فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۵۱٬۲۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ابهام در یک شعر موفق، همان قدر نقش مثبت دارد که در یک شعر ناموفق، و ارزیابی این نقش برعهده نظام فکری و زیبایی شناسی هر دوره ادبی است. ابهام یکی از فرایندهای مهم و در عین حال کلیدی شعر معاصر ایران و به بیان بهتر، شعر امروز است. این سخن هرگز بدان معنا نیست که شعر گذشته ما ابهام نداشته، بلکه مساله این است که در شعر سنتی فارسی، ابهام بیشتر به سه شکل عمدی، طبیعی و عارضی اتفاق می افتد، اما در شعر امروز، ابهام یک ضرورت برای کشف دنیای جدید و از منظری دیگر، نتیجه همین دنیای پیچیده است، چرا که با فردی شدن جریان و به طبع تمام عناصر آن، شعر دیگر نمی تواند به وحدت های از پیش نوشته (وزن، قافیه، صور خیال و مناظر و مرایا و به ویژه مضامین شعر کهن) تن در دهد و در پی نگاهی تازه به هستی است و همین امر شعر را به ابهامی طبیعی و گاه غیرطبیعی سوق می دهد.
رویکردهای عمده ادبیات داستانی جنگ (1384- 1359)
حوزه های تخصصی:
نوع نگاه به جنگ و نیز درونمایه ها، شخصیت های اصلی و... چهار رویکرد؛ یعنی رویکرد ارزش محور، جامعه محور، انتقاد محور و انسان محور را در حوزه ادبیات داستانی جنگ پدید آورده است. در رویکرد ارزش محور ستایش از پایداری، مقاومت و دفاع از میهن و اثر مثبت فرهنگی و اعتقادی دفاع در مرکز توجه داستان نویسان بوده است. هدف نویسندگان این آثار تهییج و تقویت روح سلحشوری و ارتقا روحیه استقلال خواهی، انجام دادن رسالت عقیدتی و دفاع از ارزش های انقلابی و اسلامی است. در رویکرد جامعه محور به بازتاب مصائب جنگ و جنبه های منفی و تاثیر تخریب های آن بر زندگی مردم و جامعه پرداخته شده است. مسایل جانبی و اجتماعی جنگ و تصویر ویرانگرانه آن در این رویکرد بارزتر است و در آن اثر جنگ بر آن دسته از مردمان شهرها و روستاهایی که بنیاد خانواده و روابط اجتماعی شان دگرگون شده بررسی می شود. در رویکرد انتقاد محور نویسندگان به رد یا تشکیک در جنگ و انتقاد از آن می پردازند. نوع نگاه نویسندگان این رویکرد به جنگ بدبینانه است و اغلب به جنگ شهرها نظر دارند. در رویکرد انسان محور نیز توجه به ارزش های والای انسانی مطرح است و به انسان در جنگ و انسان برآمده از آن پرداخته می شود.
رابطه ادبیات با اخلاق در آثار میخائیل نعیمه (اصل مقاله به زبان عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات از دید گاه میخا ئیل نعیمه پرده برداشتن از تمامی نیازها، روحیات و آرمان های انسان ، با رویکرد ی صادقانه و زیباست؛ و اخلاق مجموعه ای از اصول و مبانی است که ناظر بر فرایند زندگی و کمال و سعادت انسان است. در آثار نعیمه ارتباط و انسجا می عمیق میان ادبیات و اخلاق است که از آبشخور اندیشه ای واحد سرچشمه م ی گیرد و اهدافی مشترکی را دنبال می کند. اهدافی همچون: خودشناسی، شناخت نهفته های انسان و هدف از وجودش که به معرفت خداوند و یکی شدن با او منتهی می شود. ادبیات و اخلاق در آثار نعیمه تنها در عنوان از یکدیگر جدایند؛ چرا که وی پیوندی عمیق با مسائل عمومی داشت و در یاری کردن اخلاق و هنجارها ، و در طلی عه آن ارزش های آزادی و احترام به انسان و حقوقش سخت پایداری می ورزید.
نعیمه ادیبی متفکر و اخلاقی است با احساساتی سرشار از معرفت و اخلاق عالی. ادبیات نعیمه آیینه ای بی غبار از اندیشه ها و عواطف و دردها و آرزوهای او و بازتاب دهنده حقیقی جامعه و حوادث آن است. ادبیات نعیمه رسالتی والا و بیدار در پویایی و بالندگی وجدان بشری و بیدار کردن وجدان انسانی و توسع ه و شکوفایی فضیلت های اخلاقی دارد. همچنین تعبیری از نفس بشری و انتشار خیر و فضیلت ها و پایبندی به ارزش های انسانی است. دوری وی از مردم و ازدواج نکردنش بیانگر آرمان خواهی او در رسیدن به شناخت زندگی و خالق آن است؛ چرا که از دیدگاه او، زندگی زناشویی مانع رسیدن به این هدف است. آنچه در این مقاله شایان ذکر است اینکه ادبیات نعیمه ادبیات متعهد و مکتبی است که نسبت به رسالت خود امین و وفادار است و راه روشن زندگی را برای کسانی که در تاریکی های نادانی و توهم و شک سرگردانند ترسیم م ی کند. نعیمه همه تلاش خود را برای سعادت انسان، تحقق آزادی و زنده کردن قلب و فکر و روح مبذول داشته است؛ از این رو هرگاه از ادبیات نعیمه سخن می گوییم، در حقیقت از فضیلت های انسانی و اندیشه های ارزشمند وی که همه مسائل انسان و زندگی را فرا می گیرد پرده برمی داریم.
بررسی تأثیر جنسیت بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر زنان شاعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر محققان رشته های زبان شناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان و منتقدان فمینیست پژوهش هایی در زمینة زبان معیار انجام داده اند که نشان می دهد بین زبان زنان و مردان تفاوت هایی وجود دارد. در اینجا این پرسش مطرح می شود که آیا برای زبان ادبی (شعر) نیز می توان جنسیت قائل شد؟ آیا علاوه بر سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان، صورخیال مثل تشبیه و استعاره هم می توانند تحت تأثیر ذهنیت زنانة شاعران، نشانی از جنسیت گرایی داشته باشند؟ ازاین رو این پژوهش کوشیده است تأثیر جنسیت را بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر ده شاعر زن معاصر ایرانی بررسی کند. ابتدا یک یا دو مجموعة شعر از شاعران موردنظر به صورت تصادفی انتخاب شد، سپس دو رکن اصلی تشبیه و استعاره از لحاظ جنسیت گرایی در شعرشان تجزیه و تحلیل گردید و این نتیجه حاصل شد که به علت وجود تفاوت میان زنان و مردان ازلحاظ پایگاه اجتماعی و ممیزه های زیست شناختی، زنان شاعر به شکل برجسته ای از تشبیهات و استعارات مربوط به جنس خود استفاده می کنند که این جنسیت گرایی بیشتر در دو رکن مشبه به و مستعارمنه به چشم می خورد. وانگهی آنان از این نوع تشبیهات و استعارات بیشتر برای بیان مضامین رمانتیک و حسی عاطفی بهره می برند.
بررسی سلسله مراتب رده شناختی مربوط به حوزه آرایش واژه ها در زبان فارسی گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای نشان دادن گرایشهای غالب در زبانها استفاده از سلسله مراتب رده شناسی است . سلسله مراتب رده شناسی در چهار دهه اخیر ، بسیار مورد توجه قرار گرفته و حوزه های زبانی متفاوت را تحت پوشش قرار داده است . اما دو حوزه ای که بیشتر مورد توجه بوده حوزه آوایی و حوزه نحواست . رده شناسی آرایش واژه بیش از سه دهه نیست که محور توجه رده شناسان دنیا قرار گرفته و در این مد ت کوتاه ، کارهای فراوانی در این زمینه ارائه شده است . ما در این مقاله قصد داریم برخی از سلسله مراتب رده شناختی مربوط به حوزه آرایش واژه ها را به اختصار معرفی و میزان تأثیرگذاری این سلسله مراتب ...
هنر استعاره در قرآن
پژوهشی در پادشاهی ایران از نوذر تا کیقباد بر اساس شاهنامه
حوزه های تخصصی:
زبان ادبی و « ادبیت»
متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد
حوزه های تخصصی:
جهان بینی ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در این نوشته، تلاش شده است تا اساس جهان بینی ناصرخسرو، یعنی پایه های اندیشه او بررسی و تجزیه تحلیل گردد. مهم ترین محورهای فکری که در واقع،همان اصول جهان بینی و اعتقادی این شاعر و سخنور است. عبارتند از توحید، نبوت، معاد و امامت که هرکدام، به صورت جداگانه تحلیل و از گفته های ناصرخسرو، شواهدی بر این امور ارایه شده است.پس از بیان این محورهای کلی به دیگر شاخه های فکری این سخنور اشاره شده است...
"
ترامتنیت در مقامات حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب مقامات حمیدی، نمونة خوبی از متونی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات خویش متولد شده و به فضایی با ابعاد بسیار متنوع تبدیل شده است که در آن انواع نوشتار با هم آمیخته اند و این متن را محل تجمع چندین گونه کرده اند. هدف اصلی در این پژوهش کشف و شناخت انواع روابط متون در مقامات حمیدی است. برای رسیدن به این هدف بر اساس نظریة ترامتنیت ژرار ژنت، 23 مقامة موجود در مقامات حمیدی را تحلیل و بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این کتاب، نمونة کاملی از متون دارای ترامتنیت است که حضور چشمگیرآیات قرآن کریم در جای جای آن و استفاده از اصطلاحات و عبارات و اشعار معروف زبان و ادبیات عربی و تأثیرپذیری از اسلوب مقامه نویسی بدیع الزمان همدانی و حریری، نشانگر مجموعه ای از روابط بینامتنی و صداهای متکثر معنایی موجود در این کتاب است که روابط ترامتنی معتبری را تأیید می کند و این ارتباط در جهت ایجاد نظام معنایی این متن، شامل تمامی روابط متون در نظریة ترامتنیت ژرار ژنت است.
نسبی گرایی در نقد ادبی جدید
حوزه های تخصصی:
نسبی گرایی که در نظریه های نقادانه جدید، اصلی پذیرفته شده محسوب می شود، حاصل تحولات فکری ای است که ریشه در فلسفه پدیدارشناسیِ هوسِرل دارد و در نقد ادبی، بویژه با آرای نظریه پردازانِ «مکتب کنستانس» در نیمه دوم قرن بیستم رواج یافت. تا پیش از پیدایش این نظریه ها، سمت وسوی اصلیِ نقد ادبی را تلاش برای یافتن معنایی تغییرناپذیر در متن تشکیل می داد. این رویکردِ مطلق گرا، غایت نقد ادبی را در «کشفِ» معنایی می دید که مؤلف در مقام خداوندگارِ متن در آن استتار کرده است. در بخش نخستِ این مقاله، ابتدا به پس زمینه مطلق گرایی در نقد ادبی سنتی در قرن نوزدهم خواهیم پرداخت، سپس نشان خواهیم داد که حتی «نقد نو» در چند دهه نخستِ قرن بیستم- که داعیه رهانیدن متن از بند زندگینامه مؤلف و ملاحظات برون متنی ای مانند تاریخ را داشت-، در نهایت نتوانست از نسبی ستیزی در نقد مصون بماند. در بخش بعدی استدلال خواهیم کرد که دیدگاهِ پدیدارشناختی ای که ثنویت سوژه/ اُبژه را محل تردید قرار داد، راه را برای نسبی گرایی به منزله دیدگاهی نافذ در نقد ادبی جدید باز کرد. مطرح شدنِ «نظریه دریافت» توسط هانس رابرت یاوس و ولفگانگ آیزر سهم بسزایی در ترویج این نظر داشت که عملِ نقد ماهیتی بین الاذهانی و لزوماً نسبی دارد. بخش پایانیِ این مقاله، به نتیجه گیری از بحث های ارائه شده اختصاص دارد.
بررسی ساختار روایت در داستان حضرت ایوب (ع)
حوزه های تخصصی:
داستان حضرت ایوب (ع)، بر اساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد. کنش و واکنش های شخصیت اصلی با دیگر شخصیت ها (ایوب (ع) با شیطان) باعث شکل گیری حوادثی می شود که یک زنجیره را به وجود می آورند و در طول محور زمان گسترش می یابند. این داستان ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. در مقدمه شخصیت اصلی داستان، ایوب (ع)، معرفی و در میانة داستان، آزمایش و در پایان نیز سرنوشتش مشخص می شود. بر طبق الگوی تودروف، در این داستان، حرکت از وضعیت متعادل به نا متعادل و سپس بازگشت به تعادل است. بر طبق الگوی گریماس: شناسنده، ایوب(ع) است که با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، رحمه و صبر) سرانجام از مراحل دشوار عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجة قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
بر طبق الگوی تودروف، در این داستان، حرکت از وضعیت متعادل به نا متعادل و سپس بازگشت به تعادل است. بر طبق الگوی گریماس: شناسنده، ایوب(ع) است که با یاری نیروهای یاری دهنده (خدا، رحمه و صبر) سرانجام از مراحل دشوار عبور می کند و میثاقش را به انجام می رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجة قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می کند.
معنی صریح و مفهوم ضمنی 1
حوزه های تخصصی: