فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
693 - 722
حوزه های تخصصی:
رنگ ها بر درک انسان از پدیده های هستی اثرگذارند. گرایش ذهنی به رنگ و استفاده از طیف های آن، بازتاب کنش های گوناگون روانی است. هر رنگ اثری ویژه بر جسم و روح انسان بر جای می گذارد که به وسیله دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی قابل اثبات است. شاعران به سبب نگاه حسّی و دگرگونه دیدن جهان، دریافت عمیق تری از رنگ ها دارند که بازتاب آن در شیوه های گوناگون تصویرسازی از تشبیه و استعاره تا حس آمیزی، آشنایی-زدایی و نمادپردازی مشهود است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی شعر سیمین بهبهانی و گلرخسار صفی آوا، دو شاعر زن معاصر از ایران و تاجیکستان را از منظر نظریه رنگ ماکس لوشر واکاوی کرده است. هر دو شاعر به گذر از سنّت و نوآوری در شعر متمایل اند و بسیاری از تصاویر اعماق و اتّفاقی شعر آنان به وسیله رنگ و آفرینش رنگ واژه های بدیع حاصل شده است. مضمون و موتیف غالب شعر بهبهانی زنان و جایگاه آنان و در سروده های صفی آوا، وطن و دغدغه های مرتبط با آن است و در نوشتار حاضر تحلیل روان شناسی رنگ ها نیز اغلب در همین راستا صورت گرفته است. حاصل آنکه هر دو به جهت غلبه روحیّه اندوهگین و ناامید از رنگ سیاه بیش از هر رنگ دیگری استفاده کرده-اند امّا با استفاده از قرمز و سبز آن را تلطیف کرده و مخاطب را به بهبود اوضاع امیدوار کرده اند. با این وجود در این حیطه اشعار بهبهانی در قیاس با صفی آوا به دلیل مهارت او در تکنیک پردازی، استفاده همه جانبه از ابزارهای فرهنگی، روان شناسی، وسایل ارتباط جمعی و کهن الگوها دارای بسامد،
بررسی تطبیقی بازتاب ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های: «زمین سوخته» اثراحمد محمود و«ملکة العنب» اثر نجیب الکیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
380 - 402
حوزه های تخصصی:
ادبیّات اقلیمی و روستایی به عنوان شاخه ای از ادبیّات به بیان ویژگیهای جغرافیای طبیعی و انسانی و تحولات اجتماعی منطقه خاصی می پردازد و در ادبیات اکثر کشورها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح نموده و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خوانند. داستان ملکه العنب از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. اهمیت این رمان زمانی آشکار می شود که به شاخصه های روایت واقع گرا نزدیک و برگرفته از سلسله حوادثی است که در بطن جامعه رخ داده است. زمین سوخته اثر احمد محمود نیز به عنوان یک سند اجتماعی-تاریخی از وقایع جنگ و انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با سبک واقع گرا در نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. ضرورت و بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت توسعه و پیشرفت جوامع اسلامی بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی نیز در این جوامع حل می شد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده و در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش جهت دستیابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
بررسی رابطه قدرت، بدن و برساخت اجتماعی جنسیت در رمانهای سرخی تو از من و از شیطان آموخت و سوزاند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
9 - 44
حوزه های تخصصی:
این جستار با اتکا بر نظریه برساختگرایی اجتماعی و تأکید بر نظریه قدرت فوکو تلاش کرده است به بررسی نمودهای برساخت اجتماعی جنسیت و ارتباط آن با بدنمندی در دو رمان از دهه هشتاد شمسی با عناوین سرخی تو از من از سپیده شاملو و از شیطان آموخت و سوزاند از فرخنده آقایی بپردازد. این پژوهش فضای رمان را به عنوان نوعی امکان زیستن در نظر دارد؛ ازاین رو در این تحقیق پراتیک رمان توأمان در مقام محصول و نیز ابزار کشف موجودیت انسان در جلوه های گوناگون برساخت جنسیت در نظر گرفته شده است. یافته های پژوهش به نمونه هایی از برساخت جنسیت اشاره می کند که ذیل عناوینی چون زن شدگی و خفه شدگی با تأکید بر مفهوم فرودست بودگی زنان و تقابل با امر بهنجار به مثابه نشانه ای از جنسیتِ در حال تحول، دسته بندی شده است. این پژوهش نشان می دهد در رمان سرخی تو از من بر اساس فضای گفتمانی حاکم بر داستان، جنسیت زنانه در جایگاه پایین تر یا مادونِ جنسیت مردانه قرارگرفته است. از سویی دیگر، راوی در رمان از شیطان آموخت و سوزاند در تقابل با گفتمان مسلط جامعه جنسیت زده از سوژه مندی تحمیلی جنسیت فرودست زنانه فاصله می گیرد و ابتکار ساخت جنسیت خویش را در دست می گیرد و برداشتی آزادانه تر از هویت و جنسیت زن ارائه می کند.
بررسی ساختارشناسانه دستانهای عاشیقی در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
73 - 99
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختاری دستانهای عاشیقی در فرایند شکل گیری و تکامل این ژانر (فرم) ادب شفاهی، هدف اصلی این پژوهش است. بر همین اساس این سؤال پیش می آید که دستانهای عاشیقی عصر صفوی چه ساختاری داشته و اسکلت وجودی آنها چگونه شکل گرفته است. برای این منظور دستانهای «اصلی و کرم»، «عاشیق غریب و شاه صنم»، «طاهر و زهره»، «نوروز و قنداب»، «شاه اسماعیل و عرب زنگی»، «آرزو و قنبر»، «عباس و گلزار» و «شاه اسماعیل و گولگز» بررسی دقیق شد.این پژوهش نشان می دهد که دستانها پس از پایان دوره حماسه ظهور کرده اند. جمعبندی نظریات فولکلورشناسانی چون پرتو نائیلی بوراتاو، محرم ارگین، حسین اسماعیل اوف و محمدحسین طهماسب مبین این نکته است که ظهور دستانهای عامیانه عاشیقی برای پر کردن فضای باقیمانده از حماسه های قرن 15 میلادی و قرون قبلی است. داستانهای دده قورقود نیز به عنوان محصول دوره گذار از داستان حماسی به داستان عامیانه پذیرفته می شود. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد که ساختار دستانها ضمن اینکه شالوده اصلی حماسه ها را حفظ کرده ، تغییراتی بنیادی یافته و شخصیت های متفاوتی نیز به وجود آورده است.
تحلیل غزل اوّل دیوان حافظ بر اساس نظریه استعاره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
101 - 120
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد شناختی و روش توصیف ابیات و تحلیل آنها بر اساس استعاره شناختی بر مینای کتاب « استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم» به بررسی استعاره مفهومی « عشق سفر است» در غزل اول دیوان حافظ پرداخته است. نگارندگان به این نتیجه رسیده اند که غزل اوّل دیوان حافظ براساس استعاره مفهومی «عشق سفر است» سروده شده و تمامیت آن براساس این استعاره قابل شرح و تفسیر، و تمام اجزای آن است به گونه ای که حافظ با به کارگیری این طرح واره بر آن است تا جنبه هایی از عشق را برای خوانندگان پنهان و جنبه هایی دیگر را برجسته کند. درواقع او تعمداً جنبه ای از بزرگی عشق را نشان می دهد که قدر و منزلت خویش را در دنبال کردن مقصود و معشوق بالا ببرد و اگر درجایی نتوانست به مقصود نایل شود با نشان دادن سختی های راه عشق با برانگیختن احساسات مخاطب او را همراه خویش ساخته، برایش توجیهی آورده باشد. هم چنین حافظ در این غزل هر آنچه در سیر و سلوک عرفانی با آن روبه رو شده در تناظر با اسباب و لوازم سفر قرار داده و نوشته است.
بررسی تطبیقی«آرمان شهر» در شعر ژاله اصفهانی و فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرمان شهر دورنمایی است وسوسه انگیز از جهان آمال و آرزوها.جایی است که هیچ اثری از رنج و درد و بیماری در آن نیست و نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. در شعر معاصر، شاعران برای رهایی از دغدغه ها و دلتنگی های زمانه به ترسیم آرمان شهر در سروده های خود می پردازند. جستار حاضر با رویکردی تحلیلی-تطبیقی، پس از گذری کوتاه به زندگانی فدوی طوقان و ژاله اصفهانی، به بررسی خاستگاه پدیداری اندیشه ی آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر می پردازد و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی بیشتر با اشعار این دو بانوی سراینده با تکیه بر اندیشه ی آرمان شهر است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار، آن است که منشأ شکل گیری آرمان شهر در سروده های این دو شاعر، مشکلات سیاسی اقتصادی و سقوط آرمان های ملی و قومی است و آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر در محورهایی چون بازگشت به دوران کودکی و خاطرات گذشته ی سرزمین، آسایش و آرامش مطلق و وطنِ آرمانی، نمود می یابد.
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمانسخن عشق به آموزه های اساطیری و ادیان می رسد ، و تنها ضیافت عشق بود که فلاسفه را گردهم آورد.عارفان مسلمان با بهره گیری از آموزه های الهی- انسانی و تجربه عشق لطائف حکمی و نکات معرفتی و ادبی مهمی در باره محبت و اسرار آن بیان نمودند. در اندیشه عرفا میل ،موافقت و ایثار از مؤلفه های سلوک عارفانه می-تواند به محبت و عشق بیانجامد. هرعشقی با معرفت توأم است خواه قبل و یا بعد آن ، با وجود ممنوعیت عشق و بیان ناپذیری و مشکلات آن اما به دلیل جاذبه ذاتی ،معرفتی ، وراز وار بودنش در اشعار و رسائل عرفا تجلی نمود.در این سیر تکاملی محبت توأم با زهد با معرفت آمیخته به تدریج جای خود را به آموزه های معرفتی عاشقانه داد، ، با آنکه صوفیان عهد اول هم به راز و رمز عشق آشنا اما در دوره متأخر این آموزه ها عرصه و مجال بیان یافت وبه اوج قله اندیشه های عارفان تبدیل و پارادایم جدید و ماندگار وحدت وجود درعرفان و تصوف شکل گرفت . در این جستاربا روایت ریشه ها ، سیر و تحول مفهوم محبت و عشق در ارتباط با معرفت در عرفان اسلامی مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی قرار گرفته است. کلیدواژه ها: محبت، عشق ، معرفت، عارفان،وحدت وجود
بررسی و تحلیل آیین های سماع کردن، خلوت گزینی و خرقه پوشی در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین کاشانی با رویکرد به اصل فایده گرایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
142 - 165
حوزه های تخصصی:
تصوف اسلامی دارای مناسک متنوعی است که برای رساندن آدمی به سعادت حقیقی در نظر گرفته شده اند. بنابراین، در یک نگاه کلی همه این مناسک دارای فواید معنوی و شناختی عمده ای هستند. عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه به شماری از مناسک عرفانی و ابعاد سودرسانی آن پرداخته که از این بین، سماع، خلوت گزینی و خرقه پوشی برجسته تر به نظر می رسند. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اعمال صوفیانه مذکور از دید اصل فایده گرایی بررسی و کاویده می شود. دلیل گزینش نظریه فایده گرایی، ظرفیت های آن برای رسیدن به تحلیل نوآورانه از آراء کاشانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاشانی همچون فایده گرایان به نتیجه ای که از انجام یک عمل به دست می آید تأکید دارد و صرفاً خود عمل را خوب یا بد نمی داند. همچنین، فواید سماع عبارت است از: تأمین بخشی از نیازهای روحی سالک؛ رفع سآمت روحی و جسمی سالک؛ صیقل وجود آدمی؛ ایجاد محبت در دل سالک؛ آشکار کننده اسرار الهی؛ برقراری ارتباط سالک با عالم لاهوت؛ تقویت ثبات و تمرکز روحی در سالک. فواید اصلی خلوت گزینی عبارت است از: بهره مندی و آگاهی از علوم الهی و معنوی؛ حفظ دین سالک؛ دور ماندن سالک از خطرات درونی و بیرونی؛ مهار کردن نفس اماره و جهت دادن به آن؛ ارتباط-گیری سالک با خداوند؛ بی توجهی به دنیا و مافیها؛ مصاحبت با خداوند و پیامبر. فواید خرقه پوشی نیز شامل این موارد است: ایجاد دگرگونی های مطلوب در عادت های سالک؛ رسیدن به تحولات ژرف درونی از دریچه تغییرات بیرونی و ظاهری.
ارزیابی تفسیر جلوه های تجلی در حکمت مزدیسنا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
242 - 265
حوزه های تخصصی:
عرفان نظری اساسا بر پایه های تفکر و شناخت بنا شده است، در این رویکرد معرفتی، سالکین سیر الی الله، با نفی وجود از کثرات عالم، آن ها را مظاهر اسماء و صفات و تجلی وجود حق دانستند. اما به نظر می رسد بینش وحدت وجود در تجلی اعیان، پیش از آرای عرفان نظری، در ایران اوستایی نیز وجود داشته است، که نشانی از دیرینگی مفاهیم عرفانی در ایران باستان دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل مشابهت های مفهوم تجلی در این دو بینش عرفانی و حکمی است که به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق آن است که تفسیر تجلی صور علمیه الهی در عالم وجود چه شباهت هایی با سیر نزول فَرَوَشی های زرتشتی از جهان مینوی به عالم خلقت دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که دیرینگی تجلی علم خداوند در حقایق موجودات عالم امکان در ایران اوستایی نیز مشاهده می شود. همچنان که در مزدیسنا صور معنوی که در ابدان بشر ساکن است، از مرکز حقیقت صادر گردیده و با نام امشاسپندان فروهری شناخته می شوند؛ در عرفان نظری نیز صورت معنوی تعینات هستی اعیان ثابته نام دارند که در مظاهر عالم متجلی هستند و اﻧﺴﺎن کﺎﻣﻞ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ذات ﺣﻖ اﺳﺖ.
خوانش اسطوره شناختی شعر «باد ما را خواهد بُرد» از دیدگاه نورتروپ فرای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نورتروپ فرای در کتاب کالبد شکافی نقد استدلال می کند که تمام گونه های ادبی از اسطوره سرچشمه می گیرند؛ به خصوص اسطوره زندگی قهرمان و دوره های زندگی او که فرای آنرا با فصول سال تبین می نماید. از نظر فرای فصول سال بازنمون میتوسها سا کهن الگوهایی است که بیانگر کمدی، تراژدی، رمانس و هزل است. منتقدان مجموعه تولدى دیگر فروغ فرخزاد را تجلى دوره تکامل فکرى و شعرى وی مى دانند که با فاصله زیادی از اشعار نخستین او؛ عمق نگاه و اندیشه ای ژرف به جهان هستی پیدا می کند. یکی از اشعار شایان توجه در مجموعه تولدى دیگر شعر باد ما را خواهد بُرد است. این تحقیق سعی دارد با استفاده از خوانش کهن الگویی و به ویژه آرای نورتورپ فرای، تحول در بینش و اندیشه ای که شعر ارایه می کند را در کهن الگوهایی جستجو کند که با مفاهیمی از فصول سال بیان شده اند. یافته ها نشان می دهد سوژه شعر با عبور از میتوس عاشقانه و رمانس زندگی خود و ورود به ساحت میتوس زمستان به درک و آگاهی و تجربیاتی جدید دست می یابد و به بیانی متفکرانه از مفهوم عشق می سد. این تحول را می توان در تحول مفهوم عشق یافت که از مفهومی جسمانی، گذرا و همراه با ویرانی و سرما، به ساحتی آسمانی و جاودانه گذر می کند که آرامش بخش، گرم و حیاتبخش است.
بررسی تطبیقی رویکرد اقلیم شناسی دررمان«مرگ عزیز بیعار»و«اهل غرق» منیرو روانی پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
184 - 212
حوزه های تخصصی:
گستره ادبیات تطبیقی که به تحلیل ساختار ادبی میان ملل مختلف پرداخته و تعاملات ادبی یک کشوررادربرابرکشوردیگر را تجزیه ودربررسی خود به نقطه نظرات مشابه و اختلافات آن ها اشاره می کند.هر پژوهشگری به دلیل وابستگی و علاقه ذاتی به منطقه جغرافیایی، به شکل ناخود آگاه در آثار ی که به رشته تحریردرمی آورد،واکنش های مشابهی با هم کیشان خودبروزمی دهد. این تحقیق با روش تحلیلی-توصیفی به شکل گیری و همانندی تطبیقی اقلیم و ساختار آن در دو رمان اهل غرق اثر منیرو روانی پور و مرگ عزیز بیعار اثر لطیفه تکین پرداخته و نگرش فرهنگ روستایی دراین دو رمان را مورد تحلیل و بررسی قرارداده است، داده های پژوهش نشان دادکه این دورمان درعناصرداستان،پیرنگ آب و هوا،معماری..دارای تفاوت هایی هستنداما وجه شباهت این دو اثر نیز مطمح نظر واقع شده است. در هر دو رمان مرگ داستان در یک روستا اتفاق می افتد که مردمش سنتی و به دور از جامعه مدرن زندگی می کنند و دارای فضایی خارق عادت و همراه با جادو و پریان است و در پایان هر دو رمان قهرمان داستان می میرد.
تحلیل رمان «جای خالی سلوچ» از منظر وضعیت اعتماد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
113 - 144
حوزه های تخصصی:
ادبیات و اجتماع همواره رابطه ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش های ادبی، به ویژه رمان ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه های سرمایه اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پایه های لرزانی که در آسیب های اجتماعی وجود دارد، مسئله بی اعتمادی است. این پژوهش درصدد است بر پایه چهارچوب نظری گیدنز، یکی از مسئله های اجتماعی را در رمان «جای خالی سلوچ» بکاود. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استقصای در متن و استناد به آن تجزیه و تحلیل صورت می گیرد. این مقاله به تشریح علل بروز بی اعتمادی در این رمان پرداخته و به این پرسش پاسخ داده ایم که بی اعتمادی گسترده ای که دولت آبادی روایت می کند، ریشه در چه عواملی دارد. نتایج بیانگر آن است که انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و مصائبی که برای روستاییان به دنبال داشت، تأثیر فراوانی در افزایش بی اعتمادی مردم رنج کشیده روستایی داشته است. از جمله عوامل کاهش اعتماد اجتماعی، شکست سیاست های اقتصادی تابع اصلاحات ارضی و هم زمان با آن، ناتوانی نظام اجتماعی برای پاسخ به مشارکت مردم بوده است. از اساسی ترین پیامدهای اجرای این طرح می توان به بیکاری، فقر و مهاجرت از روستاها اشاره کرد. در حقیقت دگرگونی پایه های حیات اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت و شرایط بد اقتصادی روستاییان، از دلایل اصلی از کار افتادن نبض اعتمادِ بازنمایی شده در این رمان است. بیشترین بی اعتمادی، مربوط به اعتماد نهادی و بین شخصی است که بیانگر بی اعتمادی روستاییان به حکومت و نمایندگان وقت آن است و نشان می دهد که سیاست های حکومت پهلوی دوم در مسیر گسترش انواع اعتمادها نبوده است.
سَمَک؟ تحلیل نام قهرمان داستان «سمکِ عیّار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
1 - 21
حوزه های تخصصی:
از زمان چاپ کتاب سَمَک عیار -نوشته فرامرز پسر خداداد ارجانی به تصحیح پرویز ناتل خانلری- که یکی از کهن ترین نمونه های داستان پردازی عامیانه در تاریخ ادبیات فارسی است، نام قهرمان نخست این داستان، همه جا -از روی جلد کتاب گرفته تا در عنوان و متن برگردان عربی و انگلیسی آن و مقالات بسیار که به زبان های گوناگون درباره آن منتشر شده- سَمَک ثبت شده است. مسئله این است که گویا این نام مشهور، درست نیست و لغزشی بزرگ درباره لفظ و معنی آن رخ داده است. در این نوشتار با درانداختن تردیدهایی منطقی، موشکافی در ناسازگاری های تاریخی و بررسی آن دسته از گزارش های متن کتاب که در آنها به نام قهرمان داستان و معنی آن پرداخته شده است، به نقد این خوانش مشهور از واژه سمک پرداخته و کوشش شده است تا خوانش درست این نام و نیز معنی آن روشن شود. دستاورد این پژوهش آشکار می سازد که ادبیات فارسی درباره نام قهرمان داستان سمک عیّار، از همان آغاز به راهی خطا افتاده است. پس جای آن است که اکنون به جبران آن برخیزد.
تحلیل روان زخم حاصل از جنگ در رمان «زمین سوخته»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
53 - 82
حوزه های تخصصی:
روان زخم، آسیبی روان تنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد می شود؛ تأثیری عمیق بر آن می گذارد و چه بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق می دهد. یکی از حوادثی که تأثیر طولانی مدّت بر روان فرد می گذارد، حوادث جنگ است. از این روی به واسطه جنگ های متعدّدی که همواره در طول تاریخ گریبانگیر کشور ما بوده، به ویژه جنگ تحمیلیِ هشت ساله، روایت ادبیِ روان زخم در آثار برخی نویسندگان ایرانی راه یافته است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بر آن است که نمودهای بیان ادبی این ضایعه روانی را در رمان «زمین سوخته» احمد محمود بررسی کند و آسیب واردشده بر روان هر یک از شخصیّت ها را تحلیل نماید. برای همین، نخست به مباحث نظری درباره روان زخم پرداخته ، سپس تأثیر آن را بر شخصیّت های رمان یادشده تحلیل و بررسی کرده است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که واکنش هر یک از شخصیت ها، با دیگری متفاوت است؛ بدین ترتیب که بر اثر روان زخم های واردشده بر آنان، شخصیّت «شاهد» در آسایشگاه روانی بستری می شود؛ «ننه باران» از شخصیّت پیشین خود فاصله می گیرد؛ «نرگس» دچار افسردگی حاد می شود و «گلابتون» مشاعر خود را به کلّی از دست می دهد. بدیهی است در کنار آثار درخشان داستانی در ستایش از قهرمانی های ظهور یافته در دفاع مقدس این رمان از منظر چارچوب نظری مختار نیز در خور مطالعه می تواند باشد.
بررسی مکانیسم دفاعی روانی گریز در رما ن های غزاله علیزاده با تکیه بر رمان «خانه ادریسی ها» و «شب های تهران» بر اساس نظریه زیگموند فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
28 - 55
حوزه های تخصصی:
مکانیسم های دفاعی، واکنش های روان آدمی در برابر تنش هایی است که روح و روان او را تحت تأثیر قرار می دهند و او را تا مرز از هم پاشیدگی پیش می برند. از نگاه فروید، مکانیسم های دفاعی، به طور ناخودآگاه، منجر به بروز تمایلات و رفتارهایی می شوند که فرد را در برابر تنیدگی ها محافظت می کنند. مکانیسم "گریز" از زمره سازوکارهایی ست که به هنگام فشار روحی فراوان، در رفتار فرد بروز می کند و او را از صحنه های آزاردهنده دور می کند. افراد برای فراموشی اضطراب، خشم و ناکامی، به شیوه ناخودآگاه از مشکل پیش آمده می گریزند و در این گریز، تا حدودی آرامش و تعادل از دست داده خود را باز می یابند. هر چند در این گریز، می توان انتظار پیامدهای منفی را نیز داشت اما روان آدمی، گاه ناگزیر، از این انتخاب است. تأمل در آثار داستانی غزاله علیزاده نشان می دهد که او نسبت به رفتارها و واکنش های افراد در مواجهه با مشکلات، توجه خاصی دارد و مکانیسم های دفاعی را در بروز برخی از رفتارهای قهرمانان آثارش دخیل می داند. این نوشتار با بررسی رفتارهایی از جنس "گریز" با تکیه بر دانش روان شناسی، به تحلیل این رفتارها پرداخته و به ریشه یابی "گریز"هایی اقدام کرده که به گونه ایی، واکنش به اضطرابی بوده اند که بر روان شخصیت ها در طول زندگی وارد شده اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بیش تر زنان آثار غزاله علیزاده و گاه برخی از مردان، در مواجهه با ناکامی ها و اضطراب ها، به دنبال پناهگاهی هستند که تلخی اضطراب را به فراموشی سپارند.
تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی ابوالقاسم لاهوتی بر اساس نظریه «آگاهی طبقاتی» جورج لوکاچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
119 - 150
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی کوشش فکری و ارائه ی آرای منسجم در باب سیاست و زندگی سیاسی و تلاش برای پاسخ گویی به پرسش هاست. اندیشه سیاسی همواره سعی می کند با پی گیری مشکلات و ریشه یابی آن ها به دولت مشروعیّت بدهد و در پی آن، بحران های موجود در جامعه را حل کند. ابوالقاسم لاهوتی نیز از روشنفکرانی است که در اشعار و نوشته های خود، با اندیشه های سیاسی به مسایل اجتماعی و واقعیّت های موجود در جامعه اشاره می کند و پرده از خیانت های قدرت حاکم برمی دارد تا از این طریق مردم ناآگاه را از بی عدالتی های حاکمان وقت آگاه سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی لاهوتی، بر اساس نظریّه ی آگاهی طبقاتی جورج لوکاچ، به نوع شناخت و طرز تلقّی وی از اجتماع و اوضاع جهان پیرامونش، دست یابد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که لاهوتی برای بیان اندیشه های سیاسی خود از چه ساختارهایی بهره گرفته است؟ پیشینه پژوهش در این موضوع بیانگر عدم توجه بسیاری از محقّقین به این امر است و روش تحقیق در این پژوهش از حیث ماهیّت و روش، از گونه توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع بنیادی- نظری است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اندیشه های سیاسی لاهوتی، در چارچوب ساختارهایی چون شخصیّت، هویّت، معرفت (جهان بینی و ایدئولوژی) و ارزش های اخلاقی شکل گرفته و این اندیشه ها مُلهم و متأثّر از آگاهی و دانش دریافته از جهان بیرون اوست که با واکنش های عقلانی مناسب همراه بوده و در اشعارش انعکاس یافته است. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد که اشعار و سروده های لاهوتی بازتاب اندیشه های سیاسی او در چارچوب چنین ساختارهایی است.
Lecture Interartiale des Romans de Malraux. Pour une Poétique de la Peinture et de l’Écriture dans La Condition humaine, L’Espoir(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
129 - 142
حوزه های تخصصی:
Depuis la doctrine de l’Ut pictura poesis, l’on découvre une piste d’analyse assez intéressante sur les rapports de la littérature et de la peinture. L’analyse de l’œuvre malrucienne, à la lumière des interactions suscitées par Mikhaïl Bakhtine, montre qu’elle est constamment en dialogue et continûment régenté par les arts du musée, au nombre desquels la peinture tient une place singulière. Cet article montre que La Condition humaine, L’Espoir et Les Conquérants sont une sorte de récit hybride ayant intégré des techniques et procédés picturaux, des personnages artistes peintres et des descriptions chromatiques, phagocytant la narration et reléguant parfois le récit au second plan. Cela dit, cette propension à l’hyper-référentialisation ou à la modélisation de la pratique picturale crée une synesthésie visuelle, transformant le texte en un catalogue, en un tableau, en un musée. Ainsi le mélange littérature/peinture, le mixage de leur structure et le dialogue entre ces genres sont-ils l’expression d’une esthétique polyphonique ou interartiale dans le roman de l’auteur français.
L’approche de la pragmatique dans la didactique de FLE, à travers une analyse comparative des prépositions française et persane « dans » et « [dar]»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
157 - 171
حوزه های تخصصی:
La préposition en tant qu'opérateur relationnel introduit un élément nominal, un substantif, un nom, un infinitif (Martin, 2017, p.127). L’objet de cette étude est de livrer une analyse pragmatique comparative des prépositions française et persane « dans » et [در ], dans les gammes variées surtout en emploi spatial et temporel. Dans cette recherche, l’objectif porte sur la mise en place d’une étude comparative franco-persane entre le fonctionnement de la préposition ‘’dans’’ pour la formation de syntagme prépositionnelle, afin de montrer les divergences et les convergences. De ce fait, nous nous évertuerons à montrer les gammes variées comme la locativité et la diachronie de la préposition ‘’dans’’ et son homologue persan [در ]. Pour atteindre cet objectif, nous tenterons de mettre en relief le fonctionnement de la préposition dans la langue persane en comparaison avec la langue française à l’aide des exemples dans toutes les deux langues. Le choix d’une approche comparative se trouve justifié par le fait qu’une telle approche offre un avantage d’ordre didactique : les apprenants iraniens de la langue française y trouveront une source à consulter pour vérifier si cette préposition correspond bien à la préposition persane [در ], ou si par contre les deux prépositions divergent et dans quelles mesures. Les résultats prouvent qu’il existe des similitudes des cas exprimant la spatialité mais des divergences à l’échelle temporelle et dimensionnelle.
مقایسه ساختار حکایات مجمع النوادر بنبانی و بهارستان جامی با تاکید بر آبشخور آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادب فارسی کم نیستند آثاری که با عنوانِ مجمع الحکایات، مجمع النوادر و... نوشته شده اند؛ آثاری با ارزش و تأثیرگذار که در کنار محبوبیت و مقبولیت، نقش عظیمی در شکل گیری و پایه ریزی داستان و داستان پردازی در ادبیات فارسی داشته اند. در میان حکایت های این کتب، کمتر حکایاتی یافت می شوند که نویسنده، خود خالق آن باشد. چه بسا نویسنده ای بیشتر حکایات را از منابع پیشین یا آثار هم عصرش آورده و با توانایی هنری و متناسب با سبک متداول عصر خود، آن ها را بر پایه مضمون موردنظر طبقه بندی کرده است. مجمع النوادر، مجموعه ای از حکایت ها و روایت ها و مثل هایی است که توسّط فیض الله بن زین العابدین بن حسام بنبانی معروف به صدر جهان (زنده ۹۰۷ ق) در زمان محمود شاه بیگره (863- 917 ق) تحریر یافته و به نام او اتحاف شده است. بنبانی در این اثر به تصریح خود از منابع هم زمان یا پیشین خویش بهره جسته و در نگارش این کتاب طریق ایجاز را در پیش گرفته است. یکی از این منابع، بهارستان جامی (با 28 حکایت و روایت مشترک) است . با بررسی های انجام گرفته آبشخور اصلی این حکایت ها در متون عربی و فارسی پیش ازاین دو نویسنده نیز یافت شد. بیشترین بسامد را کتب نثر الدّر فی المحاضرات، تذکر ه الحمدونیه و محاضرات الأدباء دارا است. منابع فارسی سهم کمتری از این بسامد دارند. باوجود اشتراکات و افتراقات سبکی و هنری بنبانی و جامی به ویژه توجه بنبانی به ایجاز و وفاداری او به متن اصلی و شیوه ساده نویسی و به نظم درآوردن حکایات توسط جامی سبب شده است اختلافات بسیاری در بیان مفهوم حکایات به وجود آید.
بازخوانی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از حماسه به عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
271 - 290
حوزه های تخصصی:
اسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطوره ای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطوره ای پرتکرار محسوب می شود. اسب به دلیل بهره مندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزه های عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل محبوبیت آن در میان اقوام ایرانی، بیشتر به عنوان اسطوره ای نیک و مینوی شناخته می شود. این مقاله با روش تحلیل- محتوا در پی بررسی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از عصر حماسی به دوره عرفانی است که نتایج پژوهش نشان می دهد اسب در متون حماسی و پهلوانی، دارای نقش و جایگاه ویژه ای است که نیمه پنهان و تکمیل کننده پهلوانان محسوب می شود و یاریگر آنان در تمام مراحل زندگی است. پس از گذر از عصر حماسی، اسب همچنان در متون عرفانی، نمادی از مضامین عالی است؛ اما به دلیل داشتن طبیعت سرکش، به عنوان نمادی از نفس نیز به کار رفته است؛ اما همین نفس، چون اسبی تعلیم پذیر، قابلیت رام شدن دارد که می توان با ریاضت و تمرین، آن را مطیع و رام ساخت.