فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر، منظومه «کار شب پا» ی نیما از منظر جامعه شناسی مورد تحلیلی قرار گرفته است و نشان داده شده که پیوند قابل درکی میان اثر هنری– ادبی و اوضاع اجتماعی وجود دارد. اثر ادبی گاهی بازتاب ایجابی وضعیت بیرونی جامعه است و گاهی بازتابی سلبی دارد که به انتقاد و اعتراض نسبت به آن وضعیت می پردازد. هر چند اشعار نیما بازتابی از روح حاکم بر زمانه اوست، غالبا در انتقاد و نفی مناسبات اجتماعی عصر سروده شده است. کار شب پا، به عنوان منظومه ای واقع گرا در توصیف نظام طبقاتی و کارکرد و روابط میان دو طبقه فرودست و انتقاد غیر مستقیم به این نظام سروده شد. در این مقاله نخست از شعر اجتماعی نیما و تحلیل کار شب پا سخن رفته و در پایان مایه های رئالیستی شعر چون زبان، عناصر بومی و شکل ارگانیک شعر و تناسب آن با جامعه ارگانیک به بحث گذاشته شده است.
بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" جهان امروز، با پدیده های تازه خود- بویژه در دو سده اخیر- با جهان گذشته کاملا تفاوت کرده و دیگر گونه شده است. انسان معاصر، در جهان امروز، با سلیقه های تازه ی خود، دنبال هنر و ادبیات دیگری ست تا بازگوینده زندگی واقعی امروز او باشد. شاعرانی که به این ضرورت مسلم توجه نکرده اند، بی گمان فرزند زمان خویشتن نیستند.
سیمین بهبهانی (متولد 1306) از غزل سرایان نوگرای معاصر است که در طول دوره شاعری اش، آرام آرام، از سنت های شعر گذشته فارسی فاصله گرفته و به نوآوری پرداخته است.
جلوه های زندگی امروز و پدیده های مربوط به آن، در سروده های نخستین بهبهانی حضوری کمتر دارند و بیش تر به گونه ای سطحی، خام و سنتی بیان شده اند؛ اما در مجموعه های آخر او اشعاری پخته با ساختاری استوار، جلوه های گونه گون دنیای امروز را به شایستگی و شیرینی باز می تابند. در برخی از این سروده ها، هیچ عنصر سنتی از شعر گذشته- بجز وزن و قافیه- بر جای نمانده است.
"
امپریالیسم زبانی از دیدگاه نقدی عزّالدّین المناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عزالدین المناصره (1946- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید که موضع گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا-آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمه بیگانه ساز، به بررسی نقادانه امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهش های ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاه های عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابه ابزار «انتقال فرهنگ»، به عنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد می کند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطه طلبان، در کشورهای جهان سومی، از یک سو، به منزله «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگ ها و زبان های ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومی گرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزش های ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانه ها و اینترنت و تعامل های سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار می گیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی برمی شمرد.
شیوه های روایت پردازی در گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" ساز و کار جهان واقعیتی که سعدی در حکایت های گلستان در پی بیان و تصویر آن است، به همراه ساختار حکایت های پردازی های گلستان، آن را در موضعی کاملا متفاوت و متمایز از کتاب های تعلیمی و حکایت های اخلاقی رایج در ادب فارسی، قرار می دهد. در این نوشتار کوشش شده تا این دو وجه و سایر جلوه های حکایت پردازی های گلستان، به ویژه از منظر چگونگی حضور راویان مختلف و رابطه میان راوی «روایت پرداز» و «کنش گر» ، به بحث واکاوی گذاشته شود. از این رهگذر توجهی خاص و نسبتا مفصل به ساختار حکایت ها از جنبه «زاویه دید» مبذول شده است. بر این اساس راویان روایت ها به پنج دسته تقسیم شده اند:
الف: راوی دانای کل مداخله گر، ب: دانای کل بی طرف، ج: دانای کل محدود، د: اول شخص درگیر، ه: اول شخص ناظر. نتیجه ای که از بررسی آماری که از مجموعه حکایت های هفت باب نخست گلستان به دست آمده است، نشان می دهد.
آمار بیشترین کاربرد متعلق به راوی نوع «الف» است، و راوی نوع «د» کم ترین شمار را به خود اختصاص داده است. افزون بر آن در تحلیل آماری این نکته نیز به اثبات رسید که میزان به کارگیری زاویه دیدهای گوناگون، متناسب با مضمون و محتوای هر باب است و از این جهت رابطه معنی داری میان مضمون هر باب با شیوه روایت پردازی وجود دارد.
"
نوع ادبی مناجاتهای منظوم فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ناقدان ادب ، شعر را به چهار نوع اصلی تقسیم می کنند که عبارت است از : 1-شعرحماسی 2- شعر نیمایی 3- شعر غنایی 4- شعر تعلیمی . برای تعیین نوع ادبی مناجات به تعریف آن ، توجه می کنیم که عبارت است از : " راز و نیاز بنده و بیان عجز و نیاز او به پیشگاه خداوند که با صفای قلب و رقت احساس ، انجام می شود ". از آنجا که از راز و نیاز با خداوند ، مایه های قوی احساسی و عاطفی وجود دارد ، ماهیت مناجات از دیدگاه انواع ادبی " غنایی" است ؛ اما با توجه به آنکه مناجاتهای منظوم فارسی بیشتر با نوعی آموزش ، همراه است ، آن را غنایی – تعلیمی می نامند . عواطف حاکم بر مناجات های فارسی ، همان احساس عجز و نیاز در برابر خداوند و امید به عفو و رحمت اوست .
مقایسه شخصیت های تاریخ بلعمی و شاهنامه از حیث کارکرد حماسی - اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بلعمی و شاهنامه فردوسی از مهم ترین آثار قرن چهارم هستند که علی رغم داشتن موضوعی مشترک (تاریخ ایران) و نگارش در برهه زمانی نزدیک به هم، در کنار شباهت های بسیاری که در آنها دیده می شود، تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. یکی از تفاوت های مهم و قابل اعتنا، پرداخت متفاوت شخصیت های حاضر در این دو اثر از حیث حماسی – اسطوره ای است. مقایسه 27 تن از شخصیت های مشترک این دو کتاب اعم از شاهان و پهلوانان بخوبی بیانگر این اختلاف است؛ در تاریخ بلعمی 17 درصد شخصیت ها کاملا اسطوره ای اند، حال آنکه در شاهنامه این تعداد به 34 درصد می رسد. درصد شخصیت های حماسی نیز در تاریخ بلعمی و شاهنامه، به ترتیب 24 در مقابل 30 است. عمده ترین دلایل این اختلاف ها تفاوت در منابع و مآخذ، تفاوت در سبک کار، اقتضایات شاعری فردوسی، دخالت یافتن باورهای مذهبی فردوسی در برخی از روایت ها و رویکرد متفاوت فردوسی و بلعمی در روش عقلانی سازی روایت ها است. شاهنامه فردوسی علاوه بر اسطوره ای تر بودن، حماسی تر از تاریخ بلعمی نیز هست؛ هر چند دیده می شود که وجه اسطوره ای برخی از شخصیت ها مانند: کیومرث و... در تاریخ بلعمی پر رنگ تر است و یا از دیدگاه حماسی، بعضی از شخصیت ها در اثر بلعمی، نمود برجسته تری یافته اند.
«روانشناسی کمال در مثنوی»
حوزه های تخصصی:
این مقاله سرآن دارد که بگوید مولانا پیش از روان شناسان کمال، به منش و هویت اصیل انسان می اندیشیده و از این که این موجود اشرف در حل مسایل حیات موی می شکافد ولی از معرفت خویش که سودمندترین معرفت هاست، غافل مانده، درد می برده است.بنابراین نویسنده در آغاز از «شخصیت» و چیستی آن به اختصار سخن گفته و زمینه را برای سنجش اندیشه های مولانا با روان شناسان دیگر فراهم آورده است.در گام بعدی ساختار اندیشه مولانا را در باب سلامت نفس و چگونگی دست یابی بدان بر رسیده و دو عنصر بنیادین این اندیشه، یعنی «نقص» و «کمال» را بازشناخته و گزارش کرده است. البته برای این که سخن به درازا نکشد و نوشته از حد یک مقاله بیرون نرود، در این نوشته اولین عنصر اندیشه مولانا، نقص، مورد بحث قرار گرفته و آن دیگری، کمال، به نوشته یی دیگر موکول شده است.
شیوه داستان نویسی چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله، به بررسی آثار داستانی صادق چوبک، از جهت عوامل فنی داستانی، مانند طرح، شخصیت، گفت وگو و...اختصاص دارد.هدف اصلی آن است تا شیوه برخورد، چوبک، به عنوان یکی از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه، با عوامل مدرن داستاننویسی شناخته و از این رهگذر، سبک نویسندگی وی نیز مشخص شود.میزان تأثیر مکتب ادبی ناتورالیسم و نیز نهضت مدرنیسم، بر شیوه داستاننویسی چوبک، از دیگر اهداف این مقاله است.
"
مضامین و بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری معاصر ایران را به سه دوره مشروطیت، عصر پهلوی و روزگار انقلاب اسلامی تقسیم کرده اند. یکی از پیشروان ادبیات پایداری معاصر، میرزا محمدصادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوران مشروطه، است که بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار سیاسی و اجتماعی وی دیده می شود. این پژوهش با ذکر مختصری از زندگی و احوال ادیب الممالک، به بن مایه های ادبیات مقاومت در اشعار وی، چون وطن دوستی، ظلم ستیزی، ابراز انزجار از دشمن، دعوت به اتحاد ملی، غیرت اسلامی، حق طلبی، مرثیه بر شهدای راه آزادی، ستایش از آزادی و مشروطه و مضامینی از این دست پرداخته است.
نوع بیان ادیب الممالک برای بازگویی این مضامین، به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بیان غیرمستقیم وی نیز به دو دسته حکایت ها و داستان های تمثیلی و سمبل ها و استعارات منفرد درباره موضوعاتی چون ایران، استبداد و استعمار، مشروطه و مستبدان و مشروطه خواهان دروغین قابل تقسیم است. از طریق بن مایه ها و تحلیل آنها در اشعار وی، می توان سیر تفکر، نمودهای آن و گستره اندیشه پایداری را در حوزه جغرافیایی ایران عهد مشروطه و حوزه اندیشگانی شاعران آن عهد، بررسی کرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
رستم اژدهاکش و درفش اژدها پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اژدهاکشی از جمله مواردی است که تنی چند از پهلوانان نامی ایران از جمله رستم، بدان دست یازیده اند؛ چرا که در گستره اساطیر ایران، اژدها، نماد خشکسالی است و در واقع، کشتن اژدها نماد پیروزی ترسالی بر خشکسالی است. اما موردی که در ایران با نماد خشکسالی بودن اژدها تناقض دارد، رستم دستان است. او اگر چه در خوان سوم، خود نیز به کشتن اژدها موفق می شود، هم درفش او اژدها پیکر است و هم به نیای خود ضحاک (اژی دهاک اوستا) نیک می بالد که این امر با اژدهاکشی او و نماد خشکسالی بودن اژدها در اساطیر ایران تناقض دارد. نگارنده در این جستار به این نتیجه رسیده است که درفش اژدها پیکر رستم و تقدس اژدها در دیدگاه او احتمالا تحت تاثیر اساطیر چین به ایران راه یافته است؛ از این رو اژدهایی که توتم رستم است و سخت آن را گرامی می دارد برخلاف اساطیر ایران، نماد باران و طراوت و ترسالی است
تحلیل نشانه شناختیِ داستان کوتاهِ داش آکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی به مثابه نظریه ای ادبی در چند دهه آخر قرن بیستم توجهات زیادی را به خود جلب کرده و در برنامه های درسی و نظریه انتقادی جایگاه ویژه ای یافته است. پژوهشِ حاضر نیز در پی آن است تا رویکردی نشانه شناختی را در تحلیل داستان کوتاهِ «داش آگل» از صادق هدایت به کار گیرد. هدف ما خوانش متن با استفاده از عناصر موجود در آن، برای دست یابی به معناهای آشکار و پنهان متن است. در این راه از کوچک ترین عناصر موجود در متن تا بزرگ ترین آن بهره می گیریم، زیرا معنا چیزی انتزاعی و فضایی است و زمانی می تواند صورتی عینی یابد که به لفظ درآید. تحقق این عینیت هم در گرو عناصر زبانی است: آوا، واژه، گروه، جمله و در نهایت متن. یافته ها حاکی از آن است که فضای عمومی داستان با زبان متن همراه است و سازوکارهای زبانی در راستای القای معنای موردنظر عمل می کنند.
سبک هندی و مدعیان پیشوایی آن (بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری شاعران پیشگام سبک هندی بر شکل گیری این سبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پیچیده و مبهم در کتابهای تاریخ ادبیات ایران، سرآغاز و چگونگی شکل گیری سبک هندی است. مطالعه نظر محققانی که به این مساله پرداخته اند از فراوانی دیدگاه های ارایه شده حکایت دارد. برخی محققان این سبک را نتیجه ناگزیر سیر طبیعی شعر فارسی دانسته، برخی دیگر این سبک را در ارتباط با عواملی اجتماعی و محیط شکل گیری آن بررسی کرده اند. در این میان، پژوهشگرانی هم هستند که ریشه این سبک را نه در ارتباط با عوامل اجتماعی یا محیط شکل گیری بلکه در شعر شاعران گذشته جستجو کرده اند. این دسته از محققان غالبا از شاعرانی چون خاقانی، حافظ، وحشی بافقی و ... به عنوان پایه گذار این سبک نام برده اند؛ اما نکته حایز اهمیت قبول عام نیافتن چنین پژوهشهایی است. واقعیت این است که سبکی به گستردگی سبک هندی را نمی توان و نباید نشات گرفته از شعر یک شاعر دانست، بلکه باید از میزان و چگونگی تاثیرگذاری این شاعران بر این سبک سخن گفت و این امر نیز تنها به واسطه استفاده از روشی تازه، یعنی تحلیل محتوا انجام شدنی است.
در این مقاله نیز کوشیده شده است تا با تحلیل محتوای شعر چهار شاعر پیشگام سبک هندی یعنی خاقانی، حافظ، وحشی بافقی و بابا فغانی میزان و چگونگی تاثیرگذاری آنان بر شکل گیری سبک هندی نشان داده شود.
مطابقت فعل با نهاد ، متمم ، مضاف الیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبانهایی که فعل دارای شناسنامه است مثل فارسی و عربی و آلمانی، منطقا نهاد از نظر شمار باید با فعل مطابقت کند (مفرد با مفرد، جمع با جمع)؛ اما زبانها تابع چنین منطقی نیستند بلکه تابع کاربرد اهل زبان اند، به عبارت دیگر، تابع منطق سخن گویان هر زبان اند. لذا، در زبانهایی که فعل دارای شناسه است در مواردی این مطابقت را نمی بینیم. حتی، در زبان پهلوی، فعل ماضی متعدی به جای مطابقت با نهاد با مفعول مطابقت دارد. مثلا معادل جمله فارسی تو مردان را دیدی در زبان پهلوی چنین است:
t? mard?n d?d h?nd
(برگردان تحت اللفظی آن: «تو مردان [را] دیدند»).
همچنین معادل جمله فارسی او را دیدم می شود:
man ?y did
(معادل تحت اللفظی: «من او را دید.»)
در بعضی از گویشهای ایرانی امروز نیز همین پدیده دستوری دیده می شود. در نگاهی سطحی و غیرتوصیفی شاید به نظر برسد که در فارسی امروز نهاد با فعل مطابقت دارد؛ حال آنکه، در بسیاری از موارد، چنین مطابقتی وجود ندارد. آنچه دستورنویسان، اعم از ایرانی و غیرایرانی، درباره مطابقت نهاد با فعل در زبان فارسی آورده اند بیشتر بر اساس استقراری ناقص است نه توصیف دقیق. مثلا در دستور زبان فارسی معروف به دستور پنج استاد چنین آمده است: اگر نهاد جمع و جاندار باشد، با فعل جمع می آید؛ اما، اگر نهاد جمع و جاندار نباشد، فعل می تواند مفرد بیاید یا جمع. اگر به اسم بی جان شخصیت انسانی داده شود، در حکم جاندار قرار می گیرد. گیاهان و اعضای زوج بدن و بعضی از کلمات که در آنها تغییر واقع گردد و زمان را برساند به ها و – ان جمع بسته می شود ...
کلمات فارسی در قدیمی ترین فرهنگ نامه عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب العین خلیل بن احمد فراهیدی، قدیمی ترین فرهنگ نامه عربی است که در اختیار داریم. در مباحث مقدّماتی اشاره کرده ایم که هرچند منابع تاریخی نشان می دهند اثر ابن عبّاس خصلت معجم گونه دارد، امّا اطلاق اصطلاح نخستین معجّم تنها زیبندة کتاب العین است. مقاله با توضیحات فرامتنی دربارة زندگی و اثر خلیل بن احمد آغاز می شود. نیز اشارة کوتاهی کرده ایم به نخستین فرهنگ نامه های عربی تا حدود قرن چهارم. در بخش «منبع شناسی تحقیق» گفته ایم که غیر از اثر خلیل بن احمد، المعرّب جوالیقی، لسان العرب ابن منظور از منابع کلاسیک و الالفاظ الفارسیّة المعرّبة اثر سیّد ادّی شیر، معجم-المعرّبات الفارسیّة نوشتة محمّد التّونجی و المعرّب و الدّخیل فی المعاجم العربیّه نگاشتة نصر علی به عنوان منابع اصلی تحقیق انتخاب شده اند؛ هر کدام به دلیلی. محور تحقیق، کتاب العین است و این که حضور کلمات فارسی در نخستین فرهنگ نامة عربی چگونه است و منابع دیگر فقط در جهت توضیح بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند. مقاله شامل پنجاه و دو کلمه و ترکیب فارسی است که در کتاب العین آمده است؛ چه مواردی که مؤلّف به فارسی بودن آن ها اذعان کرده و چه کلمات فارسی که وی به کار برده، امّا به فارسی-بودن آن ها اشاره نکرده است. این مقاله نشان می دهد کلمات فارسی در قرن دوم هجری چندان در میان اعراب متداول بوده که نظر مؤلّف العین را به خود جلب کرده است.
نشانه های ناموجود
حوزه های تخصصی:
کارکرد توصیف در چند داستان کوتاه معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره در آثار ادبی، توصیف و روایت به شکلی غیرقابل تمایز در هم تنیده اند. همسو با پژوهش های روایت شناسانه در دهه های اخیر، نظریه های متعددی نیز به ارائه ی الگوهایی از کارکردهای مختلف توصیف در آثار متفاوت پرداخته و به هر یک از انواع ادبی، شکل خاصی از توصیف را نسبت داده اند. در این میان، توصیف در آثار رئالیستی و ناتورالیستی از جایگاه ویژه ای برخوردار و نقش آن در پرداخت رویدادها و شخصیت ها انکارناپذیر است. جستار پیش رو، با هدف تعمیم نظریه های مربوط به توصیف بر چندین داستان رئالیستی و ناتورالیستیِ معاصر فارسی، سعی دارد پس از مطالعه تاریخچه و جایگاه توصیف در رمان، نقش آن را در تعیین چارچوب مکانی-زمانی، رسالت آموزشی و به طور کلی زیبایی شناختیِ چند داستان کوتاه ایرانی تبیین نماید. در این راستا، داستان-هایی از جمال زاده، هدایت، علوی، آل احمد و چوبک را برگزیدیم و کارکردهای گوناگون توصیف را در آن بررسی کردیم: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در آثار نویسندگان مذکور، توصیف نه تنها عنصری خنثی و توقفگاه در روند روایت نبوده بلکه از طریق شگردهای استتار آن در روایت، امکان پیشبرد داستان نیز فراهم شده است. علاوه بر تبیین رفتار و کنش شخصیت ها، توصیف در داستان-های مورد مطالعه گاه به آماده سازیِ چارچوب مکانی-زمانیِ داستان می انجامد و گاهی نیز به شکل مجموعه ای از بینش های لغت نامه ای درمی آید و کارکردی آموزشی می یابد.
تمثیل باغ و بوستان در شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
تأثیر نهج البلاغه بر ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نهج البلاغه به عنوان گزیدهای از سخنان امیر المؤمنین امام علی بن ابی طالب(ع)، از همان روز نخست پدیدار شدن، ژرف بر فرهنگ و ادبیات عربی و فارسی گذاشته است.شاعرانی مانند رودکی و فردوسی پیش از تألیف نهج البلاغه(سال 400 ه)، از سخنان امیر المؤمنین که درمحیطهای فرهنگی جهان اسلام شایع بوده، متأثر بودهاند.
در این نوشتار، نخست علل و عوامل این تأثیرگذاری بررسی شده است، سپس نمونههایی از اشعار و آثار نثری شاعران و نویسندگان فارسی، از رودکی تا فیض کاشانی ارائه شده است.
"
فانتزی و شیوه های فانتزی سازی شاهنامه در ادبیات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فانتزی از ژانرهای کاربردی در ادبیات کودک و نوجوان است. مهم ترین عامل کاربرد این نوع، تخیلی بودن و محال بودن امکان وقوع داستان در عالم واقعی است. فانتزی ها به دو دسته ی عام و مدرن تقسیم می شوند؛ از نظر عناصر سازنده بهترین آثار برای فانتزی سازی عام کتاب های اسطوره ای و حماسی هستند. شاهنامه ی فردوسی به دلیل در برداشتن ماجراها و شخصیت های استثنایی و درون مایه های مناسب، شرایط فانتزی سازی را داراست. با فانتزی سازی داستان های شاهنامه، کودکان و نوجوانان علاوه بر آشنایی ضمنی با متون کهن، از دنیای ساختگی و خیالی مرتبط با ماجراهای این اثر، لذت خواهند برد. در این مقاله نخست ژانر فانتزی را معرفی کرده و به اهداف فانتزی سازی از داستان های اسطوره ای و حماسی پرداخته ایم. سپس عناصر سازنده ی این نوع را که شامل شخصیت سازی و شخصیت پردازی، دورنمایه پردازی و راه های ورود به فانتزی می شود، بر اساس الگوبرداری از پانزده نمونه اثر پدید آمده در این ژانر، دسته بندی کرده ایم و در هر قسمت یافته ها را با برخی از داستان های شاهنامه مطابقت داده ایم و با توجه به این قیاس بخش های مناسب برای فانتزی سازی شاهنامه را معرفی کرده ایم.