فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
407 - 439
حوزه های تخصصی:
تامر ابراهیم و پیمان اسماعیلی دو نویسنده معاصر مصری و ایرانی در حوزه ادبیات داستانی و ژانر گوتیک هستند. رمان های «صانع الظلام» و «نگهبان» از جمله آثار این دو نویسنده در ژانر گوتیک یا ادبیات وحشت است؛ پژوهش حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به دنبال تحلیل و بررسی مؤلفه های ادبیات گوتیک در دو رمان مذکور است. در این پژوهش، سه مؤلفه ی شخصیّت پردازی، مکان، زمان، به عنوان مؤلّفه ها و اصول برجسته سبک داستانی گوتیک در دو داستان مذکور مورد پردازش قرار گرفته است. دستاوردهای تطابق این مؤلفه ها، نشان می دهد که شیوه های خلق اثر گوتیکی در هر دو رمان بسیار مشابه است؛ شخصیت های گوتیکی هر دو رمان، شخصیت هایی جادویی و سحرآمیز و دارای ویژگی های روانی و ظاهری منفی و گاه متضاد هستند. زبان بیان مؤلفه های گوتیک در رمان «صانع الظلام» نمادین بوده اما در رمان «نگهبان» نویسنده با زبانی ساده تر، واقعیات را بیان می کند.زمان در هر دو داستان شب است که فضایی مناسب تر برای ایجاد خوف و اضطراب می باشد. تامر ابراهیم برای بیان برخی حقایق هول انگیز تاریخ بشر، فضاهای مرعوب و دهشتناک قصرهای پادشاهان را به عنوان مکانی برای روایت داستان خود قرار داده اما مکان، در رمان «نگهبان»، محیط کوهستان سرد و دورافتاده است. هر دو نویسنده، برای بیان دیدگاه ها و باورهای خود از شیوه های خیال انگیز، نمادین و رئالیسمی بهره برده اند.
تحلیل مقایسه ای مجالس سبعه و مکاتیب بر اساس فرانقش اندیشگانی در دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
101 - 136
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا از مهم ترین رویکردهای زبان شناسی قرن بیستم است که بر نقش زبان و واحدهای ساختاری آن تأکید دارد و ساختی فراتر از جمله یعنی متن را بررسی می کند. بنیان دستور هلیدی بر دو صفت نظام مند و نقش گرا استوار است. نظام معنایی با کلّی ترین کارکردهای زبان- که هلیدی آن را فراکارکرد یا فرانقش می نامد- در ارتباط است. فرانقش اندیشگانی بر اساس دستور نقش گرای هلیدی شش نوع است: مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، وجودی و کلامی که در این پژوهش به طور مقایسه ای فرایندهای شش گانه در دو اثر از آثار منثور مولوی یعنی مجالس سبعه و مکاتیب با روش توصیفی- تحلیلی بررسی خواهد شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا بین بسامد انواع فرایندها و ساختار نوشتاری و خطابی که وجه بارز این آثار محسوب می شود، رابطه ای وجود دارد؟ تا بتوان به نوعی به سبک شناسی این آثار بر اساس فرانقش های اندیشگانی مطرح در دستور نقش گرای هلیدی به تأثیرپذیری از جهان بینی نویسنده دست یافت. نتایج به دست آمده بیانگر این است که در مجالس سبعه، فرایند مادی و در مکاتیب، فرایند رابطه ای، بسامد بیشتری دارند که علت آن را می توان در نوع کارکرد هر فرایند با توجه به موضوع مجالس سبعه که خطابه و مجلس گویی و مکاتیب که نامه های مولوی است، دانست. از طرف دیگر، از عناصر پیرامونی نه گانه، عنصر مکان در هر دو اثر بسامد بالایی دارد. با توجه به این که فرایند مادی، عامل بالابرنده گذرایی و فرایند رابطه ای، عامل پایین آورنده گذرایی متن است، گذرایی پایین مکاتیب به دلیل وجود بسامد بالای عناصر پیرامونی تا حدودی جبران شده است تا متن به هدف خود که تعلیم اخلاق و انسانیت است، نائل گردد.
بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و قوم بختیاری
حوزه های تخصصی:
آیین های سوگواری از جمله مراسماتی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار دارد و جزئی از آداب و رسومی است که همه جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند. در ایران نیز این رسم همواره با اهمیت خاصی انجام می گرفته است. هدف مقاله حاضر، بررسی و توصیف سوگواری زنان در شاهنامه فردوسی و شناخت وجه تشابه این رسم و آئین با سوگواری زنان در قوم بختیاری با استناد به منابع و همچنین تحقیقات میدانی به شیوه تطبیقی و تحلیلی است. مطالعه و بررسی آیین های سوگواری زنان در شاهنامه و مقایسه آن با آئین های سوگواری زنان قوم بختیاری، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و روایات های تاریخی درباره آئین سوگ، شباهت های فراوانی وجود دارد. آدابی مانند مویه کردن، خاک آلودگی، خراشیدن چهره، جامه پاره کردن، مو کندن، مو بریدن در شاهنامه و قوم بختیاری به طور مشترک وجود دارند.
زیست سیاست و تولد اردوگاه؛ شکل گیری «حیات برهنه» در نمایشنامه ی زاده شده اثر ادوارد باند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 474
حوزه های تخصصی:
ادوارد باند ازجمله نویسندگان معاصر انگلستان است که سلطه ی سرمایه داری غربی بر جامعه ی معاصر و تأثیر سازوکارهای مبتنی بر آن را بر زیست اجتماعی افراد بررسی می کند. از دیدگاه باند، سرمایه داری متأخر و عناصر تشکیل دهند ی آن، نظیر فناوری عنان گسیخته و سازمان های اداری-مالیِ غول آسا، این قدرت را دارند که ساحت زیست اجتماعی افراد را تسخیر کنند. نتیجه ی دست اندازی های این سازوکارها بر زندگی شهروندان نیز ضعیف تر شدن خدمات اجتماعی، تخریب روابط انسانی و تبدیل شدن جامعه به میدانِ خشونت است؛ ازاین رو، باند جامعه ی برساخته توسط سرمایه داری متأخر را جامعه ای اردوگاهی تصویر می کند که ساکنانش مردمانی بی روح و مردگانی متحرک هستند. او در نمایشنامه ی زاده شده جامعه ای آخرالزمانی در آینده را به تصویر می کشد که انسان هایی در حال احتضار در جای جای آن گام می زنند و خشونت سراسر آن را فرا گرفته است. دو انگار ی «پیکرهای درهم شکسته» و « جامعه ی اردوگاهی» مفاهیمی است که جورجو آگامبن، جامعه شناس ایتالیایی، از آنها برای تبارشناسی خود از زیست سیاست غربی بهره می گیرد. از دیدگاه او، دولت های غربی از دوران یونان باستان تا عصر حاضر زیست طبیعی انسان ها را در گستر ه ی دولت شهر در اختیار خود گرفته و آن را بر اساس امیال و صلاح دید خود دائماً تعریف کرده اند؛ ازاین رو، این پژوهش بر آن است با استفاده از نظریه های آگامبن دربار ه ی چگونگی شکل گیری زیست سیاست در جامعه ی معاصر، مفاهیمی نظیر «حیات برهنه» و «شکل گیری اردوگاه» را در نمایشنامه ی زاده شده بررسی کند. نتیجه ی این پژوهش حاکی از آن است که سازوکارهای موجود در زیست سیاست غربی عاملِ تولد «اردوگاه» و ایجاد «حیات برهنه» در سطح جامعه ی جهانی است.
بررسی غزلیات حافظ بر اساس نظریه کارکردهای ارتباطی یاکوبسن
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
62 - 92
حوزه های تخصصی:
یاکوبسن، ابزارهای تاثیرگذاری زبان را در شش حوزه عاطفی، ترغیبی، ارجاعی، فرازبانی، همدلی و ادبی معرفی می کند. به نظر او هنرمند با هدایت پیام خود از طریق این شش مجرا می تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. نقش های زبان و جهت گیری آن ها عاملی تعیین کننده در شیوه بیان نویسنده و بازنمایی نگاه وی به دنیای اطراف است. هر کدام از این نقش ها با جهت گیری به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد، باعث بازنمایی هایی متمایز از موضوعی یکسان در نوشتارهای مختلف می شوند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نشانه های نقش های زبان در غزلیات حافظ با تکیه بر «فرایند ارتباط یاکوبسن» مطالعه و بررسی شد. از میان دو گروهِ کارکردگرایان و ساختار گرایان، ره یافت دوم مبنای کار، و نسخه حافظ غنی قزوینی مِلاک عمل قرار گرفت. با بهره مندی از دستاوردهای زبان شناسی و نقش شعری زبان، می توان تصرفات شاعرانه را در غزلیات حافظ بهتر نمایاند. راز ماندگاری اشعار حافظ، تصرفاتی است که او آگاهانه در حوزه زبان انجام داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به ویژگی های زبانی و محتوایی غزلیات حافظ، هر کدام از نقش های زبان را در غزلیات وی با تکیه بر نظریه ارتباط یاکوبسن می توان در سه محور بررسی نمود: 1) ساختار، 2) درون مایه، 3) مخاطبان. بررسی ساختار جملات بیانگر این مطلب است که در بیشتر ابیات اجزای اصلی و فرعی مانند نقش های نهادی، متممی، مفعولی و مسندی، و قیدی هر کدام به نحوی در انتقال پیام مورد نظر شاعر تأثیرگذارند.
تحلیل «مرگ اجتماعی» در اشعار نیما یوشیج
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 76
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر را عصر اضطراب و فشار روانی و بیماری تمدن جدید خوانده اند که از احساس عجز و ناتوانی انسان در مقابل تهاجم ناهنجاری های اجتماعی پدید می آیند و آرامش فردی و گرایش جمعی را چنان به مخاطره می اندازند که انسان نه تنها احساس رسالت سیاسی و اجتماعی نمی نماید، بلکه از تداوم زندگی فردی نیز دست می کشد و مرگ را سزاوارتر از آن می یابد. پژوهشگران مرگ را به اضطراری، طبیعی و ارادی تقسیم کرده اند. از میان آن ها مرگ اضطراری دارای معنای حقیقی و دو دیگر دارای معنای مجازی اند. در این مقاله تبیین شده که مرگ اجتماعی یا مرگ به مفهوم اجتماعی را می توان به انواع مرگ افزود و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل آن پرداخت. نیما بر اساس رسالت و تعهدی که برای خود قائل است نگاهش را از رمانتیسم به رئالیسم، به ویژه رئالیسم اجتماعی می دوزد و به طرح ناهنجاری ها و بیماری های اجتماعی می پردازد و از میان آن ها بیش از همه بر فقر، رنج، ذلت و خواری تأکید می ورزد. از دیدگاه نیما این پدیده ها اسباب ناآگاهی و ناتوانی انسان را فراهم ساخته و موجب ایستایی اش می گردند و این ایستایی برابر با مرگ و در مواردی مرگ سزاوارتر از آن است. فقر و رنج مورد نظر نیما غالباً ساخته انسان ها و در شمار شرور اخلاقی اند و اگرچه از جهل و ناآگاهی، جنگ، بی هدفی، بی دردی، نفاق و نظایر آن ها مایه ور می گردند، ولی مردم می توانند با تحصیل دانایی و توانایی بر آن ها فائق آیند و در جهت گیری مناسبات اجتماعی و تصمیمات سیاسی به سمت انسانیت، مؤثر واقع شوند.
تحلیل فرمالیستی سه غزل از غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرمالیسم روسی یکی از تاثیر گذار ترین مکاتب نقد ادبی است که ادبیات را از دیدگاه زبان شناسی بررسی می کند. رویکرد فرمالیستی اغلب به جانب صوری متون ادبی نظر دارد و معتقد است که این صور ادبی است که حمل معنا می کند و معنا هیچ نیست، الا ارتباط های بین اجزای صوری کلام. پژوهشگر در این مقاله سه غزل را از دیدگاه فرمالیسم روسی و بر اساس نظریه یاکوبسن و گرامون به روش توصیفی – تحلیلی بررسی کرده است. شایان ذکر است مولانا از طریق واژه های مکرر، توازن، تصویر سازی، استعاره، شیوه بیان، درنگ، تکیه و تاکیدو لحن هایی را در غزل ایجاد کرده است که با بعد عاطفی اثر در تعامل است. نقش هنرسازه ها که از اصول فرمالیست هاست جنبه زیبایی شناسی در غزلیات مولانا دارد و موجب ابداع و نوع آوری در ساخت و صورت ابیات شده است تا از طریق توازن، آشنایی زدایی، هنجارگریزی، تصاویر استعاری و مجازی بر غنا و هنری تر شدن غزلیات بیفزاید.
بررسی و تحلیل مسئله شفاعت از دیدگاه غزالی و مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شفاعت از مجموعه مباحث تفسیری، کلامی و فلسفی و یکی از مسلمات و ارکان عقاید اسلامی است. که همه مسلمانان با الهام گیری از آیات قرآن، اصل شفاعت و واسطه بودن انبیا و اولیا الهی بین خدای سبحان و خلق را پذیرفته اند. به طور اجماعی برخورداری انبیا و اولیا از مقام شفاعت در روز قیامت مورد وفاق همه مذاهب اسلامی بوده است. غزالی قسم دیگری را بدان افزوده و علما را نیز شایسته شفاعت دانسته است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای ضمن بیان مفهوم، ماهیت شفاعت و گستره آن در نظام توحیدی و معادی پس از تبیین مستندات قرآنی و موضع مکتب های مختلف کلامی در موضوع شفاعت به بررسی آرا غزالی و مولانا در مثنوی پرداخته است. با نگاهی به مثنوی، می توان دریافت گستره ای که مولانا برای شفاعت قائل بوده، وسیع تر از معتقدات بیشتر اندیشمندان هم عصر اوست؛ اشاعره و معتزله پیامبر اسلام (ص) را شفاعت کننده می دانند و در مورد سایر شفعاء نظریه خاصی ارائه نکرده اند. معتزله شفاعت را در ازدیاد نعمت های مومنان بهشتی و اشاعره آن را در کاستن عذاب فاسقان و ظالمان می دانند. از دیدگاه آنان هر پیامبر شفاعت کننده امت خویش است. اما از نگاه توحیدی مولانا حق تعالی رحمتش بر غضبش پیشی دارد و معیار خداوند در آفرینش و معاد، بر شفاعت، کَرَم و رحمت است.
بررسی مثنوی جواهرالاسرار رشید تبریزی و معرفی نسخه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشید تبریزی از شاعران پرکار و ناشناخته عصر صفوی در قرن 11 ه .ق است. از مفصل ترین و مهم ترین مثنوی های او «جواهرالاسرار» است که نسخه های خطی آن در کتابخانه ملی ملک (نسخه اساس مقاله) و دانشگاه تهران نگهداری می شود. این اثر درواقع رساله ای ادبی_علمی درباره سنگ های قیمتی است که برخلاف جواهرنامه های معروف پیشین به نظم سروده شده است و برخی جنبه های داستانی و اساطیری و عقاید قدیم را نیز بازتاب داده است. در این پژوهش ضمن معرفی نسخه های خطی مثنوی جواهرالاسرار، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ساختار این مثنوی و ارتباط آن با جواهرنامه های متقدم پرداخته شده. براساس بررسی های این جستار، مثنوی جواهرالاسرار در عین حال که از آثار دیگر اقتباس کرده و تأثیر پذیرفته است، برخی جواهرات و حکایت های منحصر به خود را دارد. همچنین به علت ارتباط ایران با هند و اروپا در زمان صفویه، برخی حکایت ها و منابع منظومه به این سرزمین ها ارتباط دارد.
عناصر فانتزی (خیالواره ها) و کارکرد آن در افسانه بلند بوستان خیال (معزنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فانتزی مبحثی نو در ادبیات است که ریشه در اسطوره ها و داستان های پریوار دارد. قصه های عامیانه گستره حضور عناصر فانتزی و خیالی است. فانتزی اسرارآمیزترین و هراسناک ترین گونه داستانی است که با شکست حصار ذهن، جهانی مملو از حوادث شگفت انگیز و موجودات فراطبیعی را موازی یا گره خورده با جهان واقعی خلق می کند. داستان عامیانه بوستان خیال سرشار از این عناصر و صحنه های اسرارآمیز است، داستانی که بر اساس واقعیت تاریخی آغاز می شود و نویسنده برای خلق موجودی اساطیری از قهرمان داستان که خلیفه چهارم فاطمیان است، او را در دنیایی مملو از عناصر خیالی و فانتزی قرار می دهد. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و نشانه شناسی داستان های فانتزی به استخراج عناصر و شگردهای فانتزی و خیال انگیز داستان مانند مکان ها و شخصیت های تخیلی، جادو و طلسم پرداخته، کارکرد عناصر فراطبیعی بر کنش قهرمان و فضای فانتستیک این افسانه را روشن می سازد. یافته های این پژوهش نشان داد: این داستان گاه از نوع فانتزی ناب یا فراتری است و گاه از نوع فانتزی فروتری. نویسنده گاه عناصر فراطبیعی را به دنیای واقعی داستانش فرامی خواند و گاه برای داستان مکان و زمان تخیلی و حوادث تازه ابداع می کند. از جمله مؤلفه های اساسی فانتزی در این داستان طلسم و جادوگری است. قلعه های سهمگین و باغ های جواهرنشان، محل رزم و بزم موجودات طبیعی و فراطبیعی است.
تحلیل اساطیری- روانشناختی رنگ و نقوش درفش ها درشاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل و موضوعات تامل برانگیز مربوط به شاهنامه، بحث نقش درفش ها و رنگ آن هاست؛ این که هرکدام از پهلوانان و شاهان در شاهنامه برای بیان هویت و شخصیت خود نقش و رنگ خاصی در درفش داشته اند؛ معنی یا تاویل و یا رمز و راز این درفش ها در چیست؟ و چگونه می توان به مذاق امروزی آن ها را تحلیل کرد؟ به نظر می رسد که انتخاب رنگ خاص درفش، با ویژگی های روحی و روانی هر پهلوان یا شخص، ارتباط دارد. رنگ های اصلی در شاهنامه، رنگ بنفش، سرخ و زرد است. این تأکید برای این سه رنگ، می تواند نشان دهنده این امر باشد که انتخاب رنگ درفش ها بر سبیل تصادف نبوده است. این رنگ ها در پس پرده الفاظ به معانی و اعتقاداتی اشاره می کنند که تأمل درباره، مارا به باورهای دینی و اساطیری مربوط به اهورامزدا، میترا، آناهیتا، دین زردشتی و دیگر عناصر باستانی رهنمون می سازد. شخصیت پهلوانان شاهنامه، بارنگ درفش آن ها مطابقت دارد؛ رنگ و نقش درفش رستم و بیژن، مرتبط است با ایزد ستاره بهرام که نماد قدرت است و عشق ورزی . رنگ درفش و تحلیل روانشناسی آن ها، پس زمینه های اعتقادی توتم، ناخودآگاه و خصوصیات شخصی پهلوانان را در شاهنامه نشان می دهد. روش تحقیق این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیق آن با نظریات نوین علم روانشناسی رنگ هاست و شیوه گردآوری مطالب آن، اسنادی، فیش نویسی و کتابخانه ای بوده است.
انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری ، (با رویکردی به علم، عشق و مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
178 - 192
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعاتی که فلاسفه و عارفان شرقی بدان پرداخته اند مسئله انسان شناسی است و از مولفه های مهم مربوط به آن شناخت مرگ، عشق و علم انسان است که علم به این موضوعات در سرنوشت آدمی تأثیر به سزایی دارد، انسان معاصر با توجه به مکاتب و نظریه های مختلف در این مورد دچار سردرگمی شده است مطالعه در باب این موضوعات باعث برطرف شدن برخی ابهامات ذهنی و انتخاب مسیر درست زندگی خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری با رویکرد به علم، مرگ و عشق به روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته های پژوهش: از تشابهات اندیشه دو شاعر: یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در ارتقای مقام انسان را کسب علم می دانند، مولانا سه علم، علم تجربی، علم شغل و علم صوفیانه را باور دارد،عنایت او به علم صوفیانه است. اما اقبال به علم حصولی و حضوری معتقد است. در مورد مرگ هر دو شاعر مرگ و جاودانگی را برای تمامی انسان ها محتوم می دانند. مولانا نوع زندگی و مرگ شخص را بازت اب ض میر و دل آدم ی می داند اما اقبال می گوید: جاودانگی حقیقی زمانی مطلوب است آدمی گوهر وجودی مفهومِ خودی را بشناسد. عشق از نظر هر دو از سوی خدا آمده است مولانا غایت و نهایت عشق را وصول به حضرت حق می داند . اما از نظر اقبال عشق به خدا در نهاد آدمی موجود است و اگر لحظه ای عشق به خدا از آنها گرفته شود نابود می شوند.
بررسی نقادانه ی روایت ها و داستان های کتاب فارسی چهارم دبستان و ارائه راهکارهای برون متنی تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برآن است تا هم زمان با بررسی ابزارهای روایی و عناصر داستان های فارسی چهارم دبستان و یافتن آبشخور اصلی آن ها و نیز صورت دادن فعالیت های متنوع کلاسی و کارگاهی، مؤلفه های نقد خواننده محور را در درس ها بکاود، رویکردهای آموزشی و لذت بخشی در هر درس را ارزیابی کند، تا به صورت ملموس تری به کنش و واکنش ذهن کودک و متن داستان نزدیک شود و برپایه ی آن راهکارها و فعالیت های آموزشی متناسب با محتوا پیشنهاد دهد. این پژوهش براساس هدف، از نوع توسعه ای و براساس ماهیت داده ها، هم زمان از دو نوع توصیفی و پیمایشی است؛ یعنی روش گردآوری اطلاعات در بخش های توصیفی، به صورت کتابخانه ای بوده و در قسمت هایی که براساس پیمایشی است به مصاحبه و پرسش شفاهی با دانش آموزان پرداخته شده است. از این طریق مشخص شد که آن دسته از داستان های کتاب که از منظر ساختاری نقص کمتری دارد، هم زمان دو رویکرد آموزشی و لذت بخشی دارند و درنتیجه بیشتر توجه و اقبال دانش آموزان را به خود جل می کنند.
ساختار روایی داستان سنگر و قمقمه های خالی نوشته بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
49 - 64
حوزه های تخصصی:
هر نویسنده ای برای بیان اندیشه ها و مفاهیم خود از روش، طرح و شیوه خاصی برای روایتگری استفاده می کند. بهرام صادقی از نویسندگان نسبتاً کم کار دوره معاصر است که آثاری اندک از او بر جای مانده؛ اما تأثیری ماندگار بر داستان نویسی فارسی داشته است. داستان کوتاه سنگر و قمقمه های خالی در مجموعه داستانی به همین نام منتشر شده که نویسنده در آن از شیوه فراداستان برای روایت استفاده کرده است. تکرار و یکنواختی، ژرف ساخت غالب این داستان است که نویسنده آن را به کمک نمادها و نشانه های درون متنی و با حربه طنز در طول داستان گسترده است. نام و کنش شخصیت ها نیز در همین راستا و در خدمت ساختار روایی داستان است. در این مقاله براساس روایت شناسی ساختاری به تحلیل پیوند میان طرح، ژرف ساخت و شیوه روایتگری صادقی در داستان سنگر و قمقمه های خالی پرداخته ایم. چگونگی استفاده نویسنده از این شکل خاص روایتگری به کمک سایر عناصر و نشانه های درون متنی به تشکیل ساختاری مدرن انجامیده است. توجه ویژه به روایت و فراداستان بودن داستان که حاصل نقض چارچوب هاست، شریک کردن خواننده در روایت داستان و محول کردن بخشی از وظایف راوی به او، مباهات به فرم و تردید در واقعیت داستانی ازطریق حرف زدن راوی فراداستان با خواننده، از نشانه های تمایل نویسنده به این ساختار است.
نقد تطبیقی کهن الگوی سایه در اشعار فروغ فرخزاد و سیلویا پلات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
75 - 109
حوزه های تخصصی:
شاعر در زمان سرایش با ضمیر ناخودآگاه ارتباط می یابد و محتویّات آن را به مخاطب عرضه می کند. بنابراین شناخت و بررسی آرکی تایپ ها از جمله آرکی تایپ سایه ابعاد پنهان شخصیت شاعر را به ما می شناساند. این آرکی تایپ یکی از مهمترین آرکی تایپ هاست که بخش پنهان و تاریک تر ضمیر ناخودآگاه را نشان می دهد. سایه در شکل منفی شامل تمامی امیال و فعّالیّت های غیراخلاقی و منع شده است و در شکل مثبت لازمه ادامه زندگی. این نوشتار بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که با نگاهی جهانی وجود شباهت بین آثار ادبی را برآمده از روح مشترک بشری می داند، با نگاهی روان شناسانه به اشعار فروخ فرخزاد و سیلویا پلات می پردازد. نگارنده در این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی آرکی تایپ سایه را در شعر این دو شاعر بررسی و مقایسه می کند. این بررسی تطبیقی علاوه بر کشف لایه های پنهان ضمیر ناخودآگاه شاعران مورد بحث، نقاط اشتراک و افتراق فرهنگی اجتماعی جامعه آنان را نیز نشان می دهد. به عنوان مثال فراوانی برخی نمودهای کهن الگوی سایه چون احساس حقارت، ترس و خشم و خشونت در شعر سیلویا نسبت به شعر فروغ، علاوه بر این که نشان دهنده شخصیت برون گرای شاعر نسبت به فروغ است، جامعه خشن و مردسالار او را نیز تداعی می کند. از سوی دیگر سیلویا پلات با به نمایش گذاشتن جلوه های بیشتری از سایه، به شناخت کامل تری از آن می رسد و بهتر با آن آشتی می کند.
بررسی اقوال و احوال بایزید بسطامی و جنید بغدادی بر طبق نظریه روان شناسی مثبت
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش مطالعات بینارشته ای مرزهای سنتی رشته های مختلف دانشگاهی تغییر کرده و بسیاری از آثارگذشتگان با استفاده از نظریات جدید بازکاوی و مورد مطالعه مجدد قرار گرفته است. روان شناسی مثبت که به تازگی مورد توجه روان شناسان قرار گرفته؛ مؤلفه هایی را عنوان می کند که با اصول عرفا بسیار نزدیک است. سلیگمن مؤلفه های مؤثر در این حوزه را به شش قسمت تقسیم کرده است: خرد، شجاعت، عشق، عدالت، میانه روی و تعالی. این فضیلت ها در میان آثار عرفا مشهود است، از جمله تذکرهالاولیای عطار که به شرح اقوال عارفان پرداخته است. جستار حاضر با استفاده از روش تحلیلی– توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی اقوال جنید بغدادی و بایزید بسطامی پرداخته است. با بررسی زندگی این دو پیشوای بزرگ مشرب های عرفانی متفاوت و مهم یعنی «عرفان عابدانه» و «عرفان عاشقانه»، می خواهیم به نکاتی از زندگی و شخصیت آنها پی ببریم که با مؤلفه های روان شناسی مثبت گرا مطابقت بیشتری دارد. مؤلفه خرد اولین اصل مثبت گرایان است و مکرر در احوال این دو بزرگوار مشاهده می شود و یا تعالی، آخرین مؤلفه مثبت گرایان، تک تک اصولش بجز فضیلت شوخ طبعی مابقی با رفتار آنان مطابقت دارد. مؤلفه هایی نظیر عشق، عدالت و میانه روی نیز با آموزه های عارفان شباهت زیادی دارد، اما مؤلفه ای مانند شجاعت کمتر به آن توجه شده است.
تحلیل روان شناختی رمان آتش، بدون دود بر اساس نظریات انسان گرا (آبراهام مزلو، ویکتورفرانکل)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، رمان هفت جلدی آتش بدون دود از نادر ابراهیمی را بر اساس دو نظریه مهم در روانشناسی انسان گرا (مزلو ، فرانکل) مورد تحلیل قرار داده است؛ هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تطبیق نظام فکری انسان گرایی با رمان آتش بدون دود است، بدین منظور، نخست محتوای رمان بر اساس هرم نیازهای اولیه مزلو، طبقه بندی و مشخص شد ابراهیمی در جلد نخست بیشترین تمرکز را بر نیازهای زیستی داشته است حال آنکه در جلد های بعدی، نیاز به امنیت عزت نفس و خودشکوفایی بیشترین فراوانی را دارند، سپس در بخش دوم پژوهش، انواع معناجویی و پذیرش رنج در رمان آتش بدون دود مبتنی با نظریه لوگوتراپی ویکتور فرانکل مورد تحلیل روان شناختی قرار گرفته است، نتیجه آن که می توان رمان آتش بدون دود را به عنوان اثری منطبق با مولفه های روانشناسی انسان گرا معرفی کرد، هم چنین پژوهش حاضر ثابت می کند نظریه انسان گرایی در روان شناسی می تواند ابزار فکری لازم جهت خلق متون اجتماعی- سیاسی را در اختیار بگذارد.
موتیف های پزشکی در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
97 - 123
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی می باشد که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستان های مثنوی را بررسی و موتیف های درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزاره ها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویزهای یک پزشک می ماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لابه لای داستان های مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و به ویژه بیماری های روحی و طریق درمان آن ها پرداخته است. عمده مطالب درمانی مطروحه در مثنوی در ارتباط با مزاج شناسی، نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است.
مقایسه سبکی هجویات ،سنایی،انوری و جمال الدین اصفهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هجو یکی از انواع شعر غنایی به شمار می رود و مانند هرگونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه سبکی هجویات در شعر سنایی غزنوی، انوری وجمال الدین عبدالرزاق اصفهانی که ازشاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش به شیوه کاربرد اوزان عروضی،صور خیال، قالب های شعری ،ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، هجوهای پنهان و آشکار ، به کارگیری واژه های تابو و نیز استفاده از آیات قرآنی در هجو و هجوهای پنهان و آشکار، شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعرپرداخته شده است . نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان جمال الدین درهجو از سنایی و انوری عفیف تراست،اما هجویات سنایی و انوری نسبت به جمال الدین زبانی تند ،گزنده
معراج و جلوه های عرفانی آن در خمسه امیرخسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث عرفانی کلامی در ادب فارسی، مسئله ی معراج و کیفیّت انجام آن است؛ توجه امیرخسرو دهلوی به این مسئله نشان از جایگاه آن در فکر و روش این شاعر برجسته ی فارسی دارد. مسئله ی معراج در آثار امیرخسرو تنها به عنوان یک مسئله ی دینی و کلامی مطرح نشده و ابعاد و جنبه های عرفانی فراوانی دارد؛ نشان دادن و اشاره به وجوه مختلف عرفانی آن هدف این تحقیق می باشد. به هر حال معراج یکی از بن مایه های فکری خاص در فکر و شعر امیرخسرو می باشد که بررسی عرفانی این مبحث تا کنون جایگاه چندانی در تحقیقات فارسی نداشته؛ نوع روایت شاعر از معراج و کیفیت انجام آن از مباحث قابل تحلیل می باشد. کلیدواژگان: معراج عرفانی، پیامبر(ص)، امیرخسرودهلوی، خمسه. یکی از مباحث عرفانی کلامی در ادب فارسی، مسئله ی معراج و کیفیّت انجام آن است؛ توجه امیرخسرو دهلوی به این مسئله نشان از جایگاه آن در فکر و روش این شاعر برجسته ی فارسی دارد. مسئله ی معراج در آثار امیرخسرو تنها به عنوان یک مسئله ی دینی و کلامی مطرح نشده و ابعاد و جنبه های عرفانی فراوانی دارد؛ نشان دادن و اشاره به وجوه مختلف عرفانی آن هدف این تحقیق می باشد. به هر حال معراج یکی از بن مایه های فکری خاص در فکر و شعر امیرخسرو می باشد که بررسی عرفانی این مبحث تا کنون جایگاه چندانی در تحقیقات فارسی نداشته؛ نوع روایت شاعر از معراج و کیفیت انجام آن از مباحث قابل تحلیل می باشد. کلیدواژگان: معراج عرفانی، پیامبر(ص)، امیرخسرودهلوی، خمسه.