فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به طبقه بندی موضوعی و تحلیل پربسامدترین موضوعات حکمی مطرح شده در مثنوی غنایی «خسرو و شیرین» نظامی و مقایسه آن با «شیرین و خسرو» امیرخسرو دهلوی و هاتفی پرداخته است. این مقایسه یکی از امتیازات متعدد اثر حکیم نظامی گنجوی را نسبت به آثار مقلدانش روشن می سازد زیرا توجه خاص این حکیم گرانقدر به حکمت و پند و اندرز در بطن یک داستان عاشقانه، چه از نظر تعداد ابیات اختصاص یافته به این مطلب و چه از جهت تنوع مضامین حکمی مطرح شده در دل داستان بی نظیر است. در بخش های بعدی نیز نحوه بیان اندرزهای حکمت آمیز، حکیم ترین شخصیت های هر اثر و حکمت آمیزترین بخش های هر منظومه مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در این موارد استادی حکیم گنجه در نحوه داستان پردازی و دقت وی در شخصیت پردازی داستان در مقایسه با مقلدان او، امیر خسرو دهلوی و هاتفی، روشن می گردد. بدیهی است نتایج این پژوهش با تمرکز بر داستان «خسرو و شیرین» صورت گرفته است و مقایسه سایر آثار نظامی با مقلدانش از این منظر در جهت تایید، تکمیل و تحکیم نتایج به دست آمده موثر خواهد بود.
بررسی عنصر زمان در روایت با تأکید بر حکایت «اعرابی درویش» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی از بزرگترین داستانپردازان عرفانی ادب فارسی است که به قصد بیان نکات تعلیمی و عرفانی به داستانسرایی روی آورده است. تیزهوشی او در درک دغدغه ها و زوایای روح آدمی و آشنایی او با رفتارهای اجتماعی مخاطبان و چیره دستی وی در به کارگیری اصول دقیق فنون داستانپردازی، باعث شده است که مثنوی او به عنوان یک اثر مشهور، در جهان زنده و پایدار بماند. اشراف و تبحر او در هفت قرن پیش بر انواع شگردهای داستانپردازی، که ظرایف و فنون آن به تازگی بر منتقدان مکشوف شده، حیرت آور است. یکی از این شگردها چگونگی به کار گرفتن عنصر «زمان» در روایت است. یکی از محققانی که در چند دهه اخیر به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده و در این زمینه به شهرت رسیده است. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند بر اساس نظریه ژنت، نشان دهنده که مولانا عنصر زمان را در روایت «اعرابی فقیر و زنش» چگونه به کار برده و به عنوان یک داستانپرداز در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان متن، چگونه و تا چه حد در عرصه زمان و کنش به گزینش های مختلفی دست یازیده است و این گزینش ها و نوع خاصی از زمانمندی که مولوی آن را در روایت اعرابی به کار بسته است از نظر اصول داستانپردازی چه ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای حکایت دارد.
انواع ادبی و شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
محمد غنیمی هلال و جایگاه او در ادبیات تطبیقی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالیف در زمینه ادبیات تطبیقی عربی با عبد الرزاق حمیده، ابراهیم سلامه و نجیب العقیقی آغاز شد. هر یک کتاب هایی را با عنوان الادب المقارن برای تدریس در دانشگاه تالیف کردند. این کتاب ها بر خلاف عنوانشان «الادب المقارن» در محتوا ارتباطی به ادبیات تطبیقی نداشته و نتوانستند اصول این علم را بر اساس مکتب فرانسه ـ مکتب رایج عصر ـ تبیین نموده و تعریف روشنی برای آن ارائه نمایند تا بتوان بر اساس آن به بررسی نمونه های تطبیقی در این عرصه پرداخت؛ زیرا مؤلفان آن ها متخصص این رشته نبودند. تاسیس اصول ادبیات تطبیقی در کشور های عربی با محمد غنیمی هلال (1917-1967) آغاز شد. او با تالیف کتاب الادب المقارن به تبیین قواعد نظری و عملی این رشته پرداخته، ادبیات تطبیقی را بررسی روابط ادبیات ملی در خارج از مرزهای زبان آن ملت و مطالعه ارتباط تاریخی میان آن ها تعریف نموده و پژوهش های تطبیقی خود را بر اساس این اصول بنیان نهاده است. هلال در تالیف این کتاب از استادان فرانسوی اش اثر پذیرفته است.
هلال با تدریس ادبیات تطبیقی در دانشگاه های مصر به تبیین مفاهیم این علم پرداخت و از این رهگذر شاگردان بسیاری تربیت نمود که آثار ارزشمندی را در این زمینه تالیف کردند. با مقایسه آثار آن ها با آثار هلال، شباهت های زیادی میان مباحث کتاب هایشان در دو حیطه نظری و تطبیقی (عملی) مشاهده می شود که بیانگر تاثیر هلال بر پژوهش های آن ها است. هدف این مقاله ، نشان دادن نقش هلال در تاسیس و تبیین مفاهیم نظری و عملی ادبیات تطبیقی عربی است که چگونه با وجود تلاش هایی که پیش از وی صورت گرفته، او بنیانگذار این علم گردیده و فعالیت های پس از خود را در این زمینه سمت و سو داده است.
اتابک ابوبکر سعد بن زنگی
نقد و بررسی داستانِ «آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کُشت از بهر تعصّب» از مثنوی مولوی بر اساس رویکرد بینامتنیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروان رویکرد بینامتنیّت معتقدند که هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آنِ واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون بعدی است. در این جستار، ابتدا وجوه مختلف متن و بینامتنیّت تشریح شده است و آنگاه بر اساس این رویکرد، داستانی از «مثنوی معنوی» با عنوانِ «آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کُشت از بهر تعصّب» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. با تحلیل این داستان، روشن شد که چنان که پیروان رویکرد بینامتنیّت تأکید کرده اند که هیچ متنی اصیل نیست، داستان مورد بحث در مثنوی نیز واگویه ای از متون متقدّم خود، از جمله «شغاد و رستم» در شاهنامه، «جزیمة الأبرش» در تاریخ بلعمی، «فیروز، شاه ایران و شاه هیطالیان» در تاریخ طبری و «بوم و زاغ» در کلیله و دمنه است؛ بدین ترتیب که در هر پنج داستان، بین دو سرزمین دشمنی پدید می آید و یک نفر از پادشاه می خواهد که او را در میان مردم خوار کند و مورد ضرب و شتم قرار دهد. آنگاه فردِ به ظاهر مطرود، به سپاه دشمن رو می آورد و با جلب اعتماد آنها موفّق می شود که دشمن را سخت شکست دهد.
نقش ارتباطات غیر کلامی در داستان پردازی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. در بیان چارچوب هر داستان مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به «ارتباطات غیرکلامی» تعبیر می کنند. اینکه چرا وی در بیابان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهنده این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادین بودن آن و در عین حال، قاعده مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا در ارتباطات کلامی رخ می دهد از جمله عوامل موثر بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصا در مواقعی خاص- که در مقابله بدان پرداخته می شود - به بهره گیری از این شیوه علمی وا می دارد. در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگیهای آن، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می شود. سپس چگونگی استفاده مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می شود. همچنی این نکته مورد دقت نظر قرار می گیرد که در چه مواردی این شیوه ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیه او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است. بیان مصداقها و نمونه های شعری تا اندازه زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه گیری پرداخته می شود.
عناصر تشبیه در شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
مشخصه های تصریفی در زبان فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصریف یکی از پدیده های مهم زبانی به شمار می رود که به رغم اهمیت آن در نزد پژوهشگران غربی، در زبان فارسی چندان مورد توجه محققان قرار نگرفته است. شاید علت این امر را بتوان در این واقعیت جست و جو نمود که زبان فارسی امروز از لحاظ رده شناختی، تصریفی محسوب نمی شود. اما نگارنده بر این باور است که بررسی فرایندها و نشانه های تصریفی به جا مانده در فارسی امروز، می تواند در روشن کردن بخش هایی از نقاط تیره صرف این زبان موثر باشد. بر این اساس، مقاله حاضر به معرفی تصریف و مشخصه های تصریفی در زبان فارسی امروز اختصاص یافته است. در این راستا، پس از مقدمه و معرفی موضوع، دیدگاه های برخی از مهم ترین پژوهشگران غربی، و نیز برخی از پژوهش های پیشین در زمینه تصریف فارسی ذکر می شود و در ادامه نیز مشخصه های تصریفی مربوط به اسم، فعل، صفت و قید در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد و طبقه بندی نوینی از این مشخصه ها به دست داده می شود که مبتنی بر رویکردی پیوستاری به عناصر زبانی است. یکی از هدف های این مقاله،تاکید بر این نکته است که برای تحلیل داده های تصریفی فارسی باید به ویژگی های زبانی آنها توجه کرد و نمی توان کاملا به انگاره های طرح شده از سوی زبان شناسان غربی استفاده نمود.
مفعول نشانه اضافه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفعول نشانه اضافه ای یکی از وابسته های نحوی فعل در زبان فارسی است که تاکنون در کتاب های دستور و مقالات زبان شناختی مربوط به زبان فارسی توجه چندانی به آن نشده است. در این مقاله، می کوشیم، ضمن معرفی این وابسته نحوی فعل در زبان فارسی، شواهدی از کاربرد آن را در فارسی گفتاری و ادبیات قدیم فارسی به دست دهیم. بخش نخست مقاله به بحث در باره تفاوت ها و شباهت های مفعول نشانه اضافه ای با دیگر وابسته های فعل اختصاص دارد. در بخش دوم، به مطالعه شباهتی پرداختیم که بین این وابسته نحوی و عنصر ضمیر در برخی از عبارت های فعلی ضمیردار وجود دارد. در این قسمت، همچنین بحث کرده ایم که چگونه می توان این دو را از هم متمایز ساخت؛ دیگر این که شیوه ضبط و مدخل بندی هر کدام از آنها در فرهنگ ها چگونه باید باشد. بخش سوم به بررسی کاربرد مفعول نشانه اضافه ای در گونه های فارسی و نیز در ادبیات قدیم این زبان اختصاص دارد. در پایان، دست به جمع بندی مطالب و نتیجه گیری زده ایم.
در نظربازی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «نظر» در شعر حافظ بسامد بالایی دارد و در هر کاربرد آن، طیفهای معنایی متفاوتی برجسته می شود؛ زیرا حافظ با توانمندی ویژه خود، از تمام ظرفیتهای معنایی که این واژه در زبان فارسی و عربی دارد، استفاده می کند. او تعبیر شاعرانه «علم نظر» را با استفاده از همین ظرفیتهای معنایی واژه می سازد و همه افراد را در کنش نظربازی سهیم می داند. اما در میان نظربازان، نظربازی او از لونی دیگر است. نظربازی حافظ، نظربازی در حوزه شعر و خیال شاعرانه است.
تحول شخصیت گرشاسب در اسطوره و حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسب، یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش های مهمی از ادبیات اسطوره ای و حماسی ما در توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز، و برزو) است. در اوستا نام او "گرشاسب" و لقب او "نریمان" از قبیلة "سام" است، یعنی نام و لقب و خانواده او "سام نریمان، گرشاسب" است. اما بعدها لقب و نام خانواده او را به ترتیب فرزند و نوه او پنداشتند.توصیف اعمال او از جمله کشتن اژدهایی هراسناک و نیز دیوی سهمناک در بخش هایی از اوستا آمده است. گرشاسب یکی از یاوران و همراهان "سوشیانس" است که در آخر زمان به یاری او می شتابد و ضحاک را که از بند رسته است می کشد. در متون دوره پهلوی و ادبیات بعد از اسلام، شخصیت گرشاسب کم رنگ شده است و بسیاری از اعمال او به نوه اش "سام" انتساب داده شده است، به طوری که در شاهنامه کمتر نشانی از او دیده می شود و تنها در یکی از روایت های الحاقی شاهنامه به اختصار از پادشاهی او یاد شده است. در این مقاله تحول شخصیت گرشاسب در متون مختلف بررسی شده است.
روایت شناسی نشانه ها در «افسانه» نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شکل گیری نشانه شناسی چند دهه ای بیش نمی گذرد. این دانش دارای ظرفیت های فراوانی برای خوانش و نقد آثار ادبی است و اگر به مباحث نقد و تحلیل ادبیات نزدیک شود؛ امکانات علمی دقیق تری، از آنچه تاکنون به عنوان نقد ادبی شناخته شده است، در اختیار منتقدان قرار می دهد. نشانه شناسی، نشانه ها و رمزگان را در چارچوب هایی مشخص و متمایز طبقه بندی می کند و این طبقه بندی، ماده خام اولیه ای برای نقد ساختاری متون ادبی خواهد بود. «افسانه»ی نیمایوشیج، اگرچه اولین شعر غیرسنتی ایران نیست و اگرچه تا رسیدن به قالب اصلی شعر نیمایی هنوز فاصله زیادی دارد، به دلیل پاره ای نوآوری ها؛ بخصوص نوآوری های محتوایی، اغلب به عنوان اولین شعر نو فارسی تلقی می شود. افسانه در واقع، یکی از نخستین شعرهای روایی نیما است که از دو روایت کامل و تعدادی پاره روایت تشکیل شده است. در این تحقیق، جنبه های روایی این منظومه مورد بررسی قرار می گیرد. ابتدا دو روایت اصلی نشانه شناسی می شوند؛ یعنی نوع نشانه ها و رمزگان موجود در آن دو روایت مورد شناسایی و تحلیل قرار می گیرد و سپس با استناد به این تفکیک، میزان فراوانی و نوع عملکرد آن ها، وضعیت روایی شعر تحلیل می شود.
بیدل از بینشان چه گوید باز؟
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به توحید و یکتاپرستی از نخستین موضوعاتی است که در بطن ارزش های اخلاقی و اسلامی نهفته و در آثار ادبی زبان فارسی در لابه لای متون شاعران و نویسندگان گوناگون به این موضوع و مبحث از منظر صفات جمالیه و جلالیه خداوند پرداخته شده است. در آثار سعدی نیز حمد و ستایش و توصیف صفات گوناگون خداوندی و رابطه این صفات با انسان پیوسته مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با رویکرد به دو صفت جمالیه و جلالیه خداوند و نمودهای آن در دیگر صفت ها در آثار سعدی پرداخته و بسامد هر یک از این موارد را بررسی و ارزیابی قرار داده است. تا جایگاه صفات قهریه و جمالیه خداوند و نیز نگاه سعدی به هر یک از این دو صفت تبیین شود.
بازتـاب علـم معــانی در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است. با اینکه قسمت عمده ای از آثار او از میان رفته و بخش اندکی از آن به دست ما رسیده است، اما با همین تعداد اندک از اشعار باقی مانده اش توانسته است خود را به عنوان مهمترین شاعر عصر خود و یکی از مشهورترین شاعران فارسی زبان در تاریخ ادبیات ایران مطرح کند. از آنجا که تعداد اشعار باقی مانده قبل از رودکی بسیار محدود و معدود است و قبل از او شاعر صاحب دیوانی نداریم، رودکی جایگاه ویژه ای در ادبیات فارسی به عنوان اولین شاعر صاحب دیوان دارد. بنابراین شناخت هر چه بیشتر آثار و اشعار وی ما را در شناخت پیشینه ادبی کشورمان یاری می رساند. یکی از مباحث مهمی که درباره آثار و اشعار رودکی مطرح می شود، موسیقی شعر اوست. رودکی با اینکه از سرایندگان آغازین شعر فارسی است اما موسیقی شعر در اشعار او نقش زیادی را ایفا می کند؛ به طوری که در بعضی از موارد از بزرگترین و نامی ترین شعرای بعد از خود پیشی می گیرد. در این مختصر برآنیم تا به بررسی انواع موسیقی شعر در اشعار رودکی بپردازیم و با مقایسه ای اجمالی میان او و چند شاعر بنام پس از وی، جایگاه و اهمیت ویژه رودکی را در ادب فارسی هر چه بیشتر بنمایانیم.
ملایته و بازتاب اندیشه های ملامتی در شعر عرفانی(غزلیات عطار.عراقی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهل ملامت(ملامتیه)از خراسان و به خصوص از نیشابور بودند.اندیشه ملامتی،شامل فتوت و ترک ریا و قبول ملامت،عکس العملی بود در برابر اهل رسم و ظاهر و نیمه های قرن سوم هجری که مبلغان و مروجانی مانند حمدون قصار(متوفی به 271ه ق )ابو حفص حداد(متوفی به 264یا265ه ق .یا 266یا 267 ه ق )و ابوعثمان حیری پیدا کرد.سلمی توجه ویژه ای به ملامتیه دارد و رساله ای جامع درباره آنها به نام «رساله ملامتیه»نوشته است.اختصاص در باب ویژه ای در کشف المحجوب به باب الملامة (صص 85-94)وجود آنها را در خراسان و قرن پنجم نشان می دهد. عزالدین محمود کاشانی (متوفی به 735 ه ق )، طالبان حق را دو گروه دانسته است: «متصوفه و ملامتیه»و ملامتیه را گروهی متمایز از صوفیان معرفی می کند.(مصباح الهدایه ،ص 115-116) در این مقاله کوشش برآن است که بازتاب اندیشه های ملامتی در عشر عرفانی (غزلیات عطار و عراقی و حافظ)بررسی گردد.آیین ملامتیان شامل دو اصل مهم بوده است : 1- ستیز باکبرو عجب 2- مبارزه بی امان با ریا و تظاهر.
بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه داستان ورقه و گلشاه عیوقی با اصل روایت عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومة عاشقانة ورقه و گلشاه از نخستین منظومه های داستانی فارسی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است که موضوع آن داستان، دلدادگی عاشق و معشوق، با زبانی ساده است. مضامین گیرا و جذاب عاشقانه این داستان، حاکی از قوت جنبة عاطفی آن است. هرچند عیوقی اصل این داستان را از اخبار و کتب عربی گرفته و به نظم درآورده است، اما با افزودن جنبه های حماسی و مضامین و تصاویر جدید، آن را از اصل متمایز کرده است. موضوع این مقاله استخراج و بررسی تطبیقی مضامین عاشقانة این داستان و اصل روایت عربی (عروه و عفرا)، بر مبنای مهم ترین ویژگی های عشق عذری (عفیف) است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور اندیشه و تفکر خردگرا - که ریشه در فرهنگ و تمدن دیرینة ایران دارد - در انتخاب شخصیت ها و جایگاه آنان و همچنین شیوة پردازش ماجراها بر تمایز متن فارسی نسبت به عربی تأثیر آشکار گذاشته است. به عنوان نمونه، در روایت فارسی، عشق دو عاشق از مکتب آغاز می شود که نشانگر فرهنگ و تمدن است، درحالی که در اصل روایت عربی، این عنصر وجود ندارد؛ به بیان دیگر، «آشنایی در مکتب» را راوی ایرانی افزوده است. بر همین اساس، سایر مضامین این دو روایت، بررسی شده و ضمن ترسیم جدول تطبیقی مضامین عاشقانه، به مقایسه و تحلیل نقش مایه های هر دو روایت، در حوزة شخصیت، زمان، مکان و پیرنگ پرداخته شده است.
سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون ( از مجموعه ای به همین عنوان ) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است ؛ به گونه ای که آن یک را می توان « طرح اولیه » ی این یک به حساب آورد. من راوی ِ سه قطره خون، همچون من راوی ِ بوف کور ، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند ؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط ِ در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است :« سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم . از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را « دیوانه » کرده است بررسی کنیم.
جایگاه معنی در سبک شناسی شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی در چهار دوره سبک «خراسانی»، «عراقی»، «هندی» و «بازگشت»، شعری است معطوف به معانی و اندیشه های گوناگون اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی ، سیاسی و غیر آن. شاعران بزرگ فارسی گو نیز ارزش و اعتبار معنی را در شعر بسی والاتر از نقش و جایگاه مختصات زبانی و شیوه های تعبیر و بیان دیده اند و معنی را یکی از دو عنصر اصلی سبکها – و حتی گاه تنها عنصر آن – خوانده اند. در روزگار ما نیز تیره خاصی از نقادان، معنی را یکی از دو پایه اساسی سبکها دانسته اند. امعان نظر در این گونه آرا و اندیشه های سبک شناختی ایجاب می کند که ویژگیهای سبکی و شعر فارسی را به مختصات ظاهری و مباحث صوری آن محدود نکنیم و در این کار عرصه های پهناور معنی را نیز در کار سبک شناسی دخالت دهیم.
بلاغت وصل و فصل در آیات قرآن از منظر تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
علم معانی یکی از شاخه های علوم بلاغی است و به عنوان یکی از مهارت های مورد نیاز در فهم صحیح کلام خدا به شمار می رود. فصل و وصل از مهم ترین بخش های علم معانی و از مباحث عمده ی علم بلاغت است که تأثیر بسزایی در بیان معنا و مفهوم آیات قرآن دارد. علامه طباطبایی از مفسران بزرگ معاصر، در تفسیر گرانسنگ المیزان به بلاغت جملات نیز توجه داشته است؛ تأثیر ارتباط جملات یا عدم ارتباط آنها در معنای کلام در بخش وصل و فصل از موارد مورد توجه علامه طباطبایی بوده است. از این منظر، تفسیر المیزان معانی و اغراض ویژه ای از کلام الهی را دربردارد که با توجه به این اغراض، جایگاه علم معانی در باب فصل و وصل تبیین می گردد. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی نگاه علامه طباطبایی را به وصل و فصل در قرآن و تأثیر آن در معنا و مفهوم آیات بررسی می کند. علامه طباطبایی علاوه بر اشاره به برخی جایگاه های مواضع وصل و فصل، با نگاهی نو در مواردی از جمله؛ مقام تعدید و شمارش، تأکید بر تغایر مفهوم دو جمله، امر ناگهانی و غیر منتظره، فصل در آیات را بیان نموده و تحلیل معنایی کرده است.