فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی براساس فرانگرانی، اضطراب، مدت و میزان مصرف متادون در مردان تحت درمان با متادون انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد، تحت درمان با متادون شهر قزوین در سال 1395 بود که تعداد 254 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های فرانگرانی آدریان ولز (2005)، اضطراب بک (1988) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) استفاده شد. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام نشان داد که فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند (05/0p≤). همچنین مدت و میزان مصرف متادون، انعطاف پذیری شناختی را در مردان مصرف کننده متادون پیش بینی نمی کند (05/0p>). نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند و میان آن ها همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. بدین صورت که فرانگرانی و اضطراب بالا منجر به انعطاف پذیری شناختی پایین می شود. بنابراین، توجه به مولفه های فراشناختی برای رسیدن به انعطاف پذیری شناختی بالا و استفاده از رویکرد فراشناخت درمانی در مشاوره به افراد تحت درمان پیشنهاد می شود.
تاثیر استعاره درمانی فردی بر باورهای غیرمنطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد، یک بیماری مخرب، پیشرونده و مزمن است. درمان های روان شناختی متمرکز بر باورهای افراد، می تواند در درمان این بیماری، موثر واقع گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی استعاره درمانی فردی بر باورهای غیر منطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر بود که در بهار سال 1393 به کلینیک های درمان نگهدارنده با متادون در سطح شهر کرمانشاه مراجعه نموده بودند. از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 38 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمون و یا شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های شخصیتی چندمحوری میلون و باورهای غیرمنطقی جونز، هم چنین برنامه ی استعاره درمانی در گروه آزمون بود. داده ها با استفاده از آزمون مانووا در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که استعاره درمانی منجر به کاهش معنی دار در باورهای نیاز به تایید، انتظار از خود بالا، بازفعالی ناامیدی، بیش توجهی مضطربانه و کمال طلبی می گردد (05/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد استعاره درمانی می تواند واکنش های بیمار را بدون بالا بردن اضطراب وی، خنثی سازد و به بیمار از طریق ایجاد آگاهی و یا بازسازی شرایط، کمک نماید لذا پیشنهاد می شود که از این روش درمانی برای بازسازی شناختی استفاده گردد.
تاثیر رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش تکانشگری در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش تکانشگری در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد انجام شد. روش: پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه پلکانی انجام شد. بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته و ملاک های ورود، از میان بیماران زن مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد چهار نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر چهار آزمودنی در خلال دوازده جلسه تحت رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. به منظور سنجش تکانشگری از پرسشنامه تکانشگری بارت استفاده شد. یافته ها: رفتار درمانی دیالکتیک به کاهش نمرات تکانشگری در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد منجر شد. نمودارهای اثربخشی و اندازه اثر بیانگر کاهش معنادار تکانشگری در آزمودنی ها بودند. نتیجه گیری: مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند به کاهش تکانشگری منجر شود و تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه درمان و پیشگیری از سوء مصرف مواد دارد.
اجتماع درمانی
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر، معضلی جهانی است که هرچند شکل و ابعاد آن در کشورهای مختلف، متفاوت می نمایند: ابعاد پایه ای و یکسان آن در همه جهان ما را قادر می سازد که از مطالعات علمی و تجارت بین المللی در برخورد با این مسئله سود جوئیم. اینکه اعتیاد را بزه اجتماعی تلقی کنیم یا بیماری فیزیولوژیک و یا پدیده ای پیچیده تر موضوع اصلی بحث این مقاله نیست. اجتماع در مانی نوع خاصی از برخورد با مسئله است که سابقه بیش از چهار دهه موفقتی دارد. TC در کشور ما روشی شناخته شده نیست و با اکثر تلقی های رایج ما از اعتیاد و روشهای درمانی شایع در ایران متفاوت دانست. TC اعتیاد را یک بیماری می داند که ابعاد بسیار واضح اجتماعی و روانشناختی دارد.
اثربخشی روان درمانی گروهی تحلیل رفتار متقابل بر عقاید وسوسه انگیز و سبک های دلبستگی و نظم جویی شناختی در معتادین در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل بر کاهش عقاید وسوسه، تنظیم شناختی هیجان و تعدیل سبک های دلبستگی معتادین در حال ترک بود. روش : پژوهش مورد نظر از نوع روش های آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش عبارت بودند از: کلیه مردان معتادانی که در سال 1393 به کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف به یکی از گروه های آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های عقایدوسوسه انگیز، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل طی 10 جلسه (90دقیقه ای) انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس حاکی از آن بود که درمانگری تحلیل رفتارمتقابل می تواند در کاهش عقاید وسوسه انگیز، خودسرزنش گری، نشخوارفکری، فاجعه نمایی، سرزنش دیگران و سبک های دلبستگی ناایمن و افزایش تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری، پذیرش و سبک دلبستگی ایمن مؤثر باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد وابسته به مواد بیشتر در معرض هیجانات منفی قرار دارند بنابراین، در چنین موقعیت هایی احتمالاً بدون برنامه و به صورت تکانشی عمل می کنند. بنابراین، آموزش تحلیل رفتارمتقابل می تواند میزان کنترل را در موقعیت های استرس زا بالا ببرد.
مقایسه طرد اجتماعی، احساس پیوستگی و ادراک خطر در افراد وابسته به مواد، سیگار، قلیان و عادی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرد اجتماعی، احساس پیوستگی و ادراک خطر در افراد وابسته به مواد، سیگار، قلیان و عادی بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد وابسته به مواد، سیگار، قلیان و افراد عادی ساکن شهر اردبیل در نیمه اول سال 1395 بودند. 120 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند که به ازای هر گروه 30 نفر در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی ارزیابی شناختی حوادث پرخطر، مقیاس احساس پیوستگی و مقیاس طرد اجتماعی همسالان استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقیاس خطر استفاده از داروهای محرک، رفتارهای پرخاشگرانه، می بارگی، رفتارهای پرخطر شغلی و تحصیل میانگین گروه عادی از سه گروه سیگاری، قلیانی و وابسته به مواد کمتر بود. اما در متغیر قابل درک بودن و کنترل پذیری میانگین گروه عادی از سه گروه سیگاری، قلیانی و عادی بالاتر بود. در متغیر توهین، نادیده گرفتن، تهمت و اتهام میانگین گروه عادی از هر سه گروه سیگاری، قلیانی و عادی کمتر بود. طرد اجتماعی، احساس پیوستگی و ادراک خطر از عواملی هستند که در گرایش افراد به سمت مواد، سیگار و قلیان نقش مؤثری ایفا می کنند. بنابراین ضروری است که در برنامه های آموزشی، پیشگیری و درمانی اعتیاد بر این ویژگی های روانشناختی تأکید گردد تا از این رهگذر به غنی سازی برنامه های پیشگیرانه و درمانی کمک شود.
نقش تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و انحراف شخصیت در خطر استفاده از مواد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه رویدادهای آسیب زا در دوره کودکی و ویژگی های انحرافی شخصیت، خطر استفاده از مواد را افزایش می دهند. برای آزمون این فرض پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و انحراف شخصیت در پیش بینی خطر استفاده از مواد در دانشجویان انجام گرفت. روش مطالعه حاضر همبستگی بود. تعداد 150 دانشجو که از بین جامعه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس نیمرخ خطر مصرف مواد (کنورد، 2000)، مقیاس انحراف شخصیت (بدفورد و فولدز، 1978) و پرسشنامه محقق ساخته تجربه رویدادهای آسیب زا استفاده شد. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 14 درصد از کل واریانس خطر مصرف مواد به وسیله تجربه رویدادهای آسیب زای مرگ فردی محبوب آزار جنسی (02/0>p) و 18 درصد آن به وسیله ویژگی های انحرافی بی اعتمادی به خود و سلطه پذیری (001/0>p) پیش بینی می شود. این نتایج بیان می کنند که تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و ویژگی های انحرافی شخصیت دو عامل خطر مهم برای مصرف مواد هستند.
اثربخشی آموزش تاب آوری و مدیریت استرس (SMART) بر کاهش استرس ادراک شده و تغییر نگرش به مصرف مواد در بین زندانیان مرد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس ادراک شده در زندانیان می تواند باعث مشکلات جسمی، روانی و همچنین نگرش مثبت و گرایش به مصرف مواد در آن ها شود. این پژوهش به منظور کاهش استرس ادراک شده و همچنین تغییر نگرش به مصرف مواد در میان زندانیان وابسته به مواد انجام شده است. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺻﻮرت نیمه آزﻣﺎیﺸی ﺑﺎ ﭘیﺶآزﻣﻮن، ﭘﺲآزﻣ ﻮن و ﭘ ی ﮔی ﺮی ﻫﻤ ﺮاه ﺑ ﺎ ﮔﺮوه کنترل اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. جامعه آماری این پژوهش، زندانیان مرد معتاد شهرستان رفسنجان بود که تحت درمان نگه دارنده متادون بودند. 30 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند و مجددا به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و نگرش به مصرف مواد نظری (1378) استفاده شد. برنامه آموزش طی 10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه بر روی آزمودنیهای گروه آزمایش انجام شد. بعد از اتمام جلسات، پس آزمون گرفته شد و 2ماه بعد نیز آزمون پیگیری اجرا شد. میانگین نمرات دو مقیاس هم در دوره پس آزمون و هم پیگیری کاهش معنی داری در گروه آزمایش نشان داد، اما در گروه کنترل چنین نبود.با توجه به یافته ها می توان گفت مداخله اخیر هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت، تاثیر معنی داری در کاهش استرس ادراک شده داشته و همچنین موجب تقویت نگرش منفی به مصرف مواد شده است.
پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد مخدّر بر اساس خودمتمایزسازی و باورهای فراشناخت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد مخدّر با استفاده از خودمتمایزسازی و فراشناخت است. به این منظور پرسشنامه های گرایش به اعتیاد (وید و همکاران، 1992)، خودمتمایزسازی (اسکورنوفرایدلندر، 1988) و باورهای فراشناختی (ولز و کاترایت - هاتون، 2004)، روی تعداد 288 (137 دختر، 151 پسر) دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. تحلیل یافته ها نشان داد که نمره کلّ خودمتمایزسازی (R=-0/11) پیش بینی کننده گرایش به سوء مصرف مواد مخدّر در دانشجویان است. تحلیل رگرسیون گام به گام به تفکیک خرده مقیاس های فراشناخت نشان داد که از بین 5 مؤلّفه موجود، باورهای مثبت درباره نگرانی (R=0/36)، اطمینان شناختی(R=0/25) و خودآگاهی شناختی (R=0/31)، پیش بینی کننده گرایش به سوء مصرف مواد مخدّر است. کنترل ناپذیری فکر (R=0/26) و نیاز به کنترل فکر (R=0/30) پیش بینی کننده گرایش به سوء مصرف این مواد نبودند. بر اساس یافته های ذکرشده به نظر می رسد دانشجویانی که خودمتمایزسازی پایانی دارند گرایش به سوء مصرف این مواد در آن ها بالاتر است. از سوی دیگر دانشجویانی که با نقص در فرآیندهای شناختی روبه رو هستند، بیشتر احتمال دارد به اعتیاد گرایش پیدا کنند.
تاثیر خدمات روانشناختی دورهی بازتوانی بر خودپندارهی منفی، اضطراب، افسردگی وعزت نفس معتادان
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر خدمات روانشناختی دورة بازتوانی برخودپندارهی منفی، اضطراب، افسردگی و عزت نفس معتادان مرکز اجتماع درمان مدار شهرستان اهواز درسال های 87-1386 بود. روش: طرح پژوهشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و یک گروه بود. جامعهی آماری این تحقیق کلیهی معتادان خود معرف مرد (50 نفر) بودند که برای درمان درفاصلهی زمانی چهار ماهه در این مرکز پذیرش شدند. نمونهی این پژوهش شامل، 50 نفر از معتادان مرکز یاد شده بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از انتخاب گروه نمونه، قبل از ارایهی خدمات روانشناختی، پیش آزمون اجرا شد و پس از طی دورهی چهارماهه در مرکز بازتوانی و ارایهی خدمات روانشناختی، از آن ها پس آزمون به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه خودپندارهی راجرز، اضطراب کتل، افسردگی بک و عزت نفس کوپر اسمیت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شرکت در مراکز اجتماع درمان مدار و گرفتن خدمات روانشناختی بر کاهش میزان خود پندارهی منفی، افسردگی، اضطراب و افزایش میزان عزت نفس موثر است.
هم وابستگی
حوزه های تخصصی:
وابستگان به مواد شیمیایی خود تنها قربانیان اعتیاد، نیستند. به نظر می رسد نزدیکان آنها که اشتغال ذهنی فروانی با مصرف مواد مخدر در عزیزان خود دارند. نیز به نوعی دچار آسیبهای روانی می شوند. یکی از این موارد حالت هم وابستگی است.، در این طریق او را دز مصرف مواد مخدر تواناتر سازد. عده ای از پژوهشگران تا آن حد پیش ر فته اند که وجود حالات هم وابستگی در بستگان را علت عمده شکل گیری و تداون اعتیاد می دانند. عده ای نیز این باور را کاملا نادرست خوانده و آن را منبعث از حالات مردسالارانه تلقی می کنند و مدعی هستند مفهوم هم وابستگی صرفا متهم ساختن قربانی است البته با توجه به آنکه مدت زیادی از تبیین این پدیده نمی گذرد. هنوز نیازمند بررسی و تفحص بیشتر بوده و ارزیابی های دقیق تری را طلب می کند.
بررسی میزان سلامت روانی و تنیدگی در معتادان ، قاچاقچیان موادمخدر و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به موادمخدر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهشی شامل همه کتاب های درسی دوره متوسطه دوم بود که در سال1397 چاپ شده است. نمونه گیری انجام نشد و همه جامعه پژوهشی بررسی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان و کارشناسان مربوطه تایید شد.یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد، در دوره متوسطه دوم در رشته علوم تجربی 197 مورد، در رشته علوم انسانی 173 مورد و در رشته ریاضی 165 مورد است. در پایه های دهم و یازدهم توجه کافی به مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد نشده است. همچنین در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم به مؤلفه های «جرم و قوانین مرتبط با وابستگی به مواد»، «سابقه تاریخی مصرف موادمخدر»، «نقش استعمار در گسترش موادمخدر» هیچ اشاره ای نشده است. بر این اساس پیشنهاد می شود در کتاب های دوره متوسطه دوم (به ویژه در پایه های دهم و یازدهم) توجه بیشتری به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد شود.
پیش بینی سبک های تصمیم گیری مصرف کنندگان با استفاده از سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سبک های تصمیم گیری مصرف کنندگان از طریق ویژگی های شخصیت است. برای تعیین سبک های تصمیم گیری از الگوی اسکات و بروس مشتمل بر سبک های منطقی، شهودی، وابسته و اجتنابی و برای تعیین ویژگی های شخصیتی از مدل گری ویلسون مشتمل بر سیستم های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز استفاده شده است. روش: نمونه مورد مطالعه، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز قم که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس و ویژگی های شخصیتی گری - ویلسون توزیع و با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره، سبک های تصمیم گیری آزمودنی ها پیش بینی گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که علاوه بر وجود رابطه معنی دار بین مؤلفه های سبک های تصمیم گیری، شرکت کنندگان پژوهش که دارای سیستم های فعال سازی رفتاری و جنگ/گریز هستند، از سبک تصمیم گیری منطقی و در سیستم بازداری رفتاری از سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی استفاده می نماید.
"آفت خطرناک و ویرانگر خانواده و اجتماع "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۵ شماره ۸۶
حوزه های تخصصی:
مقایسه تاثیر مداخلات برنامه قلب سالم اصفهان بر روند مصرف برخی اقلام غذایی در افراد سیگاری و غیر سیگاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: الگوی غذایی نادرست و مصرف سیگار از عوامل مهم در ایجاد بیماریهای قلبی عروقی است. انجام مداخلات درکاهش بار بیماریها از جمله بیماریهای قلبی عروقی، اهمیت زیادی دارد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه تاثیر مداخلات برنامه قلب سالم اصفهان بر روند مصرف برخی اقلام غذایی در افراد سیگاری و غیر سیگاری انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه یک مطالعه مداخله ای جامعه نگرمیباشد که درشهرستانهای اصفهان و نجف آباد انجام شد. نمونهها4719 نفر افراد بالای 19 سال بودند که به روش چند مرحله ای، خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه از پرسشنامه بسامد خوراک کیفی شامل 48 آیتم غذایی استفاده گردید.برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای کای دو، آنالیز واریانس یکطرفه و آنالیزکوواریانس استفاده شد.
یافته ها: اگرچه مصرف چربیهای حیوانی(002/0P=)، غذای آماده (0001/0P<)، نوشابه(0001/0P<)، شیرینی ها (006/0P<) و لبنیات چرب (0001/0P<) به طور معنی داری در سیگاریها بیشتر و مصرف میوه و سبزی کمتر بود(02/0P=) و از طرفی روند مصرف روغن جامد، چربی های حیوانی، گوشت قرمز، شیرینی ها، نوشابه و غذای آماده در پایان مطالعه نسبت به سال پایه در هر دوگروه به طور معنی داری کاهش و روند مصرف روغن مایع و زیتون، گوشت سفید، میوه و سبزی افزایش یافته است (در کلیه موارد001/0 (P<، ولی بین سیگاریها و غیر سیگاریها در طی سالهای مداخله به جز در لبنیات پر چرب، تفاوت معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: اگرچه در ابتدا و انتهای مطالعه، رژیم غذایی افراد غیر سیگاری سالمتر از افراد سیگاری به نظر می رسد ولی بهبود روند مصرف مواد غذایی هم در سیگاریها و هم در غیر سیگاریها، تاثیر مثبت مداخلات تغذیه ای بر رژیم غذایی هر دو گروه را نشان می دهد.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
103-118
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان پسر شهر تهران بودند. 2 20 پسر نوجوان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان ، مقیاس های سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آمادگی به اعتیاد با راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد به برنامه ریزی رابطه منفی معنی دار و با همه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری ، و فاجعه سازی) رابطه مثبت معنی دار داشت. همچنین بین سیستم فعال سازی رفتاری با آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم فعال ساز رفتاری 24 درصد از کل واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری نقش مهمی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد دارند. در نتیجه، می توان انتظار داشت که با آموزش مهارت های تنظیم هیجان و شناسایی افرادی که سیستم فعال ساز رفتاری بالایی دارند، از مصرف مواد در این افراد پیشگیری کرد.