله با مقدار130/0 در سطح 05/0 معنی دار است. اثر کل کارکرد اجرایی بر حل مسئله 413/0 است که در سطح 05/0 معنی دار است. بنابراین با توجه به عدم معناداری اثر مستقیم و معناداری اثر غیر مستقیم، حافظه سرگذشتی به عنوان متغیر میانجی کلی در تاثیر بین کارکرد اجرایی بر حل مسئله است. نتیجه گیری: بنابراین پژوهش حاضر با تایید مدل CaR-FA-X ویلیامز، نشان داد که افراد افسرده به دلیل خلق منفی و نقص در کارکردهای اجرایی ، در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند و این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر موثری را تولید کنند. بنابراین بیش کلی گرایی از حافظه سرگذشتی به عنوان یک مکانیسم واسطه ای در رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی و حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده عمل می کند.
بررسی همزمان رفتاری و عصب شناختی یادگیری و انتقال تکلیف ترسیم دودستی نامتقارن.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
9 - 30
حوزه های تخصصی:
: هدف از پژوهش حاضر بررسی همزمان رفتاری و عصب شناختی یادگیری و انتقال تکلیف ترسیم دودستی نامتقارن بود. روش : پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه تجربی است. ابزار مورد استفاده شامل EEG چهارکاناله، قلم نوری با حسگر ویژه، لپ تاپ، دستکش ویژه و مترونوم بود. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را دانش آموزان پایه هشتم (با میانگین سنی ۱۳/0± ۲/۱۴) تشکیل دادند (10 N= نفر)، که همگی راست دست، راست پا و راست چشم و دارای دید طبیعی بودند و هیچ گونه مشکل جسمانی یا حرکتی نداشتند. شرکت کنندگان پس از پیش آزمون به مدت سه روز تمرین نموده سپس پس آزمونها به عمل می آمد. آزمون ها هم در شرایط تکلیف دشوار با دست برتر (شرایط تمرینی) و هم در شرایط تکلیف دشوار با دست غیربرتر صورت گرفت. نامتقارنی به معنای تفاوت سرعت و اثر جاذبه بر دو دست بود. یافته ها: نتایج نشان داد که با تمرین الگوی هماهنگی دودستی، انتقالی به حالت عکس رخ نمی دهد. نتایج EEG نشان داد که در تکالیف پیچیده و دشوار هماهنگی دودستی، که پیش از تمرینات تکلیف برای انجام دشوار است فعالیت نواحی قشری مغز بیشتر است و نیز نواحی مغزی حرکتی و ناحیه فرونتال نیمکره چپ فعالیت بالاتری نسبت به نیمکره راست دارد. نتیجه گیری: ترکیب دو یا چند ویژگی در تکالیف نامتقارن دودستی، جفت شدگی قوی تری ایجاد می کنند که سطوح کنترلی سطح بالاتری را درگیر می کنند.
مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک و دارودرمانی در درمان اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در کودکان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
125 - 140
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک و دارودرمانی در درمان اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در کودکان مبتلا به ADHD و مقایسه میزان اثربخشی این دو روش درمان انجام گرفت.روش: با توجه به هدف پژوهش 45 نفر از کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و در سه گروه (آزمایش و گواه) قرار گرفتند. دارو درمانی و درمان نوروفیدبک، طی جلسات هفتگی در شهر اصفهان انجام شد.در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز والدین در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل فرضیات اصلی پژوهشی مشخص کرد که اثربخشی دارو درمانی و درمان نوروفیدبک بر مشکلات نقص توجه و مشکلات تکانشگری کودکان از لحاظ آماری معنی دار است. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که دارو درمانی در کاهش مشکلات تکانشکری موثرتر از نوروفیدبک بوده است درحالی که درمان نوروفیدبک در درمان مشکلات نقص توجه موثرتر از دارودرمانی عمل کرده است (001>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه نوروفیدبک یک روش درمانی مناسب برای کاهش میزان اختلال کم توجهی و بیش فعالی در کودکان است.
مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه اول و دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
153 - 174
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس برعملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه اول و دوم ابتدایی مورد بررسی قرار گرفت. روش: طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون – پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان نارسا خوان پایه اول و دوم ابتدایی است که، درسال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 45 دانش آموز نارسا خوان (15 نفر به روش عصب روان شناختی و 15 نفر به روش دیوس مورد درمان قرار گرفتند و 15 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آن ها صورت نگرفت)، به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آزمون تشخیص اختلال خواندن بر اساس DSM-5، آزمون عملکرد خواندن معلم ساخته و آزمون هوش ریون کودکان بود. درگروه های آزمایشی، روش مداخله عصب روان شناختی و مداخله به روش دیویس به مدت 16 جلسه 40 دقیقه ای برای هرکدام از دو گروه ارائه گردید. داده ها با نرم افزار spss و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خواندن گروه های آزمایشی با گروه کنترل، تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 ≥P ). نتایج مقایسه های زوجی نیز نشان داد که نمرات زمون گروه عصب روان شناختی به طور معناداری نسبت به روش دیویس کارآمدتر بود (001/0 ≥P ). نتیجه گیری: مداخلات عصب روان شناختی می تواند رویکردی مؤثر در درمان ناتوانی های یادگیری خواندن (نارساخوانی) باشد[z1] [z2] .
اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
85 - 96
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه صورت گرفته است.روش:این پژوهش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی96-95 بود.نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام شد،به این ترتیب که از بین مدارس مقطع متوسطه منطقه 2 تهران 3 مدرسه به شکل تصادفی انتخاب شد در مرحله بعد فراخوانی در تابلوی اعلانات این مدارس نصب شد. سپس از داوطلبان دعوت به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سلامت عمومی روانی (SCL-25) و آزمون دقت تولز – پیرون بود.ابتدا پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون اجرا شد سپس مداخله تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) برای گروه آزمایش انجام شد.در پایان دوره شرکت کنندگان با استفاده از آزمون دقت تولز – پیرون مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند که داده های پس آزمون را تشکیل داد. به منظور بررسی تفاوت پاسخ ها قبل و بعد از تحریک الکتریکی و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:نتایج تحقیق پس از مداخله نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر توجه دیداری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)در بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه موثر است.
مقایسه مهارت های عصب شناختی و اجتماعی دانش آموزان با و بدون نارسایی حساب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۵)
107 - 122
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانش آموزان نارساحساب با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی مواجه هستند که منجر به کاهش کیفیت زندگی آنان می شود. با توجه به ارتباط مهارت های عصب شناختی و اجتماعی با نارسایی حساب، هدف پژوهش حاضر مقایسه مهارت های عصب شناختی و اجتماعی دانش آموزان با و بدون نارسایی حساب بود. روش: طرح پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود و نمونه این پژوهش 100 دانش آموز پسر با و بدون نارسایی حساب شهرستان رشت در سال تحصیلی 97-1396 بود که به طور در دسترس انتخاب شدند (هر گروه 50 نفر). برای جمع آوری داده ها از آزمون رایانه ای برج هانوی، آزمون رایانه ای استروپ، آزمون رایانه ای اِن بَک، آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین، و پرسشنامه مهارت های اجتماعی استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه در مهارت های عصب شناختی و اجتماعی تفاوت معنی داری وجود داشت به طوری که در آزمون های مهارت های عصب شناختی و اجتماعی گروه دانش آموزان نارساحساب عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه دانش آموزان بدون این اختلال داشتند (001/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، توجه بیشتر به کارکردهای شناختی و اجتماعی دانش آموزان با نارسایی حساب می تواند تلویحات مهمی در آسیب شناسی و درمان این اختلال داشته باشد.