فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
منبع:
فلسفه علم سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
149-170
حوزه های تخصصی:
ﻧﻮﺷﺘﻪی پیش رو ﺷﺮح و ارزیابی ﺑﺨﺸﻰ از افکار یورﮔﻦ ﻫﺎﺑﺮﻣﺎس، ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎس و فیلسوف آﻟﻤﺎﻧﻰ، در حیطه ی ﻣﻌﺮفت شناسی اﺳﺖ که در متون فارسی به آن کمتر توجه شده است. یکی از اهداف پروژه تحقیقاتی او نزدیک کردن داﻧﺶ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻰ یا زیست جهان بوده و هدف این نوشتار نیز ارائه شرحی نظام مند از این کوشش هابرماس و تقابل های فکری وی با دیگر نحله های فلسفی-اجتماعی است. «علائق شبه استعلایی» یکی از مفاهیم کلیدی است که در این فرایند نقشی حیاتی دارد و دانش را از ساحت سوژه استعلایی به ساحت فرآیند تاریخی که از نیازهای عملی برخواسته مرتبط می کند. به همین جهت، این نوشتار ﺑﻪ دﻧﺒﺎل روﺷﻦ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﻌﻨﺎ، کارکرد و ریشه های این مفهوم ﺑﻮده است. از این حیث، در ﺑیﻦ آﺛﺎر او دو کتاب از جایگاه مرکزی ﺑﺮﺧﻮردار ﻫﺴﺘﻨﺪ: داﻧﺶ و ﻋﻼﺋﻖ اﻧﺴﺎﻧﻰ و ﻧﻈﺮیه ی کنش ارﺗﺒﺎﻃﻰ. یافته ها نشان می دهند که: 1-ﭘﺮﺳﺶﻫﺎیی که ﻫﺎﺑﺮﻣﺎس در این کتاب در ﺻﺪد ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻮیی به آﻧﻬﺎ اﺳﺖ در واقع ﭘﺮﺳﺶﻫﺎی کانت ﻫﺴﺘﻨﺪ: «شرایط عام امکان شناخت». 2-علائق شبه استعلایی ریشه در زیست انسانی دارد که تحول اساسی در نظریه های انتقادی است. 3- معرفت شناسی هابرماس درصدد احیای ارزش های روشنگری و رهایی از سلطه است. 4- هابرماس از طریق صورت بندی علائق شناختی با سایر نحله های فکری وارد مناظره می شود ( فرا رفتن از مکتب فرانکفورت، نقد پست مدرنیسم و دیگر نحله های فلسفی).
تحلیل رابطه صفت حیات با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
661 - 681
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی که «رابطه صفت حیات خدای متعال با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی چگونه است؟» شکل گرفت، ابتدا دغدغه فخر در معرفت صفات بررسی شد؛ دغدغه او رسیدن به معرفتی کامل یا دستکم معرفتی است که رافع تکلیف عقلی انسان در مقام معرفت خالق باشد؛ سپس رابطه علم و قدرت با حیات را بررسی کردیم و این نتیجه حاصل شد که علم و قدرت، از لوازم حیات هستند و حیات برای آنها نقش علیت دارد؛ سپس رابطه اراده با حیات کندوکاو شد؛ فخر این صفت را در مرتبه متأخر از علم دانست، سپس به سمیع و بصیر پرداخته شد که فخر آن دو را مساوق علم یا از لوازم علم معرفی کرد. صفت متکلم نیز بررسی شد و اندیشه فخر این گونه به دست آمد که کلام یا آشکارکننده علم است یا آشکارکننده قدرت و از این طرق به ذات منتسب می شود و در نهایت بقای حق تعالی مساوق حیات معرفی شد. نتیجه اینکه از منظر فخر، صفت حیات خدای متعال صفت محوری نسبت به سایر صفات بوده و تا حیات الهی نباشد، صفات دیگر به عرصه وجود نخواهد آمد..
مسئله علم الهی و اختیار بشر: نقد و بررسی راه حل های کلاسیک با تمرکز بر دیدگاه زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
683 - 705
حوزه های تخصصی:
مسئله علم پیشین الهی و اراده آزاد (اختیار) بشر از مهم ترین و پیچیده ترین مسائل فلسفی در حیطه سنت ادیان ابراهیمی است که تحت عنوان تقدیرانگاری الهیاتی از آن یاد می شود .ما در این نوشتار با طرح جدید مسئله توسط زاگزبسکی، سه راه حل سنتی راه حل بوئتیوس، راه حل اکامی و راه حل مولینا را بررسی خواهیم کرد. بر اساس راه حل بوئتیوس، خداوند فرازمانی است. راه حل اکامی هم علم خداوند به اختیار ما را واقعیت نرم، نه واقعیت سخت می داند و بر اساس راه حل مولینا نیز فرض انتقال ضرورت گذشته انکار می شود. در ادامه خواهیم دید که در مسئله و راه حل های آن به غلط جاودانگی خدا در زمان را فرض گرفته اند که این رویکرد برخلاف الهیات آنسلمی است که خداوند را فرازمان برمی شمارد. در نهایت، نشان می دهیم که راه حل بی زمانی با الهیات آنسلمی و علم فعلی خداوند منطبق است. فاعلیت انسان در طول فاعلیت الهی قرار دارد، یعنی از یک سو، علم خداوند در رأس سلسله علل و اسباب تحقق فعل است و به مثابه یکی از شرایط تحقق فعل اختیاری محسوب می شود، و از سوی دیگر، علم و قدرت بشری در سلسله اسباب و علل آن فعل قرار می گیرد. در نتیجه، استناد علم محدود بشر به علم نامحدود و فرازمان خداوند، منافی اختیار نیست.
هویت انسان؛ مبنای عینیت در علوم انسانی هرمنوتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی روش شناختی پارادایم های عمده علوم انسانی و قضاوت در مورد اعتبار یا عدم اعتبار آنها متکی بر مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی و انسان شناختی آن پارادایم است. آشنایی با مباحث انسان شناختی از دیدگاه دیلتای هم برای آشنایی با پارادایم تفسیرگرایی و هم برای شناخت پارادایم هرمنوتیکی مهم است. شناخت هویت دوگانه انسان یکی از اساسی ترین عناصر این پارادایم را پیش روی ما قرار می دهد. ارائه تصویر درستی از طبیعت انسانی و چگونگی توسعه بخشیدن به دقت ابزار عملی جریانات علمی یکی از دغدغه های اصلی دیلتای بود. از جمله کارهای بدیع او برقراری تعامل میان دو عنصر «طبیعت انسانی» و «تاریخی بودن» بود که تا زمان او گمان بر تعارض میان آنها می رفت و دیلتای آنها را در خدمت روش شناسی علوم انسانی درآورد. او با تبیین مبانی انسان شناختی، معارف به دست آمده از علوم انسانی را معتبرتر از یافته های علوم طبیعی می دانست و تلاش کرد بواسطه ثبات هویت انسانی در عین تاریخی بودن آن، اعتبار علوم انسانی را نشان دهد. این مقاله بر آن است تا به روشی تحلیلی عناصر اصلی اندیشه دیلتای به دست آید و سپس بر اساس ترکیب این عناصر نشان داده شود که چگونه عینیت علوم انسانی بر این مبنا تأمین می شود.
عوامل انگیزش اخلاقی در الهیات عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
567 - 585
حوزه های تخصصی:
مسئله خاص این تأمل، شناسایی عوامل انگیزش اخلاقی در نگاه ابن عربی و ترسیم مسیری است که فاعل اخلاقی با پیمودن آن به حیات مطلوب دینی و اخلاقی دست خواهد یافت. رجوع به آثار ابن عربی با روش توصیفی و تحلیلی، این امکان را فراهم می کند که گام های انگیزش اخلاقی را چنین تقریر کنیم: رحمت عام الهی در گسترش وجود، به انسان شرف وجود بخشیده و رحمت خاصه حق تعالی انسان را در مقام جمعیت (بالقوه) اسماء مستقر کرده است. معرفتی که عطیه حق و منتهی به شناخت عالم اعیان ثابته باشد، انسان را به حقیقت وجودی خود ملتفت می کند. رحمت الهی و معرفت انسان به این رحمت، برانگیزاننده محبت، زمینه ساز همت و بستر پرورش خُلق مطلوب بشر است. در نهایت، مقام ولایت و شناخت اولیای الهی وجه دیگری از رحمت حق، مستدرکی برای نارسایی معرفت و جبرانی برای قصور همت است؛ که عامل اخیر انتقال از انگیزش اخلاقی به عمل اخلاقی را تسریع می کند.
بررسی نقادانه دعاوی طبیعت گرایانه داوکینز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
95 - 113
حوزه های تخصصی:
ریچارد داوکینز، یکی از ملحدان عصر حاضر و بسیار متأثر از داروینیسم است و به عنوان زیست شناس تکاملی با رویکرد طبیعت گرایانه خویش سعی در تبیین تمامی پیچیدگی های جهان دارد و همچنین با استفاده از اخلاق تکاملی، پیوند میان دین و اخلاق را انکار می کند ودر نهایت در تلاش است که فرضیه خداوند را به عنوان طراح و ذهن کیهانی کنار گذارد. اما نکته شایان توجه این است که با وجود وارد آمدن نقدهای جدی بر نظریه تکامل داروین، این نظریه همچنان اهمیت زیادی دارد و به نظر می رسد تعارض های بسیاری را میان باورهای دینی و علم موجب شده است. در نظر بسیاری از افراد، معارضه ای که متوجه دین است، ناشی از تعارض میان محتوای علم و دین نیست، بلکه از مسلّم انگاشتن این فرض است که روش های علمی، تنها راه رسیدن به شناخت و کشف واقعیت هستند. در پژوهش حاضر برآنیم که با بررسی نقادانه برخی رویکردهای طبیعت گرایانه داوکینز از منظر آلوین پلنتینگا و دیگران، از این نتیجه دفاع کنیم که می توان با تفسیر درست از نظریه های مطرح در علوم تجربی و توجه به مسائل روش شناختی در حوزه های علمی، میان علم و دین توافقی حقیقی یافت و در نهایت روش های علمی برای شناخت جهان را به عنوان شیوه های تدبیر و فاعلیت الهی برشمرد.
اعجاز معنایی قرآن کریم با تاکید بر سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
189 - 211
حوزه های تخصصی:
بررسی اعجاز معنایی قرآن کریم به بررسی یک زنجیره از حروف و حرکات تا ترکیب ها نیاز دارد. معناشناسی، کلام را مجموعه ای منسجم و به هم پیوسته از معنا می داند که برای شناخت و درک صحیح این معانی، باید متن را تقطیع کرد و قطعات برش داده شده را که از نظر معنایی تحلیل و بررسی شده اند، در کنار هم قرار داد. در پژوهش حاضر در صدد بوده ایم که به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی ارزش های ترکیبی و بُعد تعبیری ترکیب های اضافی سوره بقره بپردازیم. بر اساس روابط همنشینی، تناسب این ترکیب ها با سیاق آیه و بافت سوره بررسی می شوند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ترکیب های اضافی موجود در سوره بقره، مستقیم در راستای القای معانی آیات به مخاطبان قرار گرفته اند، به گونه ای که هر ترکیب چه در حروف و چه در نوع واژگان آن، در تطابق کامل با معنای آیه قرار دارند و علاوه بر آن در برخی موارد، ترکیب های یاد شده سبب ایجاد معانی ثانویه در آیات شده اند که صورت های مجازی، کنایی و استعاری یا واژه های خاص که دارای معانی مختلف هستند، چنین نقشی را ایفا می کنند.
بررسی تطبیقی مسئله شر در مکتب حکیم سبزواری و مکتب عرفانی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
115 - 136
حوزه های تخصصی:
یکی از اموری که خاستگاه الحاد در جهان غرب شده و از دغدغه های ادیان و مکاتب فلسفی بوده، پاسخ به پرسش شر است. اصلی ترین پرسش این است که آیا شرور در مکتب فلسفی حکیم سبزواری و مکتب عرفانی مولوی امری وجودی است یا عدمی؟ اگر امری وجودی است، با خیر محض بودن خداوند و با قدرت و علم الهی حتی با مسئله سنخیت بین علت و معلول چگونه سازگار است؟ حکیم سبزواری، شرور را امر عدمی، ولی مولوی شرور را امر وجودی و عینی (objective) می داند و برای تبیین دیدگاه خود، ابتدا شرور را نسبی می داند نه مطلق، و وجود موجود، به خدا نسبت داده می شود و شرور با واسطه به خدا منتسب هستند، زیرا لازمه محدودیت و ماده است، چون موجود وقتی تنزل کند، وجود تنزل یافته، محدودیت دارد و محدودیت و مادیت این تصادم ها را دارد و گریزی از آن نیست، آنگاه از توصیف به تجویز می پردازد و پذیرش رنج ها را برای تکامل آدمی لازم می داند، نگارنده ابتدا دیدگاه این دو حکیم و عارف را تبیین کرده و به مقایسه و بررسی دیدگاه ها پرداخته است و در نهایت نگاه عرفانی مولوی را واقع بینانه تر و به سلامت روان نزدیک می داند.
قرائت انسانی از دین؛ ارزیابی دیدگاه محمد مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
343 - 360
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحثی که امروزه در حوزه دین شناسی و درک تعالیم دین مطرح می شود، امکان فهم دین بر اساس قرائت انسانی و تجربه دینی است. وقتی از قرائت انسانی دین سخن به میان می آید، دو نکته به شکل توأمان مفروض و منظور گرفته می شود: اول آنکه امکان فهم دین برای انسان میسر است؛ دوم آنکه فهم دین منحصر به آنچه تاکنون تحت عنوان فهم ماورایی و الهی از دین مطرح بوده، منحصر نیست و می توان قرائتی انسانی از آن عرضه کرد. این نکته اخیر یعنی تغییر سازه های فهم دین مرهون تغییراتی است که انسان امروزی با آن مواجه خواهد بود. مجتهد شبستری یکی از اندیشمندان معاصر معتقد است، با توجه به تغییر و تحولات چشمگیر در زندگی بشر امروزی، باید تفکرات، دین، معنویت و ایمان آنان نیز دچار دگرگونی اساسی شود و باید از سنت دینی، افکار و اندیشه و باور قبلی خود عبور کرد یا فهم جدید از آن به دست آورد تا در نهایت به تجربه دینی رسید. وی معتقد است که در باب دین قرائت های مختلفی وجود دارد و به قرائت واحد نمی شود اکتفا کرد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدعای پیش گفته با ارائه استدلال های عرضه شده و پاسخ به آن است که با روش تحلیل محتوا در تبیین داده ها صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که قرائت انسانی از دین در مقابل قرائت الهی قرار دارد و دیدگاه شبستری گاه به شکل آشکار و گاه کمی مستور و پنهان ریشه در نسبیت، هرمونتیک، تجربه دینی و اومانیسم دارد.
مبانی نظام طبقاتی هندو و جنبش های عرفانی منتقد آن (ناینمارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
443 - 465
حوزه های تخصصی:
جامعه هند از دیرباز تحت سلطه نظام طبقاتی سختگیرانه ای قرار داشت که در متون دینی و آموزه های دوره «وِدَه ای» ریشه دارد. اهمیت و تأثیر این سلسله مراتب اجتماعی تا حدی بود که تقریباً همه جریان ها و فِرَق دینی و فکری هندو در همین ساختار رشد کرده و به نوعی آن را پذیرفته بودند. اما معدود اندیشه هایی این ساختار را باور نداشتند و از آن تخطی کردند؛ مانند طریقت «بَهکتی» سنت شیواپرستی جنوب هند که توسط شصت وسه تن از قدیسین شیوایی یا «ناینمارها» شکل گرفته بود و یکی از تأثیرگذارترین جریان های مردمی در سده های میانه بود. بسیاری از این قدیسین از طبقات پایین جامعه بودند و طی حدود سه سده آموزه هایی را ترویج کردند که به شکل گیری «جنبش بَهکتی» منجر شد. از بارزترین ویژگی های آنان می توان به عدم پایبندی به ساختار طبقاتی و برابری انسان ها اشاره کرد. بررسی مبانی کاست باوری و دیدگاه های مخالف، آن به ویژه «بَهکته ها» و «ناینمارهای شیوایی»، پرسش های اصلی این نوشتار را تشکیل داده است.
برهان تنظیم ظریف و چالش «اندازه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
251-272
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت شگرف فیزیک و زیررشته های آن از قبیل کیهان شناسی و فیزیک کوانتوم، براهین غایت شناختی درباره ی وجود خدا به ویژه برهان تنظیم ظریف کیهانی در صدر مباحث الهیاتی قرار گرفت. به موازات حمایت های متعدد از این برهان، چالش های گوناگونی نیز در مورد آن از سوی منتقدین مطرح گشت. چالش اندازه یکی از برجسته ترینِ این چالش ها است که کاربست حساب احتمالات در این برهان را هدف می گیرد. بر اساس این چالش، حساب احتمالات توانایی تامین اصل موضوعی شمارا-جمع پذیری در مجموعه های نامتناهی را دارا نیست و از این رو حساب احتمالات به کار رفته در برهان مبتلی به مشکل هنجارناپذیری است. در مواجهه با این چالش معمولا دو راهبرد از سوی حامیان این برهان پی ریزی می شود. راهبرد اول، پذیرفتن چالش و تلاش برای دور زدن آن از طریق بهنجارسازی احتمالات است و راهبرد دوم طبیعی جلوه دادن کاربست احتمالات هنجارناپذیر در دانش های گوناگون از قبیل کیهان شناسی و میکانیک آماری است. ما در این مقاله علاوه بر بررسی چالش اندازه و نقد دو راهبرد پیش گفته، راهبرد سومی را که چندان توسط حامیان برهان تنظیم ظریف جدی گرفته نشده است مطرح و از آن دفاع خواهیم نمود. در این راهبرد بعد از نگاهی هستی شناختی به چالش اندازه نشان خواهیم داد که تامین اصل موضوعی شمارا-جمع پذیری لازم نیست و می توان به اصل شمارا متناهی بودن در حساب احتمالات برهان تنظیم ظریف اکتفا کرد.
یادگیری عمیق ماشینی؛ چالش های فلسفی و رهیافت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
185-202
حوزه های تخصصی:
پیشرفت شگرف بشر در تولید و ذخیره سازی انبوه داده ها و نیز استفاده از آن ها در ساختن ماشین استنتاج گر، امروزه در قالب یک فناوری پیشرفته به نام «یادگیری عمیق ماشینی» ظهور یافته است. این فناوری با الهام از اتصالات موجود در ساختار مغز جانداران طراحی شده و از شبکه های عصبی مصنوعی عمیق قدرت می گیرد. توانایی آن در استنتاج خبره گونه در زمینه های مختلف و یا تولید آثار مشابه افراد زبردست، با وجود مزایای بسیار، انسان امروز را با چالش های مختلفی رو در رو می سازد. این نوشتار تلاش می کند با رویکرد نظام مند عقلی- فلسفی به تحلیل و معرفی چالش های اخلاقی یادگیری عمیق ماشینی و ارائه رهیافت مناسب در قبال هر یک از این چالش ها بپردازد. اگرچه یادگیری عمیق ماشینی چالش های قابل توجهی بر سر راه انسان قرار داده، با آگاهی و چاره اندیشی نسبت به آن ها، می توان در عین بهره بردن از مزایای چشمگیر این فناوری، ارزش های انسانی را نیز آگاهانه محافظت نمود. واژگان کلیدی یادگیری ماشین، یادگیری عمیق، شبکه های عصبی مصنوعی، اخلاق اطلاعات، چالش فلسفی.
شبهه خدا به مثابه فرافکنی (بررسی و نقد الحاد انسان شناختی فویرباخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
541 - 566
حوزه های تخصصی:
از شبهات مطرح در حوزه خداشناسی معاصر، شبهه خدا به مثابه فرافکنی است. بر پایه این شبهه، خدا همان آروزها و خواست های برآورده نشده انسان بوده که طی فرایندی موسوم به فرافکنی به بیرون افکنده شده است و سپس به خدا تبدیل می شود. در این نوشتار به شیوه تحلیلی – توصیفی تلاش خواهد شد که این شبهه با تکیه بر آثار خود فویرباخ و شارحان او تقریر شود و سپس با عنایت بیشتر به آرا و نظریات فیلسوفان و الهیدانان مسلمان مورد نقادی قرار گیرد. بر پایه این نوشتار، اموری مانند تفاوت بین فرافکنی فویرباخ و فرافکنی روانشناسان، عدم اثبات نظریه، انسان گرایی افراطی، الحاد انسان شناختی و عدم کارایی توجیهات کارکردگرایانه، برخی از اشکال هایی هستند که بر این دیدگاه وارد است.
واکاوی آموزه سمساره و کرمه در هند و گسترش آن در وده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
517 - 540
حوزه های تخصصی:
کهن ترین بازمانده های نوشتاری در هند مربوط به آریایی های وده ای است. نخستین بار در این آثار آموزه سمساره مطرح می شود. آریایی ها در رویارویی با بومیان، در طول زمان، برخی درونمایه های دینی آنان را گرفتند و با باورهای خود هماهنگ کردند که در این میان آموزه های فروهر، هم تباری یا توتمیسم (هم تباری انسان – گیاه) و تجلیل نیاکان بیشترین سهم را داشته اند. این آموزه ها وقتی در روند کوچ به دیار هند می رسد با اندیشه های تجسد و تجسم خدایان و باور به هم تباری، همنشین و سرانجام به صورت آموزه سمساره جلوه گر شده است. خدایانی چون ویشنو -که بیشترین پیوند را با سمساره دارد - در این روند به گونه ای جایگزین میتره آریایی - که بیش از سایر خدایان با آموزه فروهر (تجلی) در ارتباط بوده- شده است. هرچند سمساره در اوپه نیشدها، آشکارا، بیان شده است، لیکن در وده ها شواهدی مبنی بر بازگشت دوباره روان وجود دارد که نشان از اعتقاد به سمساره در دوران پیش از نگارش اوپه نیشدهاست.
بررسی تطبیقی جبر و اختیار از دیدگاه لایب نیتس و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
317 - 342
حوزه های تخصصی:
بحث از مسئله جبر و اختیار یکی از مهم ترین مسائل تاریخ تفکر بشریت و همواره محل مواجهه طیف گسترده ای از آرای اندیشمندان بوده است. سؤال اصلی این خواهد بود که آیا اعتقاد به اصل هماهنگی پیشین، بنیاد نوعی نفی اختیار و حاکمیت ضرورت نیست؟ چگونه اراده ازلی الهی با اختیار آدمی سازگار است؟ لایب نیتس به عنوان یکی از فلاسفه بزرگ قبل از کانت، در صدد است که با تمایز میان ضرورت مطلق و ضرورت شرطی و نظریه جهان های ممکن، به تثبیت اختیار انسان بپردازد. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان کرده است که قاعده «ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد» هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد. در این پژوهش ضمن بیان مبانی لایب نیتس و علامه طباطبایی، دیدگاه لایب نیتس نقد می شود. آنچه در اینجا مهم بوده، بیان دیدگاه این دو اندیشمند و تطبیق، تحلیل و بررسی آن است.
عدم تقارن ترمودینامیکی زمان و فرضیه ی گذشته برای کیهان اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
171-193
حوزه های تخصصی:
بر اساس تجربه ی روزمره و فهم متعارف به نظر می رسد تفاوتی بین گذشته و آینده وجود دارد که آن را «پیکان زمان» می نامیم. تبیین های متفاوتی برای پیکان زمان ارایه شده که یکی از آن ها پیکان ترمودینامیکی است. اما قوانین بنیادی فیزیک، به ویژه قوانین نیوتن و مکانیک آماری–که انتظار می رود تبیین گر قوانین پدیدارشناختیِ ترمودینامیک باشند- عدم تقارنی را نشان نمی دهند. بولتزمن کوشید عدم تقارن ترمودینامیکی را با پیشنهاد «فرضیه ی گذشته» برای کیهان اولیه توضیح دهد. طبق این فرضیه کیهان اولیه در شرایط اولیه ی بسیار خاصی بوده است. اما این پیشنهاد با نقدهای بسیاری روبرو شد. در مقاله ی حاضر ضمن بیان ابعاد فلسفی و بنیادی مساله ی «پیکان زمان» در ارتباط با نظریه «فرضیه گذشته» استدلال می کنیم با فرض بنیادی بودن «پیکان زمان»، فرضیه ی گذشته به تنهایی برای تبیین آن کفایت نمی کند و نیاز به تبیین بنیادی تری وجود داردکه ممکن است نگرش ما را نسبت به ساختار فضا-زمان عوض کند.
نگاهی به کوشش آلوین پلانتینگا برای پاسخ به ایراد فروید درباره منشأ باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
609 - 633
حوزه های تخصصی:
فروید بر اساس مبانی روانکاوانه خود تحلیلی از منشأ دین و کارکرد آن به دست داد که بر روی طیفی وسیع از متفکران سده بیستم تأثیرگذار بود. این تأثیرات اغلب نقش سلبی داشتند. از این رو اغلبِ دینداران یا تحلیل فروید را رد کرده اند یا با دیده تردید به آن نگریسته اند. پلانتینگا از جمله متفکرانی است که دیدگاه به نسبت ویژه ای درباره تحلیل فروید داشت. در این مقاله ابتدا تحلیل فروید از منشأ و کارکرد دین را به اختصار توضیح داده ایم. سپس رأی پلانتینگا را در آن زمینه نقل کرده و در نهایت امر نشان داده ایم که توجه پلانتینگا به فروید، چه نقشی در شکل گیری معرفت شناسی دینی پلانتینگا ایفا می کند، به این صورت که یکی از انگیزه های اصلی پلانتینگا در طرح نظریه پایه بودن باور به خدا و حس الوهی و همچنین نظریه تضمین، مواجه نشدن با ایرادهایی است که فروید مطرح کرد. اما بررسی معرفت شناسی دینی پلانتینگا نشان می دهد که راه حل او بسنده نیست و ایراد فروید با روشی که پلانتینگا در پیش گرفت، رفع شدنی نخواهد بود.
کارنپ و کواین، رویارویی در فراوجودشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنوز نظریه کارنپ پیرامونِ وجودشناسی جان نگرفته بود که کواین به آن تاخت؛ و این، تاخت و تازی را میان دو فیلسوف برایِ بیش از نیم قرن موجب شده. هم چونان پرسش این است: حق با کدام یک بود/است؟ در مقاله پیشِ رو، با مرورِ نظریه کارنپ، نقدهایِ جسته و گریخته کواین را در سه عنوان به مواضعِ او روایت کرده ام. نشان داده ام که چگونه نظریه کارنپ را می توان از این سه نقد مبرا داشت. پس، با لحاظ کردنِ این که کواین موضعِ اختلاف را اشتباه تشخیص داده، و نه اختلافِ موضع را، به داوری میانِ دو فیلسوف نشسته، توضیح داده ام اگرچه کارنپ و کواین، هر دو، به نسبیتِ وجود قائل اند، آن-یک به’نسبیتِ عام‘ باور دارد و این یک، به ’نسبیتِ خاص‘. از منظری دیگر، اگرچه دو فیلسوف در وجودشناسی شک گرا هستند، آن یک ’شک گرایِ مرتبه دوم‘ است و این یک، ’شک گرایِ مرتبه نخست‘. به عبارتِ دیگر، نشان داده ام که چگونه در روی کردِ وجود شناختیِ دو فیلسوف "عاملِ توافق، عاملِ تخالف است". در میانِ این پیچیدگی ها، نتیجه گرفته ام که هر داوری یک سویه، بر موافقت یا مخالفتِ صرف، نادرست خواهد بود.
تحلیل ویژگی های روش شناسی فریدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله فریدمن درباره روش شناسی علم اقتصاد، آمیزه ای از آموزه های مختلف فلسفی است که می توان فهرستی از ایده های فلسفی را در آن یافت. در این نوشتار با تحلیل مقاله مذکور و دیدگاه دیگر فیلسوفان علم اقتصاد، شش ویژگی را برای روش شناسی او بازمی شناسیم. ویژگی نخست، نظریه فریدمنی است؛ که از دو جزء زبان و فرض های ماهوی تشکیل شده است. دوم، آزمون فریدمنی است؛ که در حقیقت آزمون غیرمستقیم نظریه است. یعنی برای بررسی اعتبار نظریه صرفا قدرت پیش گویی آن سنجیده می شود و نه صدق فرض های آن. سوم، ناواقع گرایی فریدمنی است؛ که به فرض های ماهوی اجازه می دهد فقط وجوه مفید واقعیت را در نظریه وارد کنند و نه کل واقعیت را. چهارم، رویکرد مارشالی فریدمن در برابر رویکرد والراسی است؛ که به فریدمن اجازه می دهد مدل را بسته به شرایط مسئله بسازد. پنجم، رویکرد آماری فریدمن است؛ بدین معنا که از نظر او تنها راه رسیدن به اجماع بین اقتصاددانان استفاده از آمار و احتمالات است. ششم، علیت فریدمنی است؛ بدین مفهوم که بجای استفاده از مفهوم ابهام آمیز علت و معلول در مدل های اقتصادی از مفهوم درونزا و برونزا استفاده می کند.
انکار معقولیت باور به وجود خدا و راه حل متفاوت معرفت شناسی فضیلت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
213 - 234
حوزه های تخصصی:
معقولیت باور به وجود خدا مهم ترین مسئله معرفت شناسی دینی است. معرفت شناسی فضیلت محور در تقریر خانم زاگزبسکی ضمن نقد نگاه برون گرایانه و فردگرایانه معرفت شناسی اصلاح شده، بر اختیاری بودن باور و تأثیرپذیری آن از اجتماع تأکید می کند. در این دیدگاه حجیت باور دینی بر مبنای فضیلت «اعتماد معرفتی» به خود و به دیگر افراد جامعه معرفتی تبیین می شود. در نتیجه باور مؤمنان به وجود خداوند در زمان ها و مکان های مختلف، می تواند مبنای حجیت باور من به وجود خدا باشد. این مسئله در استدلالی که برتری جهانشمولی معرفتی را بر خودمختاری معرفتی و خودرأیی معرفتی نشان داده، تبیین شده است..