۱.
در این تحقیق به بررسی اصطلاحات در زبان فارسی پرداخته ایم. ابتدا براساس دیدگاه نانبرگ، ساگ و واسو، اصطلاحات را به دو دسته عبارات ترکیبیِ اصطلاحی (بخش پذیر) و عبارات اصطلاحی (بخش ناپذیر) تقسیم و سپس براساس دیدگاه زبان شناسی شناختی و به طور اخص رویکرد کووکسس، آنها را بررسی کرده ایم. از منظر شناختی ساز وکارهای استعاره، مجاز و دانش متعارف، به عنوان انگیزه معنایی در تولید و درک اصطلاحات دخیل اند. در این پژوهش نیز اصطلاحات از منظر این ساز وکارها بررسی شدند و معلوم شد عواملی مانند بخش پذیری معنایی، استعاره، مجاز و دانش متعارف در تعیین معنای اصطلاحات دخیل اند. بر همین اساس، عباراتِ ترکیبیِ اصطلاحی را به همراه اصطلاحاتی که حاوی استعاره، مجاز و یا دانش متعارف اند، از نظر معنایی به عنوان اصطلاحات شفاف، و عبارات اصطلاحی را به عنوان اصطلاحات تیره تقسیم بندی کردیم. تعداد اصطلاحات شفاف بسیار بیشتر از اصطلاحات تیره است.
۲.
در متون کهن گاهی به عبارت یا کلمه ای بر میخوریم که با مراجعه به فرهنگ های لغت، امکان دریافت معنای مناسب برای آن وجود ندارد. همچنین گاهی مصححان متون کهن در خواندن متن و ارائه صورت مناسبی از یک واژه درمیمانند و تصحیح قیاسی برمبنای قواعد نحوی و بلاغی نیز راه به جایی نمی برد. در این موارد، گاه می توانیم به کمک اطلاعاتی از زبان ها و گویش ها و آداب و رسوم و نام ابزارها یا مسائل محلی به حل این معضلات بپردازیم. در این مقاله کوشیده ایم برای تصحیح و تبیین مفهوم اصطلاحات و واژه هایی چون ایواره، بَره بُزه، اخُره و اوغرات، سِکال، سرهول، بُرمه کردن، کوز، گاو کیلی، نُچ کردن و ناوری، در متون تاریخی و ادبی به کمک اطلاعات محلی و گویش لری، خصوصاً گویش روستای نقده از توابع شهرستان تویسرکان، پیشنهادهای تازه ای عرضه کنیم.
۳.
در این مقاله سروده های ایرانی را به دو دستة کلی تقسیم کرده ایم: سروده هایی که مبتنیبر سنتی شفاهی و قدیم بوده اند، و دیگر سروده هایی که به دنبال شکل گیری شعر عروضی فارسی متأثر از شعر عرب پدید آمده اند. دستة نخست را سروده های شفاهی و دستة دوم را سروده های مکتوب نام نهادیم و پس از شرح مختصری دربارة اقوال ایزدیها و کلامات یارسان، به عنوان دو نمونه از سروده های شفاهی ایرانی، به مقایسة آنها از حیث برخی ویژگیهای صوری، همچون انسجام درون متنی، بیت و مصراع و قافیه پرداختیم. براساس تحولِ ویژگیهای صوری در اقوال و کلامات و دیگر سروده های ایرانی غربی، به این نتیجه رسیدیم که اقوال ایزدیها یکی از قدیم ترین انواع سروده های شفاهی ایرانی غربی است، درحالیکه کلاماتِ یارسان، احتمالاً تحت تأثیر سنت مکتوب و قویِ شعر عروضی فارسی، بسیاری از ویژگیهایِ شفاهی خود را از دست داده و به سروده های مکتوب نزدیک شده است. در عین حال برخی ویژگی های مهم ترین سروده های ایرانی غربی را نیز تحلیل کرده ایم.
۴.
لری بویراحمدی از گویش های جنوب غربی ایران است که در منطقه بویراحمد استان کهگیلویه و بویراحمد رواج دارد. این گویش در کنار دیگر گویش های لری (مانند بختیاری و لری لرستانی) و فارسی، بازمانده فارسی میانه است که خود بازمانده فارسی باستان است. در این مقاله چند واژه از این گویش ریشه شناسی شده است. درمورد هر واژه نخست برپایه شواهد موجود در خود گویش، ساخت اشتقاقی و دگرگونی های آوایی آن توضیح داده شده و سپس برپایه برابر یا هم ریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، و نیز زبان های هندواروپایی، به ریشه شناسی واژه و بازسازی صورت ایرانی باستان آن پرداخته شده است.
۵.
این مقاله عملکرد پرسش واژه های فارسی را از نگاه رویکرد نقش گرایی و برمبنای نگرش تالمی گیون، از زبان شناسان نقش گرا، از دو منظر نقشی و نحوی بررسی می کند. از منظر نقشی- معنایی، جملات پرسشی با ملاک قرار دادن نقش های دستوری، به انواع فاعلی، مفعولی، مفعولی غیر صریح، قید حالت، قید زمان، فعل، علت انجام کنش، مالکیت، کمیتی، ابزاری، انتخابی، مقدار و همراهی تقسیم می شوند و بررسی معنایی پرسش واژه ها برمبنای پاسخ دریافتی، ویژگی های معنایی آنها را آشکار می سازد. بر این اساس، ویژگی های معنایی ِ پرسش واژه ها عبارت اند از معرفگی، نکرگی، ارجاعی، غیر ارجاعی، جانداری و بی جانی. در بررسی نحوی و رده شناختی جملات پرسشی، جایگاه پرسش واژه، کانون تلقی میگردد که خود مشتمل بر دو نوع اطلاعی و تقابلی است. پژوهش حاضر نشان می دهد که رابطه ای میان کانون اطلاعی و تقابلی وجود دارد.
۶.
در اغلب گونه های گیلکی، فعل های «گذشته ساده» پیشوندی تصریفی (/-bv/) دارند که اکثر منابع نحوی گیلکی یا آن را وند وجه دانسته و یا کلاً از پرداختن به نقش آن سر باز زده اند. با برافتادن این پیشوند از گذشته ساده، غالباً فعل به گذشتة استمراری تبدیل می شود. در این تحقیق نشان داده خواهد شد که وند مزبور، وند وجه، زینت یا زائد نیست و نمودنما محسوب می شود. این وند در گیلکی، با توجه به ملاحظات تاریخی و تحولاتِ صورت پذیرفته، اساساً تصریفی نیست، بلکه به تدریج به سوی تصریفی و دستوری شدگی گام برداشته است. بر این اساس، فرایند فوق، گذشته ساده را از لحاظ صوری به سوی نشان داری سوق داده است و این در حالی است که فعل مزبور در روزگاران پیشین مقوله ای نشان دار نبوده است. بنابراین می توان گفت که ارزش های نشان داری به لحاظ تاریخی و برپایه تحولات تدریجی، ممکن است تغییر نمایند.
۷.
مقاله حاضر به بررسی وجه فعل در زبان فارسی اختصاص دارد. در منابع دستور سنتی، فعل را حداقل شامل سه و حداکثر شش وجه دانسته اند. همه این منابع سه وجه اخباری، التزامی و امری را پذیرفته و برخی، وجوه دیگری مانند مصدری، شرطی، وصفی و دعایی را نیز ذکر کرده اند؛ اما در این منابع ذکر نشده است که این دسته بندی برپایه چه اصلی صورت گرفته و ملاک انتخاب وجه فعل در جملات مختلف چیست. در این مقاله دسته بندی جدیدی از وجوه فعل در زبان فارسی ارائه میگردد. این دسته بندی براساس معنای مرکزی «احتمال وقوع» صورت گرفته و برمبنای آن، کاربردهای مختلف وجوه فعل در جملات ساده و مرکب توجیه میشود. این وجه ها براساس نظریه فضاهای ذهنی بررسی می شود و قاعده مندیهای کاربرد وجوه مختلف فعل به دست میآید.
۸.
یکی از راه های تصحیح فرهنگ های لغت خطی و یافتن تصحیفات گستردة آنها، مقایسة تطبیقی این فرهنگ هاست. برای یافتن سرمنشأ یک واژة جعلی و مصحّف باید منابع بسیار گسترده ای در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم تغییرها و تبدیل ها و روند تحول و دگردیسی برخی واژه ها را از منابع اولیه بیابیم. با نگاهی اجمالی به فرهنگ ها آشکار می شود که فرهنگ نویسان، همواره ضبط واژه های مشکوک و نامعروف را تغییر داده اند، به گونه ای که در برخی موارد، یک لغت یا ترکیب خاص در فرهنگ ها دچار تغییرات چندباره شده است. اگر در این موارد روند حرکت واژه و لغت مشکوک را در انتقال از فرهنگی نظیر قوّاس و لغت فرس اسدی به فرهنگ دیگری همانند برهان قاطع نادیده بگیریم، احتمالاً در تصحیح آن نیز با دشواری مواجه خواهیم شد. در این مقاله چند تصحیف در فرهنگ های لغت فارسی نشان داده شده است. در یک فقره به دو واژة مصحّف که حاصل تصحیف خوانی از یک ترکیب شعری است، پرداخته شده و چند تصحیف دیگر نیز در برخی لغات و ترکیبات بررسی شده-است.