در این مقاله "بهیافت" در مرحله اول به عنوان یک فعل معرفی می شود که به دلیل دستگاه فکری توحیدی حاکم برآن با موارد مشابه مانند بازیافت و آپسایکل تفاوت داشته و به معنای نوعی از کشف استعداد مکتوم نعمت ها و کاربست آن ها است. "بهیافت" را می توان در ترادف با اصطلاحات اصیلی همچون "عمل آوردن" ، کیمیاگری و تبدیل محدودیت به امکان دانست که جزو دایره اصطلاحات پرکاربرد تمدن های واقع شده در اقلیم های سخت مانند اقلیم گرم و خشک ناحیه حاشیه کویر مرکزی ایران به شمار می روند. به واسطه عمل بهیافت با رجوع به مواد و مصالح، اشیا و وسایل بلااستفاده، چیزهایی با ارزش تر تولید می شود. به این تعبیر، هر عملی که به حفاظت و تحول ارزش چیزی بیانجامد گونه ای از بهیافت خواهد بود و می تواند در مقیاسی وسیع تر، دست مایه ای برای تعریف مجدد فعل معماری (به معنای آبادانی) باشد. این مقاله در مرحله دوم به تعریف مکتب بهیافت می پردازد که یکی از مبانی نظری تمدن معماری ایرانی و سنتِ ساختن بوده و ریشه ناپیدای به وجودآمدن بسیاری از وجوه پیدای این تمدن قابل تشخیص است. به نظر می رسد مکتب بهیافت می تواند به عنوان یک فلسفه پشتیبان، بسیاری از امور مرتبط با زیستن را متحول سازد. این مقاله از نوع تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و با اتکا بر روش استدلال منطقی بر پایه تعاریف اولیه از مفهوم بهیافت، و مراجعه به منابع و داده های کتابخانه ای و میدانی به راهبرد ارائه مدل عملیاتی می انجامد. تحقیق حاضر مشق بهیافت را به عنوان روشی برای بازرویش و احیای مکتب بهیافت معرفی می نماید که به معنی انجام روشمند عمل بهیافت بوده و شامل سه مرتبه "بن یافت"، "بهیافت" و "دریافت" می باشد. تعاملی دوسویه بین مشق و مکتب برقرار است که به دلیل قوه ی نامیه مشق بهیافت، به بالندگی ساحت نظری مکتب بهیافت می انجامد. در نهایت، مقاله حاضر طرح منظومه مشق را برای کارگاه های مشق بهیافت ارائه می دهد.