فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۴۱ تا ۴٬۸۶۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
95 - 114
حوزه های تخصصی:
با افزایش قابل توجه مصرف انرژی در بخش ابنیه، توجه به ویژگی های ساخت و ساز و سیاست گذاری برای بهینه سازی مصرف انرژی امری ضروری است. اصولا برنامه ریزی و سیاست گذاری برای تک تک ساختمان ها امری غیر ممکن بوده و راهبردهای کلی برای تدوین چارچوب های بهسازی ساختمانها براساس مطالعه بر روی تیپولوژی های منطبق با ساختار هر منطقه تدوین می گردند. در همین راستا، هدف این مطالعه استخراج تیپولوژی وضع موجود مسکن شهر بابلسر، با تاکید بر پارامترهای تاثیرگذار بر مصرف انرژی، و به منظوربهسازی عملکرد حرارتی آن ها بر مبنای مقررات ملی ساختمان است. گردآوری اطلاعات به روش میدانی بر روی 384 نمونه مسکونی ساخته شده در بازه زمانی سال های 1342- 1395 در شهر بابلسر انجام گردید. تحلیل داده ها با راهبرد توصیفی- تحلیلی و استفاده از روش های آماری در تحلیل کمی و همچنین ساده سازی تصاویر پلان های مسکونی انجام گرفت. نتیجه تحلیل های ارائه شده، هشت تیپولوژی برای ساختمان های مسکونی بابلسر در دو گروه ویلایی و آپارتمانی ارائه می کند. نتایج حاصل از تحلیل عملکرد حرارتی تیپولوژی های استخراج شده نشان داد که نمونه ها حداقل شرایط لازم بر مبنای مقررات ملی مبحث 19 را دارا نمی باشند و برای ارتقا عملکرد حرارتی آنها، اضافه نمودن حداقل یک لایه عایق حرارتی مانند یونولیت به ضخامت پنج سانتیمتر به جداره خارجی بنا شامل دیوارها و بام ضروری است. نتایج این مطالعه برای بهسازی مصرف انرژی ساختمان ها و تدوین مقررات ملی منطقه ای اقلیم معتدل خزری قابل استفاده می باشد.
معنای اجتماعی جلوه بیرونی برج مسکونی واکاوی نشانه شناسی گفتمانی ساختمان های بلند مسکونی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
5 - 25
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های معماری معاصر، ساختمان های بلند مسکونی هستند که پدیده ای چندجانبه بوده، می توانند انعکاسی از گفتمان های اجتماعی-فرهنگی باشند. این پژوهش در پی شناخت بخشی از معانی فرهنگی و اجتماعی از طریق انجام مصاحبه با شهروندان تهرانی به عنوان یکی از منابع نشانه شناختی است. با این هدف، با توجه شاخص های چندگانه در مناطق 22 گانه تهران، سه گروه الف) منطقه یک، ب) مناطق دو، سه و شش، و ج) منطقه 22 برای بررسی در نظر گرفته شد. این پژوهش در پارادایم شناخت شناسی پساساختارگرا با رویکرد کیفی و به روش نشانه شناسی گفتمانی انجام گرفته است. پژوهش به لحاظ نوع نتایج، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف، نظری است. شیوه تحلیل گفتمانی، نسبی گرا و با استدلال پس کاوی است و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. ساکنان، مدیریت برج ها، همسایگان و مشاوران املاک، گروه هدف پژوهش هستند. نتایج نشان داد که جلوه بیرونی ساختمان های بلند مسکونی به عنوان لایه مشترک میان منظر اجتماعی شهر، موقعیت اجتماعی خانواده (با محوریت تحول نقش زن در خانواده) و کالبد ساختمان است. معانی عمده به دست آمده از گروه اول شامل امنیت، رفاه و آزادی اجتماعی در گروه دوم دسترسی به امکانات شهری و فرصت های اشتغال و اجتماعی مطلوب و در گروه سوم توسعه شهری، دید مطلوب، هوا و محیط سالم بود.
چالش شیوه متداول شهرسازی ایران در مواجهه با بافت های دچار فرسودگی و کاربست رویکرد نهادگرایی در حل معضل بررسی موردی: «طرح پیشگام مسکن» در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
79 - 97
حوزه های تخصصی:
به رغم اقدامات وسیع نوسازی تهران از ابتدای دهه 80 کمبود خدمات عمومی (از اهداف اصلی مداخله شهرسازی) همچنان مشهود است. چالش های حرفه شهرسازی که در این مقاله به آن پرداخته می شود، بیانگر این است که درشیوه متداول مداخله در شهرسازی ایران، نظام مدیریت شهری برای تأمین خدمات عمومی «امکان مداخله» ندارد. هدف این پژوهش ارائه الگوی نهادگرایی شهرسازی ذیل دو رویکرد رویه ای و محتوایی و بیان شقوق آن است به گونه ای که براساس شیوه متداول شهرسازی و حاکمیت نظام بازار، بخش عمده ای از چالش ها مرتفع شود. یافته پژوهش این است که با به رسمیت شناختن نظام بازار (محوریت نهاد توسعه گر) و به قاعده در آوردن آن (کاربست اخلاق توسعه) می توان امکان مداخله برای مدیریت شهری و فرصتی جهت حل عمده چالش های شیوه متداول شهرسازی ایران را فراهم نمود. در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، چالش های موجود شناسایی و یافته ها تدوین گردیده اند. نمونه مطالعاتی، طرح پیشگام مسکن است که توسط بخش خصوصی با داعیه رویکرد نهادی و نقش آفرینی توسعه گر به دولت معرفی شد و در اینجا پس از تشریح، نقد گردید. درنهایت دو پیشنهاد جهت تطبیق آن با رویکرد نهادگرایی ارائه شد. پیشنهاد نخست به رسمیت شناختن ظرفیت و امکان مداخله بخش خصوصی و نظارت دولت و پیشنهاد دوم تعریف شئون رویه ای و محتوایی فعالیت توسعه گر است.
بررسی مؤلفه های هویت بخش نما در مواجهه با معماری معاصر؛ نمونه موردی شهر قزوین
حوزه های تخصصی:
تبیین ارتباط فرم شهری با تاب آوری در برابر سوانح در سطح محلات کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۲۸-۱۵
حوزه های تخصصی:
درک فرم شهری تاب آور بسیار مهم و ضروری است زیرا در فرایند برنامه ریزی شهری، مصرف منابع، پویایی و حتی حیات شهر پس از مواجهه با سانحه تحت تأثیر تصمیمات پیشین در زمینه ساختار کالبدی شهرها است. فرم شهری به عنوان ساختار شهر بر فروپاشی و یا پایایی سیستم شهری در برابر سوانح می تواند تأثیر بگذارد. ازسوی دیگر، فرم شهری به مثابه نمود فضایی و کالبدی فعالیت های انسانی، بستر و زمینه ای برای ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی تاب آوری است. با وجود تأثیر فرم شهری بر تاب آوری، فرم شهری تاب آور همچنان به عنوان یک موضوع اکتشاف نشده تاب آوری شهری است. در این پژوهش با تکیه بر ویژگی های شهر تاب آور، ویژگی های فرم تاب آور همچون استحکام، تنوع، ارتباطی، کارآمدی، افزونگی و مدولاریتی معرفی شده است. سپس با هدف شناسایی مؤلفه های فرم شهری که ویژگی تاب آوری را دارند، ارتباط معنی دار شاخص ها و مؤلفه های فرم شهری با تاب آوری و ابعاد آن تبیین شده است. برای این کار، در این پژوهش با انتخاب محلات کلان شهر تهران به عنوان محدوده موردمطالعه (۳۶۸ محله)، پس از تعیین و سنجش ابعاد تاب آوری و مؤلفه های فرم شهری با استفاده از تحلیل عاملی، از تحلیل رگراسیونی جهت تبیین ارتباط میان مؤلفه های فرم شهری و تاب آوری و ابعاد آن استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های مختلف فرم شهری بر عوامل مختلف تاب آوری تأثیر متفاوت گذاشته و در برخی موارد، رفتار متضادی بر مؤلفه های تاب آوری داشته اند. در میان ابعاد تاب آوری، تاب آوری جامعه ای هیچ تأثیری از مؤلفه های فرم شهری نمی گیرد. بیشترین ارتباط میان مؤلفه متراکم بودن با تاب آوری زیرساختی مشاهده شده است. بعد اجتماعی و تاب آوری کل بیشترین ارتباط را با مؤلفه دسترسی به قطعات داشته اند. درمجموع ارتباط مستقیم مؤلفه های دسترسی به حمل ونقل عمومی و دسترسی به قطعات و ارتباط معکوس مؤلفه های دسترسی به مراکز تجاری و میزان فضای باز و سبز با تاب آوری و ابعاد آن، نشان از تأثیر مؤلفه های فرم شهری بر افزایش یا کاهش تاب آوری در برابر سوانح دارد.
نمایش عالم مثال و عالم واقع متأثر از نگارگری در نقاشی معاصر ایران (مطالعه موردی آثار محمود فرشچیان، ایران درودی و مهدی حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
48 - 58
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نگارگری ایرانی سراسر نمایانگر عالم مثال است. دلیل آن شوق نگارگران گذشته برای کشف و نمایش این عالم ملکوتی از طریق قوه خیال و با دستمایه هایی مانند داستان ها و روایت هاست. نمایش عالم مثال تنها محدود به دوران گذشته نبوده و در عصر معاصر نیز هنرمندان همچون گذشته در پی نمایش عالم مثال در آثار خود هستند و زمینه مناسبی را برای خلاقیت هنرمندان بوده است. مسئله پژوهش حاضر چگونگی خلق عالم مثال در آثار گذشته و معاصر و نیز تفاوت بازنمایی آن در آثار هنرمندان معاصر چون فرشچیان، درودی و حسینی در قیاس با گذشته نگارگری ایرانی است. هدف: هدف این پژوهش بررسی و تحلیل چگونگی نمایش عالم مثال در نگارگری گذشته و شناخت چگونگی بروز آن در آثار برخی از نقاشان معاصر ایرانی است. روش پژوهش: یافته های این تحقیق کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه می شود. اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در گذشته هنرمندان برای ترسیم عالم مثال به قوه خیال توجه داشتند و هنرمندان معاصر نیز از آن بهره برده اند. با این تفاوت که امروزه هر هنرمند از شیوه بیانی خود را برای بیان قوه خیال را بهره می گیرد، در حالی که در گذشته به طور معمول هنرمندان از شیوه و سبک مشخصی پیروی می کردند. به طور مثال فرشچیان با حذف واقعیت و توجه به قصه و روایات، درودی با به هم ریختن واقعیت و خیال و ایجاد فضاهای ناشناخته و در آخر حسینی با نمایش واقعیت اما به شکلی که هنرمند آن را تصور می کند، قوه خیال خود را نمایش داده اند.
تحلیل «نقاشی به منزله تصویر» براساس شرح دلوز از انواع تصویر و شروط ظهور آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
61 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهورِ سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است. هدف پژوهش: مقاله مشتمل بر دو مؤلفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تأکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است. روش پژوهش: تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه گیری: از نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادارک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رؤیا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریتِ حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردنِ اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیانِ روابط اصیل نیروها و تأثر آنها، بر مبنای فعلِ خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدنِ نمودار به منزله امری اثرگذار و تعیّن بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوندِ تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تأکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.
تحلیلِ تفسیری «باغ » در نگاره ی باغچه های درگزینِ مطراقچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
29 - 38
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: باز زنده سازی «باغ» به عنوان نمادی از ارتباط همیشگی با طبیعت، نیازمند بازشناسی هندسه باغ ایرانی است. افرادی که درگذشته باغ را با کاربرد اصلی آن تجربه کرده اند، در برخی منابع، تصویری از باغ نقاشی کرده اند که بررسی آثارشان می تواند درک کاملی از هندسه باغ در اختیار ما قرار دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر، تبیین هندسه «باغچه های درگزین» در نگاره «مطراقچی» است. واضح است که ارائه این هندسه، به معنی قابلیت به کارگیری همان هندسه در زمان و مکان حال و به همان شکل نیست، بلکه تنها بیان بخشی از تاریخ ارتباط انسان و طبیعت است. امید است که ادامه این راه با تکیه بر تلاش ها و تجربیات گذشتگان، صورت گیرد. روش تحقیق: روش انجام پژوهش حاضر، تفسیری-تاریخی و با رویکرد اکتشافی است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که هندسه باغ در زمان و مکان ترسیم نگاره، چه خصوصیاتی داشته است. نتیجه گیری: اطلاعات از روی نگاره در دو سطح بازخوانی شدند. سیستم کاشت، آبیاری و تقسیم بندی عادلانه زمین، اجزای معمارانه عمارت ها، جهت جغرافیایی و شیب زمین، با نگاه و تحلیل اولیه قابل دریافت هستند. اما تدابیر اتخاذشده برای آسایش، آرامش و امنیت، با تحلیل بیشتر بر روی محل قرارگیری کوچه باغ ها، درهای ورودی، کاشت انواع درختان، شکل عبور آب و شکل تأمین آب به دست آمدند.
کاربست واقع گرایی اسلامی در فهم ارزش های انسانی مکان در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات زیست انسان معاصر، بازاندیشی در مفاهیم ارتباط او با محیط را ضروری ساخته و واقع گرایی اسلامی برای ارائه تفسیری نوین از معماری، مورد توجه قرارگرفته، اما عدم توسعه مفاهیم بنیادین و بی توجهی به وجه تمایزهای واقع گرایی، نتایجی نسبتاً ظاهرگرایانه به دست داده است. عبور از این نقصان، بازتعریفی واقع گرایانه از مفاهیم محیط را می طلبد و در این بین «مکان» به دلیل رواج تعاریف پدیدارشناسانه ضدواقع گرایانه، مفهومی بحرانی است که می تواند به مثابه حاصل تعامل انسان و محیط، بر مفاهیمی اعتباری با موضوع ارزش استوار گردد. از همین رو در این پژوهش سعی شده تا با تدقیق واقع گرایی، این پرسش مطرح شود که رویکرد واقع گرایی چگونه ارزش های شکل دهنده به مکان را تعریف می کند و راه شناخت این ارزش ها با توجه به منابع کسب معرفت چگونه است؟ بنابر ماهیت فلسفی موضوع، استدلال منطقی به عنوان رهیافت پژوهش دنبال شده است و با طرح بحث در مقیاسی کلان، به تدریج موضوعات خُرد اصلی حاصل شده اند. بر اساس واقع گرایی اسلامی در معماری، مبتنی بر هستی شناسی ذات گرا، معرفت شناسی واقع گرا و روش شناسی قیاسی گرا، ارزش در مکان در چهار سطح صورت، محتوا، رویه و رویکرد قابل بحث و در سطح چهارم واجد ساختاری اعتباری است. منظر، کلان ترین عرصه شناخت ارزش ها است که فهم آن تنها با مطالعه کنش های انسانی ممکن است. براین اساس چارچوبی ترسیم می شود که هم در استمرار ساختارهای ارزشی و هم در پویایی آن و در تعاملی از ساخت و عامل، صادق است. از همین رو واقعگرایی در شناخت مکان مستلزم پذیرش ساختاری شدن و تغییر ارزش¬ها است. از این دیدگاه، رویکرد واقع گرایانه نه دیدگاهی واکنشی بلکه پاسخی به فقدان های نظری در دانش های محیط ساخته شده است.
کنکاشی در نقش پل به عنوان گونه ای از فضاهای شهری (نمونه مطالعاتی: پل طبیعت تهران)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ همواره پل ها به عنوان عناصر برجسته مناظر شهری مطرح بوده اند، پل هایی که می توانند به همان اندازه ای که موجب بهبود ارتباط فیزیکی و بصری شوند، پیوندهای اجتماعی را ارتقا بخشند. بااین حال امروزه عطف توجه پل های شهری به نیازهای ترافیکی بوده و توجه چندانی به زندگی جمعی نداشته اند که همین امر، ضرورت گونه شناسی و بازاندیشی در نقش پل های شهری را به امری ضروری مبدل می سازد؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف گونه شناسی پل در شهر، به نقش و اهمیت آن در جایگاه فضای شهری تأکید داشته و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی پل طبیعت تهران به عنوان نمونه ای از پل در این جایگاه پرداخته است. نتایج حاصل از مطالعات نیز حاکی از این امر می باشد که پل ها اگرچه دارای گونه های متنوعی هستند اما صرفاً نباید به عنوان یک کار عمرانی بلکه باید به عنوان یک عنصر مهم شهری، مقصدهای اجتماعی- فضایی و به منظورانجام فعالیت های دسته جمعی، قرار ملاقات، مشاهده محیط پیرامون و غیره نیز بکار روند تا علاوه بر نقش جابجایی تا حد زیادی کمبود فضای شهری در شهرهای کنونی را جبران کرده و با طراحی بر اساس اصول و معیارهای فضاهای شهری موفق بر ارزش و غنای محیط های شهری بیفزایید.
ریخت شناسی قندیل های شیشه ای ایران در قرن های سوم تا ششم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱
1 - 10
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: شیشه گری از جمله هنرهای ارزنده سرزمین ایران است که پیشینه آن به هزاران سال پیش می رسد. این هنر در طول دوران اسلامی با برخورداری از پیشینه تاریخی و هنری غنی، وارد مرحله نوینی می شود به طوری که قرن های سوم تا ششم ه.ق از مهم ترین عصرهای شیشه گری دوران اسلامی ایران به شمار می رود. پژوهش حاضر در نظر دارد به مطالعه ریخت شناسانه قندیل های شیشه ای دوران اسلامی ایران بپردازد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش ها است؛ قندیل های شیشه ای ایران به لحاظ ریخت شناسانه دارای چه ویژگی های بصری هستند و عناصر ثابت و متغیر قندیل های شیشه ای ایران در قرن های سوم تا ششم ه.ق چه بوده است؟ هدف: هدف این مقاله شناخت ساختار کلی قندیل های شیشه ای ایران، اجزا و همچنین عناصر تشکیل دهنده ثابت و متغیر آن است. روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: قندیل های شیشه ای از عناصر ثابت بدنه، گردن، پایه و حلقه آویز تشکیل شده اند. فرم بدنه قندیل های مذکور شلجمی-کروی و گلدانی کشیده است و گردن آن ها بلند و کوتاه با فرم های استوانه ای و شیپوری است وتنوع قندیل های شیشه ای ایرانی، ناشی از نحوه اعمال حلقه آویز و محل قرارگیری آن در دهانه یا میانه بدنه آن ها و نیز تزیینات آثار مذکور و افزودن خمیر شیشه در دهانه این اشیاء است.
سازوکارهای اجرا سازی برنامه های اصلاحات نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
50-66
حوزه های تخصصی:
لزوم هماهنگی نماها در سیمای شهری به ویژه در بخش های مرکزی شهرها از اهمیت بسزایی برخوردار است. از این رو، تنظیم یک چارچوب قابل اتکا برای تضمین ابقای این انسجام بسیار مهم و ضروری است. با این حال در نبود سازوکار اجراسازی، این ضوابط تنها خطوط نوشتاری بر روی کاغذ باقی مانده و نمی توان نمود بصری آن ها را در چهره شهر مشاهده نمود. بررسی اسناد خارجی تدوین شده، نشان از وجود دسته ای از اسناد نما می دهد که به عنوان یک ابزار تشویقی، ماهیتاً پیاده سازی دستورالعمل های طراحی نما را هدف قرار می دهند. این اسناد که غالباً «برنامه های اصلاحات نما» نامیده می شوند، مورد استفاده طی گسترده ای از شهرها هستند. این مقاله از طریق بررسی اجمالی محتوای اسناد اصلاحات نما و مرور آن ها در تعدادی از این اسناد، سعی دارد که ابزاری جهت پیاده سازی دستورالعمل های طراحی به ویژه در مبحث نما ارائه دهد. قابل ذکر است هدف این مقاله تنها آشنایی با یکی از ابزارهای تشویقی در جهت اصلاحات نما بوده و استفاده از آن برای کشور ایران، نیازمند بومی سازی آن با شرایط و ضوابط خاص داخل کشور می باشد.
تبیین الگوی حکمروایی یکپارچه زمین شهری در جهت سیاست گذاری و مدیریت زمین شهری کارآمد در کشورهای در حال توسعه (مطالعه موردی: کشورایران و شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
67 - 87
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تحول در سیستم های مدیریت زمین شهری از رویکردهای ابزاری به سمت رویکردهای مشارکتی منجر به ایجاد رویکرد نوین حکمروایی زمین شده است. هدف: پژوهش بنیادی حاضر به این پرسش تبیینی می پردازد که الگوی مناسب و کارآمد سیاست گذاری و مدیریت زمین شهری کدامست. مسئله اصلی در اینجا، حل تعارضات و تنش های اساسی ایجا شده در شبکه هایی است که دولت وظیفه تنظیم آنها را به صورت مداخله مستقیم (نظریه وابستگی متقابل) و غیرمستقیم (نظریه قابلیت حکمرانی، نظریه یکپارچگی، نظریه ذهنیت حکمرانی) بر عهده دارد. روش:این پژوهش ترکیبی از روش های کمی پیمایشی و کیفی را در سه سطح فضایی به کار می گیرد. جامعه آماری شامل نهادهای متولی حوزه زمین شهری و مراجعه کنندگان آنهاست. جهت گردآوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی (پرسشنامه) و برای تحلیل داده های کمی از مدل رگرسیون خطی چندمتغیره و تحلیل مسیر و سپس برای تحلیل کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد که از میان پنج متغیر مستقل پژوهش شامل هماهنگی و اجماع گرایی، اثربخشی و پاسخگویی، مسئولیت پذیری، تمرکززدایی، و بینش راهبردی متغیر یکپارچگی توافق گرا با ضریب 492/0 بیشترین ضریب تأثیر (مستقیم و غیرمستقیم) را بر کارآمدی مدیریت زمین شهری داشته است. همچنین تحلیل ساختار مدیریت زمین شهری ایران نشان می دهد که این ساختار دارای پراکندگی شدید در تصمیم گیری ها و فقدان یکپارچگی در مدیریت زمین است و این امر دلیل اصلی ایجاد ناهماهنگی و چندپارچگی و در نهایت ناکارآمدی آن است. نتیجه گیری: لذا الگوی حکمروایی یکپارچه زمین شهری به عنوان الگوی مناسب و کارآمد پیشنهاد گردید که مبتنی بر یکپارچگی توافق گرا (افقی/عمودی) میان تمام بازیگران و تفویض بخشی از اختیارات دولت به پایین ترین سطح محلی به همراه ظرفیت سازی می باشد. در نتیجه ضرورت تجدید نظر در رویکرد و ساختار مدیریت زمین از سوی دولت امری ضروری است. در نهایت میزان اثربخشی، تبیین و تعمیم این الگو نیز توسط خبرگان مورد تأیید قرار گرفت.
واکاوی نظریات پیرامون ضوابط شهری و انطباق پذیری با شهر معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 17
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: ضوابط ابزاری متمایز برای ایجاد نظم شهری می باشد لیکن در شهر معاصر ایرانی عملاً جایگاه ضوابط شهری نسبت به طرح ریزی شهری تا حد زیادی مغفول واقع شده و شهر معاصر ایرانی تحت تأثیر آن با چالش های اساسی چون ساختارشکنی شهرهای مختلط سنتی و بحران هویت و.. روبرو شده است. هدف: شناخت بنیان های نظری حاکم بر رویکردهای مختلف ضوابط شهری و بررسی امکان کاربرد آنها در شهر معاصر ایرانی، هدف اصلی این تحقیق می باشد. روش:این تحقیق به کمک توصیف، تطبیق و تحلیل اطلاعات و داده های گردآوری شده اسنادی و کتابخانه ای انجام شد. تبیین مفاهیم «مکان و مکان سازی»، مقایسه رویکردهای مختلف از منظر نگرش به نحوه تعیین«فرم و عملکرد» به عنوان مؤلفه های مشترک «مکان» و «چارچوب ضوابط شهری» در بعد زمان را فراهم ساخت. یافته ها: نظریه برنامه ریزی جامع با هدف ایجاد نظم در شهرهای سنتی، مبنای ضوابط شهری را «عملکرد» قرار می دهد لیکن ناکارایی آن، منجر به ایجاد تکنیک های منطقه بندی انعطاف پذیر و از دهه60 میلادی با مطرح شدن نظریه پیچیدگی و طرح دو رویکرد ضوابط «رابطه» و «هنجار» مبنا، نظریه نوشهرسازی با رویکرد ضوابط «فرم» مبنا و نظریه تکاملی با رویکردی «ترکیبی»، مورد انتقادات بنیادی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به فقدان رویکردی یکپارچه به شهر معاصر ایرانی به ویژه به عرصه های عمومی آن، اولویت دادن «فرم» بر «عملکرد» در رویکرد ضوابط فرم مبنا به عنوان یک رویکرد کل نگر، زمینه گرا و مشارکت جویانه، ضمن ارائه ضوابط عملکردی انعطاف پذیر، آن را به ابزار «مکان سازی» و تحقق توسعه پایدار شهری تبدیل کرده است. به عبارتی ضوابط فرم مبنا به دنبال خلق «مکان ها» است تا ساختمان ها. تأکید بر «فرم» بستر شکل گیری «عرف مبتنی بر هنجارهای واجد ارزش شهر ایرانی» را به عنوان پشتیبان ضوابط شهری هموار می سازد.
شناسایی اصول و تدوین مدل بازآفرینی محله با رویکرد پایداری اجتماعی با بهره گیری از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
29 - 44
حوزه های تخصصی:
پایداری اجتماعی یکی از ابعاد سه گانه توسعه پایدار و بازآفرینی یکی از متأخرترین رویکردهای مواجهه با مسائل و مشکلات محلات شهری، است. هدف این مقاله، تبیین ابعاد و مؤلفه های بازآفرینی محلات شهری و اصول کلان و سیاست های پشتیبان آن با رویکرد ارتقاء پایداری اجتماعی است. روش تحقیق، بر مبنای مطالعات اسنادی بوده، ضمن بهره گیری از روش دلفی، با استفاده از دیدگاه خبرگان، امتیاز دهی به 4 بعد و 21 عامل مستخرج از مبانی نظری انجام، تحلیل و مدل بازآفرینی محله با رویکرد پایداری اجتماعی ارائه شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است اصول تبیین شده بازآفرینی محلات شهری با رویکرد پایداری اجتماعی در قالب چهار دسته کالبد و محیط زیست پایدار، اجتماع پایدار، اقتصاد پایدار و حکمروایی صورت بندی شده است. درنهایت سیاست های 32 گانه پشتیبان در راستای تحقق پایداری اجتماعی در فرآیند بازآفرینی محله و مدل پیشنهادی که ترتیب عامل های هر بعد آن معنی دار است، ارائه شد
بهبود کارآیی شیوه آموزش تاریخ معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش تاریخ معماری ایران و جهان، امروزه در دانشکده های معماری، هنوز با هدف شناخت بیشتر فرآورده های معماری گذشته انجام می شود؛ و محتوا و روش تدریس آن، رابطه روشنی با معماری امروز و فردای دانشجویان نمی یابد. با آنکه حجم بیشتر واحدهای درسی در آموزش معماری به درستی برای آموزش «طراحی معماری» سامان یافته است، دو کاستی جدی در آن دیده می شود: کم توجهی به گام «برنامه ریزی» برای طراحی، و بی توجهی به چگونگی بهره بردن از درس تاریخ معماری برای طراحی کارکردهای مختلف معماری؛ که پیامد آن بر آینده شغلی دانشجویان مؤثر است. این مقاله در پیتدوین هدف و روشی بسامان برای آموزش تاریخ معماری است؛ و اینکه بررسی پیشینه و گذشته معماری ایران و جهان چه سودی در آموزش طراحی معماری دارد؟ و چگونه می توان از معماری گذشته برای معماری امروز و آینده،درس آموخت و آموزش داد؟ این مقاله در شمار پژوهش های استدلال منطقی با رویکرد تحلیلی تفسیری جای دارد. فرضیه مقاله این است که در معماری، آنچه زمان بر آن می گذرد و به تاریخ می پیوندد، «روش ساخت» است، و آنچه فراتر از زمان است، «روش طراحی» یا «چگونگی سامان دهی فضا»ست. گمان می رود با همه پافشاری هایی که بر فاصله گرفتن از گذشته معماری می شود، هنوز هم نمونه ها و درس های ارزشمندی از طراحی را می توان از تاریخ معماری آموخت. «الگوهای فضایی» و «الگوهای سامان دهی فضایی»، تجربه های طراحی گذشتگان هستند که تحلیل آن ها در تدریس طراحی معماری به کار می آید. در این نوشته، ابتدا به نمونه ای از چنین الگوهایی اشاره و سپس راهبردی برای تدریس تاریخ معماری ارائه می شود؛ به گونه ای که در راستای کاربردی کردن آن برای درس طراحی معماری باشد.
طراحی حروف دیجیتال در اواخر قرن بیستم: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
73 - 86
حوزه های تخصصی:
طراحی حروف دیجیتال از دستاوردهای رشد و دگرگونی سریع فناوری های دیجیتال در اواخر قرن بیستم است که از آغاز در پیوند با بهینه سازی محدودیت های دستگاه های نمایش و چاپ پیشرفت کرد تا اینکه با آمدن قالب های گوناگونِ حروف دیجیتال، فرصت های زیباشناختی بیشتری در این حوزه پدید آمد. با وجود این، پژوهش های پیشین بیشتر بر محور تاریخ نگاری، مستند سازی و پژوهش های کاربردی استوار بوده است. مسئله اینجاست که چه فرصت ها و چالش هایی در طول تاریخ آغازینِ طراحی حروف دیجیتال مطرح بوده تا طراحی حروف با معیارهای دستگاه های دیجیتال هماهنگ، و نمایشِ بیشترینه جلوه های آن در قالب های دیجیتال ممکن شود. این نوشتار با هدف درک و دستیابی به امکانات و محدودیت های طراحی حروف دیجیتال در دوران پیدایش آن، به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته تا با استناد بر داده های گردآوری شده کتابخانه ای (تاریخی، فنی و تخصصی)، تأثیر دگرگونی های فناوری ها و نوآوری های دیجیتال در تاریخِ تحولات طراحی حروف ارزیابی شود. در نتیجه به این می رسد که در دستگاه های دیجیتال تطبیق پذیری حروف نمایشی با حروف چاپی، مقیاس پذیری در اندازه های دیگر، کیفیت بازنمایی و وضوح تصویر، و در قالب های دیجیتال هندسی کردن، به صرفه کردن داده های حروف دیجیتال و بهره مندی از بیشترین امکانات سنت های خوشنویسی از مهم ترین تأثیر و تأثراتی بود که طراحی حروف دیجیتال در قرن بیستم از دستگاه ها و قالب های دیجیتال گرفت.
ارزیابی اصالت در محدوده های شهری تاریخی، بر اساس مطالعه و آسیب شناسی محله پاقپان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۰)
392-366
حوزه های تخصصی:
محله پاقپان در طی سال ها به دلیل ارتباط با بازار کاشان، وجود بقعه میرنشانه و آرامگاه محتشم، مورد توجه بوده است. امروزه این محله به مانند سایر محله های تاریخی دچار دگرگونی و تحول شده است، تحولاتی که به دلایل مختلفی نظیر احداث خیابان محتشم، ساخت و سازهای جدید و توسعه شهر حادث شده اند و به ویژگی ها و شکل اصیل این محله تاریخی آسیب وارد کرده اند. لذا این مقاله در پی یافتن پاسخ این پرسش ها ست که رخدادهایی یاد شده چه تحولاتی در محله پاقپان ایجاد کرده اند، این تحولات چگونه به کالبد و کارکرد این محله آسیب وارد آورده اند و درنهایت بر اصالت آن تأثیرگذاشته اند. روش پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی است، و برای دستیابی به اطلاعات از منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. هدف این پژوهش نیز شناخت ویژگی های محله پاقپان و نمایش تأثیرات مخربی است که تحولات بی برنامه شهری بر روی اصالت این محله گذاشته اند. بررسی های صورت گرفته در این مقاله برای شناخت و آسیب شناسی ویژگی های محله پاقپان بر اساس منشور واشنگتن شکل گرفته اند، و نشان می دهند که ویژگی های این محله که از آخرین شکل اصیل آن قابل شناسایی هستند، در مقایسه با وضع موجود، متحمل چه تغییرات و آسیب هایی شده اند. از طرفی برای ارزیابی اصالت محله پاقپان ویژگی های این محله با توجه به سند نارا و بیانیه سن آنتونیو نیز مورد داوری قرارگرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهند که اصالت محله پاقپان بیشتر در محدوده شمالی این محله آسیب دیده است، و همچنین مطالعه بر روی مساحت تخریب های این محله نشان می دهد که امروزه نزدیک نیمی از کالبد اصیل آن از بین رفته است. این موضوع بر کارکرد محله نیز تأثیرگذاشته و قسمت هایی از آن به صورت مخروبه و بدون کاربری رها شده اند. ادامه این روند آسیب رسان به از میان رفتن کامل ویژگی های اصیل محله پاقپان منجر خواهد شد، و شناخت و خوانش شکل اصیل آن از شرایط موجود نیز غیرممکن می شود.
مطالعه اثربخشی الگوهای ذهنی حاکمان تیموری بر باغ سازی تیموری با رویکرد تاریخ فرهنگی (نمونه موردی: باغ های نو، شمال و میدان در سمرقند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
31 - 40
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: باغ ایرانی تبلور اندیشه، فرهنگ و باور جامعه ایرانی در طی تاریخ است. در این میان، عصر تیموری تأثیر بسزایی بر باغ سازی ایرانی و پیشرفت و معرفی آن به جهان داشته است. از این رو ارزیابی باغ سازی تیموری و اندیشه پنهان در پس آن می تواند آموزه ای برای منظرسازان امروز باشد. هدف: پژوهش حاضر در تلاش است تا با بررسی نمونه هایی از باغ های عصر تیموری، تأثیرات الگوهای ذهنی و فرهنگی حکام تیموری را، بر باغ سازی این عصر و ظهور ویژگی های کالبدی جدید در باغ را شناسایی کند. هدف اصلی پژوهش شناسایی تأثیرات الگوهای ذهنی و فرهنگی حاکمان تیموری بر باغ سازی عصر تیموری است. روش تحقیق: برای دستیابی به سؤال پژوهش، ابتدا باغ سازی عصر تیموری و ویژگی آن بررسی شده و سپس الگوهای ذهنی و جهان بینی سلسله تیموری با استناد به گفته مورخان و نویسندگان حاضر در دربار، ارزیابی شده است. در پایان با کمک رویکرد تاریخ فرهنگی، رابطه میان دو مؤلفه الگوی ذهنی حکام تیموری و باغ سازی عصر تیموری شناسایی و نمود این رابطه در نمونه های موردی تطبیق داده شده است. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی بوده و داده ها به صورت تحلیلی-تاریخی مورد بررسی قرار گرفته و به شیوه اسنادی و با استفاده از کتابخانه و سایت های اینترنتی اطلاعات لازم جمع آوری شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که برخی مبانی فرهنگی و الگوهای ذهنی تیموریان همچون: (رونق اقتصادی، آبادانی شهرها، احترام به سنت عشایری، ارج نهادن به هنرمندان، قدرت نمایی و ...) بر باغ سازی عصر تیموری تأثیر بسزایی گذاشته است و خلق فضاهایی همچون سراپرده در باغ تیموری و تبدیل باغ به نماد قدرت و تجلی رونق اقتصادی حکومت، از نتایج این الگوهای ذهنی و مبانی فرهنگی است.
ماهیت شناسی نقش مایه "مار" در قالی های ایرانی با نگاهی به اندیشه جهان شناختی اسلامی
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
53 - 68
حوزه های تخصصی:
یکی از نقوشی که دارای معنا و مفهومی انتزاعی بر روی آثار تمدن های کهن است نماد مار در اشکال مختلف است که باگذشت قرن ها بار دیگر بر روی قالی های اسلامی نمود یافته است. مشهود است که در گذر زمان با تغییر فرهنگ ها، مذاهب، سیاست ها و... به تناسب آن نیز معنا و مفهوم نمادها دچار تحول گردیده و در هر زمان با توجه به بسترهای تاریخی خود معنا می یابند. بنابراین نماد مار نیز همچون دیگر نمادها در دوره های مختلف همچون پیش ازتاریخ، تاریخی و اسلامی مکرراً با مفاهیم متفاوتی تجلی یافته است؛ گاه با نقشی مثبت و گاه با نقشی منفی، به گونه ای که در دوره پیش ازتاریخ و عیلامی با نقشی مثبت و ایزد گونه ظاهر می شود، با ورود دین زرتشت با نقشی منفی ترسیم شده و در دین میترایی بار دیگر با ظاهری مثبت تجلی می یابد. این روند تغییر معنایی را تا دوره اسلامی شاهد هستیم. آنچه در این پژوهش مطرح است آن است که در اسلام همچون ادیان مسیح و یهود، مار موجودی منفی تصور می شود. بنابراین چگونه می توان استفاده این نقش در قالی های اسلامی و انطباق آن با باور مذهبی اسلامی را معنا بخشید؟ بر این اساس در این مقاله سعی شده با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی و مطالعه آثار به جای مانده از دوران تاریخی و همچنین متون کلاسیک فارسی – اسلامی و قرآن کریم پرداخته تا به درک و شناختی درست از معنا و مفهوم نماد مار در قالی های اسلامی و چگونگی پذیرش این نقش مایه در بافت مذهبی اسلامی دست یابیم.