فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
مقایسه اثربخشی درمان های مبتنی بر الگوی لوینسون و ماتریکس در بهزیستی روان شناختی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در حال حاضر اختلال های مصرف مواد و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی درمان های مبتنی بر الگوی لوینسون و ماتریکس در بهزیستی روان شناختی افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش: روش پژوهش، از نوع شبه آزمایشی و حجم نمونه شامل 45 مرد وابسته به مواد بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش1 (15نفر)، آزمایش2 (15نفر) و گواه (15نفر) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف فرم کوتاه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حکایت از موثر بودن هر دو روش در ارتقای نمرات بهزیستی روان شناختی داشت (001/0>p). پس ازدوماه پیگیری نیز نتایج حاکی از پایدار بودن نتایج مداخله در گروه های آزمایش داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت برنامه مداخله الگوی لوینسون مؤثرتر از روش ماتریکس بوده است. بنابراین توصیه می شود روان شناسان و مشاوران شاغل در مراکز درمان سوءمصرف مواد از روش الگوی لوینسون به جای روش درمانی ماتریکس و در کنار درمان دارویی و رفع علائم جسمانی جهت افزایش بهزیستی روان شناختی استفاده کنند.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان با درمانگری سیستمی مسئله مدار در تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش تعارض زناشویی زوجین در روند درمان اختلال وابستگی به مواد می تواند عاملی کارساز برای تداوم مداخله و عدم ریزش به شمار آورده شود. این پژوهش با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی سیستمی مسئله مدار بر کاهش تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری دربرگیرنده 32 زن و شوهر (64 نفر) بود که مردان خانواده در سال 1395 در مراکز درمان اختلالات مصرف مواد شهر سنندج تحت درمان وابستگی به مواد بودند. از میان آن ها 30 زوج دارای شرایط به روش تصادفی در سه گروه یک اندازه 20 نفری گمارده شدند_ دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (سه گروه 10 زوجی). زوجین گروه های آزمایش به صورت زوجی طی 11 هفته هر هفته یک نشست 60 دقیقه ای، در مداخله های جداگانه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی مسئله مدار سیستمی شرکت کردند. داده های آزمودنی های خانم به وسیله پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی ذاکر، علاقبند، فلاحتی، هومن (1387) گردآوری شد. برآیند تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت میان گروه ها معنی دار است (P˂0/01، F=12/194). افزون بر آن برآیند آزمون تعقیبی «کمینه تفاوت معنی دار» نشان داد که کاهش تعارض زناشویی در گروه های آزمایش در هم سنجی با گروه گواه معنی دار بوده (P˂0/01) ولی تفاوت معنی داری میان تأثیر دو مدل زوج درمانی دیده نشد (0/209˂ P) برآیندهای این پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان با جایگزین کردن چرخه های مثبت به جای چرخه های منفی تعارض و درمانگری سیستمی مسئله مدار با مهار منابع بیرونی تعارض، تعارض زناشویی را کاهش دادند.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک برولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی و اضافه وزن یک ریسک فاکتور اصلی برای دیابت، اختلالات قلبی-عروقی، سرطان( پروستات، روده، سینه و ...) می باشد. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک برولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن بود. روش : جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل زنان دارای اضافه وزن مراجعه کننده به دو کلینیک تغذیه شهر ساری بود. بدین منظور 30نفر از افراد دارای اضافه وزن به شیوه تصادفی در دو گروه نوروفیدبک و کنترل تقسیم شدند. در این پژوهش طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، افراد گروه آزمایشی 10 جلسه نوروفیدبک دریافت کردند. هردو گروه آزمایشی و کنترل پرسشنامه ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. بعد از جمع آوری داده ها، برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری بین گروه های نوروفیدبک و کنترل نشان داد. یعنی نوروفیدبک باعث کاهش ولع مصرف مواد غذایی و بهبود سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن شده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش نوروفیدبک می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی تکمیلی در حوزه اضافه وزن مطرح شود.
مقایسه ادراک زمان محرک های دارای بار هیجانی درکودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که هیجان، ادراک زمان را تحت تأثیر قرار می دهد و از سویی دیگر گزارش های بالینی از مشکلات پردازش زمان در اختلال اوتیسم خبر می دهند. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر محرک های دارای بار هیجانی متفاوت (شاد، غمگین و خنثی) بر ادراک زمان در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع پس رویدادی است. 13 کودک مبتلا به اوتیسم با کنش وری بالا از رده سنی 5 تا 15سال از میان مددجویان مراکز توان بخشی تبریز و 13 کودک بدون اختلال اوتیسم با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که هر دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند. برای تشخیص عملکرد بالای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم از پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993) استفاده شد. سپس آزمون بازتولید زمان در دو سطح 2000 و 7000 میلی ثانیه بر روی دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم الگوی متفاوتی از بازتولید زمانی نسبت به کودکان بدون اختلال اوتیسم داشتند، به طوری که زمان را کمتر بازتولید کردند و این الگو در هر دو زمان ( P=0/001) تقریباً ثابت بود.
نتیجه گیری: کمترسنجی مشاهده شده در پژوهش حاضر منطبق با مدل های توجهی است و نارسایی توجه یکی از نارسایی های اولیه در کودکان اوتیسم است که می تواند منجر به انحراف آزمودنی از محرک شده و منجر به کمترسنجی گردد.
اثربخشی راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان در بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب(DIC)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتیاد اثرات منفی زیادی بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی افراد دارد. در واقع اعتیاد یک بیماری مزمن است که عوامل گوناگون زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی در آن تأثیر دارد .هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان در بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج است.روش پژوهش در چارچوب طرح های آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه مورد نظر شامل 24مرد از معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامه راهبردهای نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل گروس به مدت ده جلسه گروهی دریافت کردند در حالیکه گروه کنترل تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و برای تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد.نتایج نشان دادند که آموزش راهبردهای تنظیم فرآیندی هیجان موجب ارتقا کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در افراد گروه آزمایش شد.آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان تلویحات کاربردی مفیدی در درمان و پیشگیری از عود اعتیاد دارد.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی در کودکان ناشنوا بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر ناشنوا شهر اردبیل بود که در مدارس استثنایی استان اردبیل در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. نمونه مورد نظر دانش آموزان ناشنوا، که دارای والدین شنوا بودند، انتخاب شدند و بعد از آن به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفری گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار گرفتند. حجم نمونه مورد نظر شامل 16 کودک ناشنوای پنجم وششم ابتدایی بود. ابزار بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آزمون نظریه ذهن و مقیاس مهارت اجتماعی بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود سطح نظریه ذهن تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر بوده است. همچنین، با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود مهارت های اجتماعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (654/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان ناشنوا موثر نبوده است. بنابر نتایج پژوهش، کودکان ناشنوا در کسب نظریه ذهن دچار نارسایی هایی می باشند و آموزش تکالیف باورهای غلط در بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر می باشد.
تأثیر نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکردهای اجرایی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:امروزه پژوهشها نشان داده است که کژکاری های شناختی به ویژه کارکرد های اجرایی در افراد با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی وجود دارد و یکی از مهمترین درمان های موجود در این زمینه نوروفیدبک است. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی بود. روش:روش مطالعه نیمه تجربی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 1395-1394 و روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. بدین صورت که ابتدا آزمون غربال گری افسردگی بک و فرسودگی تحصیلی ماسلاش در بین دانشجویان دختر 25- 19 ساله توزیع شد و سپس بر اساس نمره ی پرسشنامه ها دانشجویانی که از متوسط نمرات در هر دو پرسشنامه برخوردار بودند انتخاب گردیده و از بین افرادی که شرایط ورود به پژوهش حاضر را داشتند 34 نفر برای مشارکت در پژوهش حاضر داوطلب شدند که به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش( 17 نفر) و کنترل(17 نفر) قرار گرفتند و به نسخه ی نرم افزاری آزمون های کارت های ویسکانسین و استروپ رنگ واژه و آزمون فراخنای حروف ارقام پاسخ دادند. جلسات نوروفیدبک برای گروه آزمایش در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه کردستان و برای هر فرد طی یک دوره ی آموزشی 10 جلسه ای( هفته ای 2 بار و به مدت 45 دقیقه) انجام شد. پروتکل نوروفیدبک با استفاده از امواج آلفای بالا در ناحیه ی پاریتال و اکسیپیتال)نقاطP3, PZ, P4, O1, 02) و نقطه ی PZ انجام گرفت که پس از گذشت 3 جلسه دو نفر از اعضای گروه آزمایش از ادامه ی همکاری انصراف دادند. پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها:نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از لحاظ پس آزمون حافظه ی کاری( 001/0> P) و تغییر توجه ( 001/0> P) با کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد ولی روش نوروفیدبک تاثیر معناداری بر بازداری پاسخ غالب دانشجویان نداشته است( 05/0< P). نتیجه گیری:یافته های این پژوهش نشان داد که نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی اثرگذار است و از طریق تغییراتی که در سطوح سلولی مغز ایجاد می کند منجر به بهبود عملکرد شناختی افراد می شود.
مدل علّی تاثیر دلبستگی اضطرابی و اجتنابی بر آمادگی به اعتیاد به موادمخدر با نقش میانجی نگرش مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و برازش مدل علّی تاثیر دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین بر گرایش به مصرف مواد مخدر با نقش میانجی نگرش به مواد بود. روش: طرح پژوهش از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. نمونه ای شامل 253 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر، تجارب روابط نزدیک و نگرش به موادمخدر پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین دارای رابطه مثبت معنادار با نگرش به مواد و آمادگی به اعتیاد بود. همچنین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به والدین با واسطه نگرش به مواد، رابطه مثبت معناداری با آمادگی به اعتیاد داشتند. نتیجه گیری: در مجموع نگرش به مواد، می تواند به عنوان متغیر واسطه ای، میان دلبستگی و آمادگی به اعتیاد در نظر گرفته شود.
مطالعه کارکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنیک دارای علائم منفی و مثبت و افراد سالم با استفاده از آزمون نوروسایکولوژیک دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه کارکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم مثبت و منفی و یک گروه سالم در آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST)، به عنوان شاخصی از کارکرد لوب فرونتال، انجام گرفت. برای این منظور یک گروه 32 نفری از افراد سالم و یک گروه 32 نفری از بیماران اسکیزوفرن، که براساس مقیاس های اندازه گیری علایم منفی (SANS) و علایم مثبت (SAPS)، 14 نفر دارای علایم منفی و 18 نفر دارای علایم مثبت بودند، انتخاب شدند. آزمون (WCST) روی هر کدام از گروه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از MANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج نشان دادند که گروه ها در هر چهار ملاک تعداد قاعده های کشف شده (002/0P#,
آزمایش سودمندی یک برنامه توان افزای شناختی برای بهبود کارکردهای اجرایی در دانش آموزان با نارسایی های ویژه یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از پایه ای ترین ویژگی های کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری، اختلال در کارکردهای شناختی است. پژوهش حاضر، به بررسی اثربخشی برنامه توان افزای شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه کاری، توجه و درک مطلب) دانش آموزان با نارسایی های یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی پرداخت. مواد و روش ها:طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود. جامعه پژوهشی در بردارنده تمامی دانش آموزان پسر پایه های سوم تا پنجم ناتوان یادگیری در سال تحصیلی 94-1393 در مدارس عادی دولتی شهر تهران بود. 20 تن از دانش آموزان (از هر مدرسه 10 نفر) به صورت هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش جایگزین شدند. برای دانش آموزان گروه آزمایش طی 10 جلسه برنامه تقویت شناختی اجرا شد و گروه شاهد به برنامه های معمول خود ادامه داد. برای سنجش عملکرد حافظه کاری گروه نمونه از آزمون N-Back و سنجش توجه از آزمون عملکرد پیوسته CPT (Continuous performance test) و سنجش درک مطلب از مقیاس هوش Wechsler کودکان (WCIS یا Wechsler comprehension subscale) استفاده شد. داده های حاصل از این آزمون ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استباطی، تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:تأثیر برنامه توان افزای شناختی در بهبود حافظه کاری و درک مطلب (05/0 > P) و در افزایش توجه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری (01/0 > P) معنی دار بود. همچنین، این برنامه بر توجه بیش از سایر کارکردها مؤثر بود. نتیجه گیری:برنامه توان افزای شناختی موجب تغییر در کارکردهای شناختی آموزندگان شد و این خود می تواند زمینه های بهبود در شرایط یادگیری و آموزش آموزندگان را نیز به دنبال داشته باشد.
رابطه بین ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۱
97-112
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش شامل 361 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد سمنان در سال 96 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ناگویی خلقی تورنتو (1994)، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مولفه های ناگویی خلقی و آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات در مجموع 18 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. همچنین، نتایج نشان داد که بین مولفه های بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در کنترل تکانه و دشواری در دست زدن به رفتار هدفمند در مجموع 29 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت و نقش ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی در وابستگی به مواد بود لذا توجه به تنظیم هیجان با استفاده از راهبردهای مناسب در پیشگیری از وابستگی به مواد ضروری است.
ریلکسیشن ، تکنیکی مؤثر
افزایش وضوح گفتار در کودک مبتلا به فلج مغزی: گزارش موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی می تواند به عنوان اختلال کنترل حرکتی و وضعیت بدنی تعریف شود که از طریق صدمه به سیستم اعصاب مرکزی، آسیب هایی را به زندگی آینده فرد تحمیل می کند.
بررسی رابطه نقش راهبردها و کارآمدی مقابله با افسردگی در تجربه درد ماموگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
عوامل خانوادگی و شخصیتی مرتبط با اعتیاد
حوزه های تخصصی:
سوءمصرف مواد به عنوان یکی از جدی ترین معضلات اجتماعی در ایران بوده و زمینه ساز بسیاری از آسیب ها و انحرافات اجتماعی است. این پدیده ی خانمان سوز یک اختلال عود کننده ی مزمن است و تخریب های پیوسته ای که ایجاد می کند، تمام گستره ی زندگی فرد شامل روابط زناشویی، شغل و تحصیل را تحت تأثیر قرار می دهد. اعتیاد پیامدهای نامطلوب اجتماعی و همچنین از بین رفتن سرمایه های انسانی جوان و مغزهای متفکر را به دنبال دارد. به طوری که مصرف مواد یکی از موانع جدی در توسعه جوامع است. با توجه به تأثیرات مخرب این اختلال در زندگی فردی و خانوادگی افراد، لزوم شناسایی عوامل زیرساز و به پیرو آن تمهید روش های درمانی مؤثر بیش از پیش آشکار می گردد. تحقیقات مختلفی نشان داده اند که عوامل شخصیتی و خانوادگی، دو مؤلفه ی مهم از عوامل مستعد کننده در گرایش به اعتیاد هستند. بنابراین در این پژوهش به گردآوری عوامل شخصیتی و خانوادگی مستعدکننده فرد در برابر اعتیاد پرداخته شده است. قطعاً آگاهی از این عوامل پیش بین، در انتخاب زمان مناسب مداخلات درمانی اثرگذار خواهد بود. همچنین توجه به خانواده و آموزش و آگاهی بخشی به خانواده ها بیش از پیش ضرورت دارد.
بررسی سوگیری استدلال استنتاج زودهنگام در بیماران مبتلا به هراس اجتماعی و افراد غیربیمار، در موقعیت القای اضطراب
حوزه های تخصصی:
همه ی ما برخی اوقات، در موقعیت های اجتماعی مضطرب می شویم. هراس اجتماعی شکل اغراق آمیز اینگونه ترس ها هستند. این افراد از اینکه دیده شوند می ترسند. آنها می ترسند به گونه ای عمل کنند که تحقیرآمیز یا شرم آور باشد. پژوهشگران چهار نوع سوگیری شناختی را در افراد مضطرب شناسایی کرده اند که شامل؛ سوگیری توجه، حافظه، قضاوت و تعبیر می باشد. یکی از سوگیری های موجود در قضاوت، سوگیری استدلال استنتاج زود هنگام می باشد، که در واقع بیان کننده ی قضاوت یا تصمیم در مورد چیزی، بدون داشتن همه ی حقایق است و یا استنتاج بدون توجیه. بنابراین، افراد مبتلا به هراس اجتماعی در موقعیت های هراس آور اجتماعی ممکن است دچار این سوگیری شوند.طرح این پژوهش، به شیوه ی علی- مقایسه ای است. دراین پژوهش از روش نمونه گیری زمانی دردسترس استفاده شد و دو گروه آزمودنی مورد آزمایش قرار گرفتند: 45 نفر مبتلایان به هراس اجتماعی و 45 نفر افراد غیربیمار. نتایج نشان داد که مبتلایان به هراس اجتماعی در مقایسه با افراد غیربیمار در موقعیت القای اضطراب، دچار سوگیری استنتاج زودهنگام می شدند. در واقع برای اینکه زودتر از اضطراب موجود درم وقعیت رهاشوند، براساس شواهد ناقص و ناکافی عجولانه اقدام به تصمیم گیری می کنند. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه ی حضور ناظر می تواند یک مؤلفه ی استرس زا برای افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی باشد که در موقعیت های تصمیم گیری و قضاوت تأثیر منفی ای بر استدلال آن ها خواهد داشت