فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۸ مورد از کل ۳۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، طی دهههای اخیر در عرصه روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف اساسی پ ژوهش حاضر بررسی تحول شناخت اجتماعی بر اساس نظریه ذهن و مقایسه نظریه ذهن در سه گروه از کودکان 3، 5 و 7 ساله می باشد. روش: برای این منظور 150 نفر از کودکان مذکور از شهرستان رشت به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به آزمون 38 سوالی نظریه ذهن پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی در سطح معنی داری01/0≥ α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که بین سه سطح نظریه ذهن در سه گروه مذکور تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که آزمودنی های سنین بالاتر نسبت به آزمودنی های سنین پایین تر در همه سطوح نظریه ذهن، نمرات بالاتری را اخذ نمودند. نتایج: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر می توان اذعان نمود که کودکان با افزایش سن در سیر تحولی خود به سطوح متمایزی از نظریه ذهن دست می یابند.
مقایسه سبک هویتی و میزان شیوع اختلالات روانی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می آید در بسیاری از مجرمان داشتن هویت شکست و مشکلات سلامت روان از علل بسیار مهم در بروز جرم و جنایت می باشد. سلامت روان زنان زندانی به عنوان یکی از گروه های در معرض خطر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نتایج این پژوهش در صدد آن است که اختلالات روانی و سبک هویتی هویتی قابل توجه در هر گروه از مجرمان زن را پیش بینی کند و به این ترتیب اقدامات مسئولین مربوطه را در جهت کاهش احتمال وقوع مجدد جرم و بازگشت برخی مجرمان به زندان تسهیل کند. روش پژوهش: به روش نمونه گیری سهمیه ای – تصادفی، تعداد 200 نفر زن زندانی از جرائم مالی، اعمال منافی عفت ، قتل و مشارکت در قتل، سرقت و اعتیاد به مواد مخدر و حمل آن (هر کدام40 نفر) انتخاب و آزمون 90SCL-و سبک های هویتی برزونسکی به صورت گروهی روی آن ها اجرا شد. یافته ها: سبک هویت گروه مرتکب قتل و مشارکت در قتل، هنجاری و سبک هویت مجرمین منافی عفت، اطلاعاتی بود، در حالی که سبک هویت سه گروه دیگر سردرگم بود. لازم به ذکر است، که بین زنان زندانی از نظر میزان شیوع اختلالات مرتبط با ملاک های وسواس، افسردگی، فوبیا و افکار پارانوئیدی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: اکثر زنان زندانی حداقل به یک نوع اختلال روانی مبتلا هستند و اکثرا دارای سبک هویت سردرگم و هنجاری هستند، بنابراین، نیاز به تدوین برنامه های آموزشی به منظور پیشگیری، تشخیص و درمان احساس می شود.
درمانگری افسردگی : تألیف شناخت ـ رفتار درمانگری گروهی، مهارت آموزی والدین و جلسههای مشترک نوجوانان ـ والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
در این پژوهش به بررسی اثربخشی شناخت ـ رفتار درمانگری گروهی نوجوانان همراه با مهارت آموزی والدین و جلسههای مشترک نوجوانان والدین در کاهش نشانههای افسردهوار نوجوانان ایرانی پرداخته شد. تعداد 64 نفر از نوجوانانی که براساس آزمون افسردگی بک (BDI؛ بک و استیر، 1993) نمره 10 یا بالاتر کسب کرده بودند انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نوجوانان گروه آزمایش در خلال 6 هفته، 12 جلسه شناخت ـ رفتار درمانگری و مادران آنها 6 جلسه مهارت آموزی والدین را دریافت کردند. سپس 5 جلسه مشترک نوجوانان ـ مادران متمرکز بر تمرین عملی مهارتهای ارتباطی برای گروه آزمایشی برگزار شد در حالی که در گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای صورت نگرفت. نتایج تحلیلهای آماری نشان دادند که نشانههای افسردهوار پس از شناخت درمانگری گروهی توأم با مهارتـ آموزی والدین به طور معناداری کاهش یافتند و معناداری تفاوت میانگینهای پس آزمون نخست و پس آزمون نهایی نیز تأثیر جلسههای مشترک والدین ـ نوجوانان را برجسته کرد. اهمیت عملی یافتههای پژوهش در قلمرو پیشگیری و درمانگری اختلالهای افسردهوار نوجوانان مورد بحث قرار گرفت.
"
نقش هماهنگی شناختی در رابطه ی شناخت اجتماعی ضمنی و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناخت اجتماعی به دو حوزهی ضمنی و آشکار تقسیم شده است. نظریهی ارزیابی تداعیگرا-گزارهای گاورونسکی و بودنهازن (2006) پیشبینی میکند که طی فرآیند ترجمهی یک شناخت معین از حوزهی ضمنی به آشکار، هماهنگی شناخت ضمنی مربوطه با نسخههای آشکار سایر شناختهای موجود در ذهن بررسی میشود و هر چه این هماهنگی بیشتر باشد، نیاز کمتری به ایجاد تغییر در شناخت مربوطه است و لذا نسخهی آشکار حاصل، ارتباط قویتری با نسخهی ضمنی اولیهی خود خواهد داشت. این مطالعه به آزمودن این فرضیه در متن سه شناخت هویت جنسی، هویت گروهرشتهای و تصور قالبی جنسیت ـ رشته میپردازد. بهعلاوه، بررسی تعدیلگری هماهنگی با نسخههای ضمنی سایر شناختها در رابطهی ضمنی ـ آشکار نیز به عنوان هدفی اکتشافی دنبال میشود. روش: 192 دانشجوی کارشناسی از دو دانشگاه تهران (نیمی علوم انسانی و نیمی ریاضی فنّی، نیمی زن و نیمی مرد) در این پژوهش همبستگی شرکت نمودند. سه شناخت مورد تمرکز، به دو طریق، یکی غیرمستقیم با استفاده از آزمون تداعی ضمنی (گرینوالد، مکقی و شوارتز، 1998)، و دیگری مستقیم با استفاده از پرسشهای لیکرت سنجیده شدند. برای آزمون تعدیلگری هماهنگی شناختی، از رگرسیون سلسله مراتبی برای هر یک از شناختها استفاده شد. یافتهها: در مورد هویت جنسی و هویت گروهرشتهای، نه هماهنگی با دو شناخت آشکار دیگر و نه هماهنگی با دو شناخت ضمنی دیگر تعدیلگر معناداری در رابطه بین نسخههای ضمنی و آشکار آنها نبودند. برای تصور قالبی، هماهنگی با شناختهای آشکار دیگر تعدیلگر معناداری نبود، اما هماهنگی با شناختهای ضمنی دیگر به طور حاشیهای معنادار شد. نتیجهگیری: نظریهی گاورونسکی و بودنهازن (2006) در مورد هیچکدام از سه شناخت تأیید نشد. در مورد تصور قالبی، نتایج دلالت دارد بر اینکه دو فرآیند متمایز از فرآیند ذکرشده در این نظریه در ساخت تصور قالبی آشکار نقش داشته باشند: یکی فرآیندی براساس شناختهای آشکار دیگر، و دوم فرآیندی بر پایهی میزان تعامل بین سه شناخت در حوزهی ضمنی.
استفاده از تصاویر ذهنی به عنوان یکی از تکنیکهای درمانی عقلانی - عاطفی
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خوداثرمندی اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بوده که با استفاده از پرسشنامه خود کارآمدی اجتماعی گادیانو و هربرت و تابآوری کانرو و دیویدسون 30 نفر از معتادان گمنام که خودکارآمدی اجتماعی و تابآوری پایینی داشتند، بهطور تصادفی انتخاب و بهطور داوطلبانه در دوگروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروهآزمایشی10 جلسه، هفتهای یک جلسه، مهارت تفکر انتقادی را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش، مجدداً خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری هر دوگروه، مورد اندازهگیری قرار گرفت. یافته: از تحلیل کوواریانس یک طرفه (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد، F به دست آمده در خود کارآمدی اجتماعی (96/37) و تاب آوری (69/32) درسطح بین گروه آزمایشی و کنترل 0001/0>P معنی دار میباشد. به عبارت دیگر، آموزش گروهی تفکر انتقادی موجب افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام شده است. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام نشان می دهد. یافته های این پژوهش با یافته های سایر پژوهش همسوئی دارد. همه این تحقیقات نشان می دهند، با افزایش تفکر انتقادی می توان موجبات خود کارآمدی اجتماعی و تابآوری بالا را فراهم ساخت.
بررسی فرآیند شناختی تحول آرزوهای شغلی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی روند تحول آرزوهای شغلی کودکان می باشد. به این منظور 179 دانش آموز (85 دختر و 94 پسر) از نواحی 5 گانه آموزش و پرورش اصفهان به شیوهی نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه ی نیمه سازمانیافته بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل واریانس و مقایسه ی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت مشاهده شده در نمرات آرزوهای شغلی کودکان و نیز تفاوت مشاهده شده در نمرات کودکان در سنین مختلف و تأثیر جنسیت بر آرزوهای شغلی معنادار (05/0< P) است. همچنین اگرچه در هر دو جنس تحول آرزوها رو به پیشرفت است، سطح تحولی آرزوهای شغلی دختران بالاتر از سطح تحولی آرزوهای شغلی پسران است.
مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان منطقه 10 دانشگاه آزاد اسلامی بود، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شداند. در این پژوهش از پرسشنامه باورهای معرفت شناسی شومر استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان رشتههای مختلف، در باورهای معرفتشناختی ساده بودن دانش 1 (به دنبال یک پاسخ بودن) و ثبات دانش با یکدیگر تفاوت معنیدار دارند اما در سایر ابعاد تفاوت ندارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس مقطع تحصیلی نیز نشان داد که به غیر از ساده بودن دانش و وقوف بر همه چیز، سایر ابعاد در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت معنی دار دارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی در دو جنس نشان داد که دختران به ثبات دانش باور بیشتری نسبت به پسران دارند. اما در ابعاد دیگر تفاوتی بین آنها دیده نشد. نتیجه گیری: بنابراین می توان باورهای معرفت شناختی را یکی از فرایندهای شناخت اجتماعی دانست.
روابط ساختاری مؤلفه های سرشت و منش شخصیت با اختلالات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
اثر بخشی مداخله شناختی- رفتاری مبتنی بر تعلل بر بهبود عملکرد تحصیلی و حرمت خود دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی مداخله شناختی - رفتاری مبتنی بر تعلل بر بهبود عملکرد تحصیلی و حرمت خود دانشجویان دختر پیام نور بود. بنابراین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانشجویان دختر بر اساس معیارهای ورود- خروج از میان داوطلبان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. کلیه آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های تعلل و حرمت خود را قبل و بعد از آموزش جلسات تکمیل کردند. همچنین معدل ترم تحصیلی قبل هر دانشجو پیش از مداخله و معدل ترم تحصیلی ترم بعد او پس از انجام مداخله جمع آوری شد. تحلیل نتایج با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری SPSS و کاربرد آزمون کوواریانس نشان داد که تعلل در آزمودنیهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش و حرمت خود و عملکرد تحصیلی افزایش معنادار داشته است (05/0p<). این نتایج مبین آن است که مداخله شناختی ـ رفتاری مبتنی بر تعلل به واسطه بازسازی شناختی، ذهن آگاهی و روشهای رفتاری از جمله مدیریت زمان به کاهش تعلل و افزایش حرمت خود و عملکرد تحصیلی دانشجویان می انجامد.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر باورهای معرفت شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی برباورهای معرفتشناختی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد درسال تحصیلی 91-1390 انجام گرفت که از لحاظ هدف در طبقهی تحقیقات کاربردی و از لحاظ روشِ گردآوری دادهها در قالب تحقیقات آزمایشی قرار میگیرد. جامعه ی آماری شامل کلیهی دانشجویان دورهی کارشناسی دانشگاه یزد به تعداد 11052 نفر بوده است. طی مراحلِ روش نمونهگیری تصادفی خوشهایِ مرحلهای، دانشجویانِ دو کلاس از رشتهی علوم تربیتی به عنوان گروههای نمونه انتخاب و در مراحل بعد به تصادف به گروههای آزمایش و کنترل اختصاص یافتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی معرفتشناختی شومر (1992) با 63 گویه و پروتکل آموزش تفکر انتقادی براساس دیدگاه هایپل (1984)، فیشر (2005) و مایرز (1986) در قالب شش جلسه آموزش دو ساعته بوده است. برای توصیف داده ها وتحلیل فرضیه های تحقیق از شاخص های آمار توصیفی و روش آماری تحلیل کوواریانس (پس از بررسی پیش فرض های آن) استفاده شد. براساس مهمترین نتایج به دست آمده، آموزش تفکر انتقادی باعث بهبود باورهای معرفت شناختی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با دانشجویان گروه کنترل شده است. در سطح خرده مقیاسها، آموزش تفکر انتقادی باعث افزایش باورهای معرفتشناختی افراد در ابعاد توانایی ذاتی یادگیری، ساده بودن دانش، قطعیت دانش، منبع دانش و یادگیری سریع دانش شد اما تأثیر متفاوتی بر باورهای معرفتشناختی دانشجویان دختر و پسر نداشته است.
ارتباط ادراک رفتار والدین با طرحواره های ناکارآمد اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات بسیاری بر نقش رفتار پدر و مادر بر شکل گیری مشکلات شناختی و عاطفی فرزندان تأکید کرده اند، بر این اساس هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین ادراک پیوند والدینی با طرحواره های ناکارآمد اولیه فرزندان بود.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان عادی و دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه بوعلی سینای شهر همدان در سال 1392 بود. در این پژوهش از دو نمونه بالینی و غیر بالینی استفاده شد که تعداد آن 203 نفر (نمونه بالینی 69 نفر و نمونه غیر بالینی 134 نفر) بود. جهت انتخاب نمونه بالینی از روش نمونه گیری در دسترس و برای نمونه غیر بالینی از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه ارتباط والدینی پارکر و پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره یانگ استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی است بین ادراک مراقبت والدین(پدر و مادر) طرحواره های ناکارآمد اولیه رابطه منفی و معنی دار و بین ادراک محافظت بیش از حد والدین با طرحواره های ناکارآمد اولیه رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت(05/0P<).همچنین نتایج نشان داد که بین ادراک رفتار والدین (مراقبت و محافظت بیش از حد) در گروه بالینی و غیربالینی تفاوت معنی دار وجود داشت. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد رفتار والدین (مراقبت و محافظت بیش از حد) با شکل گیری طرحواره های ناکارآمد فرزندان ارتباط دارد، بنابراین می توان توجه متخصصان را به نحوه رشد شناختی افراد در تعامل با مراقبان اولیه و شکل گیری آسیب های شناختی بعدی رهنمون کرد
رابطه سطح تحمل ابهام دانشجویان کامپیوتر با سطح نمرات دروس برنامه نویسی آنها
حوزه های تخصصی:
اهداف: از آنجایی که برنامه نویسی از مهم ترین دروس رشته کامپیوتر است، برای راهنمایی بهتر دانشجویان و انتخاب روش مناسب تر تدریس، مدرسان باید بدانند که کدام یک از توانایی های ذهنی دانشجو تاثیر بیشتری بر یادگیری این دروس دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه نمرات دروس برنامه نویسی دانشجویان با سطح تحمل ابهام آنها انجام شد.
روش ها: این پژوهش همبستگی در سال 1391 در 520 دانشجوی ورودی سال های 1387 تا 1389 رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه انجام شد. 200 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. از آزمون تحمل ابهام احمدپور برای اندازه گیری سطح تحمل ابهام دانشجویان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 12 و با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، آزمون T مستقل و آزمون مجذور کای انجام شد.
یافته ها: نمرات سطح تحمل ابهام دانشجویان دختر به طور معنی داری کمتر از دانشجویان پسر بود (017/0=p). بین نمرات سطح تحمل ابهام دانشجویان و مقطع تحصیلی آنها رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0<p). بین نمرات دروس برنامه نویسی دوم و سوم دانشجویان و مقطع تحصیلی و جنسیت آنها رابطه معنی داری وجود داشت (05/0>p). بین نمرات دروس برنامه نویسی و سطح تحمل ابهام دانشجویان، رابطه مثبت معنی داری وجود داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: سطح تحمل ابهام دانشجویان بر نمرات دروس برنامه نویسی آنها موثر است.
بررسی و مقایسه طرح و اره های ناکارامد اولیه و اهمال کاری در زمینه تحصیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: مدلهای شناختی در تبیین اختلالهای روانشناختی به اثر طرحواره های ناکارآمد اولیه درشکل گیری علائم آسیب شناسی روانی اشاره دارد. هدف این پژوهش تحلیل ومقایسه ی طرحواره های ناکارآمد اولیه واهمال کاری در دانشجویان پزشکی و غیر پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی، از نوع مقایسه ای بود به همین منظور دو پرسشنامه ی طرحواره های ناکارآمد اولیه یانگ(YSQ-SF ) ، اهمال کاری یا مقیاس تعلل ورزی عمومی (GP ) بر روی (462) نفردانشجو از دو گروه پزشکی (232) نفر و غیر پزشکی (230) نفرکه به روش تصادفی انتخاب گردیدند اجرا گردید. تحلیل این نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که دانشجویان هر دو گروه در طرحواره وابستگی /بی کفایتی کمترین نمره ودر طرحواره ی معیار های سرسختانه/ عیب جویی افراطی بیشترین نمره را کسب نمودند. بین طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی در دوگروه پزشکی و غیرپزشکی تفاوت معنی دار وجود دارد . یافته ی دیگراین پژوهش نشان می دهد تفاوت میزان اهمال کاری در بین دو گروه معنی دار نیست.
نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش قبل از هر چیز سعی دارد با شناسایی الگوهای شناختی و هیجانی خود ویرانگر در دانشجویان که خود را به صورت طرحواره های ناکارآمد اولیه و اهمال کاری در تحصیل نشان می دهد بستری را به فراهم نماید تا به آنها کمک شود تا از پتانسیلهای خود حداکثر استفاده را بنمایند.
تعامل سبک های شناختی با دست برتری در دانشجویان پیام نور: تلویحاتی برای طراحی روش تدریس در نظام آموزش از راه دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برای بررسی تفاوت های فردی افراد به سبک های شناختی آنان توجه بسیاری می شود. سبک شناختی، روشهای انفرادی یادگیرنده است که برای پردازش اطلاعات به هنگام یادگیری مفاهیم جدید مورد توجه قرار می گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های شناختی گریگوریک با دست برتری در دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیام نور و ارائه راهکارهایی کاربردی در بهبود نظام آموزش از راه دور است، این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه سبکهای شناختی گریگوریک و پرسشنامه دست برتری ادینبورگ) استفاده شد، جامعه آماری این تحقیق دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیام نور استان تهران با تعداد 17803نفر و حجم نمونه به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی 200 نفر در نظر گرفته شد. به منظور تحلیل داده های به دست آمده علاوه بر روش های توصیفی میانگین و انحراف معیار متغیرها و نیز رسم نمودارهای لازم از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون های معنی داری مدل های چند متغیری ویکلز، پیلائی، هوتلینگ و رویز برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده رابطه معنی داری بین دست برتری با سبک شناختی عینی –متوالی،انتزاعی-متوالی و انتزاعی-تصادفی مشاهده شد. بدین صورت که در سبک شناختی عینی-متوالی زنان راست دست به طور معنی داری نمره بیشتری دریافت کردند، در سبک انتزاعی-متوالی زنان و مردان راست دست بطور معنی داری بالاتراز افراد چپ دست بودند، و در سبک انتزاعی-تصادفی مردان چپ دست به طور معنی داری نمرات بیشتری اخذ کردند که با پژوهش های پیشین همسو می باشد.