فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
31 - 41
حوزه های تخصصی:
طرح های توسعه شهری تهران مبتنی بر فهمی از آن تهیه شده اند که نشان دهنده تحولات دانش و تجربه شهرسازی، ساختار نظام تصمیم گیری شهری و زمینه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوران 40 ساله برنامه ریزی شهری تهران (1347-1386) است. این پرسش که تهران در طرح های توسعه خود چگونه فهمیده شده، کمتر مورد تامل شهرسازان و متولیان امر قرار گرفته است. مروری بر تحولات در نظریه های شهرسازی در این مدت نشان از دگرگونی جدی در چگونگی فهم شهر دارد. در این تحقیق، با تحلیل محتوای هرمنوتیکی طرح های سه گانه تهران (1347، 1370 و 1386)،کدها و موضوعات "فهم تهران" استخراج و با تحلیل روابط میان آن ها، یک روایت از این فهم ها ارائه شده است. به منظور روشن تر شدن نتیجه، تحولات فهم تهران در طرح های تهران با تحولات فهم شهر در نظریه شهرسازی مقایسه شده است. شناسایی و واکاوی چنین فهمی، شامل پیش فهم ها و سازوکار شکل گیری آن ها، سهم به سزایی در شکل گیری نوعی تفکر انتقادی به برنامه ریزی شهری تهران خواهد داشت. روند تحولات فهم تهران در طرح های آن نشان داد که علی رغم تحولات گسترده نظریه برنامه ریزی در طول پنجاه سال اخیر، تحولی جدی در این فهم ها اتفاق نیفتاد ه و صرفا در برخی مولفه های سطحی دگرگون شده است. بنابراین، تهران همچنان تعین یافته، ابژه وار و کنترل پذیر فهم می شود.
تبارشناسی تخصص طراحی داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
11 - 27
حوزه های تخصصی:
طراحی داخلی یکی از تخصص های هم سرشت با معماری است که در طراحی و ساخت بنا نقش آفرینی می کند. چگونگی همراهی طراحی داخلی و معماری و نسبت بین آنها از مباحث پردامنه امروز است. چراکه طراحی داخلی در گذشته جدا از معماری مطرح نبوده؛ درحالی که امروزه جایگاهی خاص و مستقل از معماری دارد. پرسش اصلی این پژوهش نسبت میان معماری و طراحی داخلی در عین پیوستگی و گسستگی توأماً است. جست و جوی این پرسش با پی جویی تبار تخصص طراحی داخلی، یعنی شناختن خاستگاه آن و تطوراتی که متحمل شده، آغاز شد. به عبارت دیگر، چگونگی تطور طراحی فضاهای داخلی از دیرباز تا امروز پیگیری شد تا ابعاد مختلفی از نسبت معماری و طراحی داخلی روشن شود. مجموعاً مرور پیشینه طراحی فضاهای داخلی از گذشته تا دوره رنسانس، پیگیری آن تا دوره بعد از انقلاب صنعتی و شناخت نحوه پیدایش حرفه دکوراسیون، امکان سنجیدن نسبت میان معماری و طراحی داخلی را از ابعاد مختلف فراهم می آورد. سپس پیگیری نحوه تبدیل این حرفه به تخصص و ویژگی های تخصصی آن در نسبت با معماری به شناخت وضعیت تخصص طراحی داخلی در موقعیت کنونی انجامید.
بررسی ویژگی ها و شیوه های به کارگیری تزئین تنگ بری در آثار معماری ایران صفوی و هند گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
17 - 28
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تنگ بری یکی از عناصر وابسته به معماری در ایران عصر صفوی و هند گورکانی است. روابط فرهنگی و سیاسی صفویان و گورکانیان نقش بسزایی در تعامل و نفوذ هنر بین دو کشور داشته است، به طوری که بسیاری از هنرها از جمله هنر تزئینی «تنگ بری» که در هند با نام «چینی خانه» شناخته می شود، بر اثر همین تبادلات رونق یافته است. بر این اساس انجام مطالعه تطبیقی جهت بررسی این آثار به لحاظ ویژگی های شکلی و کاربرد آن در فضاسازی معماری ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی، مسئله اصلی این پژوهش است. این پژوهش با بررسی ویژگی های فرمی، نقوش و تکنیک های اجرای تنگ بری، نگرش متفاوت هنرمندان در شیوه های به کارگیری این تزئین در بناهای دو سرزمین را مشخص می کند. هدف پژوهش: بررسی تأثیر مراودات فرهنگی ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی بر روند تحول عنصر تنگ بری، شناخت ویژگی های شکلی و چگونگی به کارگیری این تزئین در بناهای دو کشور از اهداف اصلی پژوهش است. هدف ثانویه پژوهش استفاده از دانش به دست آمده از موضوع در طراحی زیورآلات و صنایع دستی است که البته در این مقاله به این موضوع پرداخته نشده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر بر اساس تحلیل یافته های تاریخی و توصیف نقوش بر مبنای دانش نظری و بصری شکل گرفته است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل پیمایش میدانی بناها، مطالعه منابع داخلی و خارجی معتبر و کسب اطلاع از اشخاص صاحب نظر است. نتیجه گیری: این بررسی نشان می دهد عنصر تزئینی چینی خانه تحت تأثیر تنگ بری های ایران و طی روابط فرهنگی ایران و هند در دوره صفوی وارد هنر هندوستان شده است و به لحاظ گونه شناسی، به سه فرم کلیِ «محرابی»، «ظرفی» و «کتیبه ای» در تزئینات تنگ بری هر دو دوره صفوی و گورکانی قابل دسته بندی است. تکنیک ها و مصالح به کاررفته در نمونه های ایرانی و هندی دارای تفاوت هایی با یکدیگر بوده لیکن به صورت کلی تنگ بری های ایرانی با تنوع شکلی بیشتر، در فضاسازی داخلی کاربرد داشته اند. در مقابل نمونه های موجود در هند از تنوع در تکنیک های ساخت برخوردار بوده و بیشتر در نماسازی سطوح خارجی مورد استفاده قرار گرفته اند.
شناسایی مولفه های معماری سازگار جهت ایجاد فضاهای تعاملی مشترک برای افراد اتیستیک و غیر اتیستیک
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
9-18
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر آمار ابتلا به اتیسم افزایش چشمگیری داشته است. توجه به حضور این افراد در جامعه مهم است زیرا در یک جامعه دادمنشانه، همه ی افراد باید حقوق یکسانی داشته باشند. سالهاست که سعی شده با انتشار استانداردها و دستورالعمل های مختلف، امکان استفاده فضاهای جمعی مشترک برای افراد معلول و سالم فراهم شود. ولی دستورالعملی برای حضور افراد اتیستیک و غیر اتیستیک به صورت مشترک در فضاها وجود ندارد، زیرا تصور عموم بر این است که فضاهای طراحی شده برای افراد اتیستیک فضاهای خوبی برای افراد غیر اتیستیک نیستند. این طرز فکر سب شده که افراد اتیستیک حقوق یکسانی در محیط های مختلف نداشته باشند. از طرفی طراحان و کارفرمایان از اهمیت حضور این افراد در اجتماع مطلع نیستند و در طراحی و ساخت فضاها کوچکترین توجهی به نیاز این افراد نمی کنند که درنهایت سبب انزوای این افراد در جوامع شده است. در این پژوهش فرض بر این است که فضاهایی مناسب برای افراد اتیستیک نه تنها برای افراد غیر اتیستیک مناسب هستند بلکه سبب افزایش کیفیت فضا برای آنها نیز می شود. هدف از این پژوهش شناسایی سازگاری افراد غیر اتیستیک در فضاهایست که با توجه به مولفه های معماری افراد اتیسم بنا شده است. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. برای شناسایی میزان کیفیت معماری فضاهای سازگار با اتیسم برای افراد غیر اتیستیک ابتدا تا جای ممکن پیشنهادات و مولفه های معماری موجود که سبب سازگاری فضا برای افراد اتیستیک شده شناسایی شده سپس تاثیرات و نتایج این مولفه ها بر روی افراد غیر اتیسم بررسی شده است. در این پژوهش مشخص شد که فضاهای سازگار با افراد اتیستیک می تواند سبب افزایش کیفیت محیطی برای افراد عادی نیز شود. لازم به ذکر است که در برخی از جزییات فضایی نیازهای افراد با یکدیگر متفاوت هستند و در افراد اتیستیک به دلیل حساسیت بیشتر حسی یشان فراهم کردن نیازهای شخصی و محیطی آنها اهمیت بیشتری دارد. در این پژوهش پیشنهاداتی در خصوص طراحی داده شده که به وسیله ی آنها می توان به بهبود فضاها برای افراد اتیستیک و افراد عادی پرداخت.
تبیین تأثیرات نظام قدرت بر منسوجات دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای فعالیت های هنری، تولیدِ منسوجات و متعلقات وابسته به آن مانند پوشاک و پارچه های زینتی و ملزومات کاربردی است که در هر دوره به فراخور زمان دارای تغییراتی بوده، که از آن جمله می توان به بازه زمانی قاجار اشاره کرد. در این دوره بسیاری از هنرها از جمله طراحی پارچه تحت تأثیر عوامل بسیاری چون تحولات سیاسی و اجتماعی وقت قرار گرفته است. ازاین رو می بایست به رویکرد های گفتمانی اشاره کرد که بسیاری از ساختار های اجتماعیِ قدرت را تغییر و تحول داده است. رویکرد تحلیل گفتمان، ابزار و کارکردهای شبکه قدرت را روشی می داند که با سازوکارهای تعیین شده، به تأثیر در شکلِ ساختاری آن نظام اجتماعی می پردازد و کشف معنا و درک اعمالی را میسر می سازد که به صورت نظام مند در چشم بسیاری نا معلوم است. حال این سؤال مطرح است که ساختار قدرت حاکم در دوره قاجار چه تأثیری بر منسوجات این دوره داشته است. پژوهش حاضر به صورت کیفی (توصیفی تحلیلی) و چهارچوب نظری تحقیق بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان شکل گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از ابزار مشاهده و روش نمونه گیری هدفمند، ۱۲ نمونه پارچه های موجود در موزه ها که بیشترین تأثیرات دریافتی را از قدرت حاکم در رنگ، جنس و بافت داشته اند، به شیوه تحلیل گفتمان بررسی شده است. این مطالعه با بیان بازنمود تأثیرات و تحولات اقتصادی و اجتماعی متأثر از قدرت حاکم، پارچه های دوره قاجار را مورد خوانش قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شکل بندی نظامی سیاسی و اجتماعی حاکمان وقت در دوره قاجار بر روند تولیدِ منسوجات این دوره مؤثر بوده و نظام تولید و مصرف منسوجات در پی تأثیرات دریافتی از گفتمان قدرت حاکم بر جامعه تغییرات ویژه ای داشته است.
تفسیرِ مفهومِ مَشهدْ و بررسیِ سازواره ایِ آن با الگویِ شبستانِ نُه گنبد؛ مطالعه ی موردی: مشهد حاجی پیاده بلخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله در پی شناختِ مفهوم مشهد و بررسی الگوی فرمی آن است. برایِ دستیابی به این شناختْ مصادیقِ مختلف تحلیل گردیده و الگو، مبانی و ریشه های هر یک موردِ مطالعه قرار گرفته است. بررسی الگوهایِ فُرمیِ مشهدْ حاکی از دو گونه ی، قبه ای و شبستان نُه بخشی است. بخشِ مطالعه موردیِ پژوهش به توصیفِ مشهد حاجی پیاده بَلخ به عنوانِ مصداقی با الگو و کارکرد مشابه اختصاص دارد. هدفِ تحقیق، تبیینِ مفهوم مشهد از جنبه ی ساختاری-عملکردی و بررسی سازواره ایِ آن با الگوی شبستان نُه گنبد است؛ که با روشِ تفسیری-تاریخی و مورد کاوی در پی پاسخ به سه سؤال است: 1)به لحاظِ عملکردیْ چه مفاهیمی از کاربردِ مشهد قابل بازخوانی است؟ 2)چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبد با مفهوم مشهد و سیرِ تکامل و تداوم آن وجود دارد ؟ 3)به عنوانِ یک مطالعه موردی: بنابر تفسیرِ تاریخیِ مشهد حاجی پیاده بلخ، چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبدیِ آن با مفهوم مشهد وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان داد که مفهومِ مشهد، الزاماً اشاره ای صرف به آرامگاه نیست؛ بلکه می تواند واجد صُورتی نمادین و یادمانی هم باشد که در بسیاری از مصادیقْ مُقدم بر جنبه زیارتگاهی آن است. در مواردی مفهومِ مشهد همراه با الگوی شبستان نُه گنبد ساختار می یابد. همچنین این تحقیق، مشهد حاجی پیاده بلخ را در هر سه دوره یِ ساخت و تغییر، دارای هویتی متناظر با مفهوم مشهدْ می یابد.
جایگاه روددره های تهران به عنوان مهمترین لبه های طبیعی شهر در سند بالادستی (طرح جامع) شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
5 - 16
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ارتباط مستقیم شهر و طبیعت منجر به ظهور لبه هایی طبیعی در شهر می شود. مسئله این پژوهش، با مطالعه سند بالادستی مدیریتی شهر تهران، یافتن جایگاه روددره های شهر تهران به عنوان مهم ترین لبه های طبیعی در این شهر است. این مطالعه و نقد وضع موجود با رجوع به مطالعات انجام شده درباره این لبه ها در حوزه منظر صورت گرفته است. همچنین با نگاهی به اسنادی که به نحوی حضور لبه هایی طبیعی در آنها موضوعیت داشته اند، سعی در مطالعه نوع نگاه آن اسناد به این عناصر منظر شهری داشته است.هدف پژوهش: این مطالعه با درنظرگرفتن این مواضع به عنوان لبه های طبیعی به دنبال شناخت و بررسی جایگاه آنها در اسناد و ضوابط شهری تهران است.روش پژوهش: این پژوهش با روش کیفی و تحلیل محتوای اسناد به دست آمده به روش مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. این مطالعات در حوزه مبانی نظری، اسناد و نمونه طرح های خارجی صورت گرفته است.نتیجه گیری: در سطح کلان مقایسه نگاه موجود به روددره های شهر تهران به عنوان مهم ترین لبه های طبیعی در شهر با مبانی علم منظر و همچنین بررسی نمونه هایی از لبه های شهری در اسناد توسعه ای در مقیاس های مختلف بیانگر عدم توجه به ابعاد فرهنگی یا هویتی لبه های طبیعی و زیبایی شناسانه روددره های شهر تهران در سند طرح جامع شهر است. در ذیل این دو بعد، مسائلی چون مشارکت عمومی و توجه به ذهنیت شهروندان از روددره ها در بعد فرهنگی، و موضوعاتی مانند توجه به نقش کریدور دید بودن آنها و چشم اندازهای مربوط به این لبه های طبیعی در جنبه زیبایی شناسی، مباحث مطرح شده در اسناد خارجی است که قابل بارگزاری بر لبه های طبیعی در شهر تهران نیز است. در سطح میانی و عملیاتی نیز این مطالعه نشان دهنده نگاه شعاری و منقطع در مقیاس های پایین دست به روددره ها به عنوان پهنه های سبز وسیع و اثرگذار است. تحلیل محتوایی و رجوع به مبانی شکل گیری طرح هایی چون طرح جامع نشان می دهد با چنان مبنای فکری و فلسفی ای، جایگاه قائل شده برای لبه های طبیعی در شهر امری ناگزیر و برآمده از تفکر مدرنیستی آن دوران است.
بررسی تأثیر عایقکاری حرارتی دیوارها در مسکن روستایی اقلیم سرد (نمونه موردی: روستای نظم آباد شهرستان اراک)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
25 - 37
حوزه های تخصصی:
مسکن روستایی تحت تأثیر معیشت دارای ویژگی هایی است که آن را از مسکن شهری متمایز می کند. مهم ترین نکته در معماری جدید، استفاده بیش ازحد از انرژی های تجدیدناپذیر است که علت اصلی آن عدم طراحی مطلوب بدون توجه به شرایط اقلیمی می باشد. ازاین رو با استفاده صحیح از مصالح بومی در مناطق روستایی می توان از انرژی های تجدیدپذیر جهت بهبود شرایط آسایش حرارتی بهره برد. از مسائلی که صرفه جویی مصرف انرژی در روستاها را امری مهم قلمداد می کند این است که سکونتگاه های روستایی با مشکلات مضاعفی همچون عدم دسترسی بسیاری از روستاها به شبکه گاز، هزینه های تأمین سوخت موردنیاز، مخاطرات حمل و نگهداری سوخت (غالباً نفت سفید و گازوئیل در اقلیم سرد)، هزینه های برق مصرفی روبرو هستند. در این پژوهش بناست در خصوص میزان تأثیر عایق کاری در دیوارها در اقلیم سرد مسکن روستایی استان مرکزی بررسی شود. در این میان با توجه به وضعیت معیشت، بناست عایق کاری دیوارهای در معرض تبادل حرارت به عنوان گامی ابتدایی، بررسی گردد. بنابراین هدف این پژوهش ضمن بهینه سازی دیوارهای خارجی، آسایش حرارتی نیز می باشد. در این پژوهش اصل بر این اساس است که بدون تحمیل هزینه گزاف، مصرف انرژی مسکن روستایی در پهنه موردنظر با ابتدایی ترین راهکارها بررسی شود.
هنرِ رنج آور و مرزهای بهزیستی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
115 - 133
حوزه های تخصصی:
نیروهای تاثیرگذار در نقاشی جوتو: برداشتی از سمینار «نیروهای پنهان؛ بررسی ویژه نیروها در دوره ی رنسانس و آغاز دوره ی مدرن»
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
171 - 177
حوزه های تخصصی:
معبدی برای جستجویِ زمانی ازدست رفته ( تأملی در آثار داوود زندیان)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
137 - 140
حوزه های تخصصی:
سنجش نوآوری منطقه ای، نمونه موردی منطقه شهری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
297 - 308
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: عدم شناسایی مناطق نوآور در ایران موجب گردیده تا مناطق مستعد نتوانند در مسیر رشد و توسعه منطبق با ظرفیت های خود قرار گیرند وبدنبال آن بسترهای لازم در این زمینه توسط تصمیم گیران نیز فراهم نگردیده است، از طرفی دیگر روشها و مدلهای سنجش نوآوری مناطق برای شناسایی مناطق دارای پتانسیل نوآوری توسط سازمانها و نهادهای ذیربط تعریف نشده است لذا تاکنون این سنجش نیز بصورت الگوی واحد و مشخص برای شناسایی مناطق کشور در بعد برنامه ریزی فضایی از منظر نوآوری صورت نپذیرفته است هدف: ارایه الگوی سنجش مناطق نوآور در سطح کشور با الهام از نظریات و تجربیات سیستم نوآوری منطقه ای روش: به روش اسنادی مبانی نظری و تجربی مطرح در این حوزه جمع آوری و تهیه شد. سپس با شاخصهای تهیه و تدوین شده مبتنی بر نظریات تحقیق سعی شد تا بر مبنای آنها بتوان بر اساس یک چارچوب نظری متناسب با شرایط و ویژگی های محیط مورد مطالعه به بررسی و تحلیل نمونه موردی پرداخت لذا برای مطالعه نمونه موردی، جمع آوری داده ها در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست منطقه شهری شیراز بمنظور درج در شاخصها و مدلهای ذیربط صورت پذیرفت یافته ها: دو شاخص سنجش اقتصادی و ترکیبی منطبق بر نظریات و تجربیات تحقیق، تدوین و مورد استفاده واقع شد و ضمن تعیین رتبه استان از حیث نوآوری منطقه ای در مقایسه با استانهای همطراز، نتایج دو شاخص مذکور با یکدیگر مقایسه گردیدند نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل نظریات وتجربیات تحقیق وانجام مدل های تحقیق بر روی نمونه موردی تحقیق مشخص شد بهتر است با الهام از مدل پیچش پنج جانبه همراه با شاخصهای اقتصادی برای تعیین رتبه مناطق از حیث نوآوری، از شاخصهای اجتماعی و زیست محیطی نیز بصورت ترکیبی استفاده نمود تا نتایج ملموس تری بدست آید.
به یافت؛ از مشق تا مکتب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
77 - 103
حوزه های تخصصی:
در این مقاله "بهیافت" در مرحله اول به عنوان یک فعل معرفی می شود که به دلیل دستگاه فکری توحیدی حاکم برآن با موارد مشابه مانند بازیافت و آپسایکل تفاوت داشته و به معنای نوعی از کشف استعداد مکتوم نعمت ها و کاربست آن ها است. "بهیافت" را می توان در ترادف با اصطلاحات اصیلی همچون "عمل آوردن" ، کیمیاگری و تبدیل محدودیت به امکان دانست که جزو دایره اصطلاحات پرکاربرد تمدن های واقع شده در اقلیم های سخت مانند اقلیم گرم و خشک ناحیه حاشیه کویر مرکزی ایران به شمار می روند. به واسطه عمل بهیافت با رجوع به مواد و مصالح، اشیا و وسایل بلااستفاده، چیزهایی با ارزش تر تولید می شود. به این تعبیر، هر عملی که به حفاظت و تحول ارزش چیزی بیانجامد گونه ای از بهیافت خواهد بود و می تواند در مقیاسی وسیع تر، دست مایه ای برای تعریف مجدد فعل معماری (به معنای آبادانی) باشد. این مقاله در مرحله دوم به تعریف مکتب بهیافت می پردازد که یکی از مبانی نظری تمدن معماری ایرانی و سنتِ ساختن بوده و ریشه ناپیدای به وجودآمدن بسیاری از وجوه پیدای این تمدن قابل تشخیص است. به نظر می رسد مکتب بهیافت می تواند به عنوان یک فلسفه پشتیبان، بسیاری از امور مرتبط با زیستن را متحول سازد. این مقاله از نوع تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و با اتکا بر روش استدلال منطقی بر پایه تعاریف اولیه از مفهوم بهیافت، و مراجعه به منابع و داده های کتابخانه ای و میدانی به راهبرد ارائه مدل عملیاتی می انجامد. تحقیق حاضر مشق بهیافت را به عنوان روشی برای بازرویش و احیای مکتب بهیافت معرفی می نماید که به معنی انجام روشمند عمل بهیافت بوده و شامل سه مرتبه "بن یافت"، "بهیافت" و "دریافت" می باشد. تعاملی دوسویه بین مشق و مکتب برقرار است که به دلیل قوه ی نامیه مشق بهیافت، به بالندگی ساحت نظری مکتب بهیافت می انجامد. در نهایت، مقاله حاضر طرح منظومه مشق را برای کارگاه های مشق بهیافت ارائه می دهد.
خوانش آیکونولوژیک «گل» در مجموعه فتوکلاژهای «تصویر خیال» اثر بهمن جلالی
منبع:
فردوس هنر سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶
50 - 65
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بهمن جلالی عکاس معاصر ایرانی، سه دهه از فعالیت هنری خویش را صرف مستند ساختن روزمرگی در شهرهای مختلف ایران، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ساخت، و دهه ی آخر را به بازسازی عکس های دوران قاجار و در نهایت تولید فتومونتاژها و فتوکلاژهای با عنوان «تصویر خیال» پرداخت. «تصویر خیال» مجموعه ای کاملا متفاوت از دیگر آثار جلالی است که در آن هنرمند به بازتولید عکس های باقی مانده از دوران قاجار پرداخته است. هدف: تغییر ژانر در آثار این هنرمند یکی از موضوعاتی است که مورد توجه برخی منتقدین و علاقمندان به این هنرمند، چه در دوران حیات وی چه پس از فوت هنرمند قرار گرفته است. سوال تحقیق: مفهوم گل در مجموعه فتوکلاژهای تصویر خیال اثر بهمن جلالی، مستندنگار معاصر ایران، تحت تاثیر چه شرایط و ارزش های اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته است؟ روش تحقیق: با توجه به تمرکز رویکرد آیکونولوژی بر اسناد تاریخی، اجتماعی، سیاسی، هنری و ...، و مقایسه ی تغییرات یک آیکون در طول دوران های مختلف در جامعه مورد نظر، این رویکرد برای پاسخ گویی به سئوال های مطرح شده در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد. با هدف تمرکز هرچه بیشتر، در این مقاله مجموعه ی «گل ها» از فتومونتاژها و فتوکلاژهای «تصویر خیال» انتخاب شده است تا با بررسی آیکون «گل» ارزش های نمادین جامعه و تاثیر شرایط زمانی و مکانی که در خلق این آثار موثر بودند، یافت شوند. روش تحقیقی که در این پژوهش، توسط پژوهشگر منتخب گشته است، به صورت توصیفی- تحلیلی است، همچنین گردآوری اطلاعات بر بنای منابع کتابخانه ای، آرشیوی و تحقیق میدانی صورت گرفته است. نتیجه تحقیق: آیکون گل در بسیاری از آثار ادبی و هنری ایران از دوران باستان تا به امروز به کار رفته است، با برسی آثار در طول تاریخ به مفهومی مشابه از گل، در ادبیات و هنر ایران خواهیم رسید که همه ریشه در فرهنگ و تمدن دارند
نگاهی به شگردهای آشنازدایی در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
51 - 60
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم آشنازد ایی معنای هنر را نشان د اد ن چیزها به صورت نو و غیره منتظره د ر نظر می گیرد . چنانکه از بررسی اجمالی آثار برمی آید ، کارهای محمد سیاه قلم د ارای ویژگی ها و خصوصیاتی است که د ر مقایسه با جریان کلی نگارگری، که همواره برپایه معیارهای مشخصی شکل گرفته، نوعی آشنازد ایی را به نمایش می گذارد . د ر این راستا پژوهش حاضر با این سؤال اساسی روبه روست که محمد سیاه قلم با استفاد ه از چه شگرد هایی فارغ از معیارهای نگارگری د ست به آشنازد ایی زد ه است؟ هد ف پژوهش: بررسی شگرد های آشنازد ایی به کارگرفته شد ه توسط محمد سیاه قلم است. بررسی آثار هنری با رویکرد های نظری هنر همچون مفهوم آشنازد ایی از آن روی حائز اهمیت است که از سازوکار به کارگرفته شد ه د ر آثار هنری پرد ه برمی د ارد و مشخص می کند هنرمند با چه شگرد هایی به طولانی شد ن اد راک حسی به عنوان یک غایت زیباشناسانه د ست زد ه است.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شد ه اند . همچنین تلاش شد ه با توجه به نمونه های موجود ، مصاد یق تصویری مناسب نیز جهت فهم بهتر مطالب ارائه شود .نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که محمد سیاه قلم د ر موارد ی همچون انتخاب موضوع، ایجاد ترکیبات جد ید ، به کارگیری تشخیص و همچنین استفاد ه از شگرد هایی مانند اغراق، تکرار و چگونگی به کارگیری شیوه های اجرا از قواعد نگارگری فراتر رفته است. این گونه به نظر می رسد که چگونگی به کارگیری شگرد های یاد شد ه امکان بررسی مفهوم آشنازد ایی را د ر د و سطح ساختاری و غیرساختاری د ر آثار او فراهم می کند .
مطالعه و تبیین راهبردهای احیای مرکز محله پنجه شاه کاشان به منظور طراحی میان افزا و حفظ اصالت تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
77 - 94
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پنجه شاه از محلات قدیمی کاشان است و اصالتی ویژه دارد، لذا هرگونه اقدام در آن باید با هدف تداوم اصالت آن باشد. احیای بافت تاریخی کاشان تاکنون به صورت متمرکز و در محدوده ای خاص صورت گرفته و سایر مناطق آن رها شده است. این رویکرد باعث انزوای سایر مناطقِ باارزش و دورشدن از شکل واقعی آن ها شده است. در گذشته، مرکز محله پنجه شاه مجموعه ای شامل بقعه «هارون بن موسی» (ع)، گرمابه آقاشاه، گذر و حجره های متعدد، کارگاه های شعربافی، ورتابی، عصارخانه، کاروانسرا و آب انبار بوده است. این مجموعه، به عنوان مرکزی مهم، نقشی بسزا برای ساکنان محله ایفا می کرده است. توسعه شهری در سال های اخیر و گسترش خیابان باباافضل باعث تخریب این مجموعه، رو به انزوا رفتن، عدم درک درست از آن و دورشدن این بافت از چهره اصیل خود شده است. امروزه از این مجموعه صرفاً بقعه، آب انبار و تعدادی از حجره های آن به صورت مجزا از هم باقی مانده است. چنین تغییراتی سبب برهم زدن ساختار منسجم محله، تخریب تدریجی بناها، کاهش جایگاه اجتماعی و کمرنگ شدن اصالت و هویت محلی آن شده است. آثار باقی مانده شواهدی تاریخی برای آیندگان و ساکنان این محله تاریخی اند، تا اصالت و هویت این منطقه را به ایشان یادآور شوند. اکنون این معدود آثار باقی مانده نیز در وضعیتی نابسامان قرار گرفته اند و از جمله بیم آن می رود که پس از چندی اثری از حجره های گذر باقی نماند.هدف پژوهش: مطالعه و شناسایی چالش های موجودِ بافت، نقاط قوت و فرصت ها، نقاط ضعف و تهدیدهای پیش روی آن، از اهداف این پژوهش بوده است.روش پژوهش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تاریخی است؛ ابتدا، بر اساس مطالعات کتابخانه ای، و با بهره گیری از اسناد و قوانین بین المللیِ مداخله در بافت های تاریخی و تحقیقات میدانی، به توصیف و تفسیر وضعِ موجود بافت و چالش های آن پرداخته شده است. سپس، با سنجش راهبردهای مسئله بر اساس تکنیک سوات (SWOT)، راهبردهای چندگانه حفاظتی، مدیریتی، تهاجمی و رقابتی برای مداخله در بافت ارائه شده است. و با استفاده از پلانی راهبردی، برنامه ای به عنوان چارچوب احیا و طراحی میان افزا در بافت مطرح شده است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند که این بافت نیازمند سه راهکار کلیِ کیفی و سامان دهنده، حفاظت و احیا و راهکارهای پیشنهاددهنده برنامه فیزیکی و کاربری است.
مطالعه کتیبه ها و تزئینات جامه های فتح زند و قاجار محفوظ در موزه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامه های فتح یا پیراهن های طلسم، نوعی لباس و پوشش خاص هستند که به قرن 9ه ./ 15م. و پس از آن منسوب اند. بارزترین مشخصه آنها، استفاده گسترده از متون مقدس در قالب کتیبه و خوشنویسی است. در کنار کتیبه ها، انواع نقوش، نمادها و علائم طلسمی نیز در جامه ها به کار رفته اند. تولید این دسته از پوشاک، در ایران از دوره صفوی آغاز شده و در دوران زند و قاجار نیز به شکل های مختلف ادامه پیدا کرده است. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی تطبیقی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و میدانی، درصدد پاسخ به این پرسش است که جامه های فتح زند و قاجار از نظر ساختار بصری و محتوایی، دارای چه ویژگی هایی هستند؟ هدف پژوهش، مطالعه بصری و محتوایی عناصر به کاررفته در جامه های فتح زند و قاجار در جهت روشن شدن ارتباط بین مفاهیم کتیبه ها و نقوش و پی بردن به عوامل تأثیرگذار بر جامه ها است. نتایج به دست آمده نشانگر آن هستند که محتوای کتیبه ها و نقوش به کاررفته در جامه ها با یکدیگر مرتبط بوده و مضامین متون مقدس، نمادها و علائم به کاررفته در آنها، هر یک به نوعی بیانگر پیروزی، غلبه بر دشمنان و حفاظت در برابر انواع شرایط دشوار است. شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر دوران زند و قاجار و عواملی چون؛ مذهب، مشروعیت بخشی به حکومت و باستان گرایی، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر نمونه های موجود محسوب می شوند. بر این اساس، علاوه بر استفاده از خوشنویسی به عنوان تزئین غالب، استفاده از نمادهای باستانی نیز مهم ترین وجه اشترک این آثار است و تفاوت بین نمونه های موجود در نحوه طراحی لباس، میزان استفاده از کتیبه نسبت به نقش و شیوه اجرای تزئینات است.
خوانش سفالینه های سده های میانی ایران از منظر سنت گرایان و تاریخ گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو گفتمان عمده در زمینه مطالعات هنر اسلامی، رویکردهای تاریخ گرایانه و سنت گرایانه هستند که گاهی در تعارض با یکدیگر قرار می گیرند. گفتمان تاریخ گرا آثار هنری را بر مبنای عوامل زمینه ای همچون؛ تاریخ، فرهنگ و اجتماع مورد بررسی قرار می دهد. از سوی دیگر، جریان سنت گرایی با نقد مؤلفه های مدرنیته، اصول زیربنایی خود را بر مفاهیم عرفانی قرار داده و با نگاهی آرمانی، بحث متافیزیک سنتی هنر را در زمینه هنرهای اسلامی مطرح می سازد. از آنجا که گفتمان سنت گرایی عموماً در مورد مفاهیم کلی صحبت کرده، نمونه های زیادی برای تطبیق قابل شناسایی نیستند که اندیشمندان برجسته هر دو رویکرد در مورد آنها بحث کرده باشند. بدین منظور، چهار نمونه از کاشی ها و ظروف سفالین انتخاب شده تا دیدگاه های متمایز صاحب نظران دو رویکرد در تحلیل آثار صنایع دستی آشکار شوند. مهم ترین سؤال این پژوهش، شناسایی تفاوت خوانش های دو رویکرد سنت گرا و تاریخ گرا در مواجهه با آثار سفالین سده های میانی ایران و نقد آنها است. این مقاله با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که تاریخ گرایان با اتکا به مؤلفه های زمان، جغرافیا، فرهنگ و سیاست، تحقیقات بی شماری در مورد تک نمونه های آثار هنری دوره های مختلف انجام داده اند. نزد آنان خوانش آثار هنری، بر پایه توصیف دقیق اثر و ارائه فرضیات و نتایج طی یک روش شناسی مستدل و علمی صورت می گیرد. حال آنکه مبانی فکری سنت گرایان بر اساس بازگشت به اصل اولیه سنت و احیای آن شکل گرفته اند و به همین دلیل، موضوع نوشته های آنان بیشتر مفاهیم و کلیاتی در خصوص نمودهای هنر مذهبی و عرفانی هستند که به سختی می توان این رویکرد را برای تحلیل آثار صنایع دستی به کار بست.
تحلیل فرمی و مفهومی مجسمه های زنانه در هنر ایلام باستان
حوزه های تخصصی:
حضور مؤثر زنان در جایگاه سیاسی و مذهبی و همچنین نقش اعتقادی آنان در جهان باستان، با عنوان نماد باروری، هم در قالب شاه بانوی باکره بهشت و هم زن بدکاره و تندخو در نقوش هنری مشاهده می شود. یکی از این کهن تمدن ها ایلام است که در آن زنان و ساخت تندیس های آنان در کنار خدایان دارای جایگاه ویژه و برتری بوده است که هم قدرت جادویی داشته و هم قدرت فرمانروایی را به دست داشته است. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی پیکره های زنانه از بعد زیبایی شناسی و اعتقادی، بر آن است تا هم به درک بهتری از لحاظ بصری و هنری از این دوران برسد و هم به شرایط و ویژگی های خاص تأثیرگذار در هنرمند آن دوران و تأثیرپذیری از همسایگان میان رودانی برای خلق چنین آثاری دست یابد؛ از سویی، پاسخی برای علت شکل گیری این نوع پیکره ها و کارکردهای سمبلیک آن به دست آورد. نتیجه پژوهش دستیابی به کارکردها و شیوه های تفکر ایلامیان درباره زن و موقعیت اجتماعی او در بنیان تفکر ایلامیان است
کلاه قزلباشی، شاخصی پنهان در هنر نظامی محور صفویه
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
103 - 111
حوزه های تخصصی:
معمولاً تصور می شود که نگارگری هنری است صِرفاً درباری و جدا از حیات اجتماعی. همچنین این گزاره زیاد به گوش می رسد که نگارگران اسیر عالم خیال و حتی تخیل و توهم خود بوده و هستند و اصولاً کاری با جهان واقع ندارند و در پی خلق جهان مثالی- در معنای افلاطونی و اشراقی- خویش اند. اما شواهد و قرائنی وجود دارد که احکام فوق را به چالش کشیده و حتی آن ها را ابطال می نماید. مقاله حاضر در صدد است با واکاوی یک عنصر ویژه تصویری در نگاره های نیمه اول عصر صفوی که کلاه قزلباشی نام دارد اثبات کند نقش مذکور نماد نظامی محورانه خاص صفویه بوده و ظهور و بروز آن با تحولات اجتماعی و ساختاری نیروی نظامی این دوره ارتباط مستقیم دارد. اهمیت پژوهش پیش رو در این است که می توان از طریق واکاوی آثار هنری، مسیری به میان تفکرات اجتماعی مرسوم دوره ای خاص- که اغلب منابع مکتوب مربوط به آن زمان، درباره آن تفکرات خاموشی اختیار کرده اند- گشود و به نتایجی جدید دست یافت. هدف مقاله نیز پرتو افکندن بر اندیشه پنهانی است که در نگاره های نُسَخ مصور نیمه اول عصر صفوی مستتر بوده و به زعم نگارنده می توان از آن به نوعی هنر نظامی محور یا میلیت اریستی تعبیر کرد. حوزه موضوعی نوشتار حاضر نیز جامعه شناسی هنر بوده و به این موضوع اصلی می پردازد که چگونه تمایلات نظامی محورانه در هنر نگارگری صفوی نمود یافته است. این مقاله با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی تألیف شده و کوشیده مستندات تاریخی را با نحوه نمودیافتن نقش کلاه قزلباشی در نگاره های نیمه اول دوره صفوی (نگاره هایی از شاهنامه شاه تهماسبی، خمسه نظامی 954 ه .ق، شاهنامه 984 ه .ق و شاهنامه رشیدا) تطبیق داده و نشان دهد توجه نگارگران در میزان استفاده از این نقش، کاملاً معطوف به شرایط واقعی و حیات اجتماعی و نظامی دوره خود بوده است.