فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
251 - 280
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی در تحلیل ترجمه های متون بانکی در حوزه ی اعتبار اسنادی (دستورالعمل ها) از بانکداری بین الملل با انتخاب پنج کتاب ترجمه شده و یکصد و هفتاد جمله ی منتخب تصادفی از میان این متون با نگاه تلفیقی ترجمه ای و زبان شناختی دارد و به همین دلیل با استفاده از دو دیدگاه راهبردهای معادل یابی نیومارک و معناشناسی ساختارگرا و با روشی توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به تحلیل برخی معادل یابی (سازی) های صورت گرفته در این متون می پردازد تا به این طریق راهبردهای معادل یابی (سازی) که استفاده بیشتر و نقش بارزتری در ترجمه و انتقال صحیح معنا در این گونه از متون دارند را شناسایی نماید. یافته های پژوهش نشان می-دهد که در ترجمه های این گونه از متون راهبردهای انتقال و گرته برداری فراوانی بیشتری نسبت به سایر راهبردها دارند و دیگر راهبردها از امکان وقوع کمتری برخوردار هستند. همچنین از راهبردهای معادل یابی مقبول، موقت، جبران، تحلیل مؤلفه ای، یادداشت، اضافات و یا توضیحات و فرهنگی (در بخش متون تخصصی) استفاده ای نشده است. برخلاف میزان استفاده و بر اساس نمونه های یافت شده، راهبردهای کارکردی، توصیفی، تحلیل مؤلفه ای، یادداشت ها، اضافات و توضیحات و گرته برداری در معادل گزینی (سازی) های فارسی واژه ها و یا عبارات تخصصی با معنای صحیح و مناسب نقش بارزتری نسبت به سایر راهبردها در ترجمه های این متون دارند. البته این به آن معنا نیست که سایر راهبردها نقشی در معادل یابی (سازی) این گونه از متون ندارند، بلکه استفاده به جا و مناسب از راهبردهای دیگر نیز برای ترجمه و انتقال صحیح و دقیق معنا در این متون ضروری به نظر می رسند.
بایدها و نبایدهای اخلاقی جنگ در آداب الحرب و الشجاعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب آداب الحرب و الشجاعه یکی از آثار ادبی و تاریخی است که علاوه بر ارائه اطلاعات ارزشمند درباره جنگ، در بررسی مسائل مرتبط با اخلاقِ جنگ نیز بسیار ارزشمند است. این کتاب تألیف فخر مُدبّر (قرن ششم، اوایل قرن هفتم) است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که «فخر مدبّر در آداب الحرب و الشجاعه به کدام یک از آداب جنگ و بایدها و نبایدهای اخلاقی آن توجه داشته است؟». براساس این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، برتری صلح بر جنگ، پایبندی و احترام به صلح و پیمان نشکستن، خوش رفتاری با اسرای جنگی، مشورت کردن در جنگ، کوچک و خوار نشمردن دشمن، رعایت حقوق لشکریان و حق گزاری از آنان، پرهیز از دشنام دادن، رازداری و پوشاندن اسرار نظامی، تیمارداشت و رعایت حقوق رعیت، رعایت حقوق غیرنظامیان، منع از آسیب رساندن به مزارع و کشتزارها، پرهیز از ترس و ناامیدی ازنظر فخر مدبّر، ازجمله اخلاق جنگ شمرده می شود.
بررسی تطبیقی بازتاب آثار عطار در ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
95 - 115
حوزه های تخصصی:
انسان با اخلاق و ادب به نقطه کمال دست می یابد و علم همچون نردبانی است برای رسیدن به قلّه اخلاق، و این زمانی میسّر است که با معرفت قرین شود. معرفت یا به عبارتی عرفان، مفهومی کاملاً اخلاقی است که عارف با آثار عرفانی خود، راه رسیدن به آن را هموار می کند. بسیاری از نویسندگان و عارفان، در این راه قدم برمی دارند. ایران، مهد و خاستگاه شاعران عارفی بوده است که با خلق آثار عرفانی اسلامی نقطه عطفی در تاریخ عرفان بوده اند. عطّار نیشابوری از جمله شاعران ایرانی است که در محور عرفان اسلامی به عنوان قطب شناخته شده است. از این رو این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن معرفی عطّار، به تحلیل جایگاه عطّار در عرفان اسلامی و نقش ایشان در آشنایی مردم شرق و غرب با عرفان اسلامی و میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات این دو پهنه بپردازد. بنابر نتایج حاکی از این جستار می توان گفت تأثیری که فکر و شعر عرفانی عطار بر ادبیات شرق و غرب گذاشته کمتر از تأثیر اسلام بر دل ها نیست؛ چرا که عرفان عطار آمیزه ای از مضامین اخلاقی و اسلامی با روح و روان شرقی است. به همین سبب عطّار پژوهی در بین ادیبان و شاعران شرق و غرب ناشی از الهام پذیری و گرایش عرفانی آن ها به ذائقه عرفانی عطار است.
برّرسی سطوح کارکردی ارتباطات غیر کلامی «زبان بدن» در غزلیّات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
55 - 84
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف همیشگی و مهمّ شاعران و نویسندگان در آثار نظم و نثرشان، برقراری ارتباط هرچه بهتر با مخاطبین و انتقال هرچه بهتر و دقیق تر معنا و پیام به آنان می باشد. در این راستا، بهره گیری از ارتباطات کلامی و غیرکلامی یکی از رایج ترین شیوه ها در این راستا بوده است. ارتباطات غیرکلامی یا بهره گیری از نشانه های تصویری همواره برای شاعران به مثابه یک ابزار کارآمد برای انتقال مضامین و مفاهیم نهفته در اشعار بوده است. مفاهیمی که عمده موضوعات آن حول مسائلی نظیر تعلیم و تربیت، آگاهی و بیداری انسان ها و عشق (توصیفات جمال معشوق، فراق عاشق و...) بوده است. عرفی شیرازی یکی از شاعران اوایل عهد صفوی است که در تکوین غزل سبک هندی، نقشی مهم داشته است. حجم اصلی دیوان وی را غزلیّات او تشکیل می دهد. یکی از شاخص های مهمّ اشعار عرفی، نشانه های تصویری (ارتباطات غیرکلامی) نهفته در مضامین غزلیات وی می باشد. به همین سبب، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی برّرسی سطوح ارتباطات غیرکلامی «زبان بدن» در کنش های غیرزبانی، در غزلیات عرفی شیرازی می پردازد. فرضیه یا دالّ مرکزی پژوهش کنونی تأکیدی است بر این مسئله که زبان بدن در ارتباط غیرکلامی غزلیّات عرفی شیرازی کاملاً عامدانه و در راستای جلب معشوق و جذب مخاطب و نیز بازاندیشی در الگوهای رفتاری فرد و اجتماع و با هدف کنایه سازی و نمادپردازی محقّق شده است. در میان فرآیندهای ارتباطات غیرکلامی در اشعار عرفی شیرازی حرکات و اشارات مختصّ چهره، دست و پا و چشم، بیشترین کارکرد ارتباطی را داشته و نقش به سزایی را در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها ایفا می کنند.
تحلیل عقده حقارت در شخصیت اصلی رمان بازی آخر بانو براساس آرای آلفرد آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
85 - 112
حوزه های تخصصی:
آثار بلقیس سلیمانی (۱۳۴۲) به سبب بیان مصائب زنان، بستر مناسبی برای تحلیل های روان کاوانه است. از این رو ما در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با رویکردی روان کاوانه به تحلیل شخصیت گل بانو در رمان بازی آخر بانو پرداختیم و براساس آرای آلفرد آدلر به این پرسش اساسی پاسخ دادیم که چه عواملی موجب شکل گیری احساس حقارت و عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو شده اند. یافته های این پژوهش نشان داد که شرایط پرورش و تربیت اولیه ی گل بانو که تمامی تنبیه و آزار اوست؛ پایه های اساسی شکل گیری احساس های حقارت در شخصیت او را شکل می دهند که رفتار متخاصم و کاسبکارانه ی مادر در کنار فقدان حمایت پدر، نقش محوری و اصلی را در این مسئله ایفا می کنند و سرانجام ناتوانی گل بانو در جبران احساس های حقارت منجر به شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیتش می شود. از مهم ترین عوامل شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو می توان به فقر و نظام مردسالار که بسترهای ظلم و تعدی را فراهم می کنند، اشاره کرد. این عوامل، نهایتاً احساس بی ارزشی و خشم را در گل بانو پرورش می دهند.
تحلیل ساختار روایی داستان بازنویسی شده ی«کیمیای عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا در طرح کتاب مثنوی معنوی برای بیان اندیشه های خود از حکایت پردازی که زبان بیان هنری اخلاقیات است، استفاده کرده و از آن برای زمینه سازی آموزش عبرت و حکمت به خوبی بهره برده است؛ به گونه ای که این اثر در میان سایر آثار وی از نظر داستان نویسی در جایگاه ویژه ای قرار دارد. این اثر افزون بر استفاده ی مخاطبان بزرگ سال، گروه های سنی کودک و نوجوان نیز به آن توجه دارند؛ به گونه ای که تاکنون داستان های متعدد آن برای بهره گیری این گروه های سنی بازنویسی شده است که نشان از اهمیت بالای این اثر برای همگان دارد. یکی از داستان های بازنویسی شده ی مثنوی، داستان «پادشاه و کنیزک» است که با نام «کیمیای عشق» برای نوجوانان نگارش یافته است. در پژوهش حاضر در نظر است بر پایه ی منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی، ساختار روایی داستان گفته شده در سه سطح: روایی و نظام روایی، پی رفت ها و پیرنگ بررسی شود. حاصل این بررسی نشان می دهد که در نظام روایی این داستان، پیوسته در فرایند گذر از وضعیتی نامتعادل به وضعیتی سامان یافته، شاهد شکل گیری کنشی جدید هستیم که سعی می کند با تداخل در کنش کنشگران، منظر جدیدی در مسیر روایتِ اصلی باز کند. متن روایی داستان، از سه پی رفت و شانزده گزاره ی روایی تشکیل شده و از نظر طرح نیز پیرنگ طبیعی دارد، به گونه ای که عناصر اساسی پیرنگ (گره افکنی، کشمکش، تعلیق، بحران، نقطه ی اوج و گره گشایی) در آن به شکل بارزتر نمود یافته است.
کَوَرستان یا گَوِستان (پژوهشی در خصوص نام ماوراءالنّهر در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
89 - 106
حوزه های تخصصی:
در سه داستان از شاهنامه فردوسی از سرزمینی در نواحی شمال شرقی ایران در حدود ماوراءالنهر یاد شده، که نام آن در دست نویسهای موجود به صورت های گوناگونی ضبط شده است و مصححان شاهنامه و پژوهندگان جغرافیای آن در انتخاب از بین این صورت ها با یکدیگر اتفاق نظر ندارند. از بین رفتن صورت اصلی نام این سرزمین و ثبت مغشوش و نادقیق آن در متون پهلوی و وجود صورتهای متشابه آن در سرزمینهای شرقی و شمال شرقی ایران در منابع تاریخی و جغرافیایی پس از اسلام و نیز برداشت های نادرست و متناقض از گستره جغرافیایی این ناحیه، علّت های اصلی گزینش های متفاوت مصحّحان شاهنامه گردیده اند. برخی از صورتهای منتخب یا پیشنهادی برای نام این سرزمین کورشان، کوشان، کروشان، کهستان، کورستان و کوی ساران اند. در این نوشتار با دقّت در جزئیّات داستان هایی که نام این سرزمین در آنها به کار رفته و نیز بهره گیری از آثار ایرانی باستان و متون فارسی میانه، خوانشی متفاوت از قرائت هایی که پیشتر مطرح شده اند و از پشتوانه برخی از دستنویس ها نیز برخوردار است، به شکل گَوِستان ارائه خواهد شد.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزه های تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
بازتاب عناصر زبانی فرهنگ عامه ایران و پاکستان در شعر پروین شاکر و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
251 - 282
حوزه های تخصصی:
شاعران، از پشتوانه های فرهنگی و تجارب زیسته یا آموخته برای تقویت محتوای شعر خویش سود می جویند. بی تردید فرهنگ و ادبیات عامیانه یکی از پرکاربردترین آبشخورهای معنوی ادبیات رسمی به شمار می رود. آداب و رسوم، سنت های بومی و محلی، باورها و عقاید، مثل ها و کنایات، قصه ها و افسانه ها و غیره عناصر فرهنگ عامه هستند که می توان آن ها را به دو بخش عناصر زبانی و غیر زبانی تقسیم کرد. منظور از عناصر زبانی فرهنگ عامه تعابیر، اصطلاحات، کنایات، دشنام ها، مثلها و متل ها، قصه ها و افسانه ها و هر آنچه که با ابزار زبان خلق شود، می باشد. سیمین بهبهانی بانوی شاعر ایرانی و پروین شاکر بانوی شاعر پاکستانی، از جمله شاعران معاصر شناخته شده در ادبیات فارسی و اردو هستند که در سروده های خویش از پشتوانه ها و عناصر فرهنگ و ادبیات عامیانه تأثیر پذیرفته و آن را در شعر خویش به صورتی هنری بازتاب داده اند. پژوهش پیش رو کوشیده است تا با رویکرد مقایسه ای-تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع و اسناد مکتوب، عناصر زبانی فرهنگ و ادبیات عامیانه را در شعر دو شاعر یاد شده بررسی، طبقه بندی و تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که دو شاعر یاد شده شعر، با عنایت به جنسیّت و نگاه زنانه ی جاری و ساری در آثار ایشان، از عناصر زبانی فرهنگ عامه به شکلی گسترده استفاده کرده اند که با توجه به قرابت ها و پیوندهای تاریخی، مذهبی، فرهنگی و... میان دو جامعه ی ایرانی و پاکستانی و دو زبان فارسی و اردو، فارغ از تفاوت های موجود، شباهت های بسیاری با هم دارند.
بررسی مفهوم وحی و شهادت در شعر و کلام نوروز سورانی (متون مقدس گوران) بر اساس روش پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
39 - 67
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیک با ورود به حوزه مطالعات دینی، اقتدار متون مقدس را به عنوان یک راهنمای هنجاری با الگوهای مشخص و تعریف شده در پرانتز قرار می دهد. این تعلیق، عرصه ارجاعِ شاعرانه غیرتوصیفی را به جهان می گشاید. رویدادهای بازگوشده درکتاب مقدس به عنوان رویدادهای تاریخی، اکنون از وجود متنی برخوردارند که از منشأ پیشینِ خود فاصله گرفته اند و معانی کنونی شان محصول ثبت آنها در شبکه ای از متون است که به طورمتناوب، یکدیگر را در یک کلِ بینامتنی حمایت و جابه جا می کنند؛ براین اساس کتاب مقدس، پیش از هرچیز گفتمانی است که نظریه کلیِ متن آن را به عنوان حلقه ای در یک زنجیره ارتباطی می فهمد. پُل ریکور در تدوین قوسِ هرمنوتیکی خود با تأکید بر مرحله تبیین انتقادی (نقد ادبی) گذار از اولین تفسیر سطحی و متعصبانه را به خوانشی عمیق ممکن می سازد که در برابر رویارویی با عینیت ایستاده است . در این مقاله با توجه به دیدگاه های ریکور به بررسی مفاهیمِ «وحی و شهادت (گواهی)» در متون مقدس گوران می پردازیم و سپس با تحلیل شعر و کلام مقدس «نوروز سورانی» در این زمینه، سعی در نشان دادن الگوی عینی این مفاهیم در متون مقدس گوران (یارسان/ اهلِ حق) داریم. این تعلیق سبب می شود تا وحی با توجه به ویژگی های منحصربه فرد گفتمان ها و درعین حال از طریق روابط متقابل آنها درک شود. پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور با تأکید بر مرحله تبیین انتقادی موجب می شود تا کتاب مقدس از تفسیرهای ذهنی سازِ وابسته به فرهنگ و نیز از تفسیرهای بنیادگرایانه رها شود و کماکان در جهان مُدرن امروز مورداستناد و استفاده قرار بگیرد.
عناصر فرهنگی آینه های دردار اثر هوشنگ گلشیری و ترجمه آن بر پایه دیدگاه ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان آینه های دردار اثر هوشنگ گلشیری یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که عناصر فرهنگی بسیاری در خود جای دارد. این رمان در سال 2004 م به قلم سلیم عبدالأمیر حمدان با نام «مرایا الذات» به عربی ترجمه شد. هدف از این پژوهش، بررسی انتقال عناصر فرهنگی این رمان از فارسی به عربی بر پایه الگوی ولادیمیر ایویر (1987) و راهبردهای ترجمه این گونه واژه ها و عبارتها و نیز بررسی میزان بسامد هر یک از راهبردها و میزان موفقیت مترجم است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است، برای این کار از طبقه بندی پنج گانه نیومارک (1988) و نیز نمونه کار هاشمی و غضنفری مقدم (1393) در تکمیل طبقه بندی آن بهره بردیم. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در این رمان، مؤلفه اصطلاحات با 95 مورد، پربسامدترین و مؤلفه های لعن و نفرین، دشنام و ناسزا با هیچ مورد کم بسامدترین است. نیز نتایج آماری راهکارهای ترجمه عناصر فرهنگی این رمان نشان می دهد که جایگزینی با بسامد 50 و 57% و وام گیری با 20 و % 23 بیشترین راهکار به کاررفته مترجم است و این نشان از آن دارد که حمدان از روش تلفیقی وام گیری به همراه تعریف بهره نبرده و عبارتها را برای خواننده در درون متن یا پاورقی تعریف نکرده است، ولی نکته مثبت ترجمه او کاربرد اندک ترجمه تحت اللفظی و حذف و به کارنبردن مؤلفه افزوده سازی است.
بارقه های تحول در ادبیات فارسی و روسی با محوریت نیما یوشیج والکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الکساندر پوشکین و نیما یوشیج به عنوان دو شاعر پیشرو و نوآور در ادبیات روسی و فارسی شناخته می شوند. شاعرانی شیفته و عاشق، که در درجه اول عاشق فردیت خود و در درجه دوم عاشق جامعه ای هستند که در آن زندگی می کنند. شاعرانی که نمی توانند رنج مردم ستمدیده را تحمل کنند و ساکت بنشینند، به دنبال راهی برای همدردی با مردم و بیداری توده مردم هستند، هر دو شاعر به خاطر افکار آزادی بخش دوره ای از زندگی خود را در تبعید به سر می برند، همچنان در تبعید عاشق وطن و طبیعت سرزمین خود هستند هر دو طعم عشق فردی را چشیده و از آن گذر کرده به عشق والا و برتر می اندیشند، گاهی دچار یأس می شوند اما اجازه نمی دهند که یأس آنها را از ادامه مسیر باز دارد؛ دوباره تلاش می کنند و راهی می گشایند برای بیان آنچه باید بیان شود. نیما و پوشکین با حضور همیشگی در شعرشان فاصله شعر و شاعر را از بین می برند شعر را به زمان خود نزدیک می کنند و در واقع با شعر خود یکی می شوند، نیما واقعیت را با طبیعت در می آمیزد و پوشکین واقعیت را با تاریخ همراه می سازد و با زبانی نو بیان می کنند آنچه را که باید بیان شود.
بررسی توازن آوایی غزلیات مثنوی جمشید و خورشید سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
23 - 42
حوزه های تخصصی:
موسیقی از مهم ترین عوامل زیبایی و جذابیت شعر است. این مقوله ازطریق توازن آوایی به صورت کمی (وزن) و کیفی (توازن واجی) خود را نشان می دهد. سلمان ساوجی در غزلیات اندکی (47 غزل) که در ضمن مثنوی «جمشید و خورشید» سروده ، به خوبی از عهده آن برآمده است. در این غزل ها بیشتر از اوزانی استفاده کرده است که حالت خیزابی و ضرب آهنگ دارند؛ افزون بر جامعه آماری این پژوهش در بقیه غزلیات دیوان نیز همین ویژگی موسیقایی وجود دارد. در بخش توازن آوایی کیفی نیز انواع تکرار را در غزلیات او می بینیم. سلمان ساوجی با تکرار انواع واکه ها و همخوان ها (مصوّت ها و صامت ها) جلوه ای خاص به موسیقی شعر خود داده است. در این پژوهش انواع واکه های کوتاه و بلند، همخوان های آغازین، میانی و پایانی و تکرار همه واژه را بررسی کرده ایم و مشخص شد که شاعر به خوبی و آگاهانه از این امکانات زبانی برای به اوج رساندن موسیقی شعر خود بهره برده است. بیشترین بسامد در بخش واکه ها (مصوّت ها) مربوط به واکه های «ا و -ِ» و کمترین بسامد مربوط به واکه های «-ُ، -َ، او» می شود. در بخش همخوان ها (صامت ها) همخوان های «س، خ، ش» بسامد بیشتری دارند و همخوان های «پ، ع، غ، ن» کمتر تکرار شده اند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی انجام شده است؛ جامعه آماریْ چهل و هفت غزل مثنوی «جمشید و خورشید» است. در آغاز، مباحث توازن آوایی در غزلیات شناسایی می شود و سپس با رسم نمودار و جدول به تحلیل و بررسی هرکدام پرداخته خواهد شد.
استفاده از گفتارهای قالبی در آموزش مهارت انشاءنویسی فارسی به غیر فارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
175 - 191
حوزه های تخصصی:
هدف: نگارش انشاء، یکی از مهارت های یادگیری زبان است. برای آموزش این مهارت از شیوه های مختلفی مانند گفتارهای قالبی که بخش های از پیشآماده شده زبان هستند و نقش مهمی در توسعه زبان دارند، استفاده می شود. این گفتارها فرآیند یادگیری را خصوصا برای زبان آموزان خارجی ساده و تسریع می کند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر گفتارهای قالبی بر فرآیند یادگیری و آموزش مهارت انشاء نویسی فارسی به عرب زبانان می پردازد. روش: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح مقایسه گروه های ایستا استفاده شد. جامعه آماری شامل بیست زبان آموز عرب زبان بودند که در کلاس های آنلاین آموزش مهارت انشاءنویسی فارسی شرکت کرده بودند. این افراد به دو گروه ده نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش ضمن یادگیری تکنیک های انشاءنویسی با گفتارهای قالبی نیز آشنا شدند، اما گروه کنترل فقط تکنیک های انشاءنویسی را آموختند. هر دو گروه 10 جلسه آموزشی(15 ساعته) را گذراندند. پس از طی دوره از آن ها، آزمونی مطابق استاندارد Writing آزمون بین المللی آیلتس(Task 2) گرفته شد. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که گفتارهای قالبی تأثیر بسیاری برافزایش حجم و سرعت نگارش زبان آموزان داشته و خطاهای دستور زبانی آن ها را نیز کاهش داده بود و موجب افزایش انسجام بین جملات گروه آزمایش و بالا رفتن سطح دستوری و واژگانی نوشته های گروه آزمایش بودند. علاوه بر این، گفتارهای قالبی موجب شده بود تا زبان آموزان، با دقت بیشتری از علائم نگارشی در انشاء های خود استفاده کنند. کلید واژه ها: گفتارهای قالبی، انشاءنویسی، آموزش زبان فارسی، آموزش زبان خارجی، عرب زبانان.
گونه شناسی نظریه های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
15 - 34
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نقد ادبی مدرن کنش هایی نظریه مدار، آن هم نظریه های بینارشته ای هستند. این نظریه ها و رویکردهای نقّادانه مبتنی بر آنها را می توان براساس معیارهایی گونه بندی کرد. در پژوهش پیش رو که به شیوه تحلیلی توصیفی و با هدف گردآوری و ارزیابی مدل های گونه بندی نظریه های ادبی فراهم آمده است، ابتدا «نقد دانشگاهی» از «نقد ژورنالیستی» بازشناسانده شد؛ سپس نشان داده شده است که تاکنون بنابر چه شاخص هایی نظریه های ادبی گونه بندی شده است و کدام یک از گونه ها از گونه های دیگر، کارآیی بیشتری دارد. یافته ها حکایت از آن دارد که در یکی از مدل های پیش گفته، گونه شناسی نظریه های ادبی بر این مبنا صورت گرفته است که این نظریه ها می خواهند به چه پرسش هایی پاسخ بدهند. الگوی پیشنهادی دیگری برای گونه شناسی نظریه های ادبی، الگوی ابرامز است که در آن، نظریه های ادبی بسته به اینکه معطوف به کدام یک از عواملِ «هنرمند»، «مخاطب»، «جهان» و «متن»اند، به چهار گونه «نظریه های محاکاتی»، «نظریه های پراگماتیک»، «نظریه های حالت نمایانه» و «نظریه های عینی» تقسیم پذیر هستند. چنین برمی آید که فعلاً کامل ترین الگو در این باره، الگوی یاکوبسن سلدن و ویدوسون باشد. در این الگو با کنار گذاشتن «مجرای ارتباطی»، پنج عامل در فرایند نقد می تواند دخالت داشته باشد و توجه حداکثری به هریک از این عوامل گونه ای از رویکردهای نقد ادبی را دیگر گونه ها بازمی شناساند: نقد ادبی نویسنده مدار (نقد ادبی رمانتیک و نقد روانشناختی)، نقد ادبی خواننده مدار (نقد پدیدارشناختی و نظریه دریافت)، نقد ادبی متن مدار (فرمالیسم روسی و نقد نو)، نقد ادبی موضوع مدار (نقد مارکسیستی و تاریخ گرایی نوین)، و نقد ادبی رمزگان مدار (ساختارگرایی و پساساختارگرایی).
تأثیر سرمایه های زنان بر نقش سلطه در داستان خسرو و شیرین براساس نظریه کنش پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
81 - 102
حوزه های تخصصی:
خسرو و شیرین حکیم نظامی از منظومه های مشهور فارسی در حوزه ادبیات غنایی است. در این داستان، چهار زن با سرمایه های متنوع وجود دارد. این چهار زن در کشاکش داستان با موقعیت های خاصی روبه رو می شوند و در سیر داستان ناگزیرند از سرمایه ها در جهت منافع خود بهره برند. این پژوهش در یک مطالعه بینارشته ای با استفاده از منابع، اسناد و ابزار کتابخانه ای به روش توصیفی تحلیلی، چیستی و چرایی نوسان سلطه عشاق در منظومه های یادشده را ازمنظر جامعه شناسی و برپایه آرای پی یر بوردیو بررسی می کند. براساس نظریه کنش پی یر بوردیو می توان الگوهای متفاوت بهره وری هریک از شخصیت ها را از انواع سرمایه هایشان بررسی کرد و نشان داد که میدان سرمایه و گرایش های ذهنی این زنان چه نقشی در زندگی آنان ایفا می کند. سرمایه های چهارگانه بوردیو عبارت اند از: سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادین. در این پژوهش، این چهار سرمایه در باب چهار زن مهم منظومه، یعنی مهین بانو، شیرین، مریم و شکر بررسی می شوند. یافته ها نشان می دهد این زنان با سرمایه های چهارگانه ای که در اختیار دارند، در میدان های گوناگون، کنشگری دارند و در بخش مسلط میدان ها حضور می یابند؛ اما به دلیل نامتوازن بودن سرمایه ها و ناکارآمدی درکاربست آنها، به جز شیرین هیچ یک توفیق پایداری نمی یابد.
بررسی و مقایسه تطبیقی عشق و حضور آن در منظومه های حماسی کوش نامه و بهمن نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو منظومه حماسی بهمن نامه و کوش نامه، از حماسه های ملی است که بعد از شاهنامه فردوسی و به پیروی از آن در اواخر قرن پنجم و ششم به نظم کشیده شده و در کامل کردن روایات و داستان های شاهنامه نقش به سزایی داشته است. با دقت و تأمل در این دو اثر می توان به ضرورت نظم و چاپ آثار پس از شاهنامه در زنده نگه داشتن زبان فارسی و داستان های ایران باستان پی برد که ایرانشاه بن ابی الخیر، با علاقه و دل بستگی تمام به نظم و سرودن آن همت گماشته است. در این دو منظومه حماسی به مناسبت کشمکش ها و کینه توزی های فراوان بین شخصیت های اصلی داستان و دشمنان آن ها با صحنه های متعدد جنگ و نبرد روبرو هستیم؛ به طوری که می توان اصلی ترین شاخصه موجود در بهمن نامه و کوش نامه را مقوله رزم و پیکار دانست و بهترین توصیف های موجود در این دو کتاب را خاص میدان های رزم قلمداد کرد؛ اما در لابه لای این داستان های حماسی به صحنه هایی غنائی و عاشقانه برمی خوریم که درواقع محل تلاقی حماسه و غنا است. این داستان ها در عین حماسی بودن، ویژگی داستان های غنائی را در خود دارند. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تطبیقی و ابزار کتابخانه ای درصدد آن است تا عشق و جلوه های عاشقانه را در این دو منظومه بررسی نماید، نتایج پژوهش حاکی از آن است که این دو منظومه در عین حال که یک منظومه حماسی می باشند؛ ولی جلوه های عشق و روابط عاشقانه هم در جای جای این دو اثر دیده می شود.
بررسی عنصر روایت در منظومه «ناظر و منظور» وحشی بافقی بر اساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
117 - 145
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عنصر روایت در منظومه ی عاشقانه « ناظر ومنظور» اثر وحشی بافقی بر اساس نظریه «تزوتان تودوروف» می پردازد. ساختار روایت به شیوه سازمان دهی و مجموعه روابط و عناصر و اجزای سازنده اثر اطلاق می گردد و تحلیل ساختاری چگونگی ارتباط مابین این عناصر را بررسی می کند. از جمله دریافتن گزاره و پی رفت و هم چنین بررسی پیرنگ، راوی و زوایای سیر خطی داستان. البته غیر از موارد ذکر شده فکر و اندیشه محتوای اثر نیز بررسی می شود. بنابراین با توجه به پیدایش مکاتب نقد ادبی که باب تازه ای در پژوهشهای زبان فارسی گشوده است و هم چنین جایگاه منظومه های عاشقانه فارسی به عنوان آثار برجسته از آغاز پیدایش تاکنون، حامل بسیاری از ویژگیهای این زبان و ادبیات بوده اند و بررسی آنها از جنبه روایی قابل تأمّل است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به استخراج جنبه های روایی در این اثر پرداخته است. وجود هشت پی رفت وگزاره که گاه در بین آنها تعادل و عدم تعادل دیده می شود و اینکه پی رفت ها به تعادل نهایی نمی رسند، جنبه های علیت و علیت سازی برای ادامه روایت، شیوه پردازش شخصیت ها با توجه به دو عنصر عاشق و معشوق و موانع موجود برای رسیدن آنها به هم و موادگزاره ساز در روایت و... از یافته های این پژوهش است.
واکاوی جایگاه نوستالژی در ادبیات داستانی مهاجرت ایران با تأکید بر نویسندگان زن منتخب (اکرم پدرام نیا، نسیم وهابی، فهیمه فرسایی، فریبا صدیقیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
103-126
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین جلوه های ادبیات مهاجرت، مؤلفه نوستالژی است. مسئله اساسی این تحقیق پاسخ به این پرسش است که چنین مؤلفه ای در ادبیات داستانی زنان به چه شکلی منعکس شده است؟ تعدد زنان نویسنده مهاجر ایرانی و همچنین صاحب سبک بودن برخی از آنها در ادبیات داستانی مهاجرت، اهمیت و ضرورت چنین مطالعه ای را نشان می دهد. هدف پژوهش این است که با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه مؤلفه نوستالژی در داستان های برگزیده و شاخص که از زنان داستان نویس مهاجر پس از انقلاب اسلامی هستند، پرداخته شود. فرضیه پژوهش این است که نوستالژی یکی از مهم ترین و شاخص ترین مؤلفه های فرمی و محتوایی در آثار مورد بررسی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نوستالژی در آثار اکرم پدرام نیا با توصیف دقیقی از گذشته، مخاطب را به فضای گذشته می برد و این نوستالژی یادآور فرد خاصی است. تکنیک دیگری که پدرام نیا به منظور ایجاد حس نوستالژی از آن بهره می گیرد، ایماژ است. نوستالژی در آثار نسیم وهابی از جنبه یک فضا -مثل فضای جنگ- روایت می شود. نوستالژی در آثار فهیمه فرسایی به شکلی آزاردهنده برای شخصیت های داستان نمود می یابد. در آثار فریبا صدیقیم، نوستالژی به موقعیت هایی دلالت دارد که فرد با دوستان و نزدیکانش تجربه کرده است. در آثار صدیقیم، نوستالژی به اشیا و مکان ها دیده نمی شود. ویژگی مهم بازتاب نوستالژی در آثار صدیقیم این است که وقایع نوستالژیک به شکل سیال ذهن نشان داده می شود و راوی به شکلی از گذشته سخن می گوید که گویی هم اکنون در حال رخ دادن است.
خاستگاه روایی قصه های پریان و مبانی سیاسی- ایدئولوژیک فرهنگ های هند و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۰۷-۱۶۳
حوزه های تخصصی:
«قصه های پریان» از گونه های معروف روایی و ادبی جهان محسوب می شوند. گستردگی جهانیِ این قصه ها چنان است که رسیدن به قطعیتی متقن و جامع درباره خاستگاه قصه های پریان را با چالش ها و دشواری های بسیاری همراه کرده است، چنان که دیدگاه های مطرح در این زمینه نیز با چالش ها و خلل های متعددی روبه رو هستند. رواج گسترده این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی، و وجود الگوها، عناصر و کارکردهای روایی مشابه در این قصه ها نیز مسائل دیگری است که ضرورت پژوهش برای تبیین خاستگاه های تاریخی و رواییِ قصه های پریان را نشان می دهد. در این مقاله به منظور واکاوی خاستگاه های روایی و تاریخی شکل گیری قصه های پریان؛ مسئله رواج و انتشار باستانیِ این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی؛ کارکردهای آیینی و معرفتی این قصه ها در این فرهنگ ها، و ارتباط آن با بنیان های فرهنگی و آیینیِ اقوام هندواروپایی، با تکیه بر شواهد روایی، آیینی و اسطوره شناختی، به بررسی و تحلیل خاستگاه های شکل گیری قصه های پریان می پردازیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاستگاه اولیه شکل گیری قصه های پریان به «هزاره دوم پیش از میلاد»؛ یعنی به دوره مواجهه اقوام هندواروپایی در ایران، آسیای صغیر و اروپا با فرهنگ ها و آیین های بومیِ سرزمین های مقصدِ مهاجرتشان بازمی گردد، چنان که نظام روایی و معرفت شناختی مشترکی در این قصه ها دیده می شود که کارکردی آموزشی تربیتی با رویکرد سیاسی ایدئولوژیک برای مخاطبانشان داشته اند و در ارتباط با نوع مخاطب خردسال یا بزرگ سال نیز شکل و کارکرد روایی و فرهنگیِ خاصّ خود را داشته اند و استمرار بلندمدت و باستانی این قصه ها نیز منشأ شکل گیری روایت هایی چون برون همسری بوده است.