مقالات
حوزه های تخصصی:
روش ابن خلدون در مطالعات تاریخی در اصل بر پایه نقد و ارزیابی روش های تاریخ نگاری اسلامی شکل گرفته است. او بعد از نقد همه جانبه و به خدمت گرفتن برخی سنّت های فکری نهفته در تاریخ نگاری اسلامی، روش ابداعی خود را در نقد و ارزیابی اخبار تاریخی، یعنی انطباق اخبار تاریخی با واقعیات تاریخی مطرح می کند. وی در این روش برای رسیدن به شناخت تاریخی منظم و منطقیِ منطبق با واقعیات تاریخی، با پیوند دادن استدلال های فلسفی و روش های منطقی با معرفت تاریخی، روش های استقرار و قیاس را در تحلیل پدیده های تاریخی به کار می گیرد. استفاده از این روش ها، ابن خلدون را به سطحی از شناخت پدیده های تاریخی می رساند که با آن به ابداع و درک مفاهیم و الگوهای نظری در تبیین پدیده های تاریخی دست می یابد. در واقع غایت نظام روش شناسی ابن خلدون، طرح مفاهیم و نظریه های جامعه شناختی در بررسی پدیده های تاریخی و گام نهادن در عرصه جامعه شناسی تاریخی جوامع اسلامی از طریق پیوند دادن روش ها و نتایج علم عمران (جامعه شناسی) و موضوع های علم تاریخ است. مفاهیم و نظریه هایی که براساس روش های منطقی و عقلانی جامعه شناختی و معرفت تاریخیِ حاصل از تحلیل علّی پدیده های تاریخی موضوع مطالعه، یعنی همان عناصر عمران یا اجتماع انسانی شکل گرفته اند.
تاریخ و مشکلات آموزشی – پژوهشی پیشِ رو (راهبردهای توسه کیفی)
حوزه های تخصصی:
تاریخ یکی از رشته های مهم آموزشی در علوم انسانی و علم پایه در علوم اجتماعی است که در بیشتر دانشگاه های کشور تدریس می شود. شیوه های سنّتی آموزش به تاریخ سیاسی پرداخته و از جنبه های مختلف حیات اجتماعی انسان غافل مانده اند. همچنین پژوهش های تاریخی در نظام سنّتی مبتنی بر اسناد سیاسی در لاکی محافظه کارانه فرو رفته است و نمی تواند به مسایل امروز جامعه و انسان پاسخ دهد. لزوم تغییر دیدگاه در آموزش و پژوهش تاریخ به منظور کارآمد کردن این علم از ضرورت های مهم و اساسی در دانشگاه هاست. این کار می تواند با برنامه ریزی های علمی و دقیق و برگزاری دوره های آموزشی و کنفرانس های علمی میسر شود و توسعه کیفی آموزش و پژوهش تاریخ و به تبع آن رشد علم تاریخ را در پی داشته باشد. این مقاله تلاشی برای نشان دادن چشم اندازها، انتظارها و راه کارهای علمی برای توسعه کیفی در رشته تاریخ است.
مطهری و مفاهیم تاریخی در قلمرو فلسفه علم تاریخ
حوزه های تخصصی:
پرداختن به فلسفه تاریخ و نیز برانگیختن صاحبان علم و خرد به تفکر درباره تاریخ، از دغدغه های استاد مطهری بود. وی در حوزه مسائل معرفت شناسی تاریخی مباحث گسترده ای دارد و درباره فلسفه علم تاریخ و به ویژه تعریف ها و مفاهیم تاریخی نیز صاحب آرای گوناگونی است. این پژوهش می کوشد با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از راه مراجعه مستقیم به آثار مطهری، به معرفی، نقد و بررسی آرای او در این زمینه بپردازد. براساس دستاوردهای این تحقیق، به دلیل اتکای مطهری بر چند مبنای متفاوت معرفتی، مباحث او در حوزه فلسفه تاریخ، حاوی تناقض ها و نارسایی هایی است. شاید علت اصلی این امر، فقدان تخصّص تاریخی او، به ویژه در حوزه فلسفه علم تاریخ باشد؛ عرصه ای که به علت کثرت مشغله های فکری مطهری؛ زمینه لازم برای ورود او به آن فراهم نیامد. به علاوه، خاستگاه این علم غرب است و در روزگار او بسیاری از آثار مربوط به آن، به زبان فارسی ترجمه نشده بود. اما به علت اشراف مطهری به نظرگاه های اسلام و تسلط او بر فلسفه اسلامی، آرای او در حوزه فلسفه نظری تاریخ از استحکام، قوت و جذابیت فراوان برخوردار است.
تأملی بر درستی و دقت آمار و ارقام موجود در منابع تاریخ اسلام
حوزه های تخصصی:
یکی از نکات چشمگیر در منابع تاریخ اسلام، آمار و ارقام فراوان در زمینه های گوناگون است. این آمار موضوعات زیادی، مانند شمارگان سپاهیان، تلفات انسانی و مالی جنگ ها و درگیری ها، خسارت های ناشی از حوادث طبیعی، اعم از سیل، زلزله و بیماری های فراگیر و نیز اموال، درآمدها، هزینه ها و دارایی های حکومت ها و افراد را در برمی گیرد. با توجه به فقدان آمارگیری و عدم امکان سرشماری دقیق در قرون نخستین اسلامی و حتی دشوار و گاه ناممکن بودن تخمین آمار تقریبی در مواردی، چون دارایی های افراد یا خسارت های زلزله، به درستی و دقت بسیاری از این آمار و ارقام نمی توان کاملاً اعتماد کرد. تردید خود مورخان درباره اعداد داده شده، اختلاف شدید میان اعداد مذکور در روایت ها، ناهم خوانی برخی از آمارها با شرایط جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی و نیز ناسازگاری آن ها با توانایی های مادّی و معنوی و همچنین استفاده گسترده از اعداد نمادین و رُند، برخی از دلایل نادرستی بسیاری از این آمار و اعداد است. این مقاله میزان درستی و دقّت اعداد و ارقام را در منابع تاریخ اسلام بررسی می کند. منابع مورد استناد در این تحقیق عبارت اند از: تاریخ الیعقوبی؛ الاخبارالطوال؛ تاریخ الرسل و الملوک؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم و الکامل فی التاریخ. این منابع اولاً تأثیر زیادی در سایر آثار و کتب تاریخی داشته اند و ثانیاً بیش از منابع دیگر توجه محققان تاریخ اسلام را به خود جلب کرده اند.
جایگاه و اهمیت تاریخ نویسی خاوری در تاریخ نویسی صدر قاجار
حوزه های تخصصی:
در فاصله تأسیس دولت قاجار تا پایان سلطنت فتحعلی شاه (صدر قاجار) وقایع نگاران و مورّخان زیادی ظهور کرد. آن ها تاریخ هایی با ارزش های متفاوت نوشتند و تاریخ نویسی در این دوره را از حیث کمّی و در پاره ای موارد از حیث کیفی به توسعه و ترقّی نسبی رساندند. میرزا فضل الله خاوری شیرازی، در سال آخر سلطنت فتحعلی شاه آخرین اثر در تاریخ نویسی صدر قاجار را با نام تاریخ ذوالقرنین نوشت. سبک و رویه خاوری در نوشتن تاریخ ذوالقرنین، اثر او را در میان تواریخ صدر قاجار که بیشتر آن ها در ردیف تاریخ نویسی سنّتی ایرانی قرار می گیرند، متمایز و متفاوت کرد. خاوری بر پاره ای از ویژگی های تاریخ نویسی سنّتی و وقایع نگاری های مرسوم وفادار بود؛ اما ویژگی های سبک او، تاریخ نویسی را از حدّ وقایع نگاری صرف و مرسوم فراتر برد، او را در جایگاه برجسته ای نشاند و در سرنوشت آینده تاریخ نویسی عصر قاجار نیز تأثیر نهاد. این ویژگی ها عبارت اند از: سبک، نثر و زبان ساده و روان و پرهیز از لفّاظی های ادبی و بیهوده گویی مرسوم در گزارش حوادث، اهتمام مورخ به تحلیل و تعلیل رویدادها و از همه مهم تر، تأکید بر ضرورت اصلاح شیوه تاریخ نویسی، ورود او به حیطه انتقاد تاریخی و حضور محسوس مورخ در پس گزارش های تاریخی، شناختی نو از تاریخ و تمدن و نظام های جدید سیاسی اروپا
از تاریخ مردان نخبه تا تاریخ زنان فراموش شده:علل تأخیر در پیدایش تاریخ نگاری زنان
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است تا ضمن فراهم آوردن خطوط اصلی شعبه نسبتاً تازه یاب تاریخ نگاری زنان و قراردادن آن در سیر کلّی تاریخ نگاری مدرن، به این پرسش پاسخ گوید که چرا، علیرغم گذشت دو قرن از پیدایش تاریخ نگاری پوزیتیویستی فون رانکه و پیدایش شعب مهمی، نظیر تاریخ نگاری فرهنگی و اجتماعی، تاریخ نگاری زنان عمر کوتاهی کمتر از نیم قرن دارد. برای پاسخ به این پرسش، نخست به تبیین سه رویکرد مهم تاریخ نگاری مربوط با تاریخ نگاری زنان می پردازیم و سپس در بخش مفصل تر، اهم ویژگی های تاریخ نگاری زنان را بررسی می کنیم. پاسخ کلی به پرسش اصلی مقاله ـ که تحلیل آن در آخرین قسمت مقاله انجام شده است – در غفلت عمومی مکاتب تاریخ نگاری (سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) از موضوع زنان از یک سو و آگاهی زنان از حقوق خود و در مرکز توجه قرار گرفتن این حقوق در اثر پیدایش جنبش های فمنیستی از دیگر سو جست وجو شده است و مستندات آن یکایک برشمرده شده و مورد تحلیل قرار گرفته است.
تخیّل پیش بینی و معرفت تاریخی: کالینگوود و ایده تاریخ
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل نظریه آر.جی. کالینگوود درباره تاریخ برای نشان دادن ابهام هایی اساسی در آن است. ابهام هایی که به باور نگارنده، دال بر وجود تعارضی ناگزیر میان دو اصل بنیادین معرفت شناسی کالینگوود است؛ یعنی قول به تاریخیت ذهن و حیات آدمی و باور به امکان بازآفرینی دقیق گذشته از طریق عنصر پیشینی تخیل تاریخی. با وجود این، با علم به تفسیری بودن نتایج خویش، راه را برای تأملات بیشتر باز خواهیم دانست.