فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
297 - 324
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی تطبیقی دانشی است که با کمک آن می توان روایت های مختلف را، از سراسر جهان با زبان و فرهنگ و جزئیات مختلف، با یکدیگر تطبیق و مقایسه کرد و نقاط شباهت و اختلاف آن ها را برکاوید. در این جستار، پژوهنده می کوشد با استفاده از نظریه روایت شناسی تطبیقی تزوتان تودوروف، شش روایت متفاوت با بن مایه اصلی اتهام و تبرئه را از نقاط مختلف سراسر جهان با یکدیگر مقایسه کند. نویسنده بر آن است که به این پرسش پاسخ دهد که آیا این روایت ها از نظر منطق روایی و دستور زبان روایت با یکدیگر مشابه اند یا خیر. این شش روایت عبارتند از: تنس و فیلونوم، کریستیانو و گادلیندا، هرولف کراکا، یوسف و زلیخا، یین کیائو و سوتاکی، شاهزاده و کنیزک. درنهایت یافته های تحقیق این فرض را تقویت می کند که این شش روایت به رغم تفاوت های ظاهری و جزئی، دارای دستور زبانی مشترک و یکسان هستند و با یکدیگر شباهت دارند. همچنین ویژگی های این روایت ها با توجه به نوع گزاره های آنان مشخص می شود.
ادبیات داستانی در مقابله با فراموشی پسااستعمار بررسی رمان جویندگان استخوان نوشته ی طاهر جاعوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
209 - 230
حوزه های تخصصی:
زمانی که فرانسویان بر الجزایر حاکم بودند، ادبیات این کشور وسیله ی بود برای مبارزه علیه استعمارگر. بعد از استقلال، ادبیات سمت و سوی دیگری پیدا کرد: تعداد زیادی از نویسندگان در پی ردپای هویت چندپاره ی الجزایری و پاسخ به این سؤال که چرا هنوز خشونت کشور را ترک نکرده است قلم فرسائی کردند و به همین دلیل بسیاری کشته شدند از جمله طاهر جاعوط روزنامه نگار و نویسنده. دومین رمان او جویندگان استخوان (1984) بر ماندگاری خشونت در پسااستعمار متمرکزاست: با وجود خروج استعمارگر و پیروزی مردم در جنگ های استقلال، خشونت هنوز پابرجا و درحال گسترش است. هدف از نگارش این مقاله بررسی رمان به عنوان ژانری ترکیبی، برای یادآوری بخش هایی از تاریخ که به فراموشی سپرده شده، دست کاری شده یا اساساً نوشته نشده اند و تحلیل جویندگان استخوان است: این رمان جامعه ای که تسلیم روابط اداری فاسد و نفوذ اسطوره هایی که به مقاومت در برابر صلح در پسااستعمار دامن می زنند را به تصویر می کشد؛ جامعه ای که آرمانهایی را که برایشان جنگیده به دست فراموشی سپرده است.
سوءتفاهم یا حکایت زبان قاتل نویسندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
589 - 605
حوزه های تخصصی:
سوءتفاهم یکی از آثار چرخه ی پوچی محسوب می شود که در آن کامو انسان را به آگاهی از پوچی جهان و زندگی تراژیک انسان دعوت می کند. در این اثر، سکوتِ انسان بسان تسلیم و کلام نماد طغیان است. در واقع، پرسشِ «بودن یا نبودنِ» هملت به «صحبت کردن یا نکردن» بدل شده و اهمیتی کمتر از پرسش پیشین ندارد. به این ترتیب جان در سوءتفاهم با انتخابِ سکوت به قتل خود توسط مادر و خواهرش تن می دهد. در واقع می توان گفت که جان با صحبت نکردن به مارتا این حق را می دهد که او را قربانی کند. به این ترتیب مشاهده می کنیم که سخن یا کلام به مثابه سلاحی است که با آن می توان در جهانی خشونت بار و سیاه از خود برای زیستن دفاع کرد. ما در این مقاله به شرح چگونگی درک پوچی جهان و بی دفاع بودن انسان در مقابل همنوعانش و همچنین نقش سکوتِ خدا، طبیعت و انسان در شکل گرفتن سرنوشت جان می پردازیم
دست تاریک، دست روشن بازنمودی از داستان نویسی غرب و سنت ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
635 - 664
حوزه های تخصصی:
هوشنگ گنویسنده ای است با افکار پیچیده و در عین حال با لفظ پردازی های ساده که در پس این الفاظ صریح و قابل فهم، نمادهایی خاص و ناب، پنهان است که ذهن پژوهشگر با کشف آن ها به عظمت وسعت دید نویسنده پی می برد. از جمله داستان های قابل تأمل و نمادینِ او دست تاریک دست روشن است. در این داستان نویسنده با ژرف اندیشی یک نویسنده ایده آلیسم و با به کارگیری فنون نویسندگی غربی مانند زخم شمشیر بورخس و همچنین با استفاده از چارچوب داستان دختر قاضی از قاضی تنوخی، صاحب کتاب فرج بعد از شدت به صورت سمبلیک و راهبردی به بیان مفاهیم عمیق و تعیین کننده جامعه خویش می پردازد. در این جستار، تأثیر دو داستانِ دختر قاضی در کتاب فرج بعد از شدت و نیز زخم شمشیر از خورخه لوییز بورخس بر داستان دست تاریک دست روشن از هوشنگ گلشیری مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته شده است.
تحلیل تطبیقی شخصیت های ریزه در افسانه های عامیانه ایران، آلمان و ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت های ریزه از شخصیت های ویژه و دوست داشتنی در افسانه های عامیانه جهان به شمار می آیند. آنان کودکان بسیار کوچک یا ریزی اند که ریشه نباتی و یا انسانی دارند و در خانواده هایی که در حسرت فرزند بوده اند پا به دنیا می گذارند، مانند نخودی در افسانه های عامیانه ایرانی. این شخصیت ها نه تنها در قصه های سرزمین ما بلکه در افسانه های سایر ملل نیز به چشم می خورند و قابل تأمل و مطالعه اند. به این سبب این پژوهش به بررسی و تحلیل شخصیت های ریزه، تطبیق آنها با یکدیگر و شناخت ویژگی آنها می پردازد. برای پژوهش در این زمینه افسانه های عامیانه ایران، گردآوری شده فضل الله مهتدی (صبحی) چون نخودو، جستیک نخودی و نخودی و دیو مورد نظر بوده است. همچنین از افسانه های عامیانه آلمانی نوشته برادران گریم مانند تام بندانگشتی، شستی و بندانگشتی و از افسانه های ژاپنی نوشته فلورانس ساکاده و شوگو هیراتا نظیر پسر هلو، فینگیلی و نیم وجبی استفاده شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی به دنبال تبیین شباهت ها و تفاوت های شخصیت های ریزه در افسانه های عامیانه ایران و جهان است. این شباهت ها را می توان در منشأ نباتی داشتن بیشتر این شخصیت ها و ویژگی های اخلاقی آنها از قبیل حسّ اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، شجاعت، هوش و ذکاوت، عدالت خواهی، ظلم ستیزی و... یافت. تفاوت های اندکی نیز در نوع تولّد آنان، نحوه رسیدن به اهداف و... قابل تأمل است.
روایتِ تصویری؛ مقایسه ی تطبیقی هنرهای تصویری ایران و کمیک استریپ (داستان مصوّر دنباله دار)
حوزه های تخصصی:
روایت داستانی می تواند هم با زبان متن و هم با زبان تصویر بازگو شود. اگر روایت با زبان تصویر بیان شود به آن «کمیک استریپ» یا «داستان مصوّر دنباله دار» می گویند. کمیک استریپ یکی از شیو های بیان بصری است که یک روایت یا داستان را با زبان تصویر بازگو و از طریق سلسله تصاویر مخاطب را با خود همراه می کند. این شیوه بیان، بر توالیِ تصاویر تمرکز دارد و گاه با همراه کردن جملاتی در کنار تصویر بر وضوح و روشنی روایت می افزاید. گرچه کمیک استریپ در هنر غرب عمر چندانی ندارد، امّا ریشه های آن را در دیوارنگاری غارها و نقّاشی های مصر باستان می توان جست. این شیوه روایت تصویری در هنرهای تصویری اعم از نگاره های نسخ خطی و نمونه های کهن تر آن نظیر دیوارنگاره ها و سنگ-نگاره ها به خوبی قابل بازیابی است. پژوهش حاضر برآن است تا با رویکردی تطبیقی، وجوه مشابهت روایت در هنرهای تصویری ایران و کمیک استریپ را بازنماید. پرسش پژوهش این است که هنرهای تصویری ایران و کمیک استریپ چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند؟ فرضیه تحقیق هنرهای تصویری ایرانی و کمیک استریپ را به لحاظ شیوه روایی به هم شبیه، امّا شیوه تصویرگری را در آن ها متفاوت می داند. برای آزمودن فرضیه به این روش عمل می کنیم که نگاره ها را بر اساس سیر تاریخی بررسی و شاخصه ها و شباهت های آن با کمیک استریپ را تحلیل می کنیم. اهمیّت و ضرورت چنین پژوهش هایی در آن است که ضمن معرّفی قابلیّت های تصویری ویژه هنرهای تصویری، از این قابلیّت ها در راستای جهانی شدن هنر ایرانی بهره می گیرد.
تحلیل فرانقش اندیشگانی شعر «خوان هشتم» از مهدی اخوان ثالث بر اساس دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستور نقش گرای هلیدی از آن رو که امکان بررسی متون را به صورت یک کلِ منسجم و یک پارچه فراهم می کند، در مطالعات ادبی نیز بسیار موثر واقع گردیده است. این شاخه از دستور نوین، با تکیه بر سه فرانقش عمده اندیشگانی، بینافردی و متنی، به واکاوی متون و هم چنین بررسی نقش زبان در بازنمود واقعیت، تعامل بینا فردی و معنای متون می پردازد. فرانقش اندیشگانی از میان این سه فرانقش، شامل شش نوع فرایند مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، کلامی و وجودی می گردد. در آثار حماسی کهن، بدان دلیل که حماسه سرا می کوشید تصویری عینی و ملموس از داستانی قهرمانی و ملّی خلق کند، از فرایندهای مادی بیش از دیگر فرایندها بهره می برد، اما در حماسه های نوین با توجه به تغییر مختصات جوامع انسانی، حماسه سرا، با توجه به شکلی که برای روایت برمی گزیند، ممکن است از فرایندهایی مختلف در اثرش استفاده کند. شعر خوان هشتم اثر مهدی اخوان ثالث از برجسته ترین حماسه سرایان معاصر است که از فرایندهای ذهنی و پس از آن فرایندهای ذهنی و کلامی بیش ترین استفاده را کرده است. شکل روایی داستان، حضور یک نقال در روایت و پس از آن حضور شاعر به عنوان نقال یا راوی دوم، غلبه ساختار وصفی قصه و هم چنین پیوند با داستان هفت خوان رستم را می توان از مهم ترین دلایل کاربست این نوع فرایندها در شعر خوان هشتم دانست.
چشم اندازی مردم شناختی به گزیده آثار نگاشته شده در حوزه ادبیات عامه قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
157-185
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی و با هدف انجام تحلیل مضمونی کیفیِ قوم نگارانه، درپی بازخوانی و برشمردن مختصات مطالعاتی است که در حوزه فرهنگ و ادبیات عامه قوم بلوچ در دست است. بر این اساس، با ارائه شمایی کلی و توصیفی وبا دسته بندی و استخراج شاخصه های این آثار، ظرفیت های پژوهشی آن ها از نظر مؤلفه های نظری و روشی ارزیابی شده است. بر اساس یافته ها، می توان دو دسته از آثار را در این حوزه شناسایی کرد؛ نخست، آثاری که در آن ها صرفاً به جمع آوری داده ها و یا انتظام بخشی به متون فولکلوریک بلوچی بسنده شده است و دوم، آثاری که پژوهشگرانِ سعی کرده اند شرح هایی درباره متون جمع آوری شده از سوی خود یا دیگران، ارائه کنند. وجود و حضور چنین مختصات ارزشمندی سبب غنای ظرفیت های تحقیقی این آثار شده است. این ظرفیت ها در چهار محور اصلی جای می گیرد که عبارت اند از: داشتن توصیفات دقیق و انجام تحلیل تفسیری؛ توجه به عوامل و بسترهای شکل گیری موضوعات مورد مطالعه؛ پرداختن به موضوعات به منزله جزئی از یک سازوکار کلی در فرهنگ؛ صورت دادن طبقه بندی و ارائه مقولات و الگوهای معنایی. بر همین مبنا، در نهایت و بر پایه بینشی مردم شناختی، نوعی چشم انداز ترسیم شد که با تکیه بر آن می توان به شناخت عمیق تری از ساختارهای ذهنی و اندیشگانی خالقان فرهنگ و ادبیات عامه بلوچی دست یافت. .
عامه سروده های استان کرمان، انواع و درون مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عامه سروده ها یکی از دل نشین ترین گونه های ادبیات شفاهی در بین اقوام ایرانی اند که معرف روحیات، اندیشه ها و افکار توده مردم و برخاسته از نیازهای طبیعی و روزمره آن ها هستند. ترانه ها و اشعار از شکل های ادب عامه هستند و در حوزه جغرافیای فرهنگی این سرزمین گوناگونی دارند. عامه سروده ها در استان کرمان نیز با نام های متعددی پراکنده شده و بیشتر در قالب دوبیتی سروده شده اند و دارای اوزان عروضی هستند. دوبیتی های رایج این خطه در مراسم مختلف، نام هایی همچون شرمه، اجاق بوس، بیرقی، خیلون، موردخوانی، آبادو، سرآسیابی، آیینو، بیابانی، کردی خوانی، حجله گشون، غریبی خوانی، حنابندی، در حمومی و... دارند. این اشعار در حوزه های سرور، سوگ، کار، اشعار خواب و نوازش، لالایی ها، ترانه بازی ها، سرگرمی و نیایش قرار می گیرند. نگارندگان در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانه ای، تلاش کرده اند تا علاوه بر معرفی سرودهای عامه و محلی استان کرمان، اشعار را بر اساس مضمون، تحلیل و طبقه بندی کنند تا زوایای فرهنگی و عناصر بومی نیز قابل دریافت باشد.
مؤلّفه های جامعه شناختی در رمان أعراس آمنه (ابراهیم نصراللّه) و مهمان مهتاب (فرهاد حسن زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیّات، ازسویی با جامعه شناسی و از دیگرسو با ادبیّات در ارتباط است. آثار هنری و ادبی به دلیل اینکه در بستر رویدادهای اجتماعی خلق می شوند، وسیله ای برای بیان مسائل اجتماعی هستند. جنگ، یکی از اتّفاقاتی است که ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور ایران و فلسطین را تغییر داد. در همین راستا، نویسندگان توانسته اند آثار شایان توجّهی درزمینه ادبیّات جنگ خلق بیافرینند. با توجّه به اینکه جامعه شناسی در رمان های جنگ، کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است، در پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، اوضاع دو سرزمین ایران و فلسطین، در دو رمان مهمان مهتاب اثر فرهاد حسن زاده و أعراس آمنه اثر ابراهیم نصراللّه، تحلیل جامعه شناسانه شده است تا مقاومت و پایداری مردم و استقامت آن ها در دفاع از آرمان هایشان نشان داده شود. درپایان این نتیجه به دست آمد که دو نویسنده، براساس جهان بینی و خاستگاه اجتماعی خود توانسته اند اوضاع اجتماعی دو جامعه را به گونه مطلوبی بازتاب دهند. با این تفاوت که دو نویسنده، دیدگاه متفاوتی نسبت به جنگ دارند. فرهاد حسن زاده، بیشتر بر کارکردهای منفی جنگ و بیان دلخراش ترین صحنه های آن مبادرت دارد؛ درحالی که ابراهیم نصراللّه، اتّفاقات تلخ و شیرین را درکنار هم قرار می دهد؛ بنابراین به این وسیله مشخّص می شود که دیدگاه بینابینی نسبت به جنگ دارد.
چندگانگی سبکی در کهن متن«نامه تنسر»
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
82-94
حوزه های تخصصی:
نثر فارسی، از اندیشه و سبک نویسندگان ایرانی شکل می گیرد. در برخی از نوشته ها، بیش از یک اندیشه و سبک در نگارش آن دیده می شود. نامه تنسر، اثری به زبان پهلوی است که ابن مقفع به عربی و ابن اسفندیار آن را به فارسی ترجمه و مطالبی به نامه اضافه کرده اند. این نامه، نمونه ای از چندگانگی سبکی را در یک اثر فارسی نشان می دهد. پرسش قابل طرح این است که ساختار این متن با وجود تحریرهای سه نگارنده، چه ویژگی هایی را از نظر سبکی پدیدار می نماید؟ نامه تنسر، درمحتوا تاحدودی یکدستی را حفظ کرده است، اما از نظر ساختاری، نثری متفاوت دارد. هدف مقاله این است که چندگانه های سبکی را در نامه تنسر شناسایی کند. این جستار، به روش اسنادی بررسی می شود. براساس یافته پژوهش، نویسندگان نامه، در ساختار نگارشی متن، دخل و تصرف هایی داشته اند؛ چنانکه، مقدمه، محتوا و واژگان و اصطلاحات کهنه، متعلق به سبک نویسنده نخست، دخل و تصرف ها برای نزدیک نمودن نامه به متن های دوران اسلامی، به ویژه آمیختگی با حکایات و تمثیلات از ابتکارات نویسنده دوم، و به روزرسانی زبان نوشته با زیبایی های ادبی، تفصیل جمله ها و استشهاد به امثال و ابیات، از ویژگی های سبکی نویسنده سوم است.
بن مایه مهر و محبت در روابط خانوادگی در آثار مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
93 - 110
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های مهم شعر غنایی، بُعد اجتماعی آن است که یکی از ابعاد آن زندگی خانوادگی است. مولوی یکی از شاعرانی است که به طور گسترده به صورت تمثیلی به موضوع خانواده و حقوق آن در آثار خود با رویکردی دینی و اخلاقی و البته غنایی پرداخته است. مولوی درباره زندگی زناشویی، فرزند و تربیت او، زندگی خانوادگی، حقوق والدین و... هم در آموزه ها و هم در تنظیم قواعد و قوانین، به جایگاه خانواده و زنان توجه بسیار دارد و موجب ارتقای شأن و منزلت نظام خانواده شده است. تفکرات و آرای وی درباره خانواده با احادیث و روایات اسلامی مطابقت دارد. از نظر وی رابطه عاشقانه ای باید بین زن و شوهر برقرار باشد و این دو وظیفه رفع نیازهای عاطفی یکدیگر را بر عهده دارند. مهر و محبت اساس روابط خانوادگی است هرچند وظیفه کسب معاش و توجه به رفاه و تربیت فرزندان بر عهده مرد و خانه داری، فرزندآوری و تربیت و تعلیم فرزندان بر عهده زن است. مولوی همچنین بین بسیاری از روابط خانوادگی و مفاهیم عرفانی پیوند ایجاد کرده است؛ مثلاً از نظر وی زندگی زناشویی نمادی از نظام آفرینش و رابطه انسان و پروردگار و آفرینشگری و الطاف مادرانه می تواند نمادی از خداوند باشد. از دیدگاه وی زن و مرد مکمّل یکدیگرند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با توجه به آیات و احادیث درباره زنان و خانواده به واکاوی نظریّات مولوی درباره خانواده بر مبنای چهار اثر وی پرداخته است.
بررسی شکوائیه ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شکوائیه یا بثّ الشکوی یکی از موضوعات شعر غنایی فارسی است که در قالب های کوتاه، متوسط و بلند به ویژه در قالب های قصیده و غزل سروده می شود. شاعران زیادی به این نوع ادبی روی آوردند و از درد و رنج شخصی یا اجتماع سخن سرایی کردند. ابوالقاسم لاهوتی از شاعران ادبیات سیاسی و کارگری و معترض در دوره مشروطیت به شمار می رود که با جهان بینی خاص خود از این شیوه شاعری برای حمایت از طبقات فرودست جامعه و نیز انتقاد علیه حاکمان مستبد و بی کفایت بهره برده است. ازاین رو شکوائیه های لاهوتی هم بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی دوره مشروطه است و هم بیانگر نگرش های حزبی و سیاسی وی. در این جستار به شیوه توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کمّی به بررسی قالب های شعری، شیوه ها و موضوعات مختلف شکوائیه های لاهوتی پرداخته می شود. لاهوتی بر مبنای اندیشه ها و هدف های سوسیالیستی و سیاسی خود، به دفاع از منافع کارگران، کشاورزان، رنجبران و محرومان طبقات گوناگون اجتماع می پردازد و از مستبدان داخلی، استعمارگران خارجی، ستمگران، ثروتمندان، استثمارگران، عوام فریبان، دین فروشان، باورهای خرافی، ناآگاهی عمومی و غیره به شدت انتقاد می کند.
تحلیل اصطلاح «بخت» در منظومه «هفت پیکر» از منظر تقدیرگرایی زروانی، بانگاهی به نظریه تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
123 - 149
حوزه های تخصصی:
تقدیرگرایی از موضوعات حوزه علم فلسفه است که در ادبیّات نیز راه یافته. برمبنای نظریات فرضیه پردازان، تحلیل زبان در کاربرد واژه هاست. در این روش، عناصر یک زبان، نشانه ها هستند و نظام زبان نمی تواند منحصر به توصیف صورت های زبانی مستقل از کارکردهای فرامعنایی باشد . با توجّه به بسامد بالای واژه «بخت» در آثار شعرا، این واژه ها باید به عنوان واژه هایی نشان دار در نظر گرفته شود که ریشه در ناخودآگاه گویندگان آنها دارد. در این مقاله، ارتباط این گونه واژه ها در منظومه «هفت پیکر» نظامی با تقدیرگرایی زُروانی بررسی و شیوه تحلیل با نگاهی به نظریه تحلیل گفتمان و بررسی واژه ها در سطح فرامعنایی در نظر گرفته شده است. آنچه در مدل تحلیلی فرکلاف انجام می شود گذشتن از چیستی توصیف متن به سوی چگونگی و چرایی تفسیر و تبیین متن است. در این تحلیل، باید از الگوی سه لایه فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژه ها، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی می پردازد. در این پژوهش، از این سه لایه، بخش «تحلیل زبانی در سطح واژه ها» مورد نظر بوده و ضمن بررسی واژه هایی نشان دار چون بخت و نظایرآن، درباره اغراض ثانوی و مفهوم تأویلی و کهن الگویی آنها بحث شده است. در پایان، با ارائه شواهد، نتیجه گرفته شده که اگرچه نظامی آرای کلامی اشعری را بیان کرده است، ولی هنگام استفاده از واژه هایی نظیر بخت؛ از الگوی تفکّر زُروانی پیروی می کند.
بررسی ساختار و درون مایه رباعیّات انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
227 - 254
حوزه های تخصصی:
هر یک از قالب های شعر فارسی از ویژگی های سبکی، ساختاری و محتوایی خاصّی برخوردارند که شناخت این ویژگی ها باعث درک درست تر از آن قالب ها می شود. اوحدالدّین انوری ابیوردی (575 ه .ق) یکی از شعرای بزرگ زبان فارسی در قرن ششم هجری است که دیوان شعری او در قالب های گوناگون قصیده، غزل، قطعه و رباعی سروده شده است. سبک انوری در اشعار و بخصوص در رباعیّاتش، حدّ واسط سبک های خراسانی و عراقی است. از آنجا که هر قالب شعری در ادبیّات نقش قراردادی خاص خود را ایفا می کند، رباعی نیز از قالب های اصیل زبان فارسی است که در خدمت مضامین مختلف از قبیل: گذرا بودن عمر، مضامین عشقی، موضوعات فلسفی، عرفانی و آموزه های تعلیمی قرار گرفته است. تحقیقات مربوط به رباعیّات، بیانگر این است که اغلب رباعیّاتی ماندگارند که از لحاظ ساختاری سه عنصر توصیف، توصیه و تعلیل و از لحاظ مفهومی، مفاهیم فلسفی، اغتنام فرصت، مضامین تعلیمی، عرفانی و عشقی را داشته باشند. در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع کتابخان ه ای به بررسی ساختار و درون مایه 100 رباعی از رباعیّات انوری پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در ساختار رباعیّات انوری سه الگوی توصیف، توصیه و تعلیل بدرستی رعایت شده است. انوری از نظر درون مایه، نیز موضوع های مختلفی از جمله مفاهیم فلسفی، عرفانی، عشقی، اغتنام دم و مضامین تعلیمی را دستمایه مضمون سازی خویش قرار داده است که از این منظر رباعی های وی از تنوّع مضمونی برخوردارند. مجموع این ویژگی ها، باعث استواری رباعیّات این شاعر شده است، تا جایی که می توان رباعی های انوری را از جمله درخشان ترین رباعیّات شعر فارسی به شمار آورد.
الحمولات الرمزیه للمدن النضالیه فی شعر محمود درویش المقاوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
123 - 145
حوزه های تخصصی:
تُعدُّ الرموز بجمیع أنواعها، من أهمّ العناصر الفاعله والمکوِّنه للبنیه الفنیّه والجمالیه للقصیده العربیه المعاصره، فإذا أمعنّا النظر نری قد تنوّعت تفسیراتها وتعمّقت جذورها أکثر فأکثر؛ حیث ألقت بضلالها الدلالیه الثقیله علی لغه القصیده الحدیثه وأصبحت توظیفها سمه مشترکه لدی الغالبیه العُظمی من الشعراء المعاصرین فأسرفوا فی استخدامها للتعبیر عن تجاربهم ومشاعرهم الخاصه بطرق مختلفه. من هذا المنطلق، تمیزت أشعار محمود درویش فی دواوینه الأخیره بتوظیف الرموز المکانیه المتعدده ولاسیما المدنیه منها، بشکل مکثّف عمیق موح، حیث ارتفعت قیمه قصائده إلی مستویات إبداعیه مبتکره متطوّره تتوازی مع أعظم الأشعار العالمیه فی القرن العشرین. هذا المقال یروم البحث عن تلک الرموز المدنیه المنعکسه فی شعر محمود درویش ، متناولاً کیفیّه توظیفها وجمالیاتها الإیحائیه من خلال التعمّق فی المفردات والإشارات المعنونه بالرمز. وأمّا منهجنا فی الدراسه، فهو المنهج الاستقرائی والتوصیفی- التحلیلی القائم علی دراسه النصّ واستخراج رموزه المدنیه الهامّه المتناثره فی زوایا دواوینه، معتمدین علی طبیعه النصّ من حیث تکوینه الخاصّ وإمکاناته الفنیّه والجمالیه.
تکوین مهر در اسطوره و تحوّل چهره آن به جمشید در حماسه بر اساس نظریه دگرگونی
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های کلّی در مورد قهرمانان این است که در گذر زمان دچار تحوّل می شوند و با معیارهای انسان هایی که در شرایط تاریخی و جغرافیایی با شرایط فکری گوناگون می زیند، شکل خاص خود را به دست می آورند. از محورهای فکری آریایی های هند و ایرانی، گرایش به رویدادهای طبیعی بوده است که مهرپرستی به عنوان یک پدیده در ذهن این اقوام در دوره های گوناگون کارکردهای خاصی به خود گرفته است. حال این پرسش مطرح است که مهر در اسطوره ها با گذر زمان دچار چه تحوّلی می شود و با پدیدآمدن حماسه، مهر چه شکل و شمایلی به خود گرفته است؟ نگارنده سعی کرده است با توجّه به الگوهای اسطوره ای و حماسی جواب درخوری به این پرسش دهد. بر این مبنا ابتدا چگونگی هستی یافتن مهر در اسطوره های هند و ایران بررسی شده و کم کم تحوّل او در اسطوره های ایرانی و مرزهای خارج از ایران باز نموده می شود و سپس، چگونگی تبدیل این ایزد به چهره حماسی جمشید با ارائه دلایل مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.نتیجه پژوهش حاضر این است که مهرپرستی با فتوحات ایرانیان پا به غرب می گذارد و پس از پذیرفتن بعضی کارکردهای خدایان خورشیدی، با چهره جدیدی به شکل انسان در اساطیر ایرانی به روند تکاملی خود ادامه می دهد. میترا در حماسه ملّی ایران، با توجّه به شکل قبلی خود و تحوّلی که در پدیده ها به وجود آمده، در شکل جدیدتر با چند پدیده ترکیب شده، در جلوه جدیدِ الگوی قهرمانی، در چهره شخصیّتی به نام جمشید پدیدار می گردد. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا مبنای تکوین و تحوّل مهر در اسطوره و حماسه بررسی خواهد شد.
The Reconstruction of Truth through Unreliable Voices in Julian Barnes’The Sense of an Ending(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study intends to examine the reconstruction of truth through unreliable narration in Julian Barnes’ The Sense of an Ending (2011). In the process of seeking a fiction in which the narrator is manipulated by the authorial voice to self-refutation, it finds Barnes’ fiction to the purpose. As such, we contend that Barnes resorts to unreliable voices to make his readers suspect the truth of his narrative. In addition to the unreliability of the narrator, the reader is also aware of a cunning voice that is not present in the fiction as the voice commenting on the narrator’s words, but as a scheming intelligence distorting the narrator’s integral sequence of events. This study wants to argue that such a voice can itself be established within the novel as unreliable. To this end, a narratological analysis will be conducted in two stages. The first will focus on the level of the story, mainly on the position of the narrator, to suggest that the narrator gives us three main reasons to doubt his reliability: his age, dementia, and addiction to alcohol. The second stage is going to concentrate on the level of the text to examine the role of the implied author. It will ultimately show that the implied author is an unreliable voice that further twists the narrator’s accounts.
بررسی عناصر عامیانه در سمک عیار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سمکِ عیّار یکی از آثار نثر فارسی و دربردارنده عناصر عامیانه ای است که بیان گر روش زندگی مردم آن دوره بوده و هدف نگارندگان ارائه ی تصویر روشنی از بازتاب این عناصر در داستان و نیز بسط و گسترش پژوهش در ادب عامّه است. در پژوهش حاضر که به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطّلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده پژوهشگر با بررسی و خوانش سطر به سطر کتاب سمک عیّار جلوه هایی از عناصر عامیانه را که شامل: آداب و رسوم، بازی ها، باورها، جشن ها، طب، قصّه ها و افسانه ها، امثال و نجوم است، مشاهده و استخراج نموده است. بر اساس پژوهش حاضر این داستان دربردارنده جلوه های ادبیّات عامیانه است که علاوه بر جنبه ی سرگرمی در حقیقت زیربنای فکری و اجتماعی مردم آن دوره و منبعی برای کسب اطّلاع از زندگی و آداب و رسوم سنن آن ها محسوب می شود. در میان عناصر بررسی شده امثال از بسامد بالایی برخودار است و نویسنده با به کارگیری مثل ها آن چه را به عنوان خصایل انسانی والا یا پست شمرده به خواننده منتقل می کند. کلید واژه ها: ادبیّات عامیانه، آداب و رسوم، امثال، سمکِ عیّار.
بررسی و تحلیل ابعاد تأثیرپذیری مهدی اخوان ثالث از آیات قرآن کریم با رویکرد به نظریه بینامتنی ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، در عرصه نقد ادبی نظریه ای تحت عنوان نقد بینامتنی رواج پیدا کرده است که بر اساس آن، هیچ یک از متون دارای هویت مستقل نیستند و تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم آثار پیش از خود خلق شده اند. چهارچوب های نقد بینامتنیت برای نخستین بار از سوی ژولیا کریستوا تبیین گردید، ولی با آراء ژرار ژنت به اوج رسید، به طوری که امروزه نظرات ژنت به عنوان الگو در بررسی های میان متنی در نظر گرفته می شود. او بینامتنیت را به سه دسته «آشکار، ناآشکار و ضمنی» تقسیم کرده است که همه متون خلق شده ذیل آن جای می گیرند. یکی از زیرمتن هایی که شاعران به آن توجه می کنند، نویسه های دینی است که در گستره ادب فارسی معاصر، اخوان ثالث در زمره شاعرانی قرار دارد که مسائل دینی را در اشعار خود منعکس کرده اند. او با استناد به مهم ترین متن دینی اسلامی یعنی قرآن، بخشی از ذهنیات خود را شرح داده و با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. به این اعتبار، در مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، ابعاد تأثیرپذیری اخوان ثالث از آیات قرآن در چهار لایه محتوایی، واژگانی، ساختاری و داستان های آیینی بررسی و کاویده شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که: الف) اخوان ثالث در چه سطوحی از آیات قرآن تأثیر پذیرفته است؟ ب) کاربرد کدام یک از ترازهای نگره بینامتنی در شعرهای اخوان ثالث بیشتر بوده است؟ برای پرهیز از پراکنده گویی از مبانی نظریه بینامتنی ژنت استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعر، برای تبیین مفاهیم سیاسی، اعتقادی، توصیفی، اعتراضی- فلسفی، اخلاقی و غنایی از متن متقدم، یعنی قرآن استفاده کرده است.