فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
زوایاى گوناگون مسئله اذهان دیگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله اذهان دیگر به توجیه باور ما به وجود اذهان دیگر (در بحث معرفت شناختى) و چیستى اذهان دیگر (در بحث مفهومى) مى پردازد. آیا باور ما به وجود اذهان دیگر موجّه است تا معرفت به شمار آید یا صرفاً یک باور روانى است؟ راهکارهاى بسیارى براى گره گشایى از این مسئله ارائه شده است و درباره هر یک هم چنان بحث هاى فراوانى میان فیلسوفان وجود دارد. در کل, هنوز راهکارى که اکثریت بپذیرند ارائه نشده است. این مسئله زوایاى روان شناختى و زیست شناختى نیز دارد و در میان فیلسوفان قاره اى نیز تا حدّى مدِّ نظر بوده است.
معرفی مجموعه مقالات الهیات جدید
حوزه های تخصصی:
جستاری در مساله معنا با رویکرد به آثار شهید مطهری
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
این مقاله مساله معنا و ارکان تشکیل دهنده ی آن را با عنایت ویژه به آثار و دیدگاه های آیت الله مرتضی مطهری مورد بررسی قرار می دهد. مطابق این پژوهش هسته اساسی معنا برخاسته از اراده و علم گوینده حکیم است. ساختار زبان که گفتار و متن در آن قرار می گیرد نیز به نوبه خود اقتضائات ظرفیت هایی ویژه در باروری به معنا دارد. نقش اساسی خواننده در این میان از منظر قوانین زبان شناختی صرف نظر از بعد روان شناختی - کشف و باز تولید معناست نه جعل معنا.
رابطه عقل و ایمان با فلسفه و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
مسأله رابطه عقل و دین یا به تعبیری فلسفه و دین یا رابطه اعتقاد دینی و عقلانیت و ایمان ، یکی از مهم ترین مسائل در حوزه دین پژوهی و فلسفه دین است.
در این حوزه، یک سؤال اساسی وجود دارد : آیا اعتقاد دینی ، عقلانی است یا غیر عقلانی و ضد عقلانی که باید به آن ایمان آورد ؟
در پاسخ به این سؤال ، در جهان غرب ، دو دیدگاه شاخص است :
1. اعتقادهای دینی با عقل سازگاری دارد که به آن عقل گرایی می گویند.
2. اعتقادهای دینی با عقل ناسازگار یا ضد عقل است که به آن ایمان گرایی می گویند. از میان عقل گرایان به دیدگاه توماس آکوئیناس ،ایمانوئل کانت و از میان ایمان گرایان به دیدگاه کیرکهگارد، ویتگنشتاین، نورمن مالکوم و پلانتینگا اشاره شده که همراه با نقد و بررسی است.
سه استدلال کیرکهگارد در باب ایمان گرایی یعنی برهان تقریب، برهان تأخیر(یا تعویق) و برهان شور و شوق، بیشتر بحث شده است.
در پایان، دیدگاه اسلام در بارة رابطه عقل و دین مطرح و این نظریّه مورد تأکید قرار گرفته است که در اسلام به طور کلی هماهنگی بین عقل و دین وجود دارد و ایمان گرایی به صورتی که در غرب مطرح است، در آن مطرح نیست و دلیل آن هم راز وار و غیر عقلانی بودن اصول اساسی مسیحیت و عقلانی بودن اصول اساسی اسلام است.
بررسی نظریه تکامل از دیدگاه آلوین پلانتینگا
حوزه های تخصصی:
آلوین پلانتینگا از فیلسوفان پرنفوذ دین و صاحب رأی معاصر است که در سنت فلسفه تحلیلی پرورش یافته و یکی از بنیان گذاران «معرفت شناسی اصلاح شده» خوانده می شود.
پلانتینگا در زمینه رابطه علم و دین، با پذیرش الگوی مکملیت و تعامل مستقیم علم و دین، نظریه جالب و قابل تأمل «علم آگوستینی» را پیشنهاد نموده است.
در این مقاله ما به بررسی نظریه تکامل از دیدگاه پرفسور پلانتینگا پرداخته ایم. پلانتینگا با مردود دانستن نظر متخصصانی که معتقدند نظریه تکامل با توجه به شواهد تجربی قطعی است، معتقد است هر چند بخش هایی از تکامل زیست شناختی داروینی ضعیف است، اما این نظریه از نظر معرفت شناختی ممکن است و احتمال پیشینی این نظریه بر اساس طبیعت گرایی بالا و براساس خداباوری مسیحی و شواهد تجربی پایین است.
پلانتینگا معتقد است نظریه تکامل فی نفسه با نظم ناسازگار نیست، گرچه ترکیب این نظریه با طبیعت گرایی چنین نتیجه ای را در بر دارد. او مدعی است یک دلالت تضمینی بیان تکامل و طبیعت گرایی وجود دارد. بنابراین طبیعت گرایانی که برای ارائه تبیین کارآمد به داروینسیم نیاز دارند، تلاش می کنند تکامل را تنها نظریه علمی قابل قبول وانمود کنند و این در حالی است که پیوند میان تکامل و طبیعت گرایی خود متناقض بوده و غیرعقلانی است.
به نظر پلانتینگا، خداباور سنتی ممکن است بعضی از اشکال تکامل را تأیید کند، اما آن شکلی را می پذیرد که به وسیله خدا راهنمایی و هماهنگ شده است.
مفاهیم سلامت، کسالت و بیماری
حوزه های تخصصی:
تجربه دینى اسلامى
افکار و آراء چارلز تیلور در فلسفه اخلاق
حوزه های تخصصی:
استدلال مبتنی بر الگو: توضیحی بر ساختار نظریه در زیست - پزشکی
حوزه های تخصصی:
تاریخ فلسفه دین
در دفاع از یک حکم جزمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۲۰
حوزه های تخصصی:
اچ. پی. گریس (H. P. Grice)، عضو شورای مدیریت دانشکدة سنتجان دانشگاه آکسفورد و پیتر. اف. استراسون (Peter. F. Strawson) استاد فلسفة دانشگاه آکسفورد بودند، سمتهایی که تا هنگام بازنشستگی آنها ادامه داشت. گریس و استراوسون در این نوشتار درصدد ابطال عقیدة کواین (Quine) هستند. کواین بر این باور است که تمایز تحلیلی ترکیبی (analytic synthetic distinction) معتبر نیست. استدلال آنها در برابر کواین این است که اگر ایدة ترادف (the idea of synonymy) بیمعنا است، در این صورت ایدة معناداری نیز اساساً بیمعنا است. گریس و استراسون استدلال میکنند که کواین نتوانسته است اثبات کند مفهوم تحلیلیّت (analycity) بیهوده و بیمعنا است.
پروفسور کواین در مقاله «دو حکم جزمی تجربهگرایی» تمایز فرضشده میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی (analytic and synthetic statements)و دیگر ایدههای مربوط به آنها را نقد میکند و میگوید قائل به چنین تمایزی نیستیم. قصد داریم اثبات کنیم که نقدهای وی از این تمایز، ردّیة او را توجیه نمیکند...