فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
201 - 232
حوزه های تخصصی:
رمان «تخم شر» از بلقیس سلیمانی یکی از آثار متمایز ادبیات داستانی معاصر فارسی است که نویسنده طی آن، تلاش کرده است تا از طریق قصه ای پرکشش و مملو از خرده روایت هایِ متنوّعِ فرعی، به موضوع «شر» به عنوان مفهومی مجادله آمیز و خطیر بپردازد. در طول این رمان، خواننده مکرّراً، با مفهوم شر از منظرهای مختلف فلسفی، الهیّاتی و اخلاقی گرفته تا برداشت های عامیانه و حتی واژگانی آن مواجه است. همین تنوع در کاربرد باعث ایجاد این سردرگمی می شود که نویسنده کلاً با کدام تعریف و کاربرد از مفهوم «شر»، همداستان است و اساساً، چه ارتباطی میان جزئیات و فرایند روایت با تعابیر مختلف از این مفهوم وجود دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مبانی نظری ذکرشده از سوی دارل کوئن ( Koehn Daryl )، موضوع «شر» در رمان یادشده مورد بررسی قرار گیرد. کوئن ضمن نقد دیدگاه های اخلاق گرایان در زمینه سرشت آگاهانه و عامدانه «شر»، منشأ شرور را فرایندهای ناخودآگاهی می داند که از جهل ما در شناخت خودمان سرچشمه گرفته اند. از میان شخصیت های رمان «تخم شر»، «سهراب» بیش از همه با مسأله «شر» پیوند دارد: شخصیت ملول، خودشیفته، ناسپاس، مفلوک و خودنمایی که زندگی و جوانی خود و همسرش «ماهرخ» را قربانی شرارت درونی اش می کند. نتایج بررسی اعمال و افکار این شخصیت بر اساس آموزه های کوئن، نشان می دهد که ملال، ازخودبیگانگی و وسواس جلب توجّه و تأییدِ دیگران، اصلی ترین خاستگاه های «شر» در این شخصیت محسوب می شوند. این فرایندهای ناخودآگاه «سهراب» را به بازیگری تبدیل می کنند که تمام زندگی اش را بر سر بازی در نقش های مورد پسند و تأیید دیگران، تباه می سازد.
شمس الدین شاهین؛ میراث هنری و فعالیت های اصلاح گرایانه ی او در امارت بخارا
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
141-157
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی فعالیت های فرهنگی و ادبی شمس الدین شاهین در امارت بخارا است. هرچند میراث ادبی شاهین بسیار غنی و شناخته شده در ورارود (ماورإالنهر) است؛ اما بیشتر پژوهش های ادیبان تاجیک پیرامون او، به خط سریلیک است. شاهین علاوه بر قریحه بلند شاعری، در علوم مروج دینی و شیوه های درست حکومت داری یکی از چهره های شهره روزگار خود بود. سال ها برای بهبود نظام آموزش و پرورش و علوم موردنیاز جامعه و همگام با زمان، دیدگاه ارائه کرد و برای اصلاح دستگاه حکومت داری و روش های بهتر اداره مملکت با امیر مشوره های سودمند می نمود؛ اما درباریان آغشته به فساد هر نوع بهبود در نظام حکومت داری را برای خود نابودی و پایان مأموریت می دانستند، به همین دلیل شاهین از دایر ه حلقه خاص امیر تا اندازه ای منزوی و مورد بی مهری قرار گرفت. بر این اساس ضرورت شناخت او برای دیگر فارسی زبانان و اهل ادب که به رسم الخط نیاکان (فارسی) می خوانند و می نویسند ملموس است. در این مقاله نخست زندگینامه شاهین با استفاده از آثار چاپ شده گرد آوری شده، سپس میراث فکری او مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و در پایان واکنش امیر بخارا و درباریان در برابر اندیشه و فعالیت های ترقی خواهانه نامبرده بحث شده است
بررسی ویژگی ها، انگیزه ها و علل اجتماعی سیاسی پدیده هتاکی در ادبیات دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۱۵۷-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم ادبیات دوران مشروطه عنصر تندزبانی است که از آن به «ناشکیبایی زبانی» تعبیر می کنیم. این ویژگی در دو ساحت بروز می کند: یکی خشونت درون گروهی (یعنی هتاکی های ادیبان نسبت به یکدیگر) و دیگری برون گروهی (یعنی هتاکی به افراد و نهادهای خارج از حوزه ادبیات). هجو و تندزبانی در ادبیات کلاسیک ایران نیز وجود داشته است، اما این پدیده در ادبیات عصر مشروطه چند ویژگی دارد: اول هدف آن که از مباحث شخصی و حوزه خصوصی به عرصه اجتماع کشیده و به تندزبانیِ سیاسی بدل می شود. دوم عرصه انتشار آن که از دیوان های اشعار به روزنامه ها و نشریه های عمومی منتقل می شود. سوم، وجود نوعی شعر غیررسمی و بداهه است که شخص هجاگو قصد قطعی برای انتشار و عمومیت دادن به آن نداشته، اما به دلایل مختلف منتشر شده است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با ارائه نمونه های متعددی از خشونت لفظی در هر دو ساحت ذکرشده، تصویری از وضعیت ادبی عصر مشروطه ارائه می دهیم. سپس با بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی این دوران، انگیزه ها و علل بروز پدیده خشونت ادبی را می کاویم. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که اختلاف سیاسی، رقابت بر سر پایگاه اجتماعی، بی توجهی به صورت و ساختار شعر و ضعف در زبان ادبی و برجسته کردن رذیلت های اخلاقی طرف مقابل انگیزه های بروز تندزبانی در این دوره هستند. همچنین بی ثباتی سیاسی و رواج هرج و مرج، بی اعتنایی به اصل مدارا و اصرار بر تعصب، علل اجتماعی و سیاسی رواج این پدیده هستند.
تحلیل نقش و جایگاه بن مایه خیر و شر در روند تصویرسازی نگاره های خان هفتم رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۲۰۳-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
نبرد خیر و شر یکی از بن مایه های اصلی شاهنامه است. بن مایه ها به سبب خاصیت تکرار شوندگی و تشخص یافتگی در شبکه های تصویری و رواییِ متن، نقش شاخص و پایه ای دارند، به همین جهت، در اضافه کردن لایه های معنایی به متن، یاری می رسانند. عرصه رویارویی خیر و شر در شاهنامه و ادب حماسی به زندگی اجتماعی انسان ها وارد شده و به شکل داستان های حماسی و پهلوانی و در قالب بن مایه ها در متن، پدیدار می شود. در فرایند تصویرسازی متن، بن مایه ها، دستمایه نگارگر، جهت تولید تصویر می شوند و عناصرِ تصویری، مطابق با بن مایه های به کار رفته در متن ادبی، در ترکیب بندی قرار می گیرند و کارکرد نماد و نشانه را می یابند. پرداختن به این مسئله که در فرایند تصویرسازی یک روایت حماسی، بن مایه های ادبی چه نقشی در شکل دهی به روایتِ تصویری دارند، از مسائل مطرح شده در این جستار است. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این سؤال است که نقشِ بن مایه هایِ ادبی خان هفتم رستم در تصویر سازی نگاره های مصور شده و تبدیل متن شاهنامه به متنِ تصویری چیست؟ و نگارگر از چه شگردهایی جهت ظهور و بروز این بن مایه ها در تصویر، بهره برده است؟ این پژوهش با ماهیت تحقیق کیفی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، انجام خواهد شد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای خواهد بود. نتایج تحقیق نشان می دهد که نمادها و نشانه های تصویری در نگاره ها، هم راستا با ظهور و بروز بن مایه در متن آشکار می شوند. این ترجمان تصویری از متن ادبی سبب می شود که نگارگران در ترکیب بندی و پلان بندی اثر، براساس اولویت استفاده از بن مایه های به کار رفته در پی رنگ ادبی، از این عناصر استفاده کنند.
نقد و بررسی ترجمه اسامی خاص به فارسی در ادبیات فانتزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
۲۱۹-۱۹۳
حوزه های تخصصی:
اسامی خاص در ادبیات نقش های مختلفی ایفا می کنند. این نقش در ادبیات فانتزی که معمولاً دارای جهان ثانویه مخصوص به خود است پررنگ تر است و این اسامی در این جهان خیالی نقش های متنوعی پیدا می کنند. نقد و بررسی چگونگی ترجمه این اسامی، افق تازه ای برای مترجمان فراهم می آورد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف نقد ترجمه فارسی اسامی خاص در پنج رمان شاخص ژانر فانتزی طراحی شد. پژوهشگران ابتدا اسامی خاص را در متون رمان ها شناسایی و نقش های ثانویه این اسامی را مطابق مدل گیبکا (2018) مشخص کردند. سپس با بررسی ترجمه فارسی اسامی خاص، به بررسی و نقد راهکارهای ترجمه ای پرداختند و در نهایت مشخص شد که برخلاف نگاه غالب، عدم ترجمه اسامی خاص در متون ادبی، همواره بهترین راهکار ترجمه ای نیست و با مد نظر قرار دادن نقش های ثانویه اسامی خاص، مترجم می تواند راهکارهای ترجمه ای دیگر را جایگزین کند. پس از بررسی داده های پژوهشی مشخص شد که راهکار ترجمه هرگز موجب ازبین رفتن نقش معنایی نشد، درحالی که راهکار عدم ترجمه در مواردی موجب شد که این نقش در متن مقصد از بین برود. از طرفی عدم ترجمه هرگز موجب از بین رفتن نقش بومی سازی نشد. درنتیجه انتخاب راهکار ترجمه با توجه به نقش های ثانویه اسامی خاص، سبب حفظ این نقش ها در متن مقصد خواهد شد.
ارزیابی کیفیت ترجمه تصاویر بلاغی نور و تاریکی در قرآن در پرتو الگوی جولیان هاوس (نمونه پژوهی: آیه 40 – 35 سوره نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، کیفیت ترجمه تصاویر بلاغی آیات 40-35 سوره نور را در گزیده ای از ترجمه های فارسی و انگلیسی از منظر رویکرد جولیان هاوس ارزیابی می کند. تصاویر بلاغی نور و تاریکی از جمله کلیدی ترین تصاویر بلاغی مرتبط با دو مفهوم خیر و شر است که معناهای ظاهری و باطنی خاص خود را دارند و در کتاب های تفسیری، معناها و برداشت های گوناگون از آنها ارائه شده است. الگوی پیشنهادی هاوس، دو وجه کاربر و کاربرد متن اصلی و مقصد را در راستای ایجاد تعادل نقشی بررسی می کند. وجه کاربر به تشخص زبانی، گویش، زمان و حوزه عملکرد و وجه کاربرد به رسانه و مشارک مربوط می شوند. انتخاب ترجمه های فارسی و انگلیسی مبتنی بر سیر گاه شمارانه و مقبولیّت و پذیرفتگی میان عوام و خواص خوانندگان، از میان گزیده ای از ترجمه های فارسی و انگلیسی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد همه مترجمان، ضمن توجه به صورت و ساختار زبان مقصد هم عصر خود، تصاویر بلاغی این سوره را عیناً در زبان مقصد بازآفرینی، و ترجمه ای تحت اللفظی از این تصاویر ارائه کرده اند که در راستای اهداف دین شناختی آیات این سوره قرار دارد. در مجموع، مترجمان، ترجمه ای آشکار از این تصاویر ارائه کرده اند و طبق الگوی هاوس، ترجمه های فارسی و انگلیسی بررسی شده، هیچ انحراف معنادار و محسوسی را از متن اصلی قرآن نشان نمی دهند و مترجمان در هر دوره، این تصاویر را بسته به ویژگی های زبانی فرهنگ مقصد ترجمه کرده اند. در مجموع، شاید اتخاذ رویکردی تلفیقی از الگوها، در ارزیابی کیفیت ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم کارآمدتر باشد.
اسرار نزع خافض در قرآن (نقد ترجمه ها: بررسی موردی پنج آیه از قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلوب نزع خافض یا حذف حرف جر، از مباحث مهم در حوزه افعال لازم و متعدّی در زبان عربی است و دانشمندان نحو در کتاب های نحوی، ابوابی را به این بحث اختصاص داده و اقسام و قواعد آن را بیان داشته اند؛ اما آنچه در این میان مغفول واقع شده است، نگاه به این مبحث به عنوان یکی از جلوه های اعجاز بیانی قرآن و ظرایف و جنبه های بلاغی و تأثیرگذاری این قاعده نحوی در تفسیر و ترجمه آیات و کارکردهای زیبایی شناختی معنایی آن است که با توجه به شواهد قرآنی، بسیار کاربردی و دارای اهمیت است. قرآن کریم با به کارگیری برخی اسلوب های بلاغی ازجمله نزع خافض، به برجسته سازی نکات قابل توجهی در سیاق می پردازد و برای روشن شدن معنا و مفهوم دقیق آیات و درک زیبایی بیان و عظمت معجزه قرآن در بعد بلاغت آن، باید به هر نوع حذف و یا اضافه حروف و حتی حرکات توجه داشت. در این مقاله کوشش شده است به روش تحلیلی – توصیفی، به صورت موردی، با مطالعه پنج نمونه از مواضع اسلوب نزع خافض در قرآن کریم، اثر بلاغی، تفسیری و تأثیر پیام های هدایتی این اسلوب در ترجمه و تفسیر آیات، بررسی و کاستی های ترجمه ها و تفاسیر قرآن تبیین شود و در هر یک از موارد، ترجمه ای دقیق و صحیح و در برخی موارد، نوین بر اساس رویکرد تفسیری صحیح ارائه گردد.
تحلیل نظریه معنا درمانی ویکتورفرانکل در آثار احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و معنای زندگی، در حال حاضر یکی از دشوارترین و مهم ترین سؤالات انسان است. امروزه پاسخ گفتن به این پرسش و پرداختن به این موضوع بیش از گذشته احساس می شود. ویکتور فرانکل نظریه پردازی است که از رهگذر تجربیات سختی که داشته است به این پرسش پاسخ گفته است. وی در مکتب خویش که «معنا درمانی» نام دارد، کوشیده است تا به انسان یادآور شود که هرکس در زندگی و نهاد خود معنایی را باید کشف کند تا به وسیله آن بتواند از سختی ها بگذرد و از پوچی و یاس در امان بماند. فرانکل معتقد است هدف و معنا باید به گونه ای باشد که حتی سخت ترین لحظه های زندگی هم معنادار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های معنا درمانی در شعر دو شاعر معاصر، شاملو و اخوان ثالث و مقایسه دیدگاه این دو شاعر نسبت به معنای زندگی است تا از این راه بتوان به راه کارهایی برای دریافت معنای زندگی ارائه داد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است؛ به این ترتیب که ابتدا سه مؤلفه مهم از این نظریه توضیح داده می شود و سپس در شعر شاملو و اخوان ثالث به بررسی و مقایسه پرداخته شده است. جامعه آماری در این تحقیق مجموعه آثار دو شاعر به طور کامل است. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که شاملو سه مؤلفه عشق، رنج و مرگ را پذیرفته است و از هرکدام معنایی برای ادامه زندگی پیدا کرده است؛ و برخلاف او اخوان ثالث دچار خلأ وجودی است و دائم علیه زندگی خود در طغیان است.
حرکت به سوی انتزاع در دو روایت کلامی و تصویری بررسی صحنه آغازین بوف کور و نقاشی انتزاعی کاندینسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مطالعه ای بینامتنی است که به بررسی وجوه همانندی بوف کور به عنوان آغازگر داستان مدرن فارسی و نقاشی انتزاعی/آبستره واسیلی کاندینسکی و چگونگی کارکرد لایه حسی- ادراکی در آن ها می پردازد. این مشابهت را بین صحنه آغازین بوف کور و شروع هنر انتزاعی واسیلی کاندینسکی (زاده 1866. مسکو) که خود او توصیف نموده، نشان می دهد؛ با هدف مطالعه بوف کور به عنوان یک «درون متن» یعنی متنی که حضور متون دیگر را منعکس می کند. کاندینسکی، که یکی از آغازگران هنر انتزاعی است، از معروف ترین و اثرگذارترین هنرمندان سده بیستم است و صادق هدایت نیز نویسنده ای مشهور در ادبیات ایران و جهان است. نتایج پژوهش مشابهتی را درشروع آفرینش هنر کلامی (داستان بوف کور) و خلق هنر دیداری (نقاشی کاندینسکی) نشان می دهد که حرکت به سوی انتزاع را رقم می زند. این حرکت در هر دو هنر با مکاشفه ای آغاز می شود که نور در آن نقش اساسی دارد و در هر دو، آنچه برای سوژه لذت بخش است، دور شدن از واقعیت است و این امر ریشه در وجه انتقادی بوف کور و هنر کاندینسکی دارد.
خوانش انتقادی مجموعه شعر «طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی با رویکرد هرمنوتیک میان فرهنگیِ مال، کیمرله و ویمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیایی که تعامل و مواجهه با دیگری و بیگانه و هم زیستی با وی، حقیقتی انکارناپذیر محسوب می گردد، ارائه راهکاری برای اجرای بی خطرترین و مسالمت آمیزترین شیوه های تعامل و هم زیستی منظور نظر تمامی اندیشمندان میان فرهنگی با رویکردهای گوناگونشان محسوب می شود. به باور اندیشمندان میان فرهنگی، این شیوه ها از مسیرِ چگونگی فهمِ- خود- از- دیگری- می گذرد. اهمیتِ شیوه های تعامل، گفت وگو و درک دیگری، گفتمان میان فرهنگی را به شیوه ای مبسوط، به مسأله فهم از دیدگاه هرمنوتیکِ میان فرهنگی متمرکز کرده است. بازتاب رفتارهای هر فرهنگ نسبت به فرهنگ های بیگانه، معیاری برای تحلیل جهان بینی فرهنگ ها نسبت به یکدیگر است که در زبان، عقاید، آداب و رسوم، قوانین و فرهنگ هر ملت جریان دارد. شعر و هنر را نیز از آن جهت که بازتابی از حقایق جهانند، می توان منبع مناسبی برای بررسیِ نوع فهم حقیقتِ ذاتِ دیگری در یک فرهنگ و تلقیِ-خود- در رویارویی با فرهنگ بیگانه دانست. در این پژوهش با بررسی مجموعه شعر « طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی، نگاه شاعر به دیگری، بیگانه، فهم و درک دیگری و شیوه های تعامل با آن از منظر هرمنوتیک آنالوژیکِ مال، دیالوگ چند سویه ی کیمرله و نیز پولی لوگ ویمر، مورد مداقه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهمیت حضور، درک هویت، تعامل و هم سخنیِ با دیگری ضمن پاسداشت هویت خودی در جامعه ای اسلامی و نیز درک تفاوت های میان خود و بیگانه، از درون مایه های برجسته مجموعه شعرِ «طفلی به نام شادی» و هم سو با آرمان های مدّ نظر اندیشمندان هرمنوتیک میان فرهنگی است.
تحلیل نظام مندی استعاره مفهومی زمان، در اشعار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام مفهومی ای که با آن می اندیشیم، ساختاری استعاری دارند که با عنوان استعاره های مفهومی در فرهنگ، هنر و آداب و رسوم انسانها ظاهر می شوند و این امر در بحث زبان شناسی شناختی قابل بحث و بررسی است. استعاره های مفهومی به عینی سازی امور ذهنی می پردازد و نگرش شاعران و نویسندگان را در حوزه های مختلف این مقوله، مورد ارزیابی قرار می-دهد. یکی از این مفاهیم انتزاعی، زمان است. پژوهش حاضر، در راستای این موضوع و با تکیه بر نظریه مذکور صورت گرفته که در آن به تحلیل مفهوم مورد بحث در آثار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی پرداخته شده است. در آثار شاعران مذکور، زمان به صورت های مختلفی عینی می گردد، پرتو کرمانشاهی زمان را به صورت انسانی خون ریز و محمد جواد محبت، زمان را به صورت انسانی سخاوتمند می بیند، نگاه دو شاعر به مقوله زمان در بحث حیوان انگاری نیز بسیار به هم نزدیک است و با دیدی منفی به زمان می نگرند. گاهی زمان در اشعارشان به صورت پرده و حایل جلوه می کند و گاهی به صورت اشیاء قابل شمارش؛ آنان از زمان به عنوان مکانی محصور یاد می کنند که نگرش هر یک در این امر متفاوت است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده که در آن ضمن عینی سازی مفهوم زمان، اشتراکات و افتراق-های حوزه های مختلف آن را برای مخاطبان شرح و تفسیر نموده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگاه محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی در عینی سازی مفهوم زمان با امور طبیعت نیز نمود بارزی دارد
اجتماعیات در آثار بهرام صادقی از منظر کارناوال گرایی باختینی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
13 - 32
حوزه های تخصصی:
ادبیات از همان زمان پیدایش اش، اجتماعیات را در خودش بازتاب می داده است. ولی اوج این تحقیقات به متفکرانی چون کارل مارکس در قرن نوزدهم و گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن و تری ایگلتون و فردریک جیمسون و پی یر ماشری و... در قرن بیستم برمی گردد که دنبال خوانشی جامعه شناختی از ادبیات در آثار ادبی بودند. و این تحقیقات وقتی اوج گرفت که در نیمه اول قرن بیستم ولادیمیر پراپ ریخت شناسی قصه ها را نوشت و نشان داد که این قصه ها تقریباً در تمام جهان به لحاظ ساختار خیلی شبیه هم هستند و بعد از او میخائیل باختین آمد روی تاریخ شفاهی و فولکلورها و سنت ها از جمله کار کرد که اوج تحقیقاتش کتابش راجع به فرانسوا رابله بود که نشان داده بود چطور رنسانس در اعتلای فرهنگ شفاهی نقش داشته و رابله چطور توانسته بود از این فرهنگ شفاهی موجود و فولکلورها در اجتماعیات تاریخ بشریت استفاده بهینه بکند تا آثار پنج گانه اش را خلق کند که همچنان یکی از بهترین آثار ادبی جهان باقی بماند، طوری که منتقدان و رمان نویسان بزرگی چون میلان کوندرا همچنان بر پیوند رئالیسم گرتسک و فرهنگ شفاهی در آثار او تأکید کرده اند. این خنده کارناوال در آثار بهرام صادقی به خنده ای تلخ و هجوآمیز تبدیل شده است و نه خنده ای از سر شادی و سرور. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد نشانه ها و شاخصه های کارناوال را در آثار صادقی و مخصوصاً داستان سراسر بررسی کنیم و پی ببریم علت این دگرگونی خنده شاد به خنده سیاه چیست؟
بررسی پارادایمی مناسبات جامعه، اندیشه و هنر مکتب اصفهان (با تکیه بر مفهوم حرکت در فلسفه، شعر، معماری و نقاشی)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
65 - 84
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی – سیاسی ای که به واسطه تأسیس حکومت صفوی در ایران روی داده بود، با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت حکومت، سرعت بیشتری گرفت. در پی این تحولات، اندیشه و هنر این عصر، دستخوش دگرگونی هایی شد و مکتبی در این زمان شکل گرفت که بعدها مکتب اصفهان و یا سبک اصفهانی نامیده شد؛ مکتبی که برخلاف اندیشه ی آن جهانی و کل گرای عرفانی، دیدی زمینی و جزئی نگر داشت. جستار حاضر، در پی آن است تا با استفاده از نظریه ی تامس کوهن و تمرکز بر پارادایم حاکم بر این عصر، به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه رویدادهایی که در عصر صفوی به وقوع پیوست، سبب شد حرکت، به عنوانی پیش فرضی مشترک، در اندیشه و هنر مکتب اصفهان نمود یابد. بر اساس یافته های این پژوهش، دگرگونی هایی که در جامعه عصر صفوی و شهر اصفهان در زمان شاه عباس اول روی داد، باعث گرایش به زمین و روی گردانی از عوالم دیگر شد و همین امر باعث شد، حرکت و متعلقات آن، که از جمله مؤلفه های گرایش به زمین هستند، نقشی اساسی در خلق شعر، نقاشی و معماری این دوره داشته باشند و همچنین فیلسوفان نیز با بهره گیری از این پیش فرض و تأکید بر آن به تبیین و حل مسائل فلسفی بپردازند.
بازشناسی عناصر هویت بخش شیعی در شعر جاسم الصحیح، شاعر معاصر عربستانی
حوزه های تخصصی:
شعر شیعه به عنوان گونه ای مهم از ادب دینی و با ویژگی های منحصر به خود نقشی حائز اهمیت را در گفتمان پردازی شیعه در تمام ادوار تاریخی داشته است. عناصر هویت بخش ادب شیعی، شاعران شیعی را صرف نظر از جنسیت، تبار، زبان و قومیتشان ، از طریق باورها، عواطف، نمادها و مناسک مذهبی مشترک به هم پیوند می زند و از آن ها یک جامعه شیعی می سازد. شاعران شیعه، شعر را رسانه ای بلیغ برای ترسیخ و نشر مؤلفه های مذهبی خود قرار داده اند تا سلاحی برای مبارزه با انحرافات، ظلم و تعبد بوده و یادآور مبدأ ظلم ستیز و حرکت زای تشیع باشد. جاسم الصحیح شاعر عربستانی وشیعی اهل احساءنیز در شعر خود به مؤلفه های هویت بخش شیعی، پرداخته و در میان مسلمانان اهل سنت بر عقاید شیعی خویش، پابرجا مانده و منقبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اهل بیت: را یکی از مقوله های اصلی شعر خود قرار داده است. هدف جستار حاضر بررسی چگونگی به کارگیری و پردازش این مؤلفه ها با روشی تحلیلی-توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قالب های زبانی شاعر سرشار از عاطفه ی صادق، می باشدو به طور کامل ودقیق، هدفمند و برنامه ریزی شده ایدئولوژی وی را البته غیر مستقیم و بسیار گیرا منتقل می کند و تربیت ذوق و معرفت مخاطب را به همراه دارد.
بازتاب جنسیت مردان در دیوان شاعران زن، بر اساس دیوان پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدرضا پاشایی* زینب عرب نژاد ** حسین آریان*** چکیده اگرچه در تاریخ ایران تعداد زنان شاعر دربرابر مردان بسیار کمتر است؛ اما نمایندگان بسیار مهم و قابل توجهی از زنان فرهنگ سازی از مهستی گنجه ای تا شاعران معاصر هستند که هریک توانسته اند اشعاری درخور بسرایند. ازآنجاکه عموم شاعران ما مرد بوده اند و حضور زن در ادبیات کلاسیک کم رنگ است، بررسی حضور مفهومی و محتوایی «مرد» در اشعار زنان می تواند نگاه دقیق تری برای تحلیل اشعار آنان به ما بدهد. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیل تصویرگری شاعران زن درباره ی مردان است. مرد در اشعار این شاعران گاه در نقش معشوق و گاه به عنوان جنسیتی در برابر دوگانه (زن- مرد) و گاه حتی به پیروی از ادبیات کلاسیک در معنای عام انسان توصیف شده است. با توجه به این اهداف، پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ دادن به این سؤال هاست: زنان شاعر از چه تصویری برای توصیف مرد و نقش مرد استفاده می کنند؟ این تصاویر چگونه به بازنمایی افکار زنان درباره ی جنسیت می پردازد؟ در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، تمامی اشعار سه شاعر زن به صورت تحلیلی – توصیفی در زمینه ی تصاویر زبانی و مجازی دررابطه با مرد موردمطالعه و مقایسه قرار گرفته که نمونه هایی از آن ها همراه با تحلیل ارائه خواهد شد. یافته ها نشان می دهد که نگاه به جنسیت، میان سه شاعر تفاوت چشمگیری دارد؛ سلطه ی نگاه مردسالارانه در اشعار پروین که تحت سیطره ی ادبیات کلاسیک فارسی است، بیش از سایرین بود، درعین حال نگاه فردگرایانه همراه با استقلال و مساوات طلبی در اشعار سیمین بیش از فروغ فرخ زاد بود. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان تهران pashaei.reza@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان arabnejadz@yahoo.com *** استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران arian.amir@iauz.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 28/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 11/12/1400
Motivations et attitudes d'apprentissage du français chez les étudiants Iraniens en milieu universitaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Cet article présente les résultats d'une étude menée à l'université Shahid Chamran d'Ahvaz en Iran, qui visait à explorer les attitudes et les motivations des étudiants envers l'apprentissage du français en tant que matière universitaire. L'étude a utilisé un questionnaire de motivation et d'attitude, ainsi que des entretiens semi-structurés avec des étudiants du département de la langue française et du département de la langue anglaise.
Les résultats ont montré que les étudiants du département de la langue française ont une attitude et des motivations significativement plus positives envers l'apprentissage du français que les étudiants du département de la langue anglaise. Les étudiants du département de la langue française ont choisi d'étudier le français comme matière universitaire et ont un intérêt prononcé pour la culture et la littérature françaises, ce qui contribue à leur motivation pour l'apprentissage de la langue. En revanche, les étudiants du département de la langue anglaise ont des motivations plus variées et certains considèrent que l'apprentissage du français est un défi.
Ces résultats peuvent aider à améliorer les programmes d'enseignement du français aux universités iraniennes, en répondant aux besoins et aux motivations des étudiants des deux départements. Il est important de concevoir des programmes qui tiennent compte de la différence d'apprentissage du français en tant que matière universitaire et en tant que deuxième langue étrangère.
La fonction paradoxale de l’habillement dans le roman Madame Bovary(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
.
Les études antérieures sur le chef-d'œuvre de Gustave Flaubert se sont penchées sur les personnages du récit, mais elles ont moins abordé la question de leur tenue et sa fonction contradictoire dans les rapports sociaux. Le roman de Madame Bovary montre que les gens sont fortement influencés par la classe aisée de la société dans leur apparence. En d'autres termes, les riches offrent une forme d'unité aux masses, et les privent de leur individualité. Cette recherche porte sur le processus de transformation de l'individu et les transformations que lui impose la consommation. En fait, le sujet de l’habillement est à la base d'un récit écrit pour critiquer une société consommatrice. Donc, la couture dans sa fonction contradictoire étant à l'origine de la créativité de l'ouvrage constituera le sujet de cet article. Si le but de Flaubert était d'écrire un "livre sur rien", son point de vue à l'égard de la contradiction y existant l’a fait atteindre ce but. L’article présent, en appuyant sur les idées de Pierre Bourdieu, examinera le rôle du vêtement dans le processus de socialisation des personnages. Il essayera d'en montrer la fonction inversée aussi bien que son influence sur l’héroïne du roman.
جایگاه شاه و باور مذهبی به وی در اندیشه مردم عصر صفوی با نگاهی به متون ادبیات شیعی و با تأکیر بر دیوان صائب تبریزی
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
177 - 203
حوزه های تخصصی:
باور به شاه در دوره صفوی یکی از اعتقادات مهم درمیان مردم و تاثیر گذار بر کنش های اجتماعی و زندگی روزانه آن زمان بود. یکی از منابع مهم در دوران صفوی دیوان اشعار و ابیات باقی مانده شاعران این عصراست. منابع ادبی می توانند بازتابی از افکار جامعه باشند.اشعار صائب تبریزی به عنوان ملک الشعرای دربار و هم عصر سه شاه صفوی نیز شاهدی مناسب در کنارسایر دادهای تاریخی برای درک جایگاه شاه و باور به وی در میان مردم و زندگی آنها است.با توجه به مساله پژوهش که بررسی باورهای عامه به شاه ایران در متون ادبی و تاریخی این دوره علی الخصوص دیوان صائب تبریزی است تا دریابد چه درکی از شاه و جایگاه وی در میان ادیبان ، مردم و صائب تبریزی به عنوان نمونه ای از جامعه ی عصر صفوی بوده است؛ سوالات پژوهش این خواهد بود: شاه در باور مردم و صائب تبریزی دارای چه ویژگی هایی بود؟ این ویژگی هاچه تاثیری بر زندگی مردم می توانست داشته باشد؟شاه در باور مردم به عنوان شخصی مقدس، نایب ائمه، مرشد کامل طریقت، شفا دهند و مبرا از گناه شناخته میشد که اطاعت از وی واجب و فرامین وی حتی بر فرامین شرعی اولویت داشتند، ویژگی برجسته شاه عدالتش بود و بنا بر نسب قدسی که داشت امری ذاتی برای وی به حساب می آمد زندگی مردم می توانست با هر تصمیمی از شاه و حتی یک خواب وی دچار تغییر شود. این پژوهش با تکیه بر روش توصیی-تحلیلی و استناد به کتب ادبی صورت پذیرفته است.
بازتاب دین های گونه گون در شبیه خوانی اسلامی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
95 - 131
حوزه های تخصصی:
گرچه شبیه خوانی در میان آگاهان جهان به عنوان تنها نمایش جهان اسلام یا منسجم ترین و مهم ترین نمایش شیعیان ایران زبان زد شده است، روایت هایش به روی دادهای اسلامی محدود نماند. شبیه خوانی ایران به ویژه در زمان بالندگی و پویایی دوره ی ناصری آرام آرام از ماجرای شهادت حضرت علی و عاشورای سال 61 هجری فراتر رفت و شهادت و زندگی دیگر امامان و جنگ های پیامبر و زندگی یارانش را در بر گرفت. سپس شرایطی تازه، ضرورت شکل گیری شبیه نامه هایی با روایت های نوین را پدید آورد و شبیه نویسی را به دوره ای تازه کشاند. وام گیری روایت هایی از کتاب های مقدس و زندگی مردمان دیگر دین ها و شکل دهی آن ها در فرم شبیه خوانی در این دوره روی داد و چنان گسترش یافت که دامنه ی روایت به شخصیت های هم دوره ی شبیه سازان نیز رسید. پدیدآوران شبیه، ایرانی مسلمان بودند ولی نیم نگاهی به ادیان و تمدن های دیگر نیز داشتند و می کوشیدند توجه تماشاگران غیرمسلمان را همانند هم کیشان خویش به اجرای شان بکشانند؛ گویی شبیه سرایان در پی ارتباطی گسترده تر بودند. آن ها می توانستند هر روایت دیگر را (حتا در زمان دیگر و جایی دیگر) با شگرد گریز به ماجرای کربلا پیوند بزنند تا تماشاگران دریابند که «کل یوم عاشورا و کل عرض کرب بلا». شخصیت های یهودی و مسیحی و هندو و نیز دین های مانوی و زردشتی حضوری پررنگ تر نسبت به دیگر ادیان در شبیه خوانی دارند. بنا بر این شبیه خوانی ایرانی-اسلامی در دوره ی گسترش برخلاف نمایش های مذهبی اروپا به پی روان دین اجراگران محدود نبود بل که همانند نهادی تئاتری و نه صرفاً ایدئولوژیک یا آیینی به ارتباطی گسترده با تماشاگران گوناگون می پرداخت.
بررسی چرایی و چگونگی تأویل آیات قرآنی در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
9 - 36
حوزه های تخصصی:
کشف المحجوب نخستین کتابی است که در تصوف به زبان فارسی تألیف شده و استناد به آیات قرآن از ویژگی های سبکی این متن کهن به شمار می آید. در این پژوهش، چگونگی تأویل آیات قرآنیِ به کاررفته در مقدمه و شش باب آغازین این کتاب، که مؤلف در آن به موضوعات بنیادین تصوف پرداخته، بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که هجویری در این بخش از کتاب برای بررسی و تبیین 17 موضوع نسبتاً کلی و گوناگون به 55 آیه از قرآن استناد کرده که برداشتش از 27 آیه صحیح بوده، از 26 آیه برداشت شخصی داشته و در تأویل 2 آیه خطای آشکار داشته است . بر این اساس، تأویل بیش از نیمی از آیات بررسی شده مورد استناد هجویری، شخصی بوده که اثبات مدعا و مطلوب مؤلّف و تفسیر مدِّ نظر وی از برخی مفاهیم تصوف عامل اصلی برداشت های شخصی و ناصحیح او از این آیات است. از عوامل اصلی این تأویلاتِ نادرست، می توان به تقلید هجویری از پیشینیان، شناخت محدود او از آیات و روایات و استفاده هدفمند از آن، انگیزه خاص وی در اثبات مدّعا و مطلوب خویش، و نوعی خودباوری برآمده از آشنایی او با عرفان و تصوف اشاره کرد. کشف المحجوب نخستین کتابی است که در تصوف به زبان فارسی تألیف شده و استناد به آیات قرآن از ویژگی های سبکی این متن کهن به شمار می آید. در این پژوهش، چگونگی تأویل آیات قرآنیِ به کاررفته در مقدمه و شش باب آغازین این کتاب، که مؤلف در آن به موضوعات بنیادین تصوف پرداخته، بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که هجویری در این بخش از کتاب برای بررسی و تبیین 17 موضوع نسبتاً کلی و گوناگون به 55 آیه از قرآن استناد کرده که برداشتش از 27 آیه صحیح بوده، از 26 آیه برداشت شخصی داشته و در تأویل 2 آیه خطای آشکار داشته است . بر این اساس، تأویل بیش از نیمی از آیات بررسی شده مورد استناد هجویری، شخصی بوده که اثبات مدعا و مطلوب مؤلّف و تفسیر مدِّ نظر وی از برخی مفاهیم تصوف عامل اصلی برداشت های شخصی و ناصحیح او از این آیات است. از عوامل اصلی این تأویلاتِ نادرست، می توان به تقلید هجویری از پیشینیان، شناخت محدود او از آیات و روایات و استفاده هدفمند از آن، انگیزه خاص وی در اثبات مدّعا و مطلوب خویش، و نوعی خودباوری برآمده از آشنایی او با عرفان و تصوف اشاره کرد.