تحلیل عقده حقارت در شخصیت اصلی رمان بازی آخر بانو براساس آرای آلفرد آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
85 - 112
حوزه های تخصصی:
آثار بلقیس سلیمانی (۱۳۴۲) به سبب بیان مصائب زنان، بستر مناسبی برای تحلیل های روان کاوانه است. از این رو ما در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با رویکردی روان کاوانه به تحلیل شخصیت گل بانو در رمان بازی آخر بانو پرداختیم و براساس آرای آلفرد آدلر به این پرسش اساسی پاسخ دادیم که چه عواملی موجب شکل گیری احساس حقارت و عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو شده اند. یافته های این پژوهش نشان داد که شرایط پرورش و تربیت اولیه ی گل بانو که تمامی تنبیه و آزار اوست؛ پایه های اساسی شکل گیری احساس های حقارت در شخصیت او را شکل می دهند که رفتار متخاصم و کاسبکارانه ی مادر در کنار فقدان حمایت پدر، نقش محوری و اصلی را در این مسئله ایفا می کنند و سرانجام ناتوانی گل بانو در جبران احساس های حقارت منجر به شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیتش می شود. از مهم ترین عوامل شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو می توان به فقر و نظام مردسالار که بسترهای ظلم و تعدی را فراهم می کنند، اشاره کرد. این عوامل، نهایتاً احساس بی ارزشی و خشم را در گل بانو پرورش می دهند.