آخریـن ویرایش راهنمای آماری تـشخیص اخـتلالات روانی (DSM-IV) احتمال بروز اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD ) را به دنبال تجربه بیماریهایی نظیر سرطان که زندگی فرد را تهدید میکند مطرح کرده است. این موضوع سؤالاتی در باره ماهیت منبع تهدید و نشانه های روانشناختی مانند عملکرد حافظه را مطرح می نماید. در مطالعه حاضر نشانه های اختلال PTSD و حـافـظه شرح حـال (iographical Memory) افرادی که سابقه ابتلا به بیماری سرطان (دو سال پس از درمان سرطان) را داشتند مورد بررسـی قرار گرفته است. 28 نفر بزرگسال دارای سابقه ابتلا به بیماری سرطان با یک گروه 26 نفری بزرگسال سالم و بدون هیچگونه سابقه بیماری که در متغیرهای جنس، سن، هوش بهر، و شرایط اقتصادی و اجتماعی همتا شدهاند در این مطالعه شرکت کردند. هر دو گروه به مجموعهای از آزمونها شامل مقیاس فشار حوادث، سیاهه افسردگی بک، سیاهه اضطراب صفت- حالت اسپیلـبرگر، مـقیاس هوش وکـسلر بـزرگسالان، و سیاهه حافظه شرح حال پاسخ دادند. تحلیل نتایج حاکی از وجود نشانههای اختلال اضطراب پـس از سـانحه، افـسردگـی بـالا، و اضـطراب بالا در گروه دارای سابـقه ابـتلا به سـرطـان بود. یافته ها همچنین نـشان داد که نمرات حافظه معنایی شخصی در دوره کودکی و ابتدای بزرگسالی در گروه دارای سابقه سرطان به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل است.
افسردگی یکی از رایجترین اختلالات روانشناختی است که بـسیاری از رواندرمانگران به آن تـوجه ویـژه داشتهاند. در سالهای اخـیـر روشهای گونـاگونـی بـرای درمان اختلالات افـسردگی بهکار گرفته شده است. یافتههای پژوهشی، مبین نقش خانواده در بروز، نگهداری، و درمان نشانگان افسردگی است. همچنین در پژوهشهای مختلف، درمانهای شناختی _ رفتاری یکی از روشهای مناسب در درمـان اخـتلالات افـسردگـی تـشخیص داده شدهانـد. از ایـن رو، به کارگیری درمان شناختی _ رفتاری با تأکید بر خانواده به منزله روش درمانی مؤثری در درمان اختلالات افسردگی مطرح شده است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر مطالعة تأثیر درمان شناختی _ رفتاری با تأکید بر خانواده بر درمان اختلال افسردگی است. روش پژوهش حاضر مطالعة موردی است و دادهها از طریق مصاحبة بالینی و آزمونهای روانشناختی جمع آوری شده اند. در این پژوهش یـک آزمودنی 17 سالة افسرده شدید با روش ترکیبی فنون شناختی _ رفتاری با تـأکید بر خانواده درمانـی درمان شد. نـتایج مبین کارآیی این روشها در درمان افسردگی است. همسویی و عدم همسویی یـافته ها بـا نـتایج سایر پـژوهشها در پـایـان مـورد بـحث واقـع شده است.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطة بین سبکهای شناختی (وابسته به زمینه، مستقل از زمینه) و راهبردهای شناختی و فراشناختی با پیشرفت تحصیلی بود. جامعة آماری پژوهش، دانشآموزان پسر پایه اول دبیرستانهای دولتی منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 82-81 بودند. از این جامعه، تعداد 180 نفر آزمودنی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. نتایج نشان داد که در پیشرفت درسی در ریاضی، بین دو گروه وابسته به زمینه و مستقل از زمینه، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که دانش آموزان مستقل از زمینه، پیشرفت بهتری در درس ریاضی دارند، اما در مورد درس مطالعات اجتماعی، این تفاوت معنادار نیست. همچنین در استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی، بین دو گروه وابسته به زمینه و مستقل از زمینه تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این معنا که دانشآموزان مستقل از زمینه در استفاده از راهبردهای شناختـی و فراشناختی عملکرد بهتری دارند. به علاوه، یـافتهها نـشان داد که استـفاده از راهـبردهای شناختـی و فراشناختی با پیشرفت درسی در ریاضی، همبستگی مثبت دارد، اما میان این متغیرها با پیشرفت در درس مطالعات اجتماعی، رابطه معناداری مشاهده نشد.
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناختن رابطة سلامت روانی با میزان و نوع تفکرات غیرمنطقی در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بود. پژوهشهای پیشین نشان داده اند که سلامت روانی با میزان و نوع تفکرات غیرمنطقی رابطه دارد. 385 دانشجو با روش تصادفی طبقهای نسبی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. در مورد آنها SCL-90-R و IBT جونز اجرا شد. در تجزیه و تحلیل یافته ها از روشهای ضریب همبستگی پیرسن، تی برای دو گروه مستقل، تحلیل واریانس یکراهه، و مجذور کای استفاده شد. نتایج نشان دادند که سطح سلامت روانی آزمودنیها با میزان تفکرات غیرمنطقی آنها به طور کلی، و با انواع توقع تأیید از دیگران، انتظار بیش از حد از خود، واکنش به نـاکامـی، بی مسؤولیتـی هیجانـی، بـیش دلواپسـی اضطرابی، اجتناب از مشکل، و درماندگـی برای تغییر رابطه مـعکوس معنـادار (P<0.000)، و بـا کمالگرایـی، رابـطة مـستقیم معنـادار (P<0.000) دارد. نتایج اصلی این پژوهش با یافتههای پژوهشهای پیشین هم خوانند.
پیشداوری، یک نگرش منفی توجیه ناپذیر نسبت به دیگران، به دلیل عضویت آنها در یک گروه خاص است. در ایـن پژوهش، تـأثیر چند عامل فردی، شناختی، و انگیزشی در پیش داوری، به طور جداگانه و در ترکیب با یکدیگر، مطالعه میشود. سؤال پژوهش این است که چه عواملی و تا چه حد، پیش داوری نسبت به مهاجران افغان را در گروه نـمونه پیشبینـی مـیکنند. گروه نـمونه متشکل از 200 آزمودنی بود که از دو گروه هم اندازﺓ کارمندان و دانشجویان تشکیل میشد. نیمی از کارمندان، با مهاجران افغان تماس داشتند. یـافتهها نشان دادند که کارمندان بدون ارتباط مستقیم با افغانها،کمتربه تساوی حقوق مهاجران باوردارندودانشجویان بیشترازهمه، این تساوی حقوق را میپذیرند. در دو مؤلفة پیش داوری، نمرﺓ مردان از زنان بیشتر بود. تحلیل رگرسیون کلی نیز نشان داد که برخی از مؤلفههای متغیرهای مورد مطالعه حدود 30 درصد از واریانس مؤلفة اول پیش داوری و حدود 20 درصد از واریانس مؤلفة سوم پیش داوری را پیشبینی میکنند.