فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
9 - 37
حوزه های تخصصی:
از منظر نشانه شناسی فرهنگی، متون در حکم حافظه فرهنگی، محصول شرایط و ارتباطات بینافرهنگی و نمایانگر فرهنگ و نحوه سازمان بندی آن هستند. در طی قرون متمادی، عرفان و تصوف اسلامی در هیئت مجموعه ای از باورها، کردوکارها و رسوم در لایه های اجتماع رسوخ کرد و به تدریج به صورت فرهنگی منسجم بر بستر فرهنگ جامع اسلامی تشخّص یافت. این فرهنگ جدید توانست نظام مندی خود را با استفاده از نظام الگوساز زبان، در قالب ادبیات عرفانی سازماندهی کند. به منظور دست یابی به نظام سازمان ده فرهنگ عرفان و تصوف اسلامی، اولین متن مستقل فارسی این فرهنگ به روش توصیفی - تحلیلی، کاویده شد تا در پرتو آن، سپهر نشانه ای عرفان و مناسبات بینافرهنگی در کشف المحجوب هجویری، شناسایی شود. فرهنگ بازنمایی شده در این کتاب دارای الگویی دوگانه، مشتمل بر «مرکز» با نشانه های منسجمی چون: فقر، باطن گرایی، علمی بودن تصوف، مرقعه پوشی و غیره برای جداسازی دو حوزه خودی از دیگری و «پیرامون» است که پیوسته با دیگران تعامل می کند. بیان جهان نگری خاص صوفیانه و اثبات آن ها در قالب فقهی و کلامی و منابع استنادی آن ها، تدوین اصول، مشایخ و فِرَق متصوفه، رجال و مکاتب مختلف سپهر های کلامی و فقهی و بیان مباحثی چون: صفات خداوند و تقسیم بندی آن ها، موقوفی بودن این اوصاف، توحید خداوند، حدوث و قدم الهی، غنی و بی نیاز بودن او و غیره در کشف المحجوب از فضاهای مرزی است که عرصه تبادلات بینافرهنگی به شمار می آید. این فضای مرکزی و فضای حاشیه ای، شکل دهنده به هویت فرهنگی صوفیه با انسجام درونی و مناسبات پویای بیرونی است.
بررسی و تحلیل انسجام واژگانی در سوره سجده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام متنی یکی از مهم ترین موضوعات مطرح شده در دستور زبان متن است. این نظریه به بررسی و تحلیل عناصری می پردازد که اجزای تشکیل دهنده متن را به هم مرتبط می سازد. برای اینکه یک متن منسجم باشد به سه عامل واژگانی، دستوری و پیوندی نیازمند است. هر یک از این سه عامل خود به چند زیر مجموعه تقسیم می شوند و وجود آن ها در یک متن، باعث انسجام و پیوند اجزای تشکیل دهنده آن متن خواهد شد. نگارنده در مقاله پیش رو بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی، انسجام واژگانی را در سوره سجده بررسی کند و میزان انسجام و پیوند میان آیات و اجزای آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. نتایج مقاله حاکی از آن است که سوره سجده در حوزه ی واژگانی که شامل تکرار و هم آیی است، از انسجام بالایی برخوردار است. مهم ترین عامل این انسجام به تکرار برمی گردد که با پراکنده شدن در سراسر متن، آیات و اجزای مختلف متن را به هم پیونده زده است. در حوزه هم آیی نیز عنصر تضاد نقش پررنگی در سوره ایفا کرده است؛ امری که در راستای معنا و مضمون اصلی متن یعنی تقابل میان مؤمنان و کافران به کار رفته است.
فرا شعر در شعر عربی و فارسی با تکیه بر نمونگزین هایی از چند شاعر شناخته شده فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان و بزرگان فلسفه و ادبیات همواره سعی کرده اند شعر را تعریف و آن گونه که فهم آنان اقتضا می کند به بیان خصایص آن بپردازند. شعر، یکی از مظاهر آثارحیات عقلانی آدمی است که در رهگذر تحلیل ها و تفسیرهای منتقدان و شعر شناسان از هویت شعر، شناخت آن به عنوان یکی از هنرهای زیبا، از دیدگاه خود شاعران مقوله مهم و قابل توجهی است که ورود به آن، بدون شک، جهان بینی تازه ای را درشعر شناسی به روی ما خواهد گشود. این نگرگاه به شعرکه درسال های اخیر با نام «فراشعر» و درعربی «المیتاشعر» و به انگلیسی«Metapoetry» مطرح شده عبارت است از شعری که به موضوع شعر می پردازد. اینکه شعر«فرزند شاعر» باشد یا «محصول بی ت ابی آدم ی» یا «مولود حوادث زندگی» یا «حادثه ای در زبان» یا «کلامی مخیّل...» یا هر چیز دیگری که ناقدان و اهل ادب گفته اند، همه ازنگاه بیرونی وغیر شاعر به شعر است. جذابیت شعر درآنجا بیشتر آشکار می شود که خالق شعر، یعنی شاعر و از درون شعر بگوید شعر چیست. ما در این مقاله سعی کرده ایم با روش توصیفی تحلیلی به بررسی فراشعر در شعر عربی و فارسی با تکیه بر نمونگزین هایی از چند شاعر شناخته شده در هر دوزبان بپردازیم.
وطن در دیوان سیّد اشرف الدّین حسینی گیلانی(نسیم شمال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۰
93 - 120
حوزه های تخصصی:
وطن، یکی از اصطلاحات و مضامین شعر شاعران وطن دوست است که از زمان شکل گیری شعر و ادب فارسی، مورد توجّه شاعران بوده است. در هر دوره ای از تاریخ یک ملّت، حوادثی بوجود می آید که مرز های آن ملّت، مورد تهدید بیگانگان قرار می گیرد. این تهدید می تواند، در زمینه سرمایه های ملّی، فرهنگی و... باشد. دوران مشروطه، دورانی است که دولت های بیگانه، چشم به غارت سرمایه های ملّی وطن ما دوخته اند. یکی از عوامل مؤثّر بیداری مردم در دوران مشروطه، شاعران بوده اند که با آوردن مضامینی چون وطن، در پاسداری و نگهبانی آن کوشیده اند. سیّد اشرف الدّین، شاعری است که در دیوان اشعار خود، بطور برجسته از زوایای مختلف، به مفهوم «وطن» پرداخته است و هدف از به کارگیری مفهوم وطن، بیداری و آگاهی مردم، عشق به وطن و پاسدای از ارزش های ملّی میهنی است. با توجّه به اهمیّتی که مفهوم وطن در شعر فارسی دارد؛ نگارنده کوشیده است براساس تحلیل شعری نسیم شمال و همچنین یافته های موجود در این زمینه، به طور اجمالی به این موضوع بپردازد.
بررسی زبانی اشعار درویش عباس گزی و فهلویات شیخ صفی الدین اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
433 - 455
حوزه های تخصصی:
گویش گزی یکی از مهمترین گویش های برجا مانده از پهلوی اشکانی یا پهلوانیک در نواحی مرکزی ایران است که همواره هدف پژوهش بسیاری از محققان داخلی و خارجی قرار گرفته است. دیوان درویش عباس گزی قدیمترین و مهمترین اثر شعری در این زبان است که می تواند منبع موثری در شناخت عمیقتر در بررسی های زبانی این گویش واقع شود. در این تحقیق به بررسی اشعار درویش عباس گزی و فهلویات شیخ صفی الدین اردبیلی در سه سطح واجی، واژگانی و نحوی پرداخته شده است. زبان گزی و آذری کهن، بازماندگان زبان های ایرانی نو و در یک مجموعه زبانی هستند که می توانند به لحاظ زبان شناسی مورد مقایسه قرار گیرند. یافته های این پژوهش شباهت های بسیاری میان کیفیت آوایی و واژگانی دو شاعر نشان می دهد؛ مانند تحول واج «ژ» به «ی» در هر دوگویش. هرچند تفاوت هایی در ساخت آوایی و نحوی سروده های درویش عباس و شیخ صفی دیده می شود. سخنان برجای مانده از دو متفکر، غالباً به صورت شعر و دارای منطق شعری(و در تنگنای وزن و قافیه) است. علاوه بر این هر دو شاعر در این اشعار متاثر از ساختار زبان فارسی هستند. به طوری که بسیاری از واژه ها، ترکیب ها و الگوی دستوری برگرفته از فارسی است.
تفسیر و تحلیل شعر ستایشی (تا پایان قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از شعر فارسی را شعر ستایشی در برمی گیرد؛ که کم تر شاعر فارسی زبانی را می توان یافت که گونه ای از اشعار ستایشی در دیوانش یافت نشود؛ اما داوری در مورد شعر ستایشی، اغلب منفی بوده است و بسیاری از مخاطبان شعر فارسی، برای شعر ستایشی ارزش قابل توجهی متصور نیستند؛ از این رو پژوهشگران، ادبیات شناسان و مخاطبان شعر، غالبا شعر ستایشی را از نظر دور نگه داشته، چندان عنایتی به آن نمی کنند؛ همین پیش داوری، جایگاه شعر ستایشی را متزلزل کرده است. شعر ستایشی بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان، با معیارهای امروزی داوری می شود؛ این برخورد با شعر ستایشی، موجب شده است که این بخش از ادبیات فارسی با وجود ارزش های غیرقابل انکارش، نادیده انگاشته، تحقیقات اندکی در این مورد انجام شود؛ در این مقاله ابتدا تصویری روشن از شعر ستایشی ارائه می شود، سپس به بررسی ساختار آن می پردازیم و در پایان نیز برخی از مهم ترین ارزش ها و کارکردهای شعر ستایشی را فهرست وار ذکر می کنیم و نشان می دهیم که شعر ستایشی ارزش های غیر قابل انکاری دارد که نمی توان به راحتی از آن ها چشم پوشید.
واکاوی نگرش والد سالارانه مسعود غزنوی در تاریخ بیهقی براساس نظریات اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق نظریه اریک برن هر فرد دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری خاصی است که معرف حالت روانی اوست، اما ممکن است همین فرد در حالت روانی متفاوت، الگوهای رفتاری دیگری را بروز دهد که غالبا متناقص با رفتار قبلی اوست، و این سبب پیدایش « نظریه حالات من» شده است. اریک برن بنیان گذار تحلیل رفتار متقابل «حالات من» را به سه بخش والد، بالغ و کودک تقسیم می کند. طبق نظریه اریک برن «والد» یکی از سه حالت شخصیت انسان است که انسان آن ها را از والدین، یا الگوهای قدرت فرامی گیرند. «والد» به دو صورت والد حمایتگر مهربان و «والد» کنترل کننده مستبد ظاهر می شود. که هر کدام از آن ها به دو جنبه مثبت و منفی تقسیم می شوند. این پژوهش با شیوه توصیفی-تحلیلی با استناد به تاریخ بیهقی و نظریات اریک برن و رویکرد میان رشته ای مولفه هایی چون ابعاد سه گانه شخصیت، انواع والد و مصادیق آن را در شخصیت امیر مسعود غزنوی مورد تحلیل قرار می دهد. در این بررسی معلوم می شود که مسعود غزنوی در موقعیت های مختلف چگونه عمل می کند و به چه روشی (من) والد خود را در قالب اعمال خود آشکار می نماید و این رفتار ریشه در چه تنش روحی و روانی وی قرار دارد. از بررسی نتایج این پژوهش چنین استنباط می شود که امیر مسعود در بیشتر مواقع «بالغ» خود را حذف و از حالت «والد» مستبد خود تصمیم گیری می کند و رویکردهایی از جمله اظهار قدرت، تهدید و ارعاب و استبداد را ایجاد می کند.
بازنمود برخی از انگاره های اشخاص در ساقی نامه ظهوری وسعادت نامه استرآبادی بر اساس نظریه یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
281 - 306
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه هایی که در عصر حاضر در مضامین ادبی مورد کشف و بررسی قرار می گیرد نظریه کهن الگویی یونگ است. کهن الگوها، گنجینه ای از روان و اندیشه جمعی هستند که در هرکجا و هر زمان، فارغ از سنّت پدید می آیند و به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد. یونگ این مفاهیم را اجزای ساختاری موروثی روان بشر دانسته و حرکت از من به سوی خود را مستلزم انکشاف لایه های مختلف ناخودآگاه فرد می داند. یکی از مباحث مهم انگاره های کهن الگویی اشخاص هستند که در ساقی نامه ظهوری ترشیزی و سعادت نامهاسترآبادی بسیار دیده می شود اما به دلیل ناشناخته بودن این دو اثر پژوهش های کافی در مورد آنها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آنها پنهان مانده است. در این جستار می خواهیم با بررسی این مولفه در آثار مذکور، به تفسیر ابیات آنها کمک نموده و به این سوالات پاسخ دهیم که ظهوری و استرآبادی چه شناختی نسبت به انگاره اشخاص کهن الگویی دارند و بسامد هر یک از انگاره ها در ساقی نامه و سعادت نامه چگونه است. به نظر می رسد با وجود عدم شناخت دانش کهن الگویی به معنای نوین، ظهوری و استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از انگاره های کهن الگویی داشته و آنها را با استفاده از عنصر خیال در آثار خود به طور ویژه ای به کار برده اند. همچنین در این دو اثر انگاره های اشخاص مذهبی- ملی بر سایر انواع برتری داشته و انگاره جوینده فقط مختص شاعر است که جست وجو کرده و در نهایت به عرفان رسیده است. نتیجه مطرح شده به روش کتاب خانه ای به شیوه تحلیلی- توصیفی در نتیجه بیان شده است.
تحلیل نقش «نمود» در آموزش فعل امر مستمر
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله نقد و تحلیل نقش نمود دستوری و واژگانی و متن در آموزش فعل امر و امر مستمر است. هدف اصلی، علاوه بر نقد و تحلیل موضوع، پرداختن به آموزش فعل امر مستمر و بیان زوایا و چالش های آن است. مشکل اینجاست که آموزشگران دستور زبان فارسی عموماً به صورت مباحث توجه دارند و چه بسا بر روی مباحث و تعاریف و اصطلاحات دستوری خیلی دقت نمی کنند و قاعدتاً مخاطبان نیز از فهم موضوع دور می شوند؛ نمونه هایی از این دست، وجه فعل و قید جمله و ... است که حتی بعضی از کتاب های دستور نیز موضوع را به خوبی درست بیان نکرده اند. این پژوهش زبانی-ادبی که با روش کیفی انجام یافته به شیوه تحلیلی –تشریحی به موضوع پرداخته است و روش گردآوری مطالب و داده ها نیز با استفاده از اسناد کتابخانه ای و یا از طریق جست و جوی الکترونیکی صورت گرفته است. در نهایت، یافته های تحقیق، به مسئله پژوهش که به دنبال شناخت فعل امر، امر مستمر و شناسایی ویژگی های آن بوده است پاسخ داده است؛ نمود دستوری، واژگانی و بافت را از عوامل لازم برای تعریف فعل امر و امر مستمر می داند و اثبات می کند فعل امر مستمر در صورتی تحقق می یابد که سایر نمودهای دستوری، واژگانی و بافت متن را در بر داشته باشد و بسنده کردن به پیشوند تصریفی «می» برای شناخت فعل امر مستمر کافی نیست؛ نیز ساخت دوگانه فعل امر نقد شده است.
بررسی تطبیقی جلوه معشوق در منظومه های عاشقانه ناظر و منظور و مهر و مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
11 - 26
حوزه های تخصصی:
اشعار عاشقانه بر سه پایه اصلی عشق، عاشق و معشوق استوار هستند و در این بین، معشوق، اصلی ترین شخصیت شعر عاشقانه است. به گونه ای که حضور پررنگ او را در همه دوره های شعر فارسی می توان مشاهده کرد. وحشی بافقی (ف991ه.ق) و عصار تبریزی (ف792ه.ق)، از برجسته ترین شاعران ادب غنایی به شمار می روند که تا حدودی سیمای معشوق در اشعارشان به شیوه ای متفاوت با معشوق در سایر دوره های شعر فارسی ترسیم شده است. در این جستار با به کارگیری شیوه توصیفی تحلیلی، جلوه معشوق در منظومه های عاشقانه ناظر و منظور و مهر و مشتری به صورت تطبیقی در پنج بخش: تأکید بر جنسیّت معشوق، القاب و نام ها، وصفِ زیبایی های ظاهری، خصوصیّات رفتاری و انواع صُورِ خیال، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه جستار حاکی از آن است که در شعر هر دو شاعر، هم به خصوصیات ظاهری و هم خصوصیات رفتاری معشوق توجه کامل شده است و آشکارترین تفاوت آن با ادوار قبل و بعد، بی پروا بودن شاعر در وصفِ معشوق مذکر، نوع مواجهه عاشق با برخی خصوصیات رفتاریِ معشوق و همچنین بازتاب مکتب واسوخت در اشعار آن هاست.
ساختار و مضامین لیلو(لالایی) های بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۳۰-۹۷
حوزه های تخصصی:
لالایی ها نوعی از ترانه های مهم در ادبیات عامه هر قومی به شمار می آیند که سینه به سینه از نسل های گذشته به امروز رسیده اند. در بلوچی به این نوع ترانه ها «لیلو» یا «لولی» می گویند. در جستار پیش رو به بررسی لیلوها در زبان بلوچی پرداخته ایم و هدف از این تحقیق، معرفی این اشعار عامه و تحلیل آن ها از دو منظر ساختار و درون مایه است. نگارنده با گردآوری مهم ترین لالایی های رایج در بلوچستان، ضمن معرفی این گونه سروده ها، نخست به بررسی وزن، قالب، قافیه و ردیف و سپس به تحلیل مهم ترین مضامین و کارکردها و پیوند آن ها با زندگی اجتماعی، مفاهیم دینی، وضعیت زندگی و باورهای گویشوران بلوچی پرداخته است. قالب همه لیلوها، «بلوچیِ سنتی» است و از نظر وزن غالباً عروضی و در بحر قریب هستند. برخی از مضامین به کاررفته در آن ها عبارت اند از: بیان آرزوهای مادر برای فرزند، دعا برای بچه، آرام بخشی، کم کردن بی قراری های کودک، تشویق به شادی و نوازشگری کودک، جنگ در برابر دشمن، تشبیه کودک به قهرمانان قومی، بیان نوع خوراک کودک، داماد گرفتن با مهریه سنگین، مهمان نوازی و دعا برای مادران بی اولاد که بچه دار شوند. شیوه بررسی در این مقاله، مطالعات میدانی و روش توصیفی تحلیلی براساس شصت لالایی است. تاکنون درباره تحلیل ساختاری و محتوایی لالایی های بلوچی پژوهشی انجام نشده است. بنابراین انجام پژوهش برای شناخت این بخشِ ناشناخته از ادبیات عامه مردم بلوچستان ضروری به نظر می رسد.
زمینه ها و نشانه های آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامه فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
231 - 269
حوزه های تخصصی:
بعضی از متون کلاسیک به مثابه اَبَرمتن ها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایه خود را بر سر دیگر متن ها گسترده اند. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتن هاست که نشانه های حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبت های مختلف، از داستان ها، شخصیت ها، اسطوره ها و دیگر ابعاد و جنبه های شاهنامه تأثیر پذیرفته اند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گسترده ای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بوده ایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهره گیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهره گیری ها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستان ها و شخصیت های اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایران دوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستا ن های شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جست وجوی یافتن نجات دهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستان های شاهنامه ، سوق داده است.
Lecture Interartiale des Romans de Malraux. Pour une Poétique de la Peinture et de l’Écriture dans La Condition humaine, L’Espoir(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
129 - 142
حوزه های تخصصی:
Depuis la doctrine de l’Ut pictura poesis, l’on découvre une piste d’analyse assez intéressante sur les rapports de la littérature et de la peinture. L’analyse de l’œuvre malrucienne, à la lumière des interactions suscitées par Mikhaïl Bakhtine, montre qu’elle est constamment en dialogue et continûment régenté par les arts du musée, au nombre desquels la peinture tient une place singulière. Cet article montre que La Condition humaine, L’Espoir et Les Conquérants sont une sorte de récit hybride ayant intégré des techniques et procédés picturaux, des personnages artistes peintres et des descriptions chromatiques, phagocytant la narration et reléguant parfois le récit au second plan. Cela dit, cette propension à l’hyper-référentialisation ou à la modélisation de la pratique picturale crée une synesthésie visuelle, transformant le texte en un catalogue, en un tableau, en un musée. Ainsi le mélange littérature/peinture, le mixage de leur structure et le dialogue entre ces genres sont-ils l’expression d’une esthétique polyphonique ou interartiale dans le roman de l’auteur français.
L’approche de la pragmatique dans la didactique de FLE, à travers une analyse comparative des prépositions française et persane « dans » et « [dar]»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
157 - 171
حوزه های تخصصی:
La préposition en tant qu'opérateur relationnel introduit un élément nominal, un substantif, un nom, un infinitif (Martin, 2017, p.127). L’objet de cette étude est de livrer une analyse pragmatique comparative des prépositions française et persane « dans » et [در ], dans les gammes variées surtout en emploi spatial et temporel. Dans cette recherche, l’objectif porte sur la mise en place d’une étude comparative franco-persane entre le fonctionnement de la préposition ‘’dans’’ pour la formation de syntagme prépositionnelle, afin de montrer les divergences et les convergences. De ce fait, nous nous évertuerons à montrer les gammes variées comme la locativité et la diachronie de la préposition ‘’dans’’ et son homologue persan [در ]. Pour atteindre cet objectif, nous tenterons de mettre en relief le fonctionnement de la préposition dans la langue persane en comparaison avec la langue française à l’aide des exemples dans toutes les deux langues. Le choix d’une approche comparative se trouve justifié par le fait qu’une telle approche offre un avantage d’ordre didactique : les apprenants iraniens de la langue française y trouveront une source à consulter pour vérifier si cette préposition correspond bien à la préposition persane [در ], ou si par contre les deux prépositions divergent et dans quelles mesures. Les résultats prouvent qu’il existe des similitudes des cas exprimant la spatialité mais des divergences à l’échelle temporelle et dimensionnelle.
بررسی دلالت های ضمنی در مثنوی با توجه به تناسب واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت ضمنی یکی از رویکردهای نشانه شناسی است که با معناهای پنهان و ژرف ساخت متون به مثابه کلیت های نظام مند سروُکار دارد و درپی آن است تا با تکیه بر بافت کاربردی واژه و ویژگی های مخاطب، از ظاهر نظام های نشانه ای عبور کند و به لایه های زیرین متن دست یابد. مثنوی به دلیل ساختار تأویل پذیر و تودرتو، قابلیت بررسی از این دیدگاه را دارد و با واکاوی دلالت های ضمنیِ آن می توان به انسجام و وحدت اندام وار و نیز مفاهیم پنهان بسیاری پی برد. هدف این پژوهش، تبیین چگونگی دلالت های ضمنیِ برآمده از تناسب الفاظ در مثنوی است؛ ازاین رو در پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا از دیدگاه نشانه شناسی گفتمانی، برخی از دلالت های ضمنی مثنوی از دو منظر بررسی و تحلیل می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دلالت ضمنیِ برآمده از تناسب الفاظ در مثنوی به دو شکل دیده می شود: در شکل اول، باهم آیی و تناسبِ واژگان برجسته یک رویداد یا داستان دینی و تاریخی مشهور در محور هم نشینیِ بیت، تداعی کننده آن رویداد برای مخاطب و القاکننده معنای ضمنی دیگری است که با ظاهر بیت و زمینه اصلی بحث در محور عمودی شعر نیز هماهنگی دارد. در شکل دوم، شاعر، واژگان و فرازهای برجسته از داستانی مشهور و مرتبط را با کلام خود می آمیزد؛ ولی این نشانه های زبانی، معنای ثانویّه ای به بیت نمی بخشد؛ بلکه حضور آن واژگان در تعدادی از ابیات متوالی، مخاطب را به دلالت ضمنیِ موجود در کلیّت ابیات رهنمون می کند.
تحلیل انسجام و پیوستگی دو حکایت متوالی از باب دوم گلستان بر اساس الگوی انسجام غیر ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
177 - 213
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره درباره گلستان سعدی مطرح می شود، مبحث بود یا نبود ساختار و سیستم در متن گلستان است. عده ای، حکایات گلستان را فاقد نظم و ارتباط معنایی می دانند و گروهی دیگر معتقد به معماری سنجیده، متقارن و نظام مند گلستان هستند. امروزه کاربست موفقیت آمیز نظریه زبانشناسی نقش گرا در مطالعه متون ادب پارسی، مسیر جدیدی را برای ساختارشناسی گلستان گشوده است. در این جستار با کاربرد نظریه زبان شناسی نقش گرا و استخدام الگوی «انسجام غیرساختاری»، هماهنگی انسجامی و پیوستگیِ بین دو حکایت از باب دوم گلستان بررسی شده است. هدف از این پژوهش این است که با تحلیل روابط معنایی بین عناصر سازنده این دو حکایت، درجه انسجام و پیوستگی آن ها سنجیده شود. بر این اساس، معلوم می شود که آیا اساساً سعدی در چینش حکایات، نیّت و مقصود خاصی را در نظر داشته است یا خیر؟ نتایج این مطالعه حاکی از تعدّد گره های معنایی، تعامل زنجیره های کانونی و هماهنگی انسجامی چشمگیر میان این دو حکایتِ ظاهراً مجزّاست. کاربست الگوی انسجام غیرساختاری سبب آشکار شدن نیّت سعدی در سازماندهی موضوع، درون مایه، صحنه آرایی، کنشگران و پیرنگ پیوسته در دو حکایت گردید. بافتار درون زبانی و برون زبانی هر حکایت با حکایت دیگر کاملاً قرینه است. در مجموع، ارتباط عناصر و تعامل بین مقوله های این دو حکایت، گفتمانی واحد را می آفریند؛ بنابراین، حاصل کاربرد نظریه زبان شناسی نقش گرا این امکان را فراهم می سازد تا به صورت کمّی و به دور از هرگونه کلّی گویی و اظهار نظر ذوقی-سلیقه ای، هماهنگی انسجامی و پیوستگیِ بین حکایت های هر باب گلستان را آشکار کنیم.
بررسی تطبیقی تئوری «امر آلوده» ژولیا کریستوا در ملکه زیبایی لی نین اثر مارتین مک دونا و شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس فرآیند آلوده انگاری، سوژه با ورود به حوزه امر نمادین، آنچه را که برای مرزهای سوبژکتیویته اش ابژه ای بیگانه و خطرناک تشخیص دهد «امر آلوده» می پندارد و در صدد طرد آن بر می آید. ژولیا کریستوا متن ادبی را همچون یک دال برتر آلوده انگاری، جایگاهی در نظر می گیرد که نویسنده آلودگی های روح افراد و هر آنچه سبب این آلودگی ها می شود را با بکار گیری کلمات و عبارات و فضاسازی متناسب به نمایش می گذارد تا افراد بتوانند به طهارت برسند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تطابق آلوده انگاری در دو اثر ملکه زیبایی لی نین و شازده احتجاب از دو کشور متفاوت می پردازد تا ریشه آسیب ها و پلیدی های روح «شازده» و «مورین» را از خلال امر نشانه ای بررسی نماید. این دو شخصیت در پی برائت خویش و حذف امر آلوده از زندگیشان بر می آیند و به گمان خویش در صدد پیوستن با امر پاک هستند. آنان در این راستا از شیوه های گوناگونی همچون نفی رابطه مادر فرزندی، انکار مادر به عنوان امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته، جدال برای حذف امر آلوده و به کارگیری واژگان ناخوشایند استفاده می کنند. اما درنهایت تلاشهایشان بی فایده است و خود به نوعی تبدیل به امر آلوده گشته، دستشان به خون آلوده می شود و در کام نیستی فرو می روند.
بررسی و تحلیل مجالس وعظ شیخ ابوسعید ابی الخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
237 - 266
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای پخش و اشاعه تعالیم صوفیه، گسترش مواعظ، اندرزها و توصیه های گران بهای پیران و مشایخ تصوّف است که بر منابر و کرسی ها و حلقه های بحث و درس با حضور شاگردان، طالبان، مریدان و هواداران تشکیل می شد، و به صورت ملفوظات و تقریرات بیان می گردید. به این گونه جلسات و حلقه های بحث و درسِ صوفیان که نوعی سخنرانی مکتوب با لحن گفتاری و خطابی توأم با پند، اندرز و موعظه است و برحسب اشاره شیخ و مراد و یا به استدعای مردم و مریدان تشکیل می گردید، مجلس وعظ می گویند.شیخ ابوسعید ابی الخیر (متوفی440 ﻫ .ق) در پایان مجاهدات بسیار، سرانجام به تربیت و ارشاد طالبان مشغول شد و در نیشابور، مهنه، طوس و... مجالس وعظ او بسیار مورد توجه علاقه مندان واقع شد. به دلیل اطلاعات وسیع و کثیر در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و ادبیات، مواعظ وی همواره سرشار از این گونه مباحث بود و به سبب ذوق لطیف و حدّت ذهن و حسن محاوره، حاضران در مجلس را مجذوب خود می کرد.در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف مجالس شیخ ابوسعید ابی الخیر بر اساس کتاب های حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر(جمال الدین ابوروح) و اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید(محمّد بن منور)، که در این زمینه بسیار حکایت کرده اند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. همچنین انگیزه های شیخ ابوسعید برای برگزاری مجالس وعظ، نحوه آغاز و ختم سخن، حالات درونی ابوسعید و حاضران در مجالس، محتوای مجالس، زینت های سخنوری، طرز بیان و لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و...) با ذکر شاهد مثال های متعدد تحلیل می شود.
شاهنامه منسوب به محرمی، برگی دیگر از شاهنامه سرایی در سرزمین عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
45 - 73
حوزه های تخصصی:
بعد از فتوحات سلجوقیان در آسیای صغیر، زبان و فرهنگ پارسیان با آنان وارد این خطه شد و در دوره های سپس تر به دلیل انس و علاقه شاهان سلجوقی و عثمانی به فرهنگ پارسی، بخصوص اثر گران قدر فرزانه توس، از دو جهت این اثر ارزشمند را مد نظر قرار دادند: سرودن آثاری به سبک و سیاق شاهنامه و ترتیب دادن ترجمه هایی از این نامه خسروان. یکی از آثار پدیدآمده در دوران یادشده، شاهنامه منسوب به محرمی است که کشورگشایی و لشکرکشی های بایزید دوم را به رشته تحریر درآورده و بسیار از نکته های ارزشمند تاریخی را در این گیتی ستانی یادآور شده است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به معرفی مفصّلی از شاهنامه منسوب به محرمی پرداخته، تأثیرپذیری شاعر از شاهنامه فردوسی نشان داده اند. حاصل این پژوهش این است که شاعر سبک حماسی را با الگوی سرودن قصاید مدحی در هم آمیخته و سعی کرده در صورت های بیانی بخصوص تشبیه نوآوری هایی داشته باشد. این اثر در چندین مورد تحت تأثیر شاهنامه بوده است: تأثیر مستقیم از ابیات بخصوص توصیف دقایق جنگ، استفاده از تعبیرات و اصطلاحات، ذکر مضامین حماسی، یادکرد قهرمانان شاهنامه.
تحلیل سفرنامه خسی در میقاتِ جلال آل احمد از منظر ژئوپوئتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
155 - 170
حوزه های تخصصی:
ژئوپوئتیک رویکرد جدیدی است به فضا (مکان) در ادبیات که کِنت وایت، نویسنده، شاعر، فیلسوف و گردشگر اسکاتلندی در دهه 90 میلادی مطرح کرد. این رویکرد نقدی به فضا در ادبیات برخلاف نظریه «بوطیقای فضا»ی «گاستون باشلار» و «نقد جغرافیایی» «وستفال»، علاوه بر توجه ویژه به مکان ها و توصیف آنها، به رابطه عمیق انسان و زمین و همچنین احساسات و عواطفی که از رابطه این دو به وجود می آید و تفکر انتقادی نویسنده به مکان ها، می پردازد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا، با توجه به نقش مهمی که سفرنامه ها به مکان می دهند ازیک سو، و فضای معنوی حاکم بر سرزمین وحی که منجر به انفعالات روحی و فکری جلال آل احمد داشته است از سوی دیگر، به تطبیق مؤلفه های نظریه ژئوپوئتیک بر سفرنامه خسی در میقات پرداخته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که عناصر مهمی از نظریه ژئوپوئتیک همچون فرهنگ، مکان، زمین، زبان شاعرانه، فلسفه، عرفان و گره خوردگی احساسات با مکان به طرق مختلفی در این اثر در هم تنیده شده اند و همگی در شکل گیری خوانش ژئوپوتیکی سفرنامه نقش دارند. نویسنده در خسی در میقات برخلاف دیگر آثار رئالیستی، تنها به توصیف صرف مکان اکتفا نمی کند بلکه این توصیفات را با نگاهی عرفانی و فلسفی پیوند می زند به طوری که احساسات نویسنده با فضاهای داستان گره می خورد و با تفکری انتقادی نسبت به داشتن جهانی بهتر به توصیف مکان ها می پردازد.