فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۲۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
جواهرات و زینت آلات در بین شاهان ایرانی، جایگاهی ویژه داشتند و هر پادشاهی تمام سعی خود را معطوف به آن می کرد که بهترین زیورآلات و جواهرات را جمع آوری کرده یا به دست سازندگان حرفه ای بسپارد تا از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، به شکوه و عظمت سلطنت خویش بیفزاید. همچنین داشتن زیورآلات زیاد دلیلی بر داشتن پادشاهی ای عظیم و باشکوه بود. بنابراین شاهان مختلف ایران در طول تاریخ، گنجینه ای عظیم را گردآوری کردند. بخشی از این جواهرات در حال حاضر در خزانۀ جواهرات ملی نگهداری می شود. یک نمونه از آثار ارزشمند آن مجموعه، جقه ها هستند؛ زیوری سلطنتی که برای تزیین کلاه و تاج شاهان مورد استفاده بوده است. هدف از نگارش این مقاله، شناخت ویژگی های نمادین و هنری جقه های این مجموعه است که به روش توصیفی تحلیلی و شیوۀ گردآوری داده ها با استفاده از مشاهدۀ مستقیم آثار خزانۀ جواهرات ملی ایران، مشاهدۀ تصاویر جقه ها و بهره گیری از منابع و اسناد معتبر و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که شاهان و برگزیدگان، بدین منظور از جقه استفاده می کرده اند که از نیروهای ماورایی و خدایی بهره مند شوند. با بررسی نمادهای موجود در جقه ها فهمیده می شود که ساختار و فرم اولیۀ آنها، همگی از طبیعت نباتی و نمادهای فرّ شاهی نشئت گرفته است.
مطالعه تطبیقی نمادگرایی در زیورآلات اقوام ترکمن و بلوچ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم ماشینی شدن زندگی، هنوز زنان و مردانی هستند که با دستان هنرپردازشان، هنرهای دستی کم نظیری را خلق می کنند که حاصل ذوق و ابتکار آنان است. از دیرباز، زیورآلات بین اقوام مختلف ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده زیرا این گونه هنرهای صناعی، زاییده ذهن خلاق و مبتکر آنان و نیز انعکاس دهنده فرهنگ، آداب و رسوم و سنت های آنها بوده است. شاید بتوان با مطالعه تطبیقی زیورآلات اقوام مختلف ایران و بررسی وجوه تشابه و افتراق بین آنها و هم چنین با رمزگشایی زیورآلاتی که مفاهیم خاصی را تداعی می کنند، گامی در جهت اعتلای این هنر برداشت. بیان و معرفی مفاهیم خاص زیورآلات این اقوام می تواند مؤثرترین راه در احیای دوباره این هنر رو به فراموشی برای ترکمن ها، بلوچ ها و حتی اقوام دیگر باشد. پژوهش حاضر به روش تاریخی- تحلیلی انجام گرفته و از شیوه های کتابخانه ای و میدانی جهت گردآوری داده ها استفاده کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مفاهیم نمادین زیورهای ترکمن و بلوچ است. زیورآلاتی که زنان، دختران و حتی مردان به وفور از آنها استفاده می کنند. این پژوهش بر این فرض استوار است که باورها و اعتقادات اقوام ترکمن و بلوچ، همواره در ساخت زینت آلات آنها دخیل بوده است. هم چنین این سوال مطرح است که با وجود فاصله جغرافیایی این اقوام، آیا تشابهات به دست آمده می تواند به تأثیرپذیری باورهای آنها از یکدیگر مرتبط باشد یا خیر؟ این تحقیق به بررسی زیورآلات اقوام ترکمن و بلوچ ایران پرداخته و تلاش نموده است زیورآلات این دو قوم را با رویکرد نمادگرایی مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. از نتایج تحقیق، می توان به تشابه این دو فرهنگ در باورها و اعتقادات و نیز اهمیت استفاده از زیورآلات با دلایل آیینی اشاره کرد.
جایگاه حضرت یونس(ع) در مجموعه آثار محمود فرشچیان با رویکرد نظریه «تک اسطوره» جوزف کمبل
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای آثار ادبی و هنری و به ویژه نظریه «تک اسطوره» جوزف کمبل، به دلیل قابلیت و کارایی ویژه آن، همواره مورد ارجاع و استناد ادیبان و زبان شناسان، اسطوره پژوهان و به ویژه هنرمندان بوده است. از سوی دیگر، داستان و نگاره های حضرت یونس (ع) در فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی، دارای اهمیت قابل توجهی بوده است. نگارنده در این نوشتار کوشید که نگاره های محمود فرشچیان، نگارگر صاحب سبک معاصر، با موضوع حضرت یونس(ع) را با نظریه و رویکرد «اسطوره ای» مورد تطبیق و تحلیل قرار دهد. مسئله این پژوهش، علاوه بر تبیین اهمیت جایگاه اسطوره، نظریات اسطوره ای و به ویژه نظریه «تک اسطوره»کمبل؛ نخست روشن شدن جایگاه موضوعات اساطیری و تاریخی و به ویژه نگاره های یونس(ع) در آثار محمود فرشچیان، سپس، مشخص شدن منبع روایت هنرمند از داستان یونس(ع) و سرانجام، تطبیق و تبیین نگاره «یونس(ع)» فرشچیان با رویکرد و نظریه «تک اسطوره» (قهرمان)جوزف کمبل بوده است. هدف این مقاله نیز که با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است، اثبات اهمیت جایگاه مضامین اسطوره ای و تاریخی و به ویژه یونس(ع) در آثار هنرمند و در گام بعد، مشخص شدن منبع روایت فرشچیان و سرانجام، تطبیق نگاره یاد شده با رویکرد «تک اسطوره» (قهرمان)جوزف کمبل بوده است. نتیجه نیز بر اساس یافته های کمی و کیفی، این بوده است که موضوعات اساطیری و تاریخی و به ویژه نگاره های حضرت یونس(ع) در آثار هنرمند، دارای جایگاهی برجسته و قابل تامل است. همچنین، پیش متن و منبع روایت هنرمند از این نگاره ها، به سه دلیل، قرآن مجید بوده است که با رویکرد و نظریه «تک اسطوره» جوزف کمبل نیز دارای اشتراک و انطباق بوده است.
تحلیل معنای قالیچۀ تصویری بختیاری با روش آیکونولوژی پانوفسکی
حوزه های تخصصی:
خوانش آثار بصری هنری، به خصوص وقتی اطلاعاتی دربارۀ معنای پنهان آن ها موجود نیست، مسئله ای است که باید به طریقی نظام مند و روش مند در جست وجوی حل آن برآمد. گذر از تصویر به معنا، فرایندی است که همواره و به طور ناخودآگاه در ذهن همۀ مخاطبان آثار هنری با شیوه های کم و بیش متفاوت صورت می گیرد. تعیین نظام مند چنین گذری در زمینۀ خوانش نقادانۀ آثار هنری، به صورت روش های نقد هنری متفاوت خواهد بود. در این پژوهش با کاربست آن روی تصویر یک تخته قالیچۀ بختیاری از منطقۀ هینه گان، که از جمله قالیچه های تصویری برجستۀ ایران است و اطلاعاتی از معنای آن موجود نبود، قابلیتش در رسیدن از تصویر محض به معنا را نشان داد. قالیچه ای که در این پژوهش بررسی شد، دربردارندۀ تصاویری بود که اولا در میان قالیچه های عشایری همتایی از آن مشاهده نشد و در مرتبۀ بعدی، نقوش آن دلالت بر مذهبی بودن مضمون آن داشت، اما ماوقع تصویرشده در قالیچه با هیچ یک از روایات مذهبی هم خوان نبود. پس از مطالعۀ این قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و با شیوۀ پانوفسکی، مشخص شد که سه گروه نقش مایه هایی که در نگاه اول هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، با استفاده از روش پانوفسکی و بهره گیری از کوچکترین جزئیات بصریشان می توانند شبکه ای از معانی پنهان متصل به هم را به وجود بیاورند که نشان دهندۀ آن است که هنرمند طراح یا بافندۀ این قالیچه، به صورت ناخودآگاه و با قرار دادن دو بخش خاص از زندگی پیامبر (ص) که از نظر او اهمیت ویژه ای داشته، از نیاز بنیادین انسان برای رسیدن به تکامل از طریق صعود و نزول مداوم سخن به میان آورده است.
از شکار تا کارزار: مضامین رزمی و نظامی در نقاشی قاجار
حوزه های تخصصی:
هنرهای تصویری عصر قاجار دارای مضامین و موضوعات مختلفی است که حوزه نظامی نگاری یا ثبت و نگاشت وقایع رزمی یکی از آنهاست. آثار متعدد این حوزه که در رسانه های گوناگون هنری، از نقاشی رنگ روغن و آبرنگ تا دیوارنگاری و کاشیکاری و چاپ سنگی و لاکی کاری جلوه گر هستند، در طول زمان شاهد تغییراتی در عناصر و مؤلفه های بصری خود بوده اند که این مسأله ناشی از تحولات سیاسی، منطقه ای و نظامی عصر قاجار و بازتاب آنها توسط نقاشان و چهره پردازان در هنرهای بصری است. بستر نوسازی و به روزرسانی ارتش ایران را می توان در عصر فتحعلی شاه و با مساعی عباس میرزا دانست. این سیرِ پیش رونده که نقش و تأثیر غرب در آن محسوس و عیان است، در دوران جانشینان این سلسله و اخلاف آنان، به ویژه از دوره سلطنت محمدشاه به بعد، با روندی متأثر از دستاوردهای نظامیِ کشورهای اروپایی به حیات خود ادامه داد. نمود این روند، پیش از همه، در ظاهر قشون، از جمله جامه رزم (اونیفورم)، تجهیزات و تسلیحات، و حرکات و سکنات جنگجویان و سپاهیان پدیدار می گردد. بر این اساس، پژوهش حاضر که به روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی انجام گرفته، با دو پرسش عمده روبه رو است: نخست اینکه پرتره ها و رویدادهای نظامی چه جایگاهی را در هنر قاجار به خود اختصاص داده اند؟ و دیگر آنکه تک چهره های سلطنتیِ شاهان قاجار و رجال و سربازان، در هیئت و پوشش نظامی، از آغاز پایه ریزی این سلسله چه تغییراتی به خود دیده و این تحولات ناشی از چه مسائلی بوده اند؟ نتایج حاصل، حاکی از آن بوده است که حیطه تصویرگری نظامی، با توجه به وفور آثار موجود و هویت بصری شان، به عنوان یکی از مضامین رایج در هنر قاجار، قابلیت تخصیص گروه یا زیرمجموعه ای مستقل را داراست. از طرفی، با ورود دانش و تخصص نظامی غرب، نخست سپاه ایران آرایش و پوششی یکسان به خود گرفت و این تغییر در شخص پادشاه و ولیعهد، به عنوان سرآمدان نظام و بعدتر در رجال و درباریان و دست آخر در خارج از فضای دربار، رونق و گسترش یافت.
تحلیل نقوش خامک دوزی هرات از دیدگاه هندسه ی فرکتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و نقوش هندسی ترکیبی از ذهن معنوی و عرفانی انسانی است که هستی را زیبا می بیند و بینشش یک تمدن تاریخی را نقاشی می کند. نقوش هندسی بیان از داشته های ریتمیک و متعادل بشر است، زمانی که بشر می خواهد فراتر از حال تصور کند و جهان مملو از عشق را همسان بیافریند؛ تنها نقش ها که بن مایه های آثار هنری اند می توانند برای اثر هنری ابهت و والایی بخشد. در این مقاله تلاش شده تا در راستای خامک دوزی های هراتی با رویکرد هندسه فرکتال، مباحثی کنار هم چیده شده و تحلیل گردد تا باشد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مشخص شود. خامک دوزی نوعیتی از نقوش هندسی است که مزین کننده ی لباس های مردانه و زنانه ی مردمان افغانستان به ویژه هرات است و هندسه ی فرکتال یا برخال؛ اشکال هندسی نا اقلیدسی نامتعارف که مهم ترین ویژگی آن ها خود متشابهی آن هاست. پرسش عمده ِکه در این مقاله ذکر گردیده است عبارت از: چه رابطه ای میان نقوش خامک-دوزی های هرات و نقوش هندسه ی فرکتال وجود دارد؟ روش پژوهش در این مقاله تحلیلی و تطبیقی است و با استناد بر رویکرد هندسه فرکتالی برای جمع نمودن داده ها تلاش صورت گرفته است. جمع آوری مطالب در این نوشتار میدانی(مصاحبوی) و کتابخانه ای بوده است. بعد از به دست آوردن نتایج به دست آمده روشن شد؛ نقوش خامک دوزی هرات دارای شباهت ها و افتراقاتی با نقوش هندسه ی فرکتال می باشند لکن شباهت های آن به مراتب بیشتر از تفاوت های آن است، در کل می توان بیان نمود که این نقوش با داشتن ویژگی های همچون: تشکیل از راه تکرار، خود متشابهی، خاصیت بزرگ نمایی تا بی نهایت؛ جزء از اشکال هندسه -ی فرکتال محسوب می شود.
بررسی نقش و شیوه بافت در تون بافی خراسان جنوبی (مطالعه موردی روستاهای خشک، خراشاد، گورید بالا و شورستان)
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95 - 113
حوزه های تخصصی:
پارچه بافی یکی از صنایع دستی ارزشمند خطه خراسان جنوبی است که از دیرباز بسیار مورد توجه مردم این منطقه بوده است. این هنر سنتی که در منطقه به نام "تون بافی" یا "توبافی" شناخته شده است، در حد وسیع در روستاهای خراسان جنوبی مرسوم بوده و نقش مهمی در اشتغال زایی و خودکفایی مردم داشته است. اگرچه امروزه پیشرفت های زیادی در زمینه تولید انواع پارچه صورت گرفته است، اما بدون شک صیانت از این هنر- صنعت سنتی به عنوان بخش مهمی از فرهنگ، تاریخ، و هویت این منطقه بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش با هدف شناساندن نقوش و طرح های اصیل، و شیوه بافت، به بررسی تون بافی منطقه خراسان جنوبی، به ویژه روستاهای خشک، خراشاد، گورید بالا و شورستان، از توابع این استان، پرداخته شده است. در این راستا به این سؤالات پاسخ داده خواهد شد که چه نقوشی در تون بافی مناطق مورد مطالعه رایج بوده و وجه تسمیه و شیوه بافت آن ها چه بوده است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که محصول تون بافی پارچه ای است که به وسیله دستگاه های بافندگی چوبی از نوع دو وردی و چهار وردی تولید می شود. مواد اولیه مصرفی برای تون بافی در گذشته نخ پنبه ای و ابریشمی بوده است و امروزه از نخ های ویسکوز (برق) برای این منظور استفاده می گردد. چپرباف، گنتی، و خشتی از رایج ترین نقوشی هستند که در اکثر مناطق مورد مطالعه جهت تون بافی مورد توجه بوده است. این عناصر برگرفته از طبیعت اطراف در ذهن بافنده نقش بسته است.
بررسی انتساب زمانی، مکانی و هویت هنرمند یک هلالی ستون دار مزین به کاشی هفت رنگ
حوزه های تخصصی:
کاشی های هفت رنگ قاجاری نمود بارزی از هویت تصویری هنر این دوره را به نمایش می گذارد که از نظر سبک و سیاق هنری تفاوت های عمده ای با دوران قبل از خود دارد. کاشی نگاران شیرازی در این دوره مطابق با فرهنگ عامیانه، کاشی هایی با ویژگی های خاص تولید کردند و مکتب کاشی نگاری شیراز را بنا نهادند . این مقاله به بررسی یک هلالی ستون دار مزین به کاشی نگاره کتیبه دار در حراجی بونامز لندن می پردازد و می کوشد با توجه به اسناد موجود و نیز مقایسه و تطبیق ویژگی های مشترک این اثر با آثار مشابه هم دوره در کاشی نگاره های شیراز از جمله درمانگاه نمازی، خانه صالحی و خانه عطروش مسئله انتساب زمانی، مکانی و هویت کاشی نگار آن را روشن سازد . تحقیق حاضر به روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی با گردآوری اطلاعات بر پایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام یافته است . نتایج به دست آمده از یافته های پژوهش حاضر بیانگر این است که اثر مورد بررسی به لحاظ موضوعات، نقش مایه ها، رنگ بندی و شیوه رنگ گذاری ویژگی های معناداری با کاشی نگاره های مکان های مذکور دارد که مبین تعلق آن به مکتب کاشی نگاری شیراز در اواخر دوره قاجار است. همچنین بررسی کتیبه های این اثر و کتیبه های موجود دراین مکان ها روشن می سازد که هنرمند این اثر استاد ابراهیم کاشی نگاری بوده است که در شیراز فعالیت داشته و دوران حیات وی معاصر با میرزا عبدالرزاق؛ مهم ترین کاشی پز مکتب کاشی نگاری شیراز در اواخر دوره قاجار بوده است .
تبیین تأثیرات نظام قدرت بر منسوجات دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای فعالیت های هنری، تولیدِ منسوجات و متعلقات وابسته به آن مانند پوشاک و پارچه های زینتی و ملزومات کاربردی است که در هر دوره به فراخور زمان دارای تغییراتی بوده، که از آن جمله می توان به بازه زمانی قاجار اشاره کرد. در این دوره بسیاری از هنرها از جمله طراحی پارچه تحت تأثیر عوامل بسیاری چون تحولات سیاسی و اجتماعی وقت قرار گرفته است. ازاین رو می بایست به رویکرد های گفتمانی اشاره کرد که بسیاری از ساختار های اجتماعیِ قدرت را تغییر و تحول داده است. رویکرد تحلیل گفتمان، ابزار و کارکردهای شبکه قدرت را روشی می داند که با سازوکارهای تعیین شده، به تأثیر در شکلِ ساختاری آن نظام اجتماعی می پردازد و کشف معنا و درک اعمالی را میسر می سازد که به صورت نظام مند در چشم بسیاری نا معلوم است. حال این سؤال مطرح است که ساختار قدرت حاکم در دوره قاجار چه تأثیری بر منسوجات این دوره داشته است. پژوهش حاضر به صورت کیفی (توصیفی تحلیلی) و چهارچوب نظری تحقیق بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان شکل گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از ابزار مشاهده و روش نمونه گیری هدفمند، ۱۲ نمونه پارچه های موجود در موزه ها که بیشترین تأثیرات دریافتی را از قدرت حاکم در رنگ، جنس و بافت داشته اند، به شیوه تحلیل گفتمان بررسی شده است. این مطالعه با بیان بازنمود تأثیرات و تحولات اقتصادی و اجتماعی متأثر از قدرت حاکم، پارچه های دوره قاجار را مورد خوانش قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شکل بندی نظامی سیاسی و اجتماعی حاکمان وقت در دوره قاجار بر روند تولیدِ منسوجات این دوره مؤثر بوده و نظام تولید و مصرف منسوجات در پی تأثیرات دریافتی از گفتمان قدرت حاکم بر جامعه تغییرات ویژه ای داشته است.
مدل پارادایمی مصرف محصولات سفالی در سبک زندگی مردم شهر تبریز
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های رایج برای تعیین هویت و بازنمایی خویشتن، به ویژه در دوران معاصر، مصرف فرهنگی است. افراد در مصرف فرهنگی، انواع کالاها و نمادهای ارزشمند را، نه به خاطر ارزش استفاده و ارزش مادی شان بلکه به دلیل ارزش فرهنگی و ارزش نمادین آن ها مصرف می کنند و در این نوع از مصرف تلاش دارند که تصویر مطلوبی از خویش در ذهن دیگران ایجاد کنند. در این میان، استفاده از محصول سفالی به عنوان یک کالای فرهنگی، نه به معنای استفاده ی صرف(آنچه در دوران پیشامعاصر مدنظر بود) بلکه در بردارنده معناهای متفاوتی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمی در ارتباط با مصرف و عدم مصرف محصولات سفالی در شهر تبریز و در پی پاسخ به سوالات تحقیق، یعنی؛ چگونه مصرف محصولات سفالی در شهر تبریز سبب ایجاد سبک های متنوع زندگی می شود؟ و چه پیامدی در پی خواهد داشت؟، از روش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده می کند. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه از 60 نفر تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان، درحوزه سفال و سرامیک در شهر تبریز، و به روش نمونه گیری نظری صورت پذیرفت. محتوای مصاحبه ها براساس مدل توسعه یافته فرآیند اجرای داده بنیاد کدگذاری و در مجموع 249مفهوم به عنوان کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف تکرارها و مفهوم سازی در مرحله ی کدگذاری باز، تعداد 87 مفهوم استخراج شد. با غربالگری مفاهیم اولیه به 40 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی دست یافتیم که در قالب پنج بعد و منطبق بر مدل پارادایمی داده بنیاد مشخص شد. ضمن اینکه برای تضمین کیفیت کدگذاری از روش خودبازبینی محقق و کنترل های اعضا استفاده گردید. در نهایت نتایج تحقیق نشان می دهد، افراد محصولات سفالی را با هدف کسب تشخص، هویت، سرمایه اجتماعی و فرهنگی، ایجاد زندگی سالم، حس نوستالژیک و یادآوری آفرینش انسان مورد استفاده قرار می دهند و از این طریق زندگی خود را در ارتباط با استفاده از محصولات فرهنگی و سفالی سبک مند می کنند.
بازسازی افق انتظار صراحی در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
صراحی یکی از پرتعدادترین آثار موزه ای دوران اسلامی ایران و همچنین یکی از پردریافت ترین ظروف در متون ادب فارسی به شمار می آید. این در حالی است که برای معرفی این شیء موزه ای، فقط به کاربرد و ویژگی های ظاهری آن اشاره شده است. در لغتنامه های فارسی نیز به چیزی فراتر از برخی ویژگی ها و کاربرد اصلی آن اشاره نشده است. حال در این پژوهش توسعه ای، با روش تحلیل محتوا به شیوۀ کتابخانه ای (اسنادی تاریخی) برای تکمیل اطلاعات این ظرف در عصر صفوی، اقدام شده است. لازم است بیان شود روش عمده برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش، روش بازسازی افق انتظار هانس روبرت یاوس است. افق انتظار در تفکر هانس روبرت یاوس، به معیاری گفته می شود که مردمان هر عصر برای تأویل، تفسیر و ارزیابی آثار ادبی عصر خود به کار می برند. وی معتقد است با دستورالعملی سه مرحله ای می توان افق انتظار مردمان هر دوران را دربارۀ یک اثر بازسازی کرد. از آراء یاوس برای بررسی آثار هنری هم استفاده شده است ولی بدون داشتن سندی از دریافت مخاطب، فقط می توان به حدس هایی از چگونگی افق انتظار مخاطبان بسنده کرد. در این پژوهش افق انتظار صراحی در عصر صفوی به استناد دریافت های فراوان و متنوعی که از آن در متون ادب فارسی وجود دارد، بازسازی شد. نتیجه نشان می دهد که با روش بازسازی افق انتظار صراحی به استناد متون ادبی معاصر آن، می توان روحی تازه به این اثر دمید و از این رهیافت به درکی بهتر از دریافت های این ظرف در متون ادبی و برخی آثار هنری (به خصوص تصاویر فرشتگان صراحی در دست) نائل گردید.
مطالعه تطبیقی مؤلفه های تصویری در پنج نگاره معراج حضرت رسول (ص)
حوزه های تخصصی:
معراج نامه ها روایت های منظوم یا منثورند که به سفر معنوی و روحانی حضرت رسول (ص) و شرح مشاهدات و مراحل سلوک آن حضرت در این سیر الهی می پردازد. همچنان که مصنفان و شاعران ایرانی به نقل و توصیف و شرح این روایت پرداخته اند، نگارگران ایران اسلامی نیز بنابر فرهنگ دینی و اعتقادی خویشتن و جامعه مسلمان ایرانی در دوره های مختلف به تصویرسازی و تجسم بخشی این روایت عظیم دست یازیده و نسخه های متعددی از معراج نامه های مصوَّر و منقوش فراهم آورده اند. هر یک از این نسخه ها با توجّه به ویژگی های فرهنگی زمان نگارگر، اختصاصات بصری منحصربه فرد و متفاوتی را در کنار مشابهت های روایی- تصویری نشان می دهد. این مقاله بر آن است که با مقایسه ویژگی های تصویری پنج نگاره با مضمون معراج که در دوره های مختلف تاریخی مصوَّر گردیده اند،ویژگی های تصویری هر یک از این نسخه های تصویری را مبیَّن سازد و به این واسطه نشان دهد که نمادها و نشانه ها و مؤلفه هایتصویرگریِ مذهبی ایران در زمان های مختلف چه بوده و دست خوش چه تغییراتی شده است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی و توصیفی- تحلیلی به شیوه تطبیقی است و نمونه های موردمطالعه (جامعه آماری) شامل پنج نگاره از پنج معراج نامه مربوط به ادوار مختلف است و مشتمل بر این نسخه ها است: معراج نامه احمد موسیو نگاره معراج از جامع التواریخ رشیدی مربوط به دوره ایلخانان مغول، معراج نامه شاهرخی از عصر تیموریان، نگاره معراج درخمسه طهماسبی مربوط به عهد صفوی و تابلوی معراج، اثر استاد فرشچیان، مرتبط با دهه اخیر.نتایج به دست آمدهمبیّن می سازد که قواعد مشابه و متفاوتی در مؤلفه ای بصری این ادوار وجود دارد.در شیوه تجسّم شمایل مقدس (واقع نمایی یا انتزاع)، کاربرد مضامینِ جانبی، رنگ و ترکیب بندی های افقی کتیبه وار، و عمودی، زاویه دید ودیگر تمهیدات روایت بصری.
تحلیل طبقه بندی های ارائه شده طرح و نقش قالی ایران و ارائه ی الگوی نوین طبقه بندی بر اساس طرح و نقش قالی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
153 - 172
حوزه های تخصصی:
فرش یکی از کهن ترین هنرهای ایرانی است که نقوش متنوع و غنی آن بیانگر پیشینه ی تاریخی آن است. نقش و رنگ فرش متاثر از شرایط اقلیمی، فرهنگی، تاریخی هر منطقه ای است. که با توجه به وجود معیارهای مختلف در این تنوع دسته بندی و طبقه بندی های گوناگونی از دیدگاه های مختلف ارائه شده است. در این پژوهش سعی بر آن بوده که با توجه به مطالعات و بررسی های صورت گرفته و نقد طبقه-بندی های موجود در حوزه طرح و نقش قالی ایران، بتوان به طرحی مشخص و معین متکی بر چهارچوب و منطق و همچنین قابل خوانش و از لحاظ بصری ماندگار در حافظه و ذهن رسید. پس از تحلیل و مطالعات صورت گرفته نهایتا موفق به ارائه طبقه بندی ای تحت عنوان "هفت رخ " که بر دو محور طرح و نقش استوار بوده و عبارتند از: محرمات، قابی، واگیره ای، لچک ترنج، باغی، محرابی و افشان شده و نتایج تحلیل و نقد این طبقه بندی حاکی از جامع و شامل بودن طبقه بندی هفت رخ قالی دارد. این مقاله با بهره گیری از نظام طبقه بندی مبتنی بر اصول منطق نظری و با استفاده از ابزارهای مطالعات کتابخانه ای و مشاهده انجام یافته است و در پی ارائه طبقه بندی فراگیر و قابل گسترش در طرح-های جدید می باشد.
نگاه زنانه در پیوند با عناصر تصویری در "طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی قاجار در آستانه عبور از سنت های پیشین، نقاشی ایران را تحت تأثیر فرهنگ تصویری تازه ای قرار می دهد. بانفوذ فرهنگ و هنر غرب به مثابه فرهنگ دیگری، موضوعات نقاشی تغییر پیداکرده و تک چهره و تک پیکره اهمیتی ویژه می یابند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تک چهره ای از یک زن قاجار و نگاه زنانه به عنوان بخشی از عملکرد بدن با استفاده از نشانه شناسی فرهنگی است. تصویری که چند ژانر نقاشی را در خود جای داده است و از این منظر اثری ویژه محسوب می شود. ازاین رو نمونه مطالعاتی، اثری با عنوان " طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن" متعلق به نقاشی دوره نخست قاجار است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و بر مبنای تغییرات اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته در این دوره؛ مسئله، نحوه حضور بدن و نگاه زنانه در این اثر چند تصویری است. به این صورت که چه نسبتی میان عناصر تصویری این اثر و درواقع میان بدن و فرآیند نگاه زن جوان با دیگر عناصر تصویر وجود دارد و به چه میزان کنش نگاه زنانه در این اثر در پیوند با دیگر نشانه های تصویری برآمده از فرهنگ دیگری تعریف می شود و متمایز از نگاه قدرت نمای مردانه به تصویر کشیده شده است. نتیجه تحلیل حاکی از این است که تک چهره زن جوان در این اثر با تصاویر زن در آثار دیگر این دوره مفهوم متفاوتی را در برمی گیرد. پیوند میان عناصر درون تصویر با بدن زن، نشان گر نگاه مقتدر زن درباری در کشاکش این دوران و تحولات برخاسته از فرهنگ دیگری است و او در آستانه ورود به چنین معنایی، به تصویر کشیده می شود.
مطالعه تطبیقی پوشش خسرو و شیرین در متن منظوم نظامی گنجوی و نگاره های آن
حوزه های تخصصی:
در هر فرهنگ و تمدنی، یک هنر بنیادین وجود دارد که سایر هنرها بر اساس آن ایجاد می شوند. در ایران، شعر، نقش هنر بنیادین را در ایجاد سایر هنرها ایفا می کند. از میان هنرهای مختلف، نگارگری، ارتباط فراوانی با شعر دارد و در بین آثار نگارگری، نقش داستان های عاشقانه قابل توجه است و حکایت خسرو و شیرین یکی از مشهورترینِ این داستان ها بوده و توسط حکیم نظامی گنجوی گردآوری شده است. اشعار در منظومه خسرو و شیرین رمزگونه هستند؛ بنابراین نیاز است که به تفسیر دقیق آنها پرداخته شود. در این مقاله سعی بر آن بوده است که توصیفات مرتبط با پوشش شخصیت های اصلی داستان خسرو و شیرین از منظومه استخراج و به مقایسه آن با پوشش موجود در نگارگری های مرتبط بپردازد؛ در نهایت، با بهره گیری از یافته های پژوهش به پاسخ این سوال دست یابد که اثرپذیری نگارگری از شعر چگونه است؟ روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای بوده و جهت تدوین و تنظیم آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. بیان چگونگی جنسیت پارچه ها شامل پرند، پرنیان، دیبا، خز، خارا، حریر، قَصَب و زر از گزینه های مورد توجه در منظومه برای توصیف پوشش خسرو و شیرین است. زرد، قرمز، سیاه، ارغوانی و آسمان گون، برای رنگ انتخاب شده و برای طرح، از کلاه، قبا، کمربند، سَلَب، شقایق، سرآغوش، طراز، مِعجَر، مقنعه، حمایل، برقع، نقاب و همچنین برای زیور از انگشتر، گوشواره، خلخال، گردن بند، نقش دست، عنبرینه، دست بند، فرق بند و گیسوبند نام برده است. با بررسی 14 نگاره از سبک های طلایی نگارگری ایران، مشخص شد که تأثیرپذیری نگارگر از منظومه، بیشتر در رنگ پوشش خسرو و شیرین است.
کالا شدگی به مثابه خشونت علیه هنر (مطالعه موردی: تابلو فرش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نادیده گرفتن ارزش و جایگاه اثر هنری و تقلیل ارزش آن صرفاً به عامل انتقال هنجارها و ارزش های جامعه به عنوان یک کانال جامعه پذیری افراد، به منزله خشونت علیه هنر بوده و به مرور زمان باعث از بین رفتن اثر هنری و تبدیل آن به یک کالا می شود. هدف اصلی این تحقیق مطالعه مصادیق خشونت علیه هنر و پیامدهای آن است؛ در خشونت علیه هنر بحث کالایی شدن و استفاده ابزاری از هنر یا بحث سیطره بعد مادی هنر بر بعد معنوی آن قابل شناسایی است. در این پژوهش ضمن مطالعه موضوع خشونت علیه هنر، به مطالعه آسیب های ناشی از آن در زمینه کالای هنری تابلو فرش پرداخته شده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ دهی به این سوالات هستند که چه مواردی را می توان خشونت علیه هنر تلقی کرد؟ آیا در مورد تابلو فرش می توان ثابت کرد که خشونت علیه آن اتفاق می افتد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد در عصر حاضر خشونت علیه هنر در عرصه های مختلف رخ داده است. هنر برای لذت بردن و ارزش معنوی آن همواره مد نظر بوده و هنر برای هنر در طول سالیان مورد توجه واقع شده ولی امروزه در اثر برخورد مادی با آن ارزش هنر نادیده انگاشته شده و به نوعی مورد خشونت واقع شده است. ست کردن تابلو فرش ها با سایر لوازم منزل و داشتن دید سرمایه ای به آن و کالایی شدن آن از مصادیق خشونت علیه هنر است که منجر به تحولات معنادار در حوزه مصرف تابلو فرش شده است. به مرور بعد هنری در زمینه تابلو فرش کمرنگ شده و تقدم کالاشدگی بر جنبه فرهنگی تابلو فرش دیده می شود.
مطالعه ویژگی ها و ثبات رنگی نخ پشمی رنگرزی شده با برخی از مواد رنگزای زرد طبیعی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
51 - 63
حوزه های تخصصی:
مواد رنگزای طبیعی فراوانی مانند اسپرک، برگ مو، جاشیر، زرد چوبه، زعفران، سماق، پوست پیاز، اکالیپتوس، گلرنگ، گل بابونه، گل جعفری و بسیاری دیگر از گل های موجود در طبیعت وجود دارند که میتوان برای کسب رنگ زرد با درجات مختلف استفاده نمود. در این تحقیق از 10 رنگینه زرد طبیعی رایج در رنگرزی سنتی برای رنگرزی کلاف نخ پشمی استفاده شد. ابتدا، کلاف های نخ پشمی با سه غلظت مختلف از دندانه کلرید قلع (1، 2 و 3 درصد وزنی) به روش پیش دندانه عمل شد و بعد از آن با درصد های مختلف از ماده رنگزا (10%، 30% و 60%) در حضور اسید استیک رنگرزی شدند. طیف های انعکاسی نمونه های رنگرزی شده مورد بررسی و قدرت رنگی آنها محاسبه گردید. با توجه به قدرت رنگی نمونه های رنگرزی شده می توان بیان نمود که ماده رنگزای پوست پیاز و سماق به ترتیب دارای بیشترین و کمترین قدرت رنگی می باشند. نمونه کلاف نخ رنگرزی شده با ماده رنگزای زردچوبه نسبت به سایر نمونه ها دارای ثبات نوری کمتری می باشد.
تحلیل مضامین نقوش دیواری تکیه عباس آباد کاشان
حوزه های تخصصی:
نقاشی دیواری اماکن مذهبی یکی از شاخصه های هنر عامیانه مردمی است. در این بناها، هنرمند مضامین مذهبی را که بیشتر مربوط به وقایع تاسوعا و عاشورای حسینی هستند، در کنار نقش مایه های تزیینی چون گل و مرغ به طرز دلنوازی به منصه ظهور نشانده است. بخش جدایی ناپذیر از کالبد فیزیکی اغلب شهرها و روستاهای تاریخی ایران، به ویژه از دوران صفویه به بعد، بناهایی موسوم به تکیه و حسینیه است. در این پژوهش که روش کار آن، توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای و مشاهده میدانی است، نقاشی های دیواری یکی از این بناها به نام تکیه عباس آباد کاشان از اوایل دوران قاجار بررسی و تحلیل شده است. این بنا در حال حاضر در یکی از محلات شهر کاشان به نام محله «پشتِ مشهد » قرار گرفته است. در گذشته، سه دهانه طاق و چشمه آن دارای نقاشی های دیواری بوده که به علت احداث بلوار، یک چشمه و دهانه طاق آن تخریب شده است. بیش از نیمی از تصاویر از بین رفته و قسمتی هم که امروزه باقی مانده، به دلیل وضعیت بد نگهداری، در حال تخریب است و تشخیص چهره به واسطه وجود نام برخی از افراد در کنار چهره هایشان امکان پذیر است. نتایج تحقیق نشان داد که از طریق مشابهت های بصری می توان به مضامین خیر و شر پی برد و نقوش فقط جنبه تزیینی ندارند. عمده مضامینی که در این تکیه به تصویر کشیده شده، عبارت است از: گفت وگوی حضرت ابوالفضل(ع) با حر نامدار، جنگ شاهزاده علی اکبر(ع)، جنگ حضرت قاسم(ع) با پسران ازرق شامی، سلطان قیس. هنرمند نقاش نیز غالبا برای تصویرکردن روایات از لحاظ اهمیت موضوع، معیار خاصی مدنظر داشته به گونه ای که مضامین پر اهمیتتر را در نقاط مرکزی بنا کشیده است.
شیشه گری قبل از انقلاب صنعتی به روایت اسناد تصویری
حوزه های تخصصی:
مطالعه چگونگی شیوه های ساخت شیشه قبل از انقلاب صنعتی توسط آثار موجود که اغلب به دلیل حفاری های غیرقانونی چندان مورد استناد نیست، میسر نمی گردد. در حفاری های باستان شناسان نیز، با توجه به فرآیند نگهداری کوره های شیشه -که در طول زمان تخریب و مجدداً ساخته می شد- اطلاعات دقیقی در دست نیست. منابع تصویری جزء ارزنده ترین مستندات در خصوص مطالعات تاریخی به شمار می آید که در این پژوهش به بررسی شیوه های ساخت شیشه نظیر شیوه کار، کوره ها، چیدمان کارگاه، ابزار بر اساس مستندات تصویری پرداخته می شود. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال شکل گرفته است که شرایط حاکم بر کارگاه های شیشه گری قبل از انقلاب صنعتی بر اساس روش های ساخت و امکانات و نیروهای انسانی به چه صورت بوده است؟ در این پژوهش که از نوع پژوهش های تاریخی-تحلیلی است، از روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بر اساس منابع موجود بهره گرفته شده است. در نتایج حاصل از این پژوهش مشخص می شود که تصاویر موجود متعلق به قبل از انقلاب صنعتی حاوی اطلاعات ارزشمندی در خصوص نحوه چیدمان کارگاه های شیشه گری نظیر انواع کوره ها، شکل کوره ها، نحوه قرارگیری آن ها، سوخت به کاررفته، ابزار است. شیشه گر قبل از انقلاب صنعتی به صورت نشسته و انفرادی فعالیت ساخت شیشه را انجام می داد. درگذر زمان شیشه گری به صورت ایستاده و با ابزارها و قالب های متنوع و با استفاده از کوره های پیشرفته صورت گرفته است.
بررسی محتوای فیلم سینمایی «فرش ایرانی» از منظر جامعه شناسی هنر
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
5 - 22
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی هنر با نگاه بیرونی به آثار ، ابعاد مهمی از دنیای هنر را بر ما آشکار می سازد. در آثار سینمایی، بازتاب بسیاری از موضوعات فرهنگی و اجتماعی را می توان مورد مطالعه دقیق قرار داد. هدف این مقاله بررسی نحوه بازنمایی ابعاد جامعه شناختی فرش دستباف در فیلم "فرش ایران" است که در سال 1385 بصورت یک مجموعه 15 فیلم کوتاه توسط 15 تن از فیلمسازان برجسته ایرانی ساخته شده است. هدف اصلی تحقیق شناخت میزان و ترکیبی است که از ابعاد جامعه شناختی فرش دستباف ایرانی در فیلم « فرش ایرانی» به عنوان یک فیلم شاخص در این زمینه، بازتاب یافته است. نوع تحقیق توصیفی تحلیلی و روش تحلیل کیفی بوده است. شیوه جمع آوری اطلاعات، مشاهده فیلم ، کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی بوده است. نتایج به دست نشان داد که: ابعاد جامعه شناختی فرش دستباف، در فیلم بازتاب متناسبی نداشته است و فقط در چهارمورد از پانزده فیلم تمرکز خوبی بر این زمینه مشاهده شد. در مقابل ، توجه به زیبایی و اهمیت هویتی فرش دستباف و بعد فرهنگی آن در فیلم زیاد وجود دارد. در 4 فیلم با محوریت مسائل جامعه شناختی، در عین حال که به همه عناصر چهارگانه تولید، میانجی گری و توزیع توجه خوبی شده، توجه به حیطه تولید و میانجی گری بیشتر و توجه به حیطه توزیع و مصرف کمتر مشاهده شد که در مصرف نیز بیشتر توجه به مصرف جهانی مشاهده شد.