فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار ادبی جهان گویای این مطلب است که بخشی از این آثار، افزون بر ثبت وقایع گذشته، توصیه ها و اعتراضات به حاکمان وقت را در قالب شعر، حکایت و طنز بیان کرده اند، بگونه ای که از آن ها می توان به عنوان معیار و محکی برای مکتوبات تاریخی که در همان زمان توسط مورخان حرفه ای برای ما باقی مانده است، بهره برد. بدین سان، شاید بتوان ادبیات را زبان دوم تاریخ نامید که با بلاغت و شیوایی هنری خویش، جذابیت خاصی به این سبک از تاریخ نگاری می دهد. از آن جا که ادبیات به واسطه خصلت ذاتی نهفته در خویش، آمیخته با احساس و تخیل است، گاهی تخیلات شاعر با واقعیت در هم می آمیزد و خطاهایی نیز به دنبال خود می آورد. با وجود این، نقش این عنصر هنری آن قدر پررنگ است که تخیلات نیز بیانگر آن چیزی است که باید در زمان شاعر باشد، ولی به علل گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ممکن است واقعیت رنگ باخته و بدین سان، شاعر یا داستان نویس آن را به صورت امری تخیلی آرزو می کند. ظهور و تکوین تاریخ نگاری فارسی پس از اسلام به میزان زیادی مدیون ادیبان یا دبیران بود که در این نوشتار از آن ها با عنوان دبیر -مورخ یا ادیب- مورخ یاد شده است. این پژوهش با بهره گیری از شیوه پژوهش تاریخی با رویکرد تحلیلی-توصیفی و با استناد به منابع ادبی و تاریخی در پی آن است تا نقش دبیران را در شکل گیری تاریخ نگاری فارسی و پیامدهای پیوند تاریخ و ادبیات در دوران پیشامدرن در ایران مورد بررسی قراردهد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های جریان تاریخ نگاری چپ (کمونیستی) ایرانی در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی 1357ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مؤلفه و شاخص های اصلیِ جریان تاریخ نگاری چپ (کمونیستی) ایرانی در اولین دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1357ش است. در پاسخ به این سؤال که جریان تاریخ نگاری چپ (کمونیستی)، دارای چه مؤلفه ها و مشخصه هایی در این دوران بوده است. فرضیه این پژوهش این است که جریان تاریخ نگاری چپ در دهه شصت شمسی به عنوان یکی از پرکارترین دوره ها در ادوار تاریخ نگاری این جریان با تأثیر از فضای انقلابی آن زمان، دارای مؤلفه و مشخصه های خاصی بوده است. با این توضیح که برخی از این مؤلفه ها در تمامی ادوار تاریخ نگاری این جریان مطرح بوده است؛ ولی برخی دیگر متأثر از انقلاب اسلامی 1357ش و فضای انقلابی در اولین دهه پس از انقلاب نمود یافته اند. روش/رویکرد پژوهش:روش پژوهش حاضر به شکل توصیفی– تحلیلی با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. یافته ها و نتایج:یافته های این پژوهش نشان می دهد که دهه شصت شمسی به دلیل فضای باز انقلابی -به ویژه در اوایل این دهه- در ادوار تاریخ نگاری جریان چپ یک نقطه عطف است. تولید آثار قلمی فراوان مورخان و نویسندگان چپ در قالب خاطره نگاری و کتاب های تاریخی خود، منجر به ایجاد مؤلفه ها و مشخصه های خاص این جریان تاریخ نگاری در این دوران شده است این امر در جای خود می تواند نظم بهتری به مهم ترین ویژگی های این نوع تاریخ نگاری بدهد و خصیصه های این نگرش تاریخی را نمایان سازد. ازجمله مؤلفه هایی که در این پژوهش بررسی خواهد شد و می توان آن ها را مهم ترین مشخصه تاریخ نگاری چپ (کمونیستی) در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی نامید، عبارتند از: نگاه ایدئولوژیک، اغراق گویی و بزرگنمایی، تولید واژگان و مفاهیم جدید، پیشینه سازی طولانی، شوروی دوستی، وابستگی عقیدتی و سیاسی به کمونیست جهانی، تهمت و افترا به مخالفان خود، تضاد و تناقض، نپذیرفتن مسئولیت درباره رویدادهای گذشته و مبارزه با امپریالیسم.
بینش و روش در تاریخ نگاری و تاریخ نگری حمدالله مستوفی قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمدالله مستوفی قزوینی از مورخان و رجال دیوانی عصر ایلخانان بوده که با اثرپذیری از پیشینیان و نیز تأثر از روزگار خود، به نگارش آثاری در حوزه های تاریخ، شعر و جغرافیا روی آورده است. بینش مستوفی، ترکیبی از عقل گرایی و مشیت باوری، و روش او نیز متأثر از معرفت شناسی اش به تاریخ، آمیزه ای از شیوه انتقادی و روایی با ساده نویسی و تکیه بر استناد هاست. در پژوهش حاضر، فرض بر آن است که مستوفی به عنوان مسلمانی متدین بر خلاف بسیاری از مورخان معاصر و قبل از خودش، ضمن اثرپذیری از نگاه سنتی، مؤلفه های نقد و سنجش روایات و نگاه منطقی را در آثار خود منعکس کرده است. هدف از مقاله پیشِ روی، آن است که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، رابطه میان بینش مستوفی با سبک تاریخ نگاری و تاریخ نگری او روشن و به این پرسش، پاسخ داده شود که بینش تاریخی مستوفی بر تاریخ نگاری او چه اثری گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهند نظام فکری این مورخ دیوانی، مبتنی بر دو رویکرد روایی و انتقادی، و نگاه مشیت باورانه بوده و او ضمن سلطنت گرایی و دفاع از ایلخانان ایرانی، اطلاعات فراوانی را درباره اوضاع نابسامان سیاسی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران مغولان و ایلخانان ثبت کرده است.
تاریخ سلاطین هورامان تداوم یا تحول تاریخ نگاری محلی در کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالت کردستان، مقارن دورة قاجار،در زمینة تألیف تاریخ های محلی حیات بالنده ای داشته است. تواریخ محلی تواریخی هستند که گرایش های زیست بوم نگاری پررنگی دارند. این تاریخ ها، به دلیل نگاه مورخان از پایین به بالا، محتوایی متنوع دارند؛ لذا در بررسی تاریخ اجتماعی حائز اهمیت هستند.یکی از مهم ترین نمونه های این تواریخ، تاریخ سلاطین هوراماناست. این کتاب، در عهد مظفری، با محوریت سلسله سلاطین هورامان و در منطقة هورامان کردستان نگارش یافته است. خاندان سلاطین هورامان، از امرای حاکم بر بلوک هورامان،از بلوکات تابع ایالت کردستان ایران به مرکزیت سنندج بودند که تاسال 1284ق. خاندان کرد اردلان بر این ایالت حکومت می کردند. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان آثار عرضه شده در کردستان، از صدر قاجار تا پایان عهد مظفری، به جز کتاب تحفة ناصریاز میرزا شکرالله سنندجی، که برخی دیدگاه های نوین نسبت به تاریخ نویسی داشته است، بقیة تواریخ از جمله تاریخ سلاطین هورامانبه سبک و سیاق مورخان سنّتی نگارش یافته است.
بررسی اندیشه های تاریخی - سیاسی مورخان عصر غزنوی با تکیه بر عتبی، بیهقی، گردیزی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی و تبیین اندیشه های تاریخی – سیاسی سه مورخ معاصر عصر غزنوی است. تحقیق با نگرشی معناکاوانه انگیزه ها، نیات و افکار سه مورخ را در تألیف آثارشان تبیین می کند. در نبود اندیشه گرانی مانند خواجه نظام الملک، باید دبیر- مورخانی همچون عتبی، گردیزی و بیهقی را اندیشه گر و آثار آنان را منابع سیاسی سلطنت واقعاً موجود در دوره ی غزنوی دانست. گردیزی در بیان رویداد های تاریخی خون سرد و از جهت گیری های ارزشی و عاطفی در مورد حاکمان پیشین و سلاطین وقت عاری است. اما آثار بیهقی و عتبی "" برای کسی "" است. هدف این دو جاودان ساختن شکوه و جلال خاندان ترک تبار غزنوی است. عتبی با نوشتن تاریخ به زبان عربی درصدد تبلیغ اقدامات محمود غزنوی در سرزمین های عربی زبان خلافت است و بیهقی تاریخ و زبان فارسی را برای مشروعیت بخشیدن به خاندان گمنام غلامان ترک سامانی به کار می گیرد. به عکس آن دو گردیزی کهن ترین تاریخ مستقل زبان فارسی را پی می ریزد تا تاریخ و هویت ایرانی را در عرصه تاریخ و در کنار تاریخ بیگانگان حاکم بر ایران زنده نگهدارد و تداوم بخشد.
نمودهای ناسیونالیسم در کتاب های درسی
حوزه های تخصصی:
بی تردید، نظام آموزشی، یکی از مهم ترین پایه های هر جامعه به شمار می آید، که ضمن اثرگذاری بر دیگر نظام های اجتماعی، از آن ها نیز تأثیر می پذیرد.دولت پهلوی اول با هدف مدرن سازی کشور، از جمله این عرصه را مورد توجه خود قرار داد.از آنجا که هر نظام سیاسی دارای شاخصه هایی است، یکی از اصلی ترین شاخصه های عصر پهلوی اول ملی گرایی(ناسیونالیسم) بود، که در این دوره در شکل میهن دوستی، شاه پرستی، توجه به نژاد آریا و گذشته گرایی با تکیه بر دوران باستان بروز یافت.در این عصر میهن دوستی در پیوند نزدیک با مولفه های شاه پرستی و باستان گرایی قرار گرفت و در بخش های مختلف اجتماع آن دوره از جمله نظام آموزشی و به ویژه در تدوین کتاب های درسی تاثیر گذاشت. این مقاله تبلور پدیده ناسیونالیسم در کتاب های درسی تاریخ را با تکیه بر مقطع ابتدایی مبنای پژوهش قرار داده است و به این سؤال پرداخته است که پدیده ناسیونالیسم در این دوره چه تأثیری بر محتوای کتاب های درسی تاریخ گذاشت.پرسشی که پاسخ آن در «باستان گرایی»، «میهن دوستی» و «شاه پرستی» به مثابه مظاهر ناسیونالیسم در متون درسی تاریخ جستجو شده است.
فرایند تاریخی روش شناسی تاریخ نگاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله ی روش ارتباط تنگاتنگی با نوع نگرش معرفتی به موضوع یک علمدارد؛همچنان که روش شناسی یا شناخت روش های یک علم هم مسئله ای است که ویژگی ها، و اصول و مبانی آن را باید از نوع نگاه نسبت به موضوع آن علم و معرفت شناسی مربوط به آن جست. بر همین اساس، در پژوهش حاضر وضعیت وفرایند تاریخی و جایگاه مقوله ی روش یا روش های رایج در تاریخ نگاری اسلامی درارتباط با نوع نگاه معرفتی مورخان مسلمان به موضوع و مسائل علم تاریخ بررسی شده است.هرچند برخی مورخان مسلمان متناسب با شرایط شکل گیری و گسترش جریان تاریخ نگاری اسلامی، به شکلی متناوب و البته همراه با گسست های بلندمدت و دامنه دار نوآوری های بسیاری را در عرصه ی روش شناسی داشته اند، جز مواردی محدود و استثنایی، به دلیل آنکهتاریخ نزد اکثر مورخان مسلمان به عنوان علم شناخت جامعه مطرح نشد، درنتیجه روش های رایج در آن هم معطوفبه شناخت واقعیات اجتماعی در بستر تاریخی نشد؛ زیرابه دلیل حاکم بودن و فراگیری نگاه معرفتی خبری بهموضوع و مسائل علم تاریخ و تلقی از تاریخ به عنوان معرفتی روایی و خبرمحور، مسئله ای مانند واقعیت تاریخی و ویژگی های چنین مقوله ای در محل اندیشه ی جدی مورخان مسلمان قرار نگرفته و درنتیجه روش یا روش های معطوف به شناخت چنین قضیه ای هم چندان جایگاهی نیافته است. درمقابل، آنچه به عنوان موضوع و مسئله ی محوری فعالیت تاریخ نگاری باقی ماند، خبر و روایت تاریخی بود و به سبب چنین نگرش معرفتی، روش های رایج هم بیشتر معطوف به چگونگی ضبط و ثبت خبر تاریخی شد.
نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» در زمینة تاریخ تشیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«البدایه و النهایه» کتابی مشهور در زمینه تاریخ اسلام است که توسط ابن کثیر دمشقی (701 774ق) تألیف شده است. او به سبب تأثیرپذیری از شرایط زمانی، مکانی و به ویژه استادانی مانند ابن تیمیه، مواضعی ضدشیعی دارد. این پژوهش درصدد نقد تاریخ نگاری ابن کثیر در زمینة تشیع در کتاب مذکور، از طریق بررسی کلی روش ها و رویکردهای نگارنده است. متن پیش رو در قالب نقد سندی، محتوایی، و روشی تاریخ نگاری مؤلف، سامان یافته است. مهم ترین نقدها عبارتند از: تناقض های درونی؛ مخالفت با قرآن، سنت، و تاریخ؛ «گزینش و حذف»، «پذیرش و رد» متعصبانه. در تحلیل کلی، این نتیجه به دست می آید که مؤلف، از یک سو، با هدف توجیه اعتقادات مذهبی خاص خود، و از سوی دیگر، به سبب گرایش های ضدشیعی خود، هرگاه گزارشی تاریخی را با بینش ها و گرایش هایش ناهمخوان یافته حذف، رد، تحریف، و یا توجیه کرده است.
نسبت علم و سیاست در طریقت های عرفانی عصر زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران زندیه شامل حوادث بسیار مهمی در ارتباط با عرفان و تصوف و حضور آن در جامعه ی ایران است.با فروپاشی حکومت نادری و پدیدار شدن مبارزه ی فراگیر بر سر قدرت میان مدعیان، کشور عرصه ی هرج ومرج و ناامنی گسترده شد. اگرچه این امر آثار مخرب بر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور داشت، تأثیر آن در بخش عرفان وتصوف بسیار زیاد بود؛ زیرا صوفیان نیز مانند سایر مدعیان کوشیدند تا دوباره قدرت ازدست رفته شان را به دست آورند؛ به این ترتیب عرفان نیزواردمرحله ی جدیدی ازحیات خود شد. در این دوران،دو سلسله ی مهم نعمت اللهیه و ذهبیه رشد و گسترش یافت. به ویژه با مهاجرت و بازگشت معصوم علیشاه دکنی از هند به ایران که در شیراز و اصفهان حضور یافت، سلسله ی نعمت اللهیه از رونق و قدرت زیادی برخوردار شد. اما همین استقبال و گرایش مردم به آن ها، موجبات ترس نهاد دین و دولت را فراهم کرد و ناگزیر از برخورد با این جریان شدند.برخلاف سلسله ی نعمت اللهیه، بزرگان سلسله ی ذهبیه به دلیل ارتباط با فقهای شیعه و همچنین شیوه ی طریقتی خویش که به شریعت عنایت خاصی داشتند، موجب شدند تاطریقه ی فکری آنان بسیار کمتر از فرق دیگر تصوف مورد مخالفت متشرعان قرار گیرد.
دراین مقاله، به چگونگی حضوراین دوفرقه ی صوفیه درتحولات تاریخی پس ازسقوط صفویه، نحوه ی تعامل حاکمیت سیاسی بااین دو فرقه، بررسی فعالیت آنان درعصر زندیه و درنهایت بررسی گرایش های عرفانی علما، فلاسفه و فقهای این دوره پرداخته می شود.
جایگاه و اهمیت تاریخ نویسی خاوری در تاریخ نویسی صدر قاجار
حوزه های تخصصی:
در فاصله تأسیس دولت قاجار تا پایان سلطنت فتحعلی شاه (صدر قاجار) وقایع نگاران و مورّخان زیادی ظهور کرد. آن ها تاریخ هایی با ارزش های متفاوت نوشتند و تاریخ نویسی در این دوره را از حیث کمّی و در پاره ای موارد از حیث کیفی به توسعه و ترقّی نسبی رساندند. میرزا فضل الله خاوری شیرازی، در سال آخر سلطنت فتحعلی شاه آخرین اثر در تاریخ نویسی صدر قاجار را با نام تاریخ ذوالقرنین نوشت. سبک و رویه خاوری در نوشتن تاریخ ذوالقرنین، اثر او را در میان تواریخ صدر قاجار که بیشتر آن ها در ردیف تاریخ نویسی سنّتی ایرانی قرار می گیرند، متمایز و متفاوت کرد. خاوری بر پاره ای از ویژگی های تاریخ نویسی سنّتی و وقایع نگاری های مرسوم وفادار بود؛ اما ویژگی های سبک او، تاریخ نویسی را از حدّ وقایع نگاری صرف و مرسوم فراتر برد، او را در جایگاه برجسته ای نشاند و در سرنوشت آینده تاریخ نویسی عصر قاجار نیز تأثیر نهاد. این ویژگی ها عبارت اند از: سبک، نثر و زبان ساده و روان و پرهیز از لفّاظی های ادبی و بیهوده گویی مرسوم در گزارش حوادث، اهتمام مورخ به تحلیل و تعلیل رویدادها و از همه مهم تر، تأکید بر ضرورت اصلاح شیوه تاریخ نویسی، ورود او به حیطه انتقاد تاریخی و حضور محسوس مورخ در پس گزارش های تاریخی، شناختی نو از تاریخ و تمدن و نظام های جدید سیاسی اروپا
تاریخ نگاری ایران عصر سلجوقی و مسئله ی دگرگونی های سیاسی
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری ایران عصر سلجوقی و مسئله ی دگرگونی های سیاسی
آغاز تاریخ نگاری محلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چنین گفته شده که تاریخ نگاری محلی ایران– به عنوان جزئی از تاریخ نگاری محلی در تمدن اسلامی– از سدة سوم هجری و به دنبال تغییرات گستردة سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی در نواحی مختلف ایران و با پیشگامی خراسان آغاز شد. اما عموم نویسندگانی که در این زمینه به اظهار نظر پرداخته اند، تک نگاری هایی را که اخباریان مکتب تاریخ نگاری عراق از نیمه سدة دوم هجری به بعد راجع به فتح شهرهای ایران نوشته اند، در کنار چند اثر نوشته شده در خراسان (که آنها نیز از چشم این نویسندگان دور مانده) و در حقیقت اولین تاریخ های محلی شهرها و نواحی ایران به شمار می آیند، نادیده گرفته اند. این مقاله به بررسی نقش اخباریان عراق در آغاز تاریخ نگاری محلی ایران می پردازد.
جاماسب و تأمّلی بر ادبیّات و اندیشه های مکاشفه ای و پیش گویانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جاماسب، وزیر شاه گشتاسب کیانی، به سبب دانایی و به ویژه پیشگویی هایش، جایگاه خاصی در میان برخی مورّخین و اندیشمندان ایران و جهان دارد و نام و اندیشه های او به همراه ویژگی هایش چون حکمت و خردمندی، در نوشته های تاریخی و ادبی پهلوی، فارسی، عربی و غربی بسیاری در دوران قدیم و جدید راه یافته و آثار متعدِّدی به او نسبت داده می شوند. بیشتر نوشته ها، روایت های نسبتاً مشابهی از وی بیان می دارند و به غیر از دانایی و خردمندی، او را یک پیشگو می خوانند که بسیاری از وقایع جهان را تا آینده های دور، پیش بینی نموده است. این مقاله ضمن بررسی اندیشه ها و جایگاه ادبی، تاریخی، سیاسی و مذهبی جاماسب، بیشتر در صدد پاسخ گویی به این پرسش می باشد که آیا وی آن چنان که بسیاری معتقدند، توانایی پیشگویی آینده را داشته است؟ و یا این که در این باره، به جای تاریخ نگاری، صرفاً نوعی تاریخ سازی مانند بسیاری از آثار و وقایع تاریخی دیگر صورت پذیرفته است؟
ایران زمین در تاریخ نگاری ایلخانان و ممالیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن هفتم و هشتم هجری، دورة رشد و بالندگی تاریخ نگاری در ایران و جهان اسلام است. در آستانة قرن هشتم، دولت ایلخانی در ایران پس از سال ها کشمکش و درگیری میان طرفداران شیوة صحراگردی و غارتگری(مغول ها) و مدافعان مدنیّت و تمرکزگرایی سیاسی (ایرانیان)، به مرحله ای از ثبات و آرامش نسبی رسید. اسلام آوردن غازان دولت ایلخانی را نیز در شمار دولت های جهان اسلام قرار داد. این دوره، همچنین شاهد ادامة جنگ های خارجی ایلخانان با همسایگان آنان به ویژه سلاطین مصر و شام است که از ابتدای تأسیس دولت ایلخانی آغاز شده بود.به این ترتیب جنبش تاریخ نگاری، در ایران و دیگر مناطق جهان اسلام به ویژه در مصر و شام، به مناسبات خارجی دولت های اسلامی توجه ویژه ای نمود. تاریخ نگاران ایرانی در این دوره با رویکردی جدی به ایران، جایگاه ایران زمین در تاریخ و محدودة جغرافیایی آن را مورد توجه قرار دادند. احیای این نگرش که از زمان فردوسی تا این زمان بی سابقه بود، به بازخوانی تاریخ روابط ایران و اعراب در برخی از متون و منظومه های تاریخی انجامید. هم زمان، مورخان عرب مانند قلقشندی و عمری نیز از ایران به عنوان کشوری مستقل نام برده و دولت ایلخانی را در امتداد پادشاهی های باستانی این سرزمین قرار دادند.
در این پژوهش با توجه به انعکاس منازعات ایلخانان و مملوکان در منابع تاریخی، به تفسیر رویکرد مورخان ایرانی و عرب در مورد مفهوم ایران زمین و تحلیل این منابع از منظر هویت ایرانی پرداخته می شود.
مکتب آنال، جامیعت فکری مورخ یا دترمینسیم محیطی
حوزه های تخصصی:
محققان در اطلاق عنوان «جامعیت فکری» یا «انقلاب در تاریخ نگاری» به مورخان مکتب آنال دچار نوعی پیش داوری شده اند؛ زیرا توجه بیش از اندازه ی مورخان مکتب آنال به ساختارهای محیطی و جغرافیایی و گاه اجتماعی در آثار برجسته ی خویش(از قبیل مدیترانه و جهان مدیترانه های در عصر فیلیپ دوم، خاطره و مدیترانه، زندگی روزمره و روستاییان روسیه از 1600 تا 1930 از فرناند برودل، تاریخ روستایی فرانسه و جامعه ی فئوداری از مارک بلوخ، دهقانان لانگودوک، تاریخ روستاها در اوایل عصر جدید و تاریخ آب و هوا در هزار سال گذشته از لوروئا لادوری، جامعه ی فئودالی از دولابلاش و پیدایش اروپا از لوپز که عناوین آن ها خود گویای جبر محیطی است)باعث پنهان شدن ماهیت تحولات ناب تاریخی در پشت ساختارهای بلندمدت محیطی، جغرافیایی و اجتماعی شده است.تاثیرپذیری، تقلید و اقتباس آنالی ها از مفاهیم و نظریه های دانشمندان رشته های مختلف(در جامعه شناسی از امیل دورکیم و در جغرافیا از میشله، دولابلاش، هانری بر و کارل لامپرشت)تبیین و تفسیر تاریخ بر اساس رویکردهای صرفاً محیطی و جغرافیایی، تفسیر تاریخ به عنوان زیرمجموعه ی علوم اجتماعی نه دانشی مستقل، مقدم دانستن نظریه بر تحقیق و تفحص، تاثیرپذیری مورخان آنال به ویژه ایمانوئل له روی لادوری در دهه ی 50 تا 60 قرن بیستم از نظر روش شناسی، از نئومارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک آلمان، مهم ترین مؤلفه هایی هستند که مورخان آنال را گرفتار دترمینسم محیطی و ساختاری کرده است؛ به گونه ای که در بین انبوهی از ساختارها، دانش تاریخ به عنوان دانشی در برگیرنده ی کارگزارانی مستقل و صاحب اختیار، رنگ باخته است.
شیوه نقد اخبار تاریخ اسلام در بحار الأنوار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
34 جلد از مجموعه 110 جلدی بحار الأنوار، ذیل عناوین مرتبط با تاریخ اسلام قرار دارند و می توان این تاریخ را به سه بخش: «تاریخ پیامبر(ص) [ج 15 22]»، «تاریخ تحولات سیاسی از تشکیل سقیفه تا پایان خلافت امیرمؤمنان، علی(ع) [ج 28 34]» و «تاریخ امامان شیعه: [ج 35 53]» تقسیم نمود. مجلسی برای تکمیل دائرةالمعارف حدیثی خویش، به تدوین تاریخ اسلام با محدوده ای که خودش تعریف نموده و بر اساس منابع شیعی، همت گمارده است. مصادر تاریخ نگاری مجلسی و چینش ابواب تاریخی بحار الأنوار، بیانگر اثرپذیری تاریخ نگری وی از مبانی کلامی شیعه است؛ اما وی در مواجهه با اخبار و احادیث تاریخی و سنجش آنها، روشی غیرکلامی برگزیده است.
این نوشتار که با هدف واکاوی روش نقد گزارش های مربوط به تاریخ اسلام در بحار الأنوار تدوین شده، به این نتیجه رسیده است که مجلسی غالباً نظرات خود درباره احادیث را پس از نقل کامل روایت بیان نموده و در موارد بسیاری، به شباهت میان روایات منابع شیعه و سنّی و اقتباس های احتمالی صورت گرفته در کتاب های مختلف اشاره کرده است. نقد محتوایی روایات شیعه و سنّی، رفع تعارض میان اخبار تاریخی منابع شیعی، ارجاع غیرمستقیم به منابع اهل سنّت، توجه به عنصر زمان در نقادی ها و رفع ابهام از اسامی خاص در برخی روایات تاریخی، از دیگر شیوه های رایج شرح اخبار در بحار الأنوار علامه مجلسی است. مجلسی در زمینه شرح و توضیح اخبار، گاه به روایات موازی و گاهی نیز به استنباط های شخصی خویش متکی است. بااین-همه، برخی نقادی های مجلسی در بخش تاریخ اسلام بحار الأنوار، بر پیش-فرض های اعتقادی استوار است که شامل موارد معدود و خاصی می گردد.
تحلیل خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خطبه فدکیه به عنوان یک ارتباط زبانی تحقق یافته در بافت و زمینه تاریخی مشخص، یکی از گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) را تشکیل می دهد. یکی از روش های تحلیل این گونه متون، به عنوان بخشی از میراث دینی، استفاده از تحلیل کارگفتی و بررسی متن در چارچوب کنش گفتاری است. بر اساس این نظریه، گوینده که همواره در بافتی خاص سخن می گوید، هنگام سخن گفتن علاوه بر ادای کلمات و بر زبان جاری ساختن الفاظ در قالب گزاره های مختلف، کنش هایی هم انجام می دهد که آن ها را به پنج دسته بیانی، انشایی، تعهدی، احساسی و اعلامی تقسیم کرده اند. این جستار که به تحلیل متن خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری پرداخته، به این نتیجه رسیده است که کنش های اعلامی و بیانی بیش از دیگر کنش ها در این خطبه به چشم می خورد و با توجه به بافت پیرامونی ایراد این خطبه و زمینه های تاریخی آن، این فراوانی را می توان بدین معنا گرفت که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در صدد احیای سنت وی و تبیین احکام و دستورات اسلام بوده است.
تاریخ نگاری منقش و مصور در عهد ساسانیان(پژوهشی در ماهیت و شناخت کتاب الصور یا صور ملوک بنی ساسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازشناسی بینش و اندیشه ی تاریخنگاری ایرانیان از خلال منابع تاریخ نگاری اسلامی در قرون نخستین نشان می دهد که تاریخنگاری در ایران باستان از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده و به ابتکارات و نوآوریهایی دست یافته که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بوده است.یکی از این گونه اندیشه ها تلفیق تفکر تاریخنگاری با هنر نگارگری و نقاشی در خلق آثار تاریخی مصور و منقش بوده است که طی فرآیندی طولانی در ایران باستان در عهد ساسانیان به اوج و کمال رسیده است.یکی از مهمترین نمونه های آن تاریخ نگار گرایانه ی «کتاب الصور» یا تاریخ«صور ملک بنی ساسان» بوده است.در این جستار تلاش می شود ضمن بررسی متون و منابع اسلامی به بازشناسی مضامین، هویت و سرشت چنین گونه ای از تاریخنگاری تصویری و کشف ابعاد و زوایا و اهمیت آن را در فهم تاریخ آل ساسان تحلیل نموده و با رمزگشایی از ویژگیهای منحصر به فرد آن جایگاه این نوع از بینش تاریخنگاری را در تفکر تاریخنگاری و نگارگری ایران در عهد ساسانیان را روشن نماید
طبقات نگاری، شیوه ای از تاریخ نگاری اسلامی و تأثیرپذیری از ساختارهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقات نگاری، شیوه ای از تاریخ نگاری اسلامی محسوب می شود که به خصوص برای زیست نگاری بسیار مورد استفاده نویسندگان مسلمان قرار گرفته است. این شیوه، در طی سده های متوالی، از قرن سوم هجری تا دوره معاصر حیات داشته و سبک ها و روش های مختلفی را تجربه نموده است. نویسندگان، در اصناف و رشته های مختلف، برای ارائه داده های رجالی، تاریخی و زندگینامه ای از این قالب بسیار سود بردند که حاصل آن، حجم بزرگی از میراث مکتوب اسلامی می باشد. صاحبان این آثار، تحت تأثیر فضای اجتماعی و سیاسی زمانه و باورهای خویش، روشهای مختلفی را برای طبقه بندی کتابها انتخاب می کردند. در این نوشته با درنظر داشتن چگونگی شکل گیری طبقات نگاری اسلامی و شیوه های مختلف آن، مراحل طبقات نگاری و تأثیر فضای اجتماعی بر نویسندگان بررسی شده است. در بخش پایانی هم امکان برقراری ارتباط بین طبقات نگاری و مسئله طبقات اجتماعی جامعه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
دیباچه نویسی متون تاریخی افشاریه؛ تداوم و تحول در یک سنت تاریخی
حوزه های تخصصی:
دیباچه نویسی سنتی دیرپا و با ثبات در سیر تاریخ نگاری ایران از قرن چهارم هجری به بعد است که تا زمان حال تداوم یافته است.این وجه از تاریخ نویسی، از بدو پیدایش تا شکل گیری تاریخ نویسی جدید در ایران (در دوره مشروطه) از نظر ساختار شکلی، عناصر و قالب های نسبتاً ثابتی داشته است، اما با توجه به تحولات تاریخی و ویژگی سیاسی هر دوره و نوع رابطه ی مورخ با قدرت سیاسی، هر دیباچه از نظر ساختار مفهومی و مضمونی ویژگی های نسبتاً منحصر به فردی دارد که آن را از دیباچه های متون دیگر متفاوت می سازند.هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ویژگی های ساختاری و محتوایی دیباچه های متون تاریخی دوره ی افشاریه و تجزیه و تحلیل میزان شباهت ها و شیوه های الگوبرداری این دیباچه ها از منابع پیشین است.بررسی موردی دیباچه های این دوره و تجزیه و تحلیل آن ها نشان می دهد که گرچه این دیباچه از نظر قالب و ساختار شکلی در مواردی از نظر محتوایی و مضمونی، در تداوم سنت دیباچه نویسی متون متقدم قرار می گیرند، اما مورخان این دوره ضمن استفاده از دستاوردهای این میراث و گرته برداری از آن ها، توانسته اند وجوه متفاوتی به شیوه ها و الگوهای رایج دیباچه نویسی، به ویژه از نظر محتوایی و مضمونی اضافه کنند.