فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۸۳-۲۳۷
حوزه های تخصصی:
محوریت نقد روان کاوانه، تعامل میان حوزه هنر، به ویژه ادبیات با موضوعات روان کاوی است که در این روش، سوژه متن به بستری برای شناخت نشانه ها، ریشه ها و عوامل روان نژندی در سه محور مؤلف، متن (ساختار و شخصیت ها) و مخاطب است؛ و در مواردی نادر به روش عبور از بحران و ابزاری برای روان درمانگری تبدیل خواهد شد. در این حوزه، مقوله اضطراب و وسواس از موضوعات مهمی است که در روان شناسی با رویکردهای شناختیِ متفاوتی بدان پرداخته شده است و می تواند یکی از موضوعات کاربردی در تحلیل متن محورانه آثار ادبی قرار گیرد. از سویی، آثار گلشیری به سبب آگاهی او از دانش روان شناسی و کاربست آگاهانه تکنیک ها و شاخصه های مهم آن در پردازش و تقویت شخصیت، از ظرفیت بالایی در جهت تحلیل روان کاوانه برخوردار است. لذا این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من پرداخته و نتیجه گرفته است که ریشه اضطراب در شخصیت های این داستان ها، ترس از وقوع یک حادثه ناگوار در آینده است و شخصیت ها اغلب به پاسخ ابتدایی اجتناب و گریز از موقعیت و مکانیسم های دفاعی ابتدایی روی می آورند. اکثر شخصیت ها در مواجهه با اضطراب، مبتلا به افسردگی، خشم و انزوا شده که در نشانه های رفتاریِ متعددی چون مصرف الکل، بی خوابی و بی قراری، پرخاش کردن و جیغ و فریاد کردن این بحران را بازنمایی خواهند کرد. درمجموع می توان اضطراب و افسردگی را در این مجموعه به عنوان وجه غالب در نظر داشت.
خُرد مردم نگاری فرهنگ ناملموس زبانی خوراک در فرهنگ سنتی مردم مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۴۷-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
در مردم شناسی، جماعت های محلی، از آن جهت که خوراک خود را در ارتباط تنگاتنگ با طبیعت و به کمک دانش بومی تأمین می کنند، همیشه میدان مطلوبی برای پژوهش درباره خوراک، روابط فرهنگی مرتبط با آن و نظام های خوراکی بوده اند. در چنین پژوهش هایی، مردم شناس درپی فهم عادات، معانی و الگوهای خوراکی اس ت. در این مقاله درپی آنیم که دریابیم رابطه بین زبان و خوراک در فرهنگ عامه مازندران چگونه شکل گرفته است و باورهای خوراک محور در این فرهنگ چه نقشی دارند. باورهای خوراکی، با ظاهر ساده خود، جهانی خُرد از فرهنگ هر جامعه را به تصویر می کشند و به درک ما از کنش های انسانی یاری می ر سانند. این جهان نمادین، خود را از خلال زبان پخت وپز در زندگی روزمره بازنمایی می کند. زبان مازندرانی پیوند نمادین میان خوراک و موقعیت های اجتماعی عاطفی را به خوبی بازنمایی می کند. برای نمونه، ضرب المثل های خوراکی، تصویری فشرده از زندگی اجتماعی، سیاسی، حکومتی و اقتصادی دوره های گذشته و امروز را به نمایش می گذارند. مضامینی مانند توجه به مهمان، توجه به دیگری، بیگانه هراسی، تلطیف موقعیت های اجتماعی، تقدس بخشی به خوراکی ها و توجه به بهداشت در ضرب المثل های مازندرانی برجسته شده است. مؤلف با استفاده از روش مردم نگاری، با بهره گیری از مشاهده مستقیم و مشاهده حین مشارکت و همچنین مصاحبه های عمیق با ساکنان محلی مازندران (مناطق مختلفی از شهرستان های قائم شهر، رامسر، آمل، بابل، ساری، سوادکوه، بهشهر، تنکابن، نور و همچنین روستای یوش) به مدت دو سال داده هایی را حول محور خوراک در فرهنگ مازندران گردآوری کرده است.
بررسی تطبیقی شخصیت کوراوغلی قهرمان حماسی آذربایجان با عنتره بن شدّاد دلاور سوار عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۸۴-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های مهم ادبیات، «ادبیات تطبیقی» یا «ادب المقارنه» است. ادبیات تطبیقی درواقع روشی برای دستیابی به رویکردهای جدید ادبی است؛ روشی که از افق های تنگ و محدود مرزهای ملی، قومی، سیاسی، زبانی، زمانی و مکانی فراتر می رود و به بررسی و مقایسه ادبیات ملل مختلف می پردازد، چراکه در ادبیات ملل مختلف، عناصر و اساطیر مشترکی وجود دارد که دلیل این عناصر و اساطیر علاوه بر داشتن فطرت مشترک انسان ها ممکن است تأثیر و تأثّر باشد، ازاین رو گاه شخصیت هایی در میان ملل ظهور می کنند که گویی داستان زندگی شان از آبشخور واحدی سرچشمه گرفته اند. کوراوغلی، جنگاور خنیاگر ملل ترک که زمان و مکان زندگی اش در هاله ای از ابهام قرار دارد و عنتره بن شدّاد، شاعر سوارکار دوره جاهلیت عرب، از این دسته اند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی بر مبنای مکتب آمریکایی به بررسی تطبیقی شخصیت این دو قهرمان می پردازد تا روشن کند که تعاملات بیناانسانی و تبادلات میان فرهنگیِ متوازن، بیانگر وحدت اندیشه انسانی در عین تنوع است. عناصری چون داشتن معشوقی از رده اجتماعی بالاتر، جنگاوری، شاعری و خنیاگری، رادمردی و فتوت، اسب و شمشیر اسطوره ای، مقایسه شخصیت این دو قهرمان را از دو ملیت متفاوت میسّر ساخته است.
بررسی و تحلیل مضامین (موتیف ها) در لالایی های آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۲۲۷-۱۸۵
حوزه های تخصصی:
لالایی ها یکی از شاخه های ادبیات عامه و اولین نغمه هایی هستند که از حیث پرداختن به مسائل کودکان در زیرمجموعه ادبیات کودک گنجانده می شوند. با آنکه سرایندگان اولیه لالایی ها گمنام هستند، امّا سادگی زبان و کاربردی بودن لالایی ها در میان مردم، یکی از رازهای ماندگاری این اشعار زیباست. مضمون لالایی های اقوام مختلف، بازتاب افکار و تأملات درونی، دغدغه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مردمان آن جامعه است که بررسی این مضامین ما را با عواطف و افکار فردی و جمعی آن اقوام و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن جامعه بیشتر آشنا می کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی 120 مورد از لالایی های رایج آذری را که در قالب بایاتی سروده شده است، مورد بررسی قرار می دهد تا ضمن شناساندن این لالایی ها، تأملات درونی، احساسات فردی و اجتماعی، اندیشه های دینی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مادران آن روزگار را نیز به تصویر بکشد. در این جستار، لالایی ها براساس مضمون به پنج دسته: مضامین دینی و مذهبی، طبیعت، آرزوهای مادرانه، درون مایه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، خانواده و خویشاوندان تقسیم می شوند؛ که مضمون طبیعت با 42 مورد و آرزوهای مادرانه با 28 مورد، بیشترین بسامد را در بین این مضامین دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این مضمون ها دورنمایی از جهان بینی گویندگان لالایی ها، دیدگاه خاص آن ها به زندگی و انسان و آشکارکننده ویژگی های شخصیتی و حساسیت های سرایندگان آن ها هستند که شناخت و تحلیل این مضامین، باعث درک درست مختصات اصلی و زوایای پنهان مفاهیم لالایی ها می شود.
آیین های ازدواج در فرهنگ عامه کرمانشاه و مناسبات آن با اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای عامه در استان کرمانشاه، به ویژه میان کُردهای ساکن در این استان، خاص، دست نخورده و در ارتباط با تفکرات اساطیری هستند. نگارنده در جستار حاضر با روش پژوهش میدانی و تحلیل یافته ها به بررسی و تحلیل آیین های ازدواج در ایل های سنجابی، کلهر و گوران پرداخته و ریشه اسطوره ای این آیین ها را کاویده است. در میان بسیاری از آیین های ازدواج موجود در ایل های مذکور، آیین های خواستگاری، برگزاری عروسی در روزی فرد، حضور زنی با عنوان پاخه سور، لباس سرخ عروس و نان و نمک همراه او، جادوی گِره، حضور عناصر ذکور در امور نمادین عروسی و رقص و موسیقی، ارتباط عمیقی با تفکرات اسطوره ای و باستانی دارند. برایند تحقیق حاکی از آن است که خواستگاری در ایل های مذکور، بیشتر به صورت پیش قدم شدن خانواده دختر و یادآور ازدواج در ادوار مادرتباری است. زنی که با عنوان پاخه سور از او یاد می شود، نقش کلیدی ایزدبانو اَشی را دارد که در اساطیر ایرانی با پیوند زناشویی و یاری گری زنانه همراه است. برگزاری عروسی در روزهای فرد هفته، با تقدس اعداد یک، سه و هفت در اساطیر در ارتباط است. رنگ سرخ لباس عروس دارای ژرف ساخت اسطوره ای و مبیّن حیات و باروری و نان و نمک همراه او مرتبط با مفهوم فرّه است. جادوی گره که بیشتر با عنوان بستن داماد از آن یاد می شود، نوعی جادوی تقلیدی بوده و نقش پررنگ عناصر ذکور در عروسی، در پیوند با آتش و مفهوم نمادین اجاق است. موسیقی و رقص معروف کردی (هَلَه په رکی) نیز در اصل تکرار آیین های بزرگداشت زمین و مرتبط با عصر کشاورزی است.
دگردیسی درونیِ دو مفهوم رمانتیک (طبیعت گرایی و احساسات شخصی) در عرصه سیاست در شعر فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
122-93
حوزه های تخصصی:
این پژوهش می کوشد دگردیسی برخی از مؤلفه های رمانتیسم را در آستانه های سیاست بررسی کند. هدف این تحقیق دستیابی به پاسخی در خور این پرسش است که چگونه برخی از آموزه های سیاسی تر رمانتیسم مانند کیش آزادی یا ستایش از حقوق زنان، طغیان احساسات و دفاع تمام عیار از تجربه فردی چنان دامنه فراخی پیدا می کند که مؤلفه های غیر رمانتیسم را نیز به امور سیاسی بدل می کند. در این پژوهش اشعار این دو شاعر بررسی شد که افزون بر تفاوتهای فرمی در محتوا، هم فروغ فرخزاد و هم سیمین بهبهانی متفاوت هستند؛ با وجود این دو شاعر با توجه به تمامی تفاوتها به میانجی دگردیسی مضمونهای رمانتیک در شعرشان بویژه دو عنصر طبیعت گرایی و احساسات شخصی در آستانه های سیاسی به هم شبیه می شوند.
تحلیل سبکی تصویر در لایه بلاغی در ده قصیده خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۹
199-173
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار برخی ویژگیهای سبکی شعر خاقانی در لایه بلاغی متن واکاوی شده است؛ بدین منظور تمام تصاویر فشرده و گسترده از لحاظ منبع تصویر و چگونگی ارتباط موضوع با تصویر، آمارگیری و تحلیل شد. این کار از چند جنبه سودمند است: نخست اینکه بسامد منابع تصویرسازی در متن، ما را با مقوله های مهم ذهن و اندیشه شاعر آشنا می کند و از طرفی نوع ارتباط میان موضوع و منبع تصویر می تواند نشانه ای از نوع نگرش و تجربه زیستی شاعر با جهان را در اختیار تحلیلگر قرار دهد. موضوعات دیگر چون تفاوت حوزه مفهومی تصویر میان انواع مختلف شعر غنایی، مدحی و حکمی، تشخیص ویژگیهای سبک ساز و تبیین کارکرد تصویر برای شاعر، مقوله های دیگری است که در این مقاله با ذکر شواهد بدان پرداخته شده است.
تحلیل اقسام شاهد مدخل و روش نقل قول در فرهنگ بهار عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
1-23
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم کتاب های فرهنگ، استفاده از شاهد مدخل و نقل قول برای تأیید معنا و کاربرد واژه یا ترکیب توسّط دیگران است. فرهنگ های نوشته شده در شبه قاره نیز به این موارد پرداخته اند. بهار عجم یکی از این فرهنگ هاست که دارای 19729 مدخل و دربردارنده واژه ها، ترکیبات، امثال و شعرهای فراوانی از سبک خراسانی تا هندی است. این پژوهش پس از مطالعه کامل و دقیق این فرهنگ، به تحلیل اقسام شاهد مدخل و روش نقل قول در آن پرداخته و نشان داده است که شاهدهای مدخل در این فرهنگ به سه دسته شعری، نثری و مثالی قابل تقسیم است. تعداد زیاد شاهدهای شعری به دلیل غلبه شعری فرهنگ های فارسی تا زمان تألیف فرهنگ بهار عجم و توجّه بیشتر فارسی آموزان شبه قاره به مقوله شعر بوده و شاهدهای نثری نشان دهنده اهمّیت منابع این گونه شاهدها در بازه زمانی تألیف بهار عجم و حرکت بیشتر فرهنگ-نویس به سمت رونویسی نکردن از فرهنگ های شعری پیشین بوده است. همچنین شاهدهای مثالی بر جنبه آموزشی این فرهنگ دلالت دارد. در بخش دوم، روش های دوازده گانه نقل قول در فرهنگ بهار عجم با ذکر نمونه آمده است. این روش ها از جهتی نشانه حسّاسیت لاله تیک چند نسبت به مواد فرهنگ بهار عجم و از جهتی دیگر برای آموزش و اطمینان دادن به مراجعان این فرهنگ است که بیشتر آموزش بینان زبان فارسی بوده اند.
تحلیل اساطیر آفرینش و باروری در باورهای و رسوم عامیانه جنوب ایران درباره نخل (با تکیه بر شهرستان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
45 - 71
حوزه های تخصصی:
نخل در سرشت اساطیری خود یکی از ایزدان نباتی بین النهرینی و عیلامی است که نشانه هایی از ذات بغانه او در تجسّد انسانی و دگرگون شده آن در باورها و آداب و رسوم مردم جنوب ایران در ارتباط با اساطیر آفرینش و باروری بر جای مانده است. سرگذشت اساطیری نخل به صورت انسان پنداری در بیشتر سنتها و باورهای عامیانه مردم جنوب به هم شباهت دارد و باعث شده است باورهایی چون آفرینش نخل از نخاله انسان و دانستن نخل به عنوان همدم در جنوب رواج داشته باشد. قداست نخل و باورهایی نظیر اینکه نخل اندام و احوالی چون انسان دارد و آیین هایی چون عروس کردن، تهدید نمایشی و قربانی نخل و... در اسطوره های زایش و باروری ریشه دارد. فرایند شخصیت سازی مردم جنوب از نخل از نظر چرخه مرگ و حیات و رستاخیز تا الهه باروری، مکمّل یکدیگر و بیانگر تلقی از جایگاه کیهانی نیروی مؤنث در نظام هستی است. این مقاله با بررسی میدانی و کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی اساطیر مربوط به آفرینش و باروری در باورهای عامیانه مردم جنوب درباره نخل با تکیه بر مردم جهرم پرداخته و عناصر اساطیری آن را در رسوم و باورهایی چون تولد و تقدّس نخل، باروری، عاشقی، دیوانگی، مرگ و تابوت نخل نشان داده است.
مفهوم سازیِ استعاری «مرگ» در ادبیات دفاع مقدس (مطالعه موردی: کتاب «من زنده ام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
121 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف این جستار بررسی چگونگی مفهوم سازی استعاری «مرگ» در داستان «من زنده ام» اثر معصومه آباد (1393) است تا بتوان دریافت که یک دختر نوجوان که چهار سال در اسارت رژیم بعثی عراق بوده است، چه دریافتی از پدیده مرگ داشته و آن را چگونه بازنمایی کرده است. این تحلیل در چارچوب نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999؛ لیکاف، 1993) انجام شدهه است. نتایج آن نشان می دهد که نویسنده از حوزه های مفهومی متعدد و گوناگونی شامل مدرسه، مبارزه، سرگرمی، سفر، بیماری، پدیده های طبیعی، نوشیدنی، پاداش، کلید و هم چنین از سازوکارهای شناختی انسان پنداری، حیوان پنداری و شی ءانگاری که همگی بر استعاره مبتنی است برای بیان مفهوم مرگ استفاده کرده است.
واکاوی تجربه های عرفانی انفسی در دیوان غزلیات شمس بر مبنای نظریه هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
177 - 205
حوزه های تخصصی:
تصویرگریهای نشأت گرفته از تجربه عرفانی انفسی در غزلیات مولوی، تا کنون به طور اختصاصی و مستقل، یکجا و منتظم کاویده نشده است؛ اگرچه به نحوی کلی و کلان، اقسام و شاخه های خیال بندیها و تصویر آفرینی های مولوی در چرخه پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش مدعی است که مولوی در غزلیات شمس توانسته است تصویرهای ناب برجوشیده از تجربه درونی و شهودی خود را، که عموماً غیرقابل توصیف است به زنجیر بیان بکشد و این رخدادی است نادر که مولوی آن را پشت سر نهاده و موفّق شده است انتزاعی ترین تجربه ها را به زبان بیاورد. در این پژوهش، که بر اساس شیوه توصیفی-تحلیلی با ابزار کتابخانه ای و استنادی و در چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر انجام شده است، پس از مروری بر نظریات پژوهشگران مختلف درباره جداسازی تجربه عرفانی، آن دسته از غزلیات دیوان شمس که به طور خاص، نمودهایی از تجربیات عرفانی انفسی مولوی به شمار می رود بر اساس احساس جاری در غزل به چهار دسته تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسیخویشتن و شوق و بخشایش تقسیم بندی شده و برای نمونه، غزلی از هر کدام از این دسته ها، بررسی و تحلیل قرار شده است.
تبیین جلوه های ادبیات غنایی در قصه های هزارویک شب براساس مبانی مکتب مینی مالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
219 - 236
حوزه های تخصصی:
مینی مالیسم نتیجه تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چند دهه اخیر است که در هنرهای تجسمی و غیرتجسمی به شکل چشمگیری نمود و بروز یافته است. در حوزه ی ادبیات داستانی، پیدایش مینی مالیسم را علاوه بر تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی، نتیجه تلاش فرمالیست ها در جهت نوآوری و ایجاد شیوه های تازه دانسته اند با توجه به اینکه منشأ داستان کوتاه و داستانک، طبق نظر فرمالیست ها، حکایت است، حکایت های هزارویک شب به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبیات غنایی با برخورداری از شاخصه های گوناگون داستانی بستر مناسبی را جهت تبیین مبانی مینی مالیستی کلام فراهم می آورند. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به بیان مراتب اجتماعی روایت های این اثر پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین مبانی ادب غنایی در قصه های هزار ویک شب بر مبنای شاخصه های مکتب مینی مالیسم است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که هریک از قصه ها، با ساختاری کوتاه درصدد بیان وقایعی از زندگی روزمره ی آدمیان با تکیه بر افکار، عقاید، مبانی و آداب ورسوم یک دوره است که مناسبات اجتماعی و اخلاقی آن دوره را با تکیه بر عناصر خرافی و نمادهای شناخته شده، در یک جامعه، مورد نقد و بررسی قرار می دهند. سؤال اصلی تحقیق در پژوهش حاضر این است که مکتب هنری مینی مالیسم و شاخصه های آن، چگونه بن مایه های داستان های غنایی هزارویک شب را تبیین می کنند.
رئالیسم جادویی در رمان قریه از محمد مولایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
137 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های مکتب رئالیسم، رئالیسم جادویی است که شیوه ای بدیع و جدید در داستان نویسی است و در آن عنصر واقعیت و خیال چنان با هم ترکیب می شوند که مرز میان آن ها به راحتی قابل تشخیص نیست و خواننده به راحتی آن را می پذیرد، در آثار داستانی نیز مدت هاست رئالیسم جادویی در جهت تأثیرگذاری بیشتر، مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است. روش این پژوهش به گونه استقرایی، براساس مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی است. اساس این مطالعه مبتنی بر بررسی سبکی و ساختاری12 مؤلفه ی مهم رئالیسم جادویی در این رمان است که می تواند دریچه ای دیگر از ادبیات داستانی بومی را به روی مخاطب بگشاید. نتایج نشان می دهد مولایی در توجه به رئالیسم جادویی از مؤلفه هایی همانند: توصیف واقع گرایانه جزئیات، نقش طلسم و دیو، بهره مندی از عامل جادو و جن، استفاده از تخیل و توهم، حوادث شگفت انگیز، دوگانگی و تقابل، نمادگرایی و رازگونگی، کشمکش، سکوت اختیاری، زمانمندی خاص، اغراق و مبالغه و آداب و رسوم بومی و خرافه ها استفاده کرده است. نویسنده، بین جهانی که در قریه خلق کرده است با دنیای واقعی ارتباطی تنگاتنگ برقرار می کند و در ترکیب واقعیت با خیال، لحنی باورپذیر به کار برده است. به نظر می رسد تفکر نویسنده در خلق رئالیسم جادویی، ریشه در اندیشه هایی دارد که با عامل ماوراءطبیعت همراه شده است. بهره مندی از عامل جادو و جن بیشترین بسامد و استفاده از کشمکش، کمترین بسامد را در رمان قریه داشته اند. استفاده نویسنده از جادو و گروه اجنه باعث شده تا عنصر خیال نیز در این ترکیب با نویسنده همراه شود و تصاویری ماورایی را به وجود آورد. به نظر می رسد در این داستان، توجه به فضای روستایی و نمادهای مربوط به آن و عنصر تقابل و دوگانگی(تخیل با واقعیت، شهر با روستا، جن با انسان و درون با برون و...) از مؤلفه های مهم ایجاد ساختار رئالیسم جادویی باشد.
بن مایه شناسی نمادین مرگ در غزل اجتماعی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
263 - 292
حوزه های تخصصی:
نمادپردازی یکی از ویژگی های مهم و برجسته غزل اجتماعی معاصر است. در این اشعار برخی از بن ما یه ها به دلیل چندمعنا بودن از نقش بن مایه صرف فراتر رفته و به نماد تبدیل شده اند. با توجه به اهمیت نمادها و بن مایه ها در تحلیل آثار ادبی و مطالعات سبک شناسی، شناخت درست این بن مایه های نمادین ما را با زاویه دید شاعر، ذهنیت و روحیه او، سطح فکر و اندیشه و وضعیت سیاسی- اجتماعی دوره تاریخی زندگی او آشنا می کند. یکی از کهن ترین موتیف هایی که به دلیل تأثیرگذاری عمیق آن بر انسان، از گذشته های دور مورد توجه بشر بوده مرگ است و هنرمندان، آثار هنری فراوانی درباره موتیف مرگ خلق کرده اند. از مجموع 1236 غزلی که در بین سال های 1350 تا 1384 سروده و در کتاب غزل اجتماعی معاصر گردآوری شده اند، بن مایه 308 غزل یعنی 25 درصد غزلیات، «مرگ» است. طبق بررسی های سبک شناختی، واژه های «شب»، «روز و صبح»، «خاموشی و سیاهی»، «بهار»، «خزان و زمستان»، «درخت»، «باغ»، «باد»، «خاک»، «آتش» و «خورشید و آفتاب» بن مایه هایی هستند که از طبیعت گرفته شده و به دلیل تکثر معنایی، کارکرد نمادین پیدا کرده و به نماد تبدیل شده اند. این مقاله می کوشد این بن مایه های نمادین را با روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و معنای آن ها را در بخشی از غزل های اجتماعی معاصر بیان کند.کلیدواژگان: بن مایه شناسی، بن مایه نمادین، غزل اجتماعی معاصر، مرگ، موتیف، نماد
معانی متفاوت واژه ها و ترکیبات عامیانه در مقالات جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
159 - 199
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد (1302-1348) از نویسندگانی است که در آثارش برای بیداری مردم و افشای دردهای آنان کوشش می کند. او بر آن است تا جامعه را از جمود و خمود به در آورد و به تلاش و تکاپو وادارد. از آنجا که مخاطبان آل احمد عموم مردم هستند، او اغلب، از زبان عامّه مردم به عنوان مهم ترین عامل ارتباط با آنان بهره می گیرد.در زبان و از آن میان، زبان عامیانه، لفظ برای رساندن مفهوم به کار می رود و به عبارت دیگر، زبان در اصل، بیانگر مقصود نویسنده یا گوینده است. آل احمد لغات و ترکیبات عامیانه را علاوه بر معنای رایج در معنا و مفهوم متفاوت که یا قصد بیان آن را داشته به کار برده است. این معانی متفاوت، شامل آن دسته از لغات و ترکیباتی می شود که یا در فرهنگ ها ثبت و ضبط شده و این نویسنده آنها را در معنا و مفهوم جدید استفاده کرده و یا مربوط به لغات و ترکیباتی است که در فرهنگ ها ثبت و ضبط نشده و آل احمد همه را در معنا ومفهوم عامیانه غیر رایج به کار برده است. در این مقاله، واژه ها و ترکیبات عامیانه آل احمد از این دیدگاه، در مقالات او در سه کتاب «هفت مقاله»، «کارنامه سه ساله» و «ارزیابی شتاب زده» جمع آوری، دسته بندی و از منظر علم بلاغت (معانی، بیان، بدیع) تحلیل شده و با ارائه آمار مربوط به هر مدخل به صورت دقیق، نشان داده شده که آل احمد در محور جانشینی و همنشینی کلام در به کارگیری لغات و ترکیبات عامیانه در معانی متفاوت ، توفیق فراوانی بدست آورده است.
تحلیل روند دگرگونگی معنایی سمندر در متون باستانی فارسی، چینی و غربی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
9 - 28
حوزه های تخصصی:
«سمندر» جانور اسطوره ای اُراسیایی است که در متون تاریخی و ادبی چینی، فارسی و غربی دوران باستان به صورت های گوناگون توصیف شده است. در متون غربی معمولاً این جانور به صورت «دوزیست دُم داری که در آتش زندگی می کند» توصیف شده که هویت اصلی «سمندر» در زیست شناسی امروزه تلقی می شود. در متون اسلامی و چینی سمندر بیشتر به صورت «حیوانی آتشین که می توان با موهایش پارچه ای بافت که در آتش نمی سوزد» توصیف شده است. منظور نویسندگان آن منابع از پارچه همان «پنبه نسوز» است. در متون چینی اسم سمندر به پارچه «هو هوان» دگرگون شده است. در این مقاله کوشیده ایم تا با ذکر نمونه هایی از توصیفات «سمندر» در متون مختلف، شباهت ها و تفاوت های شناختی مردم از آن را در غرب و شرق دوران باستان بررسی کنیم. با تمرکز بر شباهت ویژگی های سمندر در متون فارسی و چینی، می توان گفت که معنا و مفهوم سمندر از مناطق غربی (ایران و عرب) به چین انتقال یافته و در این روند تحولات معنایی پذیرفته است. به عبارت دیگر، تحولات معنایی «سمندر» از غرب به شرق از نمونه های مهم تبادلات فرهنگی تمدن چین و ایران اسلامی به شمار می رود.
تحلیل تلمیحات مذهبی در گفتمان دادگاه از دیدگاه زبان شناسی حقوقی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
121 - 148
حوزه های تخصصی:
تلمیح ابزاری گفتمانی و کاربردی ست که بر پایه تناسب های معنایی واژه ها شکل گرفته و کلام گوینده را تقویت می نماید. در این مقاله نقش گفتمانی «تلمیح مذهبی» در مکالمات قُضات و متهمان در دادگاه از دیدگاه زبان شناسی حقوقی بر اساس نظریه مک منامین بررسی شده است. بدین منظور با تحقیقی توصیفی-تحلیلی، پنجاه صحنه تصویری از جریان دادرسی در دادگاه های پخش شده از صداوسیما، و برنامه های مستند مشاهده، و یادداشت برداری شد. داده ها جمع آوری، و به صورت توصیفی تجزیه وتحلیل گردید. نتایج حاکی از آن بود که تلمیح مذهبی از رایج ترین انواع گفتمان در دادگاه هاست که قُضات و متهمان یکسان از آن استفاده نمی کنند. هم چنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان قضات و متهمان از نظر کاربرد تلمیح مذهبی وجود دارد. قضات بیشتر از تلمیحات قرآنی و حدیث؛ و متهمان بیشتر از تلمیحات تاریخی، داستانی، اَمثال و مثل های عامیانه استفاده می کنند که بیان کننده بازتاب وضعیت فرهنگی آن ها در شرایط مختلف، و ذهنیت متفاوت افراد است. نتایج این پژوهش را می توان در تربیت قضات و وکلا، یا در کارگاه های آموزش حقوقی به کار گرفت که در روند دادرسی مؤثر خواهد بود.
تصرف ذهنی در تصویر آیینی از درخت با نگاهی به قصّه مرقد آقا و رمان وقت سایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درخت به عنوان یکی از مهم ترین نمادهای فرهنگی، آیینی نقشی بارز در ادراک آدمی از هستی دارد. این پژوهش با رویکرد شناختی و بهره گیری از دیدگاه فرانچسکو دسانکتیس، در باب تصویر خیالی و امر واقع نگاشته شده است. مطابق این دیدگاه، بازنمود واقعیت بر اساس تصرف در تصویرهای ذهنی در دو اثر ادبیِ مرقدآقا از نیما یوشیج و وقت سایه ها نوشته محمود فلکی بررسی شده است. روش توصیفی، تحلیلی پژوهش حاضر نشان می دهد تصویرهای مندرج در این دو اثر در فرایندی دوگانه در وجهی طبیعی و مقرون با واقعیت با عبور از گستره مادی و عینیِ خود به سمت مفاهیم انتزاعی تغییر می یابد. در مرقدآقا درخت، از مفهومی مرکزی در روایتی واقع گرا به مفهومی انتزاعی و امر آرمانیِ فردی سودجو برای تحمیق مردم تغییر می یابد. در وقت سایه ها درخت در آغاز با مفهوم نمادین، اسطوره ای بازتاب می یابد، اما در پایانِ رمان با غلبه فناوری و دنیای مدرن از وجوه انتزاعی مبتنی بر خرافه به اضمحلال تصویر برساخت، تغییر می یابد.
بررسی فضای موسیقایی قصیده في ذکری الحسین (ع) از شیخ احمد وائلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فضای موسیقایی قصیده "فی ذکری الحسین (ع)" شیخ احمد وائلیچکیدهشیخ احمد وائلی یکی از شاعران معاصر عراق و از دوستداران مکتب اهل بیت (ع) به شمار می رود. وی بخش قابل توجی از اشعار خود را در مدح و منقبت آل الله سروده و تلاش کرده است تا بواسطه اشعار دینی و منبرهای حسینی خود، روح بیداری و مقاومت را در بین مردم کشورش که تحت سلطه استعمارگران بودند، زنده نگه دارد. یکی از قصاید دینی وی که در مدح امام حسین (ع) سروده شده، شعر "فی ذکری الحسین (ع)" است که در آن، ضمن اشاره به عظمت والای امام، به برخی از مصیبت های ایشان در روز کربلا نیز اشاره شده است. با توجه به جایگاه خاص موسیقی در این قصیده، بر آن شدیم تا فضای موسیقایی آن را مورد واکاوی قرار دهیم. بدین منظور، موسیقی بیرونی، کناری و درونی این قصیده مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که آهنگ درونی کلمات، هماهنگی و انسجام واژه ها، همراه با وزن مناسبی که شاعر برای سرودن این قصیده برگزیده، فضایی مناسب را برای بالندگی معانی در اختیار شاعر قرار داده است. گذشته از این نقش موسیقی کناری و درونی، از موسیقی بیرونی در این قصیده پررنگ تر جلوه می کند.کلید واژه ها: احمد وائلی، موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی، امام حسین (ع).
درنگی در چیستی شعر آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آیینی به عنوان یکی از کهن ترین انواع ادبی، از نظر ظرفیت و تنوع محتوایی، بیش از سایر انواع، در عرصه ادبیات ظاهر شده است. چرا که بیش از هر نوع ادبی دیگری، باورها، افکار ، احساسات ملی و گاه فراملی و دینی را پیش روی مخاطب می گذارد. اشعار شاعران ایرانی، از روزگاران کهن تا به امروز، به خوبی سیر تغییرات این نوع ادبی را نشان داده است. در این پژوهش با بررسی پیشینه شعر آیینی، مسیر تحول معنایی آن را بررسی می کنیم. سپس با ارائه تعریفی جامع از شعر آیینی و مشخص نمودن جایگاه آن در زبان فارسی، به تحلیل و بررسی مولفه های آن خواهیم پرداخت. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و شیوه آن به صورت تحلیلی است. در این پژوهش، شعر آیینی در گذشته و معاصر مورد مقایسه قرار گرفته است و با توجه به این که این نوع شعر، امروزه دایره معنایی وسیع تری دارد؛ شعر آیینی پس از انقلاب مبنای تحلیل شعرآیینی معاصر قرار داده شده است. شعر آیینی به انواع اشعار توحیدی، ماورایی، رهایی، ولایی و شعر پایداری تقسیم می گردد.