هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی فراوانی و شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و بررسی عوامل خطر در ایجاد این اختلال در کودکان و نوجوانان کمتر از 18 سال در معرض زلزله بود.
روش: این مطالعه مقطعی - تحلیلی روی 48 کودک و نوجوان کمتر از 18 سال که در فاصله هفته سوم تا چهارم پس از زلزله بم به کلینیک صحرایی مستقر در منطقه مراجعه کرده بودند، انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه پرسشنامه های CPSS و STEPP بود.
یافته ها: شیوع اختلال استرس پس از سانحه در گروه سنی کمتر از هفت سال، هفت تا 12 سال و 13 تا 18 سال به ترتیب 85%، 1/74% و 6/84% بود. در گروه سنی 13 تا 18 سال فراوانی هر دسته علایم اختلال کمتر از گروه هفت تا 12 سال بود. در گروه بالای هفت سال ناآگاهی از محل والدین، ترس از مرگ در کودک و احساس ناتوانی والد با تشخیص PTSD ارتباط معنی داری داشت.
نتیجه گیری: فراوانی و شدت علایم PTSD در گروه های سنی مختلف کودکان و نوجوانان، متفاوت است. بنابراین به نظر می رسد برای تشخیص این اختلال در کودکان و نوجوانان استفاده از ابزارهای تشخیصی دقیق تر ضروری باشد.
پژوهشهایی تجربی و مبتنی بر نظریه های شناختی ـ رفتاری و زیست شیمیایی درمان اختلالهای روانی و به منظور ارزیابی کار آمدی نسبی تکنیک های شناختی ـ رفتاری، دارو درمانی و ترکیب آنها در درمان اختلال وسواس فکری وعملی انجام شده است. بدین منظور ما از بین مراجعین زن و مرد (متأهل و مجرد، 15 تا 45 ساله) مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناسی، 4 گروه 8 نفری به صورت تصادفی جایگزینی انتخاب نمودیم. نتایج پژوهش بیانگر این است که از لحاظ سن، تحصیلات و مدت ابتلاء و جنسیت تفاوت معنی داری میان گروهها وجود ندارد، اما از نظر وضعیت تأهل تفاوت معناداری میان گروهها به چشم می خورد. نتایج پژوهش در مورد فرضیه اول و دوم بیانگر این است که هر کدام از روشهای درمانی به تنهایی موجب کاهش علایم وسواسی سطح افسردگی، اضطراب، تغییر باورها، افکار ناهشیارانه یا ناسالم و نیز بهبود نسبی سازگاری اجتماعی بیماران شده است. همچنین، نتایج مربوط به فرضیه سوم حاکی از این است که ترکیب دارو درمانی و تکنیک شناختی ـ رفتاری نسبت به هر یک از درمانها به تنهایی، و گروه کنترل فهرست انتظار اثر بخشی بیشتری داشته است. نتایج مربوط به فرضیه چهارم بیانگر این است درمان شناختی ـ رفتاری نیز به جز شاخص بهبود افسردگی در سایر شاخصها نسبت به دارو درمانی برتری دارد. اثر بخشی بیشتری داشته است. نتایج مربوط به فرضیه چهارم بیانگر این است درمان شناختی ـ رفتاری نیز به جز شاخص بهبود افسردگی در سایر شاخصها نسبت به دارو درمانی برتری دارد.
باسپیرون و باربیتوراتها و برای درمان تلفیقی، ترکیبی از دارو درمانی و فنون شناختی- رفتاری مورد استفاده قرار گرفته است. گروه کنترل طی 17جلسه هیچگونه مداخله ای را دریافت ننمودند. اجرای پس آزمون بر روی گروههای آزمایشی و کنترل، در یک زمان، یعنی یک هفته بعد از اتمام مداخله های درمانی انجام شده است. نتایج حاصله با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. شواهد حاصل نشان داد که بین اثربخشی روشهای درمانی بر اضطراب صفت تفاوت معنیداری وجود دارد. آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین درمان رفتاری- شناختی و شناختی ، بین درمان شناختی و دارویی ، بین درمان شناختی و تلفیقی و بین درمان شناختی و گروه کنترل ، همچنین بین درمان رفتاری- شناختی و دارویی ، بین رفتاری- شناختی و کنترل و همچنین بین درمان دارویی و گروه کنترل و بین درمان تلفیقی و کنترل تفاوت معنیداری براساس نمرات افتراقی پیش آزمون و پس آزمون وجود دارد. در موارد رفتاری به شناختی و تلفیقی و دارویی و تلفیقی تفاوت معنیدار(P>0.05)به دست نیامد. نتایج تحلیل آنرا نشان داد که بین گروههای درمانی در اثر بخشی بر روی کاهش علایم اضطراب حالت تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین گروههای درمان شناختی و رفتاری- شناختی ، شناختی و دارویی ، شناختی و تلفیقی ، شناختی و کنترل و همچنین درمان رفتاری- شناختی و تلفیقی ، رفتاری- شناختی و کنترل ، دارویی و تلفیقی ، دارویی و کنترل و تلفیقی و کنترل تفاوت معنی داری اثر بخشی بر روی کاهش علایم اضطراب حالت وجود دارد. اما بین درمان رفتاری- شناختی و دارویی در این مورد تفاوت معناداری ((P>0.05 به دست نیامد. در مجموع به اضطراب صفت به ترتیب اثربخشترین روشهای درمانی عبارت بودند از رفتاری - شناختی، تلفیقی، دارویی و شناختی و در اضطراب حالت به ترتیب درمانهای تلفیقی، رفتاری - شناختی، دارویی و شناختی قرار داشتند.
آخریـن ویرایش راهنمای آماری تـشخیص اخـتلالات روانی (DSM-IV) احتمال بروز اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD ) را به دنبال تجربه بیماریهایی نظیر سرطان که زندگی فرد را تهدید میکند مطرح کرده است. این موضوع سؤالاتی در باره ماهیت منبع تهدید و نشانه های روانشناختی مانند عملکرد حافظه را مطرح می نماید. در مطالعه حاضر نشانه های اختلال PTSD و حـافـظه شرح حـال (iographical Memory) افرادی که سابقه ابتلا به بیماری سرطان (دو سال پس از درمان سرطان) را داشتند مورد بررسـی قرار گرفته است. 28 نفر بزرگسال دارای سابقه ابتلا به بیماری سرطان با یک گروه 26 نفری بزرگسال سالم و بدون هیچگونه سابقه بیماری که در متغیرهای جنس، سن، هوش بهر، و شرایط اقتصادی و اجتماعی همتا شدهاند در این مطالعه شرکت کردند. هر دو گروه به مجموعهای از آزمونها شامل مقیاس فشار حوادث، سیاهه افسردگی بک، سیاهه اضطراب صفت- حالت اسپیلـبرگر، مـقیاس هوش وکـسلر بـزرگسالان، و سیاهه حافظه شرح حال پاسخ دادند. تحلیل نتایج حاکی از وجود نشانههای اختلال اضطراب پـس از سـانحه، افـسردگـی بـالا، و اضـطراب بالا در گروه دارای سابـقه ابـتلا به سـرطـان بود. یافته ها همچنین نـشان داد که نمرات حافظه معنایی شخصی در دوره کودکی و ابتدای بزرگسالی در گروه دارای سابقه سرطان به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل است.
ناخن جویدن عبارت است از جویدن ناخن ها و کندن مختصری از پوست انگشتان، این حالت نیز هر چند که در کودکان به عنوان شدید ترین ناراحتی نیست، اما به عنوان یک مشکل خیلی شایع ملاحظه می شود. روش تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه مورد تحقیق دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دوران ابتدایی در یکی از مدارس نواحی هفتگانه مشهد صورت گرفته است. تعداد آزمودنی ها در هر دو گروه مجموعا 89 نفر بودند که 45 نفر آنان کودکان دارای مشکل جویدن ناخن و 44 نفر فاقد این مشکل بودند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون اشپیل برگر که در سال 1372 در شهر مشهد هنجارهایی شده است، به کار رفته است. پرسشنامه و آزمون توسط مادر تکمیل شده و اضطراب آشکار و پنهان مادر را می سنجید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری تفاوت میانگین ها (آزمون T) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان اضطراب مادران کودکان دارای مشکل ناخن جویدن و مادران کودکانی که ناخن نمی جویدند، وجود دارد و همچنین سطح اضطراب در مادران دارای فرزند مشکل دار به طور معناداری بیشتر از گروه دیگر بود.