فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
1 - 24
حوزه های تخصصی:
در یک متن ادبی برخی از جمله ها اهمیت بیشتری دارند و سخنوران برخی از مفاهیم را با شدت و حدّت بیشتری بیان می کنند یا آنها را به نحوی برجسته می سازند. تأکید این امکان را میسّر می سازد. این پژوهش به بررسی و تحلیل تأکید و روش های آن در داستان کاموس کشانی از شاهنامه خواهد پرداخت. پرسش های مطرح شده پژوهش عبارت اند از: برای ایجاد تأکید در داستان کاموس کشانی چه شگردهایی به کار رفته است؛ شگردهای دستوری ایجاد تأکید در این داستان کدام است و برای نمایش تأکید کدام فنون بلاغی بدیع و معانی بیشتر به کار رفته است. گردآوری نمونه های تحقیق به روش استقرایی و بررسی اطلاعات به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که بخش عمده تأکید در شاهنامه در دو بخش عام و خاص با استفاده از ادات و واژگان خاص مانند اسم، گروه اسمی، صفت، فعل و گروه های گسسته قیدی شکل می گیرد. تکرار معنا شامل ترادف واژگان و مصراع، عطف، وصف، قصر و آرایه های ادبی مثل مبالغه، سیاقه الاعداد و تضاد شکل گرفته است. تأکید خاص اسم از طریق ضمیر، شمول و کلیت و پیوندهای تخصیص و تأکید خاص فعل از راه قید صفت، سوگند، صوت، پیوند و جابه جایی آن امکان پذیر است. همچنین جابه جایی اجزای جمله نیز در این فرایند نقش دارد. برجستگی تأکید در شاهنامه به دلیل همراهی آن با اغراق و مبالغه است.
مطالعه برجسته ترین شگردهای بلاغی و بدیعی غزل عطار؛ بلاغت در خدمت انتقال مفاهیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد. هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد.
واکاوی رویکرد روان شناختیِ تصوف در پژوهش های شرق شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
163 - 192
حوزه های تخصصی:
تمرکز بر نفس و خودشناسی و نیز توجه به منِ قدسی، ازجمله موضوعاتی است که عرفان و تصوف را با روان شناسی پیوند می دهد. تصوف پژوهان غربی در مواجهه با متون عرفانی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و روش های پژوهشی متنوعی بهره برده اند. یکی از دانش ها و ابزاری که این پژوهشگران در بررسی و تحلیل های عرفانی خود استفاده کرده اند، روان شناسی است. شرق شناسان به کمک بن مایه های روان شناختی و روان کاویِ موجود در متون صوفیانه، رهیافتی نوین در تصوف پژوهی ارائه کرده اند. مبنای پژوهش حاضر، واکاوی و نقد آثار ترجمه شده تصوف پژوهان غربی است که با رویکردی روان شناختی به عرفان و تصوف نگریسته اند. با غوررسی در پژوهش های آنان آشکار می شود که ضمیر ناخودآگاه، نماد و مسئله تأویل، به همراه زمینه «فردیت» در نظام روانی یونگ، توجه به «منِ شکوفا» در روان شناسی کمال و تکیه بر اصل تمرکز در نیایش عرفانی، از مهم ترین رویکردهای روان شناختیِ پژوهش های عرفانی شرق شناسان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر فرایند «ذکر» و «مراقبه» صوفیانه و تلاش عارف برای نیل به منِ ملکوتی، سهم قابل توجهی از پژوهش های شرق شناسان را به خود اختصاص داده است. فهم و غرض تصوف پژوهان از رویکرد روان شناسی و روان کاویِ عرفان، لزوماً و مطلقاً، روان شناسی نوین و مکاتب روان درمانگر سده های متأخر نیست، بلکه عمده کوشش آنان - به تبع تمرکز عرفای ایرانی بر نفس- بیشتر گرایشی «نفس پژوهانه» دارد. از سوی دیگر، آنان در بخش اندکی از پژوهش های خود به تطابق آموزه های عرفانی با مکاتب نوین علم روان شناسی باور دارند و از این رهگذر به تحلیل و نقد آن نیز برخاسته اند.
سنجش روایت های 10گانه داستان مَثَل «کاشتن درخت برای دیگران»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
194 - 216
حوزه های تخصصی:
زبان پهلوی و پارسی و جنبه های تعلیمی آن در نهضت ترجمه عهد اموی از منابع اصلی مترجمان بوده و بسیاری از حکمت ها و تعلیمات اخلاقی ایرانی به عربی ترجمه شده و سپس از طریق ترجمه به فارسی، دوباره در منابع ایرانی، بازتولید شده و از راه بینامتنیت تا به روزگار ما رسیده است. در این نقل و انتقال، هر نویسنده به فراخور سیاست نوشتارش، چیزهایی بدان افزوده است. روایت شناسی که در اصل بررسی دستور زبان حاکم بر روایت است با الگوبرداری از زبان شناسی به مطالعه روایت به مثابه ژانر به حرکت از فُرم به طرف معنا می پردازد و گفتمان روایی را پارول یا نمودی متمایز از نظام لانگ مانند داستان می داند و مقولات اصلی زبان (شخص، زمان، وجه و نمود) را در داستان بازیابی می کند و می کوشد که نظام مشترک حاکم بر تمام روایت های داستانی را بیابد. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به سنجش و تحلیل مقایسه ای روایت های «دیگران کاشتند، ما خوردیم، ما بکاریم، دیگران بخورند» از راغب اصفهانی تا بهار پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که موضوع اغلب منابع یکسان است، اما مضامین و پیرنگ های آن ها با یکدیگر تفاوت دارد. چگونگی و تفاوت رابطه شاه و رعیت، ایرانی گرایی یا عربی گرایی، نمایش دانایی رعیت و تعریض به ناآگاهی و ناکاردانی شاهان در برخورد با مردم، تسلط گفتمان دین مدار یا دنیامدار حاکمان، کار مولد و اهداف پاداش دادن و میزان آن و پیوند آن با خزانه دولتی و خراج و... نکاتی هستند که در این داستان ها مطرح شده و تفاوت گفتمان ها را رقم زده اند.
جلوه های اروس در نوسروده های فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۳
25 - 44
حوزه های تخصصی:
نوسروده های فروغ فرخزاد، به شکل کم سابقه ای از جلوه های هنری اروس سود جسته است؛ تن کامگی و تصاویر مربوط به آن با بسامد بالا، نه صرفاً برای انتقال تصاویر تغزلی، بلکه اغلب برای بازنمایی تجربه درکی عمیق از پدیده های دنیای پیرامون شاعر است؛ جلوه های این بسامد در چهاردسته کلی پیشنهاد شده است: 1.پرسونیفیکیشن جنسیتی 2.لیریسم جنسی 3.اندام پردازی 4.فرویدیسم. تحقیق حاضر به این نتیجه رسیده است که جلوه های اروس با توجه به عواطف تغزلی، قابلیت های ایماژیک، زنانگی متن و انسان وارگی جنسی طبیعت بی جان، به زندگی شاعر معنایی تپنده و زایا بخشیده است؛ گویی زنانگی فروغ جهانش را رنگ بخشیده است. تمام تجربه های تلخ و شیرین شاعر از رهگذر زنانگی او قابل تفسیر و درک می شود. نیز شاعر افکار یأس آلود و مرگ اندیشانه اش را در پشت تصاویر اروتیک، ضمیمه زندگی معمول و روزانه اش کرده است تا یکسانی و جدایی ناپذیری این دو متضاد را در انسان به نمایش بگذارد. ما برآنیم تا این اشکال کم سابقه را با نمونه های برجسته و تأثیرگذار از دو مجموعه شعر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» بررسی و تحلیل کنیم.
ازدواجیه التجربتین المختلفتین؛ لمدینه الدیستوبیه فی تجربه "یاسین طه حافظ" الرومانسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزه های تخصصی:
ینتمی شعر "یاسین طه حافظ" إلی شعر طائفه من الشعراء الذین مزجوا فی أشعارهم بین تجربه الحبّ الرومانسی وتجربه المکان فی بعده العام الخارج عن الإطار الرومانسی المرتبط بحالات الحب والاشتیاق أو البعد والافتراق. تکون التجربه الرومانسیه فی هذا النمط من الأشعار فریده فی نوعها بحیث تسرد قصه الحب المرتبطه بالمجتمع الفاسد والمدینه الفاسده أی یسرد الشاعر من خلال أشعاره الرومانسیه الحالات الفاسده الغیر مرغوبه فیها للمدینه والمکان. یحاول هذا البحث عبر المنهج الوصفی _ التحلیلی دراسه هذا الملمح الشعری الجدید فی أشعار" یاسین طه حافظ" والهدف المرجو هو الکشف والإبانه عن التمظهر الواسع لهذا الدمج الشعری الإبداعی بین الدیستوبیا وتجربه الحب الرومانسیه وتشیر النتائج إلی أن شعر "طه حافظ یاسین" یمثّل شعراً ذی البعدین فی ارتباطه بالمکان وتجربه الحب الرومانسی الذی یحکی قصه حبّ الشاعر لعشیقته فاطمه رمزاً أو حقیقهً. فعمد الشاعر فی أشعاره علی تجسید الحالات الفاسده وغیر المرغوبه للمکان الذی یعیش فیه والذی یختلف ویکون فی مفارقه کامله مع صفاء الحب وبراءته ولا یمکن للإنسان المعاصر أن یمتلک تجربه الحب الرومانسی الخالص فی مثل هذه المدینه. فالمدینه والمکان اللذان یخوض فیهما الشاعر لا یحملان البعد المنشود المثالی فالمدینه فقدت فی شعر الشاعر بعدها المثالی ولایشمُّ منها رائحه الصفاء والبراءه ولا تکون المدینه المعاصره حاضنه للحب البرئ مادامت علی نقیض مع الحب الطاهر نتیجه الحاله السلبیه وهیمنه الوجه المادی والنزعه الجسدیه و زوال الحرکه والفکر فی المدینه الدیستوبیه.
فراهنجاری دستوری فصل و وصل در قرآن کریم با تکیه بر نظریه متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
83 - 118
حوزه های تخصصی:
مبحث «فصل و وصل» یکی از ارزشمندترین مباحث علم معانی و یکی از مهارت های مورد نیاز در فهم صحیح متون به ویژه متن قرآن به شمار می آید. این در حالی است که با تأمل در کلام خداوند می توان به مصادیقی دست یافت که برخی از قوانین بلاغی مهم و ثابت این بحث را مخدوش می سازد. از این رو بازخوانی این مبحث مهم امری اجتناب ناپذیر می نماید. بدین تصور نوشتار حاضر بر آن است تا با توجه به نظریه متنیت و تکیه بر اصل فراهنجاری(هنجارگریزی)، به عنوان یکی از مهم ترین ابزار ادبیت متن، ضمن روش توصیفی-تحلیلی، موارد عدول از قواعد حاکم بر مبحث فصل و وصل را در آیات قرآن مورد بررسی قرار دهد و ضمن ارائه یک تحلیل روشنگر برای هر عبارت، به این سوال اصلی پاسخ دهد که: فراهنجاری در مواضع فصل و وصل تا چه اندازه متاثر از بافت است و تأثیر این فراهنجاری بر متنیتِ متنِ قرآن و ظرافت های معنایی ورای آن چیست؟ بررسی داده های قرآنی نشان داد که قواعد موجود در باب فصل و وصل، قطعی و یقینی نیست بلکه مواضع فصل و وصل با توجه به بافت متن و سیاقمندی معنا قابل عدول است. لذا وجود تکه متن هایی گسسته در موضع وصل و یا ذکر کلامی پیوسته در موضع فصل برای قواعد فصل و وصل دو وظیفه معناشناختی و کاربردشناختی را با هم فراهم می سازد. به بیان دیگر کاربست و عدم کاربست حرف عطف «واو» نقش بسزایی در زایش معنا ایفا می کند. همچنین معانی تعلیل، تعدید و شمارش، تصویر مبالغه آمیز فضای ترس و دهشت، تاکید بر تغایر مفهوم دو جمله از جمله معناهایی هستند که حرف «واو» با عدول از اصول فصل و وصل آن ها را آفریده است.
شیوه های واژه گزینی و واژه سازی فارسی در آثار منثور ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان «حجت جزیره خراسان» ناصرخسرو را بر آن داشته که با وجود باور عمیق به دین و نفوذ زبان عربی، با کاربرد برخی اصطلاحات فارسی به غنای زبان فارسی و اعتدال وام ستانی از زبان عربی کمک کند. وی در آثار خود به گسترش ادبیّات تعلیمی در حوزه دین، مذهب، کلام و فلسفه پرداخته و آگاهانه کوشیده با شیو ه های اصلی واژه سازی و واژه گزینی از طریق «ترکیب و اشتقاق» که در زبان فارسی میانه رایج بوده و شیوه های فرعی رایج و خود ساخته، اصطلاحات فارسی مانند: هم گوشکی، زاده راه، زیریدن، کاربندنده و... را به جای اصطلاحات عربی نشانده و قیمتی دُرِّ لفظ دری را پاس داری کند. پیگیری اصطلاحات دینی و کلامی ناصرخسرو در واژه نامه های متون پهلوی نشان می دهد که وی مُبدِع این اصطلاحات نیست و پیشتر بسیاری از آنها در زبان فارسی میانه موجود بوده و او آن ها را بدون تغییر معنا یا با تغییر معنا به کار برده و به احیاء و گسترش معنایی واژگانِ از پیش موجود، پرداخته که نشانگر وجه تمایز نثر او با نثرهای مفاخره آمیز فاضلانه است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی به این پرسش ها پاسخ می دهد که ناصرخسرو برابر نهادهای فارسی را طیّ کدام فرآیندهای واژه سازی و واژه گزینی در پنج اثر منثور خویش به کار بُرده و چگونه شیوه «ترکیب و اشتقاق» زبان پهلوی را دنبال کرده است.
بررسی ابتذال و سرقات ادبی در دیوان معزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
119 - 153
حوزه های تخصصی:
گاهی شاعران ضمن تتبّع یک شعر و جواب گویی به آن، دچار ابتذال قافیه شده اند که طی کردن فرآیند تتبّع شعر دیگری به سرقت ادبی انجامیده است. ابتذال قافیه یکی از کارکردهای منفی قافیه است که باعث محدودیت شعر سنّتی در حوزه مضامین و معانی شده است و در بخش آغازین این مقاله با بررسی برخی اشعار شاعران سده 5 تا 8 قمری، بدان پرداخته ایم. آنچه در این تحقیق مورد نظر است، بررسی مبحث سرقت ادبی و انواع آن در شعر امیر معزی نیشابوری است؛ بدین صورت که با عنایت به نقش قافیه و ابتذال آن در شعر، ابتدا به سرقات او از عنصری، فرخی و قطران خواهیم پرداخت و در نهایت سرقت های ادبی انوری، وطواط، ادیب صابر و حسن غزنوی را از دیوان اشعار معزی نشان خواهیم داد.
بررسی و تحلیل آموزه تعلیمی «ظلم ستیزی» در شعر «درفش کاویان» از حمید مصدق با رویکرد به نظریه کنش های گفتاری جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر در حوزه لفظ و محتوا تغییرات بنیادینی را نسبت به دوره کلاسیک تجربه کرده است. در زمینه مضمون و محتوا، شاعران از اشاره مستقیم به اخلاقیات پرهیز کرده و آن را به عنوان ابزاری برای بازنمایی مسائل سیاسی و اجتماعی به کار گرفته اند که این امر، بر چندلایگی و پیچیدگی شعرها افزوده است. حمید مصدق، یکی از نمایندگان برجسته شعر سمبولیسم اجتماعی در دوران معاصر، از این روش سود برده است و در شعر «درفش کاویان» با انعکاس مجموعه ای از آموزه های اخلاقی و ارتباط آن با مسائل سیاسی و اجتماعی، گامی جدید در شرح و طرح مضامین تربیتی برداشته است. او در سطح ژرف ساخت، با استفاده از ظرفیت های تعلیمی مواردی همچون خدامحوری، اتحاد مردم، خودباوری، عدم انفعال فکری و رفتاری، نفی جبرگرایی و... مخاطبان خود را برای ساختن دنیایی بهتر و مطابق با موازین عدالت محور ترغیب کرده است. بررسی شعر «درفش کاویان» با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد به مبانی نظریه کنش های گفتاری جان سرل نشان می دهد که استفاده از کنش های اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی منتج به بازنمایی مفهوم کلان اخلاقیِ «ظلم ستیزی» شده است و دیگر آموزه های تعلیمی برای تقویت این مفهوم بنیادی به کار گرفته شده اند.
شیوه های ترغیب در غزلیات عطار باتکیه بر نظریه «فرایند ارتباط کلامی» رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
25 - 52
حوزه های تخصصی:
رومن یاکوبسن از برجسته ترین نظریه پردازان فرمالیسم روسی در نظریه الگوی ارتباط کلامی خویش اعلام کرد هرگونه ارتباط کلامی بین راوی و روایت شنو (مخاطب) بر وجود شش عاملِ فرستنده، گیرنده، مجرای ارتباطی، تماس، رمز و موضوع استوار است. یکی از نقش های ارتباطی در الگوی اخیر، «نقش ترغیبی» است. جهت گیری پیام در نقش ترغیبی به سوی مخاطب است و گوینده می کوشد تا با کاربرد جمله های امر و نهی و منادا، با مخاطب ارتباط برقرار کند. در غزلیات عطار، در جایگاه گونه ای متنِ دارای ارتباط کلامی، باتکیه بر الگوی یاکوبسن سه نقش ترغیبی در محورهای «پیام، درون مایه و مخاطب» دیده می شود؛ به گونه ای که در ورای هریک از محورهای نام برده، شاعر با استفاده از ابزارهای زبانی به ترغیب پیامی در مخاطب می پردازد. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی شیوه های اخلاق ترغیبی و محورهای آن در غزلیات عطار براساس نظریه ارتباط کلامی رومن یاکوبسن می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترغیب در غزلیات عطار جایگاه ویژه ای دارد و درون مایه های نقش ترغیبی بیشتر در سه محورِ دینی و حکمی، اجتماعی و فرهنگی نمود یافته است؛ شاعر در پس این نقش ها به ترغیب موضوعاتی مانند ترک دنیا، دوری از ریا و شادمانی و... می پردازد. علاوه بر رعایت امتیازات و آرایه های کلامی، که ارزش ادبی فراوانی برای این اثر آفریده است، کاربست مناسب و پربسامد ترغیب، در جایگاه یک شیوه آموزشی، بر غنای تعلیمی غزلیات عطار افزوده است.
بررسی و تحلیل کارکرد تقابل ها در بازنمایی مفاهیم اخلاقی و تعلیمی در باب هفتم از بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
53 - 75
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای سعدی برای بازنمایی آموزه های تعلیمی و اخلاقی در باب هفتم بوستان ، استفاده از تقابل سازی های دوگانه در سطح واژگان و معانی است. او می کوشد با ذکر موضوعات اندرزی و اخلاقیِ مطلوب، مجموعه ای از کنش های رفتاری و گفتاری نیک را به مخاطب خود انتقال دهد و در ادامه، متضاد آن مسائل را بازنمایی کند تا بر قدرت ممیزه اخلاقی مخاطبانش بیفزاید. در این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، کیفیت بازتاب تقابل ها در باب هفتم بوستان با رویکرد به نظریه تقابل های دوگانه کاویده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کلیّت این باب، بازنماینده تقابل میان خیر و شر در سطح کلان است. سعدی در گام بعدی، ذیل هر مؤلفه به مصداق هایی اشاره می کند تا گستره بینش و شناخت مخاطب تقویت شود. همچنین، شخصیت هایی که این تقابل ها را منعکس می کنند، در دو دسته حقیقی و مجازی جای می گیرند. درمجموع، سعدی قصد دارد با فراهم کردن بسترهای اخلاقی لازم برای تزکیه درونی افراد، شهرِ جسم و جان آن ها را به مدینه فاضله ای بدل کند که براساس بایدهای اخلاقی بنا شده است.
آموزه های تعلیمی بر مبنای حضور نسل های متفاوت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
76 - 98
حوزه های تخصصی:
شاهنامه شاهکاری ادبی از فردوسی است. او در این اثر ارزشمند، با آگاهی از تفاوت های طبیعی کودک و جوان و پیر به بررسی ابعاد مختلف ادبیات تعلیمی می پردازد تا بتواند مفاهیم و مقاصد منظور خود را که سرشار از نکات تعلیمی ناب است، به بهترین شکل ممکن برای خوانندگان بیان کند. شناخت ویژگی های نسل های مختلف می تواند نقش مهم و کاربردی ادبیات تعلیمی را نشان دهد. درواقع تفاوت مضامین تعلیمی، برخاسته از تفاوت در دوره های زندگی، فکری، قدرت بدنی و آگاهی های ناشی از تجربه آموزی آنان در جامعه است. در این جستار، پژوهشگر می کوشد جلوه ادبیات تعلیمی و شاخصه های آن را ازنظر تفاوت نسل ها در شاهنامه واکاود. با بررسی موضوعاتی مانند نام خواهی، نیک نامی، نیکوکاری، شجاعت، آینده نگری، فضیلت علم و دانش، پند و اندرز و... مشخص شد که فردوسی مضامین تعلیمی را در رابطه با هر نسل چگونه به کار برده است. فردوسی باتکیه بر آموزه های تعلیمی کودکان را به هنرآموزی، جوانان را به آگاهی آموزی و نصیحت پذیری و پیران را به کیاست، تدبیر، نصیحت گری و راهنمایی دعوت می کند.
باورهای عامیانه درباره گناه شاه-پهلوان و پادافراه آن در طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
159 - 184
حوزه های تخصصی:
مسئله گناه و مکافات عمل در تمام ادیان الهی به شیوه های گوناگون مطرح شده است. در حماسه ملی ایران نیز فردوسی با آگاهی از سرگذشت پیشینیان و مشاهده ناکامی بیدادگران این موضوع را با بیان های گوناگون در قالب حکمت ها و آموزه های اخلاقی آورده است. در طومارهای نقالی، که برخی از آن ها بازتاب روایات شفاهی حماسه ملی ایران محسوب می شود، نیز موضوع بن مایه گناه شاه-پهلوان بازتاب گسترده ای دارد و از آنجا که طومارهای نقالی بر پایه روایات شفاهی شکل گرفته و بسیاری از باورهای عامیانه در کنار روایات مکتوب در متن وارد شده-است، در این مقاله موضوع گناه شاه و پهلوان با این نگاه بررسی می گردد. گناهانی چون بیداد، پیمان شکنی، خودکامگی، غرور، آزمندی و افزون طلبی، کشتن شاهان، کشتن بی گناهان، کشتن پدر یا فرزند، برادرکشی، رها کردن نوزاد، ادعای خدایی و تفرعن، بی حرمتی به تربت بزرگان و جز آن از جمله مواردی هستند که در طومارهای نقالی بازتاب یافته اند و هریک پادافراهی مناسب دارند و این مقاله با بررسی این مطلب می کوشد جوانب گوناگون آن را در روایات شفاهی و باورهای عامیانه طومارهای نقالی بکاود و بیان کند.
مجموعه الشعرای فضلی نمنگانی و تبیین اهمیت آن در نگارش تاریخ شعر فارسی در ماوراءالنهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
1 - 28
حوزه های تخصصی:
عبدالکریم فضلی نمنگانی (فوت پس از 1822م) تذکره نویس ماوراءالنهری است که با تألیف تذکره ی مجمو عه الشعرا، نقش بارزی در تاریخ شعر فارسی ایفا کرده است. مسئله ی اصلی پژوهش این است که فضلی کیست و تذکره ی وی چه اهمیتی در نگارش تاریخ شعر و ادب فارسی در ماوراءالنهر دارد؟ دیدگاه های انتقادی تذکره نویس در کدام یک از رویکردهای سنتی نقد ادبی قرار می گیرد و دارای چه ویژگی هایی است؟ بررسی تذکره و اسناد مکتوب این دوره، بر اساس تحلیل محتوا و با استفاده از دستاوردهای ژانری، نشان داد فضلی، ملک الشعرای دربارِ امیر شاعر و هنردوستِ خوقند است که به فرمان وی، نخستین تذکره ی منظوم عصری ناحیه ای دوزبانه ی فارسی و ترکی (ازبکی) را در ماوراءالنهر سروده است. این تذکره تنها منبع منحصربه فرد تحقیق در تاریخ تحولات شعر فارسی در منطقه است که تذکره نویس آن را در شرح حال 93 شاعر محیط ادبی خوقند و مناطق مرتبط با آن تدوین کرده است. دیدگاه های انتقادی فضلی در تذکره، فرصتی برای پژوهشگران نقد ادبی ایجاد کرده است تا بتوانند ارزیابی های سنجش گرانه ی صاحب تذکره را ذیل چهار رویکرد «تاریخی تحلیلی، اخلاقی، سیاسی اجتماعی و بلاغی جمال شناسانه» مطالعه کنند و در خلال آن، با شاخص های نقد ادبی در این دوره آشنا شوند. این تذکره، سرشار از نکات ارزنده درباره ی تاریخ شعر و ادب فارسی در ماوراءالنهر سده ی نوزدهم میلادی است.
بررسی تطبیقی «حال» در نحو عربی و برابرهای معنایی و نقش های معادل آن در دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
329 - 394
حوزه های تخصصی:
«حال» و اقسام مختلف آن (مفرد، جمله و شبه جمله) یکی از نقشهای پرکاربرد در متنهایی است که به زبان عربی نگاشته میشوند. اگر هنگام ترجمه متون عربی به فارسی، معادل دقیقی برای این نقش نحوی بیابیم، هم اصل پیام رسانی (پیام موردنظر نویسنده) از زبان مبدأ به زبان مقصد به درستی صورت میپذیرد و هم معنای جمله مورد نظر برای مخاطب در زبان مقصد، رساتر و قابل فهمتر خواهد بود. مسئله ما در پژوهش حاضر این است که وقتی این متن ها به زبان فارسی ترجمه میشوند، انواع حال در زبان عربی چه معادل هایی در زبان فارسی پیدا می کنند و چه نوع کلماتی در فارسی میتوانند جایگزین مناسب تری برای آنها باشند؟ این پژوهش نشان میدهد که ترجمه حال مفرد از عربی به فارسی، منحصر به قید حالت نیست؛ بلکه به صورت های متمّم قیدی، جمله، مسند، متمّم فعل، فعل، مفعول و مضافٌ الیه نیز ترجمه میشود. برابرهای فارسی جملات حالیه عربی نیز غالباً جمله های وابسته هستند که در صورت تأویل، نقشهای گروه قیدی، صفت بیانی، فعل و مفعول را میپذیرند. با وجود اینکه ترجمه نقش نحوی حال به صورت قید در زبان فارسی کاربرد و بسامد بیشتری نسبت به سایر نقشهای جمله در این زبان دارد، امّا هنگام ترجمه میتوان بر اساس نوع متن، پیام مورد نظر نویسنده و ساختار جمله، سایر نقشهای مذکور را نیز به کار برد و از ظرفیّتهای بالقوه زبان فارسی در برگردان سازههای نحوی جملات عربی استفاده کرد.
عوامل خلق شعردر نظریه ادبی نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جنبه هایی که در تبیین نظریه شعری حکیم نظامی گنجوی، بسیار جالب و بدیع به نظر می رسد، اشارات شاعر به عوامل خلق شعر و ایجاد فضای شاعرانه است و طرح این پرسش که آیا اودر این موضوع راهبرد قابل طرحی دارد؟ نکته ای که در دیدگاه نظریه پردازان وادبای متقدم و متاخر، کمتر به صراحت مورد بحث قرار گرفته است واز این حیث که نظریه پردازی ادبی در گذشته فرهنگی ما امر نادری بوده؛ بسیار ضروری به نظر می رسد. استخراج اشارات نظامی گنجوی به روش تحلیل محتوا، نشان داد که او نظیر سایر جنبه های فکری و اندیشه ای اش، در این زمینه چارچوبی کاملا مدون و نظریاتی دقیق و منطقی دارد. او سعی می کند علاوه بر به کارگیری این آراء و یافته ها، در حوزه ی عمل، مبانی نظری آنها را هم به عنوان دستورالعمل کار شاعران، برای استفاده دیگر سخنوران، بررسی و مطرح کند. نکته بسیارجالب توجه این است که بسیاری از عواملی که از گذشته های دور گرفته تا آراء نظریه پردازان مدرن امروز، به عنوان عوامل و ساحت های عرضه شعر مطرح شده است، به صورت پراکنده در شعر نظامی گنجوی یافت می شود که با استخراج و تدوین، بخشی از نظریه شعری شاعر را نشان می دهد.
کارکرد نمادین اسطوره در شعر یوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
177 - 192
حوزه های تخصصی:
اسطوره در شعر معاصر عربی از جایگاه بسیار گسترده ای برخوردار است که بسیاری از شاعران معاصرعرب از اسطوره برای بیان مفاهیم مطلوب خود استفاده کرده اند و یکی از شاعران معاصرعربی، یوسف الخال می باشد که تمایل بسیاری در به کارگیری اسطوره از خود نشان داده است و اسطوره را به معنای دقیق آن در شعر خود به کار گرفته است و شخصیّت مسیح (ع)به عنوان یکی از اسطوره های دینی به دلیل در برداشتن مفاهیم رستاخیزی و پیروزی از پرکاربردترین اساطیر در دیوان یوسف الخال به شمار می رود و به شیوه های گوناگون در شعر او نمود پیدا می کند. در این جستار برآنیم که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به کارکردهای مختلف شخصیت مسیح (ع) دردیوان یوسف الخال بپردازیم؛ بنابراین سؤال اصلی تحقیق بررسی کیفیت ابعاد و و زوایای کارکرد اسطوره ای شخصیت مسیح (ع) در دیوان شاعر و نتایج حاصله حاکی از آن است که مسیح گاه نماد منجی و رهایی بخشِ انسان ها از گناهان و گاه نماد رَنچ و در برخی احوال، به سان چهره منتقم ظهور می کند و در واقع شاعر با استفاده از شخصیت مسیح(ع) مشکلات و مسائل اجتماعی جامعه خویش را به تصویر می کشد.
نقد و ارزیابی پژوهش های سبک شناسیِ زبان شناختی: بررسی سبک ادبی در لایه صرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
33-71
حوزه های تخصصی:
پژوهش های متعددی که در دهه اخیر به مطالعه سبک متون ادبی در لایه صرف روی آورده، به پیشبرد مطالعات سبک شناختی و رفتارشناسی تاریخی زبان فارسی چندان کمکی نمی کند. در نوشتار حاضر که به نقد و ارزیابی پژوهش های سبکی در حوزه صرف اختصاص یافته، 27 مقاله و پایان نامه نوشته شده در گروه های آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه های سراسر کشور بررسی و نقد شده است. یافته ها حاکی از آن است که این پژوهش ها با کاستی ها و خطاهای متعددی مواجه اند. « خطا در ادراک مفاهیم بنیادین حوزه صرف» ، « مقوله بندی های همپوشان» ، «قرائت نادرست متن و خطا در تشخیص نقش دستوری واژه» ، « فقر در نگرش تاریخی به تحولات زبان» ، «سردرگمی در تعیین راهبرد پژوهشی و ارائه الگوهای غیرضرور» و چندین عنوان ریزودرشت دیگر در شمار کاستی های این پژوهش هاست که برای مرتفع نمودن آن ها پیشنهادهایی نیز بیان شده است. خطاها و کاستی های بسیار موجب شده است بسیاری از پژوهش های مذکور به پیشرفت مطالعات سبک شناسی در لایه صرفی نینجامد و در شناخت تحولات تاریخی زبان فارسی نیز چندان محل اعتنا قرار نگیرد.
اخوان ثالث و نقد ادبی (تحلیل رویکردهای نقد ادبی در آرای انتقادی اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
151-186
حوزه های تخصصی:
خوانش دیدگاه های انتقادی شاعران با هدف طبقه بندی و تحلیل رویکردهای نقد ادبی، ضمن شناسایی معیارهای ارزش گذاری آنان در نقد ادبی، می تواند محکی برای ارزیابی آثارشان براساس وجوه مثبت و منفی اثر ادبی از منظر آنان باشد. اخوان ثالث علاوه بر شاعری، در حوزه نقد ادبی دارای دیدگاه های انتقادی است که نویسندگان این مقاله به دلیل جایگاه ویژه اخوان به عنوان شاعر منتقد به تبیین نظریات وی براساس نظریه ارتباط یاکوبسن با شیوه تحلیل محتوا و بیان رویکردها و ویژگی های نقد در آرای وی پرداخته اند. اخوان در بیان آرای انتقادی و نقد شعر شاعران، بر مربع گوینده، مخاطب، زمینه و پیام تأکید کرده و کارکردهای عاطفی، ترغیبی، ارجاعی و به ویژه ادبیت متن (کارکرد هنری) را درنظر داشته است. وی شعر موفق را شعری برخاسته از احساس و درک شاعر (کارکرد عاطفی) از موضوعی اجتماعی و انسانی (کارکرد ارجاعی) با زبان و بیانی هنری (کارکرد ادبی) و قدرت اثرگذاری بر گستره وسیع مخاطب (کارکرد ترغیبی) می داند که ناشی از اهمیت چهار عنصر اصلی در خلق اثر ماندگار است. اخوان در آرای انتقادی خود نه در دام فرمالیسم محض افتاده و نه شعر شعاری عاری از وجوه ادبی را پذیرفته است. اهمیت دو مؤلفه صورت و محتوای اثر ادبی در آرای وی ناشی از تمایلات و گرایش های اجتماعی در نظام اندیشگانی و دل بستگی وی به جنبه های بلاغی ادب کلاسیک است. نکته سنجی و دقت نظر، احاطه و علم وی بر موضوع مورد بحث و مستند و مستدل بودن از جنبه های مثبت و پراکنده گویی و برخی نقدهای غیرعلمی و ذوقی از جنبه های منفی نقد اوست.