فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
171 - 184
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی مثل های چینی و فارسی می تواند از یک سو درک فرهنگ متقابل را در بین مردم چین و ایران افزایش دهد و از سوی دیگر، در آموزش زبان های چینی و فارسی مورد استفاده قرار گیرد تا زبان آموزان نیز بتوانند بهتر زبان و فرهنگ دو کشور را درک کنند. با توجه به این که برای دسته بندی آموزشی مَثَل های دو زبان چینی و فارسی، پژوهشی صورت نگرفته است در این پژوهش با استفاده از ویژگی های صوری و معنایی، مَثَل های چینی و فارسی در قالب چهار گروه طبقه بندی و توصیف شده اند: دسته نخست مَثَل هایی با معنای لفظی و ضمنی همسان، دسته دوم مَثَل های دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان، دسته سوم مَثَل هایی با معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان و دسته چهارم مَثَل های دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان. دسته بندی چهارگانه مَثَل های چینی و فارسی و نمونه های استخراج شده از منبع مورد نظر حاکی از آن است که مثل های دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان رتبه اول بیشترین تعداد مثل ها را دارد؛ مثل هایی با معنای لفظی و ضمنی همسان در رتبه دوم، مثل های دارای معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان رتبه سوم و مثل های دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان در رتبه چهارم بیشترین تعداد مثل های چینی و فارسی هستند. به نظر می رسد پیامد آموزشی این پژوهش می تواند این باشد که مثل های فارسی دارای معنای لفظی و ضمنی همسان با مثل های معادل چینی را می توان در سطح پایه آموزش داد؛ مثل های فارسی دارای معنای لفظی ناهمسان و معنای ضمنی همسان با مثل های معادل چینی در سطح میانی، مثل های فارسی دارای معنای لفظی همسان و معنای ضمنی ناهمسان با مثل های معادل چینی در سطح پیشرفته و مثل های فارسی دارای معنای لفظی و ضمنی ناهمسان در همه سطوح قابلیت یاددهی و یادگیری اثربخش تر داشته باشند.
بررسی تطبیقی ویژگی های زمان دستوری و نمود در زبان های فارسی و چینی براساس زبانشناسی پیکره ای
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
211 - 237
حوزه های تخصصی:
دو مقوله زمان دستوری و نمود در دستور زبان جایگاه ویژه ای دارند. با کمک زمان دستوری می توان به بیان یک عمل یا رویداد در زمان گذشته، حال یا آینده پرداخت و با کمک نمود می توان، شروع، پیشرفت یا پایان عمل یا رویدادی را نشان داد. از آنجاکه این دو مقوله و نوع بازنمایی آن ها در هر یک از زبان های فارسی و چینی ویژگی های مخصوص به خود را دارند و پژوهش های تطبیقی بسیار کمی در این حوزه صورت گرفته است، پژوهش حاضر با کمک زبانشناسی پیکره ای، به کمک آمار و با بهره گیری از روش-های تحلیل کمی و کیفی درصدد یافتن ویژگی های این دو مقوله و کشف شباهت ها و تفاوت های آن ها در این دو زبان است. از نتایج حاصل از این پژوهش می توان در حوزه های آموزش زبان، دستور زبان و ترجمه بهره برد. این پژوهش با مشاهده و بررسی 9189 گزاره شامل 4172 گزاره فارسی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و 5017 گزاره چینی و ترجمه متناظر آن ها به فارسی از دو رمان «بوف کور» به زبان فارسی و «دویدن در خیابان های پکن» به زبان چینی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و فارسی استخراج شده اند. از این داده ها پیکره دو زبانه ا ی فارسی- چینی و چینی- فارسی ساخته شده است و با مشاهده دگرگونی های به وجود آمده در فرایند ترجمه در ساختار هر یک از این گزاره ها، ویژگی های مربوط به ان ها، شباهت ها و تفاوت های اساسی و نوع بازنمایی زمان دستوری و نمود در این دو زبان به دست آمده است. در زبان فارسی، فعل، نقش کلیدی را در جمله دارد و حاوی اطلاعات دستوری نظیر زمان دستوری و نمود است. اما در زبان چینی، اسم، در جمله نقش کلیدی دارد و در بسیاری از جملات فعل، قابل حذف است. از همین روی نمی توان دسته بندی مشخصی برای زمان دستوری در زبان چینی قائل شد.
نمودهای دانش «خواص عناصر» در داستان های اساطیری و تمثیلی فارسی (با تکیه بر نزهت نامه علایی، عجایب المخلوقات، جواهرنامه و الأبنیه عن حقایق الأدویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به خواص پنهان و مرموز عناصر هستی، در پزشکی و جادوگریِ روزگاران کهن، نقش ویژه ای داشته است. باورمندان به این دانش، خواص عناصر هستی (از اعضای بدن جانوران گرفته تا حروف و اعداد) و تأثیر آنها را بر پدیده ها و موجودات جهان شناسایی می کردند و از این یافته ها در کارهای گوناگونی مانند پزشکی، طالع بینی، تعبیر خواب، هواشناسی، کیمیاگری، جادو، طلسمات و... بهره می بردند. این باورها بر جهان بینی و زندگی معمول مردم نیز چیرگی داشته است؛ به گونه ای که نشانه های آن را می توان در تاروپود داستان های برجای مانده از آن دوران دید. رازوارگی برخی از داستان های اساطیری پارسی نیز در دل برخی از این باورها نهفته است. ماجراهایی مانند سیمرغ و اعمال جادویی و درمانی او، نبرد رستم با دیو سپید، کنش های جادویی کیخسرو و... در شاهنامه ازجمله داستان های اساطیری است که باورهای مربوط به این دانش در آنها بازتاب چشمگیری داشته است. در مقاله حاضر با رویکردی تازه و براساس متن های موازیِ داستان های اساطیری و تمثیلی، چند داستان و روایت اسطوره ای و تمثیلی در دو بخش پزشکی عامه و جادوگری بررسی می شود؛ این متن ها عبارت است از: نزهت نامه علایی ، عجایب المخلوقات، جواهرنامه نظامی و الأبنیه عن حقایق الأدویه که درباره خواص پنهان اشیا اطلاعاتی دارند. در این آثار، مسائل پزشکی عامه و جادوگری با توجه به این باورها در چهار گروه «جانداران»، «گیاهان»، «سنگ ها/ فلزات» و «صدا/ آواز» بررسی و تحلیل می شود و ریشه برخی از این باورها نشان داده خواهد شد.
بازنمود گفتمان اقتصادی آرمانشهر جوانمردی و عیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، انسان ناخرسند و سرخورده از وضع موجود، همواره آرزوها و نیازهای برآورده نشده خود را در ذهن خویش، ساخته و در عالم خیال، جهان آرمانی اش را پرداخته است. برابری، زندگی اشتراکی، فراوانی نعمت، ستودگی اخلاق از مهم ترین مؤلفه های نظام های آرمانشهری است که در نظام فکری عیاران نیز به فراوانی دیده می شود. در این مقاله، برآنیم تا نشان دهیم که جوانمردی و عیاری را می توان به مثابه گفتمانی آرمانشهری به شمار آورد. به همین جهت با تمرکز بر مشابهت های گفتمان آرمانشهری و گفتمان عیاری در مباحث اقتصادی، مانند بهره گیری از اقتصاد اشتراکی، کوشیده ایم نقاط اصلی این دو نظام فکری را نمایان تر کرده، به صورت تحلیلی مقایسه کنیم. داستان سمک عیار، فتوت نامه ها و گزارش های تاریخی از مهم ترین متونی هستند که برای ذکر شاهد و مثال و تبیین مستندتر موضوع از آنها بهره جسته ایم. دستاورد بحث نشان می دهد اجتماع عیاری همچون همه آرمانشهرها، از منظر اقتصادی-اجتماعی، اشتراکی است که فقدان مالکیت خصوصی، تأکید بر برابری، فراوانی و رفاه اقتصادی و اخلاق مندی از مهم ترین ویژگی های آن به شمار می رود.
بوم گرایی در ذهن و زبان نیما یوشیج و منوچهر آتشی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
93 - 119
حوزه های تخصصی:
طبیعت و جلوه های آن از دیر باز در اشعار فارسی با زبانی که بازتاب دهنده پیوند تنگاتنگ جلوه های طبیعت و اندیشه شُعراست، بازتاب داشته اند. شیوه بیان، این رابطه را با توصیف طبیعت، نمادها و تمثیل های برگرفته از آن آشکار می سازد. پیوند انسان و طبیعت بعد از انقلاب صنعتی و تسلط ماشین بر ابعاد مختلف زیستِ بشری دچار تغییر شد؛ انسان در برابر طبیعت دست بالا را گرفت و رابطه متناظر انسان و طبیعت رابطه ای نابرابر و یک سویه گشت. نقد بوم گرا در پی بررسی روابط میان ادبیات و طبیعت اطراف است و منتقدان بوم گرا با رو ش های گوناگون بازتاب طبیعت در متون ادبی را بررسی می کنند. در این مقاله ویژگی های زبانی نیما یوشیج و منوچهر آتشی در بازتاب طبیعت و جلوه های آن بررسی شده است. در نگاه نیما هیچ واژه ای به خودی خود شاعرانه نیست، فقط کاربرد و کارکرد آن تعیین کننده شاعرانگی آن خواهد بود. منوچهر آتشی نیز با بیانی غنی، نیرومند، و لبریز از عواطف گرم اقلیمی؛ تعبیرهای زیبای شاعرانه، ترکیب های تازه، مضامین و استعارات بدیع را در شعر خود وارد کرده که تجلی گاه زندگی مردم جنوب با عناصر زنده آن است. واژه های کهن به زبان او استحکام می بخشند و واژه های عربی آهنگ طبیعی کلامِ محاوره را ظاهر می کنند. هر دو شاعر با بهره گیری از زبان بومی اشعاری نو خلق کرده اند. عناصر طبیعی بازتاب یافته در اشعار نیما نمادی از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی هستند؛ اما واژگان بومی در شعر آتشی، آشنایی مخاطب با محیط جنوب و شرایط آن را در پی دارد. در شعر آتشی خشونت بومی و لطافت شاعرانه در کنار هم به کاررفته اند، واژگانی چون سبخ زار، کهره، و تیترموک به نحوی یادآور داروگ و ماخ اولا در شعر نیماست؛ اما دیگر عناصر فضای جنوب را در ذهن مخاطب ترسیم می کند.
گونه شناسی اشعار عاشورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار عاشورایی از نظر لحن، ساختار و کاربرد در اشکال متنوع و با درون مایه سوگ، با رویکرد عرفانی، حماسی، اخلاقی و اجتماعی و گاه با تلفیقی از این رویکردها عرضه می شوند. در این جستار با روش توصیفی-تحلیلی و استشهادی، وجوه زیبایی و عجین بودن عواطف و خیال شاعر عاشورایی با رویداد تاریخی در انواع شعر عاشورا بیان می شود. نتایج حاکی از آن است که گونه های اشعار عاشورایی با صراحت، سادگی زبان، حقیقت، پیام و مضمون پردازی صمیمی،... درآمیخته است که با توجه به طبع، ذوق و توفیق شاعر و همچنین عنایت اهل بیت، شکل مورد نظر شعر عاشورایی گاه به سان اثری کلاسیک و گاه با تلفیقی از آواز و شیوایی موسیقی شعر در محفل سیدالشهدا(ع) ترسیم می شود که همین ابتکار منجر به آفرینش گونه خاصی از این نوع شعر می شود. عناصر زبان، موسیقی، تخیل و عاطفه در انواع گونه های شعر عاشورایی یزد در فلسفه عاشورا، کارکرد توضیحی دارند و تصاویر بر پایه معرفت حسّی و اصل تداعی استوار است.
تأملی در معنای یک کنایه با تکیه بر بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این پژوهش تأمل و تعمق در معنای عبارت «جامه/پیرهن/پیراهن دریدن در نیکنامی» است که در دو بیت از دیوان حافظ صراحتاً بدان اشاره شده است و شارحان اغلب آن را مبهم دانسته اند. در اینجا با بررسی پیشینه این عبارت در شعر شاعران پیش از حافظ و بررسی ادامه حضور آن در شعر سخنوران پس از وی، ابیات مرتبط را با هم تطبیق داده و با عنایت به ساحت چندبعدی اندیشه حافظ که شگرد ادبی بارز و متعالی در شعر اوست، به بررسی ابعاد مختلف معنایی این عبارت پرداخته ایم. به زعم ما، این عبارت به ماجرای دریده شدن پیراهن حضرت یوسف که در قرآن نیز آمده است اشاره دارد؛ چراکه در این داستان قرآنی و اساطیری نحوه دریده شدن پیراهن، برهان بی گناهی و نیکنامی یوسف بوده است. علاوه برآن ازآنجاکه با بهره گیری از آرایه ایهام تناسب معنای دور و نزدیک هم زمان موردتوجه بوده است، جامه دریدن از شوق در سماع و بی خودی نیز در کنار پیراهن یوسف به ذهن متبادر می شود که ارتباط مستقیم با قید نیکنامی ندارد. شرح های موجود و معتبر از اشعار حافظ و اشارات حافظ پژوهان در این پژوهش و در ذیل ابیات موردنظر مطالعه و بررسی شده اند و نتایج حاصل به شیوه توصیفی- تحلیلی و برمبنای مطالعات کتابخانه ای مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی روان شناختی شخصیت بهرام گور (در داستان های وزیر خائن و فتنه) بر اساس نظریه اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
145 - 164
حوزه های تخصصی:
نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن، با توجه به ارتباطات میان انسان ها و روابط درونی آن ها تصویری از ساختار روانی شخصیت ها ارائه می کند. با کمک این نظریه کاربردی و با توجه به ارتباط عمیق میان ادبیات و روان شناسی، می توان به تجزیه وتحلیل شخصیت های داستان های متون کهن ادب فارسی پرداخت. بررسی این متون بر اساس نظریه های روان شناسی، می تواند دست مایه بسیاری از پژوهش های میان رشته ای باشد. مدل تحلیل رفتار متقابل اریک برن، بر پایه حالات نفسانی من (کودک، والد و بالغ) بنا شده است. نگارندگان در این جستار، با توجه به مفاهیم کلیدی (حالات من؛ نوازش ها، بازی های روانی و زنجیره روابط) به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی شخصیت بهرام گور، در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی پرداخته اند. یافته ها نشان می دهد که شخصیت بهرام گور در وضعیت کودک با غلبه بالغ است که در مسیر زندگی و روند حوادث رشد می کند و به کمال می رسد. در این منظومه نوازش های کلامی از دیگر نوازش ها بسامد بالاتری دارند. بهرام گور در بازی های روانی بیشتر در نقش ناجی حضور می یابد و در زنجیره روابط متقابل، ارتباطات او در هفت گنبد و دیدار هفت مظلوم از نوع مکمل و موازی است.
بازنمایی تطبیقی فضای شهری و روستایی در رمان های «کوچه مدق» و «جای خالی سلوچ»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
77 - 43
حوزه های تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی رمان از گونه های متداول و پرکاربرد نقدادبیات داستانی است و درپی آن است تا براساس همبستگی سازه های اجتماعی بایکدیگر و برهم کنش آن با ساختار داستان، خوانشی جامعه-شناسانه از یک اثر ادبی ارائه دهد و درکنار آن به تشریح مبانی زیباشناسی وشیوه های تصویرسازی متن نیزبپردازد.بازتاب دگرگونی های سطحی ودرونی شهروروستا، علاوه بر ارائه اطلاعات اززمان ومکانِ زیستِ نویسنده وبستر خلق اثر، بر پیرنگ ودرونمایه های اجتماعی پرتکراروشخصیّت های داستان نیز اثرگذار است.دو رمان «کوچه مدقِ» نجیب محفوظ نویسنده مصری وبرنده نوبل ادبیّات و«جای خالی سلوچِ»محمود دولت آبادی، از شاخص ترین رمان های معاصراست وبا آنکه فضای یکی درشهرو دیگری در روستا و دردو کشور متفاوت می گذرد به جهت درونمایه مشترک و حضور مؤلفه های رئالیسم اجتماعی و چالش های گذر از سنّت به مدرنیته بسیار به یکدیگر شبیه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد جامعه شناختی، به قیاس دو رمان مذکور پرداخته و علاوه بر ترسیم شباهت و تفاوت ها کوشیده است مباحث مرتبط با فضاهای شهری را نیز با رئوس نظریه لوفور جامعه شناس فرانسوی تطبیق دهد تا ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان به گونه ای شایسته تر تشریح گردد. حاصل آنکه با توجّه به ارتباط تنگاتنگ جوامع شهری و روستایی با یکدیگر، عناصرجامعه شناسی همچون فضای جغرافیایی،زبان و گویش، اقتصاد و کسب و کار، ازدواج، آداب ورسوم و سرگرمی، معاشرت و تغذیه در این دو رمان پربسامدترند امّا هنجارهای حاکم بر فضای رمان «کوچه مدق» رسمی تر، قانونی تر و گسترده تر است. در مقابل، فرهنگ حاکم بر جامعه روستایی «جای خالی سلوچ» سنّتی تر و محدودتر است و غالباً برگرفته از عادات مرسوم یا اعمال نظر بزرگان منطقه است.
بررسی زمینه های اجتماعی – سیاسی پیوند عناصر اسطوره ای با درون مایه های رمانتیسم سیاه در اشعار نصرت رحمانی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
25 - 40
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم سیاه که از آن با عناوینی چون منفعلانه، بیمار و سرطانی یاد می شود، از شاخه های مهم مکتب رمانتیسم است که پس از کودتای 28 مرداد در ایران به صورت گسترده ای در عرصه شعر و نثر حضور دارد. نصرت رحمانی به عنوان یکی از نماینده های شاخص جریان رمانتیسم سیاه در ایران شناخته می شود. نگارندگان در این جستار برآنند تا با بررسی اشعار نصرت رحمانی، ضمن نشان دادن بازتاب مضامین رمانتیسم سیاه در عناصر اسطوره ای شعر او، به تحلیل دلایل این امر بپردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، شکست نهضت ملی که با نابودی آرمان های اجتماعی روشنفکر ایرانی همراه است در سال های پس از کودتا به رمانتیسم سیاه و بدبینانه در اندیشه و شعر نصرت رحمانی می انجامد. از این رو، مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و بدبینی، بیان خیانت و تمسخر عشق، شیطان گرایی، تصویر فضاهای وهمناک و نظایر آن که از جمله مضامین رمانتیسم سیاه هستند، در باززایی عناصر اسطوره ای شعر نصرت رحمانی بسیار تأثیر گذاشته اند؛ عناصر اسطوره ای،همانند سیمرغ، قاف، لیلی، شیرین، بیژن، حلاج و... در شعر رحمانی به تناسب نگاه سیاه بینانه او، شکست خورده و متفاوت با گذشته به تصویر کشیده می شوند.
نکاتی در اعتبارسنجی ادعیه و زیارات کتاب مفاتیح الجنان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
53 - 78
حوزه های تخصصی:
مهم ترین و رایج ترین کتاب دعایی که در دوره معاصر مورد استفاده مردم قرار می گیرد، کتاب مفاتیح الجنان اثر شیخ عباس قمی است. این کتاب پر تیراژترین کتاب پس از قرآن کریم است. بنابراین لازم است این اثر گرانسنگ به دلیل گستردگی و نفوذ خود در جامعه ، از ابعاد مختلف مورد بررسی و کنکاش پژوهشگران قرار گیرد. به همین منظور، در پژوهش حاضر، ضمن تأکید بر تمایل مؤلف به انتخاب و بهره گیری مطالب معتبر در ادعیه و زیارات، برخی نکات قابل توجه پیرامون اعتبارسنجی کتاب مفاتیح الجنان، مورد تأمل و تذکر واقع می گردد. در نهایت مشخص شد، با این که شیخ عباس قمی تلاش داشته است تا مطالب نامعتبر کتاب مفتاح الجنان بروجردی را حذف و مطالب معتبر را در تلخیص و تألیف خود ارایه نماید، امّا بنابر نمونه هایی که در مقاله حاضر ذکر شد، روشن گشت که مطالب مختلفی در کتاب مفاتیح قابل ردگیری هستند که به دلایلی، نامعتبر یا ضعیف و مخدوش می باشند. بنابراین لازم است که تمامی مطالب مفاتیح، مجدداً و به صورت اختصاصی و مجزا، اعتبارسنجی و مستندسازی دوباره شوند.
بررسی جهان بینی و دیدگاه های صائب تبریزی بر اساس دیوان اشعار
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
153 - 177
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناخت جهان بینی صائب تبریزی به بررسی خصال، سجایا و دیدگاه های این شاعر بزرگ به روش مطالعه کتابخانه ای با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی پرداخته است. اهمیت موضوع از آنجا شناخته می شود که تحلیل دیدگاه ها و جهان بینی هر شاعر و نویسنده تأثیر زیادی در فهم آثار ادبی او دارد و سبب می شود خواننده به درک عمیق تری از نمادها و معانی شعری شاعر برسد. علاوه بر آن، این بررسی شناخت جامعه زمانه شاعر و مردمانش را به همراه دارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که صائب تبریزی علاوه بر توجه به مضامین معنوی و عاشقانه به مضامین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز توجه داشته است. او به ارزش های اخلاقی و اجتماعی پایبند بوده و همین امر سبب فراوانی ابیاتی با مضامین ترغیب به فروتنی، هم دلی، نوع دوستی و غیره در دیوان اشعار صائب گردیده است. همچنین در دیوان صائب تبریزی ابیاتی با بار منفی و ناسازگاری با اهل دنیا بسیار کم دیده شود.
بررسی درون مایههای اجتماعی شعر دوره ی دوم مشروطه ی افغانستان (مطالعه ی موردی: اشعار عبدالعلی مستغنی، محمود طرزی، قاری عبدالله، عبدالهادی داوی و لودین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
413 - 432
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تاریخچه ی هوّیت ملّت ها و منبع هنریِ شناخت اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری است. در تمامی دوره ها، همراهی اجتماع و ادبیّات و تأثیر محیط اجتماعی بر تولیدات آثار ادبی به چشم می خورد. نقش اساسی ادبیّات هنگامی به درستی شناخته می شود که درون مایه ی آن مورد بررسی قرارگیرد. دوره ی دوم مشروطه، عصر شکوفایی ادب و فرهنگ در افغانستان به شمارمی آید. تحوّلات ادبی این دوره نقش بسزایی در دگرگونی و تغییر مسیر ادبیّات معاصر افغانستان داشته است. این دوره، دور ه ی تغییر و تحوّل بنیادین در درون مایه ها و مضامین کهن شعر فارسی و سرآغاز ورود بسیاری از اندیشه ی های نو به شعر و نثر است. هدف از این پژوهش بررسی برجسته ترین درون مایه های اجتماعی شعر دوره ی دوم مشروطه و مشخّص کردن شاعرانی است که نقش بسزایی در ورود مضامین جدید در شعر این دوره داشته اند. نتایج تحقیق از فاصله گرفتن شعر از دربار و جایگزینی مطالبات اجتماعی به جای مدح و ثنای شاهان حکایت دارد. عبدالعلی مستغنی، محمود طرزی، قاری عبدالله، عبدالرحمن لودین و عبدالهادی داوی پنج چهره ی شاخص و تأثیرگذار این دوره اند که نقش بسزایی در خلق درون مایه های جدید و ورود آنها به شعر داشته اند. وطن، آزادی، بیداری، انتقاد از حکومت، دعوت به مبارزه، استعمارستیزی، اتّحاد، تعلیم و تربیت، نکوهش رشوه خواری، شکوه از روزگار و ... از مهم ترین درون مایه های اجتماعی اشعار این شاعران است.
بررسی تأثیرپذیری حسین منزوی از غزل های حافظ و سعدی بر مبنای نظریه ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
123 - 158
حوزه های تخصصی:
ترامتنیت، رویکردی است که به بررسی انواع روابط ممکن بین متن با سایر متون می پردازد. ژرار ژنت، نظریه پرداز ادبی و نشانه شناس شاخص فرانسوی (2018-1930 م.)، ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم کرد که عبارتند از: «بینامتنیت»، «پیرامتنیت»، «فرامتنیت»، «سرمتنیت» و «بیش متنیت». دقّت نظر ژرار ژنت در خصوص توصیف ویژگی های انواع بیش متنیّت و بینامتنیّت در متون ادبی، این امکان را برای محقّقان فراهم می آورد تا بتوانند با درجه اطمینان بالایی انواع این ترامتن ها را در عین شباهت ظاهری شواهد شعری برخی از آن ها به یکدیگر، از هم تفکیک کنند -کاری که شاید بدون این نظریّه مقدور نمی شد.این پژوهش با تکیه بر شیوه تحلیلی-توصیفی، به بررسی ترامتن های غزل های حسین منزوی با غزل های حافظ و سعدی می پردازد تا اوّلاً، میزان تأثیرپذیری او را از شعر این دو شاعر نام آور کلاسیک، در هر یک از انواع فوق، توضیح دهد و ثانیاً، شگرد هایی را که در هریک از این بهره گیری ها مورد توجّه شاعر بوده، تبیین نماید. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان ترامتن ها، بیش متنیت؛ خصوصاً از نوع تراگونگی ِآن، عرصه اصلی هنرنمایی های منزوی بوده است. پس از آن، به ترتیب، بینامتنیت ضمنی و پیرامتنیت درونی مؤلفی از اهمّیت بیشتری برخوردار است. تجلّی این نوع اخیر در غزل های منزوی به پانوشت نویسی محدود نمی شود و شاعر در این عرصه هم هنر خود را عینیّت بخشیده است. از اینها گذشته، رابطه سرمتنیت، به اشتراک دواوین این شعرا در ژانر هنری «غزل» محدود می شود و از آنجا که اشعار منزوی رابطه تفسیری قابل اثباتی با اشعار سعدی و حافظ ندارد؛ بنابراین، فرامتنیتی هم در آن به چشم نمی خورد.
سبکشناسی فکری اشعار ابن نصوح شیرازی (شاعر منسوب به تسنّن دوازده امامی در قرن هشتم)
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
79 - 113
حوزه های تخصصی:
یکی از سخنوران بزرگ زبان فارسی که هنوز هم نزد بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب ناشناخته باقی مانده، شاعر و عارف نامی قرن هشتم ابن نصوح شیرازی است. از اشعار وی در منقبت امیرالمؤمنین و آل عبا و تفضیل ایشان بر دیگران، گرایش شیعی اش آشکار می شود. پژوهش حاضر که با هدف شناخت ویژگی های فکریِ اشعار باقی مانده از ابن نصوح شیرازی انجام شده، در تلاش است تا با ارائه نمونه های شعری شاعر و ویژگی های برجسته آن، باب آشنایی با این سخنور سبک عراقی را بگشاید. یافته های این پژوهش که بر اساس اشعار ابن نصوح در نسخه های خطّی صورت گرفته است، نشان می دهد که پس از مدح جلایریان، نعت و منقبت پیشوایان دینی، اخلاقیّات، توصیفات هنری و عاشقانه، عقل گرایی، تصوّف و موضوعات اجتماعی بالاترین بسامد را در اشعار وی داراست. بدین ترتیب ابن نصوح را می توان پس از حافظ در کنار سخنوران بزرگی چون سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی، کمال خجندی و... از چهره های شاخص و برجسته شاعران سبک عراقی در قرن هشتم دانست.
بررسی و تحلیل آیین های سماع کردن، خلوت گزینی و خرقه پوشی در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین کاشانی با رویکرد به اصل فایده گرایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
142 - 165
حوزه های تخصصی:
تصوف اسلامی دارای مناسک متنوعی است که برای رساندن آدمی به سعادت حقیقی در نظر گرفته شده اند. بنابراین، در یک نگاه کلی همه این مناسک دارای فواید معنوی و شناختی عمده ای هستند. عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه به شماری از مناسک عرفانی و ابعاد سودرسانی آن پرداخته که از این بین، سماع، خلوت گزینی و خرقه پوشی برجسته تر به نظر می رسند. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اعمال صوفیانه مذکور از دید اصل فایده گرایی بررسی و کاویده می شود. دلیل گزینش نظریه فایده گرایی، ظرفیت های آن برای رسیدن به تحلیل نوآورانه از آراء کاشانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاشانی همچون فایده گرایان به نتیجه ای که از انجام یک عمل به دست می آید تأکید دارد و صرفاً خود عمل را خوب یا بد نمی داند. همچنین، فواید سماع عبارت است از: تأمین بخشی از نیازهای روحی سالک؛ رفع سآمت روحی و جسمی سالک؛ صیقل وجود آدمی؛ ایجاد محبت در دل سالک؛ آشکار کننده اسرار الهی؛ برقراری ارتباط سالک با عالم لاهوت؛ تقویت ثبات و تمرکز روحی در سالک. فواید اصلی خلوت گزینی عبارت است از: بهره مندی و آگاهی از علوم الهی و معنوی؛ حفظ دین سالک؛ دور ماندن سالک از خطرات درونی و بیرونی؛ مهار کردن نفس اماره و جهت دادن به آن؛ ارتباط-گیری سالک با خداوند؛ بی توجهی به دنیا و مافیها؛ مصاحبت با خداوند و پیامبر. فواید خرقه پوشی نیز شامل این موارد است: ایجاد دگرگونی های مطلوب در عادت های سالک؛ رسیدن به تحولات ژرف درونی از دریچه تغییرات بیرونی و ظاهری.
ارزیابی تفسیر جلوه های تجلی در حکمت مزدیسنا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
242 - 265
حوزه های تخصصی:
عرفان نظری اساسا بر پایه های تفکر و شناخت بنا شده است، در این رویکرد معرفتی، سالکین سیر الی الله، با نفی وجود از کثرات عالم، آن ها را مظاهر اسماء و صفات و تجلی وجود حق دانستند. اما به نظر می رسد بینش وحدت وجود در تجلی اعیان، پیش از آرای عرفان نظری، در ایران اوستایی نیز وجود داشته است، که نشانی از دیرینگی مفاهیم عرفانی در ایران باستان دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل مشابهت های مفهوم تجلی در این دو بینش عرفانی و حکمی است که به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق آن است که تفسیر تجلی صور علمیه الهی در عالم وجود چه شباهت هایی با سیر نزول فَرَوَشی های زرتشتی از جهان مینوی به عالم خلقت دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که دیرینگی تجلی علم خداوند در حقایق موجودات عالم امکان در ایران اوستایی نیز مشاهده می شود. همچنان که در مزدیسنا صور معنوی که در ابدان بشر ساکن است، از مرکز حقیقت صادر گردیده و با نام امشاسپندان فروهری شناخته می شوند؛ در عرفان نظری نیز صورت معنوی تعینات هستی اعیان ثابته نام دارند که در مظاهر عالم متجلی هستند و اﻧﺴﺎن کﺎﻣﻞ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ذات ﺣﻖ اﺳﺖ.
خوانش اسطوره شناختی شعر «باد ما را خواهد بُرد» از دیدگاه نورتروپ فرای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نورتروپ فرای در کتاب کالبد شکافی نقد استدلال می کند که تمام گونه های ادبی از اسطوره سرچشمه می گیرند؛ به خصوص اسطوره زندگی قهرمان و دوره های زندگی او که فرای آنرا با فصول سال تبین می نماید. از نظر فرای فصول سال بازنمون میتوسها سا کهن الگوهایی است که بیانگر کمدی، تراژدی، رمانس و هزل است. منتقدان مجموعه تولدى دیگر فروغ فرخزاد را تجلى دوره تکامل فکرى و شعرى وی مى دانند که با فاصله زیادی از اشعار نخستین او؛ عمق نگاه و اندیشه ای ژرف به جهان هستی پیدا می کند. یکی از اشعار شایان توجه در مجموعه تولدى دیگر شعر باد ما را خواهد بُرد است. این تحقیق سعی دارد با استفاده از خوانش کهن الگویی و به ویژه آرای نورتورپ فرای، تحول در بینش و اندیشه ای که شعر ارایه می کند را در کهن الگوهایی جستجو کند که با مفاهیمی از فصول سال بیان شده اند. یافته ها نشان می دهد سوژه شعر با عبور از میتوس عاشقانه و رمانس زندگی خود و ورود به ساحت میتوس زمستان به درک و آگاهی و تجربیاتی جدید دست می یابد و به بیانی متفکرانه از مفهوم عشق می سد. این تحول را می توان در تحول مفهوم عشق یافت که از مفهومی جسمانی، گذرا و همراه با ویرانی و سرما، به ساحتی آسمانی و جاودانه گذر می کند که آرامش بخش، گرم و حیاتبخش است.
بررسی تطبیقی رویکرد اقلیم شناسی دررمان«مرگ عزیز بیعار»و«اهل غرق» منیرو روانی پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
184 - 212
حوزه های تخصصی:
گستره ادبیات تطبیقی که به تحلیل ساختار ادبی میان ملل مختلف پرداخته و تعاملات ادبی یک کشوررادربرابرکشوردیگر را تجزیه ودربررسی خود به نقطه نظرات مشابه و اختلافات آن ها اشاره می کند.هر پژوهشگری به دلیل وابستگی و علاقه ذاتی به منطقه جغرافیایی، به شکل ناخود آگاه در آثار ی که به رشته تحریردرمی آورد،واکنش های مشابهی با هم کیشان خودبروزمی دهد. این تحقیق با روش تحلیلی-توصیفی به شکل گیری و همانندی تطبیقی اقلیم و ساختار آن در دو رمان اهل غرق اثر منیرو روانی پور و مرگ عزیز بیعار اثر لطیفه تکین پرداخته و نگرش فرهنگ روستایی دراین دو رمان را مورد تحلیل و بررسی قرارداده است، داده های پژوهش نشان دادکه این دورمان درعناصرداستان،پیرنگ آب و هوا،معماری..دارای تفاوت هایی هستنداما وجه شباهت این دو اثر نیز مطمح نظر واقع شده است. در هر دو رمان مرگ داستان در یک روستا اتفاق می افتد که مردمش سنتی و به دور از جامعه مدرن زندگی می کنند و دارای فضایی خارق عادت و همراه با جادو و پریان است و در پایان هر دو رمان قهرمان داستان می میرد.
تحلیل فرمال زبان عرفان؛ گونه ها، نقدها، پیشنهادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.