فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۳۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فرایندهای زیستی و روانشناختی زیادی می تواند در سوء مصرف مواد می تواند اثر گذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فر اشناختی با واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد بود. روش: آزمودنی های پژوهش شامل 100 نفر بودند که از میان سوء مصرف کنندگان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارتهای ذهن آگاهی، فراشناخت و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مهارتهای ذهن آگاهی و باورهای فراشناختی با واکنش پذیری بین فردی رابطه معنی داری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که باورهای مثبت در مورد نگرانی ، خودآگاهی شناختی و باورهای منفی در مورد مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر پیش بینی کننده های واکنش پذیری بین فردی سوءمصرف کنندگان مواد هستند. از میان مؤلفه های ذهن آگاهی، مشاهده کردن و پذیرش بدون قضاوت، از قوی ترین پیش بینی کننده های واکنش پذیری بین فردی سوءمصرف کنندگان مواد می باشند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که باورهای فراشناختی و مهارتهای ذهن آگاهی، نقش متوسطی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد دارند؛ این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی سوء مصرف مواد دارد؛ بر این اساس، متخصصان بالینی بایستی از راهبردهای فراشناختی و مهارتهای ذهن آگاهی برای مقابله با سوء مصرف مواد استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش پرخاشگری کلامی و غیرکلامی دانش آموزان پسر با کم توانی ذهنی
مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی-جبری با افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی- جبری با افراد غیرمبتلا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه شامل 30 نفر مبتلا به اختلال افسردگی (زن)، 30 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- جبری (16 زن و14 مرد) و 60 نفر افراد غیرمبتلا (45 زن و 15 مرد) بود. نمونه ی بالینی با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه ی غیرمبتلا به صورت هدفمند و با روش غربالگری با استفاده از پرسشنامه MMPI، انتخاب شدند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پرسشنامه-ی نشخوار فکری ، پرسشنامه ی مکانیسم های دفاعی و پرسشنامه ی 71 سؤالی MMPI بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان استفاده از نشخوارفکری در گروه افسرده و وسواسی، بیشتر از گروه غیرمبتلا بود. میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته در گروه های مبتلا بیشتر از گروه غیرمبتلا و میزان استفاده از سبک روان آزرده نیز در مبتلایان به افسردگی بیشتر از گروه وسواسی و غیرمبتلا بود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین سه گروه در مکانیسم های دفاعی فرافکنی، ناارزنده سازی، گذاربه عمل، بدنی-سازی، خیال پردازی اوتیستیک، لایه سازی، پرخاشگری منفعلانه، جابه جایی، مجزاسازی، فرونشانی، والایش، شوخ طبعی، پیشاپیش نگری، دیگردوستی کاذب و ابطال، تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، نشخوارفکری و مکانیسم های دفاعی نقش مهمی در اختلال های افسردگی اساسی و وسواسی - جبری دارند. تلاش در راستای کاهش به کارگیری نشخوار فکری و سبک های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران باشد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود راهبردهای مقابله ای و علائم اعتیاد در بیماران وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود مهارت های مقابله ای و علائم اعتیاد در بیماران وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش: در یک پژوهش شبه آزمایشی90 نفر از بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان ارومیه با استفاده از نمونه-گیری تصادفی در دو گروه آزمایشی (45 نفر) و گواه (45 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت درمان شناختی -رفتاری به سبک کارول قرار گرفت و گروه گواه فقط داروی متادون و دیگر داروهای فیزیکی دریافت کردند. همه آزمودنی ها در ابتدای پژوهش، در حین پژوهش(بعد از سه ماه) و سه ماه بعد از درمان (پیگیری) پرسشنامه راهبردهای مقابله ای را تکمیل کردند. همچنین از نظر میزان بهبودی علائم اعتیاد و روند درمان با استفاده از پرسشنامه نیمرخ اعتیاد مادزلی مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و بقای آن داشت. نتیجه-گیری: درمان شناختی-رفتاری در بهبود راهبردهای مقابله ای و بهبود سلامت روانی و جسمانی بیماران وابسته به مواد مخدر مؤثر است.
بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از رویکرد های درمانی جدید که اثر بخشی آن قابل بررسی است، توان بخشی شناختی و تلاش در جهت ترمیم نقایص شناختی است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی جبری بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش حجم جامعه 300 نفر بیمار وسواسی جبری است که از بین آنها نمونه ای متشکل از 30 نفر (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه کنترل بودند) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق سه آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون رنگ واژه استروپ و خرده مقیاس فراخنای ارقام معکوس وکسلر جمع آوری شد. و داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه توانبخشی در بهبود مفهوم سازی و انعطاف پذیری ذهنی تاثیر مثبتی دارد (01/0> P). همچنین برنامه توانبخشی در بهبود آغازگری و طرح پذیری ذهنی افراد تاثیر دارد یعنی برنامه توانبخشی بر روی کاهش زمان پاسخگویی در کارت های یک، دو و سه تاثیر مثبتی داشته است به عبارت دیگر این برنامه توانبخشی بر روی گروه آزمایش در متغیر بهبود آغازگری و طرح پذیری تاثیر قابل توجهی داشته است ( 01/0 > P). یافته ها همچنین نشان داد که این برنامه توانبخشی در بازداری پاسخ تاثیری ندارد (05/0P<). این طرح همنچنین حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشید. (01/0 > P) نتیجه گیری: به طور کلی در پژوهش حاضر برنامه توانبخشی شناختی مفهوم سازی، انعطاف پذیری ذهنی، آغازگری و طرح پذیری و حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشیده اما در بازداری پاسخ تاثیر مثبتی نمی گذارد، بنابراین توانبخشی شناختی در بازسازی کارکرد های اجرایی بیماران وسواسی جبری موثر است
اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه/بیش فعالی و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با مشکلات زیادی همراه بوده و رو ش های درمانی متعددی برای درمان کودکان مبتلا به این اختلال ارائه شده است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان بود. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دهند. نمونه این پژوهش شامل40 نفر از دانش آموزان پسر دارای نشانه های نقص توجه/ بیش فعالی بود که به وسیله مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بزرگسالان کانرز و مصاحبه بالینی ساختاریافته از میان دانش آموزان به انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی را در 12 جلسه ی 60 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بزرگسالان کانرز و مقیاس کیفیت زندگی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بهبود کیفیت زندگی مؤثر است. تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل، در نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کیفیت زندگی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیکی را می توان در کنار سایر رو شهای درمانی به عنوان روشی اثربخش برای کاهش نشانه های رفتاری اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کیفیت زندگی در کودکان مبتلا به این اختلال به کار برد.
اثربخشی آموزش گروهی مهارت های شناختی رفتاری بر کاهش ترس از صحبت کردن در جمع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های شناختی رفتاری بر کاهش ترس از صحبت کردن در جمع انجام شده است. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. آزمودنی ها پس از انجام مصاحبه ی بالینی ساخت یافته بر اساس راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی ویرایش چهارم، توسط روان شناس بالینی و اجرای مقیاس خودگزارش دهی بال (1996) درباره اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و پرسشنامه محرک – پاسخ اضطراب سخنرانی اندلر (1962) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از بین دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهدشت انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. بعد از اتمام دوره ی12 جلسه ای آموزش گروهی مهارت های شناختی رفتاری، به منظور سنجش متغیر وابسته، مجدداً آزمون های ذکرشده، در هر دو گروه اجرا شد. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج، حاکی از اثربخشی این آموزش ها در کاهش اضطراب صحبت کردن در جمع و افزایش اعتماد به نفس بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که متخصصان بالینی و رواندرمان گران می توانند برای درمان اضطراب صحبت کردن در حضور جمع، از آموزش مهارت های شناختی رفتاری به شیوه گروهی، استفاده کنند.
اثربخشی آموزش برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه مدیریت استرس بر کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 30 معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون مرکز MMT شهرستان پاکدشت بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به تصادف به ۲ گروه آزمایشی (۱۵نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند.گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعتی برنامه آموزشی مدیریت استرس را دریافت کردند و گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکردند. پرسشنامه کیفیت زندگی برای جمع آوری داده مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به طور معنا داری بالاتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مدیریت استرس در افزایش سطح کیفیت زندگی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضورذهن و درمان فراشناختی در دانشجویان با نشانه های افسردگی، باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوار فکری و اجتناب تجربه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن و درمان فراشناختی از درمان های موج سومی هستند که اثربخشی آن ها در دامنه ای از اختلال های روانی مختلف آزمون شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فراشناختی در دانشجویان با نشانه های افسردگی، باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوارفکری و اجتناب تجربه ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. به این منظور با استفاده از فراخوان، از دانشجویان برای شرکت در جلسات گروه درمانی دعوت شد. 28 نفر از افراد با نشانه های افسردگی طبق نمره برش پرسشنامه افسردگی بک (28-10) انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن 15 نفر و درمان فراشناختی 13 نفر قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی بک(بک و همکاران)، مقیاس باورهای فراشناختی مثبت درباره نشخوار فکری(پاپاجورجیو و ولز) ، مقیاس باورهای فراشناختی منفی درباره نشخوار فکری(پاپاجورجیو ، ولز و منیا) و پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم(بوند و همکاران) قبل و بعد از درمان اجرا شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک راهه تک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان فراشناختی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن تأثیر بیشتری در کاهش باورهای مثبت (05/0 >P) و منفی (05/0 >P) فراشناختی درباره نشخوار فکری دارد. همچنین شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن اثربخشی بیشتری در کاهش اجتناب و افزایش پذیرش داشت (01/0P<). به این ترتیب یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی بیشتر درمان فراشناختی برای باورهای مثبت و منفی فراشناختی درباره نشخوار فکری و اثربخشی بیشترشناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن برای افزایش انعطاف پذیری روان شناختی هستند. امید است پژوهش های آینده مکانیزم های اثربخشی دو درمان مذکور را روشن تر کنند. کلید واژه ها
بررسی تاثیر آموزش ایمن سازی دربرابر استرس بر علائم افسردگی بیماران دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی موسیقی درمانی بر رفتار های کلیشه ای، رفتارهای آسیب به خود و رفتار های پرخاشگرانه ی کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات کودکان اتیستیک مشکلات رفتاری این کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی موسیقی درمانی بر شدت و فراوانی رفتار های کلیشه ای، رفتارهای آسیب به خود و رفتارهای پرخاشگرانه ی کودکان اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی دارای طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنی های این پژوهش 24 کودک اتیستیک بودند که از بین 127 نفر از مراجعه کننده به مرکز اتیستیک اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از نمره های آن ها در آزمون تشخیصی اتیستیک (گارز) همتا شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند و سرانجام یکی از گروه ها به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش انتخاب شد. مجموع جلسه های موسیقی درمانی که در هفته دو جلسه (یک جلسه فردی و یک جلسه ی گروهی) بر گزار می شد، 62 جلسه بود. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه ی مشکلات رفتاری جمع آوری شد و با استفاده از آزمون t تحلیل شد. نتایج نشان داد که موسیقی درمانی بر کاهش فراوانی رفتار خود آزاری اثر معناداری داشت (01/0P<). همچنین موسیقی درمانی اثر معناداری بر کاهش شدت رفتار خود آزاری، فراوانی و شدت رفتارهای کلیشه ای داشت (05/0P<). به نظر می رسد موسیقی درمانی می تواتد موجب کاهش مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک شود و لازم است تمام مراکزی که به این کودکان خدمات ارائه می دهند از موسیقی درمانی برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک استفاده کنند.
بررسی تأثیر درمان ویبروآکوستیک موزیک بر کاهش رفتار چالش انگیز افراد با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر درمان ویبرواکوستیک موزیک
بر کاهش رفتارهای کلیشه ای، خود جرحی و پرخاشگرانه افراد با اختلال اتیسم و بررسی تأثیر این درمان بر فعالیت سیستم اعصاب خودمختار
این افراد بود. روش این پژوهش از نوع تک
موردی بوده و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، اعضای نمونه که 3 نفر از نوجوانان
افراد با اختلال اتیسم با رفتار چالش انگیز
بودند، انتخاب شدند. به این صورت که نخست به وسیله نتایج حاصل از پرسشنامه مشکلات
رفتاری و با استفاده از ثبت نمونه گیری زمانی و ثبت فاصله زمانی که توسط والدین
تکمیل شد، خط پایه رسم گردید و سپس روش درمانی ویبروآکوستیک موزیک به مدت 10 جلسه
و هر جلسه 20 دقیقه بر روی هر یک از اعضای نمونه اجراء گردید. در حین ارائه متغیر
مستقل نیز میزان رفتار چالش انگیز به وسیله برگه ثبت داده ها ثبت گردید. قبل از
شروع درمان، 10 دقیقه پس از شروع درمان و بلافاصله پس از درمان، فشارخون و ضربان
قلب افراد با اختلال اتیسم مورد اندازه گیری
قرار گرفت. بعد از پایان جلسات درمانی، رفتار چالش انگیز (کلیشه ای و قالبی، خود
جرحی و پرخاشگرانه) افراد با اختلال اتیسم دوباره به وسیله پرسشنامه مشکلات رفتاری مورد ارزیابی
قرار گرفت. جهت پیگیری نیز بعد از 2 هفته از پایان مداخله پرسشنامه مشکلات رفتاری
اجرا گردید. یافته ها حاکی از این بود که رفتارهای چالش انگیز هر سه آزمودنی در ارزیابی های
جلسات درمانی، والدین و اجرای مجدد پرسشنامه مشکلات رفتاری که به منظور بررسی تغییرات
احتمالی انجام شد، کاهش یافت و کاهش فشارخون و ضربان قلب در حین جلسات درمانی نشان
از اثرگذاری این درمان بر سیستم عصبی سمپاتیک به عنوان شاخه ای از سیستم اعصاب
خودمختار دارد با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که درمان ویبروآکوستیک موزیک با
اثرگذاری بر سیستم عصبی سمپاتیک، رفتار چالش انگیز افراد با اختلال اتیسم را کاهش می دهد.
مقایسه ی تاثیر رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش و آرام سازی کاربردی بر میزان نگرانی و علایم اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD) با کاهش کیفیت زندگی و هم زمانی بالا با سایر اختلالات خلقی و اضطرابی همراه است. رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش (ABBT)، یکی از درمان های جدید معرفی شده در درمان این اختلال است. به منظور بررسی اثربخشی این درمان، در پژوهش حاضر به مقایسه ی ABBT با پرکاربردترین درمان روان شناختی GAD یعنی آرام سازی کاربری (AR) پرداخته شده است.
روش کار: تعداد 32 آزمودنی زن با تشخیص اصلی اختلال اضطراب فراگیر از سوی مطب های روان پزشکی سطح شهر اصفهان ارجاع گردیدند. پس از اجرای مصاحبه ی ساختاریافته ی بالینی، 24 آزمودنی به طور تصادفی در دو گروه رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش و آرام سازی کاربردی قرار گرفتند که در مرحله ی پس آزمون در هر گروه 9 نفر باقی ماندند. هر دو گروه، درمان دارویی مشابهی دریافت می کردند. گروه های درمانی، 12 جلسه ی هفتگی درمان به مدت سه ماه دریافت کردند. در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه های GAD-7 و نگرانی پن-استیت در مورد دو گروه اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندگانه با کنترل متغیرهای مداخله گر انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، شدت علایم GAD و نگرانی در دو گروه ABBT و آرام سازی کاربردی تفاوت معنی داری ندارد (05/0P>).
نتیجه گیری: در زمینه ی درمان اختلال اضطراب فراگیر، رفتاردرمانی مبتنی بر پذیرش، تفاوت معنی داری با درمان آرام سازی کاربردی ندارد.
اثربخشی کیفیت زندگی درمانی بر علایم اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی کیفیت زندگی درمانی (QOLT) بر اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه است. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه های آزمایش و گواه و پیگیری (45 روزه) بود. روش نمونه گیری، تصادفی ساده بود. از بین 150 نفر که به پرسشنامه های اضطراب و افسردگی پاسخ دادند، 48 نفر نمره بالا دریافت کردند؛ یعنی 24 نفر افسردگی بالا و 24 نفر اضطراب بالا داشتند. سپس هر کدام از گروه های 24 نفره به دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند و مداخله درمانی؛ یعنی 8 جلسه کیفیت زندگی درمانی روی دو گروه آزمایش انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کیفیت زندگی درمانی، میزان اضطراب و افسردگی گروه های آزمایش را نسبت به گروه های کنترل در دو مرحله پس آزمون و پیگیری به طور معناداری (0005/0p<) کاهش داده است.
نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال-های مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقص و نارسایی در مکانیسم های تنظیم عواطف و هیجان ها، سیستم های پردازشی را تحت تأثیر قرار داده مشکلات جدی سلامت و اختلال های روانشناختی می گردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد انجام شد. در این راستا، صدوبیست و دو بیمار مرد مبتلا به اختلال های مصرف مواد در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و شاخص شدت اعتیاد (ASI) را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش های توصیفی آماری و تحلیل رگرسیون چندمتغیره سلسله مراتبی تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با ناگویی هیجانی و شدت اختلال های مصرف مواد رابطه منفی داشت و سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) با ناگویی هیجانی و شدت اختلال های مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ناگویی هیجانی رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد را تعدیل می کند. در نتیجه نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی را می توان بر حسب مکانیسم های متنوعی چون ایجاد فاصله از هیجان های منفی، خود درمانی و تسهیل روابط کلامی و هیجانی تبیین نمود.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر یوگا در بهبود نشانه های بی خوابی ثانویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یوگا در درمان بیخوابی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراجعان با تشخیص بی خوابی به مراکز درمان روانپزشکی شهر تبریز در سال 1392 بودند که 60 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 5 ماه تحت تمرین با یوگا قرار گرفتند. یکبار قبل از اجرای تمرین یوگا و یک بار بعد از اتمام دوره از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. ابزار گردآوری داده ها از پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه شاخص کیفیت خواب، پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک بود. نتایج نشان داد یوگا در بهبود کیفیت خواب، کاهش افسردگی و اضطراب موثر است. بنابراین می توان از یوگا به عنوان درمانی کم هزینه، قابل یادگیری و آسان برای درمان استفاده کرد.
اثربخشی مداخله با استفاده از حیوانات اهلی و عروسکی بر کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری کودکان طیف اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مینه و هدف: اختلال های طیف اتیسم از اختلال های دوران کودکی و عارضه رشدی عصبی پیچیده ای است، که بر تمامی جنبه های رشدی کودک اثر می گذارد. پژوهش حاضر به تعیین اثربخشی درمان با کمک حیوانات بر بهبود کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری کودکان اختلال های طیف اتیسم پرداخته است.
مواد و روش ها: 14 کودک اتیسم با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و قبل و بعد از اجرای برنامه مداخله فهرست ارزیابی درمان اتیسم (ATEC ) توسط مادران تکمیل گردید.
یافته ها: به منظور بررسی تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیّری (MANCOVA) استفاده شد و معنی داری آزمون در تمام متغیرهای کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری در سطح (001/0P<) مشخص گردید.
نتیجه گیری: از آن جایی که کاهش نمره در تمام خرده مقیاس های آزمون ATEC نشان دهنده بهبود است بنابراین، بر اساس چک لیست تکمیل شده توسط مادران، درمان با کمک حیوانات توانسته تا حد زیادی، کارکرد شناختی، اجتماعی، ارتباطی و رفتاری کودکان طیف اتیسم را افزایش داده و تأثیر مثبتی داشته است.
رابطه نگرانی و نشخوار فکری با باورهای فراشناختی و نشانگان افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نگرانی و نشخوار فکری و نیز پیش بینی و تبیین نشانگان نباتی و غیر نباتی افسردگی اساسی بر مبنای این سازه ها انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود که 45 (18 مرد و 27 زن) فرد مبتلا به افسردگی اساسی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرانی ایالت پنسیلوانیا، مقیاس پاسخ های نشخواری ، فراشناخت30، مقیاس باورهای مثبت و منفی درباره نشخوار فکری و افسردگی بِک را تکمیل کردند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوار فکری با شدت نشخوارفکری همبستگی معنادار وجود دارد و همچنین بین شدت نشخوار فکری با نشانگان نباتی و غیرنباتی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (01/0P<). به علاوه، نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان دادکه، ترکیب متغیرهای شدت نشخواری و شدت نگرانی 26 درصد از واریانس نشانه های نباتی و غیرنباتی را تبیین می کنند (01/0P<). یافته ها حاکی از اثرگذاری سطح سوم شناخت (فراشناخت) بر سطح دوم شناخت (سبک تفکر) در مورد نشخوار فکری است.