کارکرد معناشناسی « تقابل » در حکایتی از تاریخ بیهقی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
به باورساختارگرایان تمامی پدیده ها به نظامی ساختاری تعلّق دارندکه عناصرو اجزای سازنده آن ها با یکدیگرارتباطی منسجم و تعاملی هدفمنددارند وفهم این ارتباط تنهاازطریق کشف تفاوت ها میسّراست. از مهم ترین این رابطه ها تقابل های دوگانه است. تقابل های معنایی از فروع تقابل های دوگانه درسطح واژه است که درآن واژه، با توجه به جفت متضادّخودمعنا می یابد. بار ارزشی قطب ها در تقابل های معنایی مهم و اغلب یکی دارای بار منفی و دیگری مثبت است. حکایت «هارون الرشید و دو زاهدِ»تاریخ بیهقی در زمره شاخص ترین روایات این کتاب است.این حکایت از تقابل معناییِ کلانِ «زهد ریایی / زهد راستین» تشکیل شده و به مددتقابل های معنایی خُرد همچون «طمع / قناعت»، «فقر / ثروت» و «توکّل / ترس»، تقویت شده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی درپی استخراج انواع تقابل های معنایی و تبیین جایگاه و کارکرد آن ها درروایت مذکور است.حاصل آنکه بیهقی آموزه های زهد رادو دسته کرده و برای تفهیم هریک،از تقابل های معنایی متناسب استفاده کرده است. دسته ای از مفاهیم همچون: « فقر و یا عدم ارتباط با حکّام وقت» به زعم او اساسی تر است. بنابراین از «تقابل مکمّل» که متضمّن معنای قطعیّت و صراحت است استفاده کرده؛ بدین معنا که می بایست این آموزه ها بی چون و چرا پذیرفته شود.امّا دسته ای از مفاهیم همچون:«گریه،مصاحبت خلق و کمیّت نماز»؛را فرعی دانسته بنابراین از تقابل های معنایی «مدرّج و ضمنی»استفاده کرده است.تعداد بیشتر تقابل های معنایی مدرّج و ضمنی درمتن نشانگر آن است که بیهقی به زهدِهمراه با تساهل و انعطاف متمایل تر است ودر تقیّدیا عدم تقیّد به مفاهیم فرعی آن به مخاطب آزادی عمل بیشتری داده است.The function of the semantics of "opposition" in the story of tarikh Beyhaqi
In semantics, there is a special conceptual relationship between the parts of a part of speech, which is used in that part according to different situational contexts, and causes any certainty of a single meaning to be challenged, and the text confronts the discourse. Various things take on new meanings. One of the most important bases of these conceptual relationships is "semantic opposition" which is divided into several types from a linguistic point of view. By finding contrasts within each text and recognizing which strain is more privileged, it is possible to understand the idea supported by the text.The story of "Harun al-Rashid and two ascetics" of Beyhaqi history is one of the most significant narrations of this book, in which the author has tried to use his mastery over linguistic subtleties and using small semantic contrasts such as "greed / contentment", " poverty/wealth" and "trust/fear", to explain the grand opposition of "hypocritical asceticism/true asceticism".The present research is descriptive-analytical in order to explain that in advancing this process, Bayhaghi looked at mutual concepts from two perspectives. He considered one group to be fundamental, fixed and having inherent contradictions and contrasts, and the other group, despite the contradictory appearance, considered the perfection of the other pole. Also, to teach those fundamental and inevitable teachings of asceticism such as: "avoidance of the most basic means of comfort or attacking an oppressive ruler" he used