فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
کتاب جامع التمثیل نوشته محمد علی حبله رودی (زنده 1054) از جمله قدیمترین کتابهای امثال و حاوی نابترین تمثیلهای ایرانی است که طی چهار قرن از پرخواننده ترین کتابهای اخلاقی و داستانی بوده؛ چنانکه بیش از پنجاه بار چاپ شده است. این کتاب ارزشمند و پرفایده، با آمیختن مثل و تمثیل با آیه و حدیث و شعر داروی پند و موعظه را برخواننده شیرین و گوارا میسازد. نویسنده با شاخ و برگ دادن داستانها و گاه تغییر در آنها میکوشد، داستان را دلانگیزتر و با پند و موعظه همراهتر سازد. در این مقاله پس از معرفی اثر و نویسنده و سبک وی، روشهای حبله رودی را در قصهپردازی معرفی میکنیم، سپس ریشههای داستانی قصهها را باز مینماییم. ماخذشناسی این داستانها که از جمله معروفترین قصص ادبی است، گامی برای قصهشناسی ایرانی است. حبله رودی در این اثر از 153 داستان برای مثلها یا داستان آنها بهره میجوید که در این تحقیق ماخذ 100 داستان را یافته و ضمن ارجاع به منابع آن، اختلاف روایتها را نشان دادهایم.
اصطلاحات صوفیه
ضرورت ادبیات تطبیقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوه و تجلی آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت جنبه ای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرار آمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئی تر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوه ها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرار آمیز مختص به خود قرار می دهد؛ ویژگیهایی که شکل دهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد می شود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوه ها آشکار، و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی می گردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی می نماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوه ها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، می یابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرار امیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس و یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.
معنا در تعامل متن و تصویر مطالعه نشانه - معناشناختی دو شعر دیداری از طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر اساس رویکرد نشانه – معنا شناختی تحلیل گفتمان، فرضیه اساسی این است که عناصر کلامی و تصویری متن جز در فضایی گفتمانی نمی توانند با یکدیگر تعامل معنادار ایجاد کنند. بنا به این فرض می توان گفت این رابطه نوعی رابطه تنشی خواهد بود که عناصر و نیز کنشگران متن، جایگاه گفتمانی «خود» را در مقابل «دیگری» و در فضای جبر گفتمانی و بینا ذهنی باز خواهند یافت.
مهمترین دستاورد این مقاله به کارگیری نظریه نظامهای گفتمانی لاندوفسکی در زمینه مطالعاتی جدید و ارایه طرحواره ای نشانه – معنا شناختی از نظام گفتمانی تحت عنوان «نظام گفتمانی مرامی» بود که فرایندهای آن از درون متنها استخراج و روی محور تنشی ارایه شد. همچنین در بررسی جوانب متعدد رابطه میان عناصر کلامی و تصویری، ملاحظه گردید که در عبور از متن نوشتاری یا کلامی به تصویر، ما با اتفاقاتی نشانه - معنا شناختی به این ترتیب رو به رو می شویم: تغییر کارکرد روایی به نمادین و اسطوره ای و برعکس، تغییر کارکرد مرامی به روایی و برعکس، ادغام نظامهای نشانه ای: کلام و تصویر، فرصت تجلی نمادین برای مدلولها و ارزش سازی از طریق رابطه تنشی، تکثر دالهای هم شکل در نظامی هندسی، ایجاد فرصت خوانش چند جهتی یا چند سویه، تجلی لایه های زیرین در رو ساخت متن به طوری که مدلولها کارکردی صوری بیابند.
مقام لعل شهباز قلندر عارف و سخنور فارسی در سند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سید عثمان مروندی، ملقب به لعل شهباز قلندر (م 673 ه.ق) در جوانی از ایران به هندوستان رفت و پس از فراغت از تحصیل همراه شیخ بهاالدین زکریا مولتانی، شیخ فرید الدین گنج شکر و شیخ جلال الدین بخاری، علمای سهروردیه مولتان، نواحی مختلف هندوستان را سیاحت کرد و سرانجام در سهوان، یکی از قدیمترین مناطق سند اقامت گزید و کلاسهای علم و عرفان دایر کرد. او به اشاعه دین اسلام و ترویج زبان فارس پرداخت و منطقه را به مرکز فرهنگی و عرفانی تبدیل کرد؛ به گونه ای که هر کس از قوت کلام او، سرمست می شد و در دریافت مبانی دینی و اخلاقی و افزایش دانستنیها و دانایی، تاثیر شگرف می گرفت. آنچه می خوانید، حاصل این پژوهش و مطالعه است.
نخستین شاعر پارسی گوی اصفهان
حوزه های تخصصی:
شاعران پارسی گوی اصفهان در طول تاریخ چندین صد ساله ادب فارسی درخششی خاص داشته اند. شاعر نام آور قرن ششم هجری، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی را همه شعر شناسان و ادب دوستان می شناسند و منزلتش را می دانند، اما آیا تا قبل از قرن ششم نیز در اصفهان شاعران پارسی گوی بوده اند؟ ! بیت زیر از جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، بیانگر آن است که او خود و معاصرانش را باقی ماندگان نسلی از شاعران بزرگ می داند که در اصفهان می زیسته اند:
هنوز گویندگان هستند اندر عراق
که قوت ناطقه مدد از ایشان برد
حکیم سنایی غزنوی در دیوان خود از شاعری ذواللسانین نام برده و در وصف او قصیده ای سروده است که شاید بتوان او را در حال حاضر قدیمترین شاعر پارسی گوی اصفهان دانست. این شاعر، ابوالفتح محمد بن علی بن محمد اصفهانی است. دوران سالخوردگی او مقارن آغاز حیات جمال الدین عبدالرزاق است. متاسفانه، جز معدودی از ابیات او که در کتاب المعجم فی معاییر الاشعار العجم آمده، دیوانی از او باقی نمانده است. این پژوهش به بازجست نشانه های این شاعر در متون ادبی می پردازد.
روش های تأکید کلمه در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
مبحث تأکید و روش های مؤکّد کردن اقسام کلمه از جمله مسائلی است که در دستورزبان، زبان شناسی و بلاغت مطرح است. در خلال کتاب هایی که در زمینه دستور زبان نوشته شده، معمولاً به صورت گذرا اشاره هایی به روش های مؤکّد کردن اقسام کلمه شده است. گاهی نیز در مقالاتی که در این زمینه نوشته شده، به صورت موردی به روش های تأکید بر یک قسمِ کلمه پرداخته شده است. در این تحقیق کوشش بر این است که پاسخی به این پرسش دهیم که اقسام کلمه در زبان فارسی چگونه مؤکّد می شوند؟ بر این مبنا با تکیه بر پژوهش های انجام شده، به شماری از روش های مؤکّد کردن اقسام کلمه اشاره شده است؛ از رهرو این بررسی دریافتیم که در زبان فارسی به منظورهای خاصِ دستوری و بلاغی، تمام اقسام کلمه از اسم و فعل گرفته تا شبه جمله و حتّی حروف اضافه می تواند مؤکّد گردد. ضمن این که پیرامون مؤکّد کردن جمله نیز مطالبی در این مقال ارائه شده است. این مؤکّد کردن اقسام کلمه و جملات به روش های گوناگونی انجام می شود که برخی از این روش ها در گذشته کاربرد بیشتری داشته است و برخی دیگر از آنها در فارسی امروز بیشتر به کار می رود.
ماهیت شعر از دیدگاه منتقدان ادبی اروپا (از افلاطون تا دریدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان ادبی از دیر باز تاکنون از چشم اندازهایی مختلف به شعر و ماهیت آن نگریستهاند. پیش از همه، افلاطون و ارسطو بودند که شعر را چونان دیگر مقوله های هنری، تقلید از طبیعت دانستند. این نظریه که سنگ بنای دیگر نظریه های ادبی هم بود تا روز گار معاصر هم تداوم یافت. در اوایل قرن بیستم و همزمان با پیدایش نظریات جدید فلسفی و زبانشناختی، بوطیقاهایی جدید پدید آمد که در آن بر خلاف نظریه های کلاسیک، زبان شعر بتدریج وظیفه انتقال پیام و معنی را از دست می داد. مطالعه در باره زبان (جنبه عینی) اثر، محور تدریجی معنی یا چند معنایی شعر و نیز دخالت دادن مخاطب در خلاقیت ادبی اثر از جمله برجسته ترین ویژگیهای نظریه هایی چون صورتگرایی، ساختارگرایی، نشانه شناسی، تأویل متن و ساختار شکنی است. یکی از نکاتی که در بررسی تحلیلی این نظریه های شعری بیش از نتایج دیگر به چشم می آید تعدد و تنوع چشم اندازهایی است که به واسطه آن، شعر و ماهیت آن بارها مورد کند و کاو و بررسی قرار گرفته است.
برگزیده ها: سرود مروارید
نوآوری نیما در فرم درونی شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد نشان دهد که نوآوری نیما یوشیج تنها به قالب شکنی در درون سنتهای کهن محدود نمی شود. او علاوه بر نوآوری در قالبهای شعری و تجربه های معنایی و دید تازه به ابداع فرم بی سابقه ای در شعر فارسی دست می زند. این فرم، که در این مقاله، «نماد ساختمند» (ارگانیک) نامیده می شود، ساختار شعری خاصی است که در آن هر پدیده (تصویر) در کانون نگاه شاعر قرار می گیرد؛ بتدریج آن تصویر بر کل شعر غلبه می یابد و سرانجام به صورت نمادی متراکم از معانی ادبی و هنری در می آید. این شکل شعری، که بیش از 20 درصد از شعرهای نو نیما را شامل می شود، پس از نیما با استقبال شاعران معاصر همراه شد به گونه ای که بخشی از شعرهای مقبول و مشهور معاصر فارسی به این شکل سروده شده است. این مقاله از ماهیت و مبانی این ساخت شعری و روند شکل گیری و تکوین آن بحث می کند و عوامل موثر در پیدایش این فرم شعری را در این دوره از تاریخ ایران بیان می کند.
نماد و خاستگاه آن در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از سمبول با زمینه اجتماعی در شعر، معاصر بوسیله نیمایوشیج با سرودن شعر ققنوس در سال 1316 شروع شد و پس از او پیروان جدی و توانمندی پیدا کرد. با تأمل و تدبر در شعر نیما؛ بویژه اشعاری که پس از سال مذکور سروده شده، می توان بخوبی خاستگاه و سرچشمه نمادهای شعری وی را یافت. سرچشمه اصلی نمادهای وی نخست طبیعت و جلوه های گوناگون آن است که شامل عنصر زمان، مکان، برخی عناصر اربعه، پرندگان، جانوران، جنگل و درختان و... است و سپس نمادهای انسانی که اغلب به شخصیتهای بومی و مردم منطقه زندگی نیما مربوط می شود. از شخصیتهای ملی و حماسی نظیر رستم و اسفندیار و افراسیاب و... و نیز از شخصیتهای اسلامی نظیر پیامبر اسلام (ص)، حضرت علی (ع) و دیگر پیشوایان دین در شعر او به عنوان نماد نشانی نیست. برخی دیگر از نمادهای او ریشه در اساطیر و سنت و فرهنگ گذشته ما دارند. در این مقاله با بررسی نمادها در شعر نیمایوشیج مشخص گردید که اغلب نمادهای وی ابداعی است و جنبه شخصی دارد. البته حتی ذهنی ترین و شخصی ترین نمادهای او ریشه در جهان عینی و محسوس و محیط زیست شاعر دارد.
تصویر زن در اشعار احمد شوقی (اصل مقاله به زبان عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز توصیف زن و عشق و شیدایی بخش بزرگی از شعر شاعران را به خود اختصاص داده است. می توان گفت تقریباً شاعری وجود ندارد که بخشی از شعرش در این باب نباشد؛ زیرا عشق و عاطفه در واقع احساسی مشترک میان بسیاری از مردم است. در دوره نهضت شعر عربی این مسأله رنگ و بوی دیگری هم به خود گرفت و شاعران به جایگاه اجتماعی زن و تلاش برای اعاده حقوق از دست رفته او نیز پرداختند.
در شعر شوقی که در این دوره زندگی می کرد زن به دو گونه تصویر می شود: نخست مرتبط با مشکلات اجتماعی که گریبانگیر زنان بود و در واقع عامل اصلی جنبش هایی بود که خواهان آزادی زن بودند. دوم تصویر زن به عنوان موضوعی برای تغزل.
هنگامی که اشعار شوقی را می خوانیم با دو نوع برخورد در مورد تغزل مواجه می شویم: یکی گرایش کلاسیک که در غزل سرایی او در مقدمه شعرهای مدحی اش، نیز در شعرهایی که صرفاً در زمینه تغزل هستند به چشم می خورد. دیگری گرایش رمانتیک که در شعرهای نمایشی او خود را نشان می دهد. در این گونه اشعار شاعر از سر احساس و عاطفه شعر می سراید و از آن رو که از زبان قهرمانان داستانش سخن می گوید از آزادی بیان بیشتری برخوردار است.
تلاش ما در این مقاله این است که با بررسی تحلیلی قسمتی از اشعار شوقی در حیطه موضوع مورد نظر، دیدگاه شاعر را در مسائل اجتماعی مربوط به زن ونیز غزل سرایی او (مادی یا معنوی) دریابیم.
بر قلم صنع خطا رفت یا نرفت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از ابیات دیوان حافظ به دلایلی از جمله «رازناکی»، «دیریابی» و به طور خلاصه «ابهام» و «ایهام» موجود در آنها از گذشته تاکنون محل بحث و تامل بوده و شرح و تفسیرهای فراوان و متفاوت و گاه متضادی درباره آنها نوشته شده که بیت زیر نمونه ای از آنهاست: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد عده ای بیت را از دیدگاه عرفانی و جمعی از دیدگاه کلامی و برخی از دیدگاه هایی دیگر آن را شرح و تاویل کرده اند. شروحی که در دوره های متاخر نوشته شده بر وجود «طنز»، «معما» یا «تشکیک» درباره بی خطایی صنع و آفرینش تاکید کرده و هر کدام بر وجود موارد یاد شده دلایلی آورده اند. در این تحقیق با بررسی و نقد مهمترین آرا و نظریاتی که تاکنون در شرح و تاویل این بیت نوشته شده، چنین نتیجه گیری شده است که شرح ابیات غزلهای حافظ به صورت جداگانه نمی تواند همه مفاهیم موجود در بیت را دارا باشد، بنابراین لازم است برای به دست دادن تفسیری جامع از تک بیتهای موجود در غزلها علاوه بر محور افقی به محور عمودی ابیات نیز پرداخت تا نتیجه از جامعیت لازم برخوردار باشد
بررسی تطبیقی قوم شناسی و زبانی مثل های بختیاری و تاجیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخشی از آفریده های مردمی در زندگی روزمرة همة انسان ها هستند که کاربرد متنوعی دارند. اقوام و ملّت های جهان وجوه مشترک بسیاری در اندیشه و تولیدات فرهنگی خود دارند، در این میان مردم فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان، که بیشترین ارتباط تاریخی – فرهنگی را با هم دارند؛ می توانند با این ویژگی های مشترک به بازشناسی فرهنگ خویش بپردازند. نمونه های این پیوند در گونه های فولکلور و فرهنگ عامّه (ادبیات شفاهی) نمایان تر است. در این مقاله ضمن ارائة ضرب المثل ها، این گونة ادب شفاهی بین اقوام تاجیکی و بختیاری مورد مقایسه قرار می گیرد. در این نوشتار رویکرد تطبیقی زبانی، ادبی و فکری متن ها در کنار پیوستگی های فرهنگی اقوام فارسی زبان مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این نوشتار، یافتن پیوستگی و تطبیق متن های مثل در بین بختیاری ها و تاجیکان، از منظر زبان و قوم شناسی است.
تحلیل و نقد کتاب ادبیات معاصر ایران (نثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیرامون ادبیات معاصر ایران، اعم از نظم و نثر، در این سه دهة اخیر بعد از انقلاب اسلامی ایران، کتاب های متعدد و متنوعی نوشته و منتشر شده است. هریک از این آثار، از جهاتی درخور توجه و بررسی اند و نیز دارای ویژگی های خاص خود هستند که در جای خود استفاده می شوند. از بین این آثار گوناگون، ادبیات معاصر ایران (نثر) از محمد رضا روزبه، تاحدودی با سایر آثار منتشرشدة دیگری که در این دوره به بازار نشر کتاب عرضه شده اند متفاوت است. هرچند این کتاب نیز از جهاتی از ایراد و اشکال خالی نیست، اما به علت انتخاب درست نمونه ها و شواهد گوناگون از نثر فارسی در دورة معاصر و همچنین، نقد و تحلیل نسبتاً قابل قبول تعدادی از این نمونه ها و حجم تاحدودی کم آن و نیز با توجه به در نظر گرفتن این نکته که کتاب به مثابة درسنامه و متن آموزشی برای دورة تحصیلی کارشناسی رشتة زبان و ادبیات فارسی تألیف شده است، می توان گفت که در مقایسه با کتاب های مشابه محاسن، مزایا، و امتیاز هایی دارد و به این جهت، بایسته است به آن به منزلة متن آموزشی برگزیده توجه شود و از آن برای تدریس واحد درسی مورد نظر، یعنی ادبیات معاصر ایران (نثر)، استفاده شود. در این نوشته، کوشش شده است به لحاظ ابعاد شکلی و ظاهری و نیز از جهت محتوایی، به جنبه های قوت و ضعف این اثر پرداخته شود و این موارد به مخاطبان این کتاب، که بیش تر دانشجویان زبان و ادبیات فارسی اند، ارائه شود.
آرمان شهر زنان در خسرو و شیرین حکیم نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نان، آرمان ها و حقوقشان از جمله موضوعاتی است که در سال های اخیر بسیار مورد توجه و تحقیق قرار گرفته است. بر اساس این تحقیقات آنچه به عنوان اتوپیا یا آرمان شهر زنان مطرح شده، به زعم بسیاری در ادبیات ملت ها کم سابقه است. اما حکیم نظامی گنجوی شاعر بزرگ قرن ششم هجری، هشت قرن پیش در مثنوی غنایی خسرو و شیرین، شهری به نام ارمن را معرفی می کند که به میزان زیادی با تعاریفی که از اتوپیا شده سازگار است و اکثر مفاهیم فمینیستی را در نظریه های مدرن پوشش می دهد. در مقاله حاضر نگارندگان ضمن بررسی موضوعاتی از قبیل: تعریف آرمان شهر و بررسی قدمت آن، ویژگی های آرمان شهر نظامی، جنبه های اسطوره ای این شهر، بررسی شخصیت و خصوصیات بانوان این شهر و در پایان مقایسه آرمان شهر زنان از دیدگاه حکیم گنجه و نظریه های معاصر؛ نشان خواهند داد این مقوله ها در ادب پارسی و حداقل در خسرو و شیرین نظامی، این اثر غنائی معروف سابقه ای دیرین دارد. روشی که برای این پژوهش برگزیده ایم روش تطبیقی است به این صورت که مطالب تحت چهار عنوان اصلی که در حقیقت ویژگی های اساسی آرمان شهر است طبقه بندی شده و در ذیل هر عنوان پس از ارایه تعاریف، ابیات مرتبط با آن بخش از خسرو و شیرین برگزیده شده و در نهایت تحلیلی تطبیقی در ذیل هر بخش صورت گرفته است. قسمت دیگر این مقاله منشا اسطوره ای این شهر است که بر آن بوده ایم تا با توجه به اساطیر و افسانه هایی که درباره این شهر وجود دارد، ریشه های این داستان را بیابیم.
ردپای اساطیر در داستان شیر و گاو از کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمله شیر به گاو در کلیله و دمنه (پنجاتنترا) با اسطوره هندی «سوما و میترا» و اسطوره میترایی «گاو و میترا» و نیز اسطوره زردشتی «گاو و اهریمن» وجوه مشترکی دارد و این مطلب را به ذهن متبادر می کند که در ذهن سازندگان داستان، اساطیر ناخودآگاه فعالیت کرده اند و کارکرد شیر و گاو اسطوره ها را به قهرمانان این داستان منتقل نموده اند (حاصل خیزی طبیعت). شیر خورشید است و گاو، طبیعت سرسبز که بی اعمال قدرت خورشید، حیات جریان ندارد.
روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
بررسی الگوی نشانه# معنا شناسی گفتمانی در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه# معنا شناسی گفتمانی، برآیند نشانه شناسی ساخت گرا و نظام روایی مطالعات معنایی است. این دیدگاه، جریان تولید معنا را با شرایط حسّی# ادراکی پیوند می زند و برای تولیدات زبانی، نوعی هستی شناسی قائل است. نشانه# معناشناسی گفتمانی، دلالت بر گونه رخدادی از حضور نشانه# معناها دارد و چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا را در نظام های گفتمانی بررسی می کند. نشانه# معناشناسی گفتمان، در قالب فرایندها و در ابعاد مختلف عاطفی، شناختی، حسّی# ادراکی و زیبایی شناختی و... مطرح می شود که همه این گونه ها در انعطاف پذیر و سیّال بودن نشانه# معنا، اشتراک دارند و تحت نظارت فرایند گفتمانی بروز مییابند. در این فرایند، نشانه ها در همراهی با معناها، به گونه هایی سیّال، پویا، متکثّر، چند بُعدی و تنشی تبدیل می شوند. الگوی نشانه# معناشناسی، می تواند به عنوان روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل متون ادبی مطرح و زمینه ساز خوانشی تازه از آن ها شود. بررسی الگوی نشانه# معناشناسی گفتمانی در شعر قیصر امین پور، این حقیقت را آشکار می کند که او با رویکرد ناب و تازه به پدیده ها و در ارتباطی حسّی# ادرکی با آن ها، جریان زیباساز معنا را رقم می زند؛ جریانی پویا و سیّال که با پشت سر گذاشتن مفاهیم فرسوده و غبار گرفته، به نشانه ای متعالی تبدیل می شود. این نگاه، نشانه شناسی ساخت گرا را به نشانه# معناشناسی سیّال و هستی مدار پیوند می زند. این مقاله در پی آن است تا ضمن بررسی دو اصل و بُعد مهم حسّی# ادراکی و زیبایی شناختی نظام نشانه# معناشناسی گفتمان، به تحلیل شعر قیصر امین پور، بر اساس این الگو بپردازد تا بتواند در پرتو نگاهی نو و سیّال، به بررسی نحوه شکل گیری فرایند زیبایی شناختی در اشعار امین پور دست یابد.