در معرفت شناسی معاصر نکته مهم و اساسی این است که معرفت تنها یک باور صادق نیست. بلکه باوری است که صادق موجه باشد. نویسنده نیز در این نوشتار با تمایز نهادن یان فهم و معرفت در صدد بیان این مطلب است که برای فهم یک گزاره باید دلیل صدق آن گزاره را نیز دانست. نویسنده در ادامه با به کارگیری رویکرد ابزار انگارانه هیومی نسبت به معرفت به تبیین نظرگاه خاص افلاطونی و ارسطو و نقاط اشتراک و افتراق هر یک از این دو دیدگاه با نظر گاه هیوم می پردازد. او همچنین به پیروی از ریچر هر سه نوع عقلانیت - ادراکی سنجش گرانه و عملی را متکی بر هم می داند و بر آن است که باور موجه باوری عقلانی است. او در پایان نتیجه می گیرد که در باب عقلانیت آدمی یک مفهوم واحد وجود ندارد و انسان غیر از یک هوش کامل صرف توانایی های دیگری نیز دارد که در معرفت شناسی جدید باید به آن ها توجه شود.
این مقاله بر آن است تا تعریف با حد و مشک.لات آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد. مولف معتقد است تعریف با حد که در منطق و فلسفه از آن سخن به میان می آید مشکلی را حل نمی نماید. از میان فلاسفه اسلامی سهروردی تعریف با حد یعنی تعریف با جنس و فصل را ممکن ندانسته و در نتیجه روش مشائیان را در این باره نادرست می شمارد. او پیشنهاد می کند که در شناخت اشیاء باید از مجموعه ای از لوازم هر چیز که به آن اختصاص دارد بهره برد. نویسنده با نقل اعتراض های تعریف حدی . نکات دیگری را نیز در کاستی های تعریف با حد مطرح می کند. سپس با تایید دیدگاه فارابی موضوع عبور از حد و لوازم آن را پیشنهاد می نماید.
معمای مجهول مطلق دارای دو صورت متمایز است. صورت نخست آن منشا یونانی دارد و نزد مسلمانان با تقریرهای تقویت شده مورد بحث قرار گرفته است. این صورت از معما اکتساب معرفت جدید از معلومات پیشین را ممتنع می داند. فخر رازی در انگار تصورت کسب شده،از همین صورت معما بهره می جوید. صورت دوم معما را اساساً دانشمندان مسلمان ارایه نموده اند و مساله تصدیق را به امتناع سوق می دهد. قطب رازی در شرح مطالع صورت دوم معما را با دو تقریر ارایه نموده و راه های مختلف را آزموده است. راه حل وی اساسا همان راه حل خونجی و ارموی است مبنی بر تمایز میان اعتبار حقیقیه و خارجیه. و راه حل دوم و سوم نیز به ترتیب از سمرقندی و طوسی است. این مطالعه میزان تاثیرپذیری قطب الدین رازی از اندیشه های پیشینیان و نیز تحول معمای مجهول مطلق را در قرون متاخر نشان می دهد.
این مقاله مساله معنا و ارکان تشکیل دهنده ی آن را با عنایت ویژه به آثار و دیدگاه های آیت الله مرتضی مطهری مورد بررسی قرار می دهد. مطابق این پژوهش هسته اساسی معنا برخاسته از اراده و علم گوینده حکیم است. ساختار زبان که گفتار و متن در آن قرار می گیرد نیز به نوبه خود اقتضائات ظرفیت هایی ویژه در باروری به معنا دارد. نقش اساسی خواننده در این میان از منظر قوانین زبان شناختی صرف نظر از بعد روان شناختی - کشف و باز تولید معناست نه جعل معنا.
اثر حاضر به دنبال اثبات این مدعاست که یکی از راه های شناخت خدا تجربه ی دینی است. برای این منظور ابتدا تقریرهای مختلف استدلال تجربه دینی مطرح شده است و سپس به برخی از تجربه های دینی اشاره نموده ایم . در ادامه اشکال یکی از منتقدان استدلال تجربه دینی، یعنی جان هاسپرز مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است. اشکال هاسپرز این است که قبول صحت استدلال تجربه دینی مستلزم پذیرش عقاید متناقض و ناسازگار است و این مساله چیزی جز پذیرش کثرت گرایی دینی نیست. نویسنده در نقد این اشکال دو مساله را مورد بررسی قرار داده است: نخست این که تجربه ی دینی مانند تجربه ی حسی. یک منبع شناخت است و دیگر این که عقاید متعارض در باب تجربه دیی را می توان همانند آراء متعارض در باب تجربه حسی توجیه کرد. در پایان چنین نتیجه گرفته شده است که می توان بسیاری از آراء متعارض در باب تجربه دینی را به تقابل اسماء الهی بازگرداند و صدق و کذب برخی دیگر را با معیار عقل و کتاب مقدس سنجید. هر کدام از تجربه ها که با این معیارها هماهنگی داشته باشند تجربه های صحیح و حقیقی خواهند بود.
نظرگاه کانت در باب علیت - تقریر اصل علیت و اثبات آن - معطوف به مباحثی است که هیوم درباره انکار علیت گفته است کانت با نقد نظریه هیوم سعی میکند نظر گاهی جامع و منسجم در باب نحوه پیدایش اصل علیت و کاربرد آن در معرفت بشر به پروراند فهم نظریه کانت در باره علیت بر فهم اجزا دیگر فلسفه او متوقف است از نظر اغلب مفسران و شارحان کانت برای فهم نظریه علیت در نظارم فلسفی کانت با ید بخش استنتاج استعلائی کتاب نقد عقل محض را فهمید که کار چندان سهل و آسانی نیست در این مقاله سعی کرده ایم با استفاده از شرح و تفسیرهایی که شارحان و مفسران کانت عرضه کرده اند نخست استنتاج استعلایی را البته تا جایی که با بحث علیت در ارتباط است فهم کنیم و سپس ادله وی بر اثبات علیت را در تشابه دوم ذیل تحلیل اصول از کتاب نقد عقل محض تحلیل و بررسی کنیم این نکته نیز قابل توجه است که تفکر کانت در باب علیت دوره های مختلفی را سپرس کرده است در این مقاله تنها با دوره پس از نقد عقل محض سرو کار داریم
نظریه ی ذره ناظر به وجود خلا و اجزای بنیادین در جسم است اصول این نظریه را به تدریج نزد نخستین فیلسوفان یونان مطرح نمودند و لوکیپکوس و دموکریتوس آن اصلور به صورت نظامی تحسین برانگیز در آورند آنان افزون بر آن کیفیات ذاتی جسم را کیفیات ذاتی جسم را از کیفیت غیر ذاتی آن باز شناختند و رابطه ی آن ها را با یکدیگر بیان کردند ارسطو فیلسوف نامدار یونان باستان در مورد این نظریه موضع مخالف دراد او در مورد اجزای بنیادین به گونه ای سخن می گوید که گویی منکر وجود جز فاقد مقدار است او در رویارویی با نظریه خلا عباراتی را به کار می گیرد که می توان آنرا مخالف پاره ای از اصول طبیعی نظام فسلفی خود او دانست اما این مقاله با راسطو همراه نیست و اشکالات او بر حرکت ذرات و وجود خلا را نادرست می داند
عقل از جمله مدارک تفسیر قران است و کاربرد آن در تفسیر به طور مطلق مورد انکار مفسران فریقین نمی باشد عقل در سه معنای ادارک بدیهیات بعنوان قرینه برون نصی قوی تشکیل دهند ه قیاس های منطقی برای تحصیل نتایج و تبیین ملازمه ها و قوه استنباط از آیات با استفاده از داده های درون نصی و برون نصی مورد قبول همه مفسران است عقل به معنای قوه ی مستقل در ادارک حسن و قبح افعال و تشریح حکم و نیز قوی تاویل بخشی به ظواره آیات اختصاص به تفسیر شعیه و متعزله دارد هر چند منشا احکام عقلی و نتایج آن در ین آنان متفاوت می باشد بر خلاف پندار برخی شعیه در این کاربرد عقل در تفسیر از معتزله متاثر نیست بلکه بر کلام و تفسیر معتزله تاثیر گذاشته است عقل به معنای ادارک حد وقفو ها به حوزه تفسیر روایی شیعه اختصاص دارد
تجریه دینی یکی از مصطلحات جدید غربیان در حوزه دین پژوهی است مراد آنان از این اصطلاح در عین اختلافی که درتفسیر آن دارند اتصال آدمی با امر قدسی است این اصطلاح در متون اسلامی نیامده است هرچند در کتاب های عرفانی اصطلاح نزدیک به آن موجود است در این مقاله اصطلاح تجربه دینی به معنایی اعم از آن چه مقصود غربیان است به کار رفته است به گونه ای که در برگیرنده تجریه عرفانی و تجریه فلسفی می پردازد و بعد از آن تجربه دینی را به منزله طیفی گسترده از شناخت عقلی قلبی و فطری از خدا تا شناخت عمیق فلسفی و معرفت وگرایش عرفانی و از آن ها بالاتر تا مرحه نبوت و دریافت وحی مورد بحث قرار می دهد .