فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
شخصیت والا و سیره انسانی و نبوی پیامبر اکرم (ص) همواره از کانون های مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. شاعران فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبت های گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خالق هستی بخش، به بزرگداشت و مدح پیامبر، مقام نبوت و مخصوصا خاتمیت و سرآمدی و محوریت وجود آن حضرت در کل کائنات توجه داشته اند و به تعبیر ابن عربی و عارفان پیرو او حقیقت محمدیه را مرکز و علت ایجاد هستی دانسته اند و عموم ادیبان ایران، حوادث زندگی و جلوه های مختلف شخصیت جامع پیامبر اعظم (ص) را در مقام انسان کامل و اسوه بشر در آثار خویش منعکس ساخته اند که در شعر سنتی فارسی نمودی چشمگیر دارد. در این مقاله میزان توجه شاعران معاصر فارسی به شخصیت پیامبر اکرم (ص) بررسی می شود. هدف این جستار بررسی کیفیت این بازتاب ها در مقایسه شعر سنتی و نو بوده است. بررسی ها نشان می دهد شاعران معاصر فارسی شخصیت پیامبر را در چهار بعد مدحی، حادثه ای، روایتی و تصویری در اشعارشان منعکس کرده اند. در این مقاله همچنین اغلب شاعران برجسته که در این ابعاد، شعری سروده اند، تحلیل و ارزیابی شده اند
اسطوره های مقاومت در شعر عزالدین مناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگی برجسته شعر پایداری فلسطین، دفاع از هستی و هویت فلسطینی در برابر تاخت و تاز اشغالگران است. از این رو، شاعران پایداری از ابزارهای هنری، از جمله اسطوره، بهره بسیاری برده اند تا به شعر خود ژرفا بخشند. شاعر امروز فلسطینی در پی آشنایی با ادب و فرهنگ مغرب زمین، توانسته است اسطوره را - که حکایتی است آفریده خیال و سنن ملی - به خوبی در شعر خود به کار برد. «عزالدین مناصره» شاعر آواره فلسطینی است که با به کارگیری اسطوره، اوضاع نابسامان عربی - فلسطینی را به زیبایی نشان داده است. اسطوره های به کار رفته در شعر وی دارای ویژگی «پایداری» و امیدواری هستند، که در ساخت پنهان قصیده قرار گرفته اند. مناصره به اسطوره های کهن عربی و دینی مانند؛ امروالقیس، مسیح و هاجر و اسماعیل و اسطوره های یونان باستان نظیر ادونیس و حورس، توجه کرده است. این شاعر توانایی شگفت انگیزی در اسطوره نمایی حقایق تاریخی دارد. از این رو، حقیقت هایی که بیانگر هویت فلسطین است، مانند کنعان و هاجر و مسیح را به شکل اسطوره ای مطرح می نماید تا هر فلسطینی را به هویت اصیل و امید و پایداری فرا خواند.
سفرهای سعدی
حوزه های تخصصی:
از خلال نوشتهها و سرودههای سعدی، چنین برمیآید که او در طول حیات خود، چندین بار شیراز را به مقصد سفر ترک کرده است. یکی از سفرهای او، به منظور ادامه تحصیل در مدرسه نظامیه بغداد در حدود سال 621هـق. است که در جوانی صورت گرفته است. وی احتمالا چندین بار نیز به سفر حج رفته است. سعدیپژوهان نظریات متفاوتی در مورد سفرهای سعدی ارائه دادهاند. این مقاله نیز به بررسی مسافرتهای سعدی میپردازد.
سرچشمه نظریه های ترجمه بررسی موردی نظریه های گوته و شلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مراد ما از نظریه ترجمه روش یا شیوه عمل ترجمه است. روش هایی که در ترجمه از آنها پیروی می شود نامحدود نیستند؛ زیرا عوامل دخیل در عمل ترجمه محدودند. مهم ترین این عوامل اند شیوه بیان نویسنده، اقتضاهای زبان مقصد، ملاحظات مربوط به مخاطبان فرضی ترجمه، و هدف مترجم از ترجمه. بر این مبنا، روش های ترجمه را از دیرباز به دو دسته مقید به متن اصلی و مقید به زبان مقصد یا آشنایی زدایی و آشنایی گرایی تقسیم کرده اند. این تقسیم بندی، هر چند در مباحث جدید زبانی دقیق تر به کار رفته و عوامل بیشتری در آن دخیل گشته اند، هنور هم معتبر است.نظریه ترجمه، به اعتقاد ما، مبنای علمی ندارد و از عوامل اجتماعی و فرهنگی و سنت فکری جامعه و مشخصا نظریه های ادبی و فلسفی و هنری حاکم بر آن متاثر است. البته نظریه پردازان برای توجیه آرا خود دلایلی عقلانی می آورند اما نمی توان انتظار داشت که نظریه ای در همه جوامع و در هر زمانی مقبولیت پیدا کند زیرا که جامعه نه از نظر سنت فکری در جایگاه ثابتی قرار دارد و نه پیوسته بر یک حال می ماند. در مثل، جامعه ای که تولید ادبی و، در نتیجه، نظریه ادبی و زیباشناختی ندارد با جامعه ای قابل قیاس نیست که، در برابر سایر فرهنگ ها، خود را در جایگاهی چندان رفیع می یابد که احساس بی نیازی فرهنگی می کند و برای فرهنگ و، به تبع آن، زیان جامعه ای دیگر پذیرندگی ندارد. آلمان قرن هجدهم / نوزدهم عرصه اوج مباحثات نظری در باب ترجمه بود. در این قرن، نظریه پردازان بزرگی همچون گوته (1832-1749)، هومبولت (1835-1767)، شلایرماخر (1834-1768)، فریدریش فن شلگل (1829-1772)، و نووالیس (1801-1772)، سنت ترجمه و سخن گفتن در باب ترجمه را شکوفا ساختند. در این میان، آرا دو تن از این نظریه پردازان، گوته و شلایرماخر، حایز اهمیت دیگری است. بررسی آرا آنان نشان می دهد که آنچه در باب ترجمه گفته اند چگونه به آرا اجتماعی و فرهنگی پیشتیبان مربوط است.
تاریخ ادبیات زبان عربی از عصر جاهلی تا قرن معاصر حنا الفاخوری: گناه
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی داستان «حسن کچل» از سه دیدگاه - ولادیمیر پروپ، جولیوس گریماس و تزوتان تودوروف
حوزه های تخصصی:
تحلیل زیبایی شناختی چند عنصر داستانی در سه رمان رضا امیرخانی (ارمیا، من او، بیوتن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رضا امیرخانی»، نویسنده ای با سبک منحصر به فرد است که داستان هایش را از آثار دیگر داستان نویسان معاصر متمایز می کند. از جمله این ویژگی های خاص می توان به رسم الخط عجیب، یا بازی های زبانی و استفاده مناسب از معانی و شکل های گوناگون کلمات اشاره کرد که به عنوان سبک خاص و منحصر به فرد نویسنده در این مقاله بررسی و تحلیل شده است. در این نوشتار، سه رمان رضا امیرخانی به نام های «ارمیا»، «منِ او» و «بیوتن» از منظر نحوه کاربرد عناصر داستانی بررسی شده است. با توجه به نتایج این جستار می توان استفاده به جا و مناسب از عناصر داستانی، توصیف های زنده و ماهرانه ای از مکان ها، شخصیت ها و احساساتشان را - به طوری که خواننده به خوبی بتواند خود را در صحنه های داستان ها تصور کند - از ویژگی های سبکی این نویسنده برشمرد.
بررسی و تحلیل نام های اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قیصر امین پور، یکی از شاعران برجسته پس از انقلاب اسلامی است که در حوزه و قالب های مختلف شعری طبع آزمایی کرده است. از ایشان در حوزه شعر بزرگسالان 445 عنوان شعر در پنج مجموعه شعری باقی مانده است که بررسی و تحلیل آنها به منظور جریان شناسی دقیق شعر پس از انقلاب امری ضروری به شمار می آید. در این مقاله، با توجه به مجموعه عنوان های شعری قیصر در پنج دفتر، سعی شده بدون توجه به محتوای خود اشعار در گام اول، خوانشی تازه از اشعار ایشان عرضه شود. فرضیه این پژوهش در آغاز این بوده است که بدون توجه به خواندن اشعار یک شاعر در مرحله اول می توان مجموعه دستگاه فکری شاعر را بررسی و کشف کرد. بر این اساس، ضمن طبقه بندی مجموعه اشعار قیصر در دو بستر صورت (عناصر زبانی و تکنیکی) و محتوا؛ آن هم صرفا بر اساس عنوان شناسی اشعار؛ به این نکته دست یافتیم که میان عنوان و اندیشه حاکم بر اشعار ایشان، انسجام و پیوند استواری، هم در حوزه صورت و هم در حوزه محتوا وجود دارد.
ساخت موضوعی کلمات مشتق در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
ساخت موضوعی بـه فهرست موضوع هی یک محمـول اطلاق می شود. مثلاً، فعل «خورد» دو موضوع و فعل «داد» سه موضوع در ساخت موضوعی خود دارد. معمولاً ساخت موضوعی افعال پس از افزوده شدن یک وند اشتقاقی به آنها تغییر می کند، به گونه ی که ساخت موضوعی مشتق حاصله با ساخت موضوعی کلمهٔ پیه متفاوت است. در مقاله حاضر، ساخت موضوعی مشتقات فعلی زبان فارسی و تأثیر وند افزیی بر ساخت موضوعی کلمه پیه را مطالعه می کنیم. چارچوب نظری ین مقاله نظریه لیبر است که ساخت موضوعی هر کلمه را فرافکنی از ساختار معنیی ـ واژگانی آن می داند و معتقد است که، بری مطالعه ساخت موضوعی هر کلمه یا تغییرات وارده بر آن، بید ساختار معنیی ـ واژگانی آن را مطالعه کرد. ما نیز تأثیر وندافزیی بر ساخت موضوعی کلمه پیه را از طریق بررسی تأثیر آن بر ساختار معنیی ـ واژگانی آن کلمه مطالعه می کنیم و نشان می دهیم که فقط وندهیی ساخت موضوعی کلمه پیه را تغییر می دهند که در ساختار معنیی ـ واژگانی آن کلمه تغییری یجاد کرده باشند.
تمسخر و طعنه در مقامات همدانی و مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از درخشان ترین نمونه های نثر ادبی در ادبیات عربی، «مقامات» است. مقامات قصه هایی است که در ضمن روایت واقع گرایانه اخلاق و مرام و رفتار مردمان روزگاران گذشته، گستره واژگانی بسیار پرباری را در قالب سجعی ادبی و مقتدر به کار گرفته است. بدیع الزمان همدانی و به تبع او حریری، قلّه های مسلّم فن مقامات هستند. ایشان در مقامات خویش در پرده های نمایشی کوتاه، گوشه های زشت و محکوم شدنی جامعه را از نظر خواننده می گذرانند و به نقد می کشند. آثار اینان بی آنکه جنبه موعظه و نصیحت داشته باشد، آگاه کننده و افشاگرانه است. تهکّم/ریشخند/تمسخر عیوب اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جسمی و روانی، در همه مقامات به چشم می خورد. در این مقاله به تفصیل درباره تهکم و مقایسه کاربرد آن در مقامات همدانی و حریری می پردازیم.
تاریخ ادبیات در تاریخ (مطالعة موردی: منابع تاریخی قرن دهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة مقاله، جست وجوی اطلاعات تاریخ ادبیاتی در منابع تاریخی است. نویسندگان کتاب های تاریخ ادبیات غالباً تذکره ها را به عنوان منبع اصلی خود قرار می دهند، حال آنکه کتاب های تاریخی، به اعتبار موضوع شان و نیز ارتباط مستقیم نویسندگان شان با نهاد قدرت باید به عنوان یکی از منابع درنظرگرفته شوند. مقاله نشان می دهد که برخی چهره های ادبی که در منابع تذکره ای از قلم افتاده اند، در منابع تاریخی به عنوان شاعر معرفی شده اند. نیز اختلاف نظرهایی میان نویسندگان کتب تاریخی از یک سو با تذکره نویسان و از سوی دیگر با مورخان ادبی وجود دارد. هرچند ممکن است در بسیاری موارد حق با مورخان ادبی باشد، نمی توان منابع تاریخی را یک سره کنار گذاشت. منابع تاریخی از جهت «مخاطب شناسی شاعران»، که موضوعی محوری در نظریة تاریخ ادبیات نوین است، نیز حائز اهمیت هستند. گزارش ها، قضاوت ها و اطلاعات این آثار، به عنوان نماینده و بیانگر ذهنیت مورخان نسبت به نهاد شعر، به خودی خود قابل بررسی است. مقاله در سه بخش اصلی تنظیم شده است: شاعران از قلم افتاده، شاعران مضبوط و اختلاف نظر مورخان و نویسندگان تاریخ ادبی دربارة آنها و سرانجام چهره هایی که در گفتمان های مسلط جامعة کلاسیک طبع آزمایی کرده اند، اما کسی آنان را به عنوان شاعر نمی شناسد.
بررسی نام های معشوق در غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادب غنائی ، معشوق با نام های گوناگونی یاد شده که اصلی ترین آنها عبارت است از: معشوق، یار، دوست، جانان و دلبر. علاوه بر این نام های اصلی ، معشوق در شعر غنائی با عنوان های تشبیهی ، استعاری و وصفی خطاب شده یا دربارهء او سخن گفته شده است که بررسی آن با توجه به درون مایه و فضای معنایی کلام سودمند به نظر می رسد. در این تحقیق سیر کلی نام های معشوق در غزل بررسی می شود تا ضمن شناسایی انواع نام های معشوق از نظر ساخت، مشخّص گردد آیا درون مایه غزل بر انتخاب نام معشوق تاثیر داشته است؟
شاید در نگاه اول پنداشته شود که ""معشوق""، ""یار""، ""دوست"" ، ""جانان"" و ""شاهد"" معنا ، مفهوم و کاربرد یکسانی در غزل دارند ،اما این پژوهش نشان خواهد داد که گرچه در موارد زیادی این نام ها، به صورت مترادف هم به کار برده می شوند،اما هر یک در هالهء معنایی خاصی به کار گرفته شده اند. در این تحقیق، بحث کلی نام های معشوق، در غزل های تعدادی از غزلسرایان برجسته و صاحب سبک بررسی شده ،اما بررسی معنایی نام های اصلی معشوق، به غزل های ""سنائی""، ""عطار""، ""سعدی"" و ""حافظ"" محدود شده است.
درباره تأثیر در ادبیات(2)
حوزه های تخصصی:
تحلیل کهن الگویی حکایت «پادشاه و کنیزک » مثنوی بر اساس دیدگاه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن نمونه اصطلاحی یونگی است برای محتویات ناآگاه جمعی؛ یعنی افکاری غریزی یا میلی که به سازمان دهی تجربیات بنا بر الگوهای از پیش تعیین شده ی فطری در انسان می پردازد. این تصاویر نخستین در طول روزگاران به اشکال گوناگون بروز کرده است ازجمله در قالب اسطوره و داستان چنانکه یونگ اسطوره ها وافسانه های پریان را تجلی کهن نمونه ها می داند.
نمونه ی بارز این کهن نمونه ها را در ادب فارسی می توان در حکایت ها و داستان های مثنوی معنوی مشاهده کرد. یکی از داستان های آموزنده ی مثنوی که بیان گر توجه عمیق مولوی به مسائل روانی است، حکایت پادشاه و کنیزک در دفتر اول مثنوی است که اگر با دیدی تحلیلی و از منظر نقد روانشناسانه توجه شود، برخی از مسائل روانشناسی تحلیلی یونگ، از جملـه تـوجـه به نـاآگاه جمعی و برخی کهن نمونه های آن و خواب و رویا را می توان مشاهده کرد که پرداختن به آن ها در تحلیل اندیشه های مولوی راه گشا می باشد. در این مقاله سعی برآن است که حکایت پادشاه و کنیزک مثنوی از نظرگاه روانشناسی تحلیلی یونگ بررسی شود.
مروری بر تاریخچه ادبیات غنایی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
67 - 82
حوزه های تخصصی:
نوع غنایی کهن ترین شکل شعر است که سروده شده و بی گمان، اولین بشری که پیرامون شعر و سخن آهنگین لب به سخن گشوده است و آن را با کلام دلپذیر همراه داشته، در پی بروز احساسات و عواطف درونی خود بوده و قطعه شعری که بر زبان جاری ساخته، از نوع شعر غنایی بوده است. لذت ها و شادی های شاعر و یأس و ناامیدی از دست نیافتن به آرزوها و دنیای آرمانی تمام اندیشه هایی است که فحوای شعر غنایی را می سازد. آنچه که عناصر اصلی یک کلام آهنگین را فراهم می آورد عبارت است از: زبان، موسیقی و تصویر همین کاربرد موسیقی در نظام واژه ها توسط شاعر که در نهایت به خلق شعر و کلام تأثیرگذار می انجامد برای شنونده مایه شگفتی و لذت است. در این پژوهش مضامین ادب غنایی نظیر: واژه غنا، شعر و ادب غنایی، محتوا و درون مایه ها، ویژگی ها و عناصر، قالب ها و انواع شعر غنایی در ادب فارسی و اروپا مورد توجه قرار گرفته است و در نهایت به سیر تحول انواع غنایی تا رسیدن به مرحله پختگی و کمال و روند تکاملی ادبیات غنایی در ایران پرداخته شده است
بررسی تطبیقی دو سرود کهن مصری و ایرانی (آخناتون و مهر یشت اوستا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنحوتپ چهارم (=آخناتون)، یکی از نامورترین فراعنه ی مصر، سراینده ی سرود بر جای مانده در کتیبه ها از سده ی چهاردهم پیش از میلاد در ستایش خورشید یا خدای خورشید بوده است. سنگ نبشته ی برجای مانده از او، کهن ترین سنگ نبشته ای است که برای نخستین بار ندای توحید سر داده است. مهر یشت اوستا دومین یشت بزرگ اوستاست که یادگار هزاره ی پیش از میلاد در ستایش خورشید، مهر و یا خدای خورشید است. این مقاله پس از معرفی زندگی آخناتون، به مقایسه ی درونمایه ی نزدیک این دو سرود می پردازد. این مقایسه به این برآورد می رسد که خدای آتون ازلی، خالق و مدبر و نسبتا توحیدی یا وحدت وجودی است، در حالی که ایزد مهر هرچند خورشید نیست و با آنکه در کار آفرینشگری نیست، اما ناظر جهان و حامی و پشیبان راستکرداران است.