هادی موسوی

هادی موسوی

مدرک تحصیلی: عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

از موضوع، تا مسئله علم؛ در تفسیر موضوعی شهید صدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفسیر موضوعی شهید صدر نظریه قرآنی مسئله علم فرایند نظریه پردازی قرآنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 715 تعداد دانلود : 414
شهید صدر را می توان یکی از نخستین نظریه پردازان «چیستی نظریه قرانی» دانست که از طریق تفسیر موضوعی فرایندی روشمند برای این هدف (یعنی نظریه پردازی) ارائه داد. شناسایی موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که نادیده انگاشتن آن به منزله محو هویت تفسیر موضوعی و کنار گذاردن هدف آن، یعنی اکتشاف نظریه قرآنی است. این نوشتار ضمن بررسی فرایند تفسیر موضوعی در دیدگاه شهید صدر، به صورت خاص بر چگونگی شکل گیری موضوع در این نوع از تفسیر تمرکز می کند. سپس با تبیین نحوه شکل گیری «مسئله» در علوم اجتماعی نشان می دهد که «موضوع» در تفسیر موضوعیِ شهید صدر با «مسئله علم» قرابت دارد. در فرجام، نکته ای برجسته می شود که نشان می دهد شکل پیشرفته تری از آنچه امروزه بدان مسئله علم می گویند، در تقریر هویت موضوع، توسط شهید صدر مطرح شده است، که افراد انگشت شماری در طول تاریخ علم به این نکته توجه داشته اند و آن عبور از تبیین«قانون های علم» به تبیین«رفتارهای جزئی» است. این مطالعه، با روش تحلیلی مقایسه ای در پی رسیدن به عناصر و فرایندهای اصلی کشف «موضوع» و «مسئله» در دو رویکرد تفسیر موضوعی و تولید علم و از طریق مقایسه میان عناصر مشترک آن دو در این زمینه است.
۲.

چیستی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 696 تعداد دانلود : 90
آنچه امروزه با عنوان «علوم اجتماعی» از علوم انسانی یاد می شود، میراث دار سنت فلسفی اسکاتلندی و فرانسوی است. فیلسوفان کلاسیک آلمان آنچه را همتایان فرانسوی شان بیشتر با عنوان علوم اجتماعی می فهمیدند، با عناوین «علوم تاریخی»، «علوم روحی» و یا «علوم اخلاقی» مطرح کردند؛ اینها همه مسبوق به اصطلاح فلسفه خُلقی است. این همه نشان از تفاوت منظری است که این دیدگاه ها در مورد ماهیت و چیستی انسان اختیار کرده بودند. از منظر امثال دیلتای، علوم انسانی، از آن جهت علم تاریخی اند که انسان را موجودی تاریخی می فهمیدند؛ یا برخی دیگر، از آنجا که انسان را موجودی صاحب اراده می دانستند، ازاین رو حوزه علوم انسانی را ساحت اراده و اخلاق تصویر می کردند. ازهمین رو، امثال گادامر نیز علم انسانی را میراث دار فرونسیس ارسطویی می دانند. از دیدگاه این نوشتار، اگرچه تمرکز بر حکمت عملی ارسطویی نمی تواند آورده چندانی برای علوم انسانی داشته باشد، اما دوره دیگری از حکمت عملی در فضای اندیشمندان مسلمان شکل گرفته است که در کنار حفظ نام حکمت عملی، هویت آن را به طورکلی متحول کرد و آن سنگ بنای قانون کردار انسانی در دانش حکمت عملی بود؛ قانونی جهانی که حکمت عملی را از مطالعه شخص فضیلت مند به دانش شناسایی جهان انسان و جهان اخلاق ارتقا داد و درنتیجه خود را به عنوان نیای بزرگ علوم انسانی تثبیت کرد؛ نقشی که در طول تاریخ به فراموشی سپرده شد.
۳.

تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 607 تعداد دانلود : 66
در قرن اخیر دو کتاب «اقتصادنا» از شهیدصدر و «ساختار انقلاب های علمی» از کوهن، وارد فضای علمی شدند که یکی مستقیماً فلسفه علمی است و دیگری در پایه مباحث اقتصادی، رویکردی فلسفه علمی دارد. در جامعه جهانی، کتاب کوهن یکی از کتاب های فلسفه علمی رسمی محسوب شد، و از نظریات او برای تحلیل جریان های علمی استفاده شد، تا جایی که واژه پارادایم بهعنوان واژه ای همه گیر بر سر زبان ها افتاد؛ اما کتاب اقتصادنا با وجود ارائه دیدگاه ها و تحلیل های فراوان فلسفه علمی چنین موقعیتی پیدا نکرد. شناسایی دیدگاه های فلسفه علمیِ پنهانمانده برای جوامع علمی که باوجود غنای معرفتی و اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، می تواند سطح آگاهی جامعه علمی و نظریات بدیل در حوزههای مختلف دانش را افزایش دهد. در اینراستا، مقاله حاضر نشان می دهد که چگونه مؤلفه های یک فلسفه علم تمامعیار رئالیستی در اقتصادنا حضور دارد؛ مؤلفههایی که موجب می شود دیدگاه موجود در اقتصادنا در عین دارا بودن بسیاری از نقاط قوت نظریه پارادایم های کوهن، گرفتار مسئله نسبیت گرایی نشود. همچنین این دیدگاه می تواند موجبات این را فراهم سازد که قیاس ناپذیری پارادایمی که در دیدگاه کوهن وجود دارد مانعی برای گفتگوی میان اندیشه ها، نباشد. این امر از طریق مقایسه نظریات علم شناختی شهیدصدر در اقتصادنا و کوهن در ساختار انقلاب های علمی به انجام میرسد.
۴.

از فلسفه کنش تا فلسفه دانشگاه؛ درآمدی بر برنامه ریزی آموزشی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بومی سازی برنامه ریزی درسی نیازسنجی کنش انسانی نهاد دانشگاه راهبردهای کلان برنامه ریزی درسی فلسفه برنامه ریزی درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 819 تعداد دانلود : 867
کنشهای انسانی همواره با نیاز آغاز می شوند، و درپی نیاز کنش رخ می دهد. از این رو نیازسنجی اساسی ترین عنصر در فرایند برنامه ریزی آموزشی است. از دیگر سو دانشگاه به مثابه یک نهاد اجتماعی، در معنایی عام، هویتی اجتماعی است که برای رفع نیازهای افراد بوجود آمده است و در راستای تحقق نیازهای انسانی وظایف آن تعریف می شود. برای شکل گیری هویت برنامه ریزی آموزشی لزوماً مفاهیم مرتبط با آن که عبارتند از «نیاز»، «کنش» و «نهاد» باید تعریف خود را بیابند. از این رو برنامه ریزی آموزشی، مفهومی است وابسته به تعریف ما از این هویات سه گانه، و خود بخشی از عنصر دوم، یعنی کنش بشمار می آید. در اینصورت در برنامه ریزی آموزشی این سه مرحله اساسی از ویژگی بنیادین دارند: 1) نیازسنجی 2) تعریف کنش کنش گران به مثابه هدف برنامه ریزی درسی (اعم از معلمان، متعلمان و مجریان)؛ 3) تعریف نهاد مربوطه در برنامه ریزی درسی (اعم از مدرسه، دانشگاه یا حوزه). در اولین گام بدون طی مرحله نیازسنجی و تشخیص سلسله مراتبی از نیازهای کلان فردی و اجتماعی نمی توانیم درکی درست از نحوه کنشی که باید انجام داده شود داشته باشیم. در مرحله بعد چون کنشهای اجتماعی به جهت برخورداری از هویت اجتماعی لزوماً درون نهاد شکل میگیرند، بدون داشتن تعریفی مطلوب از دانشگاه نمی توانیم برنامه ریزی آموزشی مطلوب داشته باشیم. پیدا کردن مسیر استاندارد برای رسیدن به این مدل از راه بررسی عناصر اصلی در فلسفه کنش می گذرد. چرا که فلسفه کنش عناصر اصلی یک کنش چه در سطح فردی و چه نهادی را در اختیار ما می نهد.
۵.

الگویی برای ارزیابی روش شناختی مطالعات نوگرای علوم انسانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 655 تعداد دانلود : 104
وجود دیدگاه های مدعی نوگرایی روش شناختی و روشی در حوزه علوم انسانی در کشور نیاز به سنجش علمی و روش شناسانه این دیدگاه ها و حاجت به معیارهای این سنجش را ایجاد کرده است. به دیگرسخن، ارائه الگویی جهت ارزیابی روش شناختی مدل های بدیع مطالعات علوم انسانی و موقعیت یابی منطقی و روش شناسی آنها از ضروریات پژوهشی معاصر کشور محسوب می شود؛ الگویی پایه که در آن از کمترین پیچیدگی ها برای این موقعیت یابی استفاده شده باشد. در این نوشتار تلاش می شود تا مستقل از دیدگاه های خاص در مورد ساختار تولید علم، ساختار بنیادین مشترک در پارادایم های علوم انسانی و ویژگی های گوناگون انواع مختلف از پژوهش های علمی ارائه شود که بتواند در نخستین گام، نوعی نظام بخشی علمی برای پژوهشگران نوگرای حوزه علوم انسانی در کشور به ارمغان آورد. این تحقیق، الگوهای پژوهشی بدیع ارائه شده در حوزه پژوهش های علوم انسانی را براساس عمق نفوذ به لایه های بنیادین معرفت علمی به سه نوع تقسیم می کند و براساس این به سنجش و جایگاه شناسی علمی آنها می پردازد.
۶.

هویت انسان؛ مبنای عینیت در علوم انسانی هرمنوتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیلتای انسان از دیدگاه دیلتای روش شناسی علوم انسانی طبیعت انسانی تاریخی بودن انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 222 تعداد دانلود : 461
مبانی روش شناختی پارادایم های عمده علوم انسانی و قضاوت در مورد اعتبار یا عدم اعتبار آنها متکی بر مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی و انسان شناختی آن پارادایم است. آشنایی با مباحث انسان شناختی از دیدگاه دیلتای هم برای آشنایی با پارادایم تفسیرگرایی و هم برای شناخت پارادایم هرمنوتیکی مهم است. شناخت هویت دوگانه انسان یکی از اساسی ترین عناصر این پارادایم را پیش روی ما قرار می دهد. ارائه تصویر درستی از طبیعت انسانی و چگونگی توسعه بخشیدن به دقت ابزار عملی جریانات علمی یکی از دغدغه های اصلی دیلتای بود. از جمله کارهای بدیع او برقراری تعامل میان دو عنصر «طبیعت انسانی» و «تاریخی بودن» بود که تا زمان او گمان بر تعارض میان آنها می رفت و دیلتای آنها را در خدمت روش شناسی علوم انسانی درآورد. او با تبیین مبانی انسان شناختی، معارف به دست آمده از علوم انسانی را معتبرتر از یافته های علوم طبیعی می دانست و تلاش کرد بواسطه ثبات هویت انسانی در عین تاریخی بودن آن، اعتبار علوم انسانی را نشان دهد. این مقاله بر آن است تا به روشی تحلیلی عناصر اصلی اندیشه دیلتای به دست آید و سپس بر اساس ترکیب این عناصر نشان داده شود که چگونه عینیت علوم انسانی بر این مبنا تأمین می شود.
۷.

تحلیلی بر کاربست نظریه ها و مفاهیم علوم اجتماعی در فرایند نظریه پردازی قرآنی/دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 213 تعداد دانلود : 319
مطالعاتی که تلاش دارند بر مبنای متون دینی وارد نظریه پردازی در حوزه علوم اجتماعی شوند، در ظاهر هویتی دوگانه دارند که حضور نظریه ها و مفاهیم علوم اجتماعی در آنها پررنگ است. مسئله اصلی این نوشتار، بررسی چگونگی تعامل مطالعات دینی، به محوریت قرآن، با نظریه ها و مفاهیم علوم اجتماعی است. برای دستیابی به این امر، دو نمونه از آثار تحقیقی به مثابه دو شیوه از کاربست نظریه های علوم اجتماعی در مطالعات قرآنی/ دینی بررسی و ارزیابی می شود. این امر، نیازمند یک روش تحلیلی قیاسی استقرایی مقایسه ای است که با تکیه بر الگوی نظریه سازی در علوم اجتماعی انجام می شود. نتیجه ارزیابی نمونه ها نشان می دهد مهم ترین کاربست مثبت رجوع به نظریه های علوم اجتماعی در مطالعات قرآنی/ دینی، غنی سازی پرسش های تحقیق و کمک به استنطاق از قرآن در راستای ارائه نظریه های بنیادین قرآنی است. همچنین مهم ترین آسیب، تحمیل آرای بیرونی بر قرآن و متون دینی است.
۸.

حکمت عملی به مثابه فلسفه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 117 تعداد دانلود : 441
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ای در باب حکمت عملی امکان پذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشه های فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی می توان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریه ای از سنخ حکمت عملی است. شکل گیری انواع خاصی از علوم انسانی توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیت های جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظام های فکری مختلف می توانند نظام های تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریه ای در باب حکمت عملی ارائه کرده است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را می توان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیم بندی می کنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده می آیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را می توان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
۹.

جایگاه شناسی اخلاق حرفه ای در علوم اجتماعی و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق حرفه ای کارکرد اجتماعی اخلاق عقل تدبیری عقل اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 314 تعداد دانلود : 155
نسبت اخلاق با هویات اجتماعی را می توان از طریق ریشه های پیدایش «اخلاق حرفه ای» در علوم اجتماعی جست وجو کرد. این مقاله در تحلیلی علمی، بر نخستین آثاری متمرکز است که با دغدغه تعیین هویت اخلاق حرفه ای، این بحث را در ضمن یک نظریه اجتماعی کلان مشاهده کرده اند. دو دسته از مباحث را باید تفکیک کرد: اول، مباحث ناظر به «خُلقیات حرفه» (اخلاق اهل یک حرفه) و اموری که به عنوان قانون میان ایشان از آن خلقیات انتزاع می شوند؛ و دوم، مباحث «اخلاق و حرفه ها» به عنوان مباحث اخلاقی عام انسانی تعین یافته در حوزه حرفه ها. این دو دسته را باید به مثابه دو گونه هنجار در حوزه نهادهای اجتماعی تفکیک کرد. از مباحث دسته اول نیز عموماً با عنوان اخلاق حرفه ای و اخلاق رسانه یاد می شود؛ اما این امور، هنجارهایی برآمده از گروه های اجتماعی اند. دسته دوم بر اهمیت ورود ارزش های اخلاقی مشترک میان همه انسان ها در تمامی حرفه ها تأکید دارند. نخستین کارکردهای این تبیین را می توان در آثار جامعه شناسانی همانند امیل دورکیم ردگیری کرد. او مفهوم اخلاق حرفه ای را از نظریه «همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیکی» استنتاج می کند. اخلاق در این نظریه، برآمده از هویت اجتماع است. اما در نظریه های حکیمان مسلمان، مبنای اخلاق بر عقل عملی نهاده شده است. عقل عملی که با قانون حسن و قبح عقلی، احکام جهان شمول اخلاقی را به عهده می گیرد، حیثیت دیگری دارد که می توان آن را «عقل تدبیری» نامید. این بخش از عقل، به خوبی می تواند عهده دار تبیین اخلاق اهالی حِرَف، صنوف و صنایع باشد.
۱۰.

هویت «بدن» از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۱.

نقش نظریه اعتباریات در جایگاه شناسی علم انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان شناسی طباطبایی اعتباریات مقولات عقل عملی انسان شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : 617 تعداد دانلود : 40
«انسان شناسی» واژه ای است که، به رغم فراگیر شدن استفاده از آن در مجامع علمی، هنوز نگاه روشنی در خصوص نحوه های دخالت آن در علوم انسانی وجود ندارد. در این نوشتار، به منظور نشان دادن مناسبات بین مباحث فلسفی و علوم انسانی و نشان دادن چگونگی دگرگونی علوم انسانی با ایجاد تغییر در مبانی فلسفی آن، به سراغ بخشی از انسان شناسی محمدحسین طباطبایی رفته ایم که در صدد بیان مقولات عقل عملی یا همان نظریه اعتبارات است. اینکه مفهوم اعتباری، مفهومی است که در لحظه عمل یا فعل پدید می آید، موجب شده این دست مفاهیم به کلی با عقل نظری بیگانه انگاشته شود و روش شناسی کشف آنها بر عهده روش های کیفی قرار گیرد که عموماً در انسان شناسی از آنها استفاده می شود. همین نکته مهم در نظریه اعتبارات موجب شده است تصویری که فلسفه اسلامی از علم «انسان شناسیِ شناختی» دارد، ساختار تازه ای به خود بگیرد، به نحوی که محدوده موضوعِ علم انسان شناسی شناختی به شناخت گونه های مختلف اعتبارات محدود شود.
۱۲.

راه حلی برای مسئله قدیمی تبیین تشکیک عَرْضی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: تشکیک در وجود تشکیک طولی تشکیک عرضی حرکت جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 52 تعداد دانلود : 965
اصل عقلی تشکیک در وجود به عنوان یکی از اصول حکمت متعالیه تلاش دارد کثرت موجود در عالم را ذیل نظریه اصالت وجود تبیین کند. با اینکه برهان عقلی از این اصل پشتیبانی می کند، ولی چگونگی وقوع کثرات در مرتبه موجودات عرْضی ذیل آن اصل در فلسفه اسلامی تبیین نشده است. یا دست کم تبیین روشنی از چگونگی تکثرات عرْضی در ذیل این اصل وجود ندارد. این در حالی است که توضیح ها درباره چگونگی تبیین کثرات در این اصل در آرای صاحب نظران توضیح کثرات طولی است. این نوشتار درصدد است تا با تبیین اصول تکثرات طولی و عرْضی موجودات، تبیینی از نحوه تشکیک عرْضی ارائه دهد که عامل تمایز خارج از عوامل وجودی نباشند. با این حال، این مقاله تنها بخشی از این تبیین را عهده دار است. این نوشتار نه درصدد ارائه نظریه ای جدید است و نه نظریه جدیدی با توجه به مبانی ملاصدرا ارائه می کند، بلکه تنها با توجه به اصول حکمت متعالیه درصدد ارائه «تبیین» برای یکی از نظریه های ملاصدراست، به گونه ای که عامل تمایز وجود به امری خارج از وجود نباشد.
۱۳.

مبانی فلسفی استعاره های مورگان در مدیریت و فرانظریه اعتباریات علامه طباطبایی

کلید واژه ها: کنش اجتماعی اعتباریات قراردادگرایی استعاره سازمانی تکثر پارادایمی ایده آل سازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت گروههای ویژه مدیریت اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی مدیریت تئوری های مدیریت کلیات
تعداد بازدید : 525 تعداد دانلود : 401
از جمله جریان هایی که توانست در علوم انسانی در تقابل با اثبات گرایی جایگاه مقبولی را پیدا کند، جریان قراردادگرایی بود. قراردادگرایی در شاخه هایی از خود از جمله در مطالعه سازمان درصدد استفاده از ثمرات معرفتی پارادایم های مختلف است و می کوشد از تمامی امکانات موجود و ممکن برای شناخت سازمان بهره گیرد. نمونه شاخص این تلاش، استفاده مورگان از استعاره های مختلفی است که برای شناخت سازمان به کار برده است. این جریان بدون توجه به وجود مبانی متقابل در پارادایم های مختلف، توصیه ای تناقض گونه را در خود پرورانده است. در مقابلِ این رویکرد، این نوشتار فرانظریه اعتباریات علامه طباطباییe را به مثابه نسخه قوی تری برای علوم انسانی پیشنهاد کرده که قادر است ظرفیت فزاینده ای را فراروی دیدگاه مورگان در اختیار قرار دهد.
۱۴.

مواجهه تخنه ارسطو با فلسفه تکنولوژی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 371 تعداد دانلود : 323
هایدگر در مقاله «پرسش از تکنولوژی» دو کار اساسی انجام می دهد که مدخل مناسبی برای سنجش نظریه او در مورد فلسفه تکنولوژی است. اول اینکه گرچه هایدگر در تبیین هویت تکنولوژی وامدار ارسطو است، اما او نتایجی را که ارسطو در کتاب های مختلف خود بدان ها تصریح کرده بود، محصول روش هرمنوتیکی خود می داند. افزون بر این، ویژگی «تعرض آمیز» بودن را بر هویت تکنولوژی جدید می افزاید و تکنولوژی را براساس همین ویژگی تعریف می کند؛ این مقاله بر آن است تا نشان دهد هایدگر در بخش عمده ای از تفکر فلسفی در مورد تکنولوژی و تبیین «دخالتِ مسئولانه علل اربعه در به ظهور آوردنِ تکنولوژی»، وامدار ارسطو است و در بخشی دیگر از نظریه خود در مورد ویژگی «تعرض آمیز» بودن تکنولوژی جدید اگر بخواهیم از اصول ارسطویی برای نقد آن استفاده کنیم بر خطا بوده است
۱۵.

تبیین و تحلیل مبانی انسان شناختی آگوست کنت در پارادایم اثباتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان شناسی علوم انسانی انسان شناسی آگوست کنت انسان شناسی پارادایم اثباتی انسان در علوم انسانی انسان و جامعه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 354 تعداد دانلود : 775
انسان شناسی در معنایی غیر از رشته انسان شناسی رایج از جمله معرفت هایی است که پارادایم های علمی در ساختار و روش خود مبتنی برآن هستند. آگوست کنت بعنوان آغازگر جریان پوزیتیویستی، پارادایم پوزیتیویستی و علم جامعه شناسی را بر انسان شناسی نوینی بنا کرد. او انسان را به گونه ای تصویر می کند که از درون آن زندگی اجتماعی و به تبع آن علم فیزیک اجتماعی پدید می آید. این فرایند شاهدی بر آن است که معرفت علمی در چارچوبی بی طرف نسبت به گزاره های جهان شناختی و انسان شناختی شکل نمی گیرد و معرفت علمی مبتنی بر گزاره های مشاهده ناپذیری است که علم نه از آنها سخن می گوید و نه ابزارهای لازم برای بررسی آنها را دارد. استخراج گزاره های انسان شناختی آگوست کنت و ترسیم رابطه آن گزاره ها با بخش های مختلف علوم انسانی پوزیتیویستی نشان می دهد رویکردهای علوم انسانی در سطحی از معرفت ماقبل علمی اولاً قیاس پذیرند و ثانیاً با تغییر مبانی انسان شناختی یک رویکرد، نوع تازه ای از معرفت علمی می تواند شکل بگیرد.
۱۶.

هستی شناسی پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پیچیدگی پیچیدگی/آشوب هستی شناسی پیچیدگی نوخاستگی پیچیدگی کل گرایی پیچیدگی تکامل گرایی پیچیدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 52 تعداد دانلود : 129
شناخت هویت امور پیچیده اولین قدم برای ساخت و مطالعه علوم پیچیده است. در هر دوی علوم طبیعی و اجتماعی عموماً از عناصر گوناگونی برای معرفی امور پیچیده نام برده می شود. طبق یکی از رایج ترین نظریات، عناصر «نوخاستگی»، «کل گرایی» و «تکاملی بودن» به عنوان سه عنصر برای هستی شناسی سیستم های پیچیده معرفی می شود. این در حالی است که کل گرایی و تکاملی بودن را می توان با تبیین و تحلیل های فلسفی داخل در عنصر نوخاستگی تصویر کرد. این فرایند از طریق توضیح و تفکیک ویژگی های نوخاسته از یک سو و تبیین کل گرایی و تکاملی بودن به عنوان نظریاتی بر آمده از مبنای فلسفی نوخاسته گرایی، از سوی دیگر میسر می شود. در این صورت کل گرایی و تکاملی بودن، عناصری هستی شناختی نبوده بلکه نظریاتی هستند که بر اساس نوخاسته گرایی قابل طرح هستند.
۱۷.

ساخت و عامل در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه ساخت یابی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه اعتباریات ساختار و عامل علامه طباطبایی گیدنز دوسویگی ساخت مقولات عقل عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 265 تعداد دانلود : 845
مسأله ساخت و عامل به مثابه یکی از مسائل بسیار تأثیرگذار در علوم اجتماعی، نقش تعیین کننده ای به ویژه در مباحث روش شناختی، قدرت، نظم و مسئولیت اجتماعی دارد. در فضای فکری متفکران اسلامی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از جمله دیدگاه هایی است که می تواند نقش تعیین کننده ای در مباحث ساخت و عامل داشته باشد. آن بخش از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی که در مقاله ششم کتاب اصول فلسفه رئالیسم و رساله اعتباریات تقریر شده، با تقریر خاصی که از مقولات عقل عملی ارائه داده است، می تواند دستاوردهایی مانند تعریف عاملیت در اجتماع، تعریف ساختار و مشخصات ساختار در اجتماع را پدید آورد. ظاهراً ورود این نظریه به مباحث اجتماعی در کنار دیدگاه هایی مانند نظریه ساخت یابی گیدنز می تواند ظرفی تهای مناسبی برای آن ایجاد کند. گیدنز در نظریه خود، دوگانگی ساخت و عامل را کنار نهاده و بر مفهوم دوسویگی ساخت تأکید کرده است که در آن عامل ها در ایجاد ساختار و ساخت بر نحوه عمل عامل نقش دارد. در مقاله حاضر، با تحلیل نظریه طباطبایی در اعتباریات به عنوان وجوه ساختاری مشترک در افعال انسانی، نشان داده شده است که بحث ساخت و عامل در آثار طباطبایی و گیدنز، در توصیف ساخت به عنوان کیفیات مشترک عاملان اجتماعی، اراده و چیستی نقش عاملیت، از وجوه مشابهی برخوردار است که توجه به آن ها می تواند ظرفیت های مناسبی برای ایفای نقش نظریه اعتباریات در علوم اجتماعی ایجاد کند.
۱۸.

بقاء نفس از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: ملاصدرا بقاء نفس رابطه نفس و بدن بقاء بدن معاد جسمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 878 تعداد دانلود : 810
کیفیت بقاء نفس در دستگاه فلسفی ملاصدرا شکل منحصر به فردی دارد. به گونه ای که تنها برای برهانی کردن اصل معاد به کار نمی رود، بلکه افزون بر آن تحلیل قابل قبولی از بقاء هویت بدن و نفس در جهان دیگر - برای تبیین آموزه معاد جسمانی- پیش رو می گذارد. او در این راستا بسیاری از اصول فلسفی خود از جمله چگونگی حدوث نفس، ترکیب اتحادی نفس و بدن، حرکت جوهری در وجود انسان و چگونگی رابطه نفس و بدن را در ارائه تبیینی جامع از بقاء نفس به کار می گیرد و نه تنها برهانی عقلی بر بقاء نفس ارائه می کند، بلکه از چگونگی رابطه سیال نفس و بدن نیز بر بقاء نفس استفاده می کند. آن چنان که از مجموع اصول و عبارات او برمی آید نفسی که او بقاء آن را ثابت می کند نه تنها شامل تمامی مراتب نفس، بلکه حتی شامل بدن انسان به عنوان مرتبه نازله نفس نیز می شود. از همین رو به نظر می رسد او توانسته با استفاده از تحلیل چگونگی بقاء نفس، آموزه معاد جسمانی را برهانی کند.
۱۹.

بررسی نظریه جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاءبودن نفس(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: حدوث نفس حدوث جسمانی نفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 617 تعداد دانلود : 280
نظریه جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء بودنِ نفس نظریه ای است که نه تنها به چگونگی پیدایش نفس انسان اشاره دارد، بلکه به ماهیت نفس نیز اشاره دارد. ملا صدرا از مسیر اصول بدیع فلسفه خود و به ویژه حرکت جوهری به نظریه ای راه می یابد که ماهیت نفس آدمی را در پیدایش موجودی جسمانی می داند. این نفس جسمانی با حرکت جوهری مراتب پایین وجود را پشت سر می گذارد تا به مرتبه بالای وجود که تجرّد نفس است، برسد. این نظریه افزون بر این که از اصول عام حکمت متعالیه بهره می گیرد، اصول خاص خود را دارد که شناخت آنها فرایند اثبات این نظریه در دستگاه فلسفی ملا صدرا را ملموس تر می کند.
۲۰.

روح بخاری در مسئله نفس و بدن از دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ملاصدرا طبیعیات جسمانیه الحدوث روح بخاری مسئله نفس و بدن روحانیه البقا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 485 تعداد دانلود : 376
مسئله نفس و بدن در فلسفه ملّاصدرا، با توجه به اصول و ادلّه وی، تبیین بسیار مهمّی دارد. در عبارات ملّاصدرا، از روح بخاری که به عنوان نظریه ای علمی در گذشته رواج داشته در تبیین رابطه نفس و بدن فراوان استفاده شده است. وجود روح بخاری را نمیتوان از مبانی و ادلّه ملّاصدرا استخراج کرد؛ بلکه به کارگیری آن بیشتر در توضیحات غیراستدلالی وی در مورد نحوه رابطه نفس و بدن دیده میشود؛ زیرا روح بخاری را با توجه به شواهد موجود که از جمله آنها نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و حرکت جوهری اشتدادی نفس است، نمیتوان به عنوان موجودی مستقل غیر از مرتبه ای از مراتب نفس به اثبات رساند؛ چنانکه حذف آن به استدلال های ملّاصدرا خللی وارد نمیکند. بنابراین، روح بخاری به عنوان نظریه علمی نقشی جز تعیین مصداق در تبیین مسئله نفس و بدن ندارد. این تعیین مصداق به گونه ای است که با حذف آن، ایرادی به اصل نظریه وارد نخواهد شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان