مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی و با هدف انجام تحلیل مضمونی کیفیِ قوم نگارانه، درپی بازخوانی و برشمردن مختصات مطالعاتی است که در حوزه فرهنگ و ادبیات عامه قوم بلوچ در دست است. بر این اساس، با ارائه شمایی کلی و توصیفی وبا دسته بندی و استخراج شاخصه های این آثار، ظرفیت های پژوهشی آن ها از نظر مؤلفه های نظری و روشی ارزیابی شده است. بر اساس یافته ها، می توان دو دسته از آثار را در این حوزه شناسایی کرد؛ نخست، آثاری که در آن ها صرفاً به جمع آوری داده ها و یا انتظام بخشی به متون فولکلوریک بلوچی بسنده شده است و دوم، آثاری که پژوهشگرانِ سعی کرده اند شرح هایی درباره متون جمع آوری شده از سوی خود یا دیگران، ارائه کنند. وجود و حضور چنین مختصات ارزشمندی سبب غنای ظرفیت های تحقیقی این آثار شده است. این ظرفیت ها در چهار محور اصلی جای می گیرد که عبارت اند از: داشتن توصیفات دقیق و انجام تحلیل تفسیری؛ توجه به عوامل و بسترهای شکل گیری موضوعات مورد مطالعه؛ پرداختن به موضوعات به منزله جزئی از یک سازوکار کلی در فرهنگ؛ صورت دادن طبقه بندی و ارائه مقولات و الگوهای معنایی. بر همین مبنا، در نهایت و بر پایه بینشی مردم شناختی، نوعی چشم انداز ترسیم شد که با تکیه بر آن می توان به شناخت عمیق تری از ساختارهای ذهنی و اندیشگانی خالقان فرهنگ و ادبیات عامه بلوچی دست یافت. .