هنرهای صناعی اسلامی

هنرهای صناعی اسلامی

هنرهای صناعی اسلامی سال چهارم پاییز و زمستان 1398 شماره 2 (پیاپی 5)

مقالات

۱.

تحلیل نقوش خامک دوزی هرات از دیدگاه هندسه ی فرکتال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقوش هندسی خامک دوزی فرکتال لباس هرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۵۴۷
نقش و نقوش هندسی ترکیبی از ذهن معنوی و عرفانی انسانی است که هستی را زیبا می بیند و بینشش یک تمدن تاریخی را نقاشی می کند. نقوش هندسی بیان از داشته های ریتمیک و متعادل بشر است، زمانی که بشر می خواهد فراتر از حال تصور کند و جهان مملو از عشق را همسان بیافریند؛ تنها نقش ها که بن مایه های آثار هنری اند می توانند برای اثر هنری ابهت و والایی بخشد. در این مقاله تلاش شده تا در راستای خامک دوزی های هراتی با رویکرد هندسه فرکتال، مباحثی کنار هم چیده شده و تحلیل گردد تا باشد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مشخص شود. خامک دوزی نوعیتی از نقوش هندسی است که مزین کننده ی لباس های مردانه و زنانه ی مردمان افغانستان به ویژه هرات است و هندسه ی فرکتال یا برخال؛ اشکال هندسی نا اقلیدسی نامتعارف که مهم ترین ویژگی آن ها خود متشابهی آن هاست. پرسش عمده ِکه در این مقاله ذکر گردیده است عبارت از: چه رابطه ای میان نقوش خامک-دوزی های هرات و نقوش هندسه ی فرکتال وجود دارد؟ روش پژوهش در این مقاله تحلیلی و تطبیقی است و با استناد بر رویکرد هندسه فرکتالی برای جمع نمودن داده ها تلاش صورت گرفته است. جمع آوری مطالب در این نوشتار میدانی(مصاحبوی) و کتابخانه ای بوده است. بعد از به دست آوردن نتایج به دست آمده روشن شد؛ نقوش خامک دوزی هرات دارای شباهت ها و افتراقاتی با نقوش هندسه ی فرکتال می باشند لکن شباهت های آن به مراتب بیشتر از تفاوت های آن است، در کل می توان بیان نمود که این نقوش با داشتن ویژگی های همچون: تشکیل از راه تکرار، خود متشابهی، خاصیت بزرگ نمایی تا بی نهایت؛ جزء از اشکال هندسه -ی فرکتال محسوب می شود.
۲.

ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی رنگ آسمان روز و شب در نگاره های سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری ایرانی زیبایی شناسی سلطان محمد رنگ آسمان روز و شب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۱۱۶۹
نگارگری قدیم ایران، بخصوص تا ابتدای سده یازدهم هجری، نوعی تصویرسازی نسخ معتبر شعر و ادب فارسی بود. ارتباط محکم میان نگارگری و ادب فارسی موجب شکل گیری این پیش فرض شد که نگارگری به تأسی از تمثیلات ادب فارسی، آسمان روز را به رنگ های طلایی یا زرد یاقوتی و آسمان شب را به رنگ لاجوردی ترسیم کرده است. با این پیش فرض، بررسی نمودهای رنگی آسمان در نگارگری ایرانی و ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی آن، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت، اما به دلیل گستردگی کمّی آثار نگارگری ایرانی، پژوهش به شناخت این وجوه در آثار یکی از مهم ترین نگارگران تاریخ نگارگری ایرانی، یعنی سلطان محمد نقاش متمرکز گردید. از میان آثار منسوب به این هنرمند، تعداد هفده اثر متعلق به او تشخیص داده شده و همه این هفده اثر به عنوان نمونه های موردبررسی انتخاب گردید. با بررسی وضعیت رنگ آسمان در این نگاره ها و تطبیق رنگ ها با روایت داستان ها درباره روز یا شب بودن زمان وقوع اتفاقات، دورنگ طلایی و لاجوردی، رنگ های مورداستفاده برای آسمان های روز و شب تشخیص داده شد. همچنین در بیشتر نگاره ها، تبعیت کامل نگارگر از روایت متن یا تبعیت نگارگر از روح حاکم بر متن در تعیین روز یا شب بودن زمان وقوع داستان نگاره ها، امری ملموس تشخیص داده شد؛ اما در مواردی معدود، نگارگر کم توجه یا بی توجه به متن ادبی و متکی به تشخیص هنری یا زیباشناسی خود، مسیری متفاوت با این قواعد را پیموده است؛ مسیری که به دلیل عدم آگاهی ما از فضاهای منجر به خلق نگاره ها، در هاله ای از یک ابهام تاریخی باقی مانده است. به این ترتیب، پژوهش حاضر از طریق یک تحقیق توصیفی و تحلیلی و با یک رویکرد کمّی و کیفی به آثار سلطان محمد، ریشه های تعیین رنگ های طلایی و لاجوردی برای آسمان نگاره ها را در شعر و ادب فارسی تشخیص داد و معیارهای زیباشناسی این انتسابات را در تبعیت حداکثری از توصیفات متون ادبی و تبعیت حداقلی از ذوق شخصی نگارگر تشخیص داد.
۳.

مطالعه ی ارتباط «اساطیر ترکی- مغولی» با نقشِ«کوهِ» نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ (با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی فرهنگی شاهنامه ی بزرگ ایلخانی جامع التواریخ کوه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۱۱۰۱
در اکثر پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با نگارگری ایلخانی و به طور مشخص شاهنامه ی بزرگ و جامع التواریخ، روایت های وابسته به نگاره ها، به عنوان محور اصلی تحلیل در نظر گرفته شده است. این موضوع، درک دقیقِ نشانه های موجود در نگاره ها را با مشکل روبرو ساخته است. چراکه شاهنامه ی فردوسی به عنوان متن وابسته به گفتمان ایرانی و جامع التواریخ به عنوان متن مربوط به گفتمان ایلخانی با نسخه های مصور شاهنامه(دموت) و جامع التواریخ، یکی نیستند. درواقع شاهنامه ی مصور دموت و نسخه ی مصور جامع التواریخ ، متون هنری با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان «نگارگری ایلخانی» هستند. تحلیلِ نگاره های نسخ مصور، باید بر اساس سپهر نشانه ای «نگارگری ایلخانی» صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه و جامع التواریخ به عنوان «نه متن»را یا به صورت مستقیم و با سازوکار ترجمه ی بینانشانه ای و یا با عبور دادن از فیلتر فرهنگ ترکی- مغولی و از طریق ترجمه ی بینافرهنگی وارد «متنِ» تصویری خودکرده است. هدف از این پژوهش، مطالعه ی آن دسته از نشانه های مربوط به «کوه» در منتخبی از نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ است که با سازوکار ترجمه ی بینافرهنگی از سپهر نشانه ای ترکی- مغولی وارد سپهر نشانه ای نگارگری ایلخانی شده اند. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته ی پژوهش حاضر این است که «کوه» در نگاره های مذکور تحت تأثیر تحت تأثیر اساطیر و اعتقادات ترکی- مغولی قرار داشته و به عنوان پناهگاه ِقهرمانان، دربردارنده ی روحِ آفرینش گری، محل دفنِ بزرگان سیاسی و دینی ، مکان دسترسی به تنگری و گفتگو با او، محور ارتباطی و گذرگاه ورود به عالم دیگر (بالا) نمایان می گردد.
۴.

تحلیل تطبیقی نقش اسطوره ای لیلی در آثار نظامی و جامی و بازنمود آن در نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تیموری صفوی خمسه نظامی هفت اورنگ جامی لیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۱۳۲۱
شهرت داستان لیلی و مجنون و مثل شدن آن ها در عشق و عاشقی، درواقع از دولت سر شاعران ایرانی حاصل آمده است. نقاشی ایرانی با شعر و ادب فارسی الفت دیرینه دارد و به مرورزمان با حکمت کهن ایرانی و عرفان اسلامی درآمیخته است. در هر اثر تجسمی، هنرمند نحوه نگرش خود را به موضوعی خاص به تصویر می کشد و مجموعه پیام های تصویری باعث ایجاد ارتباط بصری می شود. نقش لیلی همواره در طول تاریخ هنر و ادب ایران به عنوان یکی از اسطوره های زنانه مطرح بوده است. ازجمله در آثار کمال الدین بهزاد، میر خلیل نقاش، مظفر علی تربتی و قاسم علی، به عنوان مفهومی مهم، سیما و سرشت خاصی دارد. هدف این پژوهش تحلیل بصری نقش لیلی و همخوانی متن و تصویر این شخصیت در نگاره های کتب خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی در دوره های تیموری و صفوی است. با تحلیل و بررسی نگاره های موجود در دوران مذکور به جایگاه لیلی در این کتب پرداخته شده و سپس با نگاهی تطبیقی به نقش لیلی و استخراج نقاط افتراق و اشتراک آن و همخوانی متن و تصویرسازی پرداخته شده و تلاش شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود که نخست ویژگی های تجسمی لیلی در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی در عصر تیموری و صفوی چیست؟ و همچنین انطباق متن و تصویر تا چه اندازه بوده است؟ در نگاره های عصر تیموری و صفوی لیلی زنی نجیب و افسونگر بارنگ پوستی روشن و دست های باریک و کشیده به تصویر کشیده شده که عمدتاً در مرکز توجه بوده ولی خودش به بیرون از تصویر نگاه می کرده است. در دوران مذکور با توجه به تعدد فرقه های عرفانی اغلب نقاشان برداشت شخصی خود را از متن به تصویر درآورده اند که درنتیجه در برخی موارد هنرمند تعهد کمی به متن توصیفی داشته است.
۵.

سیر تحول در طراحی و ساخت صندوق قبرهای چوبی قرن 9 هجری قمری مرعشیان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صندوق قبر چوبی مرعشیان کنده کاری چوب کتیبه های چوبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۷۲۴
حکومت محلی مرعشیان (مرعشیه) که شیعه مذهب بودند از سال 760 الی 906 هجری قمری در خطه تبرستان (مازندران کنونی) حکمرانی کردند. در این دوره ساخت بقاع آرامگاهی سادات، امامزادگان و بزرگان مرعشی رونق می گیرد که اغلب آن ها دارای مصنوعات چوبی نظیر صندوق قبر چوبی به جای ضریح های فلزی امروزی بوده اند. در حال حاضر تعداد کثیری از این آثار به دلایل مختلفی از بین رفته و یا مورد سرقت قرارگرفته است، که ضرورت پرداختن به آن ها را دوچندان می نمایاند. این صندوق ها اغلب دارای تزئینات به همراه کتیبه هستند. به نظر نحوه تزیین و نقوش به کار گرفته شده بر روی آن ها به تناوب متفاوت از یکدیگر هستند. بر این مبنا پرسش اصلی تحقیق بدین گونه قابل طرح است که، چه سیر تحولی درزمینه تزئینات، ساخت و کتیبه نگاری بر روی صندوق قبور چوبی قرن 9 هجری قمری در مازندران مشاهده می شود؟ در این راستا هدف اصلی، بررسی روند تغییر و تحولات در ساخت صندوق قبور چوبی قرن 9 هجری قمری مازندران با تکیه بر مؤلفه هایی نظیر: تکنیک های تزیین، نوع قاب بندی، ترکیب بندی ها، نقوش و کتیبه ها است. بر مبنای دسترسی و تاریخ دار بودن صندوق قبر، تعداد 15 نمونه از شهرهای مختلف استان به عنوان جامعه آماری تحقیق، مدنظر است. نتیجتاً، به نظر می رسد رواج مذهب تشیع توسط مرعشیان و پاسداشت آن ها از چهره های مذهبی و سیاسی در قالب ساخت برج مقبره را می توان از اصلی ترین دلایل تعدد صندوق قبرهای چوبی باشد. مجموعاً در تمامی موارد بررسی شده از قبیل: ابعاد و فرم کلی، قاب بندی ها، ترکیب و نوع ترسیم نقوش گیاهی و هندسی، ساختار کتیبه ها همچنین مواردی تکنیکالی همچون روسازی، بافت زمینه و نقاشی روی چوب، شاهد یک سیر رو به رشد و صعودی هستیم به نوعی که در نمونه های متأخر آثار در تمامی موارد نجاران به بلوغ و کمال قابل توجهی در ساخت و تزئین صندوق قبور چوبی دست یافتند.
۶.

مشخصه های عمومی نقوش هندسی و گره چینی سقف کاخ-قلعه های قاجار استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گره چینی نقوش هندسی کاخ-قلعه سقف چهار محال و بختیاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۵ تعداد دانلود : ۴۲۶
نقوش هندسی و گره چینی از گونه های رایج در تزئینات هنرهای اسلامی است. کمال و بالندگی هنر گره چینی و استفاده از نقوش هندسی در تزئینات ایرانی اسلامی، متعلق به دوره ی سلجوقی است. تا دوره ی قاجار تزئینات هندسی و گره چینی فراز وفرودهای بسیاری داشته و در این دوره ی هنری با ورود فرنگی مآبی، فرهنگ تصویری-تزئینی ایران دستخوش تغییرات بسیاری گردید. هنر و معماری قاجار مآثر زیادی هرچند نه در حد و اندازه ی نمونه های شاخص ادوار پیشین حکومتی از خود در سرزمین ایران به جای گذاشته است. از درخشان ترین نمونه های معماری قاجار در استان چهارمحال و بختیاری کاخ-قلعه های چالشتر، جونقان و دزک است. که در زیر طاق آن ها نمونه هایی زیبا از گره چینی با نقوش هندسی و مصالح چوب، فلز و آینه وجود دارد. در این مقاله به شیوه ی توصیفی و تحلیل بصری و ترسیمی نقوش و عمدتاً به روش میدانی مختصات عمومی این نقش های هندسی در گره ها از حیث تنوع نقوش؛ مواد و مصالح به کاررفته و سطوح و عرصه های پوشش داده شده و محل قرارگیری آن و نیز ارتباط با سایر تزئینات بنا کاویده می شود. با توجه به حاکمیت فرهنگ تصویری قاجار و کلیت هنر و معماری عصر قجری در نمونه های اخیر عمدتاً از این شیوه متأثرند. ضمن آن که تأثیرات محلی بر این نمونه ها قابل پیگیری و مشاهده است. در نمونه های اخیر به طور چشمگیری نقوش و تزئینات در سقف داخلی بنا پیچیده تر و ظریف تر از نقوش سقف ایوان ها مشاهده گردید که دلایلی ازجمله حفظ و حراست از تزئینات در فضاهای بسته نسبت به فضاهای باز دلیل عمده ی آن است.
۷.

رویکرد تاریخی به نقش مایه اسب در سفالینه های سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلجوقی اسب سفال مکان ترکیب بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۵ تعداد دانلود : ۹۵۶
اسب در هنر ایران، نمادی خورشیدی از درخشش معنوی رستاخیز و زندگی است و مسلمانان آن را به سعادت و خوشی ربط می دهند. با پیشرفت سفالگری در دوران سلجوقی و با نگاهی گذرا به سفالینه های برجای مانده از این دوره نقش مایه اسب به وفور و در قالب صحنه هایی از قبیل سوارکاری، شکار، جنگ و مضامین ادبی به تصویر درآمده است. آنچه در این پژوهش موردمطالعه قرارگرفته است، حضور نقش اسب، به عنوان یکی از نقوش اصلی سلجوقی در این سفالینه ها است. شناسایی عوامل تعیین کننده استفاده از نقش مایه اسب و پاسخ به سؤالات مهمی چون: نقش مایه اسب در سفالینه های سلجوقی چگونه کارشده است؟ نقش مایه اسب در این دوره، با چه مضامینی ترکیب شده است؟ بدیهی است که می تواند ما را با نحوه زندگی و هنر مردم آن دوره یاری کند. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانه ای) بوده است. این تحقیق باهدف مطالعه دقیق بر روی نقش مایه اسب به ریشه یابی این نقش و موارد استفاده آن در هنر سفالگری آن دوره پرداخته است . نتایج حاصل از تحقیق فوق، نشانگر آن است که هنرمند سلجوقی با تکیه بر آثار دوره های پیشین، سعی در نمایش نقش مایه های مختلف، بخصوص نقش اسب را داشته است. این نقش مایه در قالب مضامین متعدد و با ترکیب بندی های گوناگون در بستر سفالینه ها سامان یافته و این نشانگر اهمیت و ارزش این نقش مایه، در دوره سلجوقی است.
۸.

نگاه زنانه در پیوند با عناصر تصویری در "طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشی قاجار تک چهره نگاه زنانه بدن نشانه شناسی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۶۷۴
نقاشی قاجار در آستانه عبور از سنت های پیشین، نقاشی ایران را تحت تأثیر فرهنگ تصویری تازه ای قرار می دهد. بانفوذ فرهنگ و هنر غرب به مثابه فرهنگ دیگری، موضوعات نقاشی تغییر پیداکرده و تک چهره و تک پیکره اهمیتی ویژه می یابند. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تک چهره ای از یک زن قاجار و نگاه زنانه به عنوان بخشی از عملکرد بدن با استفاده از نشانه شناسی فرهنگی است. تصویری که چند ژانر نقاشی را در خود جای داده است و از این منظر اثری ویژه محسوب می شود. ازاین رو نمونه مطالعاتی، اثری با عنوان " طوطی با ظرف میوه و تک چهره زن" متعلق به نقاشی دوره نخست قاجار است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و بر مبنای تغییرات اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته در این دوره؛ مسئله، نحوه حضور بدن و نگاه زنانه در این اثر چند تصویری است. به این صورت که چه نسبتی میان عناصر تصویری این اثر و درواقع میان بدن و فرآیند نگاه زن جوان با دیگر عناصر تصویر وجود دارد و به چه میزان کنش نگاه زنانه در این اثر در پیوند با دیگر نشانه های تصویری برآمده از فرهنگ دیگری تعریف می شود و متمایز از نگاه قدرت نمای مردانه به تصویر کشیده شده است. نتیجه تحلیل حاکی از این است که تک چهره زن جوان در این اثر با تصاویر زن در آثار دیگر این دوره مفهوم متفاوتی را در برمی گیرد. پیوند میان عناصر درون تصویر با بدن زن، نشان گر نگاه مقتدر زن درباری در کشاکش این دوران و تحولات برخاسته از فرهنگ دیگری است و او در آستانه ورود به چنین معنایی، به تصویر کشیده می شود.
۹.

مطالعه شمایل شناختی نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شمایل شمایل شناسی نگارگری سلطان محمد دیوان حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۷ تعداد دانلود : ۵۳۹
نگاره ی « مستی لاهوتی و ناسوتی»، مربوط به برگی از دیوان حافظ سام میرزا ، اثر سلطان محمد نقاش، نگارگر مکتب تبریز صفوی، ازنظر آفرینش فضایی عرفانی، نمادین و نمایشی و نیز جاذبه های تجسمی، یکی از نمونه های غنی از شمایل های تصویری به شمار می رود. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و با گردآوری تصاویر و اطلاعات به روش کتابخانه ای، نگاره ی یادشده را مورد تحلیل شمایل شناسانه قرار داده است. هدف از این پژوهش آن است که با رویکردی تاریخی و معناشناختی از شعر حافظ و نیز سیاق هنری سلطان محمّد، سعی در رمزگشایی از مفاهیم عرفانی و روایی مستتر در این نگاره، متأثّر از متن اصلی داشته باشد. پرسش بنیادین پژوهش عبارت است از: « چه مفاهیم حکمی، عرفانی، تغزّلی و اساطیری در پس روابط میان شمایل ها و فضای تجسّمی حاکم بر نگاره حکم فرماست؟ » پیشینه های پژوهشی در رابطه با زندگی حافظ و نیز معنا پردازی و سبک شناسی غزلیات او و همچنین تاریخ نگارگری مکتب ترکمانان و تبریز صفوی و شیوه ی نقاشی سلطان محمّد نقاش، که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده، به عنوان منابع پژوهشی موردمطالعه قرارگرفته و نتیجه ی حاصل آنکه شیوه ی اغراق آمیز و طنزآلود سلطان محمّد در ترسیم شمایل ها با جهان بینی رندانه ی حافظ منطبق بوده و همچنین تقسیم بندی نگاره به سه ساحت مشخّص از پایین به بالا و در نظرگیری شمایل های متناسب با هر یک، با دیدگاه تفکیکی عرفانی مبنی بر ساحت های سه گانه ی ناسوت، ملکوت و لاهوت تناسب دارد.
۱۰.

مطالعه تطبیقی ساختار بصری نگاره "آوردن سر ایرج نزد فریدون" در مکاتب دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگاره آوردن سر ایرج برای فریدون مکاتب صفوی ساختار بصری نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۳۸۳
نگاره هایی با موضوع ادبیات فارسی و به ویژه داستان های شاهنامه فردوسی از مهم ترین آثار تصویری با مضمون حماسی در تاریخ نگارگری ایران می باشند. نگارگری ایرانی همانند شعر و ادبیات فارسی سنت ها و قوانین خاص خود را داراست، به طوری که نگارگر در تصویرسازی آثار ادبی بیش از آنکه به متن وفادار باشد، قوانین، ویژگی ها و سنت های خاص نگارگری دوره خود را در نظر می گیرد. پژوهش حاضر با عنوان" مطالعه تطبیقی ساختار بصری نگاره " آوردن سر ایرج نزد فریدون" در مکاتب دوره صفوی" نگاهی دارد به بررسی مضامین تصویری و عناصر بصری و ترکیب بندی نگاره هایی با موضوع مشترک" آوردن سر ایرج نزد فریدون" که در دوره صفوی در کارگاه های تبریز، شیراز، قزوین و اصفهان تصویر شده اند. بر این اساس پس از جستجوی 34 نگاره با موضوع یادشده، با در نظر گرفتن تاریخ و مشخصات نگاره ها تعداد11 عدد از آن ها مربوط به دوران صفوی تشخیص داده شده. نظر به موجود نبودن همه نگاره ها، جامعه آماری به 7 نگاره از مکاتب مختلف دوره صفوی محدود شد. نگاره ها به ترتیب دوره زمانی و به لحاظ عناصر تصویری(مضمون و موضوع) در سه وجه واقعی، بیانی و نمادین توصیف و از منظر تمهیدات تجسمی شامل عناصر بصری(خط، رنگ، بافت) و ترکیب بندی(مارپیچ طلایی، مربع شاخص، مستطیل طلایی و خطوط رهنمون گر) مورد تحلیل قرار گرفت. این پژوهش بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مشاهده آثار به شناسایی وجوه تفاوت و شباهت بین نگاره ها پرداخته است. در نگاره های ذکرشده به دلیل داشتن موضوع مشترک، مضامین تصویری واحدی بکار گرفته شده است؛ اما به لحاظ تمهیدات تجسمی از ویژگی های ساختاری کارگاه هنری زمان خود پیروی نموده اند. یافته ها نشان می دهد گرچه نگاره های مکاتب گوناگون دوره صفوی ویژگی های متفاوتی دارند، اما در ساختار بصری متأثر از یکدیگر بوده و هر کارگاه متناسب با میزان دسترسی به نسخه های قبل، از آن ها تأثیر پذیرفته است. این تأثیر منجر به کم شدن ارتباط نگاره با متن اصلی شاهنامه شده است.
۱۱.

معرفی و طبقه بندیِ سفالینه های دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدنه های جسمی لعاب های قلیایی زیرلعابی زرین فام مینایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳۳ تعداد دانلود : ۱۹۳۱
هنر دوره سلجوقی از درخشان ترین و برجسته ترین دوره های تاریخ هنر ایران است و پیشرفت قابل توجهی در همه هنرها ازجمله سفالینه های این دوره رخ داده است. استفاده از بدنه های جدید دست ساز به نام بدنه های جسمی و لعاب های قلیایی منجر به هماهنگی و یکدستی ترکیب بدنه و لعاب گردید که این امر خود به گسترش تکنیک های تزیینی و توانایی های فنی سفال گران ایرانی کمک کرد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه و طبقه بندی سفالینه های این دوره پرداخته و ضمن بررسی فناوری های به کاررفته در سفالینه های این دوره، ازجمله فناوری ساخت بدنه های جدید، انواع ظروف این دوره را معرفی می نماید. ظروف سفید با انواع تزیینات؛ ظروف رنگی با لعاب تک رنگ در طیف های مختلف آبی، فیروزه ای، زرد، قهوه ای، بنفش و ارغوانی؛ ظروف سایه نما ؛ ظروف زیرلعابی که با نقاشی در زیر لعاب رنگی و بی رنگ انجام می شد و اوج آن را می توان در این دوره مشاهده نمود؛ زرین فام ها در سه سبک درشت نقش، ریزنقش و کاشان؛ و مینایی ها (رولعابی) که با تکنیک نقاشی روی لعاب انجام می گرفت، مهم ترین تولیدات سفالینه های این دوره را شکل می دهند.
۱۲.

بررسی اصول صفحه آرایی حاکم بر ترکیب بندی در صفحه های سرآغاز و سرلوح نسخ خطی ایران(سلجوقی تا پایان صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صفحه آرایی نسخ خطی کتاب آرایی ترکیب بندی سرآغاز سرلوح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۷ تعداد دانلود : ۷۵۲
نگارگری ایرانی همیشه در قالب نسخ خطی به ظهور رسیده است. نسخ خطی بستری بوده برای ارائه آثار هنرمندان، هماهنگی و ارتباط میان نوشته و نگاره با فضاهای خالی. این یعنی اینکه رسیدن به صفحه آرایی زیبا و متعادل مورد توجه هنرمندان بوده است. هنر کتاب سازی در ایران دارای سبک ها و روشهای مدون بوده و ترتیب ویژهای در تهیه نسخه های خطی رعایت شده است. هر نسخه مجموعه ای از صفحه ها و بخش های مختلف را شامل میشد که هرکدام نه تنها کاربرد ویژه داشتند بلکه در تزیین و آرایه سازی آنها نیز از اسلوب متفاوت و ویژه آن صفحه ها تبعیت می شد. صفحه های سرآغاز و سرلوح در بسیاری از نسخه ها، به شدت مورد توجه بوده و در تزیین و آرایه سازی آنها اهتمام زیادی شده است. دراین پژوهش از شیوه مطالعه اسنادی و شیوه تحلیل محتوا جهت بررسی الگوهای صفحه آرایی در نسخ مورد مطالعه استفاده شده است. هر نسخه خطی در ایران دارای بخش های مختلفی است که عبارتنداز صفحه های متن، صفحه های متن و نگاره، صفحه های نگاره، صفحه فهرست، صفحه بدرقه، صفحه سرلوح، صفحه آغازین. هریک از این بخش ها به تنهایی و یا در ارتباط با سایر بخش ها دارای روش های بصری مشخص در چیدمان عناصر و کنار هم قرارگیری اجزا و بخش های مختلف هستد. اصول ترکیب بندی صفحه در هر گروه از دسته های ذکر شده مشخصا در طول زمان و تحت تاثیر اصل هنری زمانه تغییرات متنوعی داشته است. مساله اصلی پژوهش کشف روشها و شیوههای بصری حاکم بر صفحه آرایی این بخش از نسخه های خطی و شناخت روند تغییر این اصول است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فرم ترکیب بندی صفحه های سرلوح تحت تاثیر صفحه سرآغاز بوده و شکل گیری آنها را می توان وابسته به صفحه سرآغاز دانست.