فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲۷٬۷۴۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
شمال غرب کشور به لحاظ برخورداری از آثار و ابنیه تاریخی و باستانی و چشم اندازهای طبیعی، یکی از پهنه های ارزشمند کشورمان ایران از لحاظ جاذبه های گردشگری است. در این مکان یکی از محورهای مهم گردشگری در حوزه سیاسی استان کردستان و آذربایجان غربی با پتانسیل غنی تاریخی، فرهنگی و طبیعی، پکیج گردشگری قلعه زیویه سقز و تخت سلیمان تکاب است. هندسه به عنوان هسته تشکیل دهنده معماری، نیازمند توجه ویژه ای است و بررسی آن در طول سده های مختلف می تواند دید جامعی از معماری تاریخ بشر به دست دهد. هندسه علمی است که از مشاهده و تجربه ناشی شده و ارتباط مستقیم با احتیاجات بشر دارد. هندسه در ایران در قبل و بعد اسلام دارای دسته بندی متفاوتی بوده و به صورت نظری و عملی مطرح بوده است. از میان دانش های خاص، هندسه به دلیل آنکه نقش آفرینی بیشتری داشته است کارساز بوده و مورد توجه بیشتری قرارگرفته است. هندسه هرگونه هرج و مرج فضایی را نفی می کند زیرا سخت قانون مند و منظم است و ابزارهایی را در اختیار هنرمند قرار می دهد تا از طریق آنها تفکرات خود را به سایرین منتقل کند و این ابزارها به صورت نقطه، خط و سطح مطرح هستند. طبیعت و تمام اجزای آن بر پایه هندسه و تناسبات استوار است و بشر در تمام ادوار تاریخ در پی کشف این تناسبات بوده است. هندسه و تناسبات به دلیل نظم و هماهنگی که دارند همیشه مورد توجه هنرمندان بوده اند به طوری که کاربرد استفاده از ترسیمات هندسی در معماری ایرانی سابقه کهن دارد و به عنوان عضوی جدایی ناپذیر از معماری به حساب می آیند. هندسه به عنوان یکی از بنیان های هنر و معماری، در تمامی آثار فاخر و ارزشمند ایرانی همچون، مساجد، مدارس، حمام ها، باغ ها و غیره به زیبایی در کالبد و معنا ایجادشده است. در تحقیق حاضر که مربوط به حیطه ی مطالعات تطبیقی و طراحی فنی معماری می باشد دو اثر فاخر تخت سلیمان و قلعه زیویه مورد بررسی قرار گرفته است در این بررسی تأکید اصلی بر بحث هندسه در آثار یاد شده می باشد. برای این کار مطالعات میدانی انجام گرفته که در آن تمامی خطوط، نقاط و سطح های هندسی انتخاب شده و پس از پیمایش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند تا تشابهات، تفاوت ها، علل و عوامل مؤثر بر خطوط هندسی این آثار درک شود. در کنار تحلیل های میدانی از متخصصین نیز سؤالاتی پرسیده شده است که تلفیق این روش ها می تواند ما را به نتیجه برساند. نتایج تحقیق می تواند نقش هندسه را در معماری تبین و بازآفرینی کند و الهام بخش معماران برای انتقال آن به آثار آتی باشد.
ارزیابی و تحلیل ساختار و شاخصه های کالبدی- فضایی و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر نخستین اقدام در شناسایی دقیق و مطالعه آماری ساباط های شهر کازرون که در گویش محلی برخی محلات تاقک گفته می شود است. براین اساس هدف این پژوهش بررسی نوع معماری و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون در قالب شاخصه های کالبدی_ فضایی از نظر متغیرهای کمی و کیفی پرداخته است. این نوشتار بر پایه روش کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نظر در انجام پژوهش، از روش کتابخانه ای- اسنادی، تحلیل محتوا، روش میدانی و همچنین تصاویر هوایی گرفته شده در دهه 1340 استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Excel و همچنین جهت ترسیم نقشه ها و نمایش پراکندگی فضایی ساباط ها در سطح شهر از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیای GIS Arc استفاده شده است. یافته های پژوهش در بخش میدانی موجب شناسایی 9 ساباط در سطح بافت محلات تاریخی شهر کازرون گردیده است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل شاخص های کمی، کیفی و مشخصات کالبدی ساباط ها نشان می دهد که ساباط های شهر کازرون از پراکندگی و نمای متفاوت، جنس کف ساباط، نوع گذر و همچنین ابعاد و تناسبات کالبدی برخوردارند. از نظر متغیرهای شرایط اقلیمی (سایه اندازی و نفوذپذیری تابش آفتاب) و مؤلفه های امنیت (دارا بودن درب ورودی) ساباط های موجود از تنوع و گونه های مختلف تشکیل شده اند. خروجی این پژوهش می توان برای نخستین بار به: 1- شناسایی ساباط های باقی مانده در سطح شهر کازرون، 2- مستندنگاری و تهیه گزارش جامع از وضعیت کالبدی و معماری ساباط ها، 3- دسته بندی و گونه شناسی ساباط ها و 4- تهیه نقشه Gis از نمایش موقعیت و پراکندگی فضایی ساباط ها اشاره کرد.
تبیین و ارزیابی مؤلفه های تاثیرگذار بر افزایش قابلیت پیاده مداری در محلات شهری (نمونه موردی: محله جوادیه ساری)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز با حضور پررنگ اتومبیل معنای واقعی شهر ازمیان رفته و سبب پدیدآمدن مشکلاتی از قبیل کاهش ایمنی و امنیت، خطر برخورد با وسایل نقلیه موتوری، ازدحام و ترافیک، انواع آلودگی های محیطی و کاهش رونق پیاده روها شده است. لذا بازگشت به مقوله پیاده مداری به موضوعی پررنگ در شهرسازی تبدیل شده تا آنجا که رویکردهای نوین به سوی شهرهای پیاده مدار گام بر می دارند. اما به دلیل کمبود اطلاعات و تجارب مرتبط با درک شاخص های تأثیرگذار بر آن، مطالعه قابلیت پیاده مداری شهرها از اهمیت خاصی برخوردار گشته است. ازآنجاکه اگر پیاده راه ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشند، مردم از سپری کردن اوقات خود در آن ها ناامید شده و مسیرهای جایگزینی را برمی گزینند، هدف غائی این تحقیق نیز بیان راهکارهایی در جهت ارتقا کیفیت این مسیرها به منظور رونق هرچه بیشتر آن است. لذا سؤال پژوهش حاضر، عوامل مؤثر در ارتقای کیفیت پیاده مداری در فضاهای ش هری است که در نمونه موردی محله جوادیه در ساری و با هدف شناسایی عوامل جاذب جمعیت از نظر ساکنان و فراهم آوردن زمینه کاربست آن در الگوهای معاصر طراحی ش هری انجام گرفته است که به روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شده است. نتایج تحلیلهای نرم افزار SPSS حاکی از آن است که ارتباط خطی بین مؤلفه های پیاده مداری برقرار بوده و مؤلفه کیفیت کالبدی فضایی در محله مورد بررسی از بیشترین معدل بین مؤلفه های پیاده مداری برخوردار بوده است. با توجه به این که در بررسی مؤلفه کالبدی فضایی ، شاخص انضباط توده و فضا نسبت به شاخص عملکرد و فعالیت پیاده از ضریب بالاتری برخوردار بوده است، می توان گفت، توجه به کیفیت کالبدی در طراحی معماری و شهرسازی خیابانها در محله جوادیه، یکی از عوامل تاثیرگذار در جذب جمعیت پیاده بوده است.
مطالعه بینامتنی نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی بازوبندی عصر صفوی (محفوظ در موزه متروپولیتن) مبتنی بر ابعاد برگرفتگی از «سام نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات تأثیر سنت تصویری چینی بر هنر ایرانی پس از حکومت ایلخانان مغول به نظریه ای غیرقابل انکار نزد پژوهشگران بدل شده است. وجود اژدها، ابرک و فرم های پیچکی به چینیان نسبت داده شده است؛ اما مقاله حاضر رویکردی متفاوت اتخاذ نمود. مبتنی بر این باور که این جهان، دنیای متن هاست، قصد دارد خرده متنی از کلان متن قالی بازوبندی عصر صفوی را خوانش نماید. به نظر می رسد تکیه بر ظرفیت های فرا متنی برای مطالعه نمودهای هنر ایران ضروری بوده و اندیشه های پیشین نیاز مبرم به بازنگری دارد پس با همین منظور فرضیه این است که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی محفوظ در متروپولیتن ارجاع به واقعیت تهاجم فرهنگ چینی نبوده و به جهانی نشانه ای از نظام نوشتاری ادبیات عامه، بخشی از سام نامه، ارجاع می دهد. تحدید فرضیه جهت روشن نمودن تحلیل نقش اینگونه قابل طرح است که هنرمند طراح بر اساس سام نامه نقشه قالی را رسم نموده و حال بر همان مبنا قابل تفسیر است. گونه این ارجاع نشانه ای (سیموسیس) بوده که موجب می شود تا نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» در قالی بازوبندی صریح و تک لایه ای نبوده و ضمنی و چندلایه باشد. با استفاده از متن سام نامه (متن مقدم و پیشین)، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی قابل رمزگشایی است. مقاله حاضر باهدف اجتناب از خوانشی تک بعدی و تک معنایی به تحلیل بینانشانه ای روی آورده تا معنای سیال نقش را بازیابد. نظام نوشتاری سام نامه مرجعی برای نظام تصویری قالی صفوی لحاظ شده است. پژوهش کیفی بوده و از انواع تحقیقات بنیادین نظری بوده و روشی توصیفی- تحلیلی دارد. نمونه مطالعاتی یک تخته قالی از مجموع بافته های داری محفوظ در موزه متروپولیتن متعلق به عصر شاه تهماسب صفوی است. یافته ها محصول فیش نویسی از منابع کتابخانه های و ثبت مشاهدات تصاویر موزه ای است که در بستر روش بینامتنیت تحلیل شده است. نتیجه آن که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» ارجاعی برون فرهنگی (چینی) نبوده و به داستان نبرد سام با ارقم اژدها در سام نامه ارجاع می دهد. به بیانی دیگر با توجه به مطالعه بینامتنی، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» مبتنی بر سام نامه بوده و دال بر ایرانی بودن بن مایه بوده و ارتباطی با نفوذ فرهنگ چینی ندارد.
تبیین جایگاه مخاطب در آثار هنرمندان زن دوره مدرنیسم (مطالعه موردی نمونه هایی از آثار هریت بِکر و لورا نایت)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
3 - 13
حوزه های تخصصی:
مخاطـب همچـون اثـر هنـری و هنرمنـد، یکی از حوزههـای مهم در شـناخت هنر هـر دوره به حسـاب میآید که در طـول تاریـخ هنـر، کمتر به آن پرداخته شـده اسـت. همچنین دوره مدرنیسـم بـه دلیل تحـولات بنیادینش، از هرآنچـه در گذشـته خـود داشـت، گسسـت و از یکسـو پارادایم نوینـی به نام «هنر مدرنیسـم» را بـه وجود آورد و از دیگرسـو، همزمـان بـا تغییـر در نقـش اجتماعـی زنان، «هنرمند» زن را به رسـمیت شـناخت. هـدف پژوهش حاضـر ایـن اسـت کـه در راسـتای پرداختـن به نقـش مخاطب، در شـناخت هنـر دوره مدرنیسـم، پاسـخگوی این پرسـش باشـد کـه بـا ظهـور هنرمنـدان زن، مخاطبـان آثارشـان، چـه تأثیـری در تغییر عمـل آنها در طـول این دوره داشـتهاند؟ ایـن پژوهـش، بـه روش توصیفـی- تحلیلـی، پارادایم مدرنیسـم را در محدوده سـالهای 1870 تا 1945 میلادی در قالـب دو دوره مجـزا، قبـل و بعـد از جنـگ جهانـی اول، مـورد مطالعه تطبیقی قـرار میدهد و آثـار دو هنرمنـد زن نقـاش، هریـت بِکر و لـورا نایـت، از دو دوره مذکور را بهعنوان شـاهدی بر یافتههـای تاریخی، مـورد تطبیـق و تحلیـل قـرار میدهـد. طبـق یافتههـای پژوهـش میتـوان گفـت کـه در دوره نخسـت (1870 تا 1914)، هنرمنـد زن و مخاطـب آثـارش هـر دو نقشـی منفعلانـه در برابـر یکدیگر دارنـد امـا در دوره دوم (1914 تا 1945) بـه واسـطه رویدادهـای اجتماعـی در تغییر جایـگاه زن در جامعه، هنرمنـد زن، نقشـی فعالانه به خود میگیـرد و مخاطـب آثـارش نیـز از جایـگاه اُبژگـی به سـوبژه تبدیل میشـود، تا جایی کـه عمل آنها بـر یکدیگر تأثیـر میگذارد.
مطالعه تطبیقی آرای سنت گرایان و تاریخی اندیشان در تبیین فضا و ترکیب بندی در نقّاشی ایرانی
حوزه های تخصصی:
نقّاشی به معنای مشخّص آن و به طور مستمر پس از اسلام در زمان حکومت عبّاسیان، به منظور مصوّرکردن کُتب به خدمت
گرفته شد و در دوران سلجوقی به ایران وارد شد و پس از آن در دوره تیموری به شکوفایی رسیده است. طی قرن ها،
شیوه های کلّی و اصول مشخصی بر نقّاشی ایرانی حاکم بوده که باعث تمایز آن از نقّاشی دیگر ممالک شده است. یکی از
مشخص ترین تمایزات نقاشی ایرانی، استفاده از فضای غیرواقعی و دوبعدی و هم چنین پرهیز از نمایش فضا های واقعی و
ترکیب بندی به شیوه غربی است. تبیین این مقوله، یعنی فضا و ترکیب بندی در نقاشی ایرانی همواره محلّ بحث و اختلاف نظر
بین سنت گرایان و تاریخی اندیشان بوده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، یافتن نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه
فکری درمورد علل شکل گیری فضا و ترکیب بندیِ خاصِ در نقّاشی ایرانی است. این مقاله، که به روش توصیفی- تحلیلی و با
رویکرد تطبیقی انجام می پذیرد، بر آن است تا آرای دو طیف فکری مذکور را درمورد ماهیت فضا در نقاشی های ایرانی مورد
تطبیق قرار داده و تفاوت آنها را بررسی و تبیین نماید. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که متفکّران سنّت گرا و
تاریخی اندیش فضای نقّاشی ایرانی را چگونه تبیین کرده اند. با بررسی های انجام شده این نکته مشخّص شده است که این دو
جریان فکری در پرداختن به نقّاشی ایرانی زاویه دید مختلف و مبنای بررسی متفاوتی دارند. سنت گرایان هنر متعالی را در در
بستر سنت بررسی می کنند و هنرمند را دارای شأنی عرفانی دانسته و شیوه خلق آثار، در این هنر را کاملاً آگاهانه ارزیابی
می کنند. در مقابل تاریخی نگران بر اساس مستندات و مدارک تاریخی و عوامل مرعی و قابل ارزیابی به ارائه فرضیات در
مورد نقاشی ایرانی مبادرت می ورزند.
تحلیل و بازخوانی کارکرد بنای تاریخی شیخ لطف الله درگذر زمان بر پایه اسناد توصیفی تاریخی و سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
211-196
حوزه های تخصصی:
در دوره صفویه، میدان نقش جهان به عنوان مجموعه معماری حکومتی شاخص در اصفهان ساخته شد. میدان نقش جهان از چهار ساختمان ویژه تشکیل شده که هر کدام دارای کارکرد مجزا بوده است. بنای شیخ لطف الله، سومین اثر ویژه ساخته شده است که در شرق میدان و مقابل کاخ عالی قاپو قرار دارد. تغییرات پدید آمده در کالبد این ساختمان و بناهای هم جوار آن، شناخت کارکرد اصیل آن را دچار اشکال کرده است. این مقاله بر آن است تا تحلیل مناسبی از کارکرد اولیه بنا و تحولات آن در گذر زمان ارائه دهد. بررسی اسناد تاریخی هم زمان با ساخت بنا و همچنین اسناد تألیف شده توسط افرادی که در مدرسه به تحصیل یا تدریس می پرداختند، کارکرد آن را در گذر زمان آشکار ساخت. تحلیل اسناد مرتبط با کاربری بنا مشخص می کند کارکرد بنای شیخ لطف الله در زمان ساخت، مدرسه بوده است. این مدرسه با توجه به وسعت آن، نمازخانه بزرگی را در بر می گرفته است. بعدها با توجه به شباهت این بخش با مسجدها و تخریب قسمت های وابسته به تدریس بنا، این ساختمان را مسجد نامیده اند. از سوی دیگر، در بناهای آموزشی مشابه، عمدتا کاربری آموزشی و نیایشی تکمیل کننده یکدیگر بوده است؛ بنابراین نام گذاری این بناها براساس گستره کارکردی غالب آن بوده است . روش پژوهش در این تحقیق ترکیبی از بررسی اسناد توصیفی در کنار مطالعه مقایسه ای بناهای مشابه و تحلیل شکلی و مفهومی استوار است. در این راستا این پرسش مطرح می شود که کارکرد اولیه بنای شیخ لطف الله چه بوده و در گذر زمان چه تحولاتی داشته است؟
ارزیابی اجتماع پذیری حیاطِ عِلیینْ در دانشکده هنر و معماری یزد بعد از افزونه پوششِ متحرکِ چوبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با دغدغه توجه به کیفیتهای محیطی، پژوهش حاضر به ارزیابی اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در شرایط بعد از افزونه پوشش نسبت به حالت قبل آن می پردازد. به موازات مطالعات کتابخانه ای، نظرات کاربران معطوف به تجربه زیسته آنان اعم از دانشجویان(25 نفر) و استادان(13نفر) با اتکا به نتایج پرسشنامه های با سوالات باز، بسته، تصویری و کروکی در مطالعات میدانی جمع شده است. تدابیر به کارگرفته شده در استخراج نشانه های کالبدی و غیرکالبدی ارزیابی اجتماع پذیری عبارتند از: مشاهده مشارکتی، عکاسی و یادداشت برداری از احوالات حیاط علیین. نتایج بیانگر آنست که اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در قالب هفت شاخصه در سه سطح مولفه های عینی، ذهنی و عینی-ذهنی قابل احصاست. حیاط علیین پس از پوشش، در هر هفت شاخص، نشانه هایی از متوسط تا قوی برای اجتماع پذیرتر بودن نسبت به حالت قبل از پوشش دارد. وجود پوشش در وهله نخست به تقویت نقش مفصلی حیاطِ علیین کمک کرده و از این رهگذر، گاه این نقش به نقش تازه ی مقصدبودنْ تغییرِمکان داده و حیاط به سوی هویتِ مستقل داشتن حرکت کرده است. شاخصه هفتمی در سطح مولفه های ذهنی با عنوان "عاطفی" برای اجتماع پذیری حیاط علیین به صورت منحصر به فردی متبلور شده است که بیانگر حسّ تعلق کاربران به ویژه دانشجویان به حیاط است. از شواهد مرتبط با استخراج شاخصه عاطفی می توان به نقش زنجیره روایت ها از هویت حیاط حاصل از تجربه های زیسته دانشجویان دوره های مختلف در میزان اجتماع پذیری آن اشاره نمود. یکی از روایت ها مربوط به ساخت پوشش و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیمِ دانشجویان در آن است. چنین روایت زیسته ای از همبستگی مثبت میان اجتماع پذیری حیاط و مشارکت دانشجویان در ارتقای فضای باز دانشگاهی محل تحصیل خود در جهت تامین شرایط مطلوبتر برای حضور بیشتر و موثرتر در فضا خبر می دهد.
شمایل نگاری مذهبی قاجار در سایه تأثیرات فرهنگ غرب (نمونه مطالعاتی: قاب آینه زیرلاکی، اثر محمداسماعیل نقاش باشی اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
93 - 102
حوزه های تخصصی:
اقتباس از دستاوردهای تمدن غرب، از ویژگی های بارز هنر قاجار است که تقریبا در همه عرصه های هنری نمود دارد. دامنه نفوذ هنر و فرهنگ غرب گاه به حدی بوده که حتی بر نحوه خلق آثار مذهبی و عامیانه در رسانه های گوناگون، علی الخصوص آثار لاکی، تأثیر گذاشته و آرایه ها و ساختارهایی از این فضای غیربومی را در مضامین آشنای بومی تلفیق کرده است. در عصر قاجار هنر لاکی کاری با تحول بی سابقه ای نسبت به گذشته روبرو شد و مضامین مختلفی در آن رواج پیدا کرد که شمایل نگاری مذهبی نمونه ای از این دست بود. قاب آینه زیرلاکیِ محفوظ در موزه بِرن سوئیس، با موضوع مذهبیِ شمایل حضرت علی ع و حسنین ع ، اثر محمد اسماعیل نقاش باشی اصفهانی که در سال 1288ه .ق. خلق شده، مصداقی است از مواجهه با پدیده فرنگی سازی و بازنمود و پیاده سازی آن در یک چارچوب مرسوم سنّتی. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف بازخوانی و تحلیل عناصر هنری غرب در یک قاب آینه قاجاری مذهبی، در سه سطح انجام گرفته که عبارتند از ساختار بصری، درون مایه و محتوا، و تأثیرات بومی و غیربومی. نتایج مطالعه حاضر حاصل نشان از حضور چند مؤلفه غیربومیِ اقتباس شده از غرب دارد که مهم ترین آنها شامل ساختار ماندورلا، محجَر و آرایه های وام گرفته از سبک روکوکو است.
برنامه ریزی شهری درمانگر استرس؛ نمونه مطالعاتی: ناحیه 8 منطقه 1 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس شهری یکی از مهم ترین عوامل افزایش اختلالات روانی در شهرهاست. به همین دلیل لازم است برنامه ریزان و طراحان شهری در برنامه ها و طرح های خود استرس شهری را به عنوان اصلی مهم در نظر داشته و از اقداماتی که به این آشفتگی ذهنی دامن می زند، بپرهیزند. ساکنین شهر تهران و به خصوص ناحیه 8 منطقه 1 بر اساس نظر متخصصان در معرض استرس شهری بالایی قرار دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف تدوین برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در این ناحیه انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تبیینی بوده و برمبنای هدف از جمله تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کمی-کیفی و برای تحلیل آنها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل استرس ناشی از نظام دسترسی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف، امنیت پایین، عدم انسجام و حمایت اجتماعی، تمایز و انزوای اجتماعی، تاب آور نبودن محیط شهری، عدم سرزندگی محیط، احساسات منفی ساکنان، تبعیض و جابه جایی اجتماعی، استرس ناشی از تراکم، احساس هویتمندی و تعلق پایین مهم ترین عوامل استرس زا محدوده مورد مطالعه می باشند. در نتیجه برنامه ریزی شهری با درنظر گرفتن این عوامل به عنوان اهداف خرد می تواند استرس شهری را درمحدوده مورد مطالعه تا حد بسیاری کاهش دهد.
اثر آموزشِ بازی وار بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان معماری و نقش آن در فرایند یادگیریِ طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
297 - 309
حوزه های تخصصی:
آتلیه ها در دانشکده های معماری به مثابه ابزار اصلی آموزش می باشند که در آن دانشجویان در معرض حل دسته ای از مسئله های طراحی قرار می گیرند. از آنجا که فرسودگی تحصیلی موجب می شود فرایند یادگیری روندی نزولی طی کند، کاهش آن مورد توجه محیط های آکادمیک خواهد بود. علاوه بر این شیوه های آموزشی، از جمله بازی وارسازی بررسی و به روز شده و طی سالیان و با اهداف مختلف استفاده شده است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی وار طراحی معماری در مقطع تحصیلی کارشناسی، بر کاهش میزان فرسودگی تحصیلی دانشجویان و در نتیجه ارتقا فرایند یادگیری طراحی است. پژوهش حاضر به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش دانشجویان طرح 4 معماری دانشگاه آزاد واحد پرند بودند که شصت نفر از آن ها به صورت تصادفی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد فرسودگی تحصیلی (MBI-GS(S و برای آنالیز آماری داده ها، از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش بازی وار در طراحی معماری در کاهش فرسودگی تحصیلی مؤثر بوده است، لذا استفاده از این شیوه به منظور کاهش فرسودگی تحصیلی و بهبود یادگیری طراحی دانشجویان معماری پیشنهاد می گردد.
نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان با رویکرد شمایل شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه نقاشی دیواری یکی از مهم ترین رسانه های هنر دوره سلجوقی ا ست، اما بسیاری از آثار این هنر ارزشمند در طول تاریخ از میان رفته و نقاشی های دیواری داخل برج شرقی خرقان تنها بازمانده این سنت تصویری غنی و ریشه دار ایرانی در این دوره است. این دیوارنگاره ها شامل نقوش هندسی، جانوری، گیاهی و خوشنویسی می شوند که نقش مایه طاووس یکی از مهم ترین نقوش به کاررفته بر این دیوارنگاره هاست. هدف از انجام این پژوهش تبیین معنا و مفهوم نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان است. در این پژوهش از رویکرد شمایل شناسی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده و این رویکرد به ما کمک می کند تا با بررسی ریشه های شکل گیری این دیوارنگاره ها به معنا و مفاهیمی که در این نقش مایه مستتر است پی ببریم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی است. با توجه به چهارچوب نظری، متون مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از ظروف مینایی به عنوان نمونه های شاهد بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقش مایه طاووس در این دیوارنگاره ها بیشتر بیان گر قدرت و شکوه بانی بنا بوده و برخلاف دوره های پیشین از مفاهیم قدسی دور می شود.
اجتماع پذیری و سرزندگی فضاهای عمومی شهری: شواهدی از دیدگاه متخصصین و کاربران در خیابان ولیعصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
131 - 148
حوزه های تخصصی:
بیان مساله : امروزه با روند رو به افزایش خصوصی شدن فضاهای عمومی و کنترل آن به روش های مختلف؛ اجتماع پذیری فضای عمومی که یکی از ارکان سرزندگی شهری می باشد؛ دچار چالش شده است. از طرفی کم توجهی به بعد اجتماعی سرزندگی در اکثر پژوهش ها مشاهده می شود. این پژوهش به دنبال شناسایی مهمترین شاخصه های اجتماع پذیری برای دستیابی به سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران از نگاه متخصصان و کاربران خیابان می باشد. اهداف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نسبت و ارتباط دو مفهوم اجتماع پذیری و سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران جهت کاربست نتایج آن در برنامه ریزی فضاهای عمومی شهری است. روش پژوهش : در این راستا، یک تحلیل تطبیقی بر اساس دیدگاه متخصصین آشنا به خیابان ولیعصر و کاربران این خیابان انجام گردید. با اتخاذ یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر طرح تحقیق متوالی اکتشافی و با استفاده از سه روش مصاحبه بدون ساختار، پیمایش کمی و مشاهده میدانی، داده های پژوهش گردآوری شد. یافته ها: در مجموع 7 معیار اصلی توسط متخصصین شناسایی شد که 3 مورد از این 7 معیار مورد تأیید کاربران قرار نگرفت. در ادامه نتایج در دو محور مورد بحث قرار گرفت. نخست اینکه مشخص شد برخلاف دیدگاه متخصصین، معیارهایی که حالت جمع گرایانه تر دارند، از سوی کاربران کمتر ترجیح داده می شوند. ضمن اینکه تفاوت های اساسی در دیدگاه این دو گروه وجود داشت. بطوری که متخصصین، نگرشی علمی اما ایده آل گرا نسبت به مسائل و موضوعات فضاهای عمومی داشتند. در حالی که دیدگاه کاربران، یک دیدگاه ساده، حداقلی اما واقعی از ترجیحات و خواسته های آن ها از یک فضای عمومی می باشد که مبتنی بر تجربه زیسته آن ها از فضاهای عمومی است. نتیجه گیری: در نهایت تحقق اجتماع پذیری فضاهای عمومی در گرو یک سری از الزامات و شرایط زمینه ای تشخیص داده شد که در حیطه ساختارهای کلان سیاسی، نهادی و اجتماعی قابل جستجو هستند.
تمایز معناشناختی بیان و بیانگری در داللت موسیقایی
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
103-106
حوزه های تخصصی:
نسبت بیان و موسیقی از دیرباز مورد توجه بسیاری از متفکرین بوده است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی تبارشناختی به بررسی نسبت
میان داللتِ معنایی و موسیقی به عنوان هنری انتزاعی از هنرهای زیبا بپردازد. چنان که نشان داده خواهد شد، برخی از متفکرین این نسبت
را انکار کرده و در مقابل برخی از هنرمندان و متفکرین بر داللتِ موسیقی- حتی در شکل بیکالم آن صحه گذاشتهاند. علیرغم اهمیت و
توجه به جایگاه بیانگری، تعریفی روشن از واژه بیانگری و داللتهای معنایی آن در موسیقی وجود ندارد و همانطور که مالحظه خواهد شد،
دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی در باب بیانگری و نسبت آن با هنر وجود دارد. به نظر میرسد منظور از بیانگری در دید اندیشمندان
مختلف متفاوت است. هنر همچون بیانگری احساسات و یا هنر همچون شکل نمادین زندگی، هنرِ ابهامآفرین در حکم معنای زندگی، تا
حتی هنر به مثابه روشی علمی در بیان زندگی، طیف وسیعی از دیدگاهها است که در میان این همه میتوان ردّپایی از بیانگری را مشاهده
نمود که اساساً برداشتهایی متفاوت از بیانگری در میان همه آنها قابل مشاهده است. در این میان ابزارهای بیانگری، مانند توصیف،
روایتگری، داستانسرایی، در مواردی به جای ذاتِ بیانگری به کار رفته است. این مقاله ضمن تبیین ابزارهای بیانگری و خودِ بیانگری در
موسیقی به طرح دیدگاههای مختلف در این زمینه میپردازد.
ضرورت اتخاذ رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا؛ در بازآفرینی بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
103 - 120
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: بافت تاریخی از تجربه طولانی مدت تعامل انسان با محیط بوجود آمده است اما می بینیم بعد از مداخلاتی که در بافت های تاریخی صورت گرفته، حضور و تعاملات اجتماعی مردم در بافت کمرنگ شده است، چراکه این طرح ها از بطن جامعه و محیط نبوده و در نتیجه احساس تعلق نیز ایجاد نمی کند. حفظ مکان تاریخی یا ایجاد مکان جدید در بافت تاریخی، از موضوعات مهم شهرسازی امروز بشمار می آید و از منظر حفاظت اجتماعی بافت، حائز اهمیت است. مکان سازی یعنی ایجاد مکان باکیفیت بوسیله مشارکت اجتماعی، که قصد داریم در طی بازآفرینی، بعنوان یکی از روش های مرمت شهری، از طریق آن کیفیت زندگی در بافت و تعاملات اجتماعی آنرا افزایش دهیم. هدف: نوعی از مکان سازی، مشروط و مقید به حفظ اصالت و ارزشهای بافت، با اقدامات برگشت پذیر، بوسیله مشارکت اجتماعات محلی، مد نظر این پژوهش است. و ارائه الگویی مناسب در خصوص نحوه اقدام در بافت های تاریخی متناسب با زمینه اجتماعی و بستر فرهنگی در شهرهای ایران امری ضروری به شمار می رود. در این مقاله تلاش شده به مکان سازی با رویکرد توسعه اجتماع محور و با هدف ارتقاء کیفیت محیطی و جاری نمودن تعاملات روزمره در عرصه بافت های تاریخی جهت بازآفرینی بافت ها، توجه دهد. روش: روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد توصیفی – تحلیلی به شیوه مطالعات تطبیقی می باشد. و بدین منظور تجربیات داخلی و خارجی اقدامات در بافت های مشابه بافت تاریخی تهران بررسی شد تا از بررسی و تبیین چارچوب نمونه ها به چارچوب بازآفرینی در بافت های تاریخی ایران برسیم. یافته ها: دستاورد مهم این پژوهش تبیین ضرورت مکان سازی مشارکت مبناو اهمیت آن در پروژه های بازآفرینی بافت تاریخی، جهت تبلور ارزش ها در ساختار بافت امروزی، برای حفظ این بافت ها جهت مکان سازی خلاق درفضاهای شهری و ارتقاء کیفیت می باشد. نتیجهگیری: باتوجه به ضرورت مشارکت اجتماعی که از مطالعه پروژه های موفق داخلی و خارجی بازآفرینی دربافت تاریخی استنباط شد، و نظر به اهمیت بحثدلبستگی مکانی ساکنان در جلب مشارکت اجتماعی شان، اولویت رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا جهت تقویت روحیه مشارکت جویانه ساکنان در بازآفرینی بافت های تاریخی مدنظر است.
«مکان سازی» شهری با افزایش «پیاده پذیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121 - 139
حوزه های تخصصی:
بیان مساله: مفهوم میدان با برتری حس مکانی و حضور انسانی با فلکه متمایز می شودکه فضایی با گذر اتومبیل است. میدان باید مکانمند و دارای تعامل انسانی باشد. نادیده گرفتن این وجه تمایز و چیرگی اتومبیل یکی از اسباب نامناسب شدن فضاهای شهری از جمله میادین و خیابان های تاریخی شده است. پرسش این است که چگونه می توان ویژگی های «کالبدی» و «غیرکالبدی» در نمونه ای تاریخی مثل «میدان توپخانه» و چهار گذر شمالی-جنوبی رسیده به آن را متعادل نمود و زمینه «مکانی» شدن آن ها را فراهم ساخت. پیاده پذیر شدن بیشتر تا چه میزان و چگونه در این فضاها موجب ارتقا حس مکان خواهد شد؟ هدف: این مقاله با هدف مکان سازی فضاهای شهری، نقش «پیاده پذیری» یک فضا را در«مکانمندی» آن می سنجد. روش: بنابراین سنجه هایی برای ارزیابی فضای گذرهای مجاور شمال و جنوب استفاده شده است. اطلاعات ابتدا به روش دلفی از هفت گروه متخصص تراز اول طی پرسش نامه ساختارمند و از آرای مردمی گردآوری، سپس با روش آماری و مشاهدات میدانی یافته ها تحلیل شده است. یافته ها: افزایش پیاده پذیری در این فضاها منجر به افزایش مکانمندی شده و لازم است ولی اصرار بر گزینه پیاده مداری صرف رضایت بخش نیست. این افزایش می تواند تا الگوی «خیابان کامل» پیش رود. گسترش پیاده پذیری از میدان تا خیابان های مجاور، کل محله، ارگ، محدوده تاریخی حصار اول و دوم تهران و ارتباط آن با کل شهر با این الگو قابل توصیه است. نتیجه گیری: افزایش پیاده پذیری به معنی بهبود حس مکان است. در فضاهای تاریخی مراکز شهری، دست کم الگوی کامل حرکتی تعادل فضایی نسبی ایجاد می نماید. عدم مداخله یا مداخله های مطلق گرا رضایتمندی را کاهش می دهد. در میدان توپخانه و فضاهای مجاور، الگوی کامل حرکت میسر ولی باید با اولویت پیاده، سواره غیرموتوری، موتوری عمومی و خصوصی باشد.
تبیین الگوی بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی در شهرداری تهران (رویکرد پدافند غیرعامل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
67 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش بررسی و ارائه الگوی مناسب برای بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی در شهرداری تهران با رویکرد پدافند مردم محور می باشد.روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی اکتشافی بوده و از روش کیفی و کمی (روش آمیخته) برای ارزیابی و ارائه الگو استفاده می کند. جامعه آماری این مطالعه را کلیه مدیران، سیاستگذاران، خط مشی گذاران فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعال در دولت و شهرداری و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت فرهنگی، خط مشی گذاری تشکیل می دهند که در این زمینه دارای آثار پژوهشی یا اجرایی باشند. نمونه گیری به صورت نظری و با 14 نفر از آنان مصاحبه هایی با طرح پرسش هایی باز انجام شد. در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل داده تحلیل تئوری داده بنیاد و سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. در بخش کمی و به روش تصادفی با در نظر گرفتن جدول مورگان، 260 پرسشنامه ارسال و در نهایت 212 پرسشنامه با 70 سوال با بهره گیری از رهیافت معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از برآورد مدل به روش معادلات ساختاری نشان داد که شرایط زمینه ای و مداخله گر به طور مستقیم و غیرمستقیم بر راهبردها و شرایط علی اثرگذار هستند و همچنین راهبردهای اتخاذ شده بر بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی تأثیرگذار هستند.
مطالعه سیر تطور رویکردهای طراحی مساجد نوگرا در دوران پهلوی دوم با تأکید بر رویکرد منطقه گرایی انتقادی (مطالعه موردی : مسجد الجواد تهران، مسجد دانشگاه تهران، مسجد دانشگاه جندی شاپور اهواز، مسجد حضرت امیر تهران، مسجد و کانون توحید تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۱۰۰-۸۵
حوزه های تخصصی:
در دوره پهلوی دوم، مدرنیسم به گونه ای در سطح فرهنگی جامعه مورد حمایت قرار گرفت که پای آن به زمینه طراحی مساجد نیز کشیده شد و منجر به ساخت مساجدی نوگرا گردید. پس از آن با حمایت های حاکمیت در توجه به ظرفیت های معماری سنتی با برگزاری همایش هایی ، به موازات نقدهایی که به مدرنیزاسیون این دوران می شد، رویکرد منطقه گرایی رخ نمود که به نحوی انتقادی نسبت به کاربرد ویژگی های مدرنیسم و میراث گذشته برخورد می کرد. پرسش های مطرح شده عبارت هستند از اینکه چه شباهت هایی مساجد نوگرای این دو دهه را در امتداد هم قرار داده و چه تفاوت هایی مساجد منطقه گرا را به عنوان واکنشی به مساجد مدرن مطرح می کنند؟ چه عواملی منجر به تغییر رویکرد طراحی در مساجد نوگرا شده اند؟ پژوهش پیش رو با روشی توصیفی - تحلیلی ، به سیر تحول طراحی مساجد نوگرای ایران مابین سال های ١٣٤٠ تا ١٣٥٧ ش. پرداخته و در این بررسی ، از نظریه منطقه گرایی انتقادی برای تحلیل و دسته بندی مساجد نوگرا و نمایان ساختن تغییرات صورت گرفته در طراحی مساجد منطقه گرای دهه ١٣٥٠ ش. نسبت به مساجد مدرن دهه ١٣٤٠ ش. بهره گرفته است . هدف از این مطالعه ، دسته بندی خوانا و مستدل تری از سیر تحول رویکرد طراحی مساجد نوگرا با توجه به بستر تاریخی و جریانات نظری معماری بوده تا پایه ای برای خوانش رویکردهای طراحی مساجد نوگرا پس از انقلاب اسلامی فراهم آورد. مساجد منطقه گرا برخلاف مساجد مدرن که تنها در قالب امر بصری قابل درک هستند، به آثاری لمس پذیر با قابلیت درک از طریق تمامی حواس تحلیل شدند. مساجد منطقه گرای دهه ١٣٥٠ ش. از لحاظ حجمی همچون مسجد الجواد بدیع و نو هستند، اما در رویکرد طراحی آنها حساسیت به هویت فرهنگی و توجه به امر بومی قابل پیگیری است . با این حال که در روند طراحی با رویکردی انتقادی ، سنتزی از سنت معماری ایرانی با ساخت فن آوارنه و سبکی مدرن صورت داده اند که هیچ گونه تقلید و بازگشت تاریخی چون مسجد دانشگاه تهران در آنها مشاهده نمی شود.
تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های فرسوده و نیازسنجی مشارکتی جهت اولویت بندی راهبردها با استفاده از الگوی تلفیقی SWOT-QSPM (مطالعه موردی: محله کوشک عباسعلی شیراز)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
128-149
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر، توجه به منابع فرهنگی به عنوان موتور محرک بازآفرینی شهری به طور فزاینده ای به یک موضوع اصلی در مطالعات شهری تبدیل شده است؛ بطوریکه محققان زیادی به مشارکت راهبردهای فرهنگی در بازآفرینی شهری تأکید کرده اند؛ ولی هنوز به تجربه موفقیت آمیزی از استفاده منابع فرهنگی جوامع محلی در پروژه های بازآفرینی شهری دست نیافته اند؛ در حقیقت راز موفقیت استفاده از منابع فرهنگی در بازآفرینی شهری در بسیج جامعه و آموزش های حمایتی نهفته است، نه یک رویکرد فرهنگی توسط متخصصین و مدیریت شهری. در این تحقیق به تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله فرسوده کوشک عباسعلی و نیازسنجی مشارکتی ساکنین پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف توصیفی- تحلیلی و از لحاظ نتایج کاربردی است. گرد آوری اطلاعات از طریق بررسی منابع کتابخانه ای/ اسنادی؛ روش میدانی و پرسشنامه کسب شده است. حجم نمونه بر طبق فرمول کوکران 105 خانوار تعیین شده است. روش تحلیل براساس الگوی تلفیقی SWOT-QSPM می باشد؛ به این صورت که پس از سنجش وضعیت محله، راهبردهای مورد نظر در ماتریس SWOT تدوین شده و راهبرد های تدوین شده با استفاده از مدل QSPM و ضریب نرمال شده هریک از عوامل داخلی و خارجی براساس امتیازدهی و نیاز سنجی ساکنین محله اولویت بندی شدند. با توجه به امتیازات راهبردها، راهبرد های بعد عملکردی در اولویت بالاتری قرار دارند. بنابراین طبق نتایج اولویت بندی راهبردها در این مطالعه می توان اذهان داشت؛ رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله کوشک عباسعلی، از طریق بسترسازی، مقدمه سازی و استفاده مستمر از سلیقه و فرهنگ ساکنین و پیش بینی پروژه های پیشگام فرهنگی به موفقیت می انجامد. همچنین کاربرد مدل های تلفیقی در نیازسنجی مشارکتی و تشخیص درست و به موقع نیازهای محلی، افزون بر تصمیم سازی مناسب می تواند تسهیلگر اجرای طرح های توسعه محلی باشد.
بررسی مؤلفه های مؤثر بر طراحی فضاهای مجتمع های مسکونی مبتنی بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی گلستان و زنبق در شیراز)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر در جوامع شهری و صنعتی، تأثیرات منفی محیط بر افراد و شیوع اختلالات روانی ضرورت توجه به سلامت در محیط را بیش از پیش آشکار می سازد. باتوجه به این موضوع، فضاهای شفابخش را می توان نیاز زندگی پرتنش امروز دانست. فضای مسکونی در بین فضاهایی که انسان در طول روز با آن سروکار دارد بیشترین سهم را دارا می باشد و به بیشترین میزان بر فرد تأثیرگذار است، بنابراین بهتراست به گونه ای طراحی شود که متضمن سلامت عمومی ساکنین باشد. هدف پژوهش حاضر ارائه ی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. این پژوهش به روش ترکیبی (کمی- کیفی) انجام شده است، در مرحله ی نخست پس از معرفی مفاهیم اولیه، شاخصه های شفابخش معماری از پیشینه ی پژوهش استخراج شده که مبنایی برای پرسشنامه ی محقق ساخت خواهد بود. جمع آوری داده ها با ارائه ی پرسشنامه ی محقق ساخت و پرسشنامه ی استاندارد سلامت عمومی (GHQ) و سلامت اجتماعی کییز (KSWBQ) به ساکنین مجتمع های مسکونی زنبق و گلستان در شیراز صورت پذیرفته است و داده های بدست آمده به وسیله ی نرم افزار Spss-23 و با استفاده از تحلیل عاملی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن مورد تحلیل قرار گرفته و در نهایت مؤلفه ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. باتوجه به نتایج حاصله مؤلفه های مؤثر بر طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین شامل: فضاها و فعالیت های متنوع، ایمنی و امنیت محیط، خلوت و محرمیت، آسایش محیطی، لذت بخشی و جذابیت محیط و تعاملات اجتماعی می باشد. از بین این مؤلفه ها بالاترین میانگین رتبه به مؤلفه ی تعاملات اجتماعی و پایین ترین رتبه نیز به مؤلفه ی فضاها و فعالیت های متنوع اختصاص دارد.