فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
»حرکت» بنیان هستی است. علوم مختلف به فراخور موضوع خود این مفهوم را کاویده و فرمول بندی کرده اند. زبان شناسی شناختی از دیدگاه فلسفی- ذهنی- زبانی به این مقوله می پردازد و فرآیند شکل گیری و انتقال مفاهیم حرکتی از عالم خارج به ذهن و از ذهن به زبان را بررسی می کند. تالمی در همین راستا نظریه افعال حرکتی را ارائه و زبان ها را با توجه به جهت نمایی افعال به فعل محور (واژگانی) و قمرمحور تقسیم می کند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی نو به این نظریه و با روش تحلیلی- توصیفی، آن را به حیطه ترجمه از زبان عربی به زبان فارسی وارد می کند تا به این سؤال پاسخ گوید که در ترجمه رمان «الفتاه الأخیره» مترجمان به چه میزان از افعال فعل محور و قمرمحور استفاده کرده اند؛ و نیز اینکه چرا در مواردی یکی از مترجمان ترجمه فعل محور و دیگری قمرمحور را برگزیده اند؟ نتیجه حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این است که دو مترجم در ترجمه رمان «الفتاه الأخیره» شکل قمرمحور را مدل مناسب تری برای انتقال مفاهیم حرکتی از زبان عربی به زبان فارسی دانسته اند. همچنین در تحلیل و بررسی تطبیقی ترجمه این فعل های حرکتی مشخص شد که لزوماً قمرمحور بودن به معنای انتقال بهتر و کامل تر مفهوم نیست، بلکه در نظر گرفتن عنصر همنشینی و جانشینی و مسئله ارتباط فعل با سایر اجزای عبارت و نیز سیاق متن اهمیت عمده ای در ارائه ترجمه بهتر دارد.
ادراک خانه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم؛ برمبنای نظریه پدیدارشناسی ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش چگونگی ادراک فضاهای معماری است. برای نیل به این مقصود، به شیوه ای میان رشته ای، از ادبیات داستانی استفاده شده است. به بیان دقیق تر این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ادراک خانه در ادبیات داستانی چه نکاتی را درباره شخصیت های داستانی آشکار می کند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش از نظریه پدیدارشناسی ادراک موریس مرلوپونتی و پدیدارشناسی معماری یوهانی پالاسما استفاده شده است. در این مقاله رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد پیکره این پژوهش را شکل می دهد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی این رمان برمبنای پدیدارشناسی ادراک مشخص شد هویت کلاریس- شخصیت اصلی داستان- به دنبال ارتباط روزانه و مداوم با خانه و امور مرتبط با آن، در خانه ادغام شده است و هویتی جدید، هم بسته خانه پیدا کرده است و این انحلال باعث شده که هم دیگران و هم خودش، کلاریس را فراموش کنند. عادی انگاری موضوع دیگری است که گریبانگیر کلاریس شده است. او در پی اتفاقاتی که در داستان برایش رخ می دهد به آگاهی می رسد و برای رسیدن به خود حقیقی اش به تدریج گام هایی برمی دارد. در انتهای داستان کلاریس از آستانه عبور می کند، متحول می شود و هویت مستقلی می یابد.
تحلیل جایگاه موزه فرش ایران از منظر عاملیت اجتماعی- فرهنگی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
19 - 7
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به این مسئله می پردازد که رویکرد حاکم بر تنظیم فعالیت ها در موزه فرش ایران، سنتی است و ذیل رویکردهای انتقالی ارتباطات قرار می گیرد. تمرکز بر حفظ میراث پیشینیان و انتقال آنها به نسل جدید موجب انزوای موزه از جامعه و نادیده گرفتن کارکرد اجتماعی آن شده و آن را از نقشی که می تواند در شرایط اجتماعی معاصر ایفا کند، منفک می سازد. این مقاله با تمرکز بر این مفهوم که فرش علاوه بر میراث و هنر، وجهه دانش علمی نیز دارد به نقشی که موزه فرش می تواند در اتمسفر فرهنگ علمی کشور داشته باشد، می پردازد. از این رو، پس از مروری مختصر بر سابقه فرش در ایران، جایگاه فرش در فرهنگ علمی و فناورانه توضیح داده می شود. از نظر مفهومی، مقاله حاضر با ترکیب مفاهیم ارتباطات عمومی علم، مفهوم عاملیت مدنی موزه ها را پیشنهاد کرده و با روش مشاهده مشارکتی پیشنهادی ماک و همکارانش نشان می دهد که موزه فرش از عاملیت، اجتماعی و فرهنگی مشخصی برخوردار نیست.
تأثیر آثار سید لقمان ارومی بر هنر کتاب آرایی عثمانی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
145 - 117
حوزه های تخصصی:
سده دهم هجری، دوره اوج هنر کتاب آرایی عثمانی، بویژه در حوزه نگارگری و جلدسازی به حساب می آید. در رأس آثار ارزشمند هنری این دوره باید به کتاب هایی اشاره کرد که توسط افرادی که لقب "شاهنامه نویس" گرفته بودند به رشته تحریر درآمده اند. اکثر این افراد ایرانی بودند و یا اینکه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی رشد یافته بودند. در بین افراد مذکور سید لقمان ارومیه ای و آثار نگارشی وی قابل توجه هستند. این آثار توسط این شاعر والامقام سروده شده و سپس به دست نقاشان و تذهیب کاران چیره دست آن دوره تزئین یافته است. این نسخه ها در تاریخ تحول زبان فارسی در آناتولی و گسترش هنر کتاب آرایی ایرانی در عثمانی جایگاه ویژه ای دارند که تاکنون در منابع فارسی در مورد آن ها پژوهش جامعی صورت نگرفته است. به همین دلیل در این مقاله ضمن بررسی آثار تدوین شده توسط این شاعر ایرانی، به تحلیل بیست و پنج نسخه خطی به جا مانده از آن دوره پرداخته شده است.
بررسی تاثیر افزایش مضامین بر تحول شبیه زینب در نسخ خطی تعزیه نامه تکیه دولت
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
143-172
حوزه های تخصصی:
یافتن عوامل موثر بر تحوّل شبیه زینب از منظر افزایش مضامین با روی کردی توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای بررسی می شود.اسناد و شبیه نامه های به جا مانده از آن دوران، مهّم ترین منابع موثق بر تاثیر افزایش مضامین و داستانک های مستقل بر شبیه زینب در نسخ خطی مربوطه است. گاه لازم است تا برای نشان دادن تاثیر و میزان رشد متغیّیرها در یک قیاس و تطبیق شکلی و معنایی، نقش زنانه شبیه زینب در کنار شبیه مردان مورد بررسی قرار گیرد. مضامین در طی گذر زمان و پیش رفت شبیه نامه نویسی در دوران ناصری، ابعاد متنوّع تری پیدا می کند و حضور شبیه زینب را گسترش می دهد. افزایش مضامین در راستای گسترش روایت ها و داستانک های نمایشی راه را بر تحوّل شبیه زینب به سمت شبیهی پویا باز کرده است و شبیه مجال بیش تری برای معرفی خود به مخاطب پیدا می کند و در نتیجه مضمون های متنوّعی بروز می یابد. عمل کردهای متفاوت شبیه زینب، سیر تحوّل و دگرگونی این شبیه/شخصّیت را آشکار می کند.
تحلیل تطبیقی سیمانگاری زنانه در رمانهای بلندی های بادگیر و سووشون بر اساس نظریه الاین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
499 - 520
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو بر اساس الگوی فرهنگی نقد ادبی زن محور آنگلو-امریکایی الاین شوالتر بنا نهاده شده است. این الگو به نویسندگان زنی می پردازد که خود خالق آثار و انواع ادبی زنانه هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی درون مایه های اجتماعی و فرهنگی در دو رمان برجسته ادب ایران و انگلیس، سوشون و بلندی های بادگیر را به صورت تطبیقی واکاوی کرده است. یافته های تحقیق حاکی است که علی رغم فاصله مکانی، زمانی و فرهنگی، درون مایه های مشترک عشق ورزی، ازدواج و جدال عاطفی، آموزش و تلاش برای کسب هویت زنانه و جایگاه اجتماعی در هر دو اثر برجسته است. دو نویسنده، کنش های تقریباً مشابهی از خود بروز داده اند. قهرمان های اصلی زن در هر دو رمان به گونه ای شخصیت پردازی شده اند که انتظارات جامعه را برآورده سازند. نویسندگان نیز در مخالفت با زنان داستان و البته به نوعی با خودشان محافظه کارانه قلم زده اند. در رمآنهای هر دو نویسنده، رگه هایی از دغدغه ها و اضطراب هایی وجود دارد که ناشی از موقعیّت فردی آنها در تعامل با مردم و محسوب شدنشان به عنوان جنس دوم است. آنچه اضطراب مشترک زنان جهان است.
تحلیل شناختی استعاره های مفهومی در متن زن محور رمان قطار زیر زمینی اثر کلسون وایتهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
539 - 562
حوزه های تخصصی:
رویکردهایِ شناختی در ادبیات که شامل توسعه روش هایی برای توصیف و دریافت متون است، در چند سال اخیر افزایش داشته است. جرج لیکاف و مارک جانسون، در اثری تحت عنوان استعاره هایی که با آن ها زندگی می کنیم به مدد تئوری «استعاره مفهومی» بیان می کنند که استعاره وسیله ای برای درک یک مفهوم انتزاعی بر اساس مفهوم عینی دیگر است. جستار حاضر می کوشد تا به این سوالات پاسخ دهد که چگونه کاربرد استعاره مفهومی در رمان قطار زیرزمینی اثر کلسون وایتهد در بیان گویاتر پدیده های انتزاعی وصف ناپذیری مانند زجر بردگی، نژاد پرستی، و ظلم مضاعف بر زنان سیاه پوست نقش داشته است؟ و آیا میتوان در این اثر، کلان استعاره هایی را در حوزه مفهومی آزادی و زجر اسارت جست که به سایر زیر استعاره متن رمان انسجام بخشد؟ از دیدگاه نقد فمینیستی میتوان گفت که در این اثر، قهرمان زن داستان، کورا، مفاهیم انتزاعی مختلفی در هر مرحله از سفر خود با قطار همانند رنج جدایی از مادر، رنج تجاوز،رنج شلاق خوردن، رنج کار بدون مزد و رنج عقیم شدن اجباری را تجربه کرده است. نویسنده با استفاده از عنوان استعاره ای قطار زیرزمینی کورا را به سوی آزادی می فرستد که دست نیافتنی است. در این مطالعه، روش تحلیل مفهومی استفاده شده است.
بررسی مقوله های فرهنگی و عناصر غیرکلامی در زیرنویس عربی فیلم سینمایی «ملودی» بر اساس راهبردهای گاتلیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله های فرهنگی و عناصر غیرکلامی، یکی از اجزای مهم محتوایی در متن های دیداری و شنیداری است که نقش مهمی در انتقال و القای مفاهیم اصلی به مخاطب دارند. درک، دریافت و انتقال صحیح این عناصر، یکی از دغدغه های اصلی مترجمان به ویژه مترجمان فیلم ها است. مترجم می تواند با استفاده از معادل های دقیق نوشتاری در زیرنویس فیلم، معنای مقوله های فرهنگی و افزون بر آن، عناصر غیرکلامی موجود در فیلم را به مخاطب منتقل کند. بنابراین با توجه به اهمیت تمرکز مترجم بر انتقال معنای مطلوب مقوله های فرهنگی و عناصر غیرکلامی متن های دیداری- شنیداری، این جستار بر آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تعریب زیرنویس فیلم سینمایی «ملودی» به چگونگی مواجه ی مترجم در ترجمه این عناصر بپردازد. به منظور دست یابی به یافته های دقیق تر از مقوله های فرهنگی پیشنهاد شده توسط پیتر نیومارک و راهبردهای گاتلیب برای ارزیابی ترجمه زیرنویس استفاده شد. مهم ترین یافته های حاصل از بررسی ترجمه عربی زیرنویس فیلم ملودی بیانگر آن بود که رویکرد مترجم، بیشتر بر ترجمه ی معنایی استوار بوده و برای انتقال صریح معنا، سعی در باز تولید عناصر فرهنگی در زبان مقصد داشته است. از این رو، مترجم برای دستیابی به این مهم از میان 10 راهبرد مدنظر گاتلیب به ترتیب از سه راهبرد «دگرنویسی»، «بسط» و «تبدیل» استفاده بیشتری کرده است. همچنین مترجم در ترجمه عناصر غیرکلامی به دلیل برداشت مشترک مفهوم این عناصر در دو زبان مبدأ و مقصد، از ترجمه این عناصر صرف نظر کرده است و از این رو، ترجمه ای مخاطب محور ارائه کرده است.
کاربست الگوی آنتوان برمن در تحلیل تعریب وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(ره) با نگرش به گرایش های تغییر شکل دهنده متن مبدأ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل گرایش های تغییر شکل دهنده متن مبدأ در ترجمه از فارسی به عربی است تا بدین وسیله اصول و مبانی تعریب به بحث گذارده شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دو بخش نظری و تطبیقی تقسیم شده است؛ بخش نظری، دربرگیرنده نگرش آنتوان برمن به گرایش های تغییر شکل دهنده متن مبدأ است و بخش تطبیقی، ناظر به تحلیل تعریب وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(ره) بر اساس الگوی آنتوان برمن است. برمن از سیزده گرایش به عنوان عوامل تغییر شکل دهنده متن مبدأ نام برده است. این گرایش ها عبارت هستند از: خردپروری، شفاف سازی، تطویل، اصالت بخشی، فقرزدگی کیفی، فقرزدگی کمی، همسان سازی، تخریب ضرب آهنگ ها، تخریب شبکه دال ها و معانی ضمنی، تخریب گرایش های نظام مند، تخریب یا بدیع سازی شبکه های زبان بومی، تخریب عبارت ها و اصطلاحات، و پاک سازی از انباشتگی های زبانی. هر کدام از این گرایش ها جنبه هایی از متن اصلی را در نظر گرفته و چشم انداز دقیقی به ترجمه و شناخت تصمیم های مترجم می دهد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر گرایش های تغییر شکل دهنده متن مبدأ بر فرآیند تعریب وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(ره) از یکدیگر متفاوت است؛ دامنه تأثیر هر یک از آن ها بر فرآیند اشاره شده، وابسته به تصمیم های مترجم و همچنین ژانر متن است؛ در حالی که خردپروری از قوی ترین تأثیر برخوردار است، فقرزدگی کمی، تخریب عبارت ها و اصطلاحات و پاک سازی از انباشتگی های زبانی فرصتی برای نقش آفرینی به دست نیاورده اند.
تحلیل تطبیقی صورت و مضمون میان فیلم «خانه دوست کجاست؟» و شعر «نشانی» سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
149 - 185
حوزه های تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی، تنها به بحث میان آثار ادبی از زبان های مختلف با ژانر یکسان، نمی پردازد؛ بلکه به تطبیق رشته های مختلف هنری و مشخص کردن تأثیر و تأثرهای آنان بر یکدیگر، نیز می پردازد. یکی از حوزه های مهم و جذاب مطالعات «بینارشته ای»، حوزه تطبیق آثار سینمایی متأثر از شعر شاعران مختلف است. چنین خلقی، در تاریخ سینمای ایران، آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است و تعداد معدودی از سینماگران خوش ذوق و صاحب سبک، به این روش، پرداخته اند. یکی از این سینماگران، مرحوم «عباس کیارستمی» است. او در دهه شصت، با اقتباس از شعر «نشانی» سهراب، فیلمی با عنوان «خانه دوست کجاست؟» ساخت. در این پژوهش، با مداقه در عناصر شعر و سینما و کارکرد لوازم آنان، به بررسی شعر سهراب و سینمای کیارستمی (چه از نظر سبکی چه جهان بینی) پرداخته شده و سپس تطبیق این دو اثر از نظرگاه «فضاسازی»، «قالب»، «راوی» و «مضمون» اساس کار قرار گرفته است و نتایجی به دست آمد که اقتباس آزاد و آگاهانه کیارستمی از شعر سپهری را آشکار می سازد.
بررسی بینامتنی اشعار اخوان ثالث و واصف باختری بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
329 - 367
حوزه های تخصصی:
اخوان ثالث در ایران و افغانستان شاعری شناخته شده است. بیش ترین شعر را در فرم نیمایی سروده و در بین شاعران نیمایی، ویژگی زبانی و سبکی مخصوص بخود را دارد که این ویژگی، او را از شاعران دیگر نیمایی متمایز کرده است. واصف باختری در افغانستان و نسبتا در ایران شاعر شناخته شده است و در بین شاعران معاصر در ایران و افغانستان بیش ترین ارتباط زبانی، ادبی و سبکی را با اخوان دارد. ارتباط شعر واصف باختری با شعر اخوان ثالث در این سال ها موضوع بحث محافل ادبی، شاعران و فرهنگیان ایران و افغانستان بوده و دو گونه ابراز نظر کلی در باره صورت گرفته این که شماری گفته باختری از اخوان تاثیرپذیر است و شماری دفاع کرده که تاثیرپذیر نیست. در علم و پژوهش اصولا طرح تاثیرپذی و عدم تاثیرپذیری آن هم با ابراز نظر کلی، درست و علمی نیست. در این مقاله بر اساس نظریه ی بینامتنیت کریستوا ارتباط و مناسبت اشعار اخوان و باختری در پنج موضوع و عنوان «بینامتن واژگان و ساخت های کهن زبانی، بینامتن تصاویر و ترکیب های ادبی، بینامتن اساطیر و کهن الگو، بینامتن حماسی و بینامتن اشعار اخوان در اشعار باختری» بررسی و تحلیل گردیده و مناسبات بینامتنی مشترک در این پنج سطح با ذکر نمونه از اشعار هر دو شاعر، مستندسازی و نشان داده شده است.
مقایسه فضای گفتمانی در ساختارِ آئین و فُرمِ سینمایی بر اساس نظریه اسطوره سنجی ژیلبر دوران بستر مطالعاتی: مرثیه برف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر روش اسطوره سنجیِ ژیلبر دوران به بررسی رابطه فُرمِ سینما و ساختار های آیینی و کُهن الگویی بپردازد. مسئله اصلی تحقیق این است که نیروهای برسازنده تخیل و ادراک، با چه فرایندی با فُرم های بصری درگیر می شوند. به نظر می رسد این فرایندها به مثابه نوعی از کارکردهای زیبایی شناختی سینما، از قبل با الگوهای ثابت، ایستا و کُهن الگویی درگیر هستند؛ به نحوی که کُنشِ تماشاکردن، فضای آمیخته و درهم تنیده ای از نیروهای هم سو و متضاد را پدید می آورد که از یک سو، با ساختارهایِ بیرونی مانند نظام های اجتماعی و جهان زیست های تماشاگران و از سوی دیگر، در پیوند با نظام های درونی همچون کُهن الگوها، نمادها، ارزش ها و باورهای اخلاقی درگیر است. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام و داده ها از منابعِ کتابخانه ای گردآوری شده است. تأملات بر روی فیلمِ مرثیه برف، نشان داد کارکردهای زیبایی شناختیِ فُرمیک، این روابط را به فضایی هم آمیخته، تنشی و سیّال تبدیل کرده است؛ به گونه ای که ارزش ها و مفاهیم در ساختاری نرم و منعطف و در عینِ حال نظام مند و منسجم شکل می گیرند.
بررسی فرودستی مضاعف زن مهاجر در رمان های «شالی به درازای جاده ابریشم» و «فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» با تکیه بر نظریه اسپیوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا رمان های شالی به درازای جاده ابریشم از مهستی شاهرخی و فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق از شیائولو گوئو را با تکیه بر نظریه «فرودست» از «گایاتری چاکراورتی اسپیوک» تحلیل و بررسی کند. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد پسااستعماری صورت گرفته است، هر دو رمان یادشده براساس مؤلفه های زبان، دیگری در حاشیه، اروپامحوری، مردسالاری و نادیده گرفتن عاملیت زنانه، فرودستی و عدم امکان بیان زن، نیاز به مرد، نیاز به تشکیل خانواده و موقعیت اجتماعی اقتصادی، تطبیق و مصداق یابی شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد هر دو زن در کشور مقصد و در رابطه عاشقانه شان نادیده گرفته می شوند و اعتمادبه نفسشان کاهش می یابد. آن ها جایگاه مناسبی نمی یابند و در اجتماع پذیرفته نمی شوند و تفاوتشان با سایرین همواره درجهت تثبیت فرودستی به ایشان القا می شود. کتایون و تسوانگ با وجود ترغیب توسط معشوق برای زندگی به سبک اروپایی و گاه گردن نهادن به این توصیه ها، همچنان «دیگری» می مانند؛ دیگری هایی که حتی توان و صدایی برای ابراز خود ندارند. با اینکه هر دو حداقل در رابطه عاشقانه شان سعی می کنند نظراتشان را مطرح کنند؛ اما این مسئله تغییری در شرایط و برخورد دیگران ایجاد نمی کند. درنهایت هیچ کدام کاملاً موفق نمی شوند. آن ها در بهترین حالت توانسته اند این را بیان کنند که چگونه فرودست فرصت و امکانی برای گفتن و شنیده شدن ندارد. حتی اگر در مورد جایگاه و شرایطش آگاهی کسب کرده باشد و برای آن تلاش کند، دغدغه های زن فرودست از نظر حداقل نظام امپریالیست و اجتماع مردسالار چندان ارزشی ندارد.
تحلیل تطبیقی عنصر بکرزایی در دو رمان اتوپیایی زنستان و نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی از مهم ترین حوزه های مطالعات علوم انسانی، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده است؛ اما اهمیت آن زمانی که در زمینه های ادبیات زنان مورد استفاده قرار می گیرد، دوچندان می شود. رمان کلاسیک زنستان اثر شارلوت پرکینز گیلمن نخستین اثر پیشگام فمینیستی آمریکایی به شمار می رود. در مقابل رمان ایرانی نفرین خاکستری اثر محب علی نیز شباهتی مضمونی با رمان پرکینز گیلمن دارد. نویسندگان هر دو رمان، سرزمینی آرمانی را از جامعه زنان ترسیم کرده اند؛ درواقع آرمان شهری که ساکنان آن فقط زنان هستند و از طریق بکرزایی، مادربودن برای آنان تحقق پیدا می کند. همین شباهت و تناظر محتوایی و مضمونی از علل انتخاب این دو رمان در حیطه آثار زنان توسط پژوهشگران این جستار بوده است. پژوهشگران با روش تحلیل محتوای کیفی و در چهارچوب مکتب فمینیسم به بررسی و تحلیل آثار انتخابی در حیطه بازنمایی مفهوم بکرزایی از طریق ترسیم آرمان شهر اتوپیایی می پردازند. خوانش تطبیقی دو روایت بر بنیاد مفهوم بکرزایی در دو رمان اتوپیایی زنستان و نفرین خاکستری با استفاده از سه مؤلفه «مردستیزی در ابتدای رمان در تفکر اتوپیایی»، «بکرزایی لازمه تفکر اتوپیایی» و «گذار از تفکر اتوپیایی و عدول از بکرزایی» به استخراج مشابهت ها و موتیف هایی که چگونگی کاربست بکرزایی در دو اثر آمریکایی و ایرانی را نشان می دهد، می پردازد. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و مضمونی، شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... میان دو ملت باعث ایجاد تفاوت در نوع نگاه پرکینز گیلمن و محب علی به عنصر بکرزایی در قالب رمان اتوپیایی می شود؛ همان طور که در نگاه عمقی پرکینز گیلمن و نگاه گذرای محب علی در طول رمان قابل مشاهده است.
از پیشارمان تا رمان: تأثیر فرم های غیر رمان بر پیدایش رمان پاورقی فارسی در مطبوعات ایران از آغاز تا 1300 خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش رمان در ایران، که سنت ادبی کلاسیک نظم بنیادِ نیرومندی دارد، مسئله ای است که بررسی سازوکار آن از دیدگاه های گوناگون نیازمند بررسی است. با توجه به همزمانی تقریبی پیدایش رمان فارسی و پیدایش رمان پاورقی فارسی در کشورمان، به نظر می رسد بحث درباره عوامل پیدایش رمان پاورقی فارسی در روشن کردن ابعاد دیگری از عوامل پیدایش رمان فارسی مؤثر باشد. پرسش اصلی ما در این مقاله این است که تأثیر فرم های غیررمانِ منتشرشده در مطبوعات ایران از آغاز تا 1300 خورشیدی در پیدایش رمان فارسی چگونه بوده است. با پذیرش نظریه چندنظامی بالایی و با استفاده از نظریه رئالیسم صوریِ وات، شش مؤلفه اصلی رمان رئالیستی، شامل پیرنگ، توصیف رئالیستی، شخصیت، زمان، مکان و زبان در پاورقی های مورد نظر (بیشترین انواع پاورقی غیررمان، شامل پاورقی تاریخی، سفرنامه، شرح حال و علمی) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به وجود این مؤلفه ها در پاورقی های یادشده، می توان نتیجه گرفت که هر یک از انواع پاورقی های مورد بحث، از جهت دارابودن مؤلفه های رئالیستی، در پیدایش رمان فارسی مؤثر بوده اند و می توان آن ها را به زنجیره پیدایش این ژانر در ایران افزود.
از عناصر نوشتاری تا عناصر تصویری: بررسی اقتباس از منظر دبورا کارتمل
حوزه های تخصصی:
اقتباس رابطه ای تطبیقی است که تلاش دارد با استفاده از عناصر یک یا چند اثر و با توسل به روابط بینامتنی آن را به عناصر رسانه دیگری انتقال داده و محصول جدیدی بر همین پایه ارائه دهد. اقتباس همواره ابزاری برای خلق آثار هنری و ادبی دانسته شده و از طرق گوناگونی به دست آمده است. دسته بندی های متعددی از شیوه های اقتباس در دست است که مشهورترین آنها دسته بندی دبورا کارتمل است. به عقیده وی، اقتباس به سه گونه انتقال، تفسیر و قیاس انجام می شود. این دسته بندی در اقتباس بیشترین کاربرد را در متون سینمایی دارد و سینما یکی از محبوب ترین رسانه ها برای عرضه این رابطه تطبیقی و محمل مناسبی برای برگردان عناصر رسانه-های مختلف است. این پژوهش سعی دارد اقتباس از منظر دبورا کارتمل را با توصیف و تبیین دسته بندی وی و همچنین چگونگی استفاده از این الگو و شاخصه های آن بررسی کند. در این روند، به بررسی نمونه های سینمائی نیز پرداخته می شود.
بررسی «زبان شعر» در ترکیب بند عاشورایی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سروده های عاشورایی از رایج ترین گونه های شعر آیینی است که در آن ها جلوه های متنوعی از این واقعه بزرگ مطرح می شود. ترکیب بند ِ «آغاز روشنایی ِ آیینه » یکی از مهم ترین اشعار علی موسوی گرمارودی در موضوع عاشورا و حماسه کربلاست که کارکردهای زبانی آن در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی، بررسی شده است. این پژوهش بر اساس یکی از الگوهای بررسی زبان شعر، در سه لایه بیرونی(آرایه های لفظی) میانی (صنایع معنوی) و لایه مرکزی (هسته زبان: معنا) انجام شده است. این الگو تمام جنبه های شعر و زوایای پیدا و پنهان آن را در برمی گیرد و در تحقیقات سبک شناسی نیز کاربرد دارد. یافته های تحقیق، درباره این ترکیب بند عاشورایی، نشان داد که این شعر در هر سه لایه به کمال نسبی رسیده است؛ البته بیشترین نمود هنری کلام در لایه بیرونی یعنی شگردهای علم بدیع به ویژه «تکرار» است و سپس استفاده از آرایه های معنوی از قبیل تشبیه، استعاره، ایهام، کنایه و تناسب در کمیت و کیفیتی مطلوب دیده می شود که سهم تشبیه آن هم از نوع حسی، در این لایه بیشتر است. با این تمهیدات، اندیشه شاعر بهتر به خواننده منتقل می شود. همچنین برای تعمیق معنا در کنار شگردهای بلاغی از تمهیدات دستور زبان فارسی همانند همسان سازی و جابه جایی ارکان جمله نیز استفاده شده، شعر را در «تکنیک» و «معنا» به میزان قابل توجهی، ارتقا بخشیده است.
بررسی و تحلیل موضوع مهدویت و شیوه های انتقال آن به کودک و نوجوان در آثار یحیی علوی فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های دینی و و باورهای مذهبی، مهمترین بخش تئوریک یک نظام عقیدتی و سیاسی است. دغدغه ی آموزش صحیح این عقاید و شیوه های تاثیرگذار آموزش آن به کودکان و نوجوانان، از آن نیز مهم تر بوده است. در همه جوامع، بخش بزرگی از این رسالت، بر عهده ادبیات آن سرزمین است. در این میان هر کدام از شاعران و نویسندگان، با شیوه های خاص خود، سهمی در تربیت اخلاقی این گروه دارند؛ اما طبعاً هر شیوه ای مقبول و مطبوع واقع نخواهد شد. این پژوهش با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی سعی کرده با جست و جو در اشعار مهدوی یحیی علوی فرد، موضوع مهدویت و خصواصاً چگونگی بیان، و ارائه این موضوع را به کودک و نوجوان بررسی کند. علوی فرد موضوع ظهور را در آثارش به عنوان یکی از مهم ترین اصول عقاید شیعی، ترویج می کند. شیوه او با سبک خاص زبان هنری اش همراه است؛ اسلوب او در سروده های مهدوی ، اینگونه است که برای ارتباط عمیق تر با مخاطب، از روایت و نقل داستان بهره می برد، او در این سروده ها، ضمن رعایت ارتباطی پیرنگ وار، مقصود خود را در ابتدای شعرش بیان نمی کند و مخاطب را پرسشگرانه با جریان شعر همسو می سازد، سروده هایش را به احادیث معتبر، مستند می سازد ، مستقیماً از منجی نام نمی برد، به گوشه ای از ظلم و نابرابری در جهان اشاره می کند، ذهن کودک و نوجوان را نسبت به این نابرابری ها و بی عدالتی ها، به سوال وامی دارد، و با خبر آمدن یک منجی نجات بخش، ضمن اینکه ذهن مخاطب را درگیر سوالی بی جواب نمی کند، به او امیدواری و مثبت اندیشی می بخشد.
تطبیق ساختار روایی ترانه های مادرانه فارسی و فرانسوی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
88 - 73
حوزه های تخصصی:
ترانه های مادرانه، به عنوان ساختار ادبی و روایی، از کهن ترین بخش های ادبیات شفاهی در فرهنگ بشری به شمار می آیند که در زیر ساخت آنها، معانی ژرف و حقایق ارزنده ای پنهان است که می تواند نشان دهنده پیوند بین ملت ها و زبان ها باشد. یکی از این زمینه های فرهنگ مشترک، در بین ترانه های مادرانه فارسی و فرانسوی، به ویژه از نظر ساختار روایی آن ها قابل تأمل است. در این مقاله با روش تطبیقی به لالایی های این دو زبان، به عنوان نمونه های یک روایت و داستان نظر می شود که دارای ساختار روایی مشترک هستند. در این روایت ها، عناصر روایی و روایت، زمان، مکان، اوج و حضیض، نگاه به گذشته، پیچش و گره افکنی و گره گشایی و نتیجه گیری اخلاقی، تا راهگشایی و بازگشت به نگرانی های کودک و آرامش بخشی دیده می شود که از روحیه فرا زبانی و دلسوزانه مادری در فرهنگ بشر حکایت دارد. با روش تحلیل مقایسه ای به این نتیجه نظر دارد که عناصر مشترک فرهنگ ملت ها در لالایی ها نیز نمود پیدا می کند. در لالایی های فارسی و فرانسوی علاوه بر مضامین و درون مایه مشترکی که قابل مطالعه است در ساختار و چهارچوب های ثابت آن ها نیز پیوندهایی مشترک دیده می شود که حکایت از عمق پیوند فرهنگی دارد. در حقیقت لالایی های هر دو زبان گونه ای روایت و داستان محسوب می شوند.
بررسی و تحلیل جایگاه اقتضای حالِ عوامل ارتباط کلامی در ساختار و مفهوم کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی طراحی شده بر مبنای اقتضای حال نگاهی متفاوت به چراییِ کاربرد ساخت های زبانی و آرایه های بلاغی در کلام است. در این رویکرد چرایی و علت کیفیت یا چگونگی زبان بررسی و نقش اقتضائات عوامل گوناگون در این زمینه مطالعه می شود. و فراتر از دستور و بلاغت، ویژگی های کلام و عوامل مؤثر در ایجاد آن و همچنین چگونگی ایجاد آن و چراییِ ویژگی های کلام بررسی می شود.در این طرح با دیدی وسیع و بنیادی زمینه های مبنایی و مؤثر در ایجاد ویژگی های ساختاری و زیبایی شناسی زبان تبیین و این امکاناتِ بالفعل و بالقوه در زبان برای کشف و تبیین ویژگی های کلام در نظر گرفته می شود و حتی گاهی در تحلیل محتوا و مفهوم آن نیز مؤثر است.این دیدگاه در واقع الگویی زبانی - شناختی است که علل وجود و ایجاد ویژگی های زبان را در همه حوزه های زبانی و بلاغی بررسی می کند؛ این بررسی به حوزه صوری کلام محدود نمی شود؛ بلکه حوزه اصلی مطالعه در این نظریه نحوه کاربرد امکانات صوری زبان برای مفهوم سازی و ایجاد و خلق معنا است. در واقع مطالعه ویژگی های صوری و ظاهری زبان برای کشف معانی و مفاهیم کلام (هدف اصلی این دیدگاه)، از ملزومات و به نوعی ضروریات تلقی می شود. این رویکرد بر کاربرد این امکانات زبانی متمرکز است. از سویی نقش آن ها را در خلق معانی و مفاهیم بررسی می کند و از سوی دیگر نقش معانی و مفاهیم را در تعیین ویژگی های ظاهری زبان تبیین می کند.