فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شنود هیجانی اطلاعاتی است که مشاهده گر از طریق دیدن و شنیدن واکنش های هیجانی شخص ثالث (مربی) در مقابل فرد دیگر (الگو) دریافت می کند. به نظر می رسد یکی از سازوکارهای مسئول این امر نورون های آینه ای باشد اما شیوه اثرگذاری شنود هیجانی بر فعالیت این دسته از نورون ها روشن نیست. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شنود هیجانی از الگو بر فعالیت نورون های آینه ای (سرکوب ریتم میو) بود. روش: بدین منظور 22 ورزشکار مبتدی راست دست (میانگین سنی 10/1±69/20) به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. این شرکت کنندگان شاهد سه فیلم ویدئویی آموزش پرتاب آزاد بودند که در آن واکنش هیجانی (مثبت، خنثی و منفی) مربی و الگو نسبت به اجرای الگو نیز به نمایش درآمده بود. با استفاده از دستگاه الکتروآنسفالوگرام چهار ثبت امواج مغزی از شرکت کنندگان به عمل آمد: یک ثبت پایه با چشمان باز که بیانگر فعالیت نورون های آینه ای در حالت استراحت بود و سه ثبت حین شنود هیجانی مثبت، خنثی و منفی در سه ناحیه C3، C4 و Cz. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس درون گروهی 3×3 نشان داد ریتم میو حین هر سه حالت شنود هیجانی و در هر سه منطقه مرکزی سرکوب شد (001/0 p
ارتباط سرمایه های روانشناختی با ادراک بیماری در افراد متبلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده\nزمینه وهدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری پیش رونده، از شایعترین ومهمترین اختلالات عصب شناختی است. لذا پرداختن به مسائل روانشناختی و ﺗﺄثیر این بیماری بر افراد مبتلا ضروری می باشد . پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سرمایه های روانشناختی با ادراک بیماری در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس اجرا شد .\nروش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است در این پژوهش 120 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از انجمن ام -اس شهر اهواز با روش نمونه گیری دردسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل دو پرسشنامه: پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز و پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری (بردبنت ، پتریه ، مین ووینمن 2006) می باشد که توسط بیماران تکمیل شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 19، و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد .\nیافته ها: میانگین نمره کل سرمایه های روانشناختی (39/16±29/2) وادراک بیماری (27/5 ±03/1) محاسبه شد .آزمون همبستگی پیرسون همبستگی مثبت ومعناداری بین نمره کل سرمایه های روانشناختی ومؤلفه های آن با ادراک بیماری نشان داد (001/0P=). درنتایج رگرسیون از بین مؤلفه های سرمایه های روانشناختی ، مؤلفه های خودکارآمدی ،خوشبینی وتاب آوری بیشترین همبستگی را با ادراک بیماری نشان دادند .\nنتیجه گیری: افرادی که سرمایه های روانشناختی مطلوبتری دارند با درک عمیق تر بیماری خود این سرمایه ها را برای تقویت و سازگاری با وضعیت بیماری خود به کار می گیرند.
اثربخشی هیپنوتیزم بر کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعویض پانسمان یکی از مراقبت های روزانه بیماران مبتلا به سوختگی می باشد، این مراقبت به علت آسیب دیدگی پوست بیمار می تواند با درد شدید همراه باشد. علیرغم مداخلات دارویی، 75% بیماران بزرگسال دچار سوختگی، درد قابل توجه یا غیر قابل تحملی را تجربه میکنند. پژوهشها حاکی از این می باشند که روشهای غیر داروئی از جمله هیپنوتیزم نیز میتوانند در کنار درمانهای داروئی به مدیریت هر چه بهتر درد در بیماران سوختگی کمک کنند. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی هیپنوتیزم بر کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی صورت گرفته است. روش: در این مطالعه تعداد 30 بیمار با سوختگی درجه 2 بستری در بیمارستان امام رضا مشهد، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. هر دو گروه درمان داروئی یکسان خود را دریافت میکردند و پیش و پس از تعویض پانسمان نمرات درد با استفاده از یک مقیاس دیداری درد (VAS) مورد اندازه گیری قرار میگرفت. گروه آزمایش در حین تعویض پانسمان تحت هیپنوتیزم بیدردی قرار میگرفت. ثبت داده ها به مدت یک هفته انجام گرفت .برای توصیف داده ها از میانگین و انحراف استاندارد وبرای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و در سطح معناداری (p یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش بود، این تفاوت معنادار میان نتایج پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل به چشم می خورد در حالیکه چه در بین نتایج پیش آزمون گروه کنترل و آزمایش و چه مابین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل به چشم نمی خورد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آنست که هیپنوتیزم در کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی مؤثر است.
تأثیر آماده سازی زمانی و دست برتری بر کنش وری عصب- روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ظرفیت آماده سازی در طول زمان به معنی عدم کاهش اطمینان در مورد وقایع مهمی که در آینده رخ خواهد داد، است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آماده سازی زمانی و دست برتری برکنش عصب- روان شناختی (زمان واکنش) بود. روش : روش اجرای این تحقیق نیمه تجربی بود که به وسیله نرم افزار محقق ساخته انجام گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش 40 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه دست برتری چپ و راست قرا گرفتند. پرسشنامه دست برتری ادینبورگ در مورد آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از طرح تحلیل واریانس درون گروهی با اندازه گیری تکراری و نیز از آزمون تعقیبی بونفرونی برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پیش دوره های خیلی کوتاه (5/0) و خیلی بلند (5/3) باعث افزایش زمان واکنش می گردد و نیز چپ دستان زمان واکنش کوتاه تری نسبت به راست دستان داشتند. نتیجه گیری: الگوی پایدار دست راست و چپ برای کنترل حرکت و به کارگیری استراتژی کنترل حرکت متفاوت هستند. احتمالاً علت این تفاوت ها این است که مؤلفه های حرکتی مختلف در دو نیمکره ی مغزی به صورت اختصاصی پردازش می شوند. همچنین جهت آماده سازی افراد برای اجرای مهارت های مختلف بهتر است از پیش دوره های خیلی کوتاه و خیلی بلند اجتناب کرد.
مدل یابی معادلات ساختاری تعیین گرهای ناگویی خلقی: نقش سیستم فعال ساز/بازداری رفتار ی و ذهن آگاهی رگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری ، ذهن آگاهی رگه و ناگویی خلقی در قالب یک مدل مفروض است. برای این منظور در یک تحقیق توصیفی-همبستگی و گذشته نگر، 180 دانشجو از مقاطع مختلف دانشگاه تبریز به روش در دسترس انتخاب و به مقیاس ناگویی خلقی تورنتو ، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که سیستم بازداری رفتاری بر ناگویی خلقی و ذهن آگاهی رگه اثر مستقیم و مثبت دارد و سیستم فعال ساز رفتاری نیز بر ذهن آگاهی رگه اثر مستقیم دارد. ذهن آگاهی با ناگویی خلقی رابطه ندارد و اثر غیر مستقیم سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری با ناگویی خلقی معنا دار نیست. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم بازداری رفتاری یکی از تعیین کننده های اساسی سطوح ذهن آگاهی و ناگویی خلقی است. همچنین، مدل مفروض آزمون شده مدلی مطلوب در تبیین ناگویی خلقی افراد سالم است.
بررسی تسهیل و تداخل معنایی اثر استروپ بر دوره بیپاسخی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تسهیل و تداخل معنایی محرک اول بر زمان واکنش دوم بود. ظرفیت پردازش اطلاعاتی انسان محدود است. از راههای بررسی این محدودیت انجام تکلیف در شرایط تحریک دوگانه است. روش: برای دستیابی به اهداف این مطالعه 17 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران با میانگین سنی 54/1±45/23 سال بهصورت در دسترس انتخاب شدند. از شرکتکنندگان آزمون تکلیف دوگانه اثر استروپ با استفاده از دستگاه تکلیف دوگانه اثر استروپ بر دوره بیپاسخی روان شناختی گرفته شد. این آزمون شامل چهار فاصله زمانی 50، 100، 300 و 900 هزارم ثانیه بین دو محرک در سه حالت خنثی، همخوان و ناهمخوان برای محرک اول و دوم بود. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر با سطح معناداری (05/0P>) نشان داد که تسهیل در محرک اول همخوان نسبت به محرکهای خنثی و ناهمخوان باعث کاهش زمان واکنش به محرک دوم همخوان و خنثی شد. نیاز به تغییر فرایندهای توجه در تکلیف دوگانه در وضعیت محرک دوم ناهمخوان، باعث عدم تأثیر معنیدار تقدم محرک اول همخوان و خنثی بر محرک دوم ناهمخوان شد. نتایج: با توجه به این یافتهها پیشنهاد میشود که از انجام هم زمان تکالیف دوگانه با ظرفیت پردازشی بالا یا تقسیم توجه در تکالیفی که خودکار نشدهاند، اجتناب نمود. همچنین، حداقل زمان لازم برای نمایش محرکها جهت آغاز فرایندهای تسهیل و تداخل معنایی، 100 هزارم ثانیه است
بررسی اثربخشی تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی بر ولع مصرف در سوءمصرف کنندگان شیشه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع سوءمصرف شیشه و لزوم درمان های مناسب برای آن، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی بر کاهش میزان ولع مصرف در سوءمصرف کنندگان شیشه بود.
روش کار: این مطالعه ی بالینی، در طی آذر 1393 تا تیر 1394 با جامعه ی آماری افراد مبتلا به حداقل یک سال سوءمصرف شیشه (بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و انجام آزمایش) مراجعه کننده به مرکز درمان اعتیاد مهرآوران و مرکز درمان پرهیزمدار مشهد، انجام شد. از طریق نمونه گیری هدف مند 21 نفر، انتخاب و به شیوه ی تصادفی در سه گروه برابر (تحریک آندی راست، تحریک آندی چپ و شم) قرار گرفتند. از پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، سنجش ولع پایه ی مصرف آمفتامین، آزمون تصویری سنجش ولع القایی مصرف شیشه استفاده شد. داده ها با کمک آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSSنسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی تاثیر معنی داری در کاهش میزان ولع القایی مصرف کنندگان دارد (002/0=P). در حالی که تحریک این ناحیه به صورت آندی راست/کاتدی چپ در کاهش ولع مصرف تاثیر معنی داری داشت (001/0=P)، تحریک آندی چپ/کاتدی راست با کاهش معنی داری در میزان ولع، همراه نبود (397/0=P). بر خلاف ولع القایی، تحریک ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی چپ و راست در کاهش ولع پایه ی آزمودنی ها موثر بود (000/0=P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، به نظر می رسد می توان از تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی راست و چپ به عنوان درمان موثر در کاهش ولع مصرف پایه و القایی شیشه در بیماران سوء مصرف کننده ی آن استفاده کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :خودمراقبتی یکی از عوامل مهم در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به دیابت است. مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند نقش مهمی در افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش ها:این پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر تهران در سال 1393 بود. افراد نمونه در مرحله نخست بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسش نامه خود مراقبتی SDSCA (Summary of Diabetes Self Care Activities)، با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و شاهد (12 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه در معرض آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت، اما گروه شاهد مداخله ای دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت. این تفاوت در سطح 01/0 > P معنی دار بود. از این رو، می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی موجب افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت گردید. نتیجه گیری:نتایج پژوهش دلالت بر تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت دارد. بر این اساس، می توان در مراکز و کلینیک های دیابت، علاوه بر درمان های دارویی رایج، از مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت استفاده نمود.
فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال پرخوری، اعتیاد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در افراد مبتلا به اختلال پرخوری، مبتلا به اعتیاد و افراد بهنجار انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود، جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اراک و همچنین تمام افراد دارای تشخیص اعتیاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد و انجمن معتادان گمنام شهر اراک در نیمه دوم سال ۱۳۹۵ بودند که از این میان سه گروه ۳۲ نفری شامل گروه مبتلا به پرخوری، اعتیاد و بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند، از پرسشنامه های مقیاس پرخوری گورمالی (۱۹۸۲) و پرسشنامه ی پنج عاملی جکسون (۲۰۰۹) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل چندمتغیری واریانس و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه های مبتلا به پرخوری و اعتیاد در سیستم فعال ساز رفتاری و سیستم انجماد تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند ولی نمرات این دو گروه به طور معناداری از نمرات گروه افراد بهنجار بالاتر است. نتیجه گیری: سیستم فعال ساز رفتاری و سیستم انجماد، دارای مکانیسم های مشابه در ایجاد و تداوم اختلالات اعتیاد و پرخوری می باشند که می توانند به عنوان عوامل فراتشخیصی مطرح شوند.
مقایسه عملکرد حافظه دیداری در افراد وابسته به هروئین و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی عملکرد حافظه ی دیداری در افراد وابسته به هروئین با افراد بهنجار انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایس ه ای بود که روی دو گروه افراد وابسته به هروئین و بهنجار انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، افراد وابسته به هروئین شهرستان گناباد بودند که در بازه ی زمانی فروردین تا شهریور ماه سال 1392 به مراکز ترک اعتیاد شهرگناباد مراجعه می نمودند. در نهایت 30 نفر وابسته به هروئین به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه مقایسه شامل 30 نفر از افراد عادی بودند که از میان همراهان بیمار انتخاب شدند و از لحاظ سن، جنس و تحصیلات با گروه افراد وابسته به هروئین همتاسازی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد وابسته به هروئین مشکلات بیشتری در حافظه ی دیداری داشتند و نمرات پایین تری در هر سه مرحله ی اجرای آزمون نسبت به گروه بهنجار کسب کردند. بحث و نتیجه گیری: مصرف مزمن هروئین، نقایص و آسیب های شناختی از جمله در عملکرد حافظه دیداری برای فرد به همراه دارد. می توان در برنامه های توان بخشی که برای بهبود شرایط معتادان و درمان آن ها در نظر گرفته می شود به این نوع از نقایص و تدوین برنامه هایی برای کاهش آن توجه شود.
تأثیر برنامه اصلاح سوگیری توجه بر تغییرمیزان سوگیری توجه زنان چاق نسبت به نشانه های مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی مقدار اثر بخشی کاربرد آزمایه رایانه ای پروب دات، برای اصلاح سوگیری توجه زنان چاق، نسبت به محرک های مربوط به مواد غذایی است. روش: در این پژوهش تعداد 35 نفر از زنان چاق در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. مقدار سوگیری آزمودنی ها نسبت به محرک های مواد غذایی با کاربرد آزمایه پروب دات در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. در بخش مداخله، گروه آزمایش، آزمایه اصلاح سوگیری توجه و گروه کنترل پلاسیبو دریافت کردند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان دادند که از راه آزمایه اصلاح سوگیری توجه می توان سوگیری توجه در زنان چاق نسبت به محرک های مربوط به مواد غذایی را کاهش داد و از این راه به بهبود آنان کمک کرد.
اثر بخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخص های روانشناختی و جسمانی در بیماران با فشار خون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخص های روان شناختی و جسمانی بیماران مبتلا به فشار خون اساسی بود. نخست، شرکت کنندگان با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 26 بیمار مبتلا به فشار خون اساسی با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند(13 بیمار در هر گروه). افراد در گروه آزمایش، طی 5 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد. این مطالعه یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نتایج نشان داد که بین دو گروه در بهزیستی روانشناختی و زیر مقیاس های آن، همجوشی شناختی و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد مصاحبه انگیزشی، مداخله مؤثری در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی است.
سوگیری ادراکی- شناختی مرتبط با باور فرا طبیعی: بررسی مقایسه ای در گروه های برتری جانبی مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق بررسی سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی در نیمکره های مغزی است. با توجه به نقش نیمکره های مغزی در عملکردهای شناختی و تخصصی شدن در کارکردهای عالی، به همین منظور ما سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی در نیمکره های مغزی را بررسی کردیم. باورهای فرا طبیعی به شدت با سوگیری های ادراکی-شناختی برای تشخیص الگوهای مبهم در ارتباط است. انتظارات قبلی و تجارب یادگیری، پردازش ادراکی و سوگیری شناختی را تحت تأثیر قرار می دهد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کردستان بودند. 32 دانشجو (10 زن،22 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از تکلیف کامپیوتری خانه/چهره برای ارزیابی سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی، مقیاس باورهای فرا طبیعی بلکمور (1994) و پرسشنامه جانبی شدن نیمکره های مغزی رادولف واگنر (1985) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری واریانس اندازه گیری مکرر بهره برده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های چپ مغز و دوسو برتر مغزی در سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی وجود دارد. نتایج: می توان گفت که نیمکره راست در باورهای فرا طبیعی آن نقش دارند و نیز می توان گفت که باورهای فرا طبیعی در پردازش ادراکی-شناختی تغییراتی ایجاد کنند.
تاثیر مشاوره پزشکی بر استرس و فاکتورهای فیزیولوژیک بیماران قلبی پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر و آنژیوپلاستی کرونری ترانس لومینال از راه پوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: استرس و دیگر ناراحتی های هیجانی شیوع بالایی در میان بیماران قلبی-عروقی دارد. لذا پژوهش حاضر اثربخشی ارائه مشاوره پزشکی را بر میزان استرس و عملکردهای جسمانی بیماران قلبی بعد از دو مداخله درمانی قلبی آنژیوپلاستی کرونری و عمل جراحی بای پس عروق کرونر بررسی نموده و این دو گروه بیمار قلبی را با هم مقایسه کرده است. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. گروه نمونه شامل60 نفر بیمار قلبی بود که به روش در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. سنجش استرس بیماران در دو مرحله پیش آزمون (قبل از درمان) و پس آزمون (بعد از درمان) با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده صورت گرفت و عملکردهای جسمانی نیز از پرونده پزشکی بیماران طی دو نوبت استخراج و ثبت گردید. یافته ها: مقادیر استرس پس آزمون در گروه آزمایشی کمتر از گروه کنترل بود، اما این ارقام به لحاظ آماری معنادار نبود. داده ها با استفاده از روش MANCOVA تجزیه و تحلیل شد. نتیجه گیری: ارائه مشاوره پزشکی بر میزان استرس بعد از مداخله درمانی بیماران قلبی و همینطور عملکردهای فیزیولوژیک آنان تاثیر دارد هرچند به لحاظ آماری معنادار نیست. بر اساس یافته های این پژوهش، به نظر می رسد استرس این بیماران خاص و متفاوت بوده، نیازمند بررسی و اندازه گیری توسط ابزار مخصوص می باشد.
مقایسه اثربخشی بایوفیدبک و درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک بر کاهش سردرد افراد مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بایوفیدبک و درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک بر کاهش سردرد افراد مبتلا به میگرن صورت گرفته است روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 10 نفر که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابتدا از آزمودنی ها پیش آزمون به وسیله QEEG (الکتروآنسفالوگرافی کمی) گرفته شد و سپس به طور تصادفی در دو گروه 5 نفری بایوفیدبک و درمان ترکیبی (نوروبایوفیدبک) قرار گرفتند و هر دو گروه به مدت 20 جلسه و سه روز در هفته آموزش دریافت کردند و سپس پس آزمون از هردو گروه گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p() درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک منجر به کاهش علائم سردرد میگرن می شود داده ها با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شدند. نتیجه گیری: این مطالعه امکان کارایی درمان ترکیبی نوروبایوفیدبک در بهبود سردرد میگرن را نشان می دهد. راهبردهای درمان جدید بدون عارضه و غیرتهاجمی برای درمان میگرن محسوب می شود.
نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سایکوپاتی مجموعه ای از خصوصیات عاطفی، بین فردی و رفتاری است که نمایانگر سنگدلی، بی پروایی، فربیکاری، بزرگ منشی، هیجان خواهی و پرخاشگری می باشد. مدل سه بخشی سایکوپاتی که این اختلال را بر اساس سه سازه تهور، پستی و بازداری زدایی توصیف می کند، با هدف تلفیق و ترکیب مفاهیم و رویکردهای تاریخی مختلف و متضاد نسبت به ارزیابی سایکوپاتی توسعه یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی- رفتاری در اختلال سایکوپاتی بر اساس مدل سه بخشی سایکوپاتی می باشد.\nروش: در یک طرح همبستگی از نوع علی غیر آزمایشی در قالب مدل یابی معادلات ساختاری، تعداد 450 نفر از زندانیان دارای جرایم مختلف زندان مرکزی ارومیه بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و مقیاس سه بخشی سایکوپاتی و مقیاس فعال ساز رفتاری/ بازداری رفتاری(BIS/BAS) کارور و وایت اجرا گردید. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با بر آورد حداکثر برازش تحلیل شد.\nیافته ها: نتایج نشان داد که مدل نظری پژوهش برازش مناسبی دارد. همچنبن سیستم جنگ/گریز/اجتناب (FFFS) اثر مثبت معناداری بر تهور و اثر منفی معناداری بر بازداری زدایی و پستی دارد. سیستم فعال ساز رفتاری(BAS) اثر مثبت معناداری بر تهور، پستی و بازداری زدایی داشته و سیستم بازداری رفتاری (BIS) نیز اثر مثبت معناداری فقط بر تهور داشته و بر پستی و بازداری زدایی اثر معناداری ندارد.\nنتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این مطالعه بطور کلی نقش سیستم های مغزی- رفتاری را در تبیین ابعاد سه گانه مدل سه بخشی مورد تأیید قرار داده و نشان داد که تئوری حساسیت به تقویت تأثیر مهمی در بسط تئوریکی و پژوهشی سبب شناسی سایکوپاتی داشته و از نقش اساسی تر سیستم فعال ساز رفتاری در اختلال سایکوپاتی حمایت می کند.
تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با فرکانس بالا در کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری افراد سوء مصرف کننده مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با فرکانس بالا در دو ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی راست و چپ در کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری افراد مبتلا به سوء مصرف مت آمفتامین می باشد. روش: در مطالعه حاضراز روش تک آزمودنی با خط پایه چندگانه استفاده شده است و در آن مشاهده با اندازه های مکرر صورت گرفته است. 8 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس از یک کلینیک ترک اعتیاد انتخاب شده و درچهاروضعیت قرار گرفتند. دونفر، تحریک با فرکانس 10 هرتز بر ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی راست و دو نفر تحریک با فرکانس 10 هرتز بر ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی چپ دریافت کردند، دو نفر در وضعیت پلاسیبو ودو نفردر وضعیت کنترل بودند و در پایان جلسه پانزدهم درمان ارزیابی شدند و داده های تحقیق با استفاده از نمودار های ترسیمی، اندازه اثر ودرصد کاهش تحلیل شدند. یافته ها: تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری به طور معناداری درهر دو ناحیه قشر پیش پیشانی پشتی جانبی راست وچپ سبب کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری افراد سوء مصرف کننده مت آمفتامین گردید. نتیجه گیری: تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری در افراد سوءمصرف کننده مت آمفتامین موثر می باشد.