فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
166 - 183
حوزه های تخصصی:
عاطفه واکنشی است که انسان در برابر تجربیات درونی و محیطی از خود نشان می دهد و شعر با غلبه احساس و عاطفه بر روح شاعر آغاز می شود. عاطفه، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش، احساس و زمینه درونی و معنوی شعر است. با آنکه محرک عاطفی هنرمند، به عوامل محیطی و بیرونی بستگی دارد، اما ارتباطی مستقیم با درون او دارد. هنر عرصه انتقال عاطفه است که به دلیل گستردگی و اهمیت وجوه عاطفی شعر، می توان از ابعاد مختلفی به آن نگریست. عاطفه مهم ترین عنصر شعر است که عناصر دیگر را به خدمت می گیرد. تناسب عاطفه با تصویر، زبان، موسیقی و فضاسازی شعر همه از مواردی حائز اهمیت است. این مقاله به بررسی عنصر عاطفه درشصت غزل از امیرخسرو پرداخته و امتیازات و برجستگی عنصر عاطفه از ابعاد مختلف در غزلیات وی را می نمایاند. نتایج این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی به دست آمده است.
واکاوی نگرش والد سالارانه مسعود غزنوی در تاریخ بیهقی براساس نظریات اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق نظریه اریک برن هر فرد دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری خاصی است که معرف حالت روانی اوست، اما ممکن است همین فرد در حالت روانی متفاوت، الگوهای رفتاری دیگری را بروز دهد که غالبا متناقص با رفتار قبلی اوست، و این سبب پیدایش « نظریه حالات من» شده است. اریک برن بنیان گذار تحلیل رفتار متقابل «حالات من» را به سه بخش والد، بالغ و کودک تقسیم می کند. طبق نظریه اریک برن «والد» یکی از سه حالت شخصیت انسان است که انسان آن ها را از والدین، یا الگوهای قدرت فرامی گیرند. «والد» به دو صورت والد حمایتگر مهربان و «والد» کنترل کننده مستبد ظاهر می شود. که هر کدام از آن ها به دو جنبه مثبت و منفی تقسیم می شوند. این پژوهش با شیوه توصیفی-تحلیلی با استناد به تاریخ بیهقی و نظریات اریک برن و رویکرد میان رشته ای مولفه هایی چون ابعاد سه گانه شخصیت، انواع والد و مصادیق آن را در شخصیت امیر مسعود غزنوی مورد تحلیل قرار می دهد. در این بررسی معلوم می شود که مسعود غزنوی در موقعیت های مختلف چگونه عمل می کند و به چه روشی (من) والد خود را در قالب اعمال خود آشکار می نماید و این رفتار ریشه در چه تنش روحی و روانی وی قرار دارد. از بررسی نتایج این پژوهش چنین استنباط می شود که امیر مسعود در بیشتر مواقع «بالغ» خود را حذف و از حالت «والد» مستبد خود تصمیم گیری می کند و رویکردهایی از جمله اظهار قدرت، تهدید و ارعاب و استبداد را ایجاد می کند.
زمینه ها و نشانه های آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامه فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
231 - 269
حوزه های تخصصی:
بعضی از متون کلاسیک به مثابه اَبَرمتن ها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایه خود را بر سر دیگر متن ها گسترده اند. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتن هاست که نشانه های حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبت های مختلف، از داستان ها، شخصیت ها، اسطوره ها و دیگر ابعاد و جنبه های شاهنامه تأثیر پذیرفته اند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گسترده ای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بوده ایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهره گیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهره گیری ها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستان ها و شخصیت های اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایران دوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستا ن های شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جست وجوی یافتن نجات دهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستان های شاهنامه ، سوق داده است.
تحلیل محتوایی حکایتِ «گازُر و خر او» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
105 - 131
حوزه های تخصصی:
اعمالِ قواعدی خاص در اسلوب، زبان و لحن روایت های گوناگون، یک حکایت را در بافتارِ متن نظم می بخشد. حکایت «گازُر و خر او» برگرفته از کلیله ودمنه، در مثنوی به گونه ای دیگر بازآفرینی می شود و مولانا آن را در روایتی متمایز به کار می برد. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه دو روایت مختلف از حکایت مزبور با توجه به زمینه متن، بررسی تطور و بسط مفاهیم آن در حین گذار از شکلی ادبی به متنی عرفانی، تحلیل محتوایی، تبیین مضامین این حکایت و چگونگی آن در قالب روایتی ویژه در مثنوی است. این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوا و معیارهای نقد و نظریه، به تشریح دلایلی می پردازد که مقاصد مولانا را در بازرواییِ حکایت کلیله ودمنه تفسیر می کند. در اشاره به دستاوردهای پژوهش حاضر می توان گفت مولانا با توسل به نوعی شگرد سخن پردازی، افکار و اعمال شخصیت های اصلیِ حکایت را نماینده دو گروه می خواند تا اغراض قصه خود را در تبیین توبه صحیح تشریح نماید و روابط آن را با اصطلاحات وابسته ای همچون کسب، توکل، تقلید و تحقیق در روایتی نو بسنجد. مولانا در این تأویلِ نوین با استفاده از قابلیت های زبانِ عرفان و خرده حکایاتی دیگر برای تشریح مبانیِ موضوع و دلالت های گسترده آن، بر فهم اسرارِ باطنی از طریق نماد ها تأکید می کند و در اشاره به ماجرای شخصیت ها و تحلیل گفتمان آن ها، درون مایه را برای درک معانیِ ضمنی در بطن حکایتی تازه می گسترد.
بررسی تطبیقی- میان رشته ای امثال و حکم فارسی و سلسله مراتب نیازهای آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به مثابه فلسفه و رویکردی جدید در ادبیات و نقد ادبی، نخست ماهیتی فراملی، فرازبانی و فرافرهنگی داشت، لیکن در ادامه و در قرن بیستم با مطالعات میان رشته ای پیوند خورد. در دوره معاصر و با اولویت یافتن رویکردهای کاربردی همگرا در پژوهش های ادبی، نحله نوین ادبیات تطبیقی، چشم انداز تازه ای را در مقابل پژوهشگران گشوده و حوزه های پژوهشی جدیدی را فراسوی مرزهای شناخته شده پیشین ادبیات ایجاد کرده است. در جستار پیش رو، نگارندگان با نظرداشت رویکردهای نوین ادبیات تطبیقی به ویژه سویه میان رشته ای آن، برآنند تا با اتکا به یک مأخذ معتبر در حوزه امثال: فرهنگ بزرگ ضرب المثل های فارسی، به شیوه ای، از منظر ماهیت، توصیفی تحلیلی و از دیدگاه نوع داده ها، کتابخانه ای اسنادی، به تطبیق امثال با نظریه «سلسله مراتب نیازهای آدمی» بپردازند و با بازجست روان شناخت ادبی مقولات انسانی، علاوه بر نُمایاندن گستره و کارآمدی هر دو حوزه، افقی تازه در برابر پژوهش های آتی پدیدار سازند. از نکات حائز اهمیت در این پژوهش، بیان این حقیقت است که آنچه روان شناسان انسان گرا با نگاه انگیزه شناختیِ رفتار آدمی مطرح کرده اند، پیش از این در متون ادبی کلاسیک ما به صورتی هوشمندانه، گاه همچون هرم مزلو، با ترتیب و تناسبی در خور تأمّل و گاه در تناسبی نه چندان آشکار، بازتاب یافته است. نوشتار حاضر، نخستین پژوهشی است که با مبنا قرار دادن نیازهای هشت گانه، به بررسی و تحلیل تطبیقی آرای مزلو با امثال و حکم فارسی پرداخته است. مقاله درنهایت گویای دو نتیجه کلّی الف) اثبات کارایی و روایی یک نظریه روان شناختی در پیوند با ادبیات عامه و ب) درک هر چه بهتر ارزشمندی امثال و حکم در نمودبخشی به مفاهیم انتزاعی ذهنی است.
نشانه شناسی فرهنگی رمان های هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها و واحه غروب (خوانشی تطبیقی برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 18
حوزه های تخصصی:
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
نقش روزنامه کاوه در تاریخ ادبیات نگاری فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
201 - 215
حوزه های تخصصی:
وقتی از سنت تاریخ ادبیات نگاری فارسی سخن به میان می آید، غالباً نظرها معطوف می شود به ترجمه کتاب های تاریخ ادبیاتی اروپاییان که رویکردها، روش ها و تمهیدات نوینی را در اختیار مورخان ادبی فارسی زبان قرار دادند. بنابراین، اولاً کتاب و ثانیاً ترجمه دو متغیر اصلی در انتقال میراث مغرب زمین به قلمرو زبان فارسی قلمداد می شود. حال آن که اولاً خیلی زودتر از آن که ترجمه کتاب ها چشم مورخان ادبی را به روی جهان های تازه بگشاید، مقالات مطبوعاتی این نقش مهم را بر عهده گرفتند و ثانیاً کوشندگان این حوزه در سه خانواده ژانری ترجمه، تألیف و ترجمه – تألیف فعالیت می کردند. در این میان روزنامه کاوه به اعتبار مشارکت و مساهمت نویسندگانی مثل محمد قزوینی، سید حسن تقی زاده، ابراهیم پور داوود، ادوارد براون، کریستن سن و دیگران بیش از دیگر مطبوعاتی بودند که به این بحث می پرداختند. پرسش اصلی مقاله در همین نقطه شکل می گیرد: سهم مقالات تاریخ ابیاتی که در روزنامه کاوه منتشر می شد، چه نقشی در انتقال میراث غربی داشت و چگونه؟ پرسش های دیگری نظیر این که کدام چهره ها اثرگذارتر بودند و نسبت آثار این ها با گفتمان های مسلط جامعه آن روزگار چگونه بود؟
بررسی تطبیقی مؤلفه های گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان تولی و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
377 - 405
حوزه های تخصصی:
طنز را می توان در دو حوزه ی طنز شیرین و طنز سیاه (گروتسک) دسته بندی کرد. گروتسک به جنبه های تلخ، مشوش و هولناک زندگی به ویژه در وجه فردی آن می پردازد. هدف از این پژوش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است، شناسایی و مقایسه ی مؤلفه های گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان تولی و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هتاکی و دشنام گویی، خنده آور و خوفناک بودن، اغراق، نابهنجاری و عدم اعتقاد به نظام احسن خلقت از مؤلفه های گروتسک در این دو اثر هستند. که در اثر «مغازه خودکشی»، مؤلفه ی هتاکی به شکل بسیار کمتری نسبت به اثر گلشیری به چشم می خورد. همچنین فحاشی ها در این اثر، بر خلاف اثر شازده احتجاب تماماً از نوع غیررکیک هستند. در اثر مغازه خودکشی، مؤلفه خوفناکی خند ه آور به همان میزانی که در اثر شازده احتجاب وجود دارد، اما با کیفیتی دیگر منعکس شده است. در اثر «شازده احتجاب»، مؤلفه ی اغراق دیده نمی شود. با این وجود اثر «مغازه خودکشی» مشحون از اغراق ها و بزرگنمایی هاست. این بزرگنمایی ها تا حد زیادی به فانتزی این اثر نیز مرتبط است. همچنین در اثر «شازده احتجاب»، فضاسازی ها اگرچه سیاه و نابهنجار است، ولیکن هیچ یک از شخصیت ها نگاهی بدبینانه به جهان هستی ندارند. از این رو مؤلفه «عدم اعتقاد به نظام احسن خلقت» از گروتسک تا حد کمی در این اثر منعکس شده است. این در حالی است که اثر «مغازه خودکشی» بر اساس ایده ی اعتراض به جهان هستی و نگاه منفی به روزگار انسان، شکل گرفته است.
مقایسه، بررسی و تحلیل دو نامه از قائم مقام فراهانی و امیر نظام گروسی با تأکید بر نظریه زبان شناسی اجتماعی راجر فالر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، مقایسه، بحث، بررسی و تحلیل ویژگی های زبانی و جامعه شناختی، دو نامه یکی از قائم مقام فراهانی، با موضوعی بین دولتی و دیگری از امیر نظام گروسی، با موضوع مشکلات داخلی کشور، است. از آن جا که این نامه ها در چارچوب نظام ارتباطی قابل بررسی اند، آن ها را با نظریه ارتباطی یاکوبسن سنجیده ایم و از لحاظ پیوند زبان با آگاهی و جامعه، از نظریه راجر فالر که در یک نگاه اجمالی رهیافتی نقادانه برای تحلیل متون ادبی با بهره گیری از داده های دانش زبان شناسی است، استفاده کرده ایم. در این نوشته، نامه ها از جهات مختلفی با هم سنجیده شده و برخی از مشابهت ها و مغایرت های آن ها، توضیح داده شده است. اطلاعات مربوط به موضوع مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به دست آمده و روش تحلیل این داده ها کیفی و تحلیلی بوده است. کوشیده ایم داده های تحلیل شده را در چارچوبی مشخص و زیر عنوان هایی معین قرار دهیم تا دسترسی به آن ها آسان تر صورت پذیرد. هدف از این بررسی نشان دادن طرز نگارش منشآت عصر قاجاریه و چگونگی محتوای اجتماعی و سیاسی آن ها بوده است. مهم ترین دستاورد نویسندگان این بوده است که طرز نگاه این دو نویسنده، که البته خود تابعی از طرز نگاه حکومت به مسایل داخلی و جهانی است، بر زبان آنان اثر گذاشته و سبب اختلاف آن دو شده است.
بررسی دو عنصر کیفی نمایش (کشمکش و صحنه) در داستان اسکندر در شاهنامه از حیث اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
13 - 39
حوزه های تخصصی:
داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی یکی از دراماتیک ترین داستان ها در مورد زندگی اسکندر است. این داستان از حیث دو عنصر کیفی نمایش یعنی کشمکش ها و صحنه های دراماتیک بسیار حائز اهمیت است، به گونه ای که در بین عناصر کیفی این دو را باید استثنایی بی مانند به حساب آورد. بر این اساس در مقاله پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از تقسیم بندی موجود در کتاب شناخت عوامل نمایش به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کشمکش ها و صحنه های داستان اسکندر برای اقتباس چه ظرفیت ها و تنوعی دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کشمکش های این داستان بسیار متنوع یعنی براساس ماهیت عنصر مخالف از نوع کشمکش های جامعه ضد اجتماع، آدمی ضد آدمی، آدمی ضد طبیعت و آدمی ضد جامعه و آدمی ضد خود است و نیز براساس ماهیت کشمکش از نوع همراه با جهش و حرکت است. صحنه های رزم با ایرانی ها، ازدواج با روشنک، مرگ دارا و آیین تدفین او و ... نیز از صحنه های دراماتیک این روایت است که به دلیل برخورداری از ساختار نمایشی بسیار قابلیت این را دارد که فیلمنامه ای نیز با استفاده از این صحنه ها و کشمکش ها نوشته و فیلمی ساخته شود.
بررسی تطبیقی مؤلفه های ادبیات دیستوپیایی در رمان های تهران مخوف و سرگذشت ندیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
205 - 249
حوزه های تخصصی:
«دیستوپیا» (Dystopia) به مفهوم مکانی خیالی است که در آن مردم زندگی غیرانسانی و اغلب ترسناک دارند. زمینه های ظهور دیستوپیا که به آن ادبیات پلیدشهری نیز گفته می شود، آثاری هستند که با بدبینی مفرط به واقعیت زندگی انسان در دنیای معاصر نگریسته اند. این ژانر ادبی افزون بر آنکه نشان دهنده نارضایتی و انتقاد از زمان حال است، تأثیرات خطرناک ساختارهای سیاسی و اجتماعی را بر آینده بشریت بررسی می کند. در جستار حاضر دو نمونه از آثار پلید شهریِ دو فرهنگ متفاوت ایرانی و امریکایی؛ یعنی رمان های «تهران مخوف» از مرتضی مشفق کاظمی و «سرگذشت ندیمه» از مارگارت اتوود، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است. نگارندگان به روش توصیفی- تحلیلی به کشف و تطبیق مؤلفه های پلیدشهری در دو اثر پرداخته اند و سعی کرده اند به این پرسش ها پاسخ دهند که مهم ترین مؤلفه های دیستوپیا در دو رمان تهران مخوف و سرگذشت ندیمه کدامند؟ و این دو اثر در زمینه پلید شهر چه اشتراکاتی دارند؟ مرتضی مشفق کاظمی و مارگارت اتوود در رمان خود با نمایش زندگی شهری و چهره شهری که در آن پلیدی و وحشت حاکم است، هویت ملی، ساختار دولتی و تغییرات اجتماعی را به چالش می کشند. در نهایت، باتوجه به به بررسی و تطبیق دو رمان روشن شد که مواردی مانند فساد در ساختار سیاسی و جامعه توتالیتری، تکنیک های کنترل و پروپاگاندا، جنگ و کودتا، انطباق اجتماعی و مسأله زنان از مهم ترین مؤلفه های پلیدشهری در این دو اثر منتخب به شمار می روند.
مفهوم جهان وطنی در فرایند: در جستجوی اصالتِ خود در دندان های سفید اثر زیدی اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
139 - 162
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا ذاتِ دگرگون کننده مفهوم جهان وطنی و پویایی های اصلیِ تکوین خود، خودبازنگری و خودشناسی را در ارتباط با ساختِ اصالتِ خود در مشارکتِ فرد در تاریخ های مشخص در اثر دندان های سفید نوشته زیدی اسمیت،بررسی کند. با توجه به ظهورِ مفهوم کثرت باوری در تکوینِ خود یا جامعه در بستر فعلیِ دینامیسم های جهانی شدن، این پژوهش به دنبالِ درکِ مفهوم جهان وطنیِ نقدگرایانه در این رمان است. در رمان دندان های سفید ، زیدی اسمیت بر تنوعِ بسترهای فرهنگی و مسیرهای تاریخیِ مختلف تمرکز دارد تا نشان دهد که نمی توان خودشناسی را صرفاً با مفاهیم یک مدلِ ملیِ واحد، همسانیِ جهانی شدن یا گرایش های فردی، تفسیر و بیان نمود. این پژوهش با در نظر گرفتنِ مفهومِ جهان وطنیِ نقدگرایانه از جرارد دلانتی سعی بر این دارد تا نشان دهد چگونه تلفیق تخیلِ جهان وطنی، و کنشگری، چارچوبی را در جهتِ تغییرِ هویت و رشدِ اصالتِ خود در مواجهه روزمره با تنوع اجتماعی به وجود می آورد. به علاوه، این پژوهش، با بررسی ذاتِ فرآیندیِ مفهوم جهان وطنی نشان می دهد که چگونه گرایشِ جهان وطنی به مثابه فرایندی مستمر در تکوینِ خود عمل می کند و اینکه یک فردِ جهان وطنی همواره در فرایندِ شدن است نه اینکه هویتی ثابت داشته باشد. عوامل مختلفی مانند نژاد، تاریخچه شخصی، ارتباطاتِ میان خانوادگی و تعلقِ فرهنگی، با در نظر گرفتنِ مفهوم اصالتِ خود در اثر زیدی اسمیت، مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت.
بررسی کارکرد گفتمانهای بوم محور در رمان منگی نوشته ی ژوئل اگلوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
163 - 187
حوزه های تخصصی:
محیط زیست به عنوان عنصری کنش مند در ادبیات زیست محیطی مشاهده می گردد و یادآور کهن الگوها و حافظه تاریخی انسانها می باشد، انسان خود جزئی جدایی ناپذیر از یک زیست محیط طبیعی است. بر خلاف نقد اکوکریتیک که تبدیل به رشته ای تخصصی در ادبیات شد، نقد اکوپوئتیک با سایر علوم نظیر زبانشناسی، جانورشناسی، جامعه شناسی، انسانشناسی، روانشناسی و غیره آمیخته شد و ابعاد جدیدی در مطالعات ادبی گشود. بررسی رابطه انسان و محیط زیست باعث شد تا به نقش انسان در افزایش و یا کاهش آسیب های زیست محیطی توجه بسیاری شود. بازتاب این امر در حوزه ادبی موجب ظهور گفتمانهای جدیدی در جهت حفظ محیط زیست شد. زیر شاخه های نقد بوم گرا نظیر زبانشناسی زیست محیطی، به زبان به شکل عمل و رفتار اجتماعی با متغیرهای فرهنگ، هویت، طبقه اجتماعی، جنسیت و بسط گفتمانهای اجتماعی پردخت و سبب تغییر نگرش و رفتار انسان ها نسبت به محیط زیست شد. گفتمان زوپوئتیک به تصاویر ادبی حیوان در متون ادبی و تعامل انسان/حیوان توجه نشان داد و گفتمان اکومدرنیسم با بیان نقش فنّاوری در تخریب و احیای محیط زیست، بارهای معنایی جدیدی در گفتمانهای بوم محور آشکار نمود. اگلوف در منگی، با استفاده از تصاویر مربوط به آلودگی و کشتار حیوانات به نقش انسان و مدرنیته در تخریب محیط زیست اشاره دارد. ما با تکیه بر نقد بوم گرا و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، کارکرد گفتمانهای بوم محور در بازتاب ایدئولوژی جامعه را بررسی خواهیم کرد.نتایج نشان از تولید گفتمان مخاطره در برابر ضعف گفتمان حفاظت از محیط زیست دارد. منگی بستری برای شکل گیری گفتمانهای جدید در جهت بسط نگاه انتقادی و ارتقای فرهنگ زیست محیطی است.
تحلیل تطبیقی ایماژیسم در سروده های توماس ارنست هیوم و بیژن الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
189 - 223
حوزه های تخصصی:
ایده ی مکتبی به نام ایماژیسم در اوایل قرن بیستم در اندیشه ی هیوم پس از مطالعه ی اندیشه های برگسون و پاوند پس از آشنایی با ایده ی فنولوزا و مطالعه ی شعر ژاپنی، جهشی در شعر اروپا به وجود آورد و شعر نو را پس از آرتور رمبو و شارل بودلر، به دقت تصاویر و زبانِ مشخص متوجه ساخت. ایماژیسم بر یک شیء یا تصویر خاص به عنوان موضوع اصلی شعر با زبانی روشن و مختصر، تمرکز دارد. این مکتب زیرمجموعه ای از مدرنیسم است که تمرکز خود را روی ارائه ی ماهرانه ی تصاویر عینی می گذارد و زمان را برای صحبت در مورد موضوعات پشت تصاویر هدر نمی دهد و به تصویر اجازه می دهد تا خودش حرف بزند. بررسی راهکارهای ایماژیسمی هیوم به عنوان پدر مکتب ایماژیسم، فرصت مناسبی برای پژوهشگران شعر نو فراهم می کند. بیژن الهی نیز به عنوان شاعر نوگرای ایرانی و به دلیل ترجمه ی اشعار نو اروپا و آمریکا توانست این مکتب را در سروده های خویش بازتاب دهد. بازبینی هم زمان هنرنمایی این دو شاعر در این راهکار شعری، به روشن شدن پیش زمینه ی فکری، فلسفی و فرهنگی آن دو می انجامد. الهی و هیوم در ایماژسم شاعران موفقی بودند و تفاوت این دو شاعر علاوه بر بافت فرهنگی و پیشینه ی ذهنی آن دو در این نکته بود که هیوم به عنوان آغازگر این مکتب بیشتر به چهارچوب ایده ی خود پایبند بود ولی الهی پس از عبور از شعر نو و موج نو، در بخش ها و دوره هایی از سرایشش به این مکتب روی آورده بود. پس زمینه ی ذهنی هیوم فلسفه و قوانین کهنسال آن و زوایه ی دید تازه به دنیا و پس زمینه ی ذهنی الهی در بخشی از سروده هایش عرفان شرقی بود.
واکاوی سه اثر از مجموعه داستان های نیکولاکوچولو بر پایهی نظریهی «خواننده ی درون متنِ» ایدن چمبرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
245 - 270
حوزه های تخصصی:
نظریه ی « خواننده ی درون متن» ایدن چمبرز به عنوان یکی از شاخص ترین نظریه های حوزه ی نقد ادبیات کودک و نوجوان در پی آن است تا در هر اثر، به بررسی میزان کوشش و موفقیّت مؤلّف در به رسمیت شناختن کودک و نوجوان در مقام خواننده و در لابه لای صفحات کتاب بپردازد. چمبرز برای شناخت خواننده ی نهفته در متن و ویژگی های او، توجه به هر اثر و تحلیل آن را بر پایه ی چهار مؤلفه ی«سبک، زاویه دید، طرفداری و شکاف های گویا» ضروری دانسته است. از شاخص ترین کتاب های داستانی کودک در سال های اخیر که مکرّراً ترجمه و به چاپ رسیده مجموعه داستان های نیکولاکوچولو از«رنه گوسینی» نویسنده ی فرانسوی است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و با ارائه ی شواهد مثال از متن فرانسه، به بررسی سه جلد از این مجموعه داستان« نیکولا کوچولو و دوستان»، «نیکولا کوچولو و زنگ تفریح» و«نیکولا کوچولو دچار دردسر می شود»که متشکّل از45 داستان است پرداخته است . حاصل آنکه در میان فرایندهای چهارگانه ی نظریه ی مذکور، به ترتیب دو عنصر«طرفداری» و«سبک» به علّت قدرت منحصر به فرد نویسنده در طنزپردازی، شگرد شخصیّت پردازی ملموس، جانبداری از جهان کودکی و بهره مندی از کلمات ساده پر رنگ تر است. سپس «زاویه دید» اول شخص که باعث تولید ساختارهای زبانی و واژگانی یکسان، ثبات در لحن و یکپارچگی در سراسر داستان ها شده و بعد عنصر«شکاف های گویا» که باعث می شود با طرح سؤال در ذهن مخاطب او را به دنبال ادامه ی ماجرا برای کشف پاسخ بکشاند کارکرد بیشتری داشته است.
بررسی نقش فرزندپروری در اخلاق ناصری با تکیه بر نظریه دیانا بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 135
حوزه های تخصصی:
سبک فرزندپروری یکی از نظریه های مطرح در حوزه روان شناسی است که در آن به بررسی جایگاه خانواده و تعامل آن با فرزندان می پردازد. براساس تقسیم بندی که «دیانا بامریند» از انواع سبک فرزندپروری ارائه کرده، چهار نوع شیوه فرزندپروری اقتدارگرایانه، مسامحه گرایانه، مستبدانه و آسان گیرانه را معرفی می کند و براین اساس به تحلیل نقش والدین در تربیت کودکان می پردازد. خواجه نصیرالدین طوسی، حکیم، فیلسوف و متکلم بزرگ قرن هفتم هجری، در اثر ارزشمند خود، اخلاق ناصری که از مهم ترین رساله های حکمت عملی به شمار می رود، در سه باب اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدن به تحلیل انسان، خانواده، تعلیم و تربیت و جامعه می پردازد. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی نمودهای تعلیم و تربیت و شیوه های فرزندپروری در اخلاق ناصری براساس نظریه دیانا بامریند بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، آنچه خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری از شیوه های تربیتی فرزندان و نقش والدین ارائه می دهد، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است. از سویی دیگر، تحلیل مؤلفه های موجود در این اثر ما را به دستاوردهای درخوری در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در ادبیات کلاسیک، به ویژه ادبیات تعلیمی می رساند.
تصحیح 26 بیت از بوستان سعدی؛ مصحَّحِ دکتر غلامحسین یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
325 - 360
حوزه های تخصصی:
در میان تصحیحات معتبر و مشهور بوستان سعدی از جمله نسخه مصحح غلامحسین یوسفی با وجود محاسن بسیار، اشتباهاتی نیز به چشم می آید و با توجه به اینکه تصحیح استاد یوسفی در جامعه ادبی و دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان یکی از منابع اصلی درس اشعار سعدی مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است، نگارنده که سالیانی چند به تدریس بوستان در دانشگاه اشتغال دارد، ضمن ارج نهادن به زحمات و کوشش های ارزنده ایشان بر خود فرض می داند اشکالاتی که حین مطالعه و تدریس به نظرش رسیده است با خوانندگان این اثر به ویژه قشر دانشگاهی در میان بگذارد. برای این منظور، نخست بیت هایی که به نظر می رسید از لحاظ معنایی یا ساختار نحوی، ارتباط عمودی با بیت های دیگر و... اشکال و ایرادی دارد، استخراج کرده و با مراجعه به شرح نسخه بدل ها به شیوه فنی و قیاسی با استناد و استشهاد به اشعار سعدی و بعضاً شاعران دیگر، ضبط ارجح را انتخاب کرد. از این رو، در مقاله حاضر، 26 نمونه از این اشکالات طبقه بندی و به ترتیب زیر مطرح و بررسی شده است: 1- اشکالاتی که به معنای کلمه یا جمله مربوط می شود. 2- بیت هایی که با سبک سخن سعدی همخوانی ندارد. 3- اشکالاتی که مربوط به نحو کلام است. 4- اشکالاتی که ناشی از بی توجهی به رسم الخط متن است. 5- اشکالاتی که به ارتباط عمودی ابیات مربوط می شود.
مجازی سازی الگوی مفهومی آموزش گامی مؤثر در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان
حوزه های تخصصی:
نظر به اهمیت روزافزون آموزش مجازی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و نیز محدودیت ها و مشکلات این نوع آموزش، نظیر کاهش ارتباط میان مدرس و زبان آموزان، بی انگیزگی و بی میلی فراگیران به شرکت در بحث های کلاسی و نیز فاصله گرفتن از انجام کارهای تعاملی، پژوهش کاربردی حاضر کوشیده است تا با هدف هموار ساختن مسائل و مشکلات مذکور، به پیشنهاد تدریس زبان فارسی بر اساس الگوی مفهومی آموزش و ارائه راهکارهایی جهت تدریس مجازی آن بپردازد. الگوی مفهومی آموزش در بر دارنده کلان شایستگی های شناختی (تفکر های خلاق، انتقادی، سیستمی و آینده نگر)، هیجانی اجتماعی (مدیریت درون فردی و میان فردی)، حسی ادراکی (مدیریت محیط و حواس) و ارزش ها است که با هدف همسو سازی فعالیت های آموزشی با نظام تعلیم و تربیت مطرح شده است. در این جستار که به شیوه کیفی انجام شده است، جهت آموزش مجازی مهارت های چهارگانه زبان یعنی شنیداری، گفتاری، خوانداری و نوشتاری بر اساس مؤلفه های الگوی مفهومی آموزش، ابتدا یک نمونه درس برای سطح پیشرفته آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بر اساس الگوی مذکور شبیه سازی شد ه و پس از آن راهکارهایی جهت تدریس مؤثر آن در فضای مجازی ارائه شده است. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که آموزش زبان فارسی در فضای مجازی بر اساس الگوی مذکور، کاربردی و قابل اجرا است و می تواند به رفع مشکلات و محدودیت های این نوع تدریس کمک شایانی نماید.
ارزیابی محتوای دستور در کتاب «پارسا» فارسی عمومی (1) در سطح مقدماتی، بر اساس رویکرد دستور آموزشی
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
238 - 283
حوزه های تخصصی:
این مقاله به ارزیابی دستور آموزشی دوره مقدماتی در کتاب «پارسا» فارسی عمومی (1) در زمینه آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان می پردازد که بر اساس رویکرد ارتباطی، به ویژه چارچوب دستور آموزشی تنظیم شده است. برای دستیابی به این هدف، نخست، دیدگاه های مختلف درباره تعریف دستور، ویژگی های دستور آموزشی و اصول مبانی نظری از نگاه زبان شناسان بیان گردید. نگارنده پس از مطالعه مباحث نظری دستور، به یک بازبینه در اصول دستور آموزشی دست یافت. بعد از این مرحله، اساتید آموزش زبان، روایی سؤالات را بررسی نمودند و با توجّه به شاخص های ارزیابی محتوایی، زبانی، روش شناختی و ساختاری دستور آموزشی و ملاک های رویکرد ارتباطی، بازبینه ای با 22 سؤال تهیه شد. در ابتدا، مفاهیم، کارکردها و صورت های دستوری موجود در کتاب فارسی عمومی( 1) در اختیار اساتید مرکز آموزش زبان فارسی قرار داده شد. بعد از جمع آوری فرم های ارزیابی، داده های بازبینه به وسیله نرم افزار spss بررسی گردید. مؤلفان در خصوص «روایی مباحث کتاب»، «آموزش دستور زبان برای ارتباط و انجام کار»، «تأکید بر کارکردهای زبانی»، «آموزش نکته های دستوری به صورت چرخه ای»، «تناسب مفاهیم درس ها با کارکردها»، «تناسب کارکرد مفاهیم و صورت دستوری با سطح و نیاز زبان آموزان»، «طراحی مناسب درس ها» و «جذابیّت موضوع تمرین ها» شاخص های مذکور را به درستی در محتوای کتاب لحاظ کرده اند. در برخی از موارد مانند: «تمرین های گشتاری»، «درجه بندی تمرین ها از نظر سطح دشواری»، «حفظ شدن ترتیب منطقی کارکردها، مفاهیم و صورت دستوری» و همچنین «آموزش مؤثرتر قواعد دستوری با مواد کمک آموزشی» و «کارکرد، مفاهیم و صورت دستوری متناسب با یادگیری» مؤلفان باید با مراجعه به کتاب، موارد فوق را اصلاح کنند.
تأملی در مفهوم فنا در اندیشه بیدل و مولانا و تفاوت آن با فنا در عرفان هندی (بودایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
93 - 110
حوزه های تخصصی:
مولانا نماینده تصوف خراسان و بیدل نماینده سبک هندی و پرورش یافته هند و آگاه به عرفان بودایی و اسلامی، هر دو است و اگرچه در شیوه بیان متفاوت اند، در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. یکی از این مفاهیم عرفانی فناست که در اشعار مولوی و بیدل کاربرد گسترده ای دارد. مولانا در مثنوی حدود 89 بار و بیدل در اشعار خود حدود 101 بار به این مفهوم عرفانی اشاره کرده است. فنا از مسائل مهم در نظام فکری مولوی است، مولوی به شیوه تمثیلی قرآن، فنا را تفسیر می کند و آن را استحاله نفس دانی به نفس عالی می داند و بیدل گاه با قراردادن واژه «فنا» در جایگاه قافیه و گاه با تشبیهاتی مانند «خواب فنا»، «گرداب فنا»، «محراب فنا»، «مضراب فنا» و «رسن تاب فنا» به توصیف و تصویر مقوله فنا می پردازد. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که دیدگاه بیدل و مولانا درمورد مقام عرفانی فنا چیست و وجوه اشتراک و افتراق فنای اسلامی با فنا در عرفان هندی کدام اند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که بیدل دهلوی با آنکه در بستر عرفان بودایی بالیده، عرفان او رنگ و بوی اسلامی خود را حفظ کرده است.