پژوهشگران در این مقاله کوشیده اند که در بررسی ای مقدماتی ضمن شناسایی مهارت های کلیدی در تفکّر انتقادی، پیوندی میان مؤلّفه های تفکّر انتقادی و عناصر داستانی برقرار کنند و در تعدادی از داستان های تألیفی که در ایران منتشر شده اند، میزان وجود این مؤلّفه ها را بسنجند. به این منظور، هفده مهارت کلیدی را که از آثار ریچارد پل استخراج شده اند، فهرست کرده و پس از خواندن هر داستان مشخص شده که آیا مهارت یا مؤلّفه ی یادشده در آن داستان وجود داشته است یا خیر و اگر وجود داشته، در کدام یک از عناصر داستان، دیده شده است. جامعه ی مورد بررسی در این پژوهش 14 کتاب داستان تألیفی برای گروه سنی «ج» است که در فاصله سال های (1342-1386) از سوی شورای کتاب کودک به عنوان آثار ویژه برای گروه های سنی «ج» معرفی شده اند در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. به نظر می رسد دو داستان حقیقت و مرد دانا و ماهی سیاه کوچولو از نظر به کارگیری مؤلّفه های تفکّر انتقادی در مرتبه ی بهتری قرار دارند. ضعف عمده ی داستان ها در وجود راوی های مداخله گر، خالی بودن از درون مایه های طنز، استفاده ی مطلوب نکردن از شگردهای داستانی برای خلق فضاهای متفاوت و تقویت دیدگاه های گوناگون و.... بوده است. قوی ترین مؤلّفه را در بیشتر داستان ها می توان پای بندی به قابلیت های استدلال اخلاقی دانست