فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن نوزدهم که مصر زیر سلطة انگلستان قرار گرفت، حضور اشغالگران مهم ترین موضوعی بود که بر شانه های این کشور سنگینی می کرد؛ به همین خاطر، استعمارستیزی و تلاش در جهت نیل به استقلال به یکی ازمهم ترین گرایش های ادبیّات معاصر مصر تبدیل شد که نویسندگان وشاعران، همواره آن را به عنوان یکی از مهم ترین مضامین آثار خود برگزیدند و در این راستا شاهکارهایی ادبی خلق کردند. «کفاح طیبه» سومین رمان تاریخی نجیب محفوظ، برندة جایزة نوبل ادبیّات، از جمله آثاری است که بر ضدّ استعمار بریتانیایی نوشته شده وتجسّم روح مبارزة مردم مصر در برابر استعمار انگلیس است. نجیب محفوظ در این داستان با بهره گیری از سمبولیسم تاریخی، مصر و تحوّلات آن را مورد توجّه قرار داده و ضمن اشاره به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصردر زمان خود، بخشی از مشکلات این کشور را بیان نموده است. وی با به تصویر کشیدن صحنه های نبرد و نیز ترسیم چهرة قهرمانان تاریخی در ذهن مخاطب، تلاش نمود تا مردم را نسبت به مسایل سیاسی دوران خود آگاه کند و روح مبارزه طلبی را در وجود شان بیدار نماید تا آنان را علیه استعمارگران تحریک نماید. این مقاله تلاش می کند تا با شیوة وصفی تحلیلی، جلوه های نمادین استعمار ستیزی در این رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
دراسة العناصر الروائیة فی المجموعة القصصیة القصیرة «بیت سیئ السمعة» لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بما أن أحد أسباب نجاح القاصّین الرئیسیة فی بلوغهم إلی الأغراض التی یرمونها، استخدامهم الواعی للعناصر الروائیة کالحبکة، وبناء الشخصیة، وأسلوب الحکایة، و... لهذا کرّست هذه الدراسة جهودها مستفیدة من المنهجین الوصفی-التحلیلی، والإحصائی -البیانی فی دراسة أحد آثار نجیب محفوظ المعروفة وهو «بیت سیئ السمعة» والذی یشتمل علی ثمانی عشرة قصة قصیرة، من ناحیة استخدامه العناصر القصصیة حتی تبیّن مقدار نجاحه فی هذا المجال. وقد وصلت إلی هذه النتائج أن أکثرها تبدأ باسم شخصیتها الأصلیة أو فی بدایة القصة یتعرّف القارئ علی العقدة وبعد ذلک، کانت شخصیات القصة تدخل المشهد، الأمر الذی یسبب أن لایواجه القارئ مقدمة مملّة. ممّا یلفت النظر فی هذه القصص، تنسیقها مع الحبکة. أسلوب الحکایة فی کل القصص هذه، هو أسلوب عارف الکل إلاّ قصة «الرّماد» فقد عرضها الراوی مستعیناً بأسلوب المتکلّم وحده، علماً بأن ثبات عنصر الراوی من أهم الأسباب التی تُمَکِّنُ القارئ من استیعاب القصة بسهولة وبساطة. مما جدیر بالذکر أنّ محفوظ فی قصصه الأخیرة إلی جانب معالجته النفسیة للشخصیات، فقد اعتمد علی الطریقة المباشرة مهتمّاً بإبراز المعالم الخارجیة للشخصیة ولکن تناوله للشخصیات فقد أصبح أکثر تلخیصاً من الناحیة الکمیة وأکثر إکمالاً من الناحیة الفنیة، حیث إنّ الراوی لم یرسم وحده المعالم الخارجیة، بل إنّ کثیراً من تلک الأوصاف ترسم من قبل شخصیات أخری. إن المونولوجات خاصة منها النفسی تعتبر من أهم عناصره القصصیة، والاستفادة من الجمل التعجبیة، والتشبیهات البدیعة، والمثل، والکنایة تعدّ من أهم میزاته النثریة.
الشخصیّة وأسالیب رسمها فی روایة «السقا مات» لیوسف السباعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تُعدُّ الشخصیة فی الروایة عنصراً أساسیاً، وتکشف دراسته وکیفیة ترسیم الراوی له الستار عن وجهة نظر الروای نفسه، والمجتمع الذی یعیش فیه، وهی بمنزلة وسیلة تجسّد رؤیته وتعبّر عن إحساسه بالواقع. إنَّ یوسف السباعی أحد الروائیین المصریین الکبار، وله آثار عدیدة فی المجالات المختلفة منها الروایة، والقصة القصیرة، والمسرحیة، ومقالات فی النقد فی الاتّجاهات المتضاربه بین الواقعیة، والرومانسیة، والفانتزیة، والکومیدیا. هذه الدراسة تعالج روایة ""السقامات"" وتدرس وظیفة أحد عناصر القصة، ودوره فی تسریع وتیرة الأحداث، وأسلوب الروائی فی کیفیة تصویر الشخصیات. فی هذه الروایة شخصیات کثیرة یختارها الروائی من الطبقة السفلى ویترکها الکاتب فی وسط الروایة ولم یتکلّم عنها أبدا ویکتفی بعدد یسیر منها. والأسلوب الذی یستخدمه فی رسم الشخصیات هو إلصاق الصفات عن طریق التقاریر المباشرة ثم اتّباعها بالوحدات القصصیة التّی تدلّ على ذلک إمّا عن طریق العمل أو فی إطار الحوار الذی هو الأسلوب الغالب فی تمثیل شخصیاته وتجسیدها.
تحلیل خطبة الغدیر علی منهج تحلیل الخطاب الأدبی (تحلیل خطبه غدیر به شیوه تحلیل خطابه ادبی)
حوزه های تخصصی:
خطابه از دیرباز از مهمترین وسایل ارتباط میان افراد جامعه بوده تا آنجا که یکی از فنون گفتاری به شمار آمده که می کوشد در مخاطبان اثر گذارد، آنها را [نسبت به موضوع مورد نظر] قانع سازد و به فهم آنچه مقصود خطیب است، تحریک نماید. بنابراین، نقش زیبایی های ادبی در موفقیت خطیب و ایجاد تأثیر شگرف در شنوندگان و متقاعد نمودن ایشان، غیر قابل انکار است. در خطبه غدیر که به واسطه فصیح ترین سخنگو به زبان عربی (پیامبر اکرم- ص-) ایراد شده و آخرین خطابه و بلندترین (طولانی ترین) خطابه آن حضرت هم است، زیبایی ها و ویژگی های ادبی خاصی انتظار می رود؛ و چون این خطبه علی رغم داشتن شایستگی های قابل توجه که آن را در زمره نثر فنی والای ادبی جای می دهد، در ادبیات عربی، گمنام مانده و مورد بررسی شایسته قرار نگرفته، این مقاله در پی آنست که پس از معرفی مختصر خطبه، آن را با استفاده از روش تحلیل گفتمان ادبی، تحلیل کند؛ دستاورد این پژوهش آنست که پیامبر اسلام(ص) جهت رسیدن به هدف مورد نظر که همان جذب مخاطب؛ تأثیر گذاری در او و متقاعد نمودن وی درباره موضوع خطابه است، ابزار مختلفی بکار می برد؛ بنابراین به الفاظ، آوا، سبک و محتوا اهتمام می ورزد؛ همین امر باعث شده خطبه غدیر با تمام شایستگی های ادبی موجود در آن و ویژگی های زیبای هنری (فنی) در بلندترین جایگاه نثر فنی جای گیرد.
دراسه موقع الراوی وآلیاته فی روایه میرامار لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لما کانت المعرفه نسبیهً للبشرفإن راویاً واحداً،سواء أکان الکاتب أوشخصیه من شخصیات القصه، لا یلمّ بها من جوانبها کامله والراوی العالم بکل شیء فی الروایه لا یسیطر علی کل الجوانب المطلوبه لدی الشخصیات. فیستفید الکاتب من تقنیات السرد المختلفه؛ کتقنیه تعدد الرواه لیوظّف العوامل والرواه المختلفین للغور فی الأعماق البشریه ونیاتها وأعمالها. کان الرواه فی میرامار، وهم نفس الشخصیات المختلفه المشارب والمعارف التی تنقّلت فی أیدیولوجیاتها من التعقل والحکمه إلی التَّطرّف والجنون، ومن حبّ الخیر للآخر وإسداء النصائح له إلی الحقد علیه وکراهیته.ومن هنا تعددت وجهات النّظر فی الأحداث حسب الموقع الّذی یقف فیه الراوی لرصد العالم المحیط به،وقد یکون هذا الموقع أیدیولوجیاً أو دینیاً أوسوی ذلک. فتتبدّل صور الأشیاء بتبدّل المواقع ومخیله القارئ، وتتبدّل هذه الصور علی حسب الزاویه الّتی تُلتقط منها الصور وحسب المسافه الّتی تقع بین الراوی والأشیاء. الرواه فی هذه الروایه مشارکون فی صناعه الأحداث، بل کانوا أبطالها؛ ینتمون إلی المکان والزمان اللذین تنتمی إلیهما الشخصیات والأحداث وهم لا یحکون من الماضی فقط بل یسردون أیضاً الأحداث الّتی یعیشون فیها. فأهمیه هذه الروایه تکون فی الشهاده علی وقوع الحدث والمشارکه فیه من جهه ومعرفه وجهه نظر الراوی فی ما یبثه ویرویه من جهه أخری. تختلف صوره المکان فی هذه الروایه بین راو وآخر. للمعلومات والحوادث مصادر وآلیات مختلفه فی هذه الروایه؛کالتذکر، والحوار، والمونولوج، والمشاهده. فالروایه فی میرامار تقدم لنا عبر وعی الرواه عن طریق الحوار والمنولوج الداخلی وتیار الوعی. فمیرامار هوالمکان المرکز الّذی یضم هذه الشخصیات المتنافره ولکنه لا یجمع بینها؛ فهم لا یشکلون أسره یعرف أفرادها أشیاء کثیره ومعلومات جمه عن کل شخصیه. میرامار روایه ذات بنیه متعدده الأصوات لأحداث واحده؛ فلذلک تقوم علی التکرار فی کثیر من مفاصلها؛ لأن وجهات النّظر تکون مختلفه حول الحدث الواحد والصوره الّتی یرسمها الراوی لنفسه تکون غالباً أوضح من الصوره الّتی یرسمها لسواه والتی یرسمها سواه له.
التشظّی والالتئام فی نص روایة «بنات قِبلی» لماهر مهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تتسم روایة ""بنات قِبلی"" للأدیب المصری ماهر مهران بتجربة سردیة متمیزة؛ بحیث لا تصنف هذه الروایة ضمن الروایات التقلیدیة من ناحیة أسالیب السرد، فلقد اعتمد ماهر مهران فی روایته علی تکنیک فنی فی السرد جعل من روایته روایة متشظّیة. وما نقصده هنا من مفهوم التشظی أن الروایة تفکّکت وانقسمت إلی مقاطع منسجمة ومتداخلة فی ما بینها بحیث تکون متناسبة مع القضایا التی یرید الکاتب الإفصاح عنها. أما مفهوم الالتئام فنقصد منه الانضمام والتماسک فی النص. ولکی تثبت الدراسة هذه الفکرة فقد اعتمدت علی المنهج الوصفی- التحلیلی للکشف عن أسالیب السرد فی روایة ""بنات قِبلی"" ثم الکشف عن أهمّ الأسباب والدوافع التی دفعت الکاتب إلی توظیفها وأخیراً تسلیط الضوء علی الدلالات التی نتجت عن استخدامها. تتألّف الروایة من حکایتین؛ حکایة ""فهیم العقیلی"" وحکایة ""السعفاء""؛ تدور الأولی حول قضیة الثأر فی صعید مصر، وترکّز الثانیة حول قهر المرأة فی المجتمع الصعیدی. ومن أهمّ ما وصل إلیه البحث أن حکایة ""فهیم العقیلی"" معتمدة علی فکرة تشظی النص ومضمون الحکایة والأفکار التی یرید الکاتب نقلها للقارئ، الراوی وشخصیته، ومشارکة القارئ للمؤلف فی الروایة، هی ما دفعته إلی توظیف هذا التکنیک الروائی الحداثی. وأما الحکایة الثانیة، حکایة ""السعفاء""، فتم سردها علی أساس نص ملتئم یعتمد علی بدایة ونهایة وصراع، وهو یناسب قضیة قهر المرأة.
رمزیة ""الجمل"" التصوفیة فی روایة ""التبر"" لإبراهیم الکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت الطبیعة ومازالت مصدر إلهام للشعراء والکتّاب فی مختلف أنحاء العالم وعلی وجه الخصوص عند العرب الذین هم أکثر ارتباطاً وعلاقة بها. وعند قراءتنا لراوایات ابراهیم الکونی، الکاتب والروائی اللیبی، نشاهدالأجواء الصحراویة وحضور الطبیعة الحیة منها والصامتة جلیاً؛ فقد اعتدنا منه تسخیر عنصر الطبیعة وتوظیفها لإلقاء الأفکار التی یطمح فی إیصالها إلی المتلقی. إنّ ابراهیم الکونی یتخذ الجمل، وهو عنصر من عناصر الطبیعة الحیة،بطلا فی روایته ""التبر""؛ فیعتبره أرفع مکانةً من أن یعدّضمن الحیوانات، بل یقدّر له صفات إنسانیة سامیة، بل یفضله علی جمیع الناس حتی علی زوجه وأولاده. یسعی هذا المقال عن طریق المنهج الوصفی التحلیلی إلی إلقاء الضوء علی کیفیة توظیف الحیوان فی هذه الروایة، والنتائج تدل بوضوح علی أن الکاتب قد وظّف الحیوان کرمز فی خدمة المفاهیم الصوفیةکالصحبة، والحب، والخطیئة وثمنها، والصبر، من خلال نظرته إلی التراث والخرافات والأساطیر المأثورة.
ساختار شکل گیری معنا در سورة کافرون به مثابة اثری ادبی از دیدگاه نظریة ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد نظم حاکم بر کاربست عناصر زبانی در متن سورة کافرون را کشف کند. با این هدف، سؤال این است که متن سورة کافرون به مثابة یک اثر ادبی در قالب چه ساختار زبانی تنظیم شده است و معانی موجود در این متن، در چه ساختاری ارائه شده اند؟ برای پاسخ به این سؤال، متن سوره از دیدگاه نظریة ساختارگرایی، با استفاده از ایدة تقابل های دوگانه و محورهای هم نشینی و جانشینی مطالعه می شود. روش مطالعه، تحلیلی تطبیقی خواهد بود. در بخش اول، تحلیلی کاربردی از روش ساختارگرا برای مطالعة یک متن خاص ارائه می شود. در بخش دوم، سورة کافرون با تطبیق روشی که در بخش اول ارائه شده، تحلیل می گردد. در نتیجة این تحلیل، مشخص می شود که سورة کافرون بر اساس سه تقابل دوگانة اصلی، از سه سازة اصلی، و سازة دوم نیز بر اساس سه تقابل دوگانة فرعی از چهار سازة فرعی تشکیل شده است. یکی از این سازه های فرعی، عیناً دو بار در متن به کار رفته است که یک بار دلالت ایجابی و یک بار دلالت سلبی دارد. عناصر زبانی در متن به گونه ای تنظیم شده اند که سازه های سوره را همزمان از هم جدا می کنند و به یکدیگر پیوند می دهند تا از این طریق، ساختار کلی متن شکل بگیرد. این جدایی و پیوند هم در سطح معنایی سوره به طور عینی نمود دارد و هم در سطوح واجی و واژگانی و نحوی. این مطالعه با تحلیل ساختار سورة کافرون نشان می دهد که چگونه معانی مدّ نظر در سوره، از طریق روابط جانشینی و همنشینی میان سازه های سوره در چارچوبی منسجم ارائه شده اند.
التبئیر فی القصه القصیره السوریه قراءه فی قصص اعتدال رافع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعکف البحث على معرفه مفهوم التبئیر وأثره فی کتابه القصه القصیره، وینتقل بعد ذلک لقراءته فی عدد من القصص القصیره التی کتبتها القاصه اعتدال رافع عبر ما یزید على ثلاثین عاماً، محاولاً أن یمسک بخصوصیه التبئیر؛ لیکشف للمتلقی أثره البارز فی الکتابه.
ویسعى البحث لمعرفه أنواع التبئیر فی قصصها وعلاقته بأدوار الرواه، والوظیفه التی یقوم بها کل نوع، إضافه إلى تعرف خصوصیه مواقع التبئیر وتفاعلاته مع المکونات القصصیه الأخرى، وتأثیره فی البناء القصصی، ثم یحاول أن یصل إلى خصائص التبئیر فی قصص القاصه اعتدال رافع...
الأدب الساخر فی الصحافة المصریة: أحمد رجب نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن الصحافة لیست وسیلة للتعبیر عن ال آلام أو أداة تسلیة فحسب، بل هی وسیلة للتعبیر عن الأفکار والآراء أیضا لأنها تأخذ فاعلیتها من قوة الکلمة. وقد احتلّ الأدب الساخر حیزاً واسعاً من الصحافة. وتصویر الأدب الساخر للأوجاع فی قالب ساخر یرسم البسمة على وجه القارئ أو المتلقی وتکون السخریة سلاحاً حاداً للتنبیه على النقائص. یعتبر الصحفی المصری أحمد رجب ممن شعر بالمسؤولیة تجاه شعبه وسجل آراءه الانتقادیة فی الصحف المصریة باللغتین الفصحی والعامیة. ویلاحظ القارئ من خلال هذه الدراسة أن السخریة لدیه غیر جارحة ولکنها تنال من الغایة أشد النیل.
وهذا المقال یستعرض دور الأدب الساخر فی مصر ومکانته فی الصحافة معتمدا على المنهج الوصفی- التحلیلی. ومن النتائج التی توصل إلیها المقال هی أن نثر رجب موجز، والصور لدیه حسیة مأخوذة من واقع الحیاة وأن اللغة الدارجة تلعب دوراً هاما فی أدبه إلى جانب اللغة الفصحی.
دراسه أسلوبیه للرتابه التعبیریه فی «النمور فی الیوم العاشر» لزکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهتم النقّاد بدراسه الظواهر اللغویه، من خلال الأنماط، ویمتد بحثهم إلی تنویعات فی التراکیب تعتمد مؤثرات یمکن أن تکون لها صله بالمبدع، وهی مؤثرات قد تنحرف عن مجراها لتکون فی النهایه أسلوباً متفرداً. هذا التوجه من الدراسه فی أسالیب الأدباء نسمیه بالأسلوبیه، بما یتوسع فیها من رؤیه ألسنیه، فیتفرع منها منهج إحصائی تهمّه دراسه الظواهر اللغویه فی الأعمال الأدبیه فی إطار المعطیات الکمیه. وهناک توجهات أخری فی الأسلوبیه کالتوجه النفسی، والوظیفی، وغیرها.
استقرّ عبر التقصّی، الحاصل من بیانات الجداول- مع استخدم المنهج الإحصائی الیدوی ولیس الآلی - أنّ تامر ذو منهج ثابت فی تعاطی الظواهر الرتیبه. فی مجموعته «النمور فی الیوم العاشر» عبر دراسه للرتابه التعبیریه، فلاحظنا أنّه لجأ إلی النمط الرتیب فی اجتماع (الفعل الماضی+ الباء الجاره +المجرور +النعت مع التناوب فی النوع والعدد) فی التراکیب الحصریه. وحدث أن ینحرف الکاتب عن النمط إلی التنویع، فی إعادته للظواهر اللغویه، وذلک ما یستدعیه أسلوبه القصصی. والحواریه أساساً هی مبدأ رتابه النمط فی التعاطی الألفاظ، خاصهً فی التکرار الفاشی فی مفردات القول والسؤال والصوت واللهجه وغیرها. وهذا یبدو للقارئ إذا ما أکثر من قراءته للکاتب، ویظهر أنّ الفوضی نجمت عن فقر فی الثروه اللفظیه أو عن لاوعی لزکریا تامر، لأنّه لو انتبه للرتابه لاجتنب عن التورط فی الفوضی اللفظیه.
دو خوانش متفاوت از افسانة شهرزاد در نمایشنامه هایی از توفیق حکیم و علی احمد باکثیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل رمان «فی المنفی» (در تبعیدگاه) جرج سالم از منظر داستان موقعیت
حوزه های تخصصی:
داستان موقعیت یک جریان ادبی غربی و یک شیوه ی داستان نویسی است که نام کافکا با آن گره خورده است. این نوع ادبی در ادبیات عرب تقریباً ناشناخته است و نویسندگان عرب از طریق مطالعه ی داستان های غربی با سبک و سیاق آن آشنا شدند. جرج سالم نویسنده سوری از جمله کسانی است که رمان «فی المنفی» (درتبعیدگاه) خود را در این قالب نگاشته و مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی شاخصه های این سبک در رمان فوق می پردازد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که سالم در این رمان از قالب داستان موقعیت برای نشان دادن رابطه ی انسان و جهان بهره برده و بی پناهی، حقارت و ناتوانی انسان را در این جهان به تصویر می کشد. او در این راستا همه ی عناصر رمان را به خدمت می گیرد و موقعیتی ناگهانی، بی علت و غیرقابل فهم خلق می کند که تمام جنبه های زندگی شخصیت رمان را زیر سیطره ی خود می گیرد و امکان هر نوع برون رفت را از او سلب نموده و تنها با مرگ از سلطه ی این اراده ی بیرونی رهایی می یابد. جبرگونگی و چاره ناپذیری موقعیت، کشمکش با مرجع قدرت، محکومیت به سازش طلبی، حذف جنبه های فردیت بخشی، رازوارگی و جهان شمولی برجسته ترین مؤلفه های داستان موقعیت در این رمان است که با خوانش تحلیلی رمان، در این جستار از آن رمزگشایی شده است.
بررسی مبانی وجود گرایی بر اساس پوچی قهرمانان در رمان «الحی اللّاتینی» سهیل إدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه فلسفه وجودگرایی در برگیرنده برخی اصول مثبت نظیر آزادی، اختیار، مسؤولیت پذیری و تعهد است، ولی این فلسفه با تکیه بر برخی مسائل چون انکار خداوند و عقاید و معیارهای متعارف، درافکندگی انسان، غربت و سرگردانی او، و نگاه منفی اش نسبت به مرگ، با نوعی دلهره و پوچی و نومیدی عجین گشته است. سهیل ادریس به عنوان یکی از پیشگامان ترویج وجودگرایی در دنیای عرب، تلاش کرده است با توجه به فضای حاکم بر جهان عرب، با انتخاب گزینشی اصول مثبت این فلسفه، تصویری خوشبینانه و نجات بخش از آن به جامعه خود ارائه دهد. مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر تحلیل متن به واکاوی نمود مبانی وجودگرایی در رمان الحی اللاتینی بپردازد. این رمان نویس برای کارآمد جلوه دادن این فلسفه، با تکیه بر تقابل شخصیت قهرمانان، قهرمان عربی خود را از همان ابتدا فردی پوچ و گمگشته به تصویر می کشد که اصول وجودگرایی همچون آزادی، اختیار، مسؤولیت و تعهد، رهایی بخش او از این گمگشتگی هستند. درحالی که قهرمان زن با فاصله گرفتن از اصول وجودگرایی به تباهی کشیده می شود و به آزادی نامسؤولانه – که برداشتی ناصحیح از مفهوم آزادی مطلق در این فلسفه است- تن در می دهد.
الإعجاز البیانی للقرآن الکریم من خلال أسلوبیه الانزیاح دراسه وصفیه – تطبیقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إعجاز القرآن واحتواؤه علی کل شارده ووارده کان موضوعا طالما اشتغل به الباحثون وراح یتدبر فیه الحازمون لکی ینفضوا غبار الشکوک الذی غطی وجه الحقیقه. فالدراسات التّی قام بها الباحثون غالبا ما تکون فی إطار البلاغه أوالمباحث التفسیریه ولم تکن ترنو إلی ترسیخ إعجاز القرآن الکریم فی القلوب علی حد ذاتها بل هی فی سیرها النقدی التحلیلی أکدت علی إعجازه بشکل غیر مباشر.
فهنالک مدارس نقدیه حدیثه من السریالیه والشکلانیه الروسیه ومدرسه البراغ وغیرها من المدارس التی أسهمت إسهاما کبیرا فی ظهور البلاغه الحدیثه أی الأسلوبیه. ومن أبرز الأسلوبیات التی ظهرت، أسلوبیه الانزیاح الذی اتکأ علی عنصر المفاجاه وخرق درجه الصفر المعیاریه.
هذا الازدهار فی المدارس النقدیه الحدیثه جعل البعض یحسب علی زعمه بأن العرب قد تخلفوا وابتعدوا عن مجاراه العلوم الحدیثه وجعله یظن بأن ما ورد من الآثار الأدبیه فی اللغه العربیه اندثر تحت قوقعه التحجر.
استهدفت هذه المقاله بدراستها الموجزه بوضع أصبعها علی إعجاز القرآن معالجه مدی استیعابیته من خلال دراسه نماذج من النص الشریف دراسه وصفیه - تطبیقیه علی أسلوبیه الانزیاح بأنواعه الثلاثه: الاستبدالیه والترکیبیه والصوتیه. فأهمیه هذه الدراسه تظهر حینما یتبین الفاصل الزمکانی الشاسع بین نزول القرآن وظهور الدراسات اللسانیه الغربیه.
واستنتجت أخیرا بأن کلام الله المجید یستوعب کل الجمالیات الانزیاحیه، وأسلوبیه الانزیاح تتماثل بشکل ناضج فیه.
هذه خطوه صغیره فی سبیل ترقیه الأفکار وکسر قوقعه التحجر الذی ارتمی به العرب فی أنحاء العالم واستخراج کنوز اللغه العربیه التی اختفت فی مناجم الجهاله والتغریب.
دراسة أسلوبیّة إحصائیّة لنماذج من مقامات الهمذانی والیازجی فی ضوء معادلة بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهتمّ الباحثون بالدراسات الأسلوبیّة الإحصائیّة اهتماماً کبیراً حیث یمکن باستخدامها معرفة الأسالیب المختلفة وتمییزها عن أسالیب أخری فی نصّ ما. دراسة الأسلوب علی أساس معادلة بوزیمان هی دراسة کمیّة ولیست کیفیّة، درسنا فی هذا المقال نماذجاً من مقامات الهمذانی والیازجی علی أساس معادلة بوزیمان. وهذه المعادلة تنطبق علی أسلوب المقامات. أسلوب الکاتبین فی مقاماتهما علی أساس هذه المعادلة أدبی والدرجة الإنفعالیّة تختلف من مقامة إلی مقامة أخری. السبب الرئیسی الذی أدّی إلی إرتفاع نسبة الفعل إلی الصفة (تسمی اختصاراً ن ف ص) فی مقامات الهمذانی والیازجی هو الإکثار من الشعر بدرجة کبیرة وإنّ المقامة من النثر الأدبی ووسیلة للتمرن علی الإنشاء والوقوف علی مذاهب النثر والنظم. إنّها رصید الثروة المعجمیّة وتعبّر عن حالة المجتمع البشری وعن العواطف الّتی تعمل فی نفس الشعب وهی تنطوی علی ضرب من الصناعات اللفظیّة کالسجع. إنّ مؤثر الصیاغة تنطبق علی مقامات الکاتبین. ومن المؤثرات التی ترجع إلی المضمون هی (العمر)، وهو یؤثّر علی ارتفاع ن ف ص، عند الکاتبین. تهدف هذه المقالة إلی أن تحلّل الأسلوب فی نماذج من مقامات الهمذانی والیازجی علی أساس معادلة بوزیمان.
سخریه الماغوط فی العصفور الأحدب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساهمت السخریه بشکل فعَّال ومؤثِّر، وهی تؤدی دورها الجادِّ فی اقتناص الابتسامات الفارّه من الوجوه الحزینه وتحریک مشاعرها. فقد سَلَکَتْ طریقاً طویلاً من أجل خلق معرکه أدبیه دائمه بین المجتمع والسلطه من خلال فتح فجوات ساخره مکنتها من کشف الأسباب العدیده التی دعت إلى الفاقه والحاجه والظلم والاستبداد. وبأسلوب مضحک ومبکٍ فی نفس الوقت، غرضه الأول رسم الابتسامه، والثانی الإشاره أو التنبیه أو النقد المباشر لکلّ الحالات السالفه الذکر.
تمخضت تلک المساهمه عن ولاده العدید من الشعراء، من بینهم الشاعر الذی تمیزت أغلب نتاجاته الأدبیه بالسخریه، ألا وهو محمد الماغوط.
حدیث عیسی بن هشام بین استلهام التراث والاحتکاک بالغرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الأدب بحاجة ماسة إلى التجدید والإبداع للخروج من حالة الجمود والرتابة ویجب أن تکون هناک صلة وثیقة بین التجدید والتراث الثقافی، بینما یتمتع هذا التجدید بإیجابیات الثقافات الأخرى ویوفر أرضیة لخلق الأجناس الأدبیة الجدیدة؛ لذلک هذا النوع من التجدید معقول وإیجابی. یعتبر حدیث عیسی بن هشام لمحمد المویلحی من أبرز الأعمال الأدبیة الجدیدة التی صدرت فی أواخر القرن التاسع عشر. هذا الکتاب تجدید فی حدود المعقول واستطاع أن یوفر أرضیة مناسبة لخلق أجناس أدبیة حدیثة کالروایة والقصة ومن الصعب إدراجه تحت جنس أدبی واحد، لأن الکتاب یجمع بین سمات الأدب العربی القدیم والأدب الوافد الغربی والمویلحی لم یلتزم فیه التزاماً تاماً بشکل من الأشکال الأدبیة التقلیدیة والوافدة؛ لهذا یعتبر هذا الکتاب باکورة القصة والروایة فی الأدب العربی الحدیث. یدرس هذا المقال حدیث عیسی بن هشام ویعالجه من حیث المضمون حتی یمیز جوانب التراث فیه من جهة ومعالم التجدید من جهة أخری. والنتائج تدل علی أن المویحلی استلهم فی تألیف الکتاب التراث العربی (کالمقامات مثلا)، کما استلهم القصه والروایة الغربیة. إذن لهذا الکتاب صلة وثیقة بالمقامات کما له بعض الشبه بالروایة والقصة.
صورة الآخر الإسرائیلی فی روایة ""المتشائل"" لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یُعتبر إمیل حبیبی من الروائیین الفلسطینیین الّذی عاش فى الأراضی المحتلة وکافح بقلمه ضدّ المحتلّین، وتُعتبر روایة ""الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل"" أشهر أعماله وهی روایة تتکوّن من عدة رسائل أرسلها السارد إلى الکاتب فی لغة سخریة أحیاناً وجادة أحیاناً أخرى مستخدماً الأسالیب البلاغیة المختلفة إلّا أن المغزى الرئیس هو محاولة لتصویر الصراع الدائر فى الأراضى المحتلة بین الإسرائیلیین والفلسطینیین. والروایة تهتمّ بالشخصیات الإسرائیلیة بوصفها أحد جانبی الصراع والعنصر الذی یحتلّ موطن الفلسطینی (الأنا) ویمارس العنف والقهر ضده وبما أنّه عنصر هام ّفی هذه الروایة بشکل خاصّ وفى الصراع الدائر فى الأراضی المحتلة بشکل عامّ تمّ اختیاره لدراسة صورته فی هذا المقال. فیحاول هذا المقال دراسة صورة الآخر الإسرائیلی الیهودی فی روایة المتشائل بوصفها روایة من روایات الأدب الفلسطینی المقاوم وینتهج المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الروائی للوصول إلی خصائص الصورة المرسومة للآخر الإسرائیلی فی هذه الروایة. وتشیر النتائج إلی أنّ الکاتب رسم صورة سلبیّة للآخر معتمداً علی اللغة الرمزیة أحیاناً والسخریة أحیاناً أخری وبواسطة عدة عناصر مثل اللغة، والجسد، والمکان.