آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

بیان مسأله: ضوابط ابزاری متمایز برای ایجاد نظم شهری می باشد لیکن در شهر معاصر ایرانی عملاً جایگاه ضوابط شهری نسبت به طرح ریزی شهری تا حد زیادی مغفول واقع شده و شهر معاصر ایرانی تحت تأثیر آن با چالش های اساسی چون ساختارشکنی شهرهای مختلط سنتی و بحران هویت و.. روبرو شده است.   هدف: شناخت بنیان های نظری حاکم بر رویکردهای مختلف ضوابط شهری و بررسی امکان کاربرد آنها در شهر معاصر ایرانی، هدف اصلی این تحقیق می باشد. روش:این تحقیق به کمک توصیف، تطبیق و تحلیل اطلاعات و داده های گردآوری شده اسنادی و کتابخانه ای انجام شد. تبیین مفاهیم «مکان و مکان سازی»، مقایسه رویکردهای مختلف از منظر نگرش به نحوه تعیین«فرم و عملکرد» به عنوان مؤلفه های مشترک «مکان» و «چارچوب ضوابط شهری» در بعد زمان را فراهم ساخت. یافته ها: نظریه برنامه ریزی جامع با هدف ایجاد نظم در شهرهای سنتی، مبنای ضوابط شهری را «عملکرد» قرار می دهد لیکن ناکارایی آن، منجر به ایجاد تکنیک های منطقه بندی انعطاف پذیر و از دهه60 میلادی با مطرح شدن نظریه پیچیدگی و طرح دو رویکرد ضوابط «رابطه» و «هنجار» مبنا، نظریه نوشهرسازی با رویکرد ضوابط «فرم» مبنا و نظریه تکاملی با رویکردی «ترکیبی»، مورد انتقادات بنیادی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به فقدان رویکردی یکپارچه به شهر معاصر ایرانی به ویژه به عرصه های عمومی آن، اولویت دادن «فرم» بر «عملکرد» در رویکرد ضوابط فرم مبنا به عنوان یک رویکرد کل نگر، زمینه گرا و مشارکت جویانه، ضمن ارائه ضوابط عملکردی انعطاف پذیر، آن را به ابزار «مکان سازی» و تحقق توسعه پایدار شهری تبدیل کرده است. به عبارتی ضوابط فرم مبنا به دنبال خلق «مکان ها» است تا ساختمان ها. تأکید بر «فرم» بستر شکل گیری «عرف مبتنی بر هنجارهای واجد ارزش شهر ایرانی» را به عنوان پشتیبان ضوابط شهری هموار می سازد.

تبلیغات