در این مقاله، سعی شده است تا از منظر روش فرمالیسم در نقد ادبی کتاب تاریخ جهانگشای جوینی (تألیف 658 ه ق) مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. و مرز میان ماهیت تاریخی و ماهیت ادبی این اثر مشخص شود. مقاله نشان می دهد که مشخصه ادبی این کتاب بر ماهیت تاریخی آن غلبه دارد
در این مقاله با بیان تفات متن کلاسیک و م درن، موقعیت مخاطب در برابر متن مدن با مخاطب متن کلاسیک مقایسه شده است. با تغییر عوامل حاکم بر آفرینش و قرائت متن، مفهوم بلاغت نیز تغییر می کند. در بلاغت جدید تأویل حاکم است و در بلاغت سنتی شرح و بلاغت گوینده جای خود را به بلاغت خواننده می دهد. ضمن طرح مباحث نظری در این باره شعر فارسی از حیث نسبت خواننده با آن بررسی و نشان داده شده که ادراک شعر عرفانی و شعر نو اصیل فارسی بلاغت خواننده را می طلبد و در کل شعر معاصر فارسی از این دیدگاه به سه دسته تقسیم می شود: 1- شعرهای تک معنایی که گفتگو با آنها برای خوانندگان غالباً ساده است. 2- شعرهای تفسیر پذیر که تنها یک تفسیر دارند. 3-شعرهای تأویل پذیر که ابهام معنایی گشتره ای دارند.
گرشاسب، یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش های مهمی از ادبیات اسطوره ای و حماسی ما در توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز، و برزو) است. در اوستا نام او "گرشاسب" و لقب او "نریمان" از قبیلة "سام" است، یعنی نام و لقب و خانواده او "سام نریمان، گرشاسب" است. اما بعدها لقب و نام خانواده او را به ترتیب فرزند و نوه او پنداشتند.توصیف اعمال او از جمله کشتن اژدهایی هراسناک و نیز دیوی سهمناک در بخش هایی از اوستا آمده است. گرشاسب یکی از یاوران و همراهان "سوشیانس" است که در آخر زمان به یاری او می شتابد و ضحاک را که از بند رسته است می کشد. در متون دوره پهلوی و ادبیات بعد از اسلام، شخصیت گرشاسب کم رنگ شده است و بسیاری از اعمال او به نوه اش "سام" انتساب داده شده است، به طوری که در شاهنامه کمتر نشانی از او دیده می شود و تنها در یکی از روایت های الحاقی شاهنامه به اختصار از پادشاهی او یاد شده است. در این مقاله تحول شخصیت گرشاسب در متون مختلف بررسی شده است.
در این مقاله سعی شده است خلاقیت هنری کمال الدین اسماعیل (ف 635 ق) در حوزة تشخیص که یکی از زیباترین عناصر جمال شناسی شعر است، بررسی شود. نخست تشخیص به دو نوع اجمالی و گسترده تقسیم شده و نوع اجمالی آن از جهت محتوا یعنی اسناد صفات و خصایص انسانی به عناصر طبیعی، انتزاعی و اشیاء بررسی شده و از نظر ساختمان نیز به سه صورت تشخیص فشرده، نیمه فشرده و گسترده تقسیم گردیده است و تشخیصهای فشرده این شاعر که حاصل ترکیبهای اضافی (مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت) است به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان برای نشان دادن قدرت تصویر سازی و مهارت کمال الدین اسماعیل در ایجاد مضامین متعدد، تصویر نرگس که بن مایه بسیاری از تصاویر شعری اوست، درقالب یک هاله تصویری ترسیم شده است.
بیش از دو هزار و پانصد سال است که تلاش برای تعریف ماهیت ادبیات ادامه دارد. و تاکنون تعریف جامع و قانع کننده ای بدست داده نشده است. درین مقاله سعی شده ضمن اشاره به روند تحول ادبیات و تلاش های مختلف برای تعریف آن دلایل تعریف ناپذیری این پدیده نشان داده شود. مقاله حاضر شامل دو بخش است، در بخش نخست سابقة مفهوم ادب در فرهنگ عربی و ایرانی، و سیر تحول معنایی این اصطلاح بررسی شده. اقسام ادب از جمله ادب اخلاقی، ادب عام، تعلیمی صوفیانه، شغلی، ادب رفتاری، و ادب به معنی دانش زبانی به همراه علوم ادبی معرفی شده اند. در بخش دوم اصطلاح ادبیات در مفهوم نوین آن مورد بحث قرار گرفته و تعاریف موجود در تاریخ نقد و نظریه ادبی به سه دسته تقسیم شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتیجه آنکه ادبیات مانند فرهنگ و زبان و زیبایی و هنر مقوله ای است تعریف ناپذیر؛ ضمن بیان و دلایل تعریف ناپذیری ادبیات، در پایان فصول مشترک همة تعاریف ادبیات بیان شده است.
واژه تنگلوشا، تنها در سه بیت از اشعار خاقانی شروانی (ف 582 یا 595 ه.ق) و نظامی گنجوی (ف 614 ه.ق) در معنی تصویر و نقش زیبا، یا نگارخانه آمده است، این واژه در تاریخ علم، صورتها و معانی متفاوت و پیشینه ای بسیار کهن دارد. در این مقاله، سابقه تاریخی، صورتها و معانی مختلف واژه تنگلوشا بررسی شده است.
بررسی رابطه بین صوت و معنا و بیان نقش الفاظ در القای معانی در شعر نظامی، موضوع اصلی این مقاله است. اگر چه شاید نتوان ادعا کرد که نظامی و یا هر شاعر دیگری آگاهانه و بعمد از صامتها و مصوتهایی خاص برای القای احساس و معنای مورد نظر خود استفاده کرده اند، اما گه گاه شیوه سخن آنان به گونه ای است که خواننده را به دریافت چنین احساسی سوق می دهد. در بحث پیرامون شعر نظامی بخصوص وقتی که سخن از موسیقی آن در میان است، آنچه بیش از هر چیز دیگر توجه خواننده آثار او را به خود جلب می کند موسیقی است که حاصل تکرار صامتها و مصوت های واحد یا متشابه است. بسامد بالای یک صامت یا مصوت در بعضی ابیات، بی آنکه بخواهیم آن را در چارچوب قاعده ای ثابت قرار دهیم، در موارد مختلف یاور خواننده در درک احساس و معنایی است که شاعر به کمک ذهن و طبع و قاد خویش در پی ادای آن بوده است. و ما در این نوشته کوشیده ایم تا با ارائه و بررسی نمونه های متعددی از این نوع ابیات به بیان رابطه صوت و معنا در آنها بپردازیم.
در این مقاله موضوع سنت و نوآوری در فرهنگ عامیانه به ویژه در امثال و حکم و داستانهای عامیانه و کهن فارسی بررسی شده است. قداست گذشته، تقدیم قدیم بر جدید و تکیه بر تقلید و حفظ مواریث سنتی از برجسته ترین درون مایه های فرهنگ عامه جوامع ایستا و سنتی است. هر گونه نوآوری و خروج از هنجارهای قدیمی نکوهش می شود و عصر طلایی و بهشت گمشده در گذشته جستجو می شود.
توجه به تصحیح نسخه های کهن، هنوز از اهمیت بسیار برخوردار است در این مقاله، ضمن اشاره به اهمیت کار علامة قزوینی در تصحیح تاریخ جهانگشای جوینی از سه نسخة نویافته سخن می رود که علامه قزوینی به آنها دسترسی نداشته است. این نسخه ها گروه برخی مشکلات متن جهانگشا را می گشایند. که در این مقاله برخی آز آنها نقل شده است.
در این مقاله بیت "ماجرا کم کن و بازآ ..."، یکی از ابیات بحث انگیز حافظ، که شرحها و تفسیرهای بسیاری بر آن نوشته اند، مورد بررسی قرار گرفته است. ماجرای "خرقه از سر به در آوردن و به شکرانه سوختنِ" مردم چشم مسأله اصلی بحث است. سابقه تعابیری همچون مردم چشم، خرقه از سر به در آوردن، شکرانه و خرقه سوختن در شعر فارسی به دقت بررسی شده و در پایان معنی بیت مشهور حافظ با تکیه بر سابقه معنایی اجزای آن، بیان شده است.
رمان تاریخی، در اروپای قرن نوزدهم، نخستین بار با نگارش وی ورلی اثر والتراسکات متولد شد. این نوع ادبی نوین که در آغاز در انگلستان و به خصوص فرانسه، به سرعت از طریق ترجمه، راه خود را به حوزه زبان و فرهنگ فارسی گشود و به محض فراهم شدن شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایران، تقریباً شبیه آنچه در فرانسه رخ داده بود، ایرانیان نیز به تقلید از نویسندگان مشهوری چون ویکتورهوگو، الکساندر دوما و جرجی زیدان به نوشتن رمان تاریخی پرداختند و در طی چند دهه نخست پس از انقلاب مشروطه، دهها رمان تاریخی به زبان فارسی نوشتند. در این مقاله برآنیم تا بدانیم که اولاً عنصر ترجمه تا چه حد در پیدایش رمان تاریخی در ایران مؤثر بوده است؟ دوم اینکه چرا ایرانیان در عصر مورد نظر، بیش از هر کشوری به فرانسه و فرهنگ و ادب آن توجه کرده اند؟ سوم اینکه، دلایل عمده گرایش مترجمان ایرانی در رویکرد به آثار دوما و جرجی زیدان و ترجمه این آثار چه بوده است؟ چهارم اینکه، مترجمان در انتخاب کتاب برای ترجمه چه ملاکهایی را در نظر داشته اند. و بالاخره اینکه، نقش و کارکرد ترجمه های اولیه در شکل گیری و تکوین جریانهای مختلف ادبی و فرهنگی معاصر، به خصوص تکامل نثر فارسی امروز، چه بوده است. در پایان، ضمن بررسی و تحلیل موارد ذکر شده و تعیین نقش ترجمه در شکل گیری جریانهای ادبی نوین، به این نکته دست یافته ایم که پیدایش رمان تاریخی در ایران، به عنوان یکی از مطرح ترین ژانرهای ادبی در فاصله سالهای نخستین انقلاب مشروطیت و دهه های واپسین، بیش از هر عامل دیگر، از جریان ترجمه تأثیر پذیرفته است و مانند دیگر انواع ادبی نوین فارسی، تابعی است از متغیر ترجمه در ایران.